در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار» ثبت شده است

توسلات ذکر شده در سخنرانی ۲۰ اردیبهشت 1396، مهدیه کرج

توسل در این روزها باب وسیعی پیدا کرده است، مخصوصاً با فضای مجازی که هر چیزی را انتشار می‌دهند، و پر است از سره و ناسره. پس توسل وقتی توسل است که از دو لب مقدس خود امام زمان (عج) باشد و یا از معصوم (ع) دستورش برای ما رسیده باشد.

 

توسل اول:

مرحوم آقا شیخ محمد تقی تربتی، عارف ربّانی از یکی از شاگردانشان نقل می‌کند که برای زیارت به کربلا رفته بودم. زیارت کردیم، تمام شد و با یک کاروان ایرانی همراه شدم که بیاییم قصر شیرین. بین راه گرسنه و تشنه شدیم، کاروان رفت، آنها سواره بودند و ما پیاده. به سختی فراوان خود را به کاروان رساندیم. متوجه شدیم دزدها کاروان را غارت کرده بودند و اوضاع وخیم بود. عده‌ای زخمی شده بودند، اموال مردم را برده بودند. ما ترسیدیم بالای تپه‌ای رفتیم، ناگهان دیدیم سید بزرگواری ظاهر شدند، نگاهی به ما کردند؛  - گرسنه‌اید؟  - بله آقا.  - تشنه هستید؟  - بله آقا.

دست در جیب کردند و هفت خرمای زاهدی درآوردند و گفتند چهار تا را خود بخور و مابقی را به دیگران بدهید. وقتی خوردیم دل ما خنک شد و گرسنگی و تشنگی رفت و ترس ما از بین رفت. آقا فرمودند: خیلی ترسیدید؟  - بله آقا.  بعد فرمودند: هر وقت در زندگی از هر چیزی وحشت کردید و ترسیدید، بگویید:

اللّهم إنی اَخافُکَ و اَخافُ مِمَن یُخافکَ و اعوذُ بِکَ ممن لایُخافک

«خدایا من از تو می‌ترسم و می‌ترسم از کسانی که از تو می‌ترسند و پناه می‌برم از کسی که از تو نمی‌ترسد.»

آقا دعا را خواندند و ما زمزمه کردیم، بعد من پرسیدم: آقا فقط هنگامی که ترسیدم بخوانیم؟ آقا فرمودند: این دعا را هر صبح و شام بخوانید، این دعا را وِرد کنید. (ورد چیزی است که انسان مداوم می‌گوید)

سپس فرمودند حرکت کنید، ما دو قدم برداشتیم، فرمودند: این هم خانه شما.

ما هنوز ایران نبودیم. ما اصلاً متوجه نشدیم به خانه رفتیم، خوابیدیم، بلند شدیم، غذا خوردیم، به هم نگاه کردیم، تازه متوجه شدیم که ما در معیت یوسف زهرا (ع) قدم برداشته بودیم و آن کسی که دست ما را گرفته بود یوسف زهرا(ع) بوده است.

 

توسل دوم:

می‌گویند وقتی امام زمان ظهور کنند، یارانش با این دعا همدیگر را خبر می‌کنند، به هم که می‌رسند با این دعا سلام می‌کنند و با این دعا از هم خداحافظی می‌کنند، حضرت خضر (ع) و الیاس(ع) هر ساله در ایام حج حاضر می‌شوند و حج به جا می‌آوردند و هنگام خداحافظی با این دعا از هم خداحافظی می‌کنند.

دعا از رسول اکرم (ص) است فرمودند: در زمان غیبت کبری، آن هنگامی که فرزندم در پس پرده غیبت است شیعیانش، محبانش و منتظرانش سه وعده صبح و سه وعده شب از خواندن این دعا غفلت نکنند؛ چرا که صبح هنگام که می‌خوانند، خداوند از بلایای روز حفظشان می‌کند و شب که می‌خوانند، خداوند از بلایای شب آنها را حفظ می‌کند.

بِسْمِ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا یَصْرِفُ‏ السُّوءَ إِلَّا اللَّهُ،

بِسْمِ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا یَسُوقُ‏ الْخَیْرَ إِلَّا اللَّهُ،

بِسْمِ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ مَا یَکُون مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ،

بِسْمِ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ،

بِسْمِ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِین‏.

 

توسل سوم:

نماز استغاثه است که امشب همه بخوانیم و اول حاجت ما فرج امام زمان (عج) است. نماز را مرحوم محدث قمی در کتاب باقیات الصالحات آورده‌اند. ظرف آب را بگذار بالای سرت و سحر بلند شو و چند جرعه بخور و با باقی‌مانده‌اش وضو بگیر. سپس دو رکعت نماز استغاثه به امام زمان بخوان؛ حمد را بخوان با هر سوره‌ای که می‌خواهی و بعد به رکوع برو و ۲۵ مرتبه بگو «یا غیاثَ الْمُستَغیثین».

از رکوع بلند شو و ۲۵ مرتبه بگو «یا غیاثَ المُستغیثین»

و به سجده برو و ۲۵ مرتبه بگو «یا غیاثَ المُستغیثین»

و از سجده بلند شو و ۲۵ مرتبه بگو «یا غیاث المستغیثین»

و دوباره به سجده برو و ۲۵ مرتبه بگو «یا غیاث المستغیثین»

و رکعت دوم را نیز به همین ترتیب بخوان و تشهد و سلام نماز را بگو و با کسی حرف نزن و رو از قبله برنگردان و ۳۰ مرتبه بگو «مِنَ الْعَبدِ الذَّلیل اِلَی الْمَوْلَی الْجَلیل»

فرمودند: هر چه می‌خواهی و حاجت داری بگو و آنچه نیاز معنوی، اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی داری بخواه و خیر دنیا و آخرت را بخواه.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۸
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه سلوک مهدوی

چهارشنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۳۸ ق.ظ

 

چگونه می‌شود به قرب مهدی (عج) نزدیک شد و شوق وصالش را با جلب رضایش و گرمای نگاهش معنا بخشید؟

چگونه می‌شود او را که در میان ما می‌گردد، می‌آید، می‌رود، می‌نشیند و سخن می‌گوید ندید و یا دید و نشناخت؟

آیا راهی به ساحتش نیست؟

 

امام صادق (ع) فرمودند: هر‌کس دوست می‌دارد که از اصحاب و یاوران قائم(عج) باشد باید در انتظار به سر برد و بر اساس ورع و محاسن اخلاقی عمل نماید درحالی که منتظر است. امام ششم (ع) دو چیز را وسیله‌ی راهیابی به جرگه‌ی یاران مهدی (عج) پیش پای ما می‌گذارد: یکی انتظار و دیگری عمل براساس وَرَع.

(معنی وَرَع: ورع اجتناب کردن از شبهات است از ترس وقوع در محرمات و گفته اند ورع ملازمت اعمال نیکو و پسندیده است و گفته اند ورع ترک همه شبهات است و ترک کلام ها و کارهایی است که برای انسان بیهوده است. (از اقرب الموارد). ورع عبارت از آن است که نفس را اعمال پسندیده ملازمت نماید وفتور و قصور راه ندهد. (نفایس الفنون) ادمین، اخذ شده از سایت واژه یاب)

این دو از برجسته‌ترین ویژگی‌های اصحاب مهدی (عج) است.

ورع بسی بالاتر و والاتر از تقواست. تقوا در حقیقت پرهیز از محارم و انجام واجبات است. اما ورع، علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات، انجام مستحبات و پرهیز از مکروهات و شبهات را نیز در بر دارد.

تمام کسانی که راه به سوی آخرین سفیر انقلاب الهی، مهدی موعود (عج) برده‌اند:

  • دارای تقوا و ورع بوده‌اند؛
  • و هم دارای شوق و اشتیاق؛
  • و هم دارای برنامه‌ی مداوم و منظم معنوی؛
  • و هم دارای معرفت و ادراک فوق العاده.

این بزرگوارانِ واصل، بخل نورزیده‌اند و آدرس را برای مشتاقان هم بیان کرده‌اند. به‌عنوان نمونه مرحوم علامه قاضی طباطبایی (ره) که واصلِ دائمی بودند، وصول به این مرتبه را در سایه‌ی چند برنامه توصیه کرده‌اند.

توصیه‌های مرحوم آیت الله قاضی برای توفیق در سلوک مهدوی:

1- انس شبانه‌روزی با قرآن.

ایشان ید طولایی در معارف قرآنی داشتند.

مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمودند: شیوه‌ی تفسیر قرآن با قرآن و آیه با آیه را مرحوم قاضی به ما تعلیم فرموده‌اند و می‌فرمودند: ما طریقه‌ی فهم احادیث معصومین (ع) را نیز که به آن "فقه الحدیث" می‌گویند، از ایشان آموخته‌ایم.

آن عارف بزرگوار واصل، در دستورالعمل‌های عرفانی خویش بر تلاوت مداوم قرآن به‌ویژه در دل شب تأکید فرموده‌اند. فرمودند: بر شما باد تلاوت قرآن کریم در دل شب با صوت نیکوی محزون زیرا آن، شراب جان مؤمنان است.

 

2- توسل به وجود نازنین ابی‌عبدالله‌الحسین(ع)

آن بزرگوار که به مقام تشرف و حضور دائمی توفیق یافته بود، رمز این وصول را در دو چیز می‌دانست: یکی تمسّک به معارف قرآن و دیگری توسل به حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین(ع)

می‌فرمودند: اگر به جایی رسیده‌ام در سایه‌ی قرآن و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع) رسیده‌ام. ایشان چه از راه دور و چه از نزدیک به زیارت ابی عبدالله (ع) مقیّد بودند.

 

3- توسل به حضرت عباس(ع)

ایشان می‌فرمودند: امام حسین (ع) تجلی رحمت واسعه‌ی الهی؛ و حضرت عباس (ع) کلیددار بارگاه امام حسین (ع) هستند. آن بزرگوار طواف بین الحرمین حضرت عباس (ع) و امام حسین (ع) را توصیه می‌فرمود و فضیلت طواف بین‌الحرمین را از فضیلت سعی بین صفا و مروه بسی فزون‌تر و وسیع‌تر می‌دانست.

 

4- نماز اول وقت.

ایشان نماز اول وقت را سرلوحه‌ی کار سالکان کوی دوست می‌دانست و آن را رمز رسیدن به مقامات والای اخلاقی و عرفانی معرفی می‌فرمود. ایشان می‌فرمود: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند. کنایه از اینکه قطعاً و یقیناً نماز اول وقت، انسان را به مقامات والای روحی می‌رساند.

 

5- نماز شب.

همه‌ی بزرگان ما از جمله ایشان، رمز وصول به سعادت دنیا و آخرت را تقیّد به نماز شب می‌دانستند. ایشان به فرزند خود توصیه نمودند: ای فرزند! دنیا می‌خواهی، نماز شب بخوان؛ آخرت می‌خواهی، نماز شب بخوان. آن عارف واصل درباره‌ی ضرورت نماز شب برای اهل ایمان چنین می‌فرمودند: برای اهل ایمان هیچ چاره‌ای جز تمسّک به نماز شب نیست و عجب از کسی که خواهان مرتبه‌ای از کمال باشد، اما نماز شب نخواند و ما هرگز نشنیده‌ایم که احدی به مرتبه‌ای از کمال جز به قیام شب، نائل آید.

 

6- مراقبت و مداومت بر یاد خداوند متعال.

ایشان همیشه غرق در توحید و ذکر خداوند بود و همچون کوهی عظیم، سرشار از اسرار و معارف توحیدی بود و شاگردان والا مقامی در توحید تربیت کرد و هیچ چیزی در زندگی نگاه توحیدی او را نتوانست به خود جلب نماید. حتی وقتی که یکی از فرزندانش در حال احتضار بود، ایشان نگاه می‌کرد و لبخند می‌زد، شخصی گفت: آقا، اکنون چه وقت لبخند است؟! مگر نمی‌بینید فرزندتان در حال جان دادن است؟! ایشان پاسخ دادند: "قباله" را دیده‌ای؟ صاحبِ قباله هر تصرفی که بخواهد در آن می‌کند چرا که قباله برای او و در تصرف اوست. ما نیز در تصرف خداوند هستیم، او مالک است و هرچه بخواهد می‌کند.

به روان پاکشان و جمیع مومنین و مومنات و شهداء صلوات

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 20ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۳۸
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه انتظار ظهور

چهارشنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۵۷ ق.ظ

ایام به سرعت سپری می‌شود و عطر و بوی ماه مبارک و ضیافت الهی به مشام می‌رسد. عطر ماه رمضان چه رایحه‌ای دارد؟ آیا چون ماه نزول قرآن است، رایحه‌ی گل محمدی دارد؟ یا چون شب قدر در این ماه قرار گرفته و شب قدر، سخن از قدر ناشناخته‌ی حضرت فاطمه (س) دارد، رایحه‌ی یاس فاطمی از این ماه ساطع می‌شود و به مشام می‌رسد؟

به نظر می‌رسد که چون ماه رمضان همسایه‌ی ماه شعبان است و در نیمه‌ی این ماه، گل نرجس که همان نرگس می‌باشد قدم به عرصه‌ی عالم خاکی می‌گذارد؛ رایحه و عطر این گل بی‌خار که در سرما و یخبندان زمستان جلوه و ظهور می‌کند؛ عطر وجودش را در این ماه به مشام مشتاقان می‌رساند.

باید بگوییم که ماه شعبان و رمضان هر دو پر است از رایحه‌ی عطر وجود مهدی (عج) که همان گل نرگس هستند.

 

 

به قول شاعر، آب زنید راه را، مژده دهید باغ را چون که نگار می‌رسد

اما در طلیعه‌ی تولد نگار، چه باید کرد؟ چه باید گفت؟ چه باید شنید؟ با خود فکر کردم که بیایم و حسابی سرانگشتی کنم که از نیمه‌ی شعبان سال گذشته تا امسال که در آستانه‌اش قرار دارم، چند گام هر چند کوچک به سوی امامی که انتظار ظهورش را می‌کشم، برداشته‌ام؟

  • چقدر جلب رضایتش برایم مهم بوده‌است؟
  • چقدر توجه دیگران را به سویش جلب کرده‌ام؟
  • چقدر در جهت تبلیغش مال خرج کرده‌ام؟
  • چقدر از او حرف زده‌ام؟
  • چقدر در مقابل منکرین از او دفاع کرده‌ام؟
  • چقدر خود را برای ظهورش آماده کرده‌ام؟
  • چقدر به تکالیف زمان غیبت عمل کرده‌ام؟
  • چقدر زمینه ساز ظهورش بوده‌ام؟
  • چقدر حسرت ندیدنش را خورده‌ام؟
  • چقدر به محبان و شیعیانش محبت کرده‌ام؟
  • چقدر یتیمانش را سرپرستی کرده‌ام؟
  • چقدر در جلب نظرش کوشیده‌ام؟

و صدها چقدر دیگر که جواب هر کدام از آنها یک کلمه است: شرمنده‌ام!

لابد اکنون فکر می‌کنیم آویزان کردنِ چند رشته لامپ و چند پرچم، دست زدن و مولودی خواندن، قدری شربت و شیرینی پخش‌کردن، شب و روزی را به جشن و سرور گذراندن، به یکدیگر تبریک گفتن، کافی است و تمام! درحالی‌که اینها هیچ کدام اصل نیستند و در حاشیه و فرع موضوع قرار دارند. (نه اینکه مهم و خوب نباشند، فرع هستند.-ادمین)

 

مهدی (عج) به تنهایی یک مکتب است و مکتبی که از آدم تا خاتم و تمام انبیا در آن استادی کرده‌اند و همه‌ی اوصیای الهی تلاش کرده‌اند تا مردم را جذب این مکتب کنند. در این مکتب، چند واحد درسی حتماً باید گذرانده شود و نمره‌ی قبولی باید در کارنامه ثبت شود در غیر این صورت فرعیّات، انسان را به جایی نمی‌رساند. واحدهای: مهدی شناسی، مهدی محبی، مهدی باوری، مهدی یاوری، مهدی ولایی.

در مکتب مهدوی، مهدی شناسی اولین گام در مسیر هدایت، تربیت و سلوک مهدوی است.

در مکتب مهدوی، معرفت و محبت مهدی (عج) باعث بصیرت مهدوی می‌شود.

در مکتب مهدوی، مهدی ولایی اوج شکوفایی استعدادهای انسانی است.

اما مقدمه برای همه‌ی اینها پس از ایمان و اعتقاد به حضرت ایشان، حالت شوق داشتن است. شوق عبارت است از اینکه فرض کنید انسان، محبوبی دارد و پیوسته در این اندیشه و فکر است که چه موقع می‌تواند خود را به محبوب خود برساند. از راهی او را حاضر می‌بیند و از راهی غایبش می‌داند مانند آنکه میان انسان و محبوبش، حجاب و پرده‌ای می‌باشد که چون پرده عقب رود او را می‌بیند اما نه همه‌ی او را؛ و گاهی که پرده حائل است جدّیت می‌کند که بلکه بتواند حجاب را از پیش رو بردارد و دوباره او را ملاقات نماید، این حالت را حالتِ شوق می‌دانند چه در قرب باشد و چه در بُعد.

باید بدانیم که این پرده‌ها از ناحیه‌ی ماست نه از جانب محبوب. او پرده و حجابی ندارد، او عیان است و آشکار، همانند خورشید در میان آسمان.

جناب حافظ زیبا گفته‌اند:        جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی         غبار رَه بنشان تا نظر توانی کرد.

و در جای دیگر فرموده:         میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست   تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.

 

شوق و درد، نتیجه و حاصل معرفت است. آنانکه نه درد دوری و بُعد دارند و نه شوق و اشتیاق درک، معرفتی ندارند که بی‌دردی بی‌درکی است. شوق از علائم حتمی محبت است اگر محبتی نباشد هرگز شوقی هم وجود نخواهد داشت. اکنون ببینید ما نسبت به آن حضرت محبت داریم؟ که البته داریم و می دانیم که محبت هم نشانه‌هایی دارد:

heart یکی از مراحل محبت، مرحله‌ی اثبات است یعنی ببینیم علائم محبت ما نسبت به محبوب چیست؟ و حتماً باید پی‌جوی این علائم باشیم زیرا همیشه میان ادعای چیزی و حقیقت آن، فاصله بسیار است و این مطلب گاهی بر مدعی پوشیده می‌ماند تا وقت امتحان و آزمایش که مشخص می‌شود صادق است یا کاذب؟!

 

حکایت کرده‌اند: شخصی در بغداد زندگی می‌کرد، روزی در خانه تنها نشسته بود، صدایی شنید که به او می‌گفت: تو بخیلی! او گفت: خیر، من آدم سخاوتمندی هستم، در تمام عمر خود هم سَخی بوده‌ام. دوباره همان صدا آمد و همان سخن تکرار شد و مرد همان پاسخ را داد، تا چندین مرتبه این موضوع تکرار شد. مرد می‌گوید: با خود عهد کردم برای اینکه ثابت کنم بخیل نیستم، امروز هرچه درآمد داشتم در راه خداوند بدهم. طولی نکشید درب منزلم به صدا درآمد، رفتم و مشاهده کردم مردی کیسه‌ای به دستم داد و گفت: خلیفه پنجاه سکه‌ی طلا برای تو فرستاده‌است هر طور که می‌خواهی استفاده کن. گرفتم اما با خود فکر کردم که من عهد بسته‌ام که درآمد امروز خود را انفاق کنم، اکنون این همه سکه را چگونه انفاق کنم؟

پول را برداشتم بیرون از خانه رفتم دیدم کوری نشسته و مرد سلمانی مشغول اصلاح سر اوست، گفتم: بهتر است همه‌ی اشرفی‌ها را به او بدهم، جلو رفتم و کیسه را در دستش گذاشتم سپس گفتم: اینها برای توست، گفت: به مرد سلمانی بده. با خود گفتم: او نمی‌داند که چه مقدار هستند و گمان می‌کند یک سکه است! گفتم: ای مرد در این کیسه پنجاه سکه است، آنها را بگیر و خرج زندگیت کن. مرد کور گفت: نگفتم که تو بخیلی! وقتی این را شنیدم کیسه را به مرد سلمانی دادم، او گفت: نمی‌خواهم زیرا قصد کرده‌ام سر این مرد را برای رضای خداوند اصلاح کنم، برای کار خدایی مزد از بنده نمی‌گیرم! من کیسه را برداشتم و در دجله انداختم و گفتم: حقا کسی که تو را عزیز شمرد ذلیل است!

مقصود از این حکایت آن است که ممکن است عمری بگذرد و انسان گمان کند که به امام زمانش محبت دارد و ایشان عزیزترین محبوب نزد اوست اما وقتی‌که امتحان پیش می‌آید چیز دیگری معلوم شود که در این مدت، فقط دلش را به حرف‌های محبتی خوش کرده‌است! این مرحله از محبت را «مرحله‌ی اثبات» می‌نامند.

استاد بزرگوار ما مرحوم خانم مالک (ره) می‌گفت: محبت علائمی دارد که به منزله‌ی میوه‌های درخت محبت است و همانطور که میوه‌ی درخت، دلیل است بر وجود درخت، محبت هم آثاری دارد که نشان از وجود محبت دارند.

 

heart یکی از ثمرات و علائم محبت این است که محب مشغول باشد به یاد دوستش مداوم. یعنی با زبان او را یاد کند و قلبش را مداوم به یاد او مشغول بدارد تا جایی که در خانه‌ی دلش جز محبوب چیزی نباشد.

شخصی فرزند جوانش را از دست داده بود، مداوم این کلمات را با خود تکرار می‌کرد: «گویا قلب من قبر اوست و او در آنجا سرّی از اسرار من است». اگر کار محبت به اینجا رسید در مرحله‌ی محبت، آن وقت محبّی صادق است.

آری، ذکر محبوب لذیذ است. همانطور که دیدار او هم لذت‌بخش است، شنیدن سخنان او هم لذت‌بخش است. لذا شخص محب نمی‌تواند بگذرد از ذکر محبوبش و بلکه نمی‌تواند بگذرد از ذکر محبوبِ محبوبش و آنچه که از متعلقاتِ محبوبش می‌باشد.

بیایید تا چند روز باقیمانده را پِی‌جوی علائم محبت به حضرت صاحب (عج) در خود باشیم شاید تلنگری باشد به خود!

 

توسلی به حضرت صاحب (عج):

پس از نافله‌ی مغرب ۱۰۰ مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد (ص) بفرست سپس ۷۰ مرتبه بگو:

یا اَللهُ یا مُحَمدُ یا عَلیُ یا فاطِمةُ یا حَسنُ یا حُسینُ یا صاحِبَ الزَّمانِ، أدرِکنی یا صاحِبَ الزَّمانِ

پس ۱۰۰ مرتبه‌ی دیگر صلوات بفرست آنگاه حاجت خود را طلب کن. این دعا برای برطرف شدن مشکلات و سختی‌های مهم تجربه شده است.

صلوات

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 19ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۵۷
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک ‌لقمه دلتنگی

سه شنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، ۰۸:۴۳ ق.ظ

 

عصر جمعه تمام شد و دلم مانند دل خیلی از آنهایی که سفرکرده‌ی عزیزی دارند، گرفته است. با خود گفتم: شاید با نوشتن چند جمله بشود هم دل خود و هم دل آنها را باز کنم. افلاطون نظریه‌ی معروفی به نام نظریه‌ی مدینه‌ی فاضله دارد، می‌گوید: دنیا، آن روزی به سعادت می‌رسد که حکیمان، زمامدار باشند؛ و زمامداران، حکیمان. تا وقتی که حکیمان در طبقه‌ای هستند و زمامداران در طبقه‌ای دیگر، دنیا روی سعادت را نخواهد دید.

اما ما مسلمانان بالاخص شیعیان می‌گوییم: دوره‌ی سعادت بشر، آن عصری است که دوره‌ی عدلِ کامل است؛ یعنی عصر ظهور امام زمان علیه‌السلام. آن دوره‌ای که اولین مشخصه‌اش این است که دوره‌ی حکومت عقل است یعنی دوره‌ای است که در آن، علم، اسیر و برده نیست.

مولایمان می‌فرمایند که در آن عصر، مردم صبحگاهان و شامگاهان جامی می‌نوشند، جام حکمت و معرفت است، جز جام حکمت و معرفت نمی‌نوشند.

سلام و صلوات بر صاحب آن روز و رحمت الهی بر آن کسانی که حقیقتاً منتظر آن روزگارند.

 

حالا بفرمایید یک لقمه صبحانه‌ی معنوی، یک لقمه دلتنگی

این روزها وقتی به کوچه و خیابان یا به دشت و صحرا، مخصوصاً به پارک وتفرج‌گاه‌ها می‌روید و این همه گل‌های متنوع و زیبا که چشم را نوازش و دل را زنده می‌کنند؛ را تماشا می‌کنید آیا توجه می‌کنید میان گل‌های بنفشه، اطلسی، شاه‌پسند و گل‌های عسل و جعفری و این همه گل ناز، شمعدانی و لاله‌های حیرت انگیز؟ جای یک گل واقعاً خالی است. میان این همه گل، جای گل نرگس خالی است، حتی یک شاخه! و غم‌انگیز اینکه هیچ کس توجه نمی‌کند که چرا در بهار، گلِ نرگس نمی‌روید؟! آری، گل نرگس در دل زمستان، در اوج سرما و یخبندان سر برمی‌آورد، در زمانی که هیچ گلی را جرأت و توان روییدن و شکفتن نیست.

بهار فرصتی برای خود نمایی، دلبری و عشوه‌گری همه‌ی گل‌هاست تا بیایند و هر چه دارند، بنمایند و بروند؛ و خزان پاییزی، سیلیِ بی‌رحمانه بر چهره‌ی طبیعت بزند، سرمای کشنده هم قدرت‌نمایی خود را نشان دهد، آنگاه درست در زمانی که امیدی برای زندگی نماند، گل نرگس بروید! آن هم با چه عطر و بوی دل انگیزی که فرموده‌اند هرکس آن را ببوید، از ویروس سرما خوردگی در امان خواهد بود و خواص دیگر.

اما گل نرگسِ ما هم قرار است در اوج زمستان ظهور فرماید.

می‌دانیم دنیا به سوی فاجعه پیش می‌رود و در عین حال، آینده‌ی درخشانی در پیش است. دلیل این موضوع، قانونِ سیرِ تکاملی جامعه‌هاست. جامعه‌ای که تمام جوانب آن، از علم و دانش گرفته تا امکانات رفاهیش هر روز در حال پیشرفت است. پس عشق به تکامل، در درون آدمی شعله‌ور است و انسان در کنار تکامل مادی، به سوی تکامل معنوی نیز پیش می‌رود.

 

نکته‌ی دیگر اینکه، نظم دقیق و عجیبی در این عالم حکمفرماست که کوچکترین به هم خوردگی در اجرای عالم فاجعه‌های بسیاری را به بار خواهد‌آورد. تصور کنید یک سلولِ کوچک مغزی از کار بیفتد یا در فضای بزرگتر، فاصله‌ی زمین و خورشید و حرکت کُرات، بسیار اندک به هم بریزد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

حال انسان که جزئی از این کُل است، خواه‌ناخواه باید در برابر این نظام عالم هستی سر فرود آورد و هرج و مرج، ظلم و ستم، نابسامانی و ناهنجاری را کنار بگذارد.

با این حساب، نظامِ آفرینش، ما را به سوی یک نظام صحیح اجتماعی در آینده خواهد برد.

 

نکته‌ی دیگر اینکه قانون کنش و واکنش، عمل و عکس العمل را به خاطر بیاورید. اصلی پذیرفته شده در وقایع اجتماعی وجود دارد و آن، اینکه تمام تحولات اجتماعی و انقلاب‌ها در نتیجه‌ی فشارهای قبلی بوده است. این اصل و قانون می‌گوید، فشار جنگ‌ها، ظلم‌ها و بی عدالتی‌ها در جهانِ کنونی، سرانجام واکنش شدید خود را آشکار خواهد ساخت و نظامِ کنونیِ جوامع انسانی را به هم می‌ریزد و طرح جدیدی ایجاد می‌کند که در آن، همه طعم شیرین عدالت را بچشند.

 

و نکته‌ی دیگر اینکه الزام ضرورت اجتماعی آن است که وضع زندگی انسان، به چنان مرحله‌ای برسد که احساس نیاز به آن مطلب پیدا نموده و به عنوان یک ضرورت برسد. مثلاً در وضعیت امروزی، استفاده از وسایل نقلیه به مرحله‌ای رسیده‌است که انسان به ضرورت وضع و تبعیت از قوانین راهنمایی و رانندگی پی ببرد و آن را پذیرفته است. کم کم زمانی می‌رسد که وجود حکومت واحدِ جهانی برای پایان دادن به مسابقه‌ی کمر شکنِ تسلیحاتی و قدرت‌طلبی‌ها، ظلم و ستم و نابسامانی به عنوان یک ضرورت و یک واقعیتِ اجتناب ناپذیر احساس می‌گردد. آن زمان است که انقلاب و دگرگونی جهانی و واحد، حتمی خواهد شد.

مرحوم علامه طباطبایی می‌نویسد: بشر، روزی که روی زمین سکنی گزیده‌است، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت می‌باشد و به امید رسیدن چنین روزی، قدم بر می‌دارد و اگر این خواسته تحقق خارجی نداشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد وی نقش نمی‌بست. چنانچه اگر غذایی نبود، گرسنگی نبود؛ و اگر آبی نبود، تشنگی تحقق نمی‌یافت و...  از این روی به حکم ضرورت، آینده‌ی جهان، روزی را در بر خواهد داشت که آن روز، جامعه‌ی بشری پر از عدالت شده و با صلح و صفا زندگی خواهند کرد و افراد انسانی، غرق در فضیلت و کمال می‌شوند.

و البته استقرار چنین وضعی به دست خودِ انسان خواهد بود. و رهبر چنین جامعه‌ای، منجیِ جهانِ بشریّت و به لسانِ روایات، مهدی (عج) خواهد بود.

به امید آن روز!

و در پایان، مرحوم شیخ حر ّعاملی می‌نویسد که ده ساله بودم، سخت بیمار شدم و هیچ امیدی به زندگیم نبود، در بین خواب و بیداری رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و تک‌تک ائمه معصومین علیهم‌السلام را دیدم. به همه سلام دادم و با امام ششم علیه‌السلام، روبوسی کردم و ایشان به من سخنانی فرمودند و برایم دعا کردند.

امام زمان (عج) هم برایم دعا کردند؛ زیرا وقتی به آن حضرت رسیدم با ایشان دست دادم و روبوسی کردم، گریه کردم و عرض نمودم: مولای من! می‌ترسم با این مرض بمیرم و به نهایتِ مطلوبم از علم و عمل نرسم!

حضرت فرمودند: نترس! خداوند تو را شفا می‌دهد و عمری طولانی خواهی داشت. سپس حضرت کاسه‌ای به دستم دادند و من از آن آب نوشیدم، شفا یافتم، برخاستم و درحضور بستگانم نشستم. همه تعجب کردند و من سکوت کردم تا چند روز بعد جریان را تعریف کردم!

 

خوشا آنان که از دست او جرعه نوشیدند. به امید چنین لیاقتی، صلوات

دوم اردیبهشت ماه 1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۱ ، ۰۸:۴۳
خادمه الزهراء

جمعه روز خاص انتظار

يكشنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۵۷ ب.ظ

روزتان زهرایی و همه لحظه‌هاتان نورانی، عید جمعه‌تان پر از خیر و برکت

جمعه روز خاص انتظار برای کسانی است که یار سفر کرده دارند و معتقدند که در جمعه‌ای جلوه ظهور خواهد داشت.

 اما کدام جمعه؟

هر جمعه‌ای به قول مسیح علیه‌السلام چراغ‌ها را روشن کن، جلوی خانه‌ات را آب و جارو کن، منتظر بنشین، ممکن است هر لحظه پسر آسمان بیاید.

جمعه روز خاص برای همه مسلمانان است، روز برکت و معنویت و عید و روزی که خدواند بر برکاتش برای بندگانش می‌افزاید.

رسول خدا در تفسیر آیه «وَ لَدینا مزید» فرمودند: یعنی نزد ماست زیادتی کرامت‌ها و رحمت‌ها و روز مزید؛ روز جمعه است، شبش بسیار نورانی و روزش بسیار روشن است. پس بسیار بگویید سبحان اللّه و اللّه اکبر و لااله الا اللّه و الحمدللّه و بسیار صلوات فرستید بر محمد و آل محمد.

و فرمود روز جمعه، بهترین روزهاست و نزد خدا بزرگتر است از روز عید قربان، عیدفطر، و در آن ساعتی است که اگر هر بنده، از خدا در آن ساعت، حاجتی بخواهد؛ البته عطا می‌کنند، مگر اینکه حرام باشد. وقتی زهرای اطهر سؤال کرد آن کدام ساعت می‌باشد، حضرت فرمودند: هنگام غروب آفتاب، که نصفش غروب کرده باشد. حضرت غلامش را بر بام خانه می‌فرستاد که چون نصف آفتاب غروب کرد مرا خبر کن تا دعا کنم.

 

امام ششم علیه‌السلام فرمودند: حوریان بهشت خبر می‌دهند که روز جمعه است، کجایند اهل دنیا که امروز را به اعمال صالحه و دعا بگذرانند و بهشت و ما را از خداوند خواستگاری کنند.

 

چه کنیم، که بر نورانیت و برکات این روز برای خود بیفزاییم؟

  • ذکر خداوند

آیا ذکر زبانی تاًثیر دارد؟ آری، مرحله اول ذکر زبانی زبان مادر است و مادر با تکرار کلمات کمک می‌کند تا کودکش زبان باز کند. آنگاه مادر ساکت می‌نشیند و به بلبل زبانی کودکش گوش می‌کند و لذت می‌برد.

امیدوارم روزی همه ما صدای الله الله گفتن دلمان را بشنویم و سرمست شویم. تا آن روز از ذکر زبانی غافل نباشیم.

چه اذکاری

اول: ذکر صلوات، همین صلواتی را که همه بلدیم. فرمودند: صد بار تکرار کنید؛ خداوند شصت حاجت شما را روا می‌کند.

دوم: صد بار ذکر استغفار و صد بار تلاوت سوره توحید.

 

  • تلاوت برخی از سوره های قرآن،

مثل سوره مؤمنون که تلاوتش در جمعه باعث عاقبت به خیری است و یا سوره صافات که موجب فراوانی خیر و برکت مادی و معنوی در زندگی است.

 

  • دعا و نماز

مخصوصاً اگر فرصتی پیش آمد و موجب ناراحتی و مشکلی برای خانواده (یا اگر مهمان یا مسافر بودیم برای کسی) پیش نیاورد. خواندن این نماز تأکید شده‌است:

از امام علی علیه‌السلام روایت است که حضرت رسول اکرم فرمودند: هر که خواهد فضیلت روز جمعه را دریابد، پیش از ظهر، چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت سوره حمد یک بار و آیة‌الکرسی و سوره توحید هر یک را پانزده بار بخواند. و چون از نماز فارغ شود هفتاد مرتبه بگوید: «اَستَغفِرُ اللّه» و پنجاه مرتبه «لاحَولَ و لاقُوَّة الا بِاللّهِ» و پنجاه مرتبه «لا إلهَ إلا اللّهُ وَحدَهُ لاشریکَ لَهُ» و پنجاه مرتبه «صَلّی اللّهُ عَلَی النَّبِیِّ الْاُمِّیِّ و آلِهِ»

و چون این عمل را به جا آورد از جای خود برنخیزد تا خدا او را از آتش جهنم آزاد گرداند و نمازش را مقبول کند و دعایش را مستجاب گرداند.

 

  • صله رحم کردن؛ احوالپرسی از اقوام به هر شکل ممکن.

 

  • وسعت به اهل خانه دادن که بالاترین پاداش را دارد.

وقت گذرندان با آنان، تفریح بردن، حتی آماده کردن غذایی که دوست دارند، انجام کاری که به خانواده خوش بگذرد.

کمک کردن را یاد بگیریم که قرار نیست هیشه به ما خوش بگذرد، یاد بگیریم از اینکه باعث شده‌ایم تا به دیگران خوش بگذرد؛ خوش باشیم. این اخلاقی‌تر و خدا پسندانه‌تر است.

 

  • خودنگری و خودسازی

و مهمتری کار جمعه‌ها که باید بی‌سروصدا انجام شود؛ خودنگری و خودسازی است. شاید طول هفته به دلیل مشغله‌های زیاد خود را فراموش کنیم. زمانی از روز تعطیل را به بازنگری در خود قرار دهیم.

امام زمان علیه‌السلام فرمودند: بر شما باد توجه به نفستان، یعنی نگرش دقیق و بی‌ملاحظه درخودتان. در نگرش درخودتان واقع‌بین باشید، عیوب را ببنید و به اصلاحش اقدام کنید.

 

این روزها، طبیعت بهترین استاد ما در این زمینه است. نگاهی به این گل‌های زیبای اطرافتان کنید؛ ببیند و بشنوید که چه می‌گویند. با صدای بلند داد می‌زنند که ببینید؛ ریشه‌ی ما در گِل و لای و تیرگی است اما بهترین‌ها را از خاک تیره می‌گیریم و به نمایش می‌گذاریم و چشم‌ها را به خود خیره می‌کنیم.

ببینید ما خاک می‌خوریم و غنچه می‌دهیم. اکسیژن می‌گیریم و بوی خوش تحویل می‌دهیم. از خاک سیاه، گلبرگ‌های رنگارنگ می‌سازیم. آب می‌گیریم و گلاب پس می‌دهیم. به آب، بوی خوش می‌دهیم به خاک، رنگ می‌دهیم. خلاصه درحالی‌که پا در گِل و کود بدبو دارد، گل معطر و زیبا و روح‌افزا می‌دهد.

آیا انصافاً این گل‌های بنفشه در استادی برای ما چیزی کم دارند که ما از میان خاک و گل و کود بدبو، این همه قشنگی انتخاب کردیم و تازه مثل زنبور عسلی، هم‌نشینی ما را برمی‌گزیند، شهد شیرینی شفابخش و عزتی که خداوند در کتابش سوره‌ به ‌نامش نازل کند.

تو ای انسان بعد از بهره‌وری از همه‌ی نعمت‌های الهی، چه ثمره‌ای می‌دهی و چه اثری از خود به‌جا می‌گذاری؟!

جمعه وقتی با برکت است که توجه کنم به خودم

فرمودند: انسان تا واعظی از درون خود نداشته باشد، واعظ بیرونی برایش تأثیری نخواهد داشت.

گل‌ها را دوست بدارید؛ ما را به خودمان توجه می‌دهند.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۵۷
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: انتظار

يكشنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۳۵ ق.ظ

 

روز جمعه است و متعلق به عزیز زهرا (س)؛ آن یار غریب که سالیان دراز است در انتظار ماست که آماده‌ی پذیرش حکومت کریمانه‌ی او شویم.ما گمان می کنیم که منتظریم؛ خیر ما غافل هستیم، غافل از خود و حتی به یک نصیحت ایشان گوش ندادیم و توجه نکردیم که فرمودند: «علیکم بانفسکم» شما را سفارش می‌کنیم که به خود بپردازید و نفس خود را اصلاح کنید آنچنان که مورد پسند ما واقع شوید.

انصافاً کدام یک به همین یک تقاضای حضرت، توجه کرده‌ایم؟

دنیا، مانند مدرسه است و به نظر ما شیعیان، مدیر مدرسه مدتی در مرخصی به سر می برد. او دستور داده که دَرسِتان را بخوانید، بازیگوشی نکنید، درب و پنجره‌ی مدرسه را نشکنید، شاگردان رعایت احوال هم را بکنند، امتحان آخر سال را فراموش نکنید تا من برگردم.

من و شما به عنوان شاگردان این مدرسه، چقدر به حرف مدیر مدرسه گوش داده‌ایم؟ و چقدر سرمان به درسمان بوده‌است؟ و چقدر برای روز امتحان آماده‌ایم؟

اگر ناراحت نمی شوید، خیلی از ما، گویی کتاب‌ها را پاره کرده، دفترها را با شکل‌هایی زشت و بد، نقاشی کردیم و در برخی از خطوط آن‌ها، املاهایی پر از غلط نوشتیم و سخت به بازیگوشی در حیاط مدرسه مشغول شده‌ایم. بعد هم می گوییم منتظریم مدیر بیاید و همه چیز را درست کند.

آری، مدیر وقتی آمد، درب و پنجره‌هایی را که شکسته‌ایم درست خواهد کرد؛ دیوارهای فرو ریخته را ترمیم خواهد کرد؛ میز و نیمکت های شکسته را اصلاح خواهد کرد؛  اما هرگز به جای ما امتحان نخواهد داد؛ به جای ما، مشق و املاء نخواهد نوشت؛ این‌ها به عهده‌ی خود ماست.

 

عزیز مخاطب! در ایام غیبت حجت خداوند، زندگی همانند دریایی بزرگ، پرتلاطم و مواج درآمده است که خطر غرق شدن در آن، انسان‌ها را تهدید می‌کند و هر فردی ناچار است که خود را از این دریای خطرناک نجات دهد. انسان برای غرق نشدن و نجات یافتن، احتیاج به وسیله‌ای همانند کشتی مجهزی دارد تا او را به ساحل سعادت برساند که رسول اکرم (ص) فرمودند: مَثَل اهل بیت من، مَثَلِ کشتی نوح است، هر کس در آن درآمد اهل نجات؛ و هر کس از آن روی برگردانَد غرق شد.

امروز در زمان ما آن کشتی، ولی‌عصر (عج) می باشد که ایمان و معرفت به حضرتش و چنگ زدن به ولایتش، انسان را به ساحل سعادت می‌رساند. به همین جهت در زیارت آن حضرت، عرض می‌کنیم: «السَلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ»؛ سلام بر تو ای کشتی نجات دهنده.

پس هر کس خود را به این کشتی برساند نجات یافته و در غیر این صورت، غرق خواهد شد.

 

عزیز مخاطب! در عصری که ما زندگی می‌کنیم طوفان بلا و نابسامانی، از هر طرف انسان و بشریّت را تهدید می‌کند. مردم دچار کجروی‌ها و دوگانگی‌هایی در دین و اعتقادات شده‌اند. نه قدم در آیین الهی می‌گذارند و نه به حرف عقل و وجدان گوش می‌دهند. دل به آمال دنیوی و شهوانی سپرده‌اند و برای رسیدن به دنیا و شهوات و آرزوهای خود، از جان و دین و آبرویشان می‌گذرند. هرچه را که دوست دارند آن، معروف و قابل ستایش است و از هرچه خوششان نیاید آن، منکر و ناپسند است. و در طوفان مشکلات و معضلات متعدد، در پناهِ عقل ناقص خود، پناه می‌گیرند، گویا هر شخصی امام خویش می‌باشد و ملاک او، چشم و گوش او است، هرچه ببیند و بشنود همان را باور می کند و در پی آن، بدون تفکر و تعقل حرکت می‌کند.

پس چه باید کرد؟!

باید با الهام گرفتن از کلمات گهربارِ ائمه اطهار(ع) راه چگونه زیستن و چگونه عمل کردن و چگونه آماده بودن و انتظار کشیدن و چگونه ساخته شدن و چگونه نجات یافتن در زمان غیبت را، بیاموزیم. و با عمل به دستورات نورانی ائمه هدی (ع) خود را در صراط مستقیم بیندازیم و به سوی خورشید حرکت کنیم. تا هم از یأس و ناامیدی و هزاران مرض روحی و اخلاقی نجات یابیم. و هم در خود، حداقل صفات یاران مهدی(عج) را به‌وجود آوریم.

 

راستی یاران امام، چگونه مردان و زنانی هستند؟

اسلام، دین مرزهاست و همه چیز در آن قانون دارد. واجبات و محرمات، مرزهای دین خدایند. حرکت در مرز، حرکت در راه است و تجاوز از آن، بیراهه و گمراهی. اولین شرط یار امام زمان (عج) بودن، حفظ حدود خداوند است.

امام علی(ع) می‌فرماید: یاران با این شرایط با امامشان بیعت می‌کنند که دست پاک باشند و پاکدامن؛ زبان بر دشنام نگشایند؛ و خون کسی را به ناحق نریزند؛ و لباس‌های فاخر نپوشند؛ مسجدها را خراب نکنند؛ و بر مردم راه نبندند (مانع رشد مردم نشوند)؛ به یتیم ستم روا ندارند؛ شراب ننوشند؛ در امانت خیانت نکنند؛ پیمان شکن نباشند؛ احتکار نکنند؛ ساده زندگی کنند؛ و در راه خداوند متعال به شایستگی جهاد کنند.

اگر کسی توانست این ویژگی‌ها را در خود به‌وجود بیاورد، مصداق بارز این روایت است که می فرماید: «افضل جهاد امتی انتظار الفرج» «افضل الاعمال انتظار الفرج» این روایت بسیار به زبان گفته می‌شود اما در معنا بسیار بزرگ است.

 

چگونه انتظاری، پر بهاترین جهاد و گرامی‌ترین اعمال است؟

جواب را خود ائمه اطهار (ع) داده‌اند که می‌فرمایند: «طُوبی لِلمُتَّقینَ فی غَیبَتِه، طُوبی لِلصّابِریِنَ فی مَحَبّتِهِ »؛ خوشا به حال آنهایی که در غیبت امام زمان (عج)، در انتظار امام زمان (عج)، پرهیزکار هستند و خوشا به حال آنان که در محبت ایشان صابرند.»

آنان، اجتناب از محرمات می‌کنند و واجبات و امر به معروف و نهی از منکر را به جا می‌آورند؛ هم در مورد خودشان و هم در مورد دیگران.

 

اینکه در روایت آمده‌است «کسانی که منتظر ظهور امام زمان (عج) هستند، برای هر کدام، ثواب هزار شهید از شهدای بدر و اُحُد می باشد»، این ثواب را به گفتن اینکه "من منتظر هستم" نمی‌دهند، بلکه به کسانی می‌دهند که تقوا داشته باشند.

تـقـوا: تـ یعنی ترک گناه؛ قـ یعنی قیام برای واجبات؛ و یعنی ورع، فرار از آلودگی؛ ا یعنی اخلاص در عمل و رفتار.

تک تک اینها، جهاد دائمی را می‌طلبد، آن هم جهاد با دشمنی که درون خودمان خانه دارد.

بیایید بشماریم که چند ویژگی از ویژگی های یاران مهدی (عج)، در ما وجود دارد؟

 

امام علی (ع) یاران مهدی (عج) را، گنج‌هایی آکنده از معرفت خدایی می‌داند و می فرماید:

👈 در بصیرت و درایت و خردمندی، سرآمد هستند.

👈 در فتنه‌هایی که زیرکان در آن فرو‌می‌مانند، هوشیارانه، راه جویند و حق را از باطل باز شناسند.

👈 و از جام‌های حکمت، سیراب هستند.

👈 و آماده‌ی کار (یعنی هر لحظه، ظهور صورت گیرد، آماده‌اند.)

 

و از ویژگی‌های یاران مهدی(عج)، این است که:

👈 اهل ایثار و مواسات هستند.

👈 وحدتِ مقصد و اخلاص نیّت، دل‌هایشان را به هم پیوند زده و یار و غم خوار یگدیگر هستند.

👈 به خاطر یکدیگر خود را به رنج می‌افکنند.

👈 و در بهره گیری از زیبایی‌های زندگی، دیگران را بر خود ترجیح می‌دهند.

و باید چنین باشند، آن کس که خودساخته نباشد نمی‌تواند سازندگی کند. و آنکه بر دوست خود مهر نورزد دیگران را شایسته‌ی ترحم، نبیند.

آری، همه‌ی قیام‌های اصلاح‌گرانه‌ی تاریخ اسلام، از چشمه‌ی مواسات بهره گرفته‌اند.

 

یکی دیگر از ویژگی های یاران مهدی(عج)، نظم در زندگی و کار است. از ارزشهای انسانی و از رموز کامیابی، نظم در کار و زندگی است. حضرت علی (ع) حتی به هنگام مرگ هم، فرزندان و پیروان خود را به نظم در کارها سفارش فرمودند و در تمام دوران حکومت خود، در خطبه‌ی نماز جمعه‌شان، مردم را به نظم در کارها و تقوای الهی سفارش فرموده‌اند.

 

به راستی که وقتی مولایمان، ما را با این احوالِ بی سر و سامان، مشاهده می‌کند چه می‌فرماید؟! ما ایشان را نمی‌بینیم، او که ما را می‌بیند!

امام علی (ع) فرمودند: سوگند به خدای علی، حجت خداوند در میان آنان است، در کوچه و بازار آنها گام بر می‌دارد و بر خانه‌های آنان وارد می‌شود، و در شرق و غرب عالم سیاحت می‌کند و گفتار مردم را می‌شنود و بر اجتماعات آنان وارد می‌شود، سلام می‌دهد، او مردمان را می‌بیند و مردم هم او را می‌بینند، لیکن نمی‌شناسند!

🌷 آری، او در دوران غیبتش، درمانده‌گان را دستگیری می‌کند.

🌷 گم شدگان را راهنمایی می‌کند.

🌷 بیماران لاعلاج را شفا می‌دهد.

🌷 خیرخواهی و دعا برای مؤمنان می‌کند.

🌷 در تشییع جنازه‌ی برخی از آنان شرکت می‌کند.

🌷 حل مشکلات برخی از علماء می‌کند.

🌷 دستگیری باطنی از افراد می‌کند.

اینها چه مستقیم و چه غیر مستقیم، توسط خود ایشان و یا یارانش انجام می‌شود؛ چه مردم ایشان را بشناسند یا نشناسند!

البته برای یاران حضرت، علائم بسیاری بیان کرده‌اند که می‌توانید به کتاب "مکیال المکارم" مراجعه کنید.

 

در پایان، یادآوری می‌کنم سخن آن بزرگوار را که به حضورش شرفیاب شده بود و حضرت با گِله فرمودند: اگر محبان و منتظران ما، به اندازه‌ی آن زن روستایی که شب، اگر مرغش به لانه برنگردد، به دنبالش می گردد؛ به دنبال ما می گشتند، ما را می‌یافتند و به حضور ما شرفیاب می‌شدند.

بیایید دعا کنیم که دعای یوسف زهرا (س)، شامل حال ما شود و ما را بیدار و به تکلیفمان آشنا سازد. آمین.

 

لقمه‌ی عملی:

بیایید هیچ گناهی را کوچک نشماریم. بنگریم که نافرمانیِ چه کسی را کرده‌ایم که با این نظر، تمام گناهان، بزرگ و کبیره است. بیایید همانطور که انتظار داریم در وقت گرفتاری و یأس و ناامیدی معجزه‌ای برایمان صورت گیرد، خود نیز معجزه‌گرِ زندگی دیگران باشیم و در وقت ناامیدیِ کسی، به او امید ببخشیم.

 

ذکر: ۲۰۰مرتبه «سُبحانَ اللّهِ الْعَظیمِ وَ بِحمدِهِ اَستغفرُ اللّه وَ أسألُهُ مِن فَضلِهِ»

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۰۱ ، ۰۹:۳۵
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: صـبـر

سه شنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۷ ق.ظ

بسم الله

یکی از روحیات دیگر که در سایه‌ی توحید و خداشناسی، برای انسان پیش می آید صبر است. صبر در طی مراحل بندگی و انسانی، نقش کلیدی دارد. امام سجاد(ع) فرمودند: صبر در رابطه با ایمان، به منزله‌ی سر در رابطه با بدن است و کسی که صبر ندارد، ایمان ندارد.

صبر یعنی: با وجود احساس تلخی و کراهت از امری در درون خویش، به خاطر نتایج و ثمرات مثبت و مطلوبی که دارد؛ انسانِ مؤمن، از آن شاکی نباشد و جزع و بیتابی نکند.

البته صبر، مراتب دهگانه دارد که چهار مرتبه از آن، برای بندگانی است که تازه به سوی خدا حرکت سلوکی آغاز کرده اند و شش مرتبه‌ی دیگر، متعلق به انسانهای عارف و وارسته است.

آنچه که مربوط به ماست:

1- صبر در ترک معصیت،   2- صبر در انجام وظائف و تحمل دشواری تزکیه،   3- صبر در مصائب و شدائد و نا ملایمات،   4- صبر در نعمت و راحت.

 

اصلاً چرا باید ابتلائات باشد تا مجبور به صبر باشیم؟

از آنجا که هیچ حادثه‌ای در عالم، واقع نمی‌شود مگر اینکه کارِ خداست؛ و از خدا هم، کارِ عبث و بیهوده سر نمی زند، لذا مصائب و بلایایی که برای انسان پیش می آید، حکمتها دارند؛ و حکمت گرفتاری که خداوند، سر راه بندگاش قرار می دهد به تناسبِ ویژگیهای افراد، متفاوت است.

حضرت علی (ع) فرمودند: بلا و گرفتاری برای ظالم، تأدیب است و برای مؤمن، امتحان و برای پیامبران، مایه‌ی بالا رفتن درجات کمالی آنهاست و برای اولیاء، موجب بزرگی و کرامت آنهاست.

یکی از حکمتهای ابتلاء، این است که ما بتوانیم نقاط ضعف و کاستیهای خویش را بشناسیم و به نقایص خود پی ببریم. در نظام آموزشی، میزانِ دشواری امتحانِ هر گروه از شاگردان، با سطح علمی آنها متناسب می باشد و اگر از گروهی از شاگردان، امتحانِ سخت گرفته شود، حاکی از این است که امتحان گیرنده، سطح آنها را بالا دانسته است؛ و متقابلاً، اگر از شخصی امتحان گرفته نشود، حاکی از این است که این شخص، در مسیر تحصیل علم قرار ندارد و همچون کودکان هرزه گرد خیابانی است که اساساً وارد مدرسه و درس نشده است. در نظام الهی هم همینطور است وقتی خداوند، بنده‌ای را امتحان می کند، حاکی از آن است که سطحِ او را، قابل دانسته، او را در مکتب توحید پذیرفته؛ و در واقع او را سر سفره‌ی بندگیش نشانده است. خود این مسئله، تلخی امتحان را از بین می برد و برای بنده، بشارتی بزرگ است؛ و اگر کسی را امتحان نمی کند، دلیل این است که او را نپذیرفته و اصلاً در دایره‌ی بندگانش او را ثبت نام نکرده است.

صبر در مقابل مصائب، ثمراتی دارد که فقط به دو تا از آنها اشاره می کنیم:

♦️یکی اینکه دارای اجر عظیم است. فرمودند: اجر بزرگ، همراه بلای بزرگ است.

این اجر، بهشت نیست، لذت بردن از نعمتهای اخروی نیست، بسی فراتر از اینهاست؛ این اجر، این وعده‌ی شیرین الهی است «إِنَّ اللّه مَعَ الصَّابِرِین»؛ هر آینه خداوند مداوم با صابران است. یعنی رسیدن به وصال خداوند، ثمره‌ی صبری است که در زندگی می کنیم، این در کنارِ خدا بودن، همراه خدا بودن، برای کسی که درک دارد آنچنان شیرین است که می گوید: ای کاش بدنم را با قیچی، ریز ریز می کردند و من در راه تو صبر می‌کردم. همچنین، این تعریف خداوند، در قرآن از صابران که آنها را اهل یقین دانسته، خود بشارت دیگری است که صابران را سرخوش و سرحال نگه می دارد.

وقتی خدا با من است چه ترس از طوفانها و حوادث دنیا! حکایت پیرزن و نوح (ع): که نوح به او وعده داده بود هنگامِ طوفان، تو را خبر می‌کنم؛ و تو را با بچه های یتیم و بی کست، با خود می‌برم تا در ته این دره گرفتار نشوید، اما هنگام طوفان فراموش کرد و رفت؛ پس از مدتها به یادش آمد، برگشت، گمان نمی‌کرد پیرزن، خانه اش سالم مانده باشد، وقتی آمد مشاهده کرد در ته دره، همه چیز را سیلاب با خود برده، کلبه‌ی پیرزن و یتیمانش سالم مانده است، پرسید: ای زن! طوفان تو را اذیت نکرد؟! گفت: من طوفانی ندیدم، تنها یک روز تنورم کمی تر شده بود. آری، وقتی خدا همین نزدیکی است چه ترس از طوفان!

♦️یکی دیگر از دلایل ابتلاء، دور شدن از تکبر است. انسان مغروری که گاهی گمان می کند دارای قدرت شده و از پسِ هر چیزی بر می آید، باید دماغش به خاک مالیده شود.

آب وقتی صاف است، بسیار خوشگوار است، صدایش هم قشنگ است، خرابی هم ندارد، خلق هم از آن استفاده می کنند، زمین هم حالش خوب می شود و گلهای محمدی می رویاند، اما آب وقتی گل آلود شد، صدایش هم بد می شود، خرابی هم دارد، سیل می شود و به کسی و چیزی هم رحم نمی کند، اما وقتی با همین سرعت جلو رفت در یک گودال می افتد و جلویش بسته می شود، گیر می افتد، فلج می شود، آنقدر می ماند تا کم کم گِلهایش ته نشین شود و تبدیل به آب صاف شود. ابتلائات، گودال هایی هستند که خدا برای هر کس که طغیان کرد، پیش می آورد و جلوی او را می‌بندد تا صاف شود.

 

اما صبحانه بدون شیرینی لذت نمی دهد.

خداوند مانند یک پدر خوب رفتار می کند، پدر خوب، بچه‌ی نافرمانش را از خانه بیرون می کند، به همه‌ی اقوام هم می سپارد که اگر به خانه‌ی شما آمد راهش ندهید تا از همه ناامید گردد، اما خود پدر، داخل خانه تمام مدت، پشت در به انتظار بازگشت فرزندش ایستاده و آغوشش را گشوده تا وقتی فرزند برگشت، او را به آغوش گیرد.

اگر احساس می کنی همه‌ی درها بسته است پس یقین کن خدا، پشت در برایت آغوش گشوده، برگرد و در بزن الآن خدا منتظر است!

 

لقمه‌ی عملی و رفتاری:

امروز مراقب حرفهایی که میزنی باش مخصوصاً وقتی عصبانی یا دلخوری؛ بعضی کلمات، ترکش هستند که کنار قلب می نشینند، نمی کشند ولی تا آخر عمر، عذاب می دهند. اگر می خواهید بدترین نوع پشیمانی عمرتان را تجربه کنید، وقتی عصبانی هستید، صحبت کنید.

 

نوش جان ذکر امروز «یا رحمن یا رحیم»

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۷
خادمه الزهراء

بسم الله

با سلام و دعای خیر، چون صبح جمعه است، دلم خواست کنار دسته‌ای گل نرگس صبحانه نوش جان کنیم.

 

 

می‌گویند هر گلی عطری مخصوص دارد اما من گلی را سراغ دارم که در عصر غیبت و دوره انتظار جذاب‌ترین، زیباترین، لطیف‌ترین و خوش‌بوترین گل بوستان احمدی بقیه الله الاعظم طاووس اهل بهشت مهدی آل محمد (ص) می‌باشد. هم او که؛ انبیا و اولیا و خوبان عالم سر خم می‌کنند تا او را ببویند و از عطر دل‌انگیز معنوی او، خود را معطر سازند.

چرا که او بوی تمام انبیاء و ائمه را با خود دارد و هر کس او را ببوید، همه خوبان عالم را بوییده است.

او بوی گل محمدی و یاس فاطمی و گل سرخ حسینی را می‌دهد.

برای همراهی و همنشینی با او نباید خار باشیم و بگوییم چون در کنار او هستیم، عیبی ندارد؛ باید بدانیم که باغبان عالم وقتی بخواهد این گل را به عالم عرضه کند، اول خارها را از او جدا خواهد کرد.

برای همنشینی با او باید گل بود و صفا و ویژگی‌های گل را دارا شد تا او ما را به خود جذب کند و ما هم در جاذبه محبتی و ولایتی او قرار گیریم.

زیرا که سنخیت از مهمترین عوامل ارتباط و جذابیت است.

حوریان مر حوریان را طالب‌اند            ناریان مر ناریان را جاذبند

آری باید گل شد و صفای گل را پیدا کرد.

یکی از ویژگی‌های گل آن است که هنگام وزیدن باد خزان پاییزی، سیلی بی‌رحمانه‌ای بر گل می‌زند، به طوری که هستی او را می‌گیرد ولی گل هرگز از طبیعت کینه به دل نمی‌گیرد و با وزش اولین نسیم بهاری راه آشتی و مسالمت پیشه می‌کند، با طبیعت انس می‌گیرد و به آن زیبایی می‌بخشد.

رسول خدا (ص) فرمودند: کسی که شب تا به صبح بیدار باشد اما در دلش ناخالصی و مکر نسبت به مسلمانی وجود داشته باشد، آن شب مشمول غضب الهی است مگر توبه کند و اگر با این حال بمیرد مسلمان نمرده. یعنی ناخالصی انسان را از رحمت الهی دور می‌کند، اگرچه همه شب در حال عبادت باشد. آنچه کمک می‌کند تا خالص شویم و صفای دل داشته باشیم چند مطلب است:

۱- به دنبال پیدا کردن عیوب دیگران نباشیم، ‌

۲- سوءظن نسبت به مومنین نداشته باشیم،

۳- اگر عیبی از مومنین دیدیم بپوشانیم و هرگز به رخ او نکشیم و در ذهن خود بایگانی نکنیم تا روزی رسوایش کنیم.

۴- اگر توفیق ما را یار شد: بدی را به خوبی، و زشتی را به زیبایی، و خطا را به تغافل، و بدگویی را به خیرگویی از او پاسخ دهیم.

اینگونه بودن آنقدر مهم و زیباست که امامان ما هم در دعاهای خود از خدا درخواست می‌کردند. امام سجاد (ع) در دعا می‌گویند: خدایا بر محمد و آل او درود فرست و مرا توفیق ده تا کسی که به من خیانت کرده با او به خیرخواهی و اخلاص و درستی رفتار کنم و کسی که مرا ترک کرده است با عمل نیک تلافی کنم و کسی که مرا محکوم کرده است با بخشش او را برخودار سازم و عمل کسی را از من بریده و قطع رحم نموده با صله، پیوند و مکافات نمایم و از کسی که با من به غیبت و بدگویی رفتار کرده به خوبی یاد کنم و شاکر خوبی‌ها و پوشاننده بدی‌ها باشم.

آری اگر همنشینی با گل نرگس را خواهانیم قدم اول صفای ظاهر و باطن است و قدم دوم مراقبت از خود. که گل بدون مراقبت شکوفا نمی‌شود.

جوانی را دیدند که آثار پاکی و صفا در صورتش آشکار بود، گفتند: تو چه می‌کنی که اینگونه هستی؟ گفت: اصل را بر چهار خصلت نهادم.

اول؛ آنکه دانستم روزی وعده داده خدایم به من خواهد رسید زیرا وعده‌ی خدا صدق است، پس هرگز حرص نورزیدم.

دوم؛ دیدم چون اعمال واجبه مرا دیگری به جا نخواهد آورد پس خودم اقدام نموده و به جا آوردم.

سوم؛ اینکه چون فهمیدم مرگ مرا خبر نمی‌کند و ناگهانی می‌آید، پس عمرم را غنیمت شمردم و روزگارم را بیهوده صرف نکردم.

چهارم؛ اینکه چون دانستم به قدر چشم بر هم زدن از نظر خدا پنهان نیستم پس مراقب احوال خودم شدم که دائما مقبول در حضور خدایم باشم.

یقین بدانیم اگر این دو قدم را برداریم یوسف زهرا به سوی ما قدم ها خواهد برداشت.

 

اما لقمه عملی امروز:

همین اول صبح با هم یک لقمه عملی نوش کنیم. برای زیبایی دست‌هایمان؛ صدقه بدهیم. برای زیبایی صدایمان؛ قرآن شریف را تلاوت کنیم. برای زیبایی چشم‌ها؛ از خوف خدا اشک بریزیم. برای زیبایی صورت‌هایمان؛ همیشه وضو داشته باشیم. برای زیبایی دلهایمان؛ به خدا عشق بورزیم. برای زیبایی روح در بارگاه خدا سجده کنیم.

 

ذکر خاص امروز: «یا الله و یا هو»

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۱۵
خادمه الزهراء