در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «ائمه اطهار و بزرگان دین :: حضرت اباالفضل (ع)» ثبت شده است

دو حکایت از تشنگی و عشق

يكشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۰۲ ق.ظ

ای بی‌دست کربلا، دست دلم بگیر.

حضرت عباس (ع) کعبة الاولیا

مرحوم سید قاضی (ره) پس از سیر مدارج و معارج و التزام به سلوک و مجاهده‌ی نفس؛ و کشف بعضی از حجاب‌های نورانی، بعد از گذشت چندین سال، هنوز وحدت حضرت حق تعالی بر او تجلی ننموده بود و مرحوم قاضی به هر عملی که متوسل می‌شد، این حجاب گشوده نمی‌شد. تا هنگامی‌که ایشان از نجف به کربلا برای زیارت تشرف پیدا کرده و پس از عبور از خیابان عباسیه (خیابان شمالی صحن مطهر) و عبور از درِ صحن، در آن دالانی که میان درِ صحن و خود صحن است و نسبتاً طویل است، شخصی به ایشان می‌گوید: ابوالفضل (ع) کعبه‌ی اولیا است.

مرحوم قاضی همین‌که وارد رواق مطهر می‌شود، در وقت دخول در حرم، حال توحید به ایشان دست می‌دهد و تا ده دقیقه می‌ماند و سپس که به حرم مطهر سیدالشهدا (ع) مشرف می‌گردد، درحالی‌که دست‌های خود را به ضریح مقدس گذاشته بود، آن حال، قدری قوی‌تر دست می‌دهد و تا یک ساعت باقی می‌ماند. دیگر از آن به بعد، مرتباً و متناوباً و سپس متوالیاً حالت توحید برای ایشان بوده است.

 

هل مِن ناصر...

مرحوم آیة الله آقانجفی قوچانی در «سیاحت شرق» چنین می‌نویسد: به قدر هزار قدمی که رفتم، آفتاب از جلو روی و گرم، رمل‌ها نیز داغ، که کف پاها می‌سوخت. تشنگی بر من غلبه کرد. خود را به گروهی از‌ زوّار رساندم، سؤال کردم: آب دارید؟ گفتند: خیر.

از آنها گذشتم، دویدم به دسته‌ی دیگر خود را رساندم، آنها هم آب نداشتند. به قدر نیم فرسخ دویدم و به چند دسته‌ی زوار، خود را رسانیدم؛ آب نداشتند؛ چون منزل نزدیک؛ و سواره هم می‌رفتند، آب لازم نداشتند.

مأیوس شدم، از یک طرفِ راه، شروع کردم به دویدن، هر چه رطوبت در بدنم بود، تمام به عرق؛ و حرکت تند؛ و گرمی آفتاب، خشکید. به شدت تشنه شدم. حال، برق گنبد و سیاهی باغات کربلا در مقابل من پیدا شد. من به فکر صحرای کربلا و تنهایی سیدالشهدا (ع) و آن لشکر زیادی که دور او را گرفته بودند، افتادم. مرا گریه‌ی شدید رخ داد. برای اینکه صدای گریه‌ی مرا، زوار نشنوند، دویست قدمی از آنها دور شدم، مثل آهویی در این بیابان می‌دویدم و صدا به گریه بلند و اشک مانند باران به صورت و ریش و زمین، ریزان بود.

گاهی صدای «هَل مِن ناصِر» آن حضرت را به گوشِ خیال می‌شنیدم؛ و من هم صدای «لبیک» با گریه بلند می‌داشتم و به شدت می‌دویدم به حدی که از خود بالکل فراموش شدم. دیدم لشگر به خیمه‌های حسینی هجوم آورده، شعله‌ی آتش و دود از خیمه‌ها بلند گردید.

چشم‌ها را به سیاهی کربلا دوختم و حالات رنگارنگ آن صحرای غم‌انگیز بر من عبور می‌کرد. به خدا قسم که نمی‌فهمیدم پاها در این دویدن، به گودال می‌افتد و یا به‌روی خارها قرار می‌گیرد! یک‌دفعه از میان خیمه‌ها مثل اینکه زنها و اطفال بیرون دویدند و به صحرای جنوبی خیمه‌ها که رو به طرف نجف است، پراکنده شدند. بعضی‌ها چادر به پا پیچیده به زمین می‌خوردند؛ من هم سر از پا نشناخته تا مگر برسم و خود را فدا کنم؛ که ریشه‌ی علفی به پنجه‌ی پا، بند شد، با آن تندی که می‌دویدم، محکم به زمین خوردم. با آنکه پنجه‌ی پا مجروح شده بود، دویدم. ملتفت نشدم، شش دانگ حواسم متوجه آن صحرای هولناک بود.

در این دو فرسخ و نیم مسافت، از گریه و ناله و دویدن نایستادم تا آنکه در کوچه‌ی کربلا واقع شدم و چشمم به در و دیوار و عمارات کربلا افتاد! آن وقت به خود آمدم، از خجالت و حیای از مردم، اشک‌های خود را پاک نمودم و از دویدن ایستادم و کفش‌های بی‌پاشنه را به پا کردم و عبا را به دوش انداختم.

از حوضخانه‌ی صحن سیدالشهدا، امام حسین (ع) وضو گرفته، داخل حرم شدم و یک ساعتی زیارت نمودم. بیرون شدم، رفتم به زیارت ابوالفضل العباس (ع)؛ و از آنجا بیرون شدم؛ باز آمدم به صحن سیدالشهدا (ع).

همان‌طور در گوشه‌ای، سرپا ایستاده بودم که بعضی از رفقا را ملاقات کنم. ساعت دو به غروب بود، در آن بین، صدای ساعتی که بالای سر در صحن سیدالشهدا (ع) بود و از نمره‌ی ساعت کوچک صحن نو مشهد مقدس بود بلند شد. وقتی که خوب به صدای زیر او گوش دادم، دیدم به طور فصیح می‌گوید:

«هَل مِن ناصِر... هَل مِن ناصِر... هَل مِن ناصِر» تا ده مرتبه تمام شد. لرز و لرزه در بدن من پیدا شد، گوش را تیز کردم که از کجا، جوابی می‌رسد؟ و چشم‌ها پر از اشک شد که جوابی پیدا نشد، که یک مرتبه از صحن حضرت اباالفضل (ع) صدای ساعت بزرگ او به صورت بم و کلفت بلند گردید: «لبیک... لبیک... لبیک» تا ده مرتبه؛ آن صدا هم تمام شد. اشک‌های خود را پاک کردم، گفتم: های، بگردم وفاداریت را، باز تویی که جواب دادی! خوشحال شدم که هنوز «ناصر» هست و از خوشحالی باز اشک‌هایم روان شد.

یک مرتبه به فکر تشنگی بین راه افتادم و همان‌طور در عالم خیال با خود آمدم، آمدم؛ تا وضو گرفتم و به حرمین زیارت نموده، برگشتم تا به همین نقطه‌ای که ایستادم، دیدم در هیچ نقطه، آب نخورده‌ام، تشنه هم نیستم! حالا این از راه طبیعی به چه نحو ممکن است و من از کدام آب سیر شده‌ام [معلوم نیست]!

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 8ر7ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۱ ، ۰۹:۰۲
خادمه الزهراء

سوال: چرا توسل به حضرت اباالفضل العباس؟

چهارشنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۱، ۱۱:۱۴ ق.ظ

سوال: چرا ما در زندگی، این مقدار ]این همه[ باید به حضرت اباالفضل علیه السلام- متوسل شویم؟

پاسخ:

خدا حضرت اباالفضل، علیه السلام، را برای ما زمین‌گیرها و بارافتاده‌ها قرار داده است.

حضرت اباالفضل ارباب آنهایی است که زمین‌گیرند.

]در شکل ظاهری هم که دقت کنید در می‌یابید که[ یک آدم چقدر باید درمانده باشد تا به یک آدم بی‌دست، پناه ببرد.

حضرت اباالفضل، پناهگاه این مدل انسانها است.

 

 توضیح ادمین: البته علت‌های زیادی برای توسل به این جنابِ صاحب فضل و کرم وجود دارد. مقام باب‌الحوائجی ایشان، مقام سقایی و علمداری، معرفت بالا و صبر در مصائب عظمی و ... همگی دست به دست هم داده، تا این بزرگوار، دستگیرِ بی‌دست همه‌ی از پاافتادگان باشد.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۱ ، ۱۱:۱۴
خادمه الزهراء

توسلات به حضرت عباس، با ذکر و نماز و زیارت

جمعه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۴ ق.ظ

گمان آن است که هر مؤمن تشنه، اگر چه تشنه‌ی حاجت خود باشد؛ از امور مشروعه اگر متوسل به آن حضرت شود، سیراب خواهد شد. چه آن‌که تشنه‌ی آب رحمت یا تشنه‌ی علم حق باشد، یا تشنه‌ی اولاد صالح باشد و یا تشنه‌ی حج و زیارت باشد.

