در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «معرفی کتاب» ثبت شده است

مادرانه

پنجشنبه, ۲۲ دی ۱۴۰۱، ۱۲:۰۲ ب.ظ

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تولد حضرت مبارکه بر تمام عالمیان مبارک

دست نیازمان به سوی عنایت فرزند برومندش دراز است تا بلکه تکه‌ای نقل و نبات از شیرینی تولد مادر بزرگوارش را بزرگوارانه به ما گدایان کویش عنایت فرماید.

 

هیچ نغمه‌ی موزونی شیرین‌تر و دلنشین‌تر از کلمه‌ی مادر نیست؛ بلکه زیباترین آهنگ، همین ندای مادر است. این کلمه هر چند کوچک، ولی در عین حال یک جهان بزرگ و بسیار پر‌معنی و از نور عشق و امید، سرشار است. زیرا تمام عواطف قلبی از مهر و دلدادگی، رقت و روحانیت در آن نهفته است.

در زندگانی انسان همه چیز مادر است. در حالت غم و اندوه مادر نوید بخش، هنگام نومیدی و بدبینی، او روزنه‌ی امید، و در روزگار افتادگی و ناتوانی، او موجد نیرو و قدرت است.

بلی، مادر سرچشمه‌ی محبت و دلبستگی، گذشت و بخشش است.

و کسی که مادرش را از دست داده‌است، دیگر سینه‌ای که او را در آغوش گیرد، دستی که او را نوازش کند و چشمی که از او نگهبانی کند، نخواهد داشت.

البته در صحنه‌ی طبیعت هم، همه چیز در گرو مادر است و همه‌ی عالم با بودنشان، نشان مادر می‌دهند.

 

خورشید، مادر کره‌ی زمین است که با تابش خود، آن را زنده نگاه می‌دارد و پرورش می‌دهد و قبل از آنکه با نغمه‌ی امواج دریا و ترانه‌ی نهرها و نوای روح بخش پرندگان آن را نخواباند زمین را وداع می گوید.

کره‌ی زمین نیز به نوبه ی خود مادر مهربان درختان و گل ها و گیاهان است که آنها را به وجود آورده و پرورش می‌دهد.

درخت‌ها و گل‌ها هم مادران دلسوز میوه‌های گوارا و دانه‌های رسیده‌اند.

و مادر همه‌ی چیزها در جهان آفرینش همان روح کلی ازلی جاودانی پر از زیبایی و دلدادگی است.

فارغم از غم ایام چو غمخوار تویی                           نشوم خسته به کاری که مددکار تویی

نیستم رنجه ز تنهایی چون یار تویی                        دور تو گردم تا مرکز پرگار تویی

کوشش روز و شبم از پی آسودن توست                    نی که من هیچ نیم بودنم از بودن توست

 

نوشته‌اند شخصی با فضیلت که از بندگان خالص خداوند بود، هر روز پای مادر خود را می‌بوسید. روزی دیرتر از موقع معین، به نزد برادران خود رفت. گفتند: چه می‌کردی که دیر آمدی؟  جواب داد: در باغ‌های بهشت، غلطان بودم. زیرا به ما رسیده است که بهشت زیر پای مادران است. که خداوند به حضرت موسی (ع) سه هزار و پانصد کلمه سخن گفت. آخر کلامش این بود که ای موسی! به مادر نیکی کن. و هفت مرتبه این سفارش تکرار شد. عرضه داشت: خدایا مرا کفایت کرد. پس از آن فرمود: ای موسی! خوشنودی مادر، خوشنودی من است و غضب او غضب من است.

 

از زمخشیری (ادیب و خطیب ایرانی در قرن 5 و 6 هجری ادمین) پرسیدند: علت قطع پای تو چه بود؟ گفت: به هنگام نوجوانی گنجشکی به دست آوردم و پرهایش را کندم و سپس به پایش نخی بستم. روزی گنجشک فرار کرد و در سوراخی فرورفت از پی او دویدم. مقداری از نخ باقی مانده بود؛ آن را گرفتم و آن‌قدر کشیدم که یک پای آن حیوان قطع شد. مادرم چون این داستان را دید برآشفت و گفت خداوند پایت را قطع کند؛ چنانچه پای این بی زبان را قطع کردی. چون به سن جوانی رسیدم در سفر بخارا از اسب فروافتادم و پایم شکست. هر چند معالجه کردم فایده نبخشید. ناگزیر پایم را قطع کردند.

مراقب خشم و خوشنودی مادرانمان باشیم اگرچه خدای نکرده در مسیر باطل باشند.

 

امشب هدیه به روح مادران از دنیا رفته یاسین بخوانیم. و برای مادران در قید حیات صد صلوات ختم کنیم. (قبول حق تعالی)

 

خبر دادند به رسول اکرم که جوان مسلمانی درحال احتضار است. حضرت با گروهی بر بالینش حاضر شدند، او را نوازش کردند و شهادتین را به او تلقین نمودند. ولی جوان قادر به گفتن نبود. هرچه حضرت تلاش نمودند بی‌فایده بود. فرمود: آیا مادر دارد؟ گفتند: آری. فرمود: بیاید. از مادر سؤال کردند از او راضی هستی؟ گفت: خیر، روزی دلم را شکسته‌است. حضرت با اصرار و وعده‌ی شفاعت، مادر را راضی کرد و سپس به جوان تلقین شهادتین نمود. زبان جوان گشوده شد، شهادت گفت و از دنیا رفت.

آری مراقب باش اگر مادر ناراضی باشد، دعای پیامبر هم کارساز نیست.

 

شیخ اعظم، فقیه بزرگوار، خاتم مجتهدان، شیخ انصاری مادرش را به دوش می‌گرفت و تا نزدیک حمام می‌برد. او را به دست زن حمامی می‌سپرد، می‌ایستاد تا بعد از پایان کار، او را به دوش گرفته و به خانه برگرداند. هر شب به دست‌بوسی مادر، می‌آمد و صبح با اجازه‌ی او از خانه بیرون می‌رفت. پس از مرگ مادر، به شدت می‌گریست. فرمود: گریه‌ام برای این است که از نعمت بسیار مهمی چون خدمت به مادر، محروم شدم.

شیخ پس از مرگ مادر، با کثرت کار و تدریس و مراجعات، تمام نمازهای واجب عمر مادرش را دوباره خواند؛ با آن‌که مادرش از مؤمنات روزگار بود.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

 

پی‌نوشت ادمین: پیشنهاد می‌کنم کتاب «نخل و نارنج» نوشته آقای وحید یامین‌پور را که شرح زندگانی این عالم بزرگوار است، مطالعه فرمایید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۱ ، ۱۲:۰۲
خادمه الزهراء

شب قدر: شب علم

سه شنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۳ ق.ظ

بهترین اعمال در شب قدر:

محدث نامی شیخ صدوق (ره) پس از ذکر اعمال شب قدر، می‌فرماید: «وَ مَن اَحیا هاتَینِ اللَّیلَتَینِ بِمُذاکرةِ العِلم فَهُوَ اَفضَلُ» هر کس این دو شب (شب ۲۱ و ۲۳) را با گفتگوی در مسائل علمی سپری نماید و احیا کند بهتر است. (منبع: امالی صدوق ص ۷۴۷)

همان‌طور که پیامبر اکرم (ص) به ابوذر فرمودند: «یا اباذر الجُلُوسَ ساعةَ عِند مُذاکرةِ العِلمِ خَیرَ لَک مِن عبادَةِ سَنةِ صیامِ نَهارِها و قیامِ لَیلِها» ای ابوذر! یک ساعت حضور در مجلس علم و دانش و گفتگوی علمی، برای تو از یک سال عبادت افضل است، یک سالی که روز آن را روزه ‌بگیری و شب آن را به نمازگزاری پردازی! (منبع: بحارالانوار ۲۰۳/۱)

 

کتاب‌هایی که در شب قدر به اتمام رسیده است:

کتاب جواهر الکلام بزرگ‌ترین دائرة‌المعارف فقهی شیعه به قلم فقیه نامی آیت‌الله‌العظمی شیخ محمدحسن نجفی معروف به «صاحب جواهر» در شب بیست و سوم رمضان به اتمام رسیده است.

