بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود
⚫ به بهانهی تسلیت شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت، امام محمدابن علی علیه السلام، باقرالعلم بعدالنبی علیهالسلام.
محمد بن مسلم که یکی از بهترین یاران حضرت امام محمد باقر (ع) است میگوید: با آنکه ملول و دردمند و حالم بسیار سنگین بود، خود را به مدینه رسانیدم.
چون حضرت امام محمد باقر (ع) از آمدنم باخبر شد و از درد و بیماریام اطلاع یافت، ظرفی از شربت فراهم ساخت و به دست خدمتکارش داد تا به من برساند؛ و او نیز رسانید و گفت: بنوش زیرا حضرت فرمان داده تا ننوشیدهای بازنگردم؛ و من آن را که از بوی خوش مُشک سرشار بود، نوشیدم.
خدمتکار گفت: حضرت امر فرموده است به محض آنکه نوشیدی به نزد من آی؛ و من آن را نوشیده و از جای برخاستم درحالیکه پیش از آن، هیچ قادر نبودم بر پای خود بایستم ولی همینکه آن شربت در جانم جای گرفت، گویی بند از پایم گشوده شد.
چون به خانهی حضرت رسیدم و اجازهی ورود خواستم، حضرت با صدای بلند فرمود: تندرست باشی، وارد شو؛ وارد شو؛ و من گریهکنان وارد شدم و به حضرت سلام کردم و دست و سرش را بوسیدم.
امام (ع) فرمود: محمد! چرا گریه میکنی؟ گفتم: فدایت شوم، برای غربتم و دوری سفر آخرت و نیز تنگدستی و هم از اینکه نمیتوانم نزد شما باشم.
حضرت فرمود: اما تنگدستی؛ خدا دوستان ما را اینگونه خواسته است و بلا و محنت را بهسوی آنان شتابان ساخته. و اما آنچه از غربت گفتی؛ حضرت حسین (ع) را که در سرزمینی دور از ما و در کنار فرات است، سرمشق خود قرار ده. اما آنچه از دوری سفر گفتی؛ بدان که مؤمن در این دنیا و در میان این مردم همواره غریب است تا آنکه از این سرای به رحمت خدا درآید. اما اینکه گفتی دوست داری نزدیک ما باشی و ما را ببینی ولی نمیتوانی؛ بدانکه خدا از آنچه در باطنت میگذرد، آگاه است و تو را بر آن پاداش میدهد.
ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 7ر6ر1396
التماس دعا ی خیر - الّلهم عجّل لِولیک الفرج
منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور باد.