 

 

«یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ فی اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخیکَ الْحُسَیْنِ»

ای برطرف کننده‌ی غم از چهره‌ی حسین علیه‌السلام، برطرف نما غم مرا به حق برادرت حسین علیه‌السلام.

به عدد هندسه‌ی لفظ عباس علیه‌السلام که عدد ۱۳۳ است، خوانده شود؛ خداوند حاجت او را برآورد. چرا که لقب آن بزرگوار باب الحوائج و سقاست.

 

یکی از ختم‌های مجرب راجع به حضرات چهارده معصوم سلام‌الله‌علیهم و جناب ابوالفضل علیه‌السلام گفته شده به نیت قربت مطلقه این است که:

دو رکعت نماز حاجت بخواند و هزار و چهارصد مرتبه صلوات هدیه به چهارده معصوم بخواند و صد مرتبه هدیه از برای حضرت ابوالفضل علیه‌السلام که بوّاب درگاه آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و باب ولایت است، بفرستد و حاجت خود بطلبد، انشاءالله تعالی روا شود.

 

و دیگر از وسیله‌ی تقرب به خداوند و آمرزش گناهان و انجام مطالب و رواشدن حاجات اهل ایمان است؛ چنانچه به روایت منقوله از مصباح الزائرین ابن‌طاووس وارد شده و از جمله‌ی آن زیارت شریفه این است:

بعد از آن که دو رکعت نماز زیارت به جا آورد بخواند:

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَاالْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَوَّلِ الْقَوْمِ إِسْلاماً وَ أَقْدَمِهِمْ إِیمَاناً وَ أَقْوَمِهِمْ بِدِینِ اللَّهِ وَ أَحْوَطِهِمْ عَلَى الْإِسْلامِ

أشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَخِیکَ فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِی لأخیهِ فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ الْمَحَارِمَ وَ انْتَهَکَتْ فی قَتلِکَ حُرْمَةَ الْإِسْلامِ فَنِعْمَ الصَّابِرُ الْمُجَاهِدُ الْمُحَامِی النَّاصِرُ وَ الْأَخُ الدَّافِعُ عَنْ أَخِیهِ، الْمُجِیبُ إِلَى طَاعَةِ رَبِّهِ الرَّاغِبُ فِیمَا زَهِدَ فِیهِ غَیْرُهُ مِنَ الثَّوَابِ الْجَزِیلِ وَ الثَّنَاءِ الْجَمِیلِ وَ أَلْحَقَکَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبَائِکَ فِی دارِ النَّعِیمِ.

اللَّهُمَّ إِنِّی تَعَرَّضْتُ لِزِیَارَةِ أَوْلِیَائِکَ رَغْبَةً لِثَوَابِکَ وَ رَجَاءً لِمَغْفِرَتِکَ وَ جَزِیلِ إِحْسَانِکَ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أَنْ تَجْعَلَ رِزْقِی بِهِمْ دَارّاً وَ عَیْشِی بِهِمْ قَارّاً وَ زِیَارَتِی بِهِمْ مَقْبُولَةً وَ حَیَاتِی بِهِمْ طَیِّبَةً وَ أَدْرِجْنِی إِدْرَاجَ الْمُکْرَمِینَ

و اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَنْقَلِبُ مِنْ زِیَارَةِ مَشَاهِدِ أَحِبَّائِکَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرَانَ الذُّنُوبِ وَ سَتْرَ الْعُیُوبِ وَ کَشْفَ الْکُرُوبِ إِنَّکَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ،

یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ وَ الْحَمْدُللَّهِ رَب الْعَالَمِین وَ السلام عَلیکَ یا سیدی و ابن سَیِّدی وَ رَحمة اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.

 

سلام بر تو اى اباالفضل العباس فرزند امیرمؤمنان، سلام بر تو اى فرزند سرور جانشینان، سلام بر تو اى فرزند اولین نفر امت در اسلام آوردن، و پیش‌ترین‌شان در ایمان و استوارترین‌شان در پایبندى به دین خدا، و با احتیاط‌ترین‌شان بر اسلام. شهادت می دهم؛ که تو براى خدا و رسولش و برادرت خیرخواهى نمودى، پس چه خوب برادر همدردى بودى، خدا لعنت کند امتى را که تو را کشت، و لعنت کند امتى را که به تو ستم روا داشت، و لعنت کند امتى را که حرمت‌هاى تو را حلال شمرد، و پرده احترام اسلام را درید. پس چه نیکو صبرکننده، جهادگر حامى، یارى دهنده و برادر دفاع کننده از برادرش بودى، و پاسخ دهنده طاعت پروردگارش، و علاقه‌مند به آنچه دیگران بى رغبت شدند، که همان پاداش بزرگ، و ستایش زیباست، و خدا تو را به درجه‌ی پدرانت، در بهشت‌های پرنعمت ملحق کرد. خدایا متعرض زیارت اولیایت شدم به خاطر رغبت در پاداشت، و امید به آمرزشت، و احسان فراوانت، پس از تو مى‌خواهم که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستى، و روزى‌ام را به خاطر ایشان زیاد نمایی و زندگى‌ام را به خاطر آنان برقرار دارى، و زیارتم را به حق آنان مقبول قرار دهى، و حیاتم را دلپسند فرمایى، و مرا با گروه اهل کرامت همراه نمایی و از کسانى قرار دهى که از زیارت زیارتگاه‌هاى عاشقانت رستگار و کامیاب بازمى‌گردند، درحالی که مستوجب آمرزش گناهان، و پوشیدن عیب‌ها، و برطرف شدن گرفتاری‌ها شده باشد، به راستى تو اهل پروا و آمرزشى. اى مهربان‌ترین مهربانان تو در هر چه که اراده کنی فعّالی. و حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است، درود بر تو ای مولای من و ای فرزند مولای من و درود و رحمت و برکات خداوند بر تو باد.

 

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 12ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۴
خادمه الزهراء

توسلاتی چند

پنجشنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۱، ۰۳:۰۳ ب.ظ

السلامُ عَلَیکَ أیُّهَا العَبدُ الصالِح؛ أشهَدُ أنَّکَ قُتِلتَ مَظلوماً؛ أَشْهَدُ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى مَا مَضَى بِهِ الْبَدْرِیُّونَ؛ وَ الحَسن وَ الحسین صَلیَ اللهُ عَلیهم أجمعین

 

سلام بر عباس ابن علی (ع)؛

🌼 صاحب علم و مشک،

🌼 صاحب غیرت و آبرو،

🌼 صاحب علم و تقوی،

🌼 صاحب شجاعت و دیانت.

🌼 هم او که قبله‌ی حاجات حاجتمندان است؛

🌼 و از هر گروه و عقیده‌ای چشم امید به دستان بریده‌اش دارند.

🌼 افتخار او این است که پسر فاطمه، امام زمانش، به او گفت: جانم به‌فدایت!

 

و افتخار ما این است که با دست خالی رو به ‌سویش کنیم و عرضه بداریم:

بسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

الحَمدُلِلّهِ الَذی خَصَّ بَالبَلاءِ مِن عِبادِهِ الاَصفِیاءِ و شَرَحَ صُدورَنا بِمَعرِفَةِ الاَولِیاءِ وَ مَحَبَّةِ الاَزکِیاءِ

و نَوَّرَ قُلوبَنا بِالدُّموعِ وَ البُکاءِ و تَفَضَّلَ عَلَینا بِالجُودِ وَ السَّخاءِ

و الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی مُحَمَدٍ اَشرَفِ الاَنبِیاءِ وَ آلِهِ النُّجَباءِ النُّقَباءِ

سیُّما عَلی خامِسِ اَصحابِ الکَساءِ، و اَنصارِهِ المُجاهِدینَ فی البَیداءِ

الَّذینَ لَم یَرضَوا بِمَکائِدِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ فی طاعَةِ رَبِّ السَّماءِ حَتی رَمَّلُو الوُجُوهَ بِالثَّری وَ خَضَّبوا لِلّحاءَ بِالدِّماءِ

خصوصاً مَولینا اَبی‏الفَضلِ اَلمُخَضَّبِ بِالدِّماءِ قُرَّة عَینِ الاَنبِیاءِ وَ الاَولِیاءِ، مقَطَّعَ الیَدَینِ وَ الاَعضاءِ،

و لَعنَةُ اللهِ عَلَی اَعدائِهِم بِدَوامِ الاَرضِ وَ السَّماءِ.

 

حمد و سپاس خدایی را که بلا و مصیبت را مختص بندگان خالص و برگزیده‏‌ی خود گردانید؛ و سینه‏‌های ما را با معرفت و شناخت اولیا و دوستی و محبت پاکیزگان وسعت بخشید؛ و دل‌هایمان را با اشک و اندوه و گریه نورانی نمود؛ و با سخاوت و بخشش خویش بر ما کرم فرمود؛ و درود و سلام بر اشرف پیامبران حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ و خاندان بزرگوار و پرفضیلتش، خصوصاً خامس آل‏ عبا [حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‏‌السلام[ و یاران مجاهد و فداکارش در بیابان [کربلا[ همانان که در مسیر اطاعت پروردگار آسمان، فریب نیرنگ‌های شب و روز را نخورده و سرانجام گونه‏‌های خود را با خاک بیابان آغشته و محاسن خویش را به خون خود رنگین نمودند، علی‏ الخصوص سرور و مولای آغشته به خونمان، حضرت ابوالفضل علیه‌‏السلام نور چشم انبیا و اولیا، هم او که دستان مبارکش را قطع کرده و اعضای مطهرش را بریدند. و لعن و نفرین خدا بر دشمنانشان تا زمانی که آسمان و زمین باقی است.

فدای حُسن دل‌انگیز باغبان شده بود              بهار، با همه سر سبزی‌اش خزان شده بود

چهار دسته گُلش را به پنج تن بخشید             مقیمِ خاکِ درش، هفت آسمان شده بود

چه سربلند و سرافراز امتحان پس داد             برای عرض ادب، سخت امتحان شده بود

به عشق شیر خدا از یَل دلاور خود                گذشت اگر چه در این راه نیمه جان شده بود

چه امتحان بزرگی! که در رثای حسین            و نه به خاطر فرزند- روضه خوان شده بود

اگرچه پیر شد از داغِ بی‌امان، اما                   به پشتوانه‌ی زینب دلش جوان شده بود

فدای ام‌ابیها شدن علامت داشت                  به این سبب قد ام‌البنین کمان شده بود

 

برای توسل به حضرت ابالفضل العباس (ع)، بهترین راه این است که دست به دامن مادرش شویم و از ام‌البنین (س) کمک بگیریم.

دو نذر قرآن برای حضرت ام‌البنین (س) گفته‌اند:

اول:

برای حاجات فوری از مرحوم خانم مالک نقل است: یک مجلس یک جا بنشینند ۱۴ مرتبه «یس» بخوانند به نیابت از طرف خانم ام‌البنبن (س) برای چهارده معصوم، علیهم السلام.

 

دوم:

در کتاب‌ها نوشته اند: ۱۰ مرتبه نذر «یس» برای حضرت ام‌البنین (س)، چهارشنبه ۴ تا، پنج شنبه ۴ تا، جمعه ۲ تا. جمعه تا ظهر تا وقت نماز جمعه تمام شود. سپس سجده کن و در سجده از حضرت ام‌البنین (س) بخواه که به پسرش مأموریت بدهد که گره از کارت باز کند.

 

عالی‌ترین، زیباترین و مجرب‌ترین توسل به امام حسین (ع)، صدا کردن نام امام زمان (عج) است. به هر زبانی که دلت میخواهد.

🌼آل یس بخوان هدیه کن به امام حسین (ع)

🌼ندبه بخوان هدیه کن به امام حسین (ع)

🌼یس به نیابت از امام زمان بخوان هدیه کن به جدش امام حسین (ع)

 

ما در سفر الی الله تا حسین رسیدن، از حسین عبور کردن تا به خدای حسین رسیدن باید در معیت پسر امام حسین (ع) یعنی امام زمان (عج) حرکت کنیم. دستگیرمان در زندگی باید امام زمان (عج) باشد.

 

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 10ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۰۳
خادمه الزهراء

نحوه نوشتن عریضه برای حضرت اباالفضل علیه السلام

سه شنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۰۱ ب.ظ

 

وقتی عریضه را نوشتید، آنرا در آب روان بیندازید و یا اگر به حرم حضرت معصومه و یا حرم مطهر حضرت عباس(ع) مشرف شدید آنرا داخل ضریح منور بیندازید.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۰۱
خادمه الزهراء