  • کتاب‌ ارزنده «المیزان» علامه طباطبایی.
  • «شرح منظومه» فیلسوف نامی ملا هادی سبزواری.
  • «میزان الحکمة» حاج‌آقا ری‌شهری.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۰۱ ، ۱۰:۴۳
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک ‌لقمه جاذبه

دوشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۴۸ ق.ظ

با سلام و عرض ادب و احترام و تبریک میلاد با سعادت حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و روز گرامی‌داشت مقام پدر

از نوشتن و شنیدن و گفتن نام مقدس علی (ع) بوی عشق معنوی و جاذبه‌ی الهی به مشام می‌رسد.

به راستی در طول تاریخ، از تولد حضرت تا اکنون، انسان با وجدان و پاک‌نهادی را نمی‌بینی که در مقابل حداقل یک صفت از صفات بی‌کران آن حضرت، سر تعظیم فرود نیاورد؛ و این تلاش را در گروه‌ها و دسته‌های مختلف می‌بینی که تلاش می‌کنند به نوعی خود را به حضرت منسوب کنند به درست یا حتی غلط.

مثلاً پهلوانان و یا جنگجویان و یا اهل جوان‌مردی و مروت یا یتیم نوازان یا اُدبا و سخنوران و یا عدالت پیشگان و زاهدان و عابدان و حتی برخی حاکمان و...

راستی چگونه می‌شود انسانی که به قول بزرگان، دوستانش در طول تاریخ، از ترس، بسیاری از خصال نیک او را پنهان کردند؛ و دشمنانش از روی بغض و کینه و حسادت، خصال او را پنهان کردند؛ اما با این همه، محسناتش عالم را پر کرده و شخصیتش بیش از هر انسان دیگری جاذبه داشته است.

جاذبه و دافعه، هر دو یک قانون‌ عمومی است که سراسر نظام آفرینش را در برگرفته است. درعالم انسان‌ها هم جاذبه و دافعه وجود دارد یعنی در صحنه‌ی حیات اجتماعی و در ارتباط با دیگران و معاشرت با افراد، جذب و دفع، حضوری جدی دارند. بسیاری از دوستی‌ها و رفاقت‌ها و یا دشمنی‌ها و کینه‌توزی‌ها از جمله مظاهرِ جذب و دفع انسانی هستند.

و البته ریشه‌ی بسیاری از این جذب و دفع‌ها، نیازها و رفع نیازهاست؛ زیرا بشر ناگزیر است برای رفع نیازهای خود به عده‌ای جذب شود یا عده‌ای را به سوی خود جذب کند یا از عده‌ای بگریزد.

انسان‌ها را می‌توان در این رابطه به چند دسته تقسیم کرد:

یک - گروهی که نه جاذبه دارند نه دافعه. یعنی نه کسی دوستشان دارد نه دشمن، نه عشق و ارادت را بر می‌انگیزند و نه دشمنی و حسادت و یا کینه‌ای را؛ بی‌تفاوت میان مردم راه می‌روند همانند سنگ و جماد؛ این‌ها مشتی آدم‌های توخالی، پوچ و بی‌ارزش‌اند.

 

دو - گروهی جذابه دارند اما دافعه ندارند. با همه می‌جوشند، گرم می‌گیرند و در میان تمام طبقات اجتماعی برای خود دوست و رفیق و مرید دارند. این‌گونه افراد، آدم‌های هدفمندی نیستند و معمولاً اهل تظاهر و ریا هستند وگرنه ممکن نیست که انسانی با هدف و انگیزه‌ی مشخص، بتواند دوستی و همراهی همه‌ی اقشار اجتماع را کسب کند.

