در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۲۶ مطلب با موضوع «ائمه اطهار و بزرگان دین :: امام زمان (عج)» ثبت شده است

زیباترین دعا برای زیباترین محبوب

پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۱۳ ق.ظ

با سلام و درود

زیباترین دعا را برای زیباترین کسی که دوستش داریم از بیان یکی از زیباترین‌ها بیاموزیم. امام سجاد (ع) در مورد حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف، اینگونه دعا داشته‌اند:

اللّهُمَّ...اجعَلْنی مِنْ خِیارِ مَوالِیهِ وَ شِیعَتِهِ، أَشَدِّهِمْ لَهُ حُبّاً وَ اَطوَعِهِمْ لَهُ طَوعاً

خدایا مرا از برگزیدگانِ دوستان و شیعیانش، و شدیدترین آنها نسبت به او از نظر محبت، و رامترین‌شان در فرمانبری قرار ده

 

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۰۱ ، ۰۹:۱۳
خادمه الزهراء

اضطرار فرج

پنجشنبه, ۸ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۳۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود، تقدیم به همه آنهایی که امشب دلتنگی می‌کنند.

هردم بشارت‌های دل، از هاتف جان می‌رسد                  هرکس که از جان بگذرد، آخر به جانان می‌رسد

یک دم میاسا روز و شب، مردی بجو دردی طلب             چون جان ز درد آمد به لب، ناگاه درمان می‌رسد

ره گر دراز آید ترا، شیب و فراز آید ترا                         چون ترک تاز آید ترا، آخر به پایان می‌رسد

این خانه چون ویران شود، معمور و آبادان شود                این سر چو بی‌سامان شود، ناگه به سامان می‌رسد

ای مبتلا ای مبتلا، برکش صلا برکش صلا                  در دل اگر رنج و بلا، روزی به مهمان می‌رسد

اندیشه و اندوه و غم، رنج و تعب درد و الم                    هر یک نهد در دل قدم، با حکم و فرمان می‌رسد

بر دل اگر باری بود، بار غم یاری بود                          در پا اگر خاری بود، خار از گلستان می‌رسد

شعر از: میرزا حبیب خراسانی

 

بانویی پریشان‌حال، نزد امام ششم علیه السلام آمد و عرض کرد: تنها پسرم به سفر رفته، آمدنش دیر شده، دوبار به محضرت آمده‌ام، فرمودید برو، صبر کن، خواهد آمد!

اما به‌جانت قسم، آقای بزرگوارم! دیگر هیچ صبرم نمانده، طاقتم طاق شده!

حضرت فرمودند: برو به خانه‌ات که چشمت به آمدن پسرت روشن! زیرا خداوند فرموده است: وقتی طاقت بنده‌ام در کاری، طاق شده، هنگام فرج رسیده است.

خدا کند طاقتمان طاق شود!

برای فرجش صلواتی فرستید.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 2ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

 پی‌نوشت ادمین: از کلام استاد به یاد می‌آورم که می‌گفتند: کاش به اندازه اون پیرزن روستایی که شب، از نیومدن مرغش به لونه، مضطر و نگران می‌شه، از نیومدن و غیبت آقامون، دل‌نگران و مضطر می‌شدیم.... الهی به مضطر کربلا، عجل لولیک الفرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۱ ، ۲۰:۳۶
خادمه الزهراء

درود بر منتظران مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف، او که چشم دردمندان عالم به‌راهش دوخته شده است. در پی مطالب هفته‌های قبل در باب امام زمان (عج)، این هفته در لابلای آیات قرآن به‌دنبالش می‌گردیم.

مهدی (عج) در قرآن

بدیهی است جایی‌که تورات و انجیل و سایر کتب آسمانی، صراحت در نجات انسانها در آخرالزمان دارند، باورکردنی نیست که قرآن ما، درباره‌ی قرآنِ ناطق؛ امام زمان (عج) که احیاکننده‌ی قرآنِ صامت است، چیزی نگفته باشد.

ملاحظه کنید، قرآن، رسول اکرم (ص) را مخاطب ساخته، می‌فرماید: «کتابی را که بر تو نازل کردیم، بیانگر همه چیز است.»

خوشبختانه ده‌ها آیه درباره‌ی ظهور و غلبه‌ی دین اسلام بر تمامی ادیان؛ و حکومت صالحان؛ و نابودی ستمگران جهان؛ و تشکیل حکومت واحد جهانی و ... در قرآن است که ما از باب نمونه، متوسلاً به خمسه‌ی طیبه، پنج آیه را نقل می‌کنیم و علاقمندان به مطالعه بیشتر را به کتب دیگر از جمله بحارالانوار ارجاع می‌دهیم.

 

1️ اولین آیه؛ سوره‌ی هود آیه 86:

«بَقِیَّةُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»
ذخیره‌ی الهی برای شما (از هرچیز و هرکس) بهتر است اگر مؤمن باشید.

از امام صادق (ع) پرسیدند: آیا می‌توانیم قائم (ع) را هنگام درود فرستادن و سلام کردن، به‌عنوان «یا امیرالمؤمنین» خطاب کنیم؟حضرت فرمودند: خیر، این اسمی است که خداوند به «امیرالمؤمنین علی (ع)» داده و هرگز کسی جز او را نمی‌توان به این نام، نامید و هرکس به این نام نامیده شود، کافر است. گفتند: پس به‌هنگام سلام دادن او را با چه نامی بخوانیم؟! حضرت فرمودند: بگویید «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ الله»، سپس امام (ع) آیه‌ی فوق را تلاوت فرمود.

از اینکه بقیة الله از اسامی و القاب مخصوص مهدی (عج) است، در کتب روایی ما مؤیدات فراوانی است و روشن‌ترین آنها روایت زیر از امام باقر (ع) است؛ این روایت را حضرت، حدود یک قرن پیش از ولادت امام زمان (عج) بیان داشته و فرمودند: امام زمان (عج) در اولین سخنرانی خود در مکه معظمه پس از تلاوت این آیه می‌فرماید: «أنا بَقِیَّةَ الله فِی أرضِه».

این حدیث پیشگویی‌های دیگری هم دارد که پاره‌ای از آنها واقع شده و پاره‌ای دیگر در آینده واقع خواهد شد.

علامات ظهور و سخنرانی امام در کعبه:

امام باقر (ع) فرمودند: قائم ما با ترس و وحشتی که هنگام ظهور در دل دشمنان می‌افتد، تأیید و به‌یاری پروردگار عالم، تقویت می‌شود؛ زمین زیر پایش چون طوماری پیچیده شود، تمام گنجها به برکت او ظاهر می‌شوند، شرق و غرب عالم زیر چتر حکومت او قرار می‌گیرد؛ خدای بزرگ، دینش را به‌وسیله‌ی او بر تمام ادیان پیروز می‌کند اگرچه برای مشرکان ناخوشایند باشد! در پهنه‌ی گیتی، ویرانه‌ای نماند جز اینکه به‌برکت وجود او آباد می‌شود؛ و عیسی بن مریم (ع) از آسمان فرود آمده، در پشت مهدی روحی‌فداه نماز می‌خواند.

راوی می‌گوید: به حضرت عرض کردم، ای فرزند رسول خدا! قائم شما کی ظهور می‌فرماید؟

حضرت فرمود: هنگامی‌که مردان شبیه زنان شوند؛ و زنان نیز شبیه مردان شوند! مردان به مردان اکتفا کنند و همچنین زنان به زنان! زنان سوار بر زین‌ها شوند! شهادات دروغ پذیرفته شود؛ شهادات افراد عاقل مردود شود! خونریزی (آدم‌کشی) سبک شمرده شود! روابط نامشروع (زنا) رایج شود! رباخواری رواج پیدا کند! اشرار را از ترس زبانشان احترام کنند! سفیانی از سرزمین شام خروج کند؛ و یمانی از شهر یمن قیام کند! لشگر سفیانی در سرزمین «بیداء» فرو روند! و کشته شدن جوانی از آل محمد (ص) مابین رکن و مقام (در کعبه)؛ نام این مقتول محمدبن حسن نفس زکیه است! منادی آسمانی خواهد گفت که حق با قائم و شیعیان اوست!

در چنین شرایطی قائم ما ظهور می‌فرمایند. قائم هنگام خروج، پشتش را به دیوار کعبه می‌کند و 313 نفر مرد، اطراف آن حضرت جمع می‌شوند؛ و اولین سخنی که بیان می‌فرماید این آیه است « بَقِیَّةُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛ و بعد می‌فرماید: منم بقیة الله و خلیفه و حجت خدا در زمین برای شما. سلام نمی‌کند بر او سلام کننده‌ای جز اینکه می‌گوید: سلام بر تو ای بقیة الله در زمین.

حضرت، پس از فراهم شدن ده هزار مرد (جنگی) از مکه خارج می‌شود، در روی زمین بتی نمی‌ماند جز اینکه طعمه‌ی حریق خواهد شد. اما این روز تاریخی و افتخارآفرین پس از یک غیبت طولانی است تا روشن شود چه کسی مؤمن به غیب و فرمانبردار و مطیع خداوند متعال است.

2️ دومین آیه؛ سوره‌ی نور آیه 55:

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ۚ وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»
«خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که آنها را قطعاً خلیفه‌ی روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، آنچنانکه تنها مرا می‌پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت و کسانی که بعد از آن کافر شوند، فاسقند.»

از مجموع آیه چنین برمی‌آید که خداوند بر گروهی از مسلمانان که دارای این دو صفت هستند؛ ایمان؛ و عمل صالح، سه نوید داده است:

الف) استخلاف و حکومت روی زمین.

ب) نشر آیین حق به‌طور اساسی و ریشه‌دار در همه‌جا (با استفاده از واژه تمکین.)

ج) از میان رفتن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و ناامنی.

نتیجه‌ی این امور، آن خواهد شد که با نهایت آزادی، خدا را بپرستند؛ و فرمان‌های او را گردن نهند؛ و هیچ شریک و شبیهی برای او قایل نشوند؛ و توحید خالص را در همه‌جا بگسترانند.

بسیاری از تفاسیر شیعه از امام سجاد (ع) نقل کرده‌اند که، آن حضرت در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: آنها به‌خدا سوگند، شیعیان ما هستند، خداوند این کار را برای آنها به‌دست مردی از ما انجام می‌دهد که مهدیِ این امت است و هم اوست که پیامبر(ص) در حق وی فرموده: «اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن یک روز را آنقدر طولانی می‌کند تا مردی از دودمان من که نامش هم‌نام من است، حاکم بر زمین شود و صفحه‌ی زمین را پر از عدل و داد کند، آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد.»

3️ سومین آیه؛ سوره‌ی توبه آیه‌ی 33:

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»

«او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه‌ی آیین‌ها غالب گرداند هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.»

منظور از هدایت، دلایل روشن و براهین آشکاری است که در آیین اسلام وجود دارد و منظور از دین حق، همین آیینی است که اصول و فروع و تاریخ و مدارک و اسناد آن نیز، حق است. بدون شک آیینی که محتوا و دلایل و مدارک آن حق باشد، سرانجام باید بر همه‌ی آیین‌ها پیروز گردد.

غلبه قدرت، غلبه منطقی:

در اینکه اسلام چگونه بر همه‌ی ادیان پیروز می‌گردد؛ و این پیروزی به چه شکل خواهد بود؛ در میان مفسران گفتگو است؛ بعضی این پیروزی را تنها، پیروزی منطقی و استدلالی دانسته و گفته‌اند که این پیروزی، حاصل شده است زیرا اسلام از نظر منطق و استدلال قابل مقایسه با آیین‌های موجود نیست؛ اما با توجه به‌موارد استعمال ماده (اظهار) در آیات (20 سوره کهف) و (33 سوره توبه) که «یَظْهَرُوا» در آنها به‌معنی چیره و غالب شدن آمده، به‌خوبی آشکار می‌شود که: مراد از «لِیُظْهِرَهُ» در آیه‌ی شریفه، همان غلبه عملی و عینی است. به‌هرحال صحیح‌تر اینست که پیروزی و غلبه‌ی فوق را غلبه‌ی همه جانبه بدانیم زیرا: با مفهوم آیه که از هر نظر مطلق است نیز سازگارتر می‌باشد یعنی روزی فرا می‌رسد که اسلام هم از نظر منطق و استدلال و هم از نظر نفوذ ظاهری و حکومت بر تمام ادیان جهان پیروز خواهد شد و همه را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد.

قرآن و قیام مهدی (عج):

آیه‌ی فوق که عیناً و با همین الفاظ در سوره‌ی صف نیز آمده و با تفاوت مختصری در سوره‌ی فتح تکرار شده، خبر از واقعه‌ی مهمی می‌دهد که اهمیتش موجب این تکرار شده است. خبر از جهانی شدن اسلام و عالم‌گیر گشتن این آیین می‌دهد. مفهوم آیه، پیروزی همه جانبه اسلام بر همه‌ی ادیان جهان است و معنی این سخن آنست که سرانجام اسلام، همه‌ی کره‌ی زمین را فرا خواهد گرفت و بر همه‌ی جهان پیروز خواهد گشت. شک نیست که در حال حاضر این موضوع تحقق نیافته ولی می‌دانیم که این وعده‌ی حتمی خداوند تدریجاً در حال تحقق است.

سرعت پیشرفت اسلام در جهان و به‌رسمیت شناخته شدن این آیین، در کشورهای مختلف اروپایی و نفوذ سریع آن در امریکا و آفریقا؛ اسلام آوردن بسیاری از دانشمندان و مانند اینها، همگی نشان می‌دهد که اسلام روبه‌سوی عالم‌گیر شدن پیش می‌رود ولی طبق روایات مختلفی که در منابع اسلامی وارد شده، تکامل این برنامه، هنگامی خواهد بود که مهدی (عج) ظهور کند و به برنامه‌ی جهانی شدن، تحقق بخشد.

مرحوم طبرسی در مجمع البیان از امام باقر (ع) در تفسیر این آیه می‌نویسد: وعده‌ای که در این آیه است، به‌هنگام ظهور مهدی از آل محمد صورت می‌پذیرد، در آن روز هیچکس در روی زمین نخواهد بود مگر اینکه اقرار به حقانیت محمد (ص) می‌کند.

اینک برای اینکه کاملاً روشن شود مراد از (لیظهره علی الدین کله) علاوه بر پیروزی منطق؛ مسئله، مسئله‌ی قدرت نظامی و سیطره‌ی حکومتی است، به دو حدیث زیر از امام صادق (ع) در این‌باره توجه فرمایید:

حدیث اول:

مفضل به امام صادق (ع) می‌گوید: اینکه در قرآن است که خدا، رسولش را فرستاد تا بر تمام ادیان پیروز شود؛ رسول اکرم (ص) که بر تمام ادیان پیروز نشده است؟! حضرت فرمود: ای مفضل! اگر پیغمبر (ص) پس از بعثتش بر تمام ادیان غالب شده بود؛ دیگر مجوسی و نصرانی و یهودی و صابئی و تفرقه و اختلاف و شک و اختلاف و شک و شرک و بت‌پرستی و اوثان و لات و عزّی و پرستش آفتاب و ماه و ستارگان و آتش و سنگی نبود!!

پس اینکه فرمود (لیظهره علی الدین کله) تأویلش امروز است، این مهدی (ع) و این‌هم رجعت و این همانست که خدا می‌فرماید: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ»؛ بی‌دینان را بکشید تا دیگر فتنه‌ای نباشد و تمام دین از آنِ خدا باشد.

حدیث دوم:

ابی بصیر می‌گوید که امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمودند: به خدا سوگند! هنوز محتوای این آیه تحقق نیافته و تأویلش ظاهر نگشته و تنها زمانی تحقق پیدا می‌کند که قائم خروج کند؛ هنگامیکه او قیام کند، کافر یا مشرکی نماند جز اینکه از ظهور امام ناراضی است اما اینان اگر در دل سنگی هم پنهان شوند (در امان نبوده) آن سنگ (فریاد می‌زند) و می‌گوید: ای مؤمن! در درونم کافری (پنهان است) مرا بشکن و او را به قتل برسان!

در پایان برای اینکه حقیقت حکومت مهدی (عج) و قدرت و نفوذ هیئت حاکمه آن روز در صفحه گیتی کاملاً روشن شود به چهارمین آیه توجه فرمایید:

4️ چهارمین آیه؛ سوره‌ی آل عمران آیه 83:

«أَفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ»

«آیا تنها آیینی غیر از آیین خدا می‌طلبند؟ (آیین او همین اسلام است) تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمینند خواه و ناخواه، مطیع خدایند و به‌سوی او باز می‌گردند.»

رفاعه فرزند موسی می‌گوید، شنیدم که امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمود: هنگامی‌که قائم (ع) به‌پا خیزد، هیچ سرزمینی باقی نماند جز اینکه فریاد و گواهی بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبرِ آخرین از آن بلند می‌شود.

حضرت امام موسی کاظم (ع) در شأن نزول آیه می‌فرماید: این آیه درباره‌ی قائم نازل شده است چون ظهور کند، بر یهود و نصاری و صابئین و زنادقه و اهل ارتداد و کفار در شرق و غرب عالم، اسلام را عرضه می‌کند. هرکه از روی علاقه و میل، اسلام را بپذیرد، او را به نماز و زکات و دیگر فرایض اسلام فرمان می‌دهد؛ و هرکس نپذیرد، گردنش را می‌زند تا در شرق و غرب عالم جز معتقدین به خدا کسی نماند! راوی می‌گوید، گفتم: فدایت شوم، غیرِ موحدین، بیش از اینهاست! حضرت فرمود: اراده‌ی خدا، اقلیت را افزایش داده و اکثریت را کاهش می‌دهد!

نکته‌ها:

🌷 الف) استماع ندای توحید در هر صبح و شام از سراسر عالم.

🌷 ب) تسلیم صاحبان ادیان در برابر حکومت.

🌷 ج) سلامت در سایه‌ی اسلام.

🌷 د) مرگ برای سرکشان و کافران.

🌷 ه) نفوذ حکومت در شرق و غرب عالم یعنی حکومت واحد جهانی.

نتیجه: با پیوند آیه سوم به چهارم به مصداق «اَلقُرآنُ یُفَسِّرُ بَعضُهُ بَعضاً»، دیگر شبهه‌ای نمی‌ماند که مراد از (لیظهره علی الدین کله) نفوذ و سیطره‌ی نظامی و قدرت حکومتی است، نه منطق و استدلالِ فقط، که بعضی تصور کرده‌اند.

