در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی» ثبت شده است

مروارید فرصـت

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۳۷ ق.ظ

با سلام و عرض تبریک حلول ماه ذی‌الحجه بر تمام زائران و عاشقان بیت‌الله‌الحرام.

فرصت‌ها به‌سرعت برق و باد می‌آیند و می‌روند. ماه رمضان، شوال، ذی القعده، ذی الحجه؛ و چه بی‌توجه هستیم به اینکه آمد و رفت هرکدام از این ایام، بلعیده شدن تکه‌ای از عمر ماست و فرصتی تازه و نو که در اختیار ما قرار می‌گیرد و به‌سرعت از ما گرفته می‌شود.

 

 

فرصت، در فرهنگ دینی از تعابیر عجیبی برخوردار است؛

🌼 که گاهی فرموده‌اند: فرصت‌های خوب را دریابید زیرا فرصت‌ها همچون ابر می‌گذرند.

🌼 گاهی فرموده‌اند: فرصت، زودگذر است و دیریاب.

🌼 گاهی فرموده‌اند: فرصت، شکار است (یعنی به محض دیدن باید برای به‌دام انداختن و شکار کردنش، اقدام کنی وگرنه فرار کرده، از دست می‌رود).

🌼 گاهی فرموده‌اند: فرصت، غنیمت است.

🌼 گاهی فرموده‌اند: فرصت را دریاب قبل از آنکه از دست رفتنش موجب اندوه گردد.

🌼 و گاهی فرموده‌اند: به هرکس فرصتی دست دهد و او به انتظارِ دست دادن فرصت کامل و بهتر، آن را به‌تأخیر اندازد؛ روزگار همان فرصت را نیز از او برباید زیرا کارِ ایام، بردن است و روشِ زمان، از دست رفتن.

🌼 و فرموده‌اند: فرصت را دریاب قبل از آنکه به‌ اندوه تبدیل شود.

 

نوشته‌اند: شغل مردی، تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدف‌های شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع‌آوری می‌کرد و مدام به صدف‌ها لعنت می‌فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می‌کردند. او باید هر روز آنها را روی هم انباشته می‌کرد؛ و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می‌داد.

روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدف‌های بدبو درست کرده بود، خلاص کند. او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت.

یک سال بعد، آن دو مرد، در جایی یکدیگر را دیدند. آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به آنجا رسیدند، مرد نظافتچی نمی‌توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید، چطور توانسته چنین ثروتی را به‌دست بیاورد؟!

مرد ثروتمند پاسخ داد: من هدیه‌ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می‌داد و تو قبول نمی‌کردی! در تمام صدف‌های نفرت‌انگیز تو، مروارید نهفته بود!

بیشتر وقت‌ها، هدایا و موهبت‌های الهی در بطن خستگی‌ها و رنج‌ها نهفته‌اند، این ما هستیم که موهبت‌هایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می‌دهد، ندانسته رد می‌کنیم.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 1ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۲ ، ۱۱:۳۷
خادمه الزهراء

امروز به حکم ادب، باز لقمه‌ای از گوشه‌ی سفره‌ی فاطمی برداریم، زیرا اگر‌چه همه‌ی ایام، تعلق به ایشان دارد لیکن امروز مخصوص و ویژه‌ی ایشان است.

ما کجا و لقمه گرفتن از ایشان کجا؟! اما به حکم: آب دریا را اگر نتوان کشید   هان به قدر تشنگی باید چشید، تلاش می‌کنم جرعه‌ای از اقیانوس پربرکتش بنوشیم.

او که بدون استثنا، همه‌ی عقول و همه‌ی تفکرات، عاجز از درکِ یک اسم از اسماء نُه گانه اش می باشند؛ که امام (ع) فرمودند: «إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا» فاطمه را از آن رو فاطمه گفته‌اند که مردم از شناخت او عاجزند.

کلمه «فُطم»، به معنای قطع و بریدن است. عنوانِ خلق اَعم از عالم و جاهل، حکیم، سفیه، جن و انس و مَلَک، همه را شامل می شود. هر کس عنوان خلق بر او اطلاق شود، از معرفت فاطمه (س) ناتوان است. مگر فاطمه (س) چه موجودی بوده است؟ بین خود و خدایش، چه انجام داده؟ «لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ»؛ هیچ کس جز خدای فاطمه، نمی‌داند.

وقتی در شبِ دفنش علی (ع) عرض می‌کند: یا رسول الله(ص)، فاطمه که به من چیزی نگفت شما او را سؤال پیچ کن تا به شما بگوید.

مسلم بدان که فاطمه (س) رازهایی که در سینه‌اش، پنهان کرده بود، به پدر هم نخواهد گفت.

خداوند هم، آن فاطمه (س) را که فاطمه‌ی خداست در دنیا به کسی معرفی نمی‌کند.

آنکه ما دوستش داریم، توسل به او می‌جوییم، به دامنش چنگ می‌زنیم، آرزوی قرب او را داریم، فاطمه‌ی ماست. فاطمه‌ی تاریخِ اسلام است، نَه فاطمه‌ی خدا. فاطمه‌ی خداوند، اثرش در قیامت آشکار می‌شود. روزی که خداوند متعال، پرده‌ها را کنار می‌زند، چنان جلوه‌ای می‌کند که به هنگام عبورش، جبرائیل، پیشاپیش فریاد می‌زند: چشم ها را فرو بندید که فاطمه (س) عبور می کند!

گویا بیمِ آن است که از درخشش نورش، دید‌گانِ همه‌ی خلایق، از بین برود؛ و باز این همه‌ی نور فاطمه (س) نیست!

فاطمه‌ی خداوند، آن روز مقامش، آشکار می‌شود که فرمودند: «وَ إِذَا اَسْتَقَرُّ أَوْلِیَاءُ اللَّه فِی الْجَنَّةِ زَارَکِ آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ مِنَ النَّبِیِّین» یعنی وقتی اولیای خداوند متعال در بهشت قرار گرفتند؛ آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، خاتم (ع)؛ همه به زیارت ایشان می‌آیند؛ این فاطمه‌ی خداوند است.

 

با چه مقدار عقل، می توان حضرت فاطمه را شناخت؟

من یقین دارم شناختِ فاطمه (س) بدونِ دستگیری باطنی اولادش (ع)، ممکن نمی‌باشد؛ اگر دستِ دلِ ما را، زینبش (س) بگیرد، یا دستِ دلِ ما را، حَسَنین ایشان (ع) بگیرند، یا مهدی ایشان(ع) دستی بر چشمهای دل ما بکشد!

 

پس بفرمایید اکنون نگاه کنید به جلوه‌ای از مادرِ ما درقرآن:

سوره‌ی "هل اتی" که به اجماعِ شیعه و سنی، در شأن فاطمه زهرا (س)، نازل شده است:

اما فقط متوجه روایت نباشید، مبادا با خود بگویید مطلب تکراری است و بارها شنیده‌ایم؛  بشنو و درایت کن.

ابن عباس از قول عده‌ی کثیری نقل کرده‌است که «حسن و حسین(ع) بیمار شدند، پس پیامبر(ص) با گروهی به عیادت آنان آمدند و فرمودند: ای ابوالحسن! نذر کن بر فرزندانت (تا شفا یابند) پس علی (ع) و فاطمه (س) و فضه‌ی جاریه، برای حسنین (ع) نذر کردند که اگر از این بیماری، خلاصی یابند ایشان سه روز، روزه بگیرند، پس آن دو بزرگوار، شفا یافتند و خانواده چیزی نداشتند تا با آن روزه بگیرند، به ناچار علی (ع) نزد شمعون یهودی رفت، سه صاع جو، قرض گرفتند.»

دنیا اینجا درمانده می‌شود،

کسی که اگر می خواست دنیا را پرُ از طلا و جواهر کند، قدرت داشت؛ در خانه‌ی او نانی نبود، تا اینکه سه صاع جو، از یهودی قرض گرفت، این اسلامی است که دنیا را منقلب می‌کند.

چه کسی نان پخت؟

پس حضرت فاطمه(س) یک صاع را آرد کرده، و پنج قرص نان به تعداد خودشان پختند و در مقابل هر یک، نانی هنگام افطار گذاشتند تا افطار کنند. به‌ناگاه سائلی بر ایشان آمد و گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد (ص)، مسکینی از مسکین‌های اسلام هستم.

تو را به زهرا (س) قسم، یک لحظه تأمل کن، درایت کن، دقت کن!

شب ِاول مسکینی از مساکین مسلمین، و شبِ آخر، اسیری از اُسرای مشرکین!

اعجاز اینجاست، عجایب در این مطلب نهفته است؛ این اول و آخر، یک دنیا بحث لازم دارد.

شب اول، خویش و شب آخر، بیگانه.

مهم این است که همان رفتار که با خویش شده، با بیگانه هم شده است.

پس من و شما به چه حقی، تا وقتی فاطمه (س) را داریم احساس ناامیدی می کنیم؟!

به هر حال، مسکین گفت: مرا غذا دهید تا خداوند از نعمت‌های بهشت به شما دهد، پس ایشان ایثار کردند و آن مسکین را بر خود مقدم داشتند.

روز دوم، باز بانوی عالم نان پخت، به تعداد افراد خانواده؛ هنگام افطار یتیمی آمد، ایثار کردند، گرسنه خوابیدند.

شب سوم، اسیری از اُسرای کفار آمد؛ باز هم ایثار کردند، با آب افطار کردند.

صبح روز بعد، علی (ع) دستِ حسن و حسین (ع) را گرفتند به سوی رسول خدا (ص) رو کردند. چون پیامبر (ص) آنها را دید که از شدت گرسنگی مانند جوجه‌ای، به خود می‌لرزیدند. کسی که درب خیبر را کنده بود، با دو طفلش نزد رسول الله (ص) آمد درحالی‌که از شدت گرسنگی می لرزیدند. و آن کس که عرش تکان بخورد، دلش تکان نمی‌خورد یعنی پیامبر خاتم، انسان کامل، شاه میوه‌ی وجود، فرمودند: این احوال شما، بسیار بر من سخت است. برخاست با ایشان به راه افتاد.

به کجا؟! آیا به سوی محراب، تا دعا کند؟ آیا به مکان تهجدش، تا دست به سوی آسمان بلند کند؟

خیر، به سوی خانه‌ی فاطمه (س)!

آری، هر چه هست در این خانه است. فاطمه (س) هم سه شبانه روز است که طعام نخورده است، پس باید ایشان هم از شدت ضعف بلرزد؛ در جایی که علی (ع) می‌لرزد، فاطمه (س) جای خود دارد، باید از شدت ضعف در بستر افتاده باشد.

ولی هنگامی که وارد شدند فاطمه (س) را در محرابش به عبادت یافتند، درحالی‌که شکمش به پُشتَش چسبیده بود، چشم‌هایش گود افتاده بود.

این منظره بر پیامبر (ص) سخت آمد، پس جبرئیل نازل شد، گفت: ای محمد (ص)! خداوند متعال در مورد اهل بیت تو، به تو تهنیت گفتند، سپس سوره‌ی «هل اَتی» را قرائت کرد. (سوره انسان/دهر)

یا رسول الله (ص) «هَنِّأَک الله» مبارک باد، مبارک باد بر تو، خاتمیّت را به ثمر رساندی، درخت خلقت را به میوه نشاندی.

این‌ها همه ظاهر مطلب بود و اما باطن مطلب «لِوَجهِ الله» است.

فاطمه (س) و خانواده‌اش، فانی در وجه خداوند متعال هستند، یعنی فاطمه‌‌ای نیست، علی‌‌ای نیست، حسن و حسینی نمی‌ماند؛ آنچه وجود دارد و ماندگار است «وجه الله» است؛ و اینها فانی در «وجه الله» هستند که مانده‌اند و خواهند ماند. باید کنیزی کرد اینجا، نه برای این خانواده؛ برای کنیزی از کنیزانِ فضه‌ی آنها، تا لیاقت درکِ این مطالب را یافت!

لقمه‌ی عملی:

خواهران عزیزم، روزتان فاطمی. هرگز فکر کرده‌اید وقتی خداوند تمام بهشت خود را فرشِ زیر پای کسی قرار می‌دهد، دیگر هرگز کسی قادر نخواهد بود، هدیه‌ای درخور مقام او پیدا کند! اصلاً شاید این هدیه‌ی خداوند به همین خاطر بوده تا کسی فکر نکند مادری؛ و همسری را می‌شود با هدیه‌ی مادی جبران کرد! فقط برای ورود به بهشتِ زیر پایت، جواز لازم است و آن، رضایت همسرت می‌باشد. پس، از همسرت فقط رضایتش را هدیه بگیر، بقیه‌اش با خدا.

 

ذکر:  ۱۴مرتبه صلوات و ۱۱۰مرتبه «یا ابا الحسن یا علی بن ابیطالب ادرکنی» و عیدی بگیر برای ما هم.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۱ ، ۱۴:۰۴
خادمه الزهراء

همیشه از این شعر، هراس عجیبی دارم و عجب اینکه هفته‌ای نیست که در جایی به چشمم نخورد و ساعتی فکر مرا به خودش مشغول نکند؛ و این همه بی‌چیزی و فقر اخروی مرا به‌وحشت نیندازد!

بر لب آب نشین و گذر عمر ببین

(توضیح ادمین: اصل شعر حضرت حافظ این است: بنشین بر لبِ جوی و گذرِ عمر ببین،،،کاین اشارت ز جهانِ گذران، ما را بس)

شاید بشود گفت که تعبیر قشنگی از سخن زیبای امیرالمؤمنین (ع) است که فرمودند: فرصت‌های دنیا مانند ابرهای بهاری هستند، به‌سرعت عبور می‌کنند و می‌روند. تا بیایی حرکتی کنی، از دست رفته‌اند.

در گذر سریع فرصت‌های دنیا، برنده کسانی هستند که برای هر لحظه‌شان برنامه‌ریزی دقیق دارند و طبق برنامه عمل می‌کنند و جداً وحشت جاماندن و عقب افتادن دارند.

 

نوجوانی بود که هر روز صبح زود به‌دیدن استادش می‌آمد و با اشتیاق و اخلاص از محضر او استفاده می‌کرد. یک روز استاد به نوجوان گفت: چه چیز هر روز صبح، تو را به اینجا می‌آورد در حالیکه دیگران در بستر خود خوابیده‌اند؟! تو بسیار نوجوان هستی چرا خواب را بر خود حرام می‌کنی؟!

نوجوان در پاسخ گفت: قربان، یک روز مادرم از من خواست که در آتش، هیزم بریزم. وقتی این کار را کردم، متوجه شدم که ترکه‌های کوچک‌تر و نازک‌تر، زودتر از هیزم‌های کلفت و پیر می‌سوزند. آنگاه به خودم گفتم: درست است که من نوجوانی بیش نیستم اما از کجا معلوم که مرگ، زودتر به‌سراغ من که کوچک‌تر از دیگران هستم نیاید! پس نباید عمرم را در خواب بگذرانم و باید حتی در نوجوانی بیدار باشم؛ قربان، این افکار من را هر روز صبح به‌دیدار شما می‌آورد.

 

فرصت‌ها، موقعیت‌های مناسبی هستند که در شرایط مختلف زمانی و مکانی مخصوص، زمینه‌ی انجام راحت یک کار خوب و صالح را برای شخص فراهم می‌سازند. انسان باید از این موقعیت‌ها به بهترین صورت بهره‌برداری کند. این خیال که فرصت همیشه وجود خواهد داشت، خیالی باطل و از وسوسه‌هایی است که می‌کوشد با فریب انسان، او را از بهره‌برداری صحیح و مطلوب از فرصت، غافل کند.

 

بزرگی می‌گوید: فرصت نیز مانند اکسیژن هوا، به‌فراوانی در دسترس همه است؛ عقیده‌ی اشتباه این است که "بخت فقط یک‌بار در خانه را می‌زند" اما باید دریابیم آنچه با ما تصادف کرده است، فرصت بوده نه اتوبوس!

حضرت علی (ع) نیز فرموده است: ضایع کردن فرصت، باعث اندوه و غم خواهد شد.

و در جای دیگری می‌فرماید: فرصت، به‌سرعت از دست می‌رود و بسیار دیر به‌دست می‌آید.

فرزانه‌ای فهیم در تأیید سخن حضرت علی(ع) می‌گوید: فرصت‌ها با مُهری روی آنها که بیانگر ارزششان باشد، نمی‌آیند.

مهیج‌ترین وقایع موفقیت را مردمی خلق و ایجاد کرده‌اند که یک گرفتاری و مشکل را خوب شناسایی کرده و آن را تبدیل به شانس و فرصت می‌کنند.

مشکلات و مسایل در واقع، شانس‌ها و فرصت‌هایی هستند در لباس کارِ شانس و فرصت؛ و همه‌جا در اطراف شما پرسه می‌زنند؛ چشم بینا می‌خواهد که آنها را ببیند و استفاده کند.

در بطن هر گرفتاری، فرصت‌هایی گرانبها مخفی است، فرصت‌هایی که با کمال قدرت از عظمت گرفتاری می‌کاهند. رمز دستیابی به موفقیت برای انسان در زندگی، مهیا بودن برای بهره‌مندی از فرصتهاست.

مردان شجاع فرصت می‌آفرینند؛ و ترسوها و ضعیفان منتظر فرصت می‌نشینند.

فرصت‌ها مانند بیسکویتی هستند که با چای خیسش می‌کنیم، کافیست کمی تعلل کنیم، از دست‌شان خواهیم داد.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 29ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۰۱ ، ۰۹:۴۸
خادمه الزهراء

 

سرآمد همه چیز برای موفق شدن در دو دنیا، نیک فکر کردن، نیک گفتن و نیک دیدن است.

پیشوای ششم امام صادق (ع) روزی به بعضی از شاگردانش فرمود: در تمام این مدتی که از من تعلّم نمودی، چه چیز یاد گرفتی؟

شاگرد پاسخ داد: هشت مسأله از حضرتت آموختم.

امام صادق (ع) فرمود: آن هشت مسأله را برای من بیان کن تا بدانم چیست؟

شاگرد مسایل هشتگانه را با آن حضرت به این ترتیب عرض کرد:

1️دیدم با هر دوستی هنگام مردن، جدایی حاصل می‌شود پس سعی کردم تا دوستم کسی باشد که در وقت مرگ از من جدا نشود بلکه در تنهایی مونس من باشد؛ و آن انجام کارهای نیک و خیر است؛

که خداوند در قرآن می‌فرماید: «مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ»؛ هر کس عمل بدی انجام دهد، کیفر داده می‌شود. مفهومش این است که «وَ مَن یَعْمَلْ خیراً یُجْزَ بِهِ» کسی که کار نیک انجام دهد به جزای خویش می‌رسد.

حضرت فرمود: به خدا سوگند نیکو فهمیده‌ای (احسنت والله).

2️دیدم گروهی را که به مال افتخار می‌کنند و گروهی به حسب و طایفه مباهات می‌نمایند و گروهی به ]دیگر چیزها[. لیکن مشاهده نمودم که خداوند متعال، افتخار عظیم را در تقوا قرار داده است آنجا که در قرآن می‌فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»؛ گرامی‌ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شما است. پس کوشش کردم به اینکه نزد خدا کریم باشم (که بهترین افتخارات است.)

حضرت فرمود: به خدا سوگند نیکو فهمیده‌ای!

3️دیدم مردم در میان لهو و هواپرستی غوطه‌ور هستند؛ اما از قرآن شنیدم که خدا می‌فرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی* فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوی‏»؛ آنانکه از خداوند ترسیدند و پیروی از هوای نفس ننمودند، بهشت جای آن‌هاست. پس سعی نمودم تا نفس‌کُشی نموده و جلب رضایت و خوشنودی خداوند نمایم.

حضرت فرمود: به خدا سوگند نیکو فهمیده‌ای!

4️دیدم هر کسی که چیز نفیسی به دستش می‌رسد، می‌کوشد تا آن را حفظ کند؛ لیکن از خدا شنیدم که در قرآن می‌فرماید: «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثیرَةً»؛ کیست که وام به خدا (در راه خدا انفاق یا قرض الحسنه) بدهد تا خدا چندین برابر به او عنایت فرماید؟ پس همت گماشتم که هر چیز نفیس و گرانبهایی که به دستم رسید، در راه خدا بدهم تا برای روز حاجت من (قیامت) ذخیره گردد.

حضرت فرمود: به خدا سوگند درست فهمیده‌ای!

5️دیدم مردم بر سر رزق و روزی، رشک و حسد می‌برند؛ کلام خدا را شنیدم که در قرآن می‌فرماید: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِیًّا وَرَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ»؛ ما در دنیا رزق و روزی انسان را تقسیم و تقدیر کردیم، بعضی را بر بعض دیگر بیشتر دادیم (بعضی را غنی بعضی را فقیر کردیم) تا بعضی، حوائج بعض دیگر را برآورند لیکن رحمت پروردگار بهتر از اموالی است که آنها جمع می‌کنند. پس بر احدی حسد نبردم و از مالی که از دستم رفت افسوس نمی‌خورم.

حضرت فرمود: به خدا سوگند کار خوبی انجام می‌دهی.

6️دیدم بعضی از مردم به خاطر کینه‌هایی که در دل دارند با بعض دیگر دشمن می‌باشند؛ از خداوند شنیدم که در قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا»؛ شیطان دشمن شماست شما نیز او را دشمن خود قرار دهید. پس مشغول شدم به دشمنی با شیطان، دیگر دشمنی با مردم نمی‌کنم.

حضرت فرمود: آفرین، به خدا سوگند خوب کاری می‌کنی.

7️دیدم مردم در راه به‌دست آوردن روزی، بسیار پافشاری می‌کنند؛ لیکن از خدا شنیدم که در قرآن می‌فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ* ما أُریدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُریدُ أَنْ یُطْعِمُونِ* إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ»؛ نیافریدیم جنیان و انسان را مگر برای پرستش خدا، ما از آنان روزی نخواسته‌ایم و طعامی اراده نکرده‌ایم (یعنی روزی دهنده ما هستیم و اراده نکردیم که روزی دهنده و طعام بخشنده، انسان باشد)، خداوند روزی دهنده‌ی توانا است. پس دانستم که وعده‌ی خدا، حق است و گفتارش راست می‌باشد. اطمینان به وعده‌ی او پیدا کردم و راضی به گفتارش شدم، مشغول شدم به عطای خداوند نه به مالم که در نزد غیر خداست.

حضرت فرمود: به خدا سوگند نیکو فهمیده‌ای.

8️دیدم بعضی، به بدن و پیکر سالم خود اعتماد دارند و برخی به مال زیاد خویش دل بسته‌اند و گروهی به افرادی مانند خودشان (ضعیف) تکیه نموده‌اند؛ و شنیدم فرموده‌ی خداوند را که می‌فرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛ کسی که پرهیزکار باشد خداوند او را از گرفتاری‌ها بیرون آورده و روزی او را از راهی که گمان به آن ندارد، می‌رساند. کسی که به خدا توکل نماید، خدا او را کافی است. پس به خداوند توکل نمودم و به غیر او اعتماد نکردم.

امام صادق (ع) فرمود: سوگند به خدا تورات، انجیل، زبور، قرآن و سایر کتاب‌های (آسمانی) به این چند مسأله برگشت می‌کنند.

اى بنده نواز و بنده پرور                   بر من دو جهان تو یار و یاور

اى داغ غمت حیات جاوید                 زین در نشود فقیر نومید

اى راز و نیاز صبح و شامم                چون شهد ز عشق توست کامم

من رو سیه و گناه کارم                    امید به غیر تو ندارم

رانى تو مرا اگر ز درگاه                    آیم به درت به هر سحرگاه

تا لطف کنى، که روسیاهم                بخشى به کرامتت گناهم

تو یاور و یار دردمندى                     تو نور دل نیازمندى

تو راز دل امیدوارى                        جز لطف به بندگان ندارى

تو محور عشق عاشقانى                   تو صدق و صفاى صادقانى

چشم همگان به رحمت توست           نور دلم از کرامت توست

یار من بى نوا، تویى، تو                    امید من گدا تویى، تو

از هجر تو سخت من ملولم               در بزم وصال کن قبولم

افروز دلم ز گرمى عشق                   پر کن تو وجودم از مى عشق

از بنده خود حمایتى کن                   مسکین تو ام عنایتى کن

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 13ر4ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۱ ، ۰۹:۲۶
خادمه الزهراء

برنامه‌ی یک ساله‌ی مجتبایی

يكشنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۳ ق.ظ

یک سال تلاش کنم آیه‌ی ۱۴ سوره‌ی تغابن را اجرا کنم:

وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ

و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و گناهشان پوشیده ‌دارید، خدا آمرزنده و مهربان است.

 

"تَغْفِرُوا" به این معنی است که شما ببخشید و مانند او برخورد نکنید؛ که این آسان است و خداوند نیز با یک استغفار می‌بخشد.

اما "تَعْفُوا" به معنای عفو کردن است که یک مرحله بالاتر و سخت‌تر است یعنی از ضمیرت نیز پاک کن. همانطور که خداوند ابتدا بنده را می‌بخشد و بعد از ذهن ملک و تمام کائنات و حتی خود گنهکار نیز پاک می‌کند.

"تَصْفَحُوا" یعنی این بخشش را اعلام کن، با او دست بده تا دستانتان یکی شود.

آن‌وقت که این سه مرحله را طی کردی، هیچ ملک و فرشته‌ای نمی‌تواند آن ثواب را بنویسد؛ پس خداوند نیز دستش را دراز می‌کند و دست تو را می‌گیرد و با تو مصافحه می‌کند.

حال خداوند چگونه با بنده مصافحه می‌کند؟

خداوند ملکی خاص دارد که او این کار را می‌کند. خداوند یک نگاه به تو می‌کند که حتی ذره‌ای از گناهانت در نامه‌ی عملت باقی نمی‌ماند؛ دری از رحمت بین دو انگشت تو باز می‌کند. برای آن کسی که محبتش بیشتر است این رحمت نیز بیشتر است.

 

نماز و دعا:

با این دعا به درگاه خداوند مناجات کن:

یا مَنْ هُوَ أقْرَبُ إلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ، یا فَعَّالًا لِما یُریدُ، یا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأعْلى، یا مَنْ هُوَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ

 

صبح‌ها بعد از نماز صبح: ۱۰۰ مرتبه صلوات با عجل فرجهم و خواندن زیارت آل‌یس، و هدیه‌ی آن به امام حسن (ع)

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۱ ، ۱۰:۳۳
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه قرآن

سه شنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۴۳ ب.ظ

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

 

سلام عیدتان مبارک و روزتان محمدی، و درود اسلام بر او و کتابش

کتابی که بیش از هر چیز، عقل‌ها و خردها را به تفکر و اندیشیدن وا می‌دارد. کتابی که جای‌جایش را به تأمل باید نشست؛ زیرا که جای‌جایش با خود پیامی دارد. مثلاً از میان این‌ همه حشره تنها از «نمل» مورچه و «نحل» زنبور و «عنکبوت» یاد می‌شود و سه سوره از قرآن به نام آن‌ها نام‌گذاری شده‌است. ما با کتابی روبرو هستیم که خصال را در نظر دارد بنابراین شایسته است یک‌بار هم که شده به خصلت بارزی از این سه حشره فکر کنیم.

اهل ‌فن می‌گویند:

مورچه به‌گونه‌ای است که از خود مایه نمی‌گذارد و تنها از خرمن وجود دیگران بهره می‌برد.

و در مقابل، عنکبوت تنها بر خود تکیه می‌کند و خانه‌اش را با لعاب دهانش می‌سازد که البته خانه‌ای بس سست و بی‌بنیان است.

و در مقابل این دو، زنبور عسل است؛ که نه همچون مور است و نه به عنکبوت می‌ماند؛ بلکه هم از خود مایه می‌گذارد و هم از دیگران مایه می‌گیرد. منظور از دیگران، شهد و شیرینی است که از دامن گل‌ها برمی‌دارد. از همین روست که دست‌آوردش مایه‌ی سلامتی و شفاست.

اکنون با اندکی تأمل متوجه می‌شویم که قرآن با طرح این حشرات سه‌گانه، سه‌گانگی انسان را طرح می‌کند.

انسان‌هایی که چون مورند تنها بر دیگران چشم دوخته‌اند.

و انسان‌هایی که مثل عنکبوت تنها بر بافته‌های خود تکیه می‌زنند و دیگران را به هیچ می‌انگارند.

و انسان‌هایی که هم از نیرو و انرژی خود و هم از دیگران مدد می‌گیرند؛ البته دیگرانی که شایسته‌اند هم چون گل‌های شفابخش.

بیایید بیشتر از این منظر به قرآن و سخنان گهربار رسول بنگریم. موفق باشید.

 

 

الحمد‌للّه با توفیقات الهی قدم به قدم با ماه رجب، ماه مولا امیرالمؤمنین (ع) سیر کردیم و به عنایت ربّانی از ایام خوش و نورانیش بهره بردیم و کم‌کم به پایان این ماه خوب رسیدیم. امروز پرونده‌ی رجب و رجبیّونِ امسال بسته می‌شود، عده‌ای بُرد کردند و عده‌ای هم خسران؛ هر دسته بنا بر سعی، تلاش، عقیده و باور خود.

برخی انسان‌ها دوراندیش هستند و برخی فقط امروز را می‌بینند. آنان که دوراندیش هستند نانِ دنیا می‌خورند و کار آخرت می‌کنند و آنان که امروز را می‌بینند کار دنیا می‌کنند و چنان به آن مشغول می‌شوند که گاهی فرصت نانِ دنیا خوردن را هم پیدا نمی‌کنند؛ کار دنیا را انجام می‌دهند و نانش را برای دیگران باقی می‌گذارند.

به هر حال ماه رجب یک فرصت طلایی بود برای نان خوردنِ دنیا و کار کردن برای آخرت. دیشب مَلَک داعی به آسمان رفت. او هم کارش در دنیا تمام شد و تا رجب آینده دیگر به دنیا باز نمی‌گردد. سی شب حرف هایش را زد، آنانکه زنده بودند شنیدند، لبیک و سَعدَیک هم گفتند؛ آنانکه نشنیدند یا کَران‌اند و یا مردگان.

 

خداوند پایان ماه رجب را مزیّن فرمود به بعثت پیامبر (ص) و نزول قرآن؛ انصاف نیست که حال و هوای قرآنی این ماه را از یاد ببریم و یک تحوّل قرآنی در خود ایجاد نکنیم.

 

دیروز مهمانی داشتم از کشور آلمان، او گفت: «چند روز قبل، عید پاک مسیحیان بود، مسیحیان از چند روز قبل تا چند روز بعد به هم تبریک می‌گویند. اگر به فروشگاه برویم یا وقتی تاکسی سوار ‌شویم؛ مردم در خیابان حتی به غیر مسیحیان هم تبریک می‌گویند. همسایگانِ ما برای ما که به ایران آمده‌ایم هم تبریک فرستاده‌اند اما متأسفانه ما در روز مبعث چنین چیزی در ایران در میان مردم ندیدیم؛ آنچه رسانه‌ها انجام می‌دهند امر دیگری است؛ ما ندیدیم همسایه‌ای، مغازه‌داری یا حتی مردم در کوچه و خیابان به یکدیگر تبریک بگویند و یا اینکه شهر رنگ و بوی عید داشته باشد! مگر از عید مبعث روزی بزرگ‌تر برای مسلمانان وجود دارد؟!»

من به سخنان او گوش دادم، خجالت کشیدم، خواستم بگویم ایرانیان چند سالی است که مراسمات مذهبی و معنوی و حتی ملّی خود را به شکل دیگری انجام می‌دهند. آداب و رسوم در ایران تغییر کرده، مردم در چنین روزهایی به سفر می‌روند، از شهر خارج می‌شوند، با خانواده و یا دوستان خود خوش می‌گذرانند و دیگر به شکل عمومی و ملّی این مراسمات را برگزار نمی‌کنند اما خجالت کشیدم، نگفتم و سکوت کردم.

بیاییم حال و هوای قرآنی را در خود به وجود آوریم و حفظ کنیم مخصوصاً ما ایرانیان که خداوند آیه‌ای را به ما اختصاص داده و در واقع، ما ملت ایران را امید آینده‌ی اسلام دانسته است.

امام باقر (ع) فرمودند: وقتی رسول اکرم (ص) آیه‌ی ۳ سوره‌ی جمعه را تلاوت کردند «وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»؛ «برای تعلیم و تزکیه‌ی عده‌ی دیگری برگزیده شده است که به مؤمنین می پیوندند؛ و خداوند توانا و آگاه است.» وقتی عرض کرد: یا رسول الله! اینان چه کسانی هستند؟ حضرت دست خود را بر شانه‌ی سلمان فارسی گذاشت و فرمود: اگر ایمان در ستاره‌ی ثریا (پروین) باشد مردانی از طایفه‌ی همین سلمان به آن دست می‌یابند.

از این آیه برداشت دیگری هم می‌توان کرد و آن، اینکه درک کنیم کتاب پیش روی ما، قرآن کریم، مخصوص زمان و طرز فکر خاصی نبوده و هر اندازه افکار انسانی اوج بگیرد حقایق جدیدی از این امانت الهی به دست می‌آورند.

 

لیکن برخوردها با قرآن متفاوت است:

enlightened گروهی فقط قرآن را قرائت می‌کنند اما متأسفانه بی‌توجه به آنچه که قرائت می‌کنند هستند و خداوند در سوره‌ی مبارکه نساء آیه ۸۲ از این گروه انتقاد می‌کند و می‌پرسد: «آیا در قرآن تدبّر نمی‌کنید؟»

در تورات آمده است: ای بنده‌ی من! آیا از من حیا نمی‌کنی؟! وقتی نامه‌ای از یکی از برادرانت به تو می‌رسد و در جادّه قدم می‌زنی، از راه به کناری می‌روی و می‌نشینی و آن را می‌خوانی و در نوشته‌هایش دقت می‌کنی؛ من نامه‌ام را (کتابم را) به سوی شما فرستاده‌ام و ببین چه اندازه برایت سخن گفته‌ام و چه اندازه تکرار کرده‌ام تا در آن تأمل کنی اما تو از آن روی می‌گردانی؛ ای بنده‌ی من! آیا من از برادر تو که آنگونه نامه‌اش را می‌خوانی کمتر هستم؟!

یکی از برادرانت با تو می‌نشیند و تو با تمام صورت روبه‌روی او می‌نشینی و به کلامش گوش جان می‌سپاری، اگر کسی در این میان سخن بگوید یا تو را از سخن او بازدارد، اشاره می‌کنی که خودداری کند. توجه داشته باش که من بر تو اقبال کرده‌ام و با تو سخن می‌گویم و تو به قلبت از من اِعراض می‌کنی و مرا از آن برادرت که با تو سخن می‌گوید، کمتر قرار داده‌ای!

آیا نباید با این کلام الهی در قرائت قرآن خود تجدید نظر کنیم؟

 

enlightened گروهی دیگر قرآن را قرائت می‌کنند اما تنها از دریچه‌ی مادیت به زندگی می‌نگرند و تنها رسیدن به تمایلات خود را هدف می‌دانند و تنها وحشتی که همیشه دارند، نرسیدن به آرمان‌های مادی خویش است. این‌ها در مورد پذیرش قرآن اگر بسیار پیش بروند فقط عقایدی اجمالی در زمینه‌ی مبدأ و معاد پیدا کرده و برخی از دستورات عملی اسلام را می‌پذیرند و به امید بهشت و فرار از جهنم به عبادت مشغول می‌شوند. این‌ها همان کسانی هستند که «عبارات» قرآن را می‌فهمند.

 

enlightened گروهی دیگر در اثر بیداری وجدان و گوش دادن به ندای فطرت و صفایی که وجود آنان را در خود غرق کرده است، این زندگی مادی را هدف قرار نداده و به‌عنوان وسیله از آن استفاده می‌کنند و نوش و نیش‌های این زندگی برای ایشان افسانه‌ای بیش نیست. این‌ها اصالت واقعی را در این جهان ندیده‌اند و نقطه‌ی دیگری را منظور می‌دارند.

اینجاست که از نشانه‌های جهان بی‌نهایت بزرگ کهکشان و دنیای بی‌نهایت کوچک اتم، قادر متعال را ادراک کرده و دل و جان خویش را در گرو درک اسرار و رموز آفرینش قرار می‌دهند؛ و نه‌تنها به سیاه‌چال مادی‌گری نمی‌افتند بلکه در آسمان نامتناهی ابدیت، پر و بال گشوده، تا ژرفنای هستی پیش می‌روند. اینان غیر از عوامان هستند که عبارات قرآن را می‌بینند.

وقتی قرآن از بت‌پرستی نهی می‌کند از این ظاهر می‌گذرند و بر فراز اطاعت واقعی حق تعالی واقف، و به غیر از او بیم و امیدی ندارند؛ نه در برابر خواسته‌های نفس سر فرود می‌آورند و نه طوق بندگی غیر حق تعالی را به گردن می‌نهند.

اینان همان خواص یا اولیای خداوند متعال هستند که وقتی قرآن به نماز امر می‌کند از ظاهر آن، که عبادت مخصوص است و دارای قیام و رکوع و سجود می‌باشد، تجاوز کرده و از باطن آیه‌ی نماز می‌فهمند که باید تمام ذرات وجود به خدا گرایش پیدا کند و در برابرش خاضع باشد و خود را در مقابل کبریاییش هیچ شمرند.

 

enlightened و گروهی قرآن را قرائت می کنند اما آیه آیه‌ی آن را آیینه‌ی تمام نمای حقایق می‌بینند. قرآن بالاترین کتابی است که در اختیار ماست، آیینه‌ای است که حقیقت خود را به ما نشان می‌دهد بر خلاف صفحه‌ی تلویزیون یا آیینه‌های معمولی که تنها عکس اشیا را به ما نشان می‌دهند نه حقیقت آنها را.

قرآن حقایق را به نمایش در می‌آورد لیکن برای درک حقیقت قرآن با قرآن و در قرآن، نباید باطن ما کدورت و تیرگی؛ و همچنین چشم بصیرت ما نباید آفت داشته باشد. باید هم چشم و عینک‌مان قوی؛ و هم مزاج روحی‌مان سالم باشد تا بتوانیم از قرآن درست برداشت کنیم و اشاره‌ها و لطایفش را درک کنیم.

قرآن ذکر است. این دسته از قاریان قرآن همان‌هایی هستند که خداوند در موردشان فرموده‌است: «أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی»؛ «من همنشین کسی هستم که به یاد من می‌باشد.»

آری ذاکر به قرآن، ذاکر خداوند جلیل است و به او متوجه است، همانند اینکه دو نفر با یکدیگر صحبت می‌کنند، هم این صحبت می‌کند و هم آن دیگری؛ هم این گوش می‌دهد و هم آن دیگری؛ این مطلب بسیار بلند مرتبه است که با خداوند متعال اینگونه رفیق و همنشین شویم!

هر کس درک این مطلب کرد، نوش جانش.

 

سفارشات قرآنی:

علامه طباطبایی (ره) فرمودند: جهت آرامش قلب، دست را روی سینه بگذارید و ۳ یا ۴ مرتبه آیه‌ی ۲۸ سوره‌ی رعد را قرائت نمایید.

اَلَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿رعد-٢٨

 

 و علامه حسن زاده آملی می‌فرماید: قرائت آیات ۵۵ تا ۵۷ سوره‌ی اعراف به روایت معصوم (ع) موجب صفای نفس و نورانیت دل و کسب یقین؛ و همچنین برای دفع شرّ شیطان و نفی خواطر مؤثر است.

ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیَةً ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ﴿٥٥‏ وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا ۚ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٥٦‏ وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ ۚ کَذَٰلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ﴿اعراف-٥٧

 

7ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۴۳
خادمه الزهراء

اسلام... دینِ به‌روز

سه شنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۱۰ ق.ظ

عیدتان مبارک و ایام به کامتان. هرگز جایتان بر سفره‌ی نورانی رسول(ص) و اهل بیت(ع) خالی مباد.

از وقتی خودمان را شناخته‌ایم یکی از اعیاد بزرگ دینی را عید مبعث دیده‌ایم و به ما گفته شده که در چنین روزی، رسول اکرم (ص)، خاتم انبیای الهی به نبوت مبعوث و کتابی به عنوان قرآن را برای هدایت و سعادت بشریّت به ارمغان آورده است. البته کم و بیش تلاش کرده‌ایم از طُرق مختلف با منش و سنّت رسول (ص) و کتاب قرآنش آشنایی پیدا کنیم و بلکه تلاش کرده‌ایم که میان خود و قرآن، انس و الفتی هم ایجاد کنیم. اما به واقع در این زمان خاص، چه واقعه‌ای رخ داده و چه چیزی نازل شده‌است و تکلیف ما به‌عنوان یک مسلمان نسبت به رسول (ص) و کتابش و تربیتش چیست؟

ما در زمانی زندگی می‌کنیم که همه جا سخن از دگرگونی است، سخن از رویدادها و تحولات اجتماعی، پیشروی‌ها و انقلابات علمی و تغییر پیدا کردن مسائل زندگی است. جهان ماشینیزم، دنیای اتم، دوران موشک و خلاصه عصر تسخیر فضاست. و در این میان گروهی چنان مانند گوسفندی که خود را در مقابل گرگ باخته اس ت"بی اراده" و "گرگ زده" شده‌اند که تمام ارزش‌ها و مقیاس‌های تحول‌ناپذیر را کنار گذاشته و با جملات "زمانِ این حرف ها گذشته" و "دنیای جدید و عصر تسخیر فضاست"؛ پرده بر روی واقعیات و حقایق ابدی زندگی می‌کِشَند. البته این سخنان دنباله پیدا می‌کند و از سپری شدن رسالت قرآن و بی‌نیازی بشر از ارتباط با "وحی" نغمه‌های ناموزونی به گوش می‌رسد.

البته نمی‌شود انکار کرد که تغییرات شگرفی سراسر زندگی بشر را گرفته‌است و این تغییرات باعث شده که لحظه به لحظه شکل هندسی اجسام عوض شود و از آهن و چوب و فولاد و عناصر دیگر، شکل‌های نوین و زیباتری می‌سازند. با این آهن، انسان گاهی قشر زمین را شخم می‌زد و یا سینه‌ی دیوار را سوراخ می‌نمود و یا با پیچ و مهره‌ی کارگاه‌ها، پنبه و نخ را به پارچه تبدیل می‌کرد و اکنون برفراز جاذبه‌ی زمین با سفینه‌های فضایی به صفحه‌ی ماه قدم می‌گذارد که البته این هم از برکات قرآن است «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعٌ لِلناس» (سوره‌ی حدید آیه‌ی ۲۵).

این تحول و انقلاب چشمگیر، شکل اجسام را تغییر داده اما نتوانسته است دستبردی به مقررات ثابت طبیعت و آفرینش بزند. هر اندازه که به تاریخ گذشته نگاه کنیم این واقعیت را درک می‌کنیم که به‌طور کلی از هزاران سال قبل، طبیعت و خصوصاً طبیعت انسان، تغییری نکرده است و خورشید از گریبان مشرق سر برمی‌آورد و در سینه‌ی مغرب پنهان می‌شود. فصل بهار با نسیم دل انگیزش، شکوفه‌های خوش‌رنگ و خوش‌لباس را بر تن درختان می‌کند و زمین با باران‌های سیل‌آسای بهاری، از خواب زمستان بیدار می‌شود و هنوز در عصر تسخیر فضا، سرانجامِ ترکیب اکسیژن و هیدروