در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

پنجم محرم 1396 - روضه خوانی بر ارباب

چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۵ ق.ظ

مرحوم آیت‌الله کوهستانی در کوهستان بهشهر حسینیه داشتند و در دهه‌ی اول محرم، در حسینیه روضه برگزار می‌کردند. بچه‌های کوچک هم نزدیک به در جمع می‌شدند و سینه‌زنی می‌کردند. آقا وقتی با مردها سینه می‌زدند کم‌کم جلو می‌آمدند و به قسمت بچه‌ها می‌رفتند و دربین آن‌ها، عمامه‌شان را زمین می‌گذاشتند و دو دستی سینه می‌زدند و می‌گفتند: اینها صفای دیگری دارند. مجلس هم حال خاصی می‌گرفت.

ایشان سال آخر عمر، مریض بودند و در خانه خوابیده بودند و توان رفتن به روضه را نداشتند. هر شب یکی از روضه‌خوان‌ها را می‌آوردند کنار بسترشان تا روضه بخواند. هر ده شب به روضه‌خوان‌ها می‌گفتند که از حضرت زینب (س) بخوانند. شبی از زینب (س) و ورود به کربلا، شبی زینب (س) و وداع، شبی زینب (س) و عطش بچه‌ها، شبی زینب (س) و اسارت، شبی زینب (س) و گودال قتلگاه. شب آخر به روضه‌خوان گفتند: امشب برای من از زینب (س) بخوان، از زینب (س) و بدن اباعبدالله (ع) و تنهایی‌اش در گودال قتلگاه. روضه‌خوان شروع کرد به خواندن روضه:

پناه عالمیان زینب پناه ندارد                        بگو رو به که آرد؟ که جز شاه، پناه ندارد

یقین من شده حتمی، که می‌روم به اسیری      ز بعد قتل تو این امر، اشتباه ندارد

اگر اجازه دهی صف‌کشیده بیایم                   که ابن‌سعد نگوید حسین پناه ندارد

 بده اجازه که آیم من به شمر بگویم             که ای ستمگر بی‌دین حسین گناه ندارد.

شما هم این شعر را حفظ کنید و خودتان برای خودتان بخوانید و روضه‌خوان بشوید.

بعد دستان را بالا بیاورید و بگویید یا امام حسین عادت شماست که به روضه‌خوان خود مزد می‌دهید، شما را به جان خواهرتان این شب‌ها مرا بدون مزد رها نکنید.

و البته که عالی‌ترین مزد، همین است که اجازه داده‌اند که در مجلسش بنشینید و برایش روضه بخوانید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محورهای سخنرانی ۵ محرم، ۴ مهر ۱۳۹۶

 

 🔹جنایت نسل‌کشی از امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) در کربلا

🔹 مظلومیت امام حسین (ع) در کربلا

🔹 مجلس روضه‌ی امام حسین (ع)

🔹 راه کسب نفس مطمئنه

🔹 سفارش رسول اکرم (ص) به امام علی (ع)

🔹 چهار سؤالی که در قیامت پرسیده می‌شود

🔹 کلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا

مشروح سخنرانی در ادامه مطلب (برگرفته از اینجا)

بسم الله الرحمن الرحیم

یا فاطمة الزهرا اغیثینی

پنجم محرم 1439- 4 مهر 1396

محورهای سخنرانی

جنایت نسل‌کشی از  امام علی علیه‌السلام و حضرت زهرا علیها‌السلام در کربلا

مظلومیت امام حسین علیه‌السلام در کربلا

مجلس روضه‌ی امام حسین علیه‌السلام

راه کسب نفس مطمئنه

سفارش رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به امام علی علیه‌السلام

چهار سؤالی که در قیامت پرسیده می‌شود

کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا

دانشمند مسیحی می‌گوید اگر این حسین برای ما بود در تمام دنیا حتی در بیابان‌ها هم منبر می‌گذاشتیم و از حسین می­گفتیم تا مردم را با این حسین به خود جذب کنیم.

آقا شیخ جعفر مجتهدی می‌گفتند که هر وقت نام حسین علیه‌السلام آمد و گریه کردی، شک نکن که همان لحظه امام حسین علیه‌السلام دارد تو را نگاه می­­کند.

جنایت نسل‌کشی از  امام علی علیه‌السلام و حضرت زهرا علیها‌السلام در کربلا

جنایتی که در کربلا اتفاق افتاد فقط یک جنایت جنگی نبود، بلکه یک جنایت بشری و یک نسل‌کشی از نسل حضرت زهرا علیها‌السلام و امام علی علیه‌السلام بود. در آن زمانی که کربلا رخ داد از بنی‌امیه 500 بچه‌ی نابالغ و بعضاً شیرخوار در گهواره‌های طلا وجود داشت، اما چنان فرزندان حضرت زهرا علیها‌السلام و امام علی علیه‌السلام را کشتند که از نسل علی علیه‌السلام، تنها امام سجاد علیه‌السلام مانده بود و حسن مثنی که پسر امام حسن مجتبی علیه‌السلام بوده است. حسن مثنی هم سخت مجروح جنگی بود و در کوفه معالجه‌اش کردند و سپس او را به مدینه بازگرداندند. در واقع هدف آن­ها نسل‌کشی از حضرت زهرا علیها‌السلام و امام علی علیه‌السلام بود، به طوری که وقتی در کاخ یزید امام سجاد علیه‌السلام شروع به صحبت کردند و آن ملعون پرسید: ­تو که هستی؟ امام فرمود: علی بن حسین. ملعون گفت: مگر علی بن حسین را خدا در کربلا نکشت؟ امام فرمود: خدا نکشت، بلکه سربازان تو کشتند و او علی اکبر، برادر بزرگم و آن دیگری هم برادر کوچکم بود.

شب شام غریبان هم دشمن، امام سجاد علیه‌السلام را از میان اسرا جدا کرد و برد. و بعد از آن هم در طول اسارت تا شام نزدیک به ده مرتبه حکم قتل امام سجاد علیه‌السلام را دادند تا از امام حسین علیه‌السلام اولاد ذکوری باقی نماند، اما خدا نخواست و نشد.

مظلومیت امام حسین علیه‌السلام در کربلا

یکی از فجایع کربلا، بستن آب بود. بعد از اینکه پیامبر با مشرکین معاهده امضا کردند قرار شد در هیچ جنگی آب را به روی دشمن نبندند. اما معاویه در جنگ صفین آب را به روی سربازان کوفه بست. امیرالمؤمنین علیه‌السلام دستور دادند که امام حسن و امام حسین علیهما‌السلام رفتند و آب را باز کردند. سربازان امام علی علیه‌السلام گفتند: حالا ما آب را ببندیم اما امام فرمودند: نه چون پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله معاهده کرده‌اند، ما خلاف آن عمل نمی­­کنیم.

در کربلا هم آب را به روی امام حسین علیه‌السلام بستند، همچنین جاسوسانی قرار دادند که اگر صدایی به آن‌ها رسید پیگیری کنند که مبادا زمین را بکنند، زیرا در کربلا اگر زمین را چند متر می‌کندند به آب می‌رسیدند.

امام حسین علیه‌السلام مظلوم است و یکی از دلایل مظلومیتش این است که هیچ یک از قوانین جنگی در موردش رعایت نشد. یکی از جنایت­های کربلا کشتن اطفال و سر بریدن اطفال بود که خلاف قوانین جنگ است (در مقتل داریم که سر علی اصغر علیه‌السلام شش ماهه‌ی امام حسین علیه‌السلام در کوفه بالای نیزه بود). پنج نوجوان در کربلا کشته شدند که یکی حضرت قاسم علیه‌السلام است که به سن بلوغ نرسیده بود و دیگری هم حضرت عبدالله بن حسن علیهما‌السلام است که امروز متعلق به ایشان است.

وقتی کاروان به شام رفت و هر ملعونی جنایت­هایش را تعریف کرد تا جایزه بگیرد، سه ملعون هم جنایت­هایشان را در مورد عبدالله بن حسن علیهما‌السلام تعریف کردند (آن جنایت­های اصلی در اینجا قابل بیان با جزئیات نیست آنقدر که شدید است). یزید ملعون بلند شد و به سر خودش زد و شروع به گریه کرد و گفت: و الله، اگر من آنجا بودم با پسرم به کمک این پسر حسن می­رفتم و نمی­گذاشتم یک نوجوان این‌گونه کشته شود، شما چه موجوداتی هستید؟

