در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهربانی» ثبت شده است

بزرگ بانویِ عشق، حضرت مادر، دوستت داریم

شنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۱، ۰۳:۰۴ ب.ظ

سالروز رحلت جانگداز بانوی عشق،حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها تسلیت باد.

💫 بانوی اسلام،
🌿 بانوی ایمان،
بانوی نماز،
🌿 بانوی شهامت،
💫 بانوی سخاوت،
🌿 بانوی کرامت،
بانوی وفا،
🌿 بانوی تسلیم و رضا،
💫 بانوی بهشت؛

 

 

هم ‌او که پیامبر(ص) به او می‌بالید؛

🍀 و حسین (ع) به او می‌نازید؛

🍀 هم‌ او که خداوند در عوض، فاطمه (س) را به او عطا کرد؛

🍀 آری، اُمُّ الزهرا بودن، فقط برازنده‌ی او می‌باشد و بس!

🍀 هم‌او که خداوند در همه‌ی عالم، تاجِ جده‌ی ائمه بودن را فقط بر تارک او پسندید و بس!

بیایید گوشه‌ی دامنش را بگیریم و صلواتی هدیه به روح ملکوتیش نماییم.

و صلوات دوم: جهت فرج حضرت صاحب الزمان عج‌الله تعالی فرجه الشریف

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 15ر3ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۱ ، ۱۵:۰۴
خادمه الزهراء

حرز امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف

يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۲۰ ق.ظ

enlightenedحرز یعنی پناه،

enlightenedحرز یعنی زره ضدگلوله‌ای که بر تن می‌کنیم.

enlightenedحرز یعنی لباسی که آتش نشان می‌پوشد و در آتش می‌رود؛ تا نسوزد.

enlightenedحرز یعنی دژ بلندی که دور مکانی می‌کشند تا دشمن نتواند وارد شود.

 

سه مرتبه مغرب و سه مرتبه بعد از نماز صبح بخوانیم تا در پناه امام زمان (عج)، روزمان را بگذرانیم و شب را صبح کنیم.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

یا مالِکَ الرِّقابِ   وَ یا هازِمَ الْاَحْزابِ   یا مُفْتِّحَ الْاَبْوابِ   یا مُسَبِّبَ الْاَسْبابِ

سَبِّبْ لَنا سَبَبَاً لا نَسْتَطیعُ لَهُ طَلَباً

بِحَقِّ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّوات اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ

 

به نام خداوند رحمتگر مهربان. اى مالک بندگان، اى شکست دهنده‌ی گروه‌هاى متحد، اى گشاینده‌ی درها، اى سبب‌ساز سبب‌ها، برای ما وسیله‌ای قرار بده که هر چه جست‌و‌جو کنیم نتوانیم آن را بیابیم، به حق لا اله الا اللّه محمّد رسول اللّه درود خدا بر او و بر همه خاندانش قسمت می‌دهم [که مرا پناه بده[

مطرح شده در سخنرانی مورخ 23ر2ر1396، شانزدهم ماه شعبان

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۲۰
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه نعمت

يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۲۱ ق.ظ

برای اینکه کسی را به شدت دوست داشته باشیم و شدیداً به او علاقمند شویم باید سه چیز را در وجود او جستجو کنیم، اگر هر سه در او جمع بود، سبب جلب محبت به سوی او می‌شود.

  • اول، جمال و کمال او
  • دوم، خلق و خوی او
  • و سوم، اعمال و کارهای خیر او

اکنون بیایید با تفکر در این سه مورد، محبوب واقعی را پیدا کنیم و به او دل ببندیم و آنی از یادش غافل نشویم.

 

1- بیایید تفکر کنیم و تأمل نماییم در حُسن و جمال اسماء حسنی و صفات و امثال عُلیا خداوند که هر صاحب دلی را واله و شیدا می‌کند. وقتی در دعا او را این‌گونه می‌خوانیم:

«یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ»؛ ای تکیه‌گاه کسی که در تمام عالم تکیه‌گاهی ندارد.

«یا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ»؛ ای پس‌انداز و ذخیره‌ی کسی که هیچ پس‌انداز و ذخیره‌ای ندارد.

و یا وقتی در دعای مشلول صمیمانه او را به این لغت می‌خوانیم: «ای همسایه‌ی دیوار به دیوار من»، حس قشنگی پیدا می‌کنیم که قابل وصف نیست.