5️ پنجمین آیه؛ سوره‌ی قصص آیات 5 و 6:

«وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ*وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا کَانُوا یَحْذَرُونَ»

«ما اراده کرده‌ایم بر آنهایی که در روی زمین به ضعف و زبونی کشیده شده‌اند، منت نهاده، آنها را پیشوایان و وارثان قرار دهیم؛ و برای آنها در زمین امکانات فراهم کرده، به فرعون و هامانِ سپاهیان آنها نشان دهیم آنچه را که از آن می‌ترسیدند.»

نکته‌ها:

در این دو آیه خداوند پرده از روی اراده و مشیت خود در مورد مستضعفان برداشته و پنج امر را در این زمینه بیان می‌کند که باهم پیوند و ارتباط نزدیک دارند:

الف) نخست اینکه ما می‌خواهیم آنها را مشمول نعمت‌های خود کنیم. (و نرید ان نمنّ...)

ب) دیگر اینکه ما می‌خواهیم آنها را پیشوایان نماییم. (نجعلهم ائمه...)

ج) سوم اینکه ما می‌خواهیم آنها را وارثان حکومت جباران قرار دهیم. (نجعلهم الوارثین...)

د) ما حکومت قوی و پابرجا به آنها می‌دهیم. (و نمکن لهم فی الارض...)

ه) و پنجم اینکه آنچه را دشمنانشان از آن بیم داشتند و تمام نیروهای خود را برضد آن بسیج کرده بودند، به آنها نشان دهیم. (و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم...)

حکومت جهانی مستضعفان:

در این آیات پس از نکات آورده شده، آنچه مورد دقت و تأمل است این است که؛ آیات آورده شده، هرگز سخن از یک برنامه‌ی موضعی و خصوصی مربوط به بنی اسرائیل نمی‌گوید بلکه بیانگر یک قانون کلی است برای همه اعصار و قرون؛ و همه‌ی اقوام و جمعیت‌ها.

این بشارتی است برای همه‌ی انسانهای آزاده و خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ظلم و جور. نمونه‌ای از تحقق این مشیت الهی، حکومت بنی اسرائیل و زوال حکومت فرعونیان بود و نمونه‌ی کاملترش، حکومت پیامبر اسلام (ص) و یارانش بعد از ظهور اسلام بود. حکومت پابرهنه‌ها و تهی‌دستان باایمان و مظلومان پاکدل که پیوسته از سوی فراعنه‌ی زمان خود مورد تحقیر و استهزاء بودند و تحت فشار و ظلم و ستم قرار داشتند. سرانجام خداوند به‌دست همین گروه، دروازه‌ی قصرهای کسراها و قیصرها را گشود و آنها را از تخت قدرت خود به‌زیر آورد و بینی مستکبران را به‌خاک مالید. نمونه‌ی گسترده‌تر آن، ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره‌ی زمین به‌وسیله‌ی حضرت مهدی (عج) است.

این آیات از جمله آیاتی است که به‌روشنی، بشارت ظهور چنین حکومتی را می‌دهد لذا در روایات اسلامی می‌خوانیم که ائمه (ع) در تفسیر این آیه، اشاره به این ظهور بزرگ کرده‌اند.

حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می‌فرماید: دنیا پس از چموشی و سرکشی همچون شتری که از دادن شیر به دوشنده‌اش، خودداری می‌کند و برای بچه‌اش نگه می‌دارد؛ به ما روی می‌آورد... سپس آیه‌ی شریفه «و نُریدُ اَن نَمُنَّ...» را تلاوت فرمود.

و در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار (ع) می‌خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: این گروه، آل محمد (ص) هستند، خداوند مهدی آنها را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می‌شود، برمی‌انگیزد و به آنها عزت می‌دهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار می‌کند.

و همچنین در حدیثی از امام سجاد (ع) می‌خوانیم: سوگند به کسی که محمد (ص) را به‌حق، بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده قرارداد؛ نیکان از ما اهل البیت و پیروان آنها به‌منزله‌ی موسی و پیروان او هستند؛ و دشمنان ما و پیروان آنها به‌منزله‌ی فرعون و پیروان او می‌باشند. (سرانجام ما پیروز می‌شویم و آنها نابود می‌شوند و حکومت حق و عدالت از آنِ ما خواهد بود.)

جهت تعجیل در فرجش صلواتی فرستید .  

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 28ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۱ ، ۱۴:۴۶
خادمه الزهراء

رموز انتظار در متون کتب ادیان

دوشنبه, ۵ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۱۰ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود بر منتظران مهدی (عج)

از حضرت امام صادق (ع) روایت شده که: نزدیک‌ترین حالات بندگان نزد خدای عزوجل و بیشترین خشنودی او از آنان هنگامی است که حجّت خداوند را نبینند و برایشان آشکار نشود و از آنان پوشیده بماند که جای او را ندانند و در عین حال می‌دانند که دلایل و نشانه‌های الهی از بین نرفته است؛ در آن هنگام باید که هر صبح و شام منتظر فرج باشند و همانا شدیدترین موقع غضب خداوند بر دشمنانش موقعی است که حجتش را از آنان پوشانیده باشد که برایشان ظاهر نگردد؛ و البته خداوند متعال می‌داند که دوستانش به تردید نمی‌افتند و اگر چنین می‌دانست که آنان به تردید واقع می‌شوند، حجت خویش را یک چشم بر هم زدن هم از آنان مخفی نمی‌کرد.

ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل می‌کند که روزی آن حضرت فرمود: آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای عزوجل هیچ عملی را جز به آن از بندگان نمی‌پذیرد؟ گفتند: چرا. فرمود: شهادت دادن به اینکه هیچ‌کس شایسته‌ی پرستش، جز خداوند نیست و اینکه محمد (ص) بنده و فرستاده‌ی او است و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده؛ و ولایت؛ و بیزاری از دشمنانمان؛ و تسلیم شدن در مقابل آنان (ائمه)؛ و پرهیزکاری و کوشش؛ و اطمینان؛ و انتظار قائم (عج).

سپس فرمود: به‌درستی که برای ما دولتی است که خداوند هر وقت بخواهد آن را روی کار می‌آورد، آنگاه فرمود: هرکس دوست می‌دارد از جمله‌ی اصحاب قائم (عج) باشد، باید انتظار بکشد و با پرهیزکاری و اخلاق نیک، رفتار نماید درحالی‌که منتظر باشد؛ پس اگر از دنیا رفت و پس از مردنش، قائم (عج) قیام کند، برای او اجر و پاداش خواهد بود همانند پاداش کسی‌که امام قائم (عج) را درک کرده باشد. پس جدیّت کنید و در انتظار بمانید، گوارایتان باد، ای گروهی که مشمول رحمت الهی هستید.

 

عبدالعظیم حسنی می‌فرماید: بر آقایم امام جواد (ع) وارد شدم و می‌خواستم که درباره‌ی قائم (عج) از آن حضر ت سؤال کنم که آیا همان مهدی است یا غیر او؟ پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و به من فرمود: ای ابوالقاسم! به‌درستی‌که قائم (عج) از ما است و اوست مهدی که واجب است در زمان غیبتش، انتظار کشیده شود و در زمان ظهورش، اطاعت گردد و او سومین امام از فرزندان من است.

 

 

عقیده به ظهور یک رهایی‌بخش بزرگ و برچیده شدن بساط ظلم و ستم از میان انسان‌ها و حکومت حق و عدالت، منحصر به شرقی‌ها و مذاهب شرقی نیست بلکه یک اعتقاد عمومی و جهانی است که چهره‌های مختلف آن در عقاید اقوام گوناگون دیده می‌شود و همه روشنگر این حقیقت است که این اعتقاد کهن، ریشه‌ای در فطرت و نهاد انسانی؛ و در دعوت همه‌ی پیامبران داشته است. در کتاب «دیباچه‌ای بر رهبری»، ضمن بیان وجود انتظار ظهور یک منجی بزرگ در میان اقوام مختلف غربی و بهره‌برداری پاره‌ای از افراد از یک چنین انتظار عمومی، نام پنج نفر از مدعیان را که از انگلستان برخاسته‌اند به‌نام‌های: جیمز نایلور؛ یوحنا سرشکات؛ ریچارد برادرز؛ جان نیکولزتام؛ هنری جیمز پرینس، را ذکر می‌کند و از برنارد باربر؛ جامعه‌شناس آمریکایی در رساله‌ی « نهضت منجی‌گری» وجود چنین اعتقادی را حتی در میان سرخپوستان آمریکایی نقل کرده، می‌گوید: در میان قبایل سرخپوست آمریکایی این عقیده شایع است که روزی گردِ سرخپوستان ظهور خواهد کرد و آنها را به بهشت زمین رهنمون خواهد شد.

تنها تا پیش از سال ۱۸۹۰ بالغ بر بیست نوع از این نهضت‌ها در تاریخ آمریکا ضبط شده است. آثار این عقیده را در میان اهالی اسکاندیناوی و بومیان مکزیک و نظایر آنها نیز می‌توان یافت.

حال عباراتی چند و مختصر از کتب سایر ادیان که نشانگر نوید ظهور مصلح آخرالزمان است را متذکر می‌شویم:

انتظار در انجیل

انجیل متّی، در فصل ۲۴ می‌گوید: همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.... آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت، جمیع طوایف زمین سینه‌زنی کند؛ و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال می‌آید ... اما از آن روز و ساعت، هیچ‌کس اطلاع ندارد، حتی ملائکه‌ی آسمان ... لهذا شما نیز حاضر باشید زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان می‌آید.

انجیل مرقس، در فصل ۱۳ می‌گوید: در آن وقت، فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا به اقصای فلک فراهم خواهند آورد... ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر، هیچ‌کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس برحذر باشید و بیدار شده، دعا کنید زیرا نمی‌دانید که آنوقت کی می‌رسد.

انجیل لوقا، در فصل ۱۲ می‌گوید: کمرهای خود را بسته، چراغ‌های خود را افروخته بدارید...خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد... پس شما نیز متحد باشید زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان، می‌آید.

انجیل یوحنای لاهوتی، در فصل دوم می‌گوید: آن کس که غالب آید و اعمال مرا تا انجام، نگاه دارد او را بر امت‌ها قدرت خواهم بخشید تا ایشان را به عصای آهنین حکمرانی کند و مثل کوزه‌های کوزه‌گر، خرد خواهند شد. چنانکه من نیز از پدر خودم یافته‌ام، به او ستاره‌ی صبح را خواهم بخشید. آنکه گوش دارد، بشنود که روح کلیساها چه می‌گوید.

انتظار در کتاب دانیال

در کتاب دانیال فصل ۱۲ می‌گوید: در آن وقت سرور بزرگ میکائیلی؛ که از جانب پسران قومت قائم است، خواهد ایستاد و در آن زمان از قوم تو، هرکس که در کتاب مکتوم یاد شده است، نجات خواهد یافت. از آنانی که خوابند در خاک زمین، بسیاری بیدار خواهند شد. بعضی جهتِ حیات ابدی و بعضی از برای شرمساری و حقارت ابدی.

انتظار در کتاب اشعیا

روح خداوند که روح حکمت و فطانت و روح مشورت و جبروت و روح علم و خشیّت از خداوند است، بر آن (مصلح) خواهد آرامید. خداوند او را تیزهوش گردانیده که موافق منظور نظرش و مطابق مسموع گوشهایش حکم نخواهد کرد.

بلکه ذلیلان را به عدالت حکم می‌کند و برای مسکینان زمین، به‌راستی نتیجه خواهد داد. و گرگ با بره سکونت داشته، ببر با بزغاله؛ و هم گوساله با شیر جوان هم‌خوابه خواهند شد و طفل کوچکی چوپان ایشان خواهد بود. و در تمامی کوه مقدس هیچ ضرر و فساد نخواهد کرد زیرا زمین از دانش خداوند مثل آب‌هایی که دریا را فرو می‌گیرند پر خواهد شد.

در کتاب اشعیا فصل ۶۵ می‌گوید: آنکه خویشتن را در روی زمین دعای خیر می‌نماید، به خدای حقیقی دعای خیر خواهد نمود و کسی‌که سوگند در زمین می‌خورد به خدای حقّ سوگند خواهد خورد.

اینک آسمان‌های جدید و زمین تازه را احداث می‌کنم و اولین‌ها مذکور نشده و به‌خاطر نخواهند آمد.

پس از آنچه که احداث می کنم دائماً شادمان و وجدکنان باشید زیرا اینک من اورشلیم را محل وجد و قومش را مصدر سرور ایجاد می‌کنم. عبثاً زحمت نخواهند کشید و به جهت اضطراب نخواهند زایید زیراکه ایشان با افعادشان، نسل برکت یافته از خداوند خواهند بود.

گرگ با بره با هم خواهند چرید و شیر مثل گاو، کاه خواهند خورد و خوراک مار، خاک بود، خداوند می‌فرماید که: در تمامی کوه مقدس من، ضرر نمی‌رسانند و فساد نخواهند کرد.

انتظار در کتاب صفنیاه

در کتاب صفنیاه از فصل سوم می‌گوید: و گفتم که شاید از من ترسیده، تأدیب را قبول نمایی تا آنکه مسکن ایشان منقطع نشود اما هرقدر که ایشان را عقوبت نمودم، ایشان سحرخیزی نموده، تمامی اعمال خویشتن را فاسد گردانیدند.

بنابراین خداوند می‌فرمایدکه: از من منتظر شوید تا به روزی که جهت غارت کردن برخیزم؛ زیرا قصد من اینست که طوائف را جمع نموده، ممالک را گرد آورم تا آنکه غضب خود را یعنی شدت قهرم را کلاً با ایشان بریزم زیرا تمامی زمین به آتش غیرت من سوخته خواهد شد. زیرا در آن به قوم‌ها لب پاک را برخواهم گردانید تا آنکه همگی ایشان، به اسم خداوند استدعا نموده و او را به یک دل عبادت کنند.

انتظار در کتاب زردشت

کتاب زند که کتاب مذهبی زردشتیان است، می‌گوید: لشگر اهریمنان با یزدان، دائم در روی خاک، محاربه و کشمکش دارند و غالباً پیروزی با اهریمنان باشد اما نه به‌طوری‌که ایزدان را محو و منقرض سازند، چه در هنگام تنگی از جانب اورمزد که خدای آسمان است با یزدان که فرزندان اویند، یاری می‌رسد و محاربه‌ی ایشان، نه هزار سال طول می‌کشد، آنگاه پیروزی بزرگ از طرف یزدان می‌شود و اهریمنان را منقرض می‌سازد.

تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند و بعد از پیروزی یزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده و بنی‌آدم بر تخت نیک‌بختی خواهند نشست.

انتظار در کتاب دادئک

کتاب دادئک از کتب مذهبی «براهمه» می‌باشد که می‌گوید: بعد از آنکه مسلمانی بهمر رسد، در آخرالزمان؛ و اسلام در میان مسلمانان از ظلم ظالمان و فسق عالمان و تعدی حاکمان و ریای زاهدان و بی‌دیانتی امینان و حسد حاسدان برطرف شود و دنیا مملو شود از ظلم و ستم؛ و اسلام برطرف شود و به جز نام از او نماند و پادشاهان ظالم و بی‌رحم شوند و رعیت بی‌انصاف شوند و در خرابی یکدیگر بکوشند و عالم را کفر و ظلالت بگیرد، دست حق به درآید و جانشین آخر ممتاطا که محمد باشد، ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد؛ و بگردد همه‌جا و بسیار کسان را بکشد و خلایق را هدایت کند و آن در حالتی باشد که ترکان، امیر مسلمانان باشند و غیر حق و راستی از کسی قبول نکند.

انتظار در زبور داود

مزامیر در مزمور ۹۶ می‌گوید: قوم‌ها را به انصاف، داوری خواهد کرد، آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد، دریا و پُری آن غرش نمایند، صحرا و هرچه در آن است به وجد آید، آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند؛ زیرا که می‌آید؛ زیرا که برای داوری جهان می‌آید؛ ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد.

مزامیر در مزمور ۳۷ می‌گوید: زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد...اما متواضعان وارث زمین خواهند شد... زیراکه بازوان شریر شکسته خواهد شد؛ و اما صالحان را خداوند تأیید می‌کند...و میراث از آنان خواهد بود تا ابد.

و همین مضمون را قرآن کریم از زبور نقل می‌کند و می‌فرماید: در زبور داوود نوشتیم (و در کتب انبیاء سلف وعده دادیم) که البته بندگان نیکوکار ملک زمین را وارث و متصرّف خواهند شد.

وقتی خوب در این عبارات کتب ادیان دیگر تأمل کنیم، می‌بینیم تعالیمی به صورت رمز به حقایق اشاره شده است که با معتقدات آیین‌های دیگر توافق و هماهنگی کاملی دارد که از آن جمله است نجات جهان از تاریکی و جهل و غفلت و ظلم و ستم؛ توسط شخصی معنوی که از راه وحی و الهام الهی تأیید خواهد شد و این شخص کسی نیست جز آن کس که اسلام طبق هزاران آیه و روایت، معرفی نموده؛ آن حجت بن الحسن العسکری (عج) می‌باشد. جهت فرجش صلواتی فرستید.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 3ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۱ ، ۱۰:۱۰
خادمه الزهراء

احادیث نسب‌شناسی حضرت مهدی

جمعه, ۲ دی ۱۴۰۱، ۱۲:۱۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر همه دلتنگان عصر جمعه؛ که هیچ چیزی باعث انبساط خاطرشان نمی‌شود جز ذکر نام یار سفر کرده؛ یا ابا صالح المهدی ادرکنی.

وقتی به این فکر می‌کنم که چقدر دوستش دارم، پر از امید و ذوق می‌شوم؛ و وقتی می‌بینم چقدر کم می‌شناسمش، پر از تاسف و شرم!

راستی هر کدام چند روایت در مورد ایشان بلدیم، بیاد داریم، به دیگران یادآوری کرده‌ایم؟

 

🌷 در مورد اینکه امامان دوازده نفرند، اولشان علی علیه السلام و آخرشان مهدی (عج) است، ۹۱حدیث.

🌷 و مهدی از عترت پیامبر (ص) است، ۳۸۹حدیث.

🌷 و مهدی از اولاد علی علیه السلام است، ۲۱۴حدیث.

🌷 و مهدی از اولاد فاطمه (س) است، ۱۹۲حدیث.

🌷 و مهدی از اولاد حسین علیه السلام است، ۱۴۸حدیث.

🌷 و مهدی از اولاد علی ابن الحسین علیه السلام است، ۱۸۵حدیث.

🌷 و مهدی از اولاد امام باقر علیه السلام است، ۱۰۳حدیث.

🌷 و مهدی از اولاد امام جعفر الصادق علیه السلام است، ۱۰۳حدیث.

🌷 و مهدی ششمین اولاد امام جعفر الصادق علیه السلام است، ۹۹حدیث.

🌷 و مهدی از اولاد موسی بن جعفر علیه السلام است، ۱۰۱حدیث.

🌷 و مهدی پنجمین فرزند موسی بن جعفر علیه السلام است، ۹۸حدیث.

🌷 و مهدی چهارمین اولاد علی بن موسی الرضا علیه السلام است، ۹۵حدیث.

🌷 و مهدی سومین فرزند امام محمد تقی علیه السلام است، ۹۰حدیث.

🌷 و مهدی از اولاد امام هادی علیه السلام است، ۹۰حدیث.

🌷 و مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، ۱۴۸حدیث.

🌷 و نام پدر ایشان حسن است، ۱۴۸حدیث.

🌷 و مهدی همنام و هم‌کنیه رسول خدا صلوات الله علیه و آله و سلم است، ۴۷حدیث.

و شما چند روایت را خوانده‌ای؟ راستی روزهای انتظار را چگونه می‌گذرانیم؟

دلم خیلی می‌سوزد و دنبال دل سوخته می‌گردم!

بیا سوته دلان گرد هم آییم               که قدر سوته دل، دل سوته دانه           باباطاهر

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 16ر4ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۱ ، ۱۲:۱۰
خادمه الزهراء

ضرورت وجود امام، یا نقش امام در جهان هستی

دوشنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۵۴ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود

یکی از مسایل بسیار حیاتی و عقیدتی، اعتقاد به ضرورت وجود امام در جهان هستی است. شیعیان جهان کلاً بر این باورند که زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نیست، خواه آن حجت ظاهر و آشکار باشد؛ و خواه به علتی مخفی و پنهان؛ جهان تا بوده چنین بوده و در آینده نیز تا قیامت چنین خواهد بود.

حضرت امام صادق (ع) در به‌ثمر رساندن این باور می‌فرمایند: قسم به پروردگار عزیز و جلیل که خدا از زمانی که آدم را قبض روح کرد، هرگز اهل زمین را به حال خود رها نکرد، جز این که در آن امامی قرار داد که مردم بوسیله‌ی او به سوی خدا هدایت شوند و او حجت خدا بر تمامی بندگان است.

امام صادق (ع) برای تأکید و تأیید بیشتر قدمی فراتر نهاده و فرمودند: «الْحُجَّةُ قَبلَ الخَلْقِ وَ مَعَ الخَلْقِ وَ بَعْدَ الخَلْقِ»؛ حجت خدا پیش از خلق بوده و با خلق هم همیشه بوده و بعد از خلق هم خواهد بود.

این اعتقاد با دلیل علمی و عقلی محکمی که به همراه او است، به قُرصی هرچه تمام‌تر پیش رفته و می‌رود و خوشبختانه به کمک امدادهای غیبی، تاکنون رکودی نداشته و همچنان متلألأ و درخشان است. اما از آنجایی که هیچ اصلی از اصول؛ و هیچ امری از امور در طول تاریخ بلامنازع نبوده و در گوشه و کنار جهان، کم و بیش برخوردی داشته است، این اصل اعتقادی نیز از چنین آسیبی برکنار نبوده؛ گاهی گذرا با نوای ناموزونی مواجه است؛ نوایی بی‌ثبات چون حباب؛ و صدایی بی‌حیات چون کف روی آب.

زندگی ما متأسفانه تؤام با شرایطی است که آن را باید به جهاتی دوران محرومیت نامید؛ محرومیت و فاصله گرفتن قشر عظیمی از مردم با معارف اسلامی و کناره‌گیری اغلب جوانان از کتاب و کتابخوانی. دور ماندن از معارف اسلامی و مقدسات مذهب، رنج آور و کشنده است. همه‌ی اعتراضات از همین‌جا ناشی می‌شود. آنکه با کتاب و مذهب می‌جوشد و آشنا به مسایل دینی و مذهبی است، آرام است و اعتراضی ندارد. ایرادات سبک و بی‌محتوا از کسانی است که سروکاری با دین و مذهب نداشته و بُعد مسافتشان با مذهب تا به جایی است که الفبای دین را هم از یاد برده‌اند.

اینانند کسانی که در عین محرومیت، به دشمن اجازه‌ی هر تاخت و تازی را داده و می‌دهند. این بی‌تفاوتی و محرومیت‌ها است که دشمن را گستاخ کرده است. دشمن از بی‌خبری و محرومیت‌های ما سوء استفاده کرده، نه فقط تنها به آرمان مقدس ما پوزخند می‌زند بلکه حتی نسبت به خدا هم دهن کجی کرده، می‌گوید: خداوند چه اصراری در مورد این انسان ویژه دارد تا او را برای روز موعود ذخیره کرده و به خاطر او قوانین حاکم بر طبیعت را درهم ریزد.

مگر مادرِ دهر در روزِ نیاز، از زاییدن رهبرِ با کفایت عقیم است؟!

و یا خدا از به وجود آوردن چنین انسان ویژه‌ای عاجز؟! چه مانعی دارد که روز موعود همراه با سپیده دمِ آن روز، رهبر دلخواه متولد شود و چون دیگران پرورش یافته و سپس نقش خود را ایفا کرده و زمین را پر از عدل و داد نماید! اگر چنین می‌بود، بهتر نبود؟!

این حرفهای بی محتوا و پوچ، بافته و ساخته‌ی دشمن است که از حلقوم او می‌ریزد. این بیچاره‌ها علاوه بر اینکه ضرورت وجود امام و نقش اساسی آن را در جهان هستی نفهمیده‌اند، بدبختانه ادعای فهم بیشتری داشته، برای خدا تعیین تکلیف هم کرده‌اند! زهی خیال باطل؛ و زهی قضاوت عاجل و بی‌جا!

به هر حال، برای اینکه مسأله ضرورت وجود مقدس امام بر همگان روشن شود، توجه عمیق و دقیق به شرح زیر لازم و ضروری است:

برای هر مجموعه و پدیده‌ای در جهان غیب و شهود، بنا به مشیت و اراده‌ی ذات اقدس الهی، مرکز و محوری است که ذرات آن مجموعه به دور آن محور و هسته‌ی مرکزی، جبراً در چرخش و حرکت است، حرکت و چرخشی که هستی و حیات و دوام و بقا آن مجموعه و پدیده در پرتو آن "هسته‌ی مرکزی" است. پیوند این مجموعه با هسته‌ی مرکزی، پیوندی محکم و استوار؛ و ارتباط آن ارتباطی پایدار است تا جایی‌که اگر لحظه‌ای این ارتباط قطع و خلائی در آن ایجاد شود، آن مجموعه به فنا و نابودی خواهد رفت. این قانون در سراسر جهان طبیعت از اتم تا کهکشان جاری است و استثنائی ندارد. فی المثل "اتم"، کوچکترین موجودی که حتی با نیرومندترین میکروسکوبهای الکترونی هم قابل رؤیت نیست و دارای اجزاء متعددی است؛ زیر چتر همین قانون قرار گرفته است.

ملاحظه کنید، ارکان اصلی اتم، سه اصل زیر است:

الف. پروتون، با بار الکتریکی مثبت.
ب. نوترون، با خاصیت الکتریکی خنثی.
ج. الکترون، با بار الکتریکی منفی.

این اجزاء بی نهایت ریز که به طور شگفت‌انگیزی ساختمان اتم عالَم را تشکیل داده، هسته‌ی مرکزیش از پروتون و نوترون تشکیل شده و الکترونها هم با سرعت سه هزار کیلومتر در ثانیه، آن هم در فاصله‌های معینی، دورِ هسته‌ی مرکزی در حرکتند.

دانشمندان، ساختمان اتم را به ساختمان منظومه‌ی شمسی و حرکت الکترونها را به حرکت دَوَرانی سیارات تشبیه کرده‌اند با این تفاوت که اگر تعجب نکنید، سرعت سیر سیارات اتمی به مراتب از سرعت سیر سیارات منظومه‌ی شمسی بیشتر است. در این حرکت و سیر سرسام آور، به علت وجود و بار الکتریکی مثبت و منفی، هر لحظه ممکن است فاجعه‌ای رخ داده و الکترونها و پروتونها که به سوی یکدیگر در حرکتند، همدیگر را در آغوش کشند و نتیجتاً در اثر اصطکاک و جذب در یکدیگر، میلیاردها انفجار در جهان طبیعت رخ داده، عالَم هستی پودر و خاکستر شود.

اما خداوند دانا و حکیم، "قوه‌ی گریز از مرکز" را که قویه‌ی دیگری است؛ و آن، در اثر گردش دَوَرانی الکترونها به دورِ هسته‌ی مرکزی تولید می‌شود، خلق کرده تا "قوه‌ی جاذبه هسته‌ی مرکزی" را تعدیل و مانع بروز حوادث شود. "قوه‌ی گریز از مرکز" که مولود حرکت دورانی است، قدرت آن متناسب با سرعت حرکت است؛ این نیرو همواره جسم متحرک را از هسته‌ی مذبور به عقب رانده و از طرفی هسته‌ی مرکزی با قوه‌ی جاذبه‌ای که در اثر نزدیکی دو بار الکتریکی تولید شده دارد، الکترونها را به شدت به طرف خود می‌کشاند.

اکنون فکر کنید که برای حفظ موجودیت اتم، باید سرعت سیر الکترونها به اندازه‌ای باشد که قوه‌ی دافعه‌ی متولد شده از آن، درست به اندازه‌ی قوه‌ی جاذبه و جوابگوی آن بوده و اگر کوچکترین تجاوزی از این حد و قانون معین رخ دهد، دستگاه اتم از کار خواهد افتاد. یعنی اگر کمی "قوه‌ی گریز از مرکز" زیاد شود، الکترونها به زودی فرار کرده و اتم تجزیه می‌شود و اگر این تعادل به نفع "قوه‌ی جاذبه" به هم بخورد، اجزا اتم به زودی به هم نزدیک شده و از کارخواهد افتاد و به این ترتیب دستگاه اتم از بین خواهد رفت.

فکر کنید، تنظیم این حساب دقیق در آن محیط فوق العاده کوچک، چه کار بسیار مشکلی است. این قانون به شرحی که عرض شد در سرتاسر جهان هستی از زمین تا آسمان تا کهکشان، در خورشید و ماه و ستارگان پیاده شده و بر این اساس، اتم و ذرات همه‌ی عالم هستی، دیوانه وار با نظم و ترتیب خاصی دور هسته‌ی مرکزی در گردشند و در تدبیرِ مدبر و مربی جهان تاکنون کمترین خللی وارد نشده است.

از بیان و شرح این حقیقت علمی معلوم می‌شود که: قانون خلقت و ناموس طبیعت، بر اساس هسته‌ی مرکزی استوار است و در دلِ هر اتم از اتمهای جهان هستی، هسته‌ای وجود دارد که عامل بقای آن مجموعه است که به آن "هسته‌ی مرکزی" می‌گویند. و اینک جانِ مطلب و جوهر کلام در جهان انسانها است، انسانی که در جهان هستی، اشرف مخلوقات است، هسته‌ی مرکزی او چیست؟ تا مطاف او شود؛ و وی پروانه‌وار دورِ آن هسته‌ی مرکزی به چرخش درآمده و به حیات خویش استمرار دهد؟! آن هسته‌ی مرکزی حیات‌بخش و روح‌افزا که با لاهوت و ناسوت، با ملک و ملکوت ؛و بالاخره با هر چه لباس هستی به تن کرده، پیوند ناگسستنی دارد، کیست؟

با اندک تأملی پاسخ این مطلب روشن است و آن اینکه: همیشه در جهان انسانها یک "انسان کامل" یک "انسان+کمال" و والا وجود دارد و باید هم وجود داشته باشد تا غیر کاملین به طفیل وجودِ او به حیات خود ادامه داده و چنگ به دامان او زنند و در سایه‌ی لطف و برکت خدادادی او نفس راحتی بکشند. این انسان کامل به شهادت تاریخ همیشه بوده و بعد از این هم تا جهان باقی است، خواهد بود.

و این همان است که امام باقر (ع) می‌فرماید: پروردگار عالم از زمانی‌که آسمانها و زمین را آفرید، هرگز جهان را خالی از امام عادلی که حجت خدا در زمین بر خلایق عالمند قرار نداده و تا قیامت هم خالی نخواهد گذاشت.

آری جهان انسانها از اول خلقت تاکنون؛ و از حال تا قیامت هرگز از وجود چنین فردی که در حکم هسته‌ی مرکزی است، خالی نبوده و نخواهد بود. پس همانطوری که اجزا اتم وابسته به هسته‌ی مرکزی است، جهان انسانها هم وابسته به چنین هسته‌ی مرکزی است.

امروزه قلب عالم امکان؛ و هسته‌ی مرکزی جهان هستی، وجود مقدس حضرت بقیه الله الاعظم، امام زمان حجة ابن الحسن العسکری ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است. او قلب جهان هستی و قطب عالم امکان است، او واسطه‌ی فیض و رابط بین خالق و مخلوق است،
🌹 او خلیفه‌ی پروردگار عالم در پهنه‌ی هستی است،
🌹 او حافظ قرآن  و مجری دین اسلام است،
🌹 او ملجاء و ملاذ بی‌پناهان و بی‌کسان است،
🌹 او مرجع حقیقی و فریادرس واقعی است،
🌹 اوست که به برکت او عالم لاهوت در مدار است،
🌹 اوست که به برکت او عالم ناسوت برقرار است،
🌹 اوست که به برکت او افلاک و کهکشان پابرجاست،
🌹  اوست که به برکت او سفره‌ی عالم گسترده است.

آری تا حجت هست، جهان هست؛ چنانکه تا جهان هست، حجت هست. جهت تعجیل در فرجش صلواتی فرستید.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 20ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۰۱ ، ۱۰:۵۴
خادمه الزهراء

چه غریب خواهد بود برای آن کسی‌که در طول روزی که تعلق به او دارد، دوستان و منتظرانش کمترین برنامه‌شان اُنس با او باشد. آنقدر کم از او می‌گوییم و آنقدر کم از او می‌نویسیم و آنقدر کم تبلیغش را می‌کنیم که برخی راحت، منکر غیبتش یا بودنش شده‌اند!

بیچاره‌ها با افتخار می‌گویند مگر می‌شود؟! خوب، هر وقت وجود چنین شخصی لازم باشد، همان زمان و دوره به‌دنیا خواهد آمد!

و عجیب‌تر اینکه اینها ادعای مسلمانی و اهل قرآن بودن هم دارند! اما گویی اصلاً قرآن نخوانده‌اند؛ قرآن نشان از غیبت‌های زیادی دارد.

 

و اینک نمونه‌ای از غیبت‌ها:

اول- به اعتقاد اکثر مسلمانان جهان و نوشته‌ی مورخان، خضر پیامبر (ص) از زمان حضرت موسی (ع) تا کنون زنده‌است و کسی از محل و مکان و یارانش اطلاعی ندارد و اینقدر می‌دانیم که داستان وی با حضرت موسی (ع) در قرآن آیات ۵۹تا ۸۲ سوره‌ی کهف ذکر شده‌است. به گمان برخی از مردم او گاهی آشکار می‌شود، کسی‌که او را می‌بیند، گمان می‌کند یکی از زهّاد است و چون ناپدید می‌شود، می پندارد او خضر (ع) بوده‌است.

 

دوم- غیبت حضرت موسی بن عمران (ع) از وطن که از فرعون و قوم او فرار نمود و داستانش در قرآن در سُور مختلف آمده‌است، در طول غیبت هیچ‌کس از او اطلاعی نداشت و موسی (ع) را نمی‌شناخت تا زمانی‌که خداوند او را برانگیخت و او به دعوت خلق برخاست، آنگاه دوست و دشمن او را شناختند.

 

سوم- داستان حضرت یوسف (ع) فرزند حضرت یعقوب است که یک سوره‌ی قرآن مربوط به همین داستان است. با وجودی‌که یعقوب پیامبر بود و صبح و شام به او وحی می‌شد لیکن از غیبت فرزندش یوسف (ع) خبر‌نداشت و همچنین این غیبت بر سایر فرزندانش نیز پوشیده‌بود تا جایی‌که فرزندان یعقوب (ع) از فلسطین به مصر می‌آمدند و بر یوسف (ع) وارد می‌شدند و با او معامله و دادوستد می‌کردند ولی او را نمی‌شناختند. تا آنکه سالها گذشت و خداوند واقع امر را به آنان مکشوف داشت و خبر زنده بودن یوسف (ع) آشکار‌گشت و خداوند او و پدر و برادرانش را در یک‌جا جمع‌کرد.

 

چهارم- داستان یونس (ع) فرزند متّاع که پیامبر خدا است و در قرآن آمده‌است. وقتی قوم او بر مخالفت خود افزودند و او را سرزنش‌کردند، یونس (ع) از میان آنان فرار‌کرد و از نظر همه‌ی قوم پنهان‌گردید به‌طوریکه هیچ‌کس نمی‌دانست او در کجاست؛ و خداوند او را در شکم ماهی پنهان‌نمود و تا پایان مدت به علت مصلحتی او را زنده نگه‌داشت سپس او را بیرون‌آورده و سالم به سوی قومش بازگردانید.

 

پنجم- داستان اصحاب کهف است که در قرآن ذکر شده‌است. اینان به خاطر حفظ دینشان از ترس مردم فرار‌کردند و ۳۰۹ سال از نظر قوم غایب‌ بوده و با حالت ترس به غاری پناه‌بردند تا آنکه خداوند آنها را زنده کرد (و یا از خواب بیدار‌کرد) و به سوی قومشان برگشتند.

 

ششم- داستان عُزیر (ع) که پیامبر است. و در آیه‌ی ۲۶۱ سوره‌ی بقره آمده‌است. خداوند او و الاغش را صد سال میراند و بعد او را زنده‌کرد درحالیکه آب و غذایش هنوز باقی و تغییر نکرده‌بود.

 

هفتم- داستان غیبت عیسی (ع) است. یهود و نصارا بر کشته‌شدن وی اتفاق دارند اما خداوند با بیان آیه ی ۱۵۶ سوره‌ی نساء (که فرمودند: او را نکشتند و دار‌نزدند بلکه مطلب بر آنان مشتبه‌گشت) آنها را تکذیب ‌کرد.

غیبت قائم نیز چنین‌است زیرا امت اسلام به واسطه‌ی طولانی‌شدن غیبتش وجود او را انکار می‌کنند بعضی خواهند‌ گفت: هنوز متولد‌ نشده! و گروهی می‌گویند: متولد‌شده و وفات‌کرده است! طایفه‌ای می گویند: امام یازدهم (ع) عقیم بوده‌است! و جماعتی هم ائمه (ع) را سیزده تن و بیشتر خواهند‌دانست! و عده‌ای هم می‌گویند روح قائم در بدن دیگری سخن می‌گوید!

عیسی بن مریم (ع) هم اکنون زنده و غایب است و زمان ظهور مهدی (عج) از آسمان به زمین فرود می‌آید. حذیفه از رسول اکرم (ص) نقل‌کرده که آن حضرت فرمودند: مهدی (عج) متوجه می‌شود که عیسی فرزند مریم از آسمان فرود‌آمده و گویی از موهای سر‌ و صورتش آب می‌ریزد، مهدی (عج) به او می‌گوید: جلو بایست و با مردم نماز‌بخوان. حضرت عیسی (ع) می‌گوید: نماز باید بوسیله‌ی شما اقامه‌شود، پس عیسی (ع) پشت سر مردی از فرزندان من ایستاده و نماز می‌خواند.

 

هشتم- داستان حضرت ابراهیم (ع) است. آزر منجم مخصوص نمرود از روی حساب نجوم به‌دست‌آورد که مولودی به دنیا می‌آید که دین و آیین نمرودیان را برهم‌خواهد‌زد، نمرود پس از خبردار شدن از آزر پرسید: در چه سرزمینی این مولود به دنیا خواهد‌آمد؟ آزر گفت: در همین سرزمین. نمرود دستور‌داد هر پسری که در آن سال به دنیا آمده‌بود، همه را به قتل‌برسانند و مردان از زنان کناره‌گیری ‌کنند، به شهادت تاریخ بین هفتاد هزار تا صدهزار کودک پسر در این ماجرا به شهادت‌رسیدند اما سرانجام ابراهیم (ع) در سرزمین ایران (شوش) به دنیا‌آمد. (توضیح ادمین: حققان، سرزمین بابل یا شوش یا حران را زادگاه ابراهیم می‌دانند.)

مادر ابراهیم (ع) هنگام وضع حمل به غاری رفت و ابراهیم (ع) در همان غار به دنیاآمد، و طبق روایات هر روز به اندازه‌ی یک هفته رشد می‌کرد و خداوند متعال روزی او را در انگشتش قرار‌داده‌بود که آن را می‌مکید و روزی می‌خورد. پس از سیزده سال با پای خود به شهر بازگشت و در طول این مدت جز مادر ابراهیم (ع) کسی از جایگاه او خبردار‌نبود.

 

نهم- داستان غیبت حضرت صالح (ع) است. ایشان از پیامبران است که نام مبارکش نُه بار در قرآن آمده‌است و از حیث زمان بعد از نوح (ع) و قبل از ابراهیم (ع) بوده‌است. حضرت صالح(ع) بر قوم ثمود که مردمی بت‌پرست بودند مبعوث‌بود. در بخشی از حدیثی از امام صادق (ع) آمده که فرمودند: صالح مدتی از نظر قومش غایب شدند. صالح در روز غیبت مردی کامل و دارای شکمی هموار و اندامی زیبا و محاسنی انبوه و گونه‌های کم‌گوشت، میانه بالا و متوسط‌القامة بود، پس از غیبت چون به سوی قوم بازگشت تغییر کرده‌بود و او را نشناختند؛ و در موقع بازگشت وی، قومش سه دسته شدند: دسته‌ی اول منکر وی شدند، دسته‌ی دوم مشکوک بودند، دسته‌ی سوم یقین دانستند که او صالح پیامبر است. دسته‌ی اول گفتند: صالح پیامبر (ع) شکل تو نبود. دسته‌ی دوم سخن او را نشنیدند و سخت از وی دوری‌کردند. دسته‌ی سوم گفتند: به ما خبری ده که به آن وسیله درباره‌ات شک‌نکنیم و بدانیم تو صالح هستی. صالح گفت: من صالح هستم که ناقه را برای شما آورده‌ام و علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن آب به آبشخور می‌رفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر می‌گذاشت. گفتند: راست گفتی ما به خداوند و آنچه تو از نزد او آوردی ایمان داریم...

 

دهم- داستان غیبت لاوی بن برخیا است. نعثل یهودی به خدمت رسول (ص) آمده و شهادتین جاری کرده و گفت: من در کتب انبیای قبل دیدم که در آخرالزمان پیامبری می‌آید که نامش احمد و محمد (ص) است و او خاتم الانبیاء بوده و اوصیای او دوازده نفر به عدد اسباط هستند. رسول اکرم (ص) فرمودند: آیا اسباط را می‌شناسی؟ او گفت: آری آنان دوازده نفر هستند که نخستین آنان لاوی بن برخیا است. او مدتی از بنی اسرائیل غایب‌شده سپس به نزد قوم خود برگشت و دین خدا را پس از، از‌هم‌گسیختگی دوباره زنده‌کرد و با پادشاه ستمگری به‌نام قرسطیا جنگید و او را کشت.

حضرت فرمود: آنچه در میان بنی‌اسرائیل واقع‌شده، در میان امت من نیز مو به مو واقع خواهد‌شد. دوازدهمین فرزند من غایب می‌شود، وقتی به طرف امت بازگشت می‌کند که از اسلام، اسمی و از قرآن جز رسوم و آداب ظاهری نمانده ‌باشد. در چنین شرایطی خداوند به او اجازه‌ی خروج می‌دهد و به وسیله‌ی او اسلام ظاهر و تجدید می‌شود ...

 

یازدهم- داستان غیبت ذوالقرنین است و نام اصلی او (عیاش) است. قرآن کریم در سوره‌ی کهف داستان مشروحی درباره‌ی او دارد اما اینکه او کیست در میان مفسرین و مورخین اختلاف ‌است.

حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: همانا ذوالقرنین بنده‌ی صالح خداوند بود و خداوند او را بر بندگانش حجت قرار ‌داده‌بود ذوالقرنین مردم را به سمت خداوند دعوت‌کرد اما مردم ضربتی (به سمت راست سرش) زدند و او مدتها از نظر مردم غایب‌شد، غیبتی آنچنان طولانی که گفتند مرده یا هلاک‌شده؛ و معلوم نیست در کدام وادی سرگردان‌است!

اما ذوالقرنین پس از غیبت طولانی مجدداً به سمت قومش بازگشت و این‌بار هم مورد حمله‌ی آنان قرار‌گرفت و دومین ضربه را به سمت چپ سرش زدند. آگاه باشید که در میان شما کسی است که همان روش و سنت ذوالقرنین را دارد، خداوند، سبب و امکانات همه‌چیز را برای او فراهم‌کرد و قدرتی در زمین به او داد که شرق و غرب را درنوردید.

اما به زودی سنت و روش ذوالقرنین در قائم از اولاد من جاری خواهد شد و قائم، شرق و غرب عالم را زیر فرمان حکومت خود می‌آورد. در اطراف جهان، کوه و دشت و بیابانی نیست که ذوالقرنین در آن قدم‌نهاده‌باشد مگر اینکه مهدی (عج) در آن قدم‌خواهد‌گذاشت (و آن را زیر چتر حکومتش خواهد‌کشید) همه‌ی گنج‌ها و معادن زمین را خداوند برای قائم ظاهر می‌کند و او را بوسیله‌ی ترسی (که در دل دشمنانش افکند) یاری‌خواهد‌کرد. قائم (عج) جهان را پر از عدل و داد می‌کند همانطور که از ظلم و جور پر‌شده‌باشد.

با این همه سابقه‌ی غیبت، چرا باید غیبت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف، عجیب و غیر قابل قبول برای عده‌ای باشد؟!

به جهت تعجیل در فرجش صلواتی بفرستید   .

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 30ر4ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۱ ، ۱۰:۳۹
خادمه الزهراء

ذکری برای وصلِ بی‌قراران گلِ نرگس

چهارشنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۴۵ ق.ظ

 

ما باید ارتباط با امام زمان (عج) داشته باشیم. بعد از هر نمازت با ایشان ارتباط برقرار کن، مخصوصاً بعد از نماز صبح، نماز را که خواندی، سلام دادی بگو:
 

یا ربِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ و أَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۱ ، ۰۸:۴۵
خادمه الزهراء

حرز امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف

يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۲۰ ق.ظ

enlightenedحرز یعنی پناه،

enlightenedحرز یعنی زره ضدگلوله‌ای که بر تن می‌کنیم.

enlightenedحرز یعنی لباسی که آتش نشان می‌پوشد و در آتش می‌رود؛ تا نسوزد.

enlightenedحرز یعنی دژ بلندی که دور مکانی می‌کشند تا دشمن نتواند وارد شود.

 

سه مرتبه مغرب و سه مرتبه بعد از نماز صبح بخوانیم تا در پناه امام زمان (عج)، روزمان را بگذرانیم و شب را صبح کنیم.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

یا مالِکَ الرِّقابِ   وَ یا هازِمَ الْاَحْزابِ   یا مُفْتِّحَ الْاَبْوابِ   یا مُسَبِّبَ الْاَسْبابِ

سَبِّبْ لَنا سَبَبَاً لا نَسْتَطیعُ لَهُ طَلَباً

بِحَقِّ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّوات اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ

 

به نام خداوند رحمتگر مهربان. اى مالک بندگان، اى شکست دهنده‌ی گروه‌هاى متحد، اى گشاینده‌ی درها، اى سبب‌ساز سبب‌ها، برای ما وسیله‌ای قرار بده که هر چه جست‌و‌جو کنیم نتوانیم آن را بیابیم، به حق لا اله الا اللّه محمّد رسول اللّه درود خدا بر او و بر همه خاندانش قسمت می‌دهم [که مرا پناه بده[

مطرح شده در سخنرانی مورخ 23ر2ر1396، شانزدهم ماه شعبان

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۲۰
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه حسرت

يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۴۷ ق.ظ

سلام بر امام زمان (عج)، اسم اعظم تکوینی خداوند

سلام بر امام زمان (عج)، آیینه‌ی تجلیات خداوند

سلام بر امام زمان (عج)، خلیفه و جانشین خداوند

سلام بر امام زمان (عج)، باب الله

سلام بر امام زمان (عج)، واسطه‌ی میان خدا و خلق

سلام بر امام زمان (عج)، پدر شفیق همه‌ی انسانها

سلام بر امام زمان (عج)، کاروان‌سالار غافله‌ی عشاق

سلام بر امام زمان (عج)، انسان کامل

سلام بر امام زمان (عج)، معلم و مکمّل مؤمنین

سلام بر امام زمان (عج)، یادگار انبیای اولوالعزم

سلام بر امام زمان (عج)، مصلح جهان و منجی بشریت.

یک دهان خواهم به پهنای فلک                   تا بگویم مدح آن والا ملک

هر چه گویم عشق را شرح و بیان                 چون به عشق آیم خجل باشم از آن

 

نیمه‌ی شعبان گذشت. آنانکه دعوت‌نامه‌ی شرکت در ضیافت الهی را دریافت کردند طُوبی لَهُم.

آنانکه نامه‌ی برات گرفتند طُوبی لَهُم.

آنانکه آمرزیده شدند طُوبی لَهُم.

آنانکه خیر و سعادت از خداوند طلب کردند و برایشان مستجاب شد طُوبی لَهُم.

آنانکه به توفیق الهی کسب معرفت به امام زمانشان کردند طُوبی لَهُم.؛ که این معرفت یعنی معرفت به سوی خدای بزرگ و این معرفت یعنی وسیله‌ی قرب به خداوند.

و آنانکه مقربان درگاه الهی هستند طُوبی لَهُم.

(معنی طوبی لهم: خوشا بر احوال آنها-ادمین)

 

 

رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. یعنی بدون اعتقاد، یعنی جاهلیت مطلق، یعنی نفاق و دورویی، یعنی حیرت و سرگردانی. و خوب می‌دانیم پس از نعمت توحید و اقرار به نبوت خاتم الانبیا (ص)، نعمتی بالاتر از معرفت امام زمان (عج) نیست.

 

اما کسب معرفت راههای مختلف دارد. یکی راههای معمولی و طولانی، دیگری هم راه کوتاه، سریع و میانبر اما دقیق و تؤام با جهاد و هجرت، که پویندگان واقعی راه خداوند هستند.

امام علی(ع) خطبه‌ای دارند (۲۲۰ نهج البلاغه) که درباره‌ی اینگونه بندگان ویژه می‌فرمایند:

«عقلش را زنده کرد و نفس خویش را کشت تا آنجا که جسمش لاغر و خشونت اخلاقش به نرمی گرایید. برقی پر نور برای او درخشید و راه را برای او روشن کرد و به راه راست او را کشاند و از دری به در دیگر برد تا به در سلامت و سرای جاودانه رساند که دو پای او در قرارگاه امن با آرامشِ تن استوار شد. این، پاداش آن بود که دل را درست به کار گرفت و پروردگار خویش را راضی کرد.»

به‌راستی آنان‌که این بیان حضرت را نصب‌العین خود قرار دادند گویا دست در دست مولی امیرالمؤمنین (ع) گذاشتند و حضرت آنان را برد به آنجا که خود رفته است.

 

یکی از بزرگواران، آیت‌الله‌العظمی آقا نجفی بودند که سلوکی ولایی داشته‌اند. ایشان واقعاً عقل را زنده کرد و نفس را کشت، در عوض در سراپرده‌ی امیرالمؤمنین (ع) متنعم به نِعم معنوی شد به طوری‌که مانند انبیای بنی اسرائیل صاحب مائده‌ی آسمانی شد.

در یکی از روزهایی که مرحوم آقا نجفی و برادرش مشغول ریاضت شرعی بودند، در وقت افطار جمعی از اهل علم و نزدیکان وارد شدند و جز دو قرص نان چیزی حاضر نبود. پس از نماز عشا مرحوم آقا نجفی در سجده ذکر کلیم الله را می خواندند: «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ»

چون سر از سجده بر می‌دارد چند مجمع طعام به رسم هدیه به او می‌رسد که دقیقاً به تعداد حاضران بوده است.

 

و در زمانی دیگر، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) او را مهمان به برخی از علوم و مسایل علمی می‌فرمایند و در این جهت دستگیری بزرگی از او می‌کنند. ایشان فرمودند: زمانی مشکلات مالی شدید داشتم. به مدت دو روز کاملا گرسنه ماندم. در یکی از شب‌ها به حرم مشرف شدم و در کنار قبر مقدس اردبیلی (ره) به درگاه امام علی (ع) پناه آوردم و درخواست حل مشکل کردم. پس به ناگاه در حال استغاثه، مردی جلیل القدر نزدیکم آمد، مقداری آب به من دادند که بوی مشک از آن به مشام می‌رسید، نوشیدم، آن را شیرین‌تر از عسل یافتم و عجیب‌تر آنکه پس از خوردن این مایع برخی از علوم و مسایل علمی برایم مکشوف و آشکار شد.

 

و در نهایت مولی علی (ع) دست ایشان را به دست فرزند برومندش امام زمان (عج) گذاشت و کار را برایش تمام کرد. گفت: وقتی در مسجد سهله با دو تن از اهل سیر و سلوک مشغول عبادات بودیم، شخصی را دیدم که چون نیک نظر کردم، غایب بود و چون غرق در ذکر می‌شدم، دوباره مرئی می‌شد درحالی‌که به ذکرم گوش می‌داد.

وقت سحر دیدم کنج مسجد سهله مشغول ذکر "لا اله الا الله" بود. چون کلمه‌ی "الا الله" را می‌فرمود، نوری مخصوص از محل، ظهور می‌یافت. نزدیک رفتم، سؤالاتی کردم و بهترین جوابها را شنیدم اما او را نشناختم.

چون کمی از او غافل شدم، دیگر او را ندیدم. در آن هنگام یکی از کسانی که در حجره‌ای از مسجد، مدتها به عبادت می‌پرداخت بیرون آمد و کراراً صدا می‌زد: "یا صاحب الزمان" و از مسجد بیرون رفت، دیگر هرگز او را هم ندیدم به گمانم واصل شد به رجال الغیب!

 

شنیدن این حکایات، شیرین و جذاب است و به ما این نکته را گوشزد می‌کند که این راه بسته نیست، همیشه رهرو می‌طلبد و به روی رهروان خالص باز است. اما شرایط لازم دارد: عقلی زنده، نفسی مرده و دلی با یک دلبر.

غیر از خدا هر چه که باشد و هر کس که باشد، به منزله‌ی نعلین به پای موسی (ع) است که باید برای ورود به وادی مقدس، نعلین را به کناری بگذارد.

وقتی ندا آمد: یا موسی! نعلین از پای درآور، یعنی قطع تعلقات قلبی از همه چیز.

موسی (ع) آن شب نگران اهل و عیال خود بود. ندا آمد: همه‌ی اندیشه و افکارِ غیر را کنار بگذار.

و رسول اکرم (ص) وقتی به معراج رفتند، همان امر آمد (فَاخْلَعْ نَعلَیکَ) اما اینجا تفاوت داشت به معنی عدم قطع علایق و محبتی که به اهل بیت خودش داشت چرا که محبت آنها همانند محبت خداوند است.

منظور من از این مطالب، طرح یک سؤال است و آن، اینکه ما چگونه طی طریق می‌کنیم؟! ما چه وقت قصد داریم دل را یک‌دله کنیم؟! ما چه وقت باید عقل را زنده و نفس را بمیرانیم؟!

ای که نفست پست گشته از هوا                   رو طهارت کن به دریای فنا

بگذر از گرداب حبل ماسوی                        تا شوی غرقاب عرفان و صفا

خلوتی کن کاندران امیدهاست                      صفوتی کن که در آن اسرارهاست

پس به سوی قبله اسرار شو                         بر مصلای ره توحید رو

با خلوص قلب رو به سجده‌گاه                     تا نگردد حال تو چو من تباه

چیست دنیا سمه‌ی افسانه‌ای                       با دوصد لعنت در گرمابه‌ای

این سگ نفست تو را محجور کرد                 یعنی از قرب خدایت دور کرد

این شریر بوالهوس را دور کن                      قلب خود را از محبت طور کن

این محبت سیر مردان خداست                     زین سبب بر دیگران ماتم سراست

صلوات

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 23ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۰۹:۴۷
خادمه الزهراء