مجلس روضه‌ی امام حسین علیه‌السلام

در همین سال­های اخیر مرد فلجی که در تصادف قطع نخاع شده بود و روی ویلچر می­نشست، شب عاشورایی به همراه خانواده‌اش به جمکران رفت. روز عاشورا گوشه‌ای روی ویلچر تنها بود و با صدای روضه‌ها به امام حسین علیه‌السلام اشک می­ریخت و امام زمان عجل‌الله‌فرجه را صدا می­زد. می­گوید غروب عاشورا بود که ناگهان مسجد جمکران روشن شد و دیدم آقایانی ایستاده‌اند. به من الهام شد که یکی امیرالمؤمنین علیه‌السلام است، یکی امام حسین علیه‌السلام است و یکی ابالفضل علیه‌السلام است و شخصی که مقابلم ایستاده امام زمان عجل‌الله‌فرجه است.

امام زمان عجل‌الله‌فرجه فرمودند: به برکت روضه‌ی جدم حسین علیه‌السلام شفا گرفتی، اما نرو. امشب بمان اینجا که هیأتی از تبریز می­رسد و ترک‌ها روضه‌ی بسیار خوبی برگزار می­کنند و تو هم در اوج روضه برای فرج من دعا کن. به دوستان من بگو که هر وقت دلشان در روضه‌ی جدم حسین علیه‌السلام شکست، برای فرج من دعا کنند.

مجلس روضه‌ی امام حسین علیه‌السلام، شفای جسم و روح است. آیت‌الله بنی‌فضل که پیش‌نماز مسجد دوطفلان مسلم در قم بود، مدتی مریض شد و دچار سرطان حنجره شد. عده‌ی زیادی از پزشکان جمع شدند و معاینه‌اش کردند و همه گفتند که کار از کار گذشته‌است و دیگر نمی­تواند حرف بزند. برای او که منبری بود، بسیار سخت بود که نتواند صحبت کند. می­گوید که محرم شد و به مسجد غریبه‌ای رفتم که کسی مرا نشناسد. در روضه نشستم و اشک ریختم و اشکم را پاک کردم و به حنجره‌ام مالیدم. همین شد که به برکت اشک چشمم برای حسین علیه‌السلام، شفا گرفتم به طوری که فردایش به مسجد برای سخنرانی رفتم و همه تعجب کردند.

آیت‌الله گلپایگانی در ایام محرم در حسینیه‌ی خودش می­نشست و به زن و بچه‌اش می­گفت شما بنشینید و من روضه بخوانم. می­خواهم روز قیامت از باب‌الحسین وارد شوم.

بهشت هشت در دارد که یکی­ از آنها باب‌الحسین است که از همه‌ی درها وسیع­تر است و ورود از آن سریع­ و بدون معطلی است و مخصوص روضه‌خوان­های حسین علیه‌السلام است.

از امشب خودتان روضه‌خوان شوید. هر کاری که می­کنید روضه بخوانید، آب می‌بینید روضه بخوانید، دلتان خنک می­شود روضه بخوانید. اینقدر روضه بخوانید که بعد از 120 سال موقع مرگ هم روضه حسین علیه‌السلام را بخوانید، مادرش کنارتان سینه بزنند و شفاعتان را بکنند و شما از دنیا بروید. این روضه‌خوانی را برای خودتان عادت کنید.

مرحوم آیت ­الله کوهستانی در کوهستان بهشهر حسینیه داشتند و در دهه‌ی اول محرم، در حسینیه روضه برگزار می­کردند. بچه‌های کوچک هم نزدیک به درب جمع می‌شدند و سینه‌زنی می­کردند. آقا وقتی با مردها سینه می­زدند کم‌کم جلو می‌آمدند و به قسمت بچه‌ها می­رفتند و در بین آن­ها عمامه‌شان را زمین می‌گذاشتند و دو دستی سینه می­زدند و می­گفتند این­ها صفای دیگری دارند. مجلس هم حال خاصی می­گرفت.

ایشان سال آخر عمر، مریض بودند و در خانه خوابیده بودند و توان رفتن به روضه را نداشتند. هر شب یکی از روضه‌خوان­ها را می‌آوردند کنار بسترشان تا روضه بخواند. هر ده شب به روضه‌خوان‌ها می­گفتند از حضرت زینب علیها‌السلام بخوانند. شبی از زینب علیها‌السلام و ورود به کربلا، شبی زینب علیها‌السلام و وداع، شبی زینب علیها‌السلام و عطش بچه‌ها، شبی زینب علیها‌السلام و اسارت، شبی زینب علیها‌السلام و گودال قتلگاه. شب آخر به روضه‌خوان گفتند: امشب برای من از زینب علیها‌السلام بخوان، از زینب علیها‌السلام و بدن اباعبدالله علیه‌السلام و تنهایی‌اش در گودال قتلگاه. روضه‌خوان شروع کرد به خواندن روضه:

پناه عالمیان زینب پناه ندارد

بگو رو به که آرد؟ که جز شاه، پناه ندارد

یقین من شده حتمی، که می­روم به اسیری

ز بعد قتل تو این امر، اشتباه ندارد

اگر اجازه دهی صف کشیده بیایم که ابن سعد نگوید حسین پناه ندارد

بده اجازه که آیم من به شمر بگویم که ای ستمگر بی‌دین، حسین گناه ندارد.

شما هم این شعر را حفظ کنید و خودتان برای خودتان بخوانید و روضه‌خوان بشوید. بعد دستان را بالا بیاورید و بگویید یا امام حسین عادت شماست که به روضه‌خوان خود مزد می­دهید، شما را جان خواهرتان این شب­ها مرا بدون مزد رها نکنید.

و البته که عالی­ترین مزد، همین است که اجازه داده‌اند که در مجلسش بنشینید و برایش روضه بخوانید.

راه کسب نفس مطمئنه

ورود به مجلس امام حسین علیه‌السلام اذن می‌خواهد. ما در زیارت‌نامه‌های ائمه علیهم‌السلام این اذن دخول را می‌خوانیم، اما معمولاً برای ورود به حرم غیر معصوم اذن دخول نمی‌خوانیم بلکه غسل می‌کنیم، وضو می‌گیریم و با لباس پاکیزه وارد حرم می‌شویم؛ اما به حرم معصوم نمی‌توان بدون اجازه وارد شد زیرا حرم معصوم، به عرش خداوند مستقیماً راه دارد و در حقیقت زائر می‌خواهد به عرش خداوند وارد شود؛ و این ورود بدون اذن ممنوع می‌باشد و حرم معصوم، پاکیزه‌ترینِ مکان‌هاست.

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: در خانه‌های طاهر و طیّب و پاکیزه و رفیع، بدون اجازه وارد نشوید. بنابراین قبل از ورود می‌ایستی و می‌گویی: أأدخل یا الله، أأدخل یا رسول الله… .

وقتی قصد رفتن به حرم هر یک از ائمه علیهم‌السلام را کردید، اذن دخول را بخوانید و وارد شوید، اما حرم امام حسین علیه‌السلام تا اذن نگیرید نباید داخل شوید و آن اذن، اشک چشم شما است که باید گریه‌کنان وارد حرم شوید. اگر هیچ‌گونه به شما اذن دخول ندادند به کفش‌داری بروید و سه بار بگویید: حسین جان! تو را به جان خواهرت زینب علیها‌السلام از خداوند اجازه بگیرید تا من داخل حرم شما شوم.

کسانی این اجازه‌ی ورود را می‌گیرند که دارای نفس مطمئنه هستند، کسانی که «اعمال صالح» و «اخلاق کامل» و «افعال درست» دارند.

برای دست‌یابی به این سه مورد، که ویژگی‌های انسان‌های رو به کمال و ترقی است، باید تسلیم محض خداوند باشیم و دارای قلب سلیم باشیم.

قلب سالم را کسانی دارند که در مقابل حکم خداوند متعال، مانند میت زیر دست غسّال هستد.

نقل کرد: چهل سال، روزها و شب‌ها به حرم امام حسین علیه‌السلام می‌رفتم و التماس می‌کردم که راهی برای تقرب به خداوند به من نشان دهد. بعد از چهل سال، امام حسین علیه‌السلام در عالم مکاشفه به من فرمودند: این التماس‌ها، زیارت‌ها و بیتوته‌ها فایده‌ای ندارد؛ فردا جوانی می‌آید با مشخصاتی که توضیح دادند، کنار در می‌ایستد و سلام به من می‌دهد، تو آدرس را از او بگیر زیرا او به قرب خداوند رسیده و دوست خداوند شده‌است و می‌داند راه دوستی کدام است.

روز زیارتی امام حسین علیه‌السلام بود اما با وجود ازدحام جمعیت، به حرم رفتم. جوان آمد و دست به سینه، سلامی خدمت امام عرض کرد و لبخند زنان خارج شد.