 

می‌نویسند: کسی از آیت الله نجابت پرسید: حالتان چطور است؟ گفت: آنقدر خوبم که بر سبیل شاه نقاره می‌زنم! مرد تعجب کرد که چرا؟! آقا که چیزی ندارد! آقا فرمودند: زیرا او را دارم! با او آنقدر شاد هستم که بر سبیل شاه نقاره می‌زنم.

 

2- و دقت کنیم در صنع و فعل الهی. با یک نگاه سطحی فقط به اطراف خودمان و نه به همه‌ی هستی.

مثلاً اگر در منزل آکواریوم دارید، ده دقیقه مقابلش بنشینید و به رنگ و پوست و حرکت ماهیان داخل آن به دقت نگاه کنید؛ نگاه به عبرت. یا اگر آکواریوم ندارید به گل داخل یک گلدان لحظاتی با دقت نگاه کنید، ببینید وقتی خداوند قلم به دست می‌گیرد، بر بوم هستی چه نقش‌ها که نمی‌آفریند؟!

 

امام صادق (ع) می‌فرمایند: صاحبان خردهای ناب کسانی هستند که اندیشه‌ی خویش را به کار انداختند تا از آن تفکر، محبت الهی را به ارث بردند.

 

3- احسان و نیکی به شخص، سبب پدید آمدن محبتِ احسان کننده در آن شخص می‌شود.

رسول اکرم (ص) فرمودند: دلها بر محبت کسی که به آنها خوبی کند، سرشته شده‌اند. رسول خدا (ص) فرمودند: بر شخصِ خردمند لازم است که زمان‌هایی را برای اموری اختصاص دهد... و زمانی را به آنچه که خداوند نسبت به او کرده است بیندیشد.

و قرآن می‌فرماید: الطاف و نعمت‌های الهی را یاد کنید تا شاید رستگار شوید.

و حضرت علی(ع) می‌فرمایند: اندیشیدن در الطاف الهی چه نیکو عبادتی است.

در احادیث فراوانی آمده است که خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود: مرا نزد خلق محبوب گردان. آن حضرت پرسیدند: چگونه؟ خداوند فرمود: نعمت و الطاف مرا به ایشان یادآور شو به نحوی که جز خیر و نیکی از من یاد نداشته باشند.

و به داود نبی (ع) امر کرد: الطاف و نعمت‌های مرا برای بندگانم بیان کن که در این صورت مرا دوست خواهند داشت.

 

به راستی، عزیزان یک لحظه بیندیشیم و منصفانه قضاوت کنیم اگر بشری یک میلیاردم این خوبی‌ها را در حق ما به‌جا آورد، چه احساسی نسبت به او پیدا خواهیم کرد؟ و چگونه با تمام وجود دوستدارش خواهیم شد؟ و اگر با بصیرت به نعم الهی توجه کنیم چگونه دوستدار او خواهیم بود؟ و چگونه دل به او خواهیم سپرد؟

 

دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم               در قمار عشق ای جان، کی بود پشیمانی

 

 

به راستی که این همه لطف و مهربانی و حسن جمال، انسان را واله و شیدا خواهد کرد و چنانچه بنابر نظر برخی اهل لغت، واژه‌ی "اله" را در اصل "وِلاه" و معنی آن را واله کننده بدانیم؛ با تمام وجود اعتراف خواهیم کرد که واله کننده‌ای جز "الله" وجود ندارد و تنها اوست که با این همه حُسن و جمال انسان را به تمامه، واله و شیدای خود می‌سازد.

چه بسا یکی از معانی "لا اله الا الله" که پیامبر اکرم (ص) قائل شدن به آن را شرط رستگاری اعلام نموده‌اند، همین باشد!

پس چرا تمامی انسان‌ها که فطرتاً محبّ خداوند و طالب و تشنه و بی‌قرار وصال اویند، این بی‌قراری را چندان آشکار نمی‌کنند و در زندگی روزانه‌شان آنچنان که باید نمود ندارد؟

 

می‌توان گفت: انسان‌ها درخودآگاهشان به سه گروه تقسیم می‌شوند؛ و می‌شود آنها را به کسانی تشبیه کرد که در ناخودآگاه خود، عاشق زیباروی ماه‌پیکری هستند که در وسط تالار آیینه‌ای ایستاده و جلوه‌های حُسن و جمال او در آینه‌های گرداگرد تالار منعکس شده است.

اکثر عاشقان در حالی‌که در خودآگاهشان، معشوق را نمی‌شناسند و تنها التهاب و عطش عشقی مرموز را در خود احساس می‌کنند، رو به آینه در تالار ایستاده‌اند و هر یک از جلوه‌ی حسن و جمال را که در آینه می‌بینند، گمان می‌کنند او همان معشوق است اما پس از تلاش بسیار که برای دستیابی به او می‌کنند تازه متوجه می‌شوند که این، عکس و جلوه‌ی معشوق است؛ و این ماجرا ادامه پیدا می‌کند تا آخر عمر و عاشق، ناکام از بین می‌رود.

 

آن سه گروه که گفتیم اینگونه تقسیم بندی می‌شوند:

گروه اول: به قول قرآن همچون تشنه‌کامی هستند در دشت وسیع و تفتیده‌ای که سراب را آب می‌پندارند و به امید رفع تشنگی خود، عزم آن می‌کنند اما هنگامی‌که پس از زحمت زیاد و رنج و مشقت فراوان به آن می‌رسند، آبی در میان نمی‌بینند. آنگاه سرابی دیگر آنها را می‌فریبد و در پی خود می‌کشد و به همین شکل از سرابی به سرابی دیگر رو می‌آورند اما سراب، سیراب نمی‌کند در نتیجه از عطش هلاک می‌شوند.

این‌ها دنیا پرستانی هستند که جلوه‌ی غنای خدا را در آینه‌های پول و ثروت، جلوه‌ی قدرت خدا را در آینه‌های پُست و مقام، جلوه‌های جمال خدا را در آینه‌های زیبایی زیبارویان دیده‌اند و عمری به دنبال این نگرش اشتباه خود می‌دوند و خسته می‌میرند.

 

گروه دوم: عاشقانی که در تالارهای آینه، پی برده‌اند که آنچه می‌بینند، جلوه و عکس‌هایی از معشوقان است و خودِ معشوق نیست. اینان با همان جلوه‌ها با معشوق خویش ارتباط برقرار کرده‌اند، اینان مخلوقات الهی را آینه‌ی جلوه‌های خدا و آیات الهی می‌دانند.

این همه عکس می و نقش نگارین که نمود               یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد

این گروه در همه چیز خدا را می‌بینند.

حضرت علی (ع) فرمودند: چیزی ندیدم مگر آنکه پیش از آن، پس از آن، همراه آن و درون آن، خدا را دیدم.

 

گروه سوم: عاشقان حاضر در تالار، اندک برجستگانی هستند که به دیدارِ جلوه‌ی یار در آینه‌ها راضی نشده و بسنده نکرده‌اند و لذا روی از آینه‌ها برگردانده و به جمال خودِ محبوب که میان تالار ایستاده است، نظر انداخته و مستقیم و بی‌واسطه با خودِ محبوب، نرد عشق می‌بازند.

اینان همان عارفان بالله هستند که روی از هر چیزی برگردانده و مصداق این کلام ابراهیمی هستند: «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا»؛ من خالصانه و موحّدانه روی به جانب کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفرید.

آری، به خدا قسم همه‌ی خلق به منزله‌ی طفل شیرخواری هستند که از آغوش مادر بیرون کشیده شده و بی‌تابی و بی‌قراری می‌کنند که تنها راه آرامش یافتن او بازگشت به آغوش مادر است.

یا به تعبیر دیگر، انسان همچون نی‌ای است که از نیستان هستی مطلق بریده شده‌است و بی‌قرار و طالب بازگشت به مبدأ و اصل خویش، و رنجور و شاکی از این فراق و جدایی است.

بشنو از نی چون حکایت می‌کند                    از جدایی‌ها شکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند                           از نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق                  تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش              بازجوید روزگار وصل خویش

 

«یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب»

صلوات

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 24ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۲۱
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه مِهر

چهارشنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۵۶ ق.ظ

 

در آستانه‌ی یکی از عظیم‌ترین و نورانی‌ترین و پر‌مهر‌ترین شب‌های عالم قرار گرفته‌ایم، شب برات، شب نیمه‌ی شعبان، شب دریافت نامه‌ی برات و آزادی و شب دریافت دعوت‌نامه برای حضور در ضیافت الله ماه مبارک رمضان، شب نثار محبت و مهر الهی نسبت به همه‌ی مخلوقات مخصوصاً زمینیان و مخصوصاً انسان‌ها.