 

سه - گروهی که دافعه دارند اما جاذبه ندارند، دشمن‌سازند، دوست‌ساز نیستند. اینها افرادی ناقص هستند زیرا فاقد خصلت‌های مثبت انسانی هستند زیرا اگر دارای فضایل اخلاقی باشند، عده‌ای جذبشان خواهند شد.

همیشه در میان اطرافیانِ هرکس، آدم‌های خوب و بد وجود دارند و افراد خوب، جذبِ خوب‌ها و خوبی‌ها می‌شوند. قطعاً کسی که همه، دشمن او هستند، خرابی از ناحیه‌ی خود اوست. در وجود چنین افرادی هرچه هست، تلخی است و شیرینی در این‌ها نیست.

 

چهار - گروهی که هم جاذبه دارند و هم دافعه. هم دوست‌سازند، هم دشمن‌ساز، هم موافق پرورند، هم مخالف پرور. این‌ها انسان‌های هدفمند، معتقد و مکتبی هستند و تمام حرکت و فعالیت‌های آن‌ها حول محورِ هدف اعتقاد مکتبشان است. و در این راستا گاهی جاذبه‌ی بیشتری دارند و گاهی جاذبه و دافعه، هر دو در آن‌ها قوی است.

اکنون ببینیم که چگونه جاذبه را در خود تقویت کنیم و در دل دیگران راه یابیم؟

اول: محبت ورزیدن.

رسول خدا (ص) فرمودند: به مردم محبت و مهر بورز تا به تو محبت کنند و با تو اُنس بگیرند یعنی جذبت شوند.

دوم: گشاده‌رویی.

علی علیه‌السلام فرمودند: گشاده‌رویی، دامی است برای دوستی و برای اینکه با تو اُنس بگیرند.

سوم: سلام کردن.

آغاز سخن با سلام، نوعی اظهار تمایل به ارتباط و انس با دیگران است. رسول خدا (ص) فرمودند: آیا شما را به چیزی راهنمایی نکنم که اگر انجامش دهید، محبوب یکدیگر خواهید شد؟ سلام کردن میان خود را آشکار کنید.

چهارم: ابراز محبت کردن.

امام ششم علیه‌السلام فرمودند: هر گاه کسی را دوست داشتی، آن را به او ابراز کن که این کار، دوستی میان شما را پایدارتر می‌کند.

پنجم: احترام گذاشتن.

رسول اکرم (ص) فرمودند: شما را به سه چیز سفارش می‌کنم که نشانه‌های احترام هستند: ملاقات با روی باز، جا دادن به دیگران در مجالس، صدا زدن دیگران به نام‌هایی که دوستشان دارند.

و البته خصلت‌های دیگری هم برای ایجاد جاذبه وجود دارد که از حوصله‌ی این لقمه خارج است. همین قدر بدانیم شیوه‌ای که انسان را دارای جاذبه و دافعه مناسب و به موقع می‌کند، متصف شدن به صفات اخلاقی پسندیده است؛ صفاتی که دارای جاذبه‌ی زیادی هستند و برعکس، صفات ناپسند که دافعه‌ی زیادی دارند.

آری، متواضع، جذاب است و متکبر، دارای دافعه.

سخاوتمندان، جذاب‌اند و بخیلان، دافع.

اهل تقوی، جاذبه دارند و بی‌تقوایان، دافعه.

آن‌ها که به عدالت رفتار می‌کنند، دیگران را جذب می‌کنند؛ و ظالمان و تضییع کنندگانِ حقوق دیگران، اهل دافعه هستند.

و آنها که اهل عشق و محبت و احسان اند، جذاب اند؛ و کینه‌توزانِ اهل عداوت، دافع اند.

شما از کدامین گروه هستید؟

و کلام آخر اینکه، مولای ما علی (ع) درطول تاریخ، افراد کثیری از خوبان را جذب؛ و کثیری از بدها را، دفع نموده‌اند؛ و دو نیروی جاذبه و دافعه به شدت در ایشان قوی بوده است. بیایید کمی به ایشان شباهت پیدا کنیم. آمین.

 

 

پی‌نوشت ادمین: بخوانیم کتاب ارزشمند «جاذبه و دافعه علی» علیه السلام را.

 

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۴۸
خادمه الزهراء

چه دلگشاست هر روز کنار مضجع شریف و نورانی علی‌ابن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام، سفره‌ی حدیث و روایت بگسترانیم و دعوت کنیم از محبان حضرت، به تناول کردن.

زیارت، عبادتی نیست که تنها انجامش دهیم، باید دوستان و آشنایان خود را وداع کنیم تا هرکدام کاری، دردی، مشکلی، آرزویی دارند باخبر شده، التماس دعایی بگویند و امیدوار شوند که با دعای شما، حاجت روا خواهند شد. و چرا نشوند؟!

اصلاً شاید حضرت، دعوتت کرده تا برای فلانی در حرم دعا کنی. زیرا خداوند، رفع مشکلات او را به دعای تو زائر رضوی قرار داده‌است؛ و نجات تو را در محشر به شفاعت او! مگر این روایت را فراموش کرده‌ای که فرمودند: روز قیامت، گنهکاری را به سوی دوزخ می‌برند که ناگهان، صدای کسی بلند می‌شود: "خدایا، اجازه‌ی شفاعت او را به من بده"، خداوند اذن می‌دهد. مرد گنهکار می‌پرسد: تو کیستی و چرا مرا شفاعت کردی؟ جواب می‌دهد: به خاطر حقی که بر گردنم داری! می‌گوید: چه حقی؟! من اصلاً تو را نمی‌شناسم! جواب می‌دهد: وقتی از صمیم قلب و با حضور قلب برای بندگان گرفتار و گنهکار خدا دعا کردی، دعایت مستجاب شد. من، هم هدایت شدم و هم از گرفتاری نجات پیدا کردم. پس امروز، نوبت من است که تو را شفاعت کرده، نجاتت دهم!

آری، به خدا قسم، چه بسا شما را حضرت بطلبد تا مرا نجات دهد!

ای کاش، دلیل هر اتفاق را در مسیر زندگی، درست درک کنیم. آری، در هر چیزی، سرّی وجود دارد که هم باید اهلش شوی و هم باید حفظش کنی.

از مرحومه استاد خانم مالک دستور داریم که: وقتی به زیارت امام رضا علیه‌السلام مشرف شدید، حتماً قبور علما و اولیای الهی را که در مشهد دفن هستند تا حد امکان، زیارت کنید و آنها را نزد حضرت شفیع قرار دهید.

طبق دستور ایشان، بنده در هر بار زیارت، حداقل هفت قبر از قبور علما را زیارت می‌کنم و اگر توفیق یار شود به دیدار چند عالم می‌روم.

 

 

یکی از قبور نورانی که مقید به زیارتش هستم، قبر عالم بزرگوار مرحوم آیت الله معصومی اشکوری، در پارک گل شور است. از چندین سال قبل، آن قبرستان قدیمی را تبدیل به پارک کردند اما مزار آقا، در میان پارک باقی مانده بود. می‌گویند وقتی با بولدوزر، قبرستان را زیر و رو می‌کردند، مزار آقا، زیر و رو نشد، پس قرار شد همچنان باقی بماند و باقی مانده‌است. اما این بار که با ذوق به زیارتش رفتم، با وضعی روبرو شدم که برایم قابل باور نیست!

روز گذشته با اشتیاق فراوان و به نیابت از دوستان حرکت کردم به سمت مزار ایشان. مزار، همیشه از جلوی درب پارک پیدا بود اما امروز اینطور نبود، باید مسیری را پیاده می‌رفتم تا به در ورودی برسم. رفتم؛ وقتی رسیدم؛ مشاهده کردم، مزار با دیواری از پارک جدا شده‌است. به ناچار از در وارد محوطه شدم، با کمال ناباوری دیدیم محوطه، تبدیل به پارک بانوان شده! خانم‌ها گروه گروه، دور هم نشسته، مشغول آش خوردن، چای نوشیدن و توپ بازی کردن هستند. پارک، گلکاری و چمن‌کاری شده، خیابان بندی شده و وسایل بازی فراهم شده‌است.

 

 

اما تنها مکانی که اصلاً آباد نشده، مزار آقاست! همچنان چند پله می‌خورد، پایین می‌رود و یک سقف آهنی، مانند آلاچیق و عکسی از آقا به ستون آهنی آویزان؛ نه حتی یک خط نوشته در معرفی ایشان!!! که بوده؟ کجا بوده؟ چه کرده؟ چه نوشته؟ چه حکایتی داشته؟! شاید یک نفر از خودش پرسید: چرا مزار این مرد، در میانِ پارک بانوان باقی مانده؛ او کیست؟! دریغ ازیک خط!!!

راستی او کیست؟!

از اهالی گیلان بود و در رحیم آباد زندگی می‌کرد. به گفته‌ی بزرگان و موثقینِ آن زمان و عالمان این زمان، دارای کشف و کرامت‌های زیاد و دارای اسم اعظم بوده که از اسرار الهی است و موهبتی است که به قابلان و به کسانی که اسراری می‌دهند، مرحمت می کنند و شرطش این است که حفظ اسرار، از نااهلان کند.

در حدیث داریم که: اظهار مطالب غیبی، برای شخص ناوارد، از بدترین بدیها نزد خداوند است. زیرا خداوند، غیور است و دوست ندارد سرّش فاش شود. سرّ درونِ حرم، باید در حرم بماند و در خارج از حرم، زشت و ناپسند است.

آری،            هر که را اسرار حق آموختند                مُهر کردند و دهانش دوختند

بنابراین، غیرت خداوندی با هر کس که سرّ خدا را افشا کند در معارضه بر می‌خیزد و او را ساقط می‌کند و از حرم بیرونش می‌کند. و این اخراج، برای کسی که بفهمد، بزرگترین عذاب است. کم کم آن اسرار را از او می‌گیرند و فقط علمش می‌ماند.

رسول خدا(ص) فرموده‌اند: هیچ کس از خداوند غیورتر نیست و به همین جهت است که زشتیها و بدیها را حرام کرده؛ چه ظاهر باشد یا باطن. و هیچ کس از خداوند، دوست‌دارنده‌تر نیست که عذر مردمان را بپذیرد. به همین جهت، انبیا را فرستاده تا مردم را بشارت و بیم دهند. و هیچ کس، دوست‌دارنده‌تر از خداوند نیست که او را بستایند و مدح نمایند و به این علت است که به مردم، وعده‌ی بهشت داده تا اینکه خلایق، بسیار او را بخوانند و او را مدح کنند.

پس فرمود: خداوند از سرِ غیرت، زشتی‌های باطن و ظاهر را حرام کرده و فرمود: مراد از بدیِ باطن، افشای اسرار الهی است.

بگذریم که ورود به این مطالب، در حدّ من نااهل نیست. برویم سراغ جناب اشکوری که دارای اسم اعظم بود.

روزی از خانه بیرون آمد، صدای گریه‌ی پیرزن همسایه، توجهش را جلب کرد. جلو رفت و پرسید: چه شده؟ گفت: گاوم مرده‌است. من با داشتن چند کودک چه کنم، چگونه امرار معاش کنم؟ آقا گفتند: گاوت کجاست؟ پیرزن او را کنار جسد گاو برد، آقا چیزی گفت و اشاره‌ای کرد، گاو زنده شد، برخاست با سینه‌های پر از شیر.

همان شب به ایشان گفته شد "آماده‌ی مرگ باش، با افشای سرّ خداوند، دیگر عمری برای زندگی نداری" حرکت کرد و به خراسان آمد، بیمار شد و آنگاه وفات نمود درحالی‌که هنوز چهل و چند سال داشت!

اما مردان الهی، اسرار را به گور نمی‌برند به شکل سرّی برای دیگران می‌گذارند تا اهلش زحمت بکشند و به دست آورند، ایشان هم اسم اعظم را در کتاب «دو چوب و یک سنگ» باقی گذاشته!

 

 

کتاب کمیابی است، وقتی آن را مطالعه‌ کنی، بسیار ساده و معمولی است. یکی از بزرگان گفت: به سختی کتاب را پیدا کردم، چندین بار خواندم، چیزی پیدا نکردم، ناراحت شدم و گفتم: آقا! چرا مردم را سرگردان کرده‌ای این چه کاری است؟!

شب به خوابم آمد و گفت: من اسم اعظم را روی جلد کتاب نوشته‌ام، تو داخل کتاب دنبالش می‌گردی! فردا دو تا چوب عمودی کنار هم در باغچه فرو کن، یک سنگ هم کنارش بگذار و نگاهش کن، آن اسم اعظم خداوند است! چنین کردم، خوب نگاه کردم، مشاهده کردم ۱۱۰ است! آری، علی(ع)، اسم اعظم خداوند است؛ البته تا که بگوید!

حالم خوش نیست، مزار او تبدیل به پارک بانوان شده؛ و چیزی که حالم را بد کرد اینکه درست در نزدیکِ مزارش، دو میز سنگی شطرنج برای بازی بانوان قرار داده‌اند!

راستی، چرا شعائر الهی، حرمتی برای ما ندارند؟!

صلواتی به روح پاکش هدیه کنیم.

عکسها از نت

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۰۸
خادمه الزهراء

معرفی چند کتاب

دوشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۱۸ ق.ظ

بسم الله الرّحمن الرّحیم

  • اگر می خواهید تاریخ اسلام بخوانید، و کتابی جامع و کامل در این باب می خواهید، کتاب، «تاریخ اسلام» جناب آقای جعفر سبحانی، کتاب خوبی است. و این کتاب مقطع مقطع نوشته شده است: تاریخ قبل از اسلام، تاریخ بعد از اسلام، تاریخ دوران امیرالمؤمنین (ع) و تاریخ دوران ائمه (ع)، تک به تک در آن نوشته شده است.

 

  • اگر در مورد اخلاقیات می خواهید مطالعه بکنید، یک کتاب اخلاقیات جامع وجود دارد به نام«کتاب اخلاق» مرحوم عبدالله شُبَر، این کتاب، کتاب بسیار ارزشمندی است و درباره‌ی آفت های اخلاقی و فضایل اخلاقی، توضیحات کافی و شافی را داده است. اگر جامع تر می خواهید و می خواهید تمام فضایل و رذیله ها را بشناسید و ببینید که چرا آنها ایجاد می شود و چگونه می توان آن را درمان کرد و راهکار برای آن چیست، کتاب سه جلدی«جامع السعادات» مرحوم آقای نراقی، کتاب مناسبی است.

 

  • اگر می خواهید در باب کربلا تحقیق کنید، کتاب «زندگانی امام حسین (ع)» مرحوم آقای عمادزاده، کتابی دو جلدی است. ایشان درباره‌ی تمام ائمه(ع) کتاب دارند.

 

  • اگر حدیث و روایت از ائمه (ع) می خواهید، کتاب های «نهج الحیاة» مرحوم آقای دشتی،  که جلد یک آن حدیث و روایت از پیغمبر (ص) است و جلد دو ،حدیث از حضرت علی(ع) است، و به ترتیت ائمه ی دیگر که من تا نهج الحیاة حدیث از امام جواد (ع) را دیده و مطالعه کرده ام. ایشان در کتابشان احادیث و روایات ائمه (ع) را به صورت حروف الفبا در جلدهای مشخص طبقه بندی کردند.

 

  • اگر مقتل ائمه (ع) را می خواهید،  کتاب سه جلدی «مقتل» آقای جواد محدثی، که ایشان از علما و مدرسین حوزه هستند. ایشان در جلد اول مقتل پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه (س) و امام حسن (ع) را آورده اند، و در جلد دوم، مقتل امام حسین(ع) را آورده اند و در جلد سوم، مقتل امام سجاد(ع) تا امام حسن عسگری (ع) را آورده اند.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۱ ، ۱۰:۱۸
خادمه الزهراء