حدیث لوح
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض تسلیت شهادت مظلومانهی تجلی تام جود و سخای الهی جوادالائمه علیهالسلام، که وجود نازنینش مایهی سرور و شادمانی قلب الهی پدر بزرگوارش و محبان و شیفتگانش میباشد. و غم جانکاه شهادتش هرگز از دل دوستانش بیرون رفتنی نیست.
حدیث لوح یکی از غریبترین احادیث وارده در باب ائمه اطهار علیهمالسلام میباشد. به بهانهی شهادت امام نهم علیهالسلام این حدیث شریف تقدیم حضورتان میشود تا تسلای دلهای عاشقتان باشد.
از امام صادق (ع) نقل شدهاست که فرمودند: پدرم به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: من با تو کاری دارم. چه زمانی میتوانم پیش تو بیایم و از تو سؤالاتی بکنم؟ جابر عرض کرد: هر زمان که دوست داشتید. پدرم روزی نزد او رفت و به او گفت: ای جابر! مرا از لوحی که در دست مادرم، فاطمه (س)، دختر رسول خدا (ص) دیدی و آنچه که مادرم از مکتوبات آن لوح در اختیار تو گذاشت، با خبر کن!
جابر عرض کرد: قسم به خدا، هنگامی که من در زمان حیات رسول خدا (ص) نزد مادرت فاطمه (س) رفتم تا ولادت حسین (ع) را به او تبریک بگویم، در دست ایشان، لوحی سبز رنگ دیدم. گمان کنم از زمرد بود. نوشتههایش سفید رنگ، شبیه رنگ خورشید بود.
پس عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت، ای دختر رسول خدا! این لوح چیست؟
حضرت زهرا (س) فرمود: این لوحی است که خداوند به رسول خدا (ص) هدیه داده است. در آن اسم پدرم و اسم شوهرم و اسم دو فرزندم و اسامی اوصیا از نسل فرزندم هست. پدرم نیز آن را به من عطا فرمود تا با آن، مرا بشارت دهد.
جابر گفت: آنگاه مادرتان فاطمه (س) آن را به من داد، آن را خواندم و از روی آن نوشتم.
پدرم فرمود: آیا نسخهای که از آن برداشتهای، نزد تو موجود است تا به من نشان دهی؟
عرض کرد: بله.
پس پدرم با او به منزل جابر رفت. جابر صحیفهای از پوست نازک بیرون آورد.
پدرم گفت: ای جابر! کتاب را نگاه کن تا من برایت بخوانم.
پس جابر به نسخهاش نگاه میکرد و پدرم میخواند. حتی یک حرف هم از آنچه پدرم گفت، مخالف نوشته نبود.
پس جابر گفت: به خداوند سوگند همینطور که شما خواندی، در لوح نوشته شده است.
«بسم الله الرحمن الرحیم. این کتابی است از سوی خداوند عزیز حکیم برای محمد پیامبرش و نورش و سفیرش و حجابش و دلیلش روح الامین از سوی پروردگار عالمین بر او نازل گشتهاست.
ای محمد! نامهی مرا بزرگ بدار و نعمتهایم را شاکر باش و آنها را انکار نکن. همانا من خدایی هستم که بهغیر از من معبودی نیست. کوبندهی جباران، پیروزیبخش مظلومان، حاکم دین.
همانا خداوندی هستم که بهغیر از من معبودی نیست، پس هرکس به غیر از فضل من امید داشته باشد یا از غیر از عدل من بترسد، او را آنچنان عذابی میکنم که احدی از جهانیان را عذاب نکرده باشم. پس تنها مرا عبادت و به من توکل کن.
همانا من پیغمبری مبعوث کردم که روزهای رسالتش تمام نشد و مدتش به سر نرسید مگر اینکه برای او وصیّای قرار دادم. همانا من تو را بر انبیا برتری دادم و وصیّات را بر اوصیا برتری دادم و تو را گرامی داشتم با دو بچه شیر و دو نوهات، حسن و حسین.
پس همانا حسن را معدن علم خود، پس از گذران مدت پدرش قرار دادم؛ و حسین را خازن وحی خود قرار دادم و او را با شهادت گرامی داشتم و با آن به سعادت رسید.
همانا او برترینِ کسانی است که شهید شدهاند و بالاترین شهید از لحاظ درجه است. کلمهی تامّهی خود را با او قرار دادم و حجت بالغهام نزد اوست؛ و با عترت او پاداش میدهم و مجازات میکنم.
اولین آنها، علی، سید عابدان و زینت اولیای گذشتهی من است و پسرش شبیه جدش محمد است که باقر علم و معدن حکمت من است. شککنندگان در جعفر هلاک خواهند شد، منکر او، منکر من است.
این قول حقیقتاً از سوی من پابرجاست که جایگاه جعفر را گرامی دارم و او را در مورد شیعیانش و یارانش و دوستانش خوشحال میکنم.
بعد از او برای موسی، فتنهای کور و تاریک رخ خواهد داد. حجت من مخفی نمیماند و همانا اولیای من هرگز بدبخت نشوند. هرکس هر یک از آنها را انکار کند، پس مرا انکار کردهاست و هرکس آیهای از کتاب مرا تغییر دهد، بر من افترا بسته است. وای بر منکران و آنان که افترا میبندند.
پس از اتمام مدت موسی، بندهام و حبیبم و برگزیدهام، علی، ولیّ من و یاور من است. کسی که سختی نبوت را بر دوش او میگذارم و او را با تصدی آن امتحان میکنم. او را عفریتی مستکبر میکُشد. او در شهری که بندهی صالح بنا کرده است، در کنار بدترین آفریدگانم دفن میشود.
این قول بر من ثابت است که او را با پسرش محمد، مسرور سازم؛ جانشین پس از او و وارث علمش. او معدن علم من، جایگاه سرّم و حجتم بر مخلوقات است. هیچ بندهای به او ایمان نمیآورد مگر آنکه بهشت را جایگاه او قرار میدهم و شفاعتش را دربارهی هفتاد نفر از خویشانش که همگی مستوجب آتش هستند، میپذیرم؛ و به سعادت به پسرش علی، ولیّ من و یاور من و شاهد در خلقم و امین من و وصیّام ختم میشود. از او دعوت کننده به راهم و خازن علمم، حسن را به وجود میآورم.
او را با پسرش(م ح م د) رحمة للعالمین، کامل میکنم. با او، کمال موسی و بهای عیسی و صبر ایوب است. در زمان او، اولیای من، ذلیل گشتهاند و سرهای آنها هدیه میشود، همانطور که سرهای رؤسای ترک و دیلم هدیه میشود؛ کشته و سوزانده میشوند و در خوف و رعب و هراس به سر میبرند. زمین با خون آنها رنگین میشود و فریاد و فغان زنانشان بالا میرود. آنها حتماً اولیای من هستند. با آنها تمامی فتنههای کور و تاریک را دفع میکنم. بهواسطهی آنها زلزلهها را برمیدارم و غل و زنجیرها را بر میکنم.
آنها کسانی هستند که صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنهاست و همانا آنها هدایتشدگان هستند.»
ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 31ر5ر1396
التماس دعا ی خیر - الّلهم عجّل لِولیک الفرج
منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور باد.