خداجویی و خداخواهی
بالاترین تجلی فطرت؛ خداجویی و خداخواهی است. «نیایش؛ همچون دم زدن، خوردن و آشامیدن لازمهی انسانِ طبیعی است، چراکه از عمق سرشت و سنت طبیعی انسان، سرمیزند. هیچ ملتی و تمدنی در گذشته، به زوال قطعی فرو نرفت مگر آنکه پیش از آن، صفتِ نیایش در میان آن قوم، ضعیف شده بود.
نیایش نه سکون و تخدیر است بلکه اشباعِ تشنگیِ روح آدمی است و برخلاف تخدیر که به ضعف مبدل میشود، پیروز است. هیچ دری را نیایش نمیزند مگر آنکه به رویش گشوده میشود.
ای کاش انسانِ امروز همانگونه که زیبایی دانش را درک میکند، زیبایی خدا را نیز میشناخت.»
این نه گفتار پیامبر و نه گفتار امام بود، بلکه گفتار یک زیستشناس بود که نیکو دریافته است که به همان اندازه که جسم آدمی نیاز به آب و غذا دارد، روح و جان او حاجتمندِ پرستش و عبادت است؛ و به ناچار آنگونه که اگر به جسم، نیازش نرسد، میمیرد یا ضعیف میشود؛ روح انسانی در اثر ترک پرستش به مرگ مبتلا میشود که مردگانِ جسمانی را حیات دیگری است ولی مردگان جان را:
«ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیى»؛ در آنجا نه میمیرد و نه زندگی مینماید.
خداشناسی و سپس خداطلبی یکی دیگر از خصوصیات فطری انسان است، انسانی به طول همهی تاریخ.
این همه معابد و مساجد، دیرها و کلیساها، کنشتها و خانقاهها و حتی بتکدهها را همین تمنایِ جان، بنا نموده است.
رفتم به در صومعه عابد و زاهد دیدم همه را پیش رُخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
شعر از: شیخ بهایی
ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 20ر8ر1396
التماس دعا ی خیر - الّلهم عجّل لِولیک الفرج
منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور باد.