بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه معرفت امام رضایِ غریب
یک لقمه صبحانه معنوی؛ آن هم از کنار سفرهی نورانی، در حرم مطهر رضوی
جای همهی شما در حرم خالی! امیدوارم خیلی زود دعوت شده، مشرف شوید.
در طول سالهای طولانی، هر وقت دربارهی زیارت ائمه اطهار علیهم السلام مطالعه کردهام، در دو مورد متعجب شدهام:
یکی در مورد زیارت امام حسین علیه السلام؛ و اینکه زیارت ایشان بلا شرط است و همانند این است که خداوند در حرم مطهر حسینی بار عام میدهد. و اصلاً هر گاه بخواهد کسی را ببخشد و سعادتمند کند، او را روانهی کربلا میکند؛ حتی میرغضب ناصرالدین شاه را روانهی کربلا میکند. و عجیبتر این است که این آدمها وقتی به کربلا میرسند مقیم میشوند و دیگر برنمیگردند، گویا تمام زمین برایشان خلاصه میشود در کربلا!
اما در مورد علیبنموسیالرضا علیه السلام هم متعجب میشوم. زیارت ایشان آنقدر سفارش شده و به زائرانش آنقدر وعدهی ثواب و آمرزش و شفاعت داده شده که برای باورش ایمان و اعتقاد زیادی لازم است.
اما زیارت امام رضا (ع) مشروط است آن هم شرط بسیار سخت. مشروط است به معرفت آن حضرت.
اینجاست که متحیر میشوی که من کجا و معرفت امامی که از یک طرف سراج الله است؛ از یک طرف غوث غیاث امت پیامبر اکرم (ص) است؛ از یک طرف امام رئوف است؛ ازیک طرف اعتقاد به امامتش باعث ایمان به تمام ائمه معصومین علیهم السلام میباشد و...
راستی مثل منی، چگونه میتوانم شرط زیارتش را عملی کنم؟!
من برای خودم ذکری دارم، که معمولاً در حرم مطهر رضوی زیاد آن را تکرار میکنم، بیش از صد بار پشت هم به خودم میگویم "تو کجا، اینجا کجا؟" ذکر خوبی است با هر بار تکرار، کوچک و کوچکتر میشوم. در آخر حس میکنم تبدیل به کمتر از ذرهی خاکی شدهام که زیر پای یک زائر، او میرود و من چسبیده به کف پایش با او میروم به این امید که تا حرمش برسم، نابود شده و از بین بروم!
اما راستی، کدام بُعد از وجود ایشان را باید شناخت؟
اینکه امام رضا هستند، هشتمین امام؛ یا اینکه امام مفترض الطاعة هستند؛ و یا اینکه در میان ائمه معصومین علیهم السلام، غریب الغربا هستند! و یا اینکه در پنج مورد مثل و مانندِ مادرش فاطمه زهرا سلاماللهعلیها هستند!
کدامشان از همه راحتتر است؟ از همان جا شروع کنیم.
شاید فکر کنیم غریب بودنش را راحتتر میشود درک کرد و شناخت! اما وقتی وارد این مقوله میشویم از غربت حضرت، چنان آتشی در درونت روشن میشود که خاموش نخواهد شد مگر با ظهور امام زمان علیهالسلام!
او غریب است، زیرا مبتلا به سیاست شیطانی مأمون عباسی بودند. ایشان را با نقشهی عجیبی از کنار حرم جدش رسول خدا (ص) و از وطنش حرکت داد زیر نظر خود و ایشان را به ولایت عهدی انتخاب کرد. اما درحقیقت مرو، زندان و تبعیدگاه و نفی بلد و زیر نظر داشتن ایشان بود اما در خلعت حکم و ولایت؛ و در باطن، ایشان اجازهی فتوا و نماز جمعه و عید را هم ندارد. سرانجام، کم کم زهر جانکاه به کامش میریزد و غریبانه شهیدش میکند. کجا دیده شده، قاتل در عزای مقتول خود یقه چاک کند، پا برهنه کند، شهر تعطیل کند، واقعاً چه مقتول غریبی؟!
او غریب است زیرا وقتی پدر بزرگوارش شهید شد، وکلایش که یقین به امامت ایشان داشتند و از طرف امام هفتم (ع)، مأمور بودند تا اموال و امانتها را به ایشان تحویل دهند، به خاطر مشتی پول و اموال دیگر، به مخالفت با حضرت برخاستند، امامتش را منکر شدند و باعث به وجود آمدن فرقهی جدیدی در دین شدند!
او غریب است زیرا باید برای اثبات فرزندش، جوادالائمه (ع) نزد دوست و دشمن حتی نزد خانوادهی خود گریه کند و تن به نظر قیافه شناسان دهد!
او غریب است که مطالبی بس نفیس و عالی در باب معرفت و توحید ذات مقدس حق تعالی بیان فرمودند که درکتب مسطور است اما کسی حتی حوزههای علمیه و مدارس دینی به آنها نپرداختهاند و شاید در هزار زائرش، یکی هم خبر ندارد! این غربت از همهی جنبههای دیگرِ غربتش، سنگینتر است!
او غریب است، زیرا خداوند غوث این امت و غیاثش را، و علمش را، و نورش را، و فهمش را، و حکمش را در او قرار داده و او را امام مردم قرار دادهاست.
که معصوم علیهم السلام فرمود: او بهترین مولودی است که به دنیا قدم گذاشته است؛ خداوند به واسطهی او، خونها را حفظ مینماید و در میانِ افرادِ با هم دشمن، صلح و صفا بر قرار میسازد؛ و پراکندگیها و تفرقهها را مبدل به جمعیت و اتفاق مینماید؛ و برهنگان را میپوشاند و گرسنگان را سیر میکند و دهشتزدگان و خائفان را امان میبخشد؛ و باران رحمت از آسمان فرو میبارد. گفتارش، راست و درست و قاطع؛ و سکوتش ناشی از فهم و درایت برای مردم است. روشن میسازد آنچه را که آنان در آن اختلاف دارند.
از همهی اینها گذشته، او غریب است زیرا اکثر دوستانش، خبری از منشِ رفتاری او ندارند!
در رواق به انتظار اذان صبح نشسته بودم. پیرزنی که معلوم بود ساعتها بیدار بود، وارد رواق شد، دستش به کمرش بود، با حالت التماس آمیزی میگفت: خانمها کمی جمع بنشینید تا من هم جایی برای نماز داشته باشم! بین صفوف به سختی حرکت میکرد، به دنبال کمی جا برای نماز. عجیب بود! مثل اینکه همه کر بودند و نمیشنیدند و اصلاً پیر زن را نمیدیدند. در مقابل چند زن و دختر جوان ایستاد، خواهش کرد اما بینتیجه بود، تازه معنی غربت حضرت را فهمیدم!
ما به زیارت امامی آمدهایم که در نیشابور، وقتی در حمام بودند، مردی آمد کیسهاش را به ایشان داد و گفت: پشتم را کیسه بکش! امام (ع) گرفتند و شروع کردند. مردی متوجه شد، گفت: چه میکنی؟! ایشان امام رضا (ع) هستند! امام (ع) فرمود: اتفاقی نیفتادهاست، برادری از برادرش کمکی خواسته، او هم کمکش میکند!
ما زائر امامی هستیم که فرموده: بزرگترین عبادت بعد از واجبات، خوشحال کردن بندگان خداست. آنگاه در جوارش در وقت سحر، حاضر نیستیم وجبی خود را حرکت بدهیم تا جایی برای نماز به زائری بدهیم! آیا این امام غریب نیست؟!
شغل شریف ما گدایی است ما رو به غیر ضامن آهو نمیزنیم
ما را غلام حلقه به گوش آفریدهاند جایی به غیر صحن تو جارو نمیزنیم
پینوشت استاد: ببخشید پراکنده نوشتم، کتابی همراه ندارم.
التماس دعا ی خیر - الّلهم عجّل لِولیک الفرج
منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور باد.