دریافت مهر و محبت خداوند دو لازمه دارد که باید هر دوی آن را فراهم سازیم و خیلی زود هم اقدام به آن کنیم اما در مقدمه باید بدانیم که محبت هر کس نسبت به خداوند به اندازه‌ی معرفتش به خداوند است. زیرا معرفت، بذر محبت است یعنی پس از آنکه تخم معرفت در زمین دل کاشته شد و میوه داد، میوه‌اش عبارت است از محبت که "المَعرفةُ بذرُ المُحبة"

معرفت، بذر و تخم محبت است و اختلاف مردم در محبت به حسب اختلافشان در معرفت است یعنی میانِ کسی که روزنه‌ی کوچکی از محبت به رویش باز شده و آن‌کس که شش دانگِ دلش را محبت خداوند اشغال کرده و ممسوس فی جنب الله است، تفاوت بسیار است. (ممسوس: دل از دست داده، مجنون، سوده شده ادمین)

و اما آن دو لازمه‌یِ کسب مهر و محبت الهی که سبب معرفت حقیقی و قوّت محبت است: اول قطع علاقه‌ی دل از دنیا و دوم قوّت معرفت الهی است.

و البته خداوند از طُرُق مختلف سفره‌ی مهر و محبت را گسترده و بنده‌اش را به آن سفره دعوت نموده‌است. یکی از آن طرق اینکه خداوند مهربان از طریق کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم و روایات قدسی، با انسان سخن گفته است و البته منشأ این سخنان نیز به تمامی مهر و مودّت و رحمت خداوند نسبت به انسانهاست، آن‌هم رحمتی فراگیر که هیچ انسانی را استثنا نساخته است و حتی اگر با کافر هم از سر تهدید سخن گفته جز از سر مهرورزی و لطف نمی‌باشد؛

چرا که از این طریق و با این شیوه، مردم خواب‌آلود را به بیداری خوانده است تا از آتشی که با دست خود و برای خویش افروخته‌اند دور و رها سازد. اما با همین قوم آلوده هم همیشه به تهدید و بیم سخن نمی‌گوید بلکه با دریایی از مودّت و ترحم خطاب می‌کند که:

"قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ"؛ ای بندگان من که با من و انبیای من مخالفت‌ها داشته‌اید، از رحمت من هیچ ناامید مباشید و اگر قصد بازگشت داشته و می‌خواهید از گناهان خود دست بکشید، راه باز و من آماده‌ام.

و در جای دیگر می‌فرماید: از انبوه و کثرت گناهان نیز خوفی به دل راه ندهید زیرا آنچه گناه کرده‌اید خواهم بخشید "إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا"

بنابراین تمام کلمات و سخنان خداوند با بندگانش، مالامال از عشق و کمال مودت بوده است. از این رو کمال بی‌انصافی است که کسی با چنین پروردگاری کنار نیاید و کمال بی‌انصافی است که کسی خود را در جای دیگری خرج کند و بر سفره‌ی غیر او نشیند و کمال بی‌انصافی است که آدمی تمامی عشق و توجه خود را مصروف امورات دنیایی و مادی بسازد.
انسان باید تنها اندکی از عُلقه و مهر خود را خرج دیگران کند اما بیشتر آن را باید صرف او کند که همه کاره‌ی انسان است و به معنای واقعیِ کلمه، دلسوز و عاشق انسان می‌باشد.

 

حال نمونه‌ای از این عشق و دلسوزی را بشنوید:

خداوند به داوود(ع) فرمود: آنکه مرا یاد کند من نیز او را یاد خواهم کرد. آنکه مرا می‌خواند من نیز او را می‌خوانم. و آنکه دوستدار من است من نیز دوستدار او خواهم بود. و آنکه با من است من نیز با او خواهم بود.

و فرمود: "و جَنَّتی للمُطِیعینَ"؛ بهشت من از آنِ مردم مطیع و تابع است.

"و حُبّی لِلمُشتاقین" ؛ عشق و دوستی من نیز مربوط به عاشقان و مشتاقان است.

و البته این عشق، زیباترین عشق‌هاست زیرا دو سویه است. چرا که اگر انسان، عاشق اوست، او نیز عاشق انسان است.

 

اما عشق انسان کجا و عشق خداوندی کجا؟!

تمام عشق انسان در یک دل است که به قدر یک مشت بیشتر نیست. اما عشق خداوند بی‌انتهاست و او این عشق و مهر بی‌منتها را در برابر عشق انسان قرار می‌دهد.

"و أنَا خاصَّةٌ لِلمُحِبّین"؛ من رفیق خاص و خصوصی دوستداران و عاشقان خود هستم.

"أهلُ طاعَتی فی ضِیافَتی" ؛ آنها که طاعت مرا پیش می‌گیرند در مهمانی من هستند.

"و أهلُ شُکری فی زِیادَتی" ؛ شاکران من، منتظر زیادت و فزونی نعمت‌ها باشند.

"وَ أَهْلُ ذِکْرِی فِی نِعْمَتِی" ؛ و ذاکران من، غرق نعمت‌های من هستند.

و فرمود: "وَ أهلُ مَعصِیَتی لا اَیسُ مِن رَحمَتی"؛ آنها که خود را آلوده ساختند و سخنان مرا نادیده گرفتند و آنچه گفتم به کار نبستند بلکه تمرّد نیز نمودند، از رحمت من ناامید نباشند.

"و إن تابُوا فأنا حَبیبُهُم"؛ اگر بازگردند، من عاشق آنها خواهم شد.

"و إن دَعَوا فَأنا مُجِیبُهُم" ؛ اگر دست به دعا بردارند دعایشان را مستجاب خواهم کرد.

"و إن مَرضوا فأنا طَبیبُهم" ؛ و اگر بیمار شوند آنها را مداوا خواهم کرد.

حال با خدایی اینگونه پر مهر، آیا می توان قهر کرد؟ آیا سزاوار است که آدمی به او پشت کند؟! اگر به او پشت کنیم به که رو کنیم؟ اگر او را بگذاریم، چه برداریم؟ چه چیزی در این عالم وجود دارد که مهر او را با خود نداشته باشد؟ آن‌هم مهری عاشقانه و سخاوت‌مندانه که بر همه ارزانی می‌کند و پیوسته به دنبال کمترین بهانه است تا ابر لطف خویش را بارش دهد؛ و با یک قدم ده‌ها قدم به سوی بنده‌اش برمی‌دارد و با عمل خیر گرچه اندک، تمام درهای سعادت و رحمت دنیوی و اخروی بر روی بنده‌ی خود باز می‌کند.

 

حکایت میرزا خلیل تهرانی شنیدنی است. او معروف بود به طبیبِ مرده‌زنده‌کن. او می‌گوید: من در علم طب، درس زیادی نخوانده بودم، همه‌ی این مهارت و بصیرت از برکت یک قرص نان بود. او می گوید: در ایام جوانی به قصد زیارت کریمه‌ی اهل بیت، حضرت معصومه(س) به قم مشرف شدم. در آن زمان، در شهر قم گرانی عجیبی بود و مردم در سختی و گرانی و گرسنگی بودند و نان به سختی به دست می‌آمد و این نتیجه‌ی جنگ میان ایران و روس بود. من در یکی از حجره‌های دارالشفا که افراد غریب در آنجا منزل می‌کردند، منزل کرده‌ بودم.

روزی به بازار رفتم و با رنج فراوان نانی به دست آوردم. درمیان راه، از اسیران نصارا زنی را دیدم که طفلی در بغل داشت و از گرسنگی صورتش زرد شده بود. همین که نان را در دست من دید، گفت: شما مسلمانان رحم ندارید؟! خلق را اسیر می‌کنید و گرسنه نگه می‌دارید؟! من دلم به حال او سوخت، نانی را که در دست داشتم به او دادم و یک شبانه روز را با گرسنگی سپری کردم.

تنها و بی‌حال کف حجره افتاده بودم که مردی آمد و گفت: مریضی دارم که از درد، رنج می‌برد اگر دکتری سراغ داری بگو. ناگهان به او گفتم: فلان چیز خوب است. او گمان کرد من پزشک هستم بنابراین بازگشت و دارویی را که گفته بودم به مریض خوراند و مریض فوراً خوب شد.

پس از این قضیه، جمعی به سراغم آمدند و از من تشکر کردند. از هر طرف مردم برای معالجه به سراغم آمدند و من با مراجعه به کتب قدیمی، آن‌ها را درمان می‌کردم. در اندک زمانی مشهور و معروف شدم و نام من در زمره‌ی استادان طب ثبت شد و همه‌ی این قضایا بر اثر ایثار یک قرص نان بود!

 

راستی کیست که نخواهد با چنین خدای پر مهر و محبتی آشتی کند و رابطه‌ای عاشقانه، عارفانه، عابدانه و عالمانه برقرار کند؟!

سلام و درود بر آینه‌ی تمام‌نمای محمدی، میوه‌ی دل ام لیلا (س)، نور چشم حسین (ع)، امید اهل حرم، علی‌اکبر حسین علیه السلام. یک «یاسین» هدیه‌ی میلادش.

صلوات

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 18ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۰۹:۵۶
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک ‌لقمه مهربانی

دوشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۳۸ ق.ظ

 

چه لقمه‌ی خوشمزه و کم‌یابی. لقمه‌ای که این روزها تقریباً در همه‌ی عالم بسیار نادر و کمیاب شده و حکم اکسیر احمر را پیدا کرده‌است. در دنیایی که همه‌ی معادلات و حساب و کتاب‌ها بر اساس مادیات سنجیده می‌شود و ارزش انسان‌ها حتی انسان‌های عزیزی مانند پدر و مادر و فرزند نیز بر اساس مادیات سنجیده و ارزش گذاری می‌شود، دیگر کجا می‌شود توقع مهربانی و رأفت و عطوفت داشت؟! اما به بهانه‌ی روزهای پایانی ماه رجب و بعثت پیامبر رحمة للعالمین، لقمه‌ی محبت را از کنار سفره‌ی ایشان جستجو می‌کنیم بلکه توفیق، رفیق شد و توانستیم ذره‌ای از این لقمه را تناول کنیم.

خداوند متعال در قرآن، در سوره‌ی احزاب، رسول خدا (ص) را اُسوه‌ی حَسَن معرفی کرده‌است «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ».

اسوه چیزی نیست که مردم در طول زمان به آن نیاز نداشته باشند. آنان‌که فکر می‌کنند می‌توانند در گذر زندگی، آنچه خود می‌فهمند، می‌دانند، تشخیص می‌دهند و می‌خواهند را به دلخواه انجام دهند؛ و هیچ نیازی به اُسوه‌های الهی و معنوی ندارند، فرسنگ‌ها از آدمیّت فاصله گرفته‌اند و راه خودخواهی و خودپسندی را طی می‌کنند.

ما در زندگی اجتماعیمان، در زندگی با مردم و در معاشرت‌هایمان که غالباً نواقصی وجود دارد باید الگویی مانندِ رسول الله (ص) داشته باشیم که مبنای بعثت ایشان، تکمیل اخلاق بنی‌آدم بوده‌است.

با اینکه مهربانی و رحمانیّت از صفات الهی می‌باشد و گستردگی رحمت الهی، عالم را پر کرده‌است و خداوند در قرآن می‌فرماید: «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَة»؛ خداوند رحمت بر بندگان را بر خودش لازم دانسته‌است.

و یا می‌خوانیم که رحمت خداوند بر غضبش سبقت گرفته‌است و بزرگان و عرفا می‌گویند: خداوند با رحمانیّتش، عالم را آفریده؛ با رحیمیّتش عالم را به کمال رسانده‌است. پس این عالم وجود، هم مظهر رحمانیّت و هم مظهر رحیمیّت خداوند است. چون ایجاد شده، مظهر رحمانیّت است؛ چون به سوی کمال می‌رود، مظهر رحیمیّت است.

و باز عارفانِ بالله فرموده‌اند: در ذات اقدس الهی آنچه که تجلی دارد، رحمت است. لذا خوب که در سوره‌ی حمد نگاه کنیم، می‌بینیم که چهار مرتبه در آغاز سوره، بر صفت رحمت خداوند متعال تأکید شده‌است: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین الرحمن الرحیم

شاید اینکه روزانه در هر وعده‌ی نماز چندین مرتبه این سوره را تکرار می‌کنیم، توجه به همین معنا باشد.

رسول اکرم (ص) در طی بیست و سه سال نبوت، با بیان و عمل سعی داشتند این رحمت الهی را برای مردم بیان کنند؛ و هم نشان دهند تا مردم هرگز ناامید نشوند و روابط‌شان هم براساس مهربانی و رحمت برنامه‌ریزی شود.

فرمودند: اگر رحمت، صد قسمت باشد، نود و نه قسمت آن نزد خداوند است و یک قسمت میان شما تقسیم شده که باز خداوند متعال در آن یک قسمت هم شریک هستند و تمام مهربانی‌هایی که در عالم وجود دارد همگی از آن یک قسمت است.

نوشته‌اند شخصی از دنیا رفت که آدم بسیار متدیّنی نبود اما مهربان بود. اگر از کسی پولی یا چیزی طلب داشت برای گرفتنش، می‌فرستاد اما سفارش می‌کرد که اگر داشت و داد، بگیرید در غیر این صورت دعوا نکنید، فشار نیاورید، بلکه بگویید ما از تو گذشتیم به امید آنکه خدای رحمان نیز از ما بگذرد. وقتی خبر مرگش را به پیامبر (ص) دادند فرمودند: او اهل بهشت است زیرا مهربان بود و به رحمت الهی امیدوار.

و فرمودند: عظیم‌ترین آیه‌ی قرآن، «آیة الکرسی» است.

ترسناک‌ترین آیه‌ی قرآن: «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ، وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ»

اعدَل‌ آیات قرآن: «اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ»

و بعد فرمودند: امیدوار کننده‌ترین آیه در قرآن آیه‌ی «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»؛ ای بندگان خداوند که به خود بد کرده‌اید از رحمت خداوند مأیوس نشوید.

آری، این دری است که پیامبر خدا (ص) رو به مردم باز کرده‌است.

 

فرمودند: «اِنّما بُعِثتُ رَحمَةً»؛ همانا من بر رحمت مبعوث شده‌ام.

و فرمودند: خداوندِ رحیم، مرا هم به رحمت فرستاد. «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ»؛ ای پیامبر تو با مهربانی و رحمت به سوی مردم مبعوث شدی.

 

بروز این مهربانی در جایگاه‌های گوناگون:

1 - در جبهه و جنگ:

جایی که معمولاً از رحمت و مهربانی خبری نیست یا کمتر وجود دارد مگر در قاموس پیامبر(ص) که الگوی مهربانی و رحمت است. در سوره‌ی آل عمران آیه‌ی ۵۹، حکایت جنگ اُحد که سیصد نفر از جبهه‌ی پیامبر(ص) جدا شدند و توجه به دستور ایشان نکردند، زمینه‌ی شکست پیامبر(ص) را فراهم کردند و گروهی از بهترین یاران پیامبر(ص) کشته شدند؛ تماشا کنید که خداوند چه دستوری به پیامبرش داد:

«پیامبر! اگر بخواهی در دلت ناراحت شوی و ناراحتی قلبیت را بر زبان آوری و با اینها درشتی کنی، همه از اطرافت دور خواهند شد. اگر بخواهی خشونت قلب داشته باشی و سخت گیری کنی، کسی نزد تو نخواهد ماند. آری به تو بد کردند، سخنت را گوش ندادند، بدی به تو، بدی به خداوند است، اطاعت از تو اطاعت از خداوند است. پیامبر! از این‌ها بگذر و برای آنها استغفار کن، از من بخواه که از آنها بگذرم.»

و در پایان می‌فرماید: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ»؛ باز به افکارشان اهمیت بده و با آنها مشورت کن.

ببینید چگونه دریای رحمت، آنجا موج می‌زند که در قوانین بشری، حکم اعدام صحرایی برای آنها در نظر گرفته شده‌است.

 

2 - مهربانی با مردم عادی:

سلیقه‌های مردم مختلف است، یکی تند، یکی کند و یکی عصبانی است و ... هر کس روحیه‌ای دارد و پیامبر(ص) مأمور است در چنین جامعه‌ای طعم مهربانی را به همگان بچشاند.

پسرک عبای پیامبر (ص) را کشید، حاشیه‌ی عبا، پوست گردن مبارک ایشان را آزرده کرد، فرمودند: چه می‌خواهی؟ گفت: مادرم مرا فرستاده تا عبای شما را به تبرک بگیرم. حضرت فرمودند: عیبی ندارد. عبا را درآوردند و به او دادند، سپس فرمودند: سلام مرا به مادرت برسان و بگو: خواهرت هم از من تبرکی خواسته، عبا را نصف کند، نصفش برای مادرت، نصفش برای خواهرت.

 

3 - برخورد مهربانانه‌ی پیامبر(ص) با کودکان:

رسول اکرم (ص) عبور می‌کردند (رسولی که مهمان خداوند شد در مکانی که جبرئیل هم، اجازه‌ی ورود نداشت، با چنین مقام معنوی) مشاهده کرد که کودکی گله‌ی گوسفندی را می‌برد، بچه‌ها او را اذیت کردند و گوسفندها پراکنده شدند. بچه درمانده شد، نمی‌توانست گوسفندهایش را جمع کند. حضرت بچه‌ها را دور کردند، کمک کردند که یکی‌یکی گوسفندها را جمع آوری کند، آنها را در اختیار کودک گذاشت، سپس ایشان با مهربانی فرمودند: اکنون با خیال راحت برو که هیچ کدام از گوسفندانت صدمه ندیده‌اند.

یا هنگامی که کودکی در آغوشش، ادرار کرد، مادرِ کودک، فریاد زد. ایشان فرمود: فریاد مزن! که کودک می‌ترسد (ادرارش قطع می شود) این چیزی است که با آب تطهیر می‌شود!

آیا جهان اسلام امروز این‌ها را فراموش کرده‌است؟! آیا کودکان یمنی، عراقی، فلسطینی، سوری یا هر جای دیگر دنیا تغییر ماهیت داده‌اند و کودک نیستند که فدای سیاست بازی سیاست‌مداران عالم شده‌اند؟!

 

4 - مهربانی نسبت به حیوانات:

پیامبر (ص) اجازه نمی‌دانند حیوانی گرسنه بماند یا بارِ بیش از توان حیوان بر او بگذارند یا اینکه به حیوانی تعرض شود. البته برخی از حیوانات برای انسان خطرناک هستند مانند مار یا حیوانات موذی دیگر که باید کشته شوند وگرنه باعث مرگ انسان می‌شوند. در مورد این‌ها هم پیامبر رحمت(ص) دستوری رحیمانه دارند، ایشان فرمودند: اگر کسی حیوان موذی خطرناک را با یک ضربه بکشد خداوند متعال صد حسنه به او می‌دهد. یعنی کسی حق ندارد حتی این نوع حیوانات را شکنجه کند، آزار بدهد و زجرکش کند.

واقعا احساس می‌کنم لقمه‌ی امروز برای مردم امروز خجالت‌آور و گلوگیر است.

 

5 - مهربانی ایشان نسبت به دشمن:

یهود از ابتدای اسلام، بنا را بر دشمنی شدید با پیامبر (ص) و مسلمانان نهادند و از هیچ کاری در این زمینه کوتاهی نکردند. با این حال، روزی پیامبر (ص) نشسته بودند، جنازه‌ی یک یهودی را می‌بردند، ایشان بلند شده و ایستادند. کسی گفت: یا رسول الله! یهودی است! فرمودند: باشد، انسان است و من به حرمت انسانیتش بلند شدم و ایستادم.

اگر می‌شنیدند کسی بیمار است حتی یک یهودی، در نهایتِ مهربانی به عیادتش می‌رفتند. اگر کسی گرفتار بود، مهربانانه به رفع گرفتاریش اقدام می‌کردند.

و برای اینکه امتش را الگوی مهربانی برای جهانیان تربیت کند، فرمود: مردم! نزدیک‌ترینِ شما در روز قیامت به من، مهربان‌ترین شما نسبت به مردم است.

 

بیاییم مقداری در برخوردهایمان، در مراوداتمان، در گفت‌وگوهایمان، در خلق و خویمان، خوی نبوی داشته باشیم و لقمه‌ی مهربانی در دهان یکدیگر بگذاریم.

صلوات

26ر1ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۳۸
خادمه الزهراء