او را در بغل گرفته و بوسیدم و گفتم: اینجا همه گریه می‌کنند، تو چگونه می‌خندی؟

گفت: قرار من با امام حسین علیه‌السلام به گونه‌ای دیگر است. اگر اینجا بایستی و به امام سلام بدهی و از داخل ضریح امام به تو جواب سلام بدهد، آیا مانند من سرخوش و مست نمی‌شوی؟

ماجرا را جویا شدم. گفت: مادر پیری داشتم، مرتب گریه می‌کرد و می‌گفت من آرزوی کربلا دارم اما نتوانستم بروم. به او گفتم: خودم تو را کول می‌کنم و به زیارت می‌برم. قصد زیارت کردم و افتان و خیزان، آن راه دور را به سختی آمدم و تا چشمم به سرزمین کربلا افتاد گفتم: السلام علیک یا اباعبدالله. ناگهان صدا در میان آسمان پیچید: و علیکم السلام یا ولیَّ الله!

به مادرم گفتم: آیا جواب را شنیدی؟ مادرم گفت: بله شنیدم. مادرم را در گوشه‌ای به زمین نهادم و لب‌هایم را به کف پاهای مادرم گذاشتم و آنها را بوسیدم و گفتم: به خاطر تو به این مقام رسیدم! من کجا و این لقب و مقام کجا؟ با به دوش کشیدن تو به این مقام رسیدم. مادر را کول گرفتم و به صحن آمدم و دوباره سلام دادم و باز همان جواب را شنیدم. ده سال است که مادرم از دنیا رفته است اما رابطه‌ی من با امام همین است و هر کجا خدمت ایشان سلام می‌دهم جواب ایشان را می‌شنوم.

پدر و مادر، همسر، فرزند، نماز شب، حجاب، صداقت، نماز و همه آیات قرآن در خانه‌ی ما هستند، رختخواب مادرِ مریض در خانه‌ی ما به این معنی است که خداوند قرآنش را در خانه‌ی ما پهن کرده است و ورق ورق قرآن را در خانه‌ی ما پهن کرده است و فرموده است که مبادا پاهایت را بر روی آن بگذاری!

سفارش رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به امام علی علیه‌السلام

رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: علی جان تو را به چهار چیز سفارش می‌کنم، اگر می‌خواهی نزد خداوند متعال در زمره‌ی صالحان باشی، چهار موضوع را توجه داشته باش: قلب خودت را به وسیله‌ی عمل صالح اصلاح کن. حضرت علی علیه‌السلام پرسیدند: عمل صالح یعنی چه؟

رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله پاسخ دادند: به تعهداتی که به خداوند داده‌ای عمل کن و این عهد را به طریق احسن به انجام برسان. دیگر اینکه عملت را اصلاح کن و به دستورات دین و شرع، بدون کم و کاست عمل کن. کسب حلال داشته باش زیرا خداوند وعده داده است که روزی بندگانش را به حلال برساند. پس چرا بنده به سراغ حرام می‌رود؛ و همه‌ی امور خود را اصلاح کن و اولیای خدا را در همه‌ی امور سرمشق قرار بده.

در سوره‌ی یس آمده‌است: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»؛ اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وى دشمن آشکار شماست.
قدم اول

در صالح شدن این است که من به عهدی که با خداوند بسته‌ام وفا کنم. به این معنی که خداوند من را آفریده است پس بر من واجب است که به او معرفت پیدا کرده و او را عبادت و بندگی کنم آن هم به آن شکلی که خودش مشخص کرده است.

قدم بعدی

در صالح شدن این است که به عهدی که با خداوند بسته‌ام به طریق درست وفا کنم مانند عهدی که یاران امام حسین علیه‌السلام در کربلا با ایشان بستند. خود وجود مبارک امام حسین علیه‌السلام در کربلا به بهترین شکل به عهدی که با خداوند بسته بود وفا کرد. در روزی که خداوند خلقت را آفرید و بهشت و جهنم را مشخص کرد، فرمود: چه کسی بندگان مرا از جهنم نجات می‌دهد؟ ابراهیم، نوح، موسی، عیسی علیهم‌السلام و حتی وجود مبارک رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله این عهد را به گردن نگرفتند بلکه امام حسین علیه‌السلام فرمودند: به جلالت قسم که من بندگانت را از مسیر جهنم برمی‌گردانم، پیران آنان را به پیران یارانم، جوانانشان را با برادرانم و پسرم نازنیم علی اکبر، زنانشان را با خواهران و دخترانم و کودکانشان را با علی اصغرم هدایت می‌کنم.

در قدم بعدی

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تأکید به روزی حلال می‌کنند. خداوند روزیِ هیچ بنده‌ای را در حرام قرار نداده است. لقمه‌ی حرام باعث فساد در تمام اعضای بدن انسان می‌شود.

امام سجاد علیه‌السلام به مردم شام فرمودند: بنی‌امیه آنقدر حرام در شکم‌های شما ریخت که شمشیر به دست گرفتید و پسر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را کشتید.

انرژی حاصل از غذای حرام، صرف امام کُشی و به جنگ معصوم رفتن می‌شود.

شخصی مرحوم مرعشی نجفی را دعوت کرد. هنگامی که سفره‌ی غذا پهن شد، وقتی که همسرش برنج را داخل دیس می‌کشید ناگهان رنگ آقا پرید و با عجله خداحافظی کرد و گفت من حال خوشی ندارم و به منزلش برگشت. مرد گفت: آقا چه اتفاقی افتاد؟

آقا گفت: وقتی که همسرت برنج می‌کشید برنج، آلوده به خون بود. شغلت چیست؟ مرد گفت: شغل من حلال است اما مقداری پول به ربا داده‌ام و مخلوط روزی ما می‌شود.

در حدیث دیگری رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به امام علی علیه‌السلام فرمودند: علی جان! وضویت را شاداب بگیر، نمازت را با شرایط کامل بخوان، زکات مال و جانت را بده، خشمت را کنترل کن و زبانت را از دروغ نگه دار و از خداوند طلب آمرزش کن و به آنچه که ائمه‌ی دینی می‌گویند عمل کن.

چهار سؤالی که در قیامت پرسیده می‌شود

در حدیث آمده است که در قیامت، قدم از قدم بر نمی‌دارید تا به چهار سؤال خداوند پاسخ دهید:

1- با عمرت چه کردی؟

2- این بدن و انرژی و جوانی‌ات را کجا فرسوده کردی؟

3- مالت را از کجا به دست آوردی و کجا خرج کردی؟

4- با اهل بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله چه کردی و چه‌قدر به آنان علاقه داشتی؟

خدمت امام صادق علیه‌السلام رسید و عرض کرد: من شما را به اندازه‌ی دنیا دوست دارم. امام فرمودند: آیا دنیا غیر از مرکبی است که سوار می‌شوی و غذایی که می‌خوری و رختی که به تن می‌کنی و خانه‌ای که در آن اقامت داری و همسری که در اختیار داری؟ آیا مرا به همین اندازه دوست داری؟

جوانی به رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله عرض کرد: من شما را دوست دارم. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: به اندازه‌ی خودت؟ گفت: بیشتر. فرمودند: به اندازه‌ی پدر و مادر و خانواده‌ات؟ گفت: بیشتر. فرمودند: به اندازه‌ی خانه و مرکبت؟ گفت: بیشتر. فرموند: به اندازه‌ی خداوند متعال؟ جوان گفت: خیر، کمتر از خداوند شما را دوست دارم. حضرت فرمودند: جلوتر بیا تا لب‌هایت را ببوسم، و دعا کنم که خداوند، مانند تو را در امت من زیاد کند.

حال باید بدانیم که محبت، پیروی می‌آورد و ما به اندازه‌ی پیروی و تأسی کردن از این بزرگوران، آنان را دوست داریم نه به اندازه‌ی شعارها و ادعاهایمان.

در این حدیث، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به کنترل خشم اشاره کرده‌اند. اگر قرار بود که حضرت زینب علیها‌السلام جواب تمام اهانت‌ها را می‌دادند که حتی یک نفر هم سالم نمی‌ماند.

ملعونی به امام حسین علیه‌السلام گفت: به تو آب نمی‌دهیم، طاقت بیاور لحظاتی دیگر از حمیم جهنم خواهی نوشید. امام فرموند: پدر من ساقی کوثر است و من جهنمی نیستم آن کسی که تا لحظه‌ای دیگر از حمیم جهنم می‌نوشد تو هستی. اسب مرد، رَم کرد و پای او در رکاب اسب گیر کرد و او را زمین زد و پرتاب کرد؛ و حنجره‌اش را عقربی نیش زد تا به درک واصل شد. اگر قرار بود امام حسین علیه‌السلام به همه اینگونه پاسخ دهد چه اتفاقی می افتاد؟

انسان، کامل نمی‌شود مگر اینکه بر خشم و نفس و شهوتش بتواند تسلط داشته باشد.

کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا

تمام همت امام حسین علیه‌السلام بر این است که یک قدم ما را بهتر کند و به خداوند نزدیک‌تر کند. این جمله‌ی «کُلُ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» به همین معناست. کربلا تمام شده است اما کربلا به سراغ شما آمده است و روز عاشورا به سراغ شما آمده است و شما را از ورای تاریخ گرفته است. مقصد آمده است و قاصد را گرفته است. کشتی نجات حسین علیه‌السلام راه افتاده است و روزی می‌آید که نقطه‌ای در زمین نمی‌ماند مگر اینکه کربلا شده است و روزی نمی‌ماند مگر عاشورا؛ و عاشورا همه را جذب می‌کند، هرچه دنیا تاریک‌تر شود، سرعت سیر کشتی نجات حسین علیه‌السلام، بیشتر می‌شود زیرا کشتی نجات است.

اما یک سوال: چرا در دنباله‌ی جمله‌ی «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»، نگفته‌اند که مثلاً «کُلُکُم اُسرا»، «کُلکُم شهداء»، «کُلکُم زینب» و؟

فقط گفته‌اند همه روز عاشورا و همه جا کربلاست، تو خود انتخاب کن که در این کربلا و در این روز، چه کاره باشی. تو می‌خواهی چه نقشی در کربلا داشته باشی؟ آیا فقط می‌خواهی گریه‌کن باشی؟ یا مدافع آن باشی؟ یا شهید آن باشی؟ یا مبلّغ آن باشی؟ فقط باید یک لحظه تصمیم درست بگیری. حُر یک لحظه تصمیم درست گرفت و آزاده شد. این، کار امام حسین علیه‌السلام است که زمینه را فراهم کند و ما خود، تصمیم‌گیری کنیم.

فرشته‌ها فقط از در بهشت داخل می‌شوند و شیطان فقط از در جهنم می‌تواند وارد شود اما انسان خود، انتخاب می‌کند که از در بهشت برود یا از در جهنم داخل شود.

وقتی نفس مطمئنه شد، ما را سر سفره‌ی امام حسین علیه‌السلام می‌آورند و اولین پذیرایی ایشان، پذیرایی با اشک است.

مرحوم مجتهدی فرمودند: هر روز با کاروان اشک به کربلای حسین علیه‌السلام به زیارت بروید. مجلس روضه، مجلس انس عشّاق حسین علیه‌السلام است. همه‌ی ما شاید در خیلی از موارد با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشیم اما در یک چیز همه با هم متحد هستم و آن حسین مظلوم علیه‌السلام است. نقطه‌ی وحدت همه‌ی ما امام حسین علیه‌السلام است و همه آمده‌ایم که همه‌ی سلایق را کنار بگذاریم و بر حسین فاطمه علیهما‌السلام گریه کنیم.

در محرم این گریه‌ها و حزن دل‌ها، کل کائنات را تغییر می‌دهند و کل مؤمنین را با هم همفکر و مأنوس به هم می‌کند.

امام حسین علیه‌السلام می‌فرمایند: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ»؛ من کشته‌ی اشک هستم مؤمنی از من یاد نمیکند، جز اینکه می‌گرید.

1) فایده‌ی این اشک این است که محبت امام حسین علیه‌السلام را در دل‌های ما زیاد می‌کند؛ هم زاییده‌ی محبت است و هم زاینده‌ی محبت است.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ؟» ریشه‌ی دین و ایمان، حبّ است. هر کس خداوند و دوستان خداوند را دوست داشته باشد و این دوست داشتن را نشان دهد، محال است که این محبت او را صالح و اصلاح نکند؛ او را هدایت می‌کند اگرچه در برهه‌ای از عمرش کارهای زشت کرده باشد.

2) دیگر اینکه این گریه‌ها، اسلحه است. امام علی علیه‌السلام در دعای کمیل می‌فرماید: «اِرْحَمْ مَنْ رَأسَ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ»؛ رحم کن بر کسی که سلاحش گریه است. از زمانی که انسان به دنیا می‌آید از این اسلحه برای بیان نیازهایش استفاده می‌کند و تا روز قیامت این اسلحه همراه ما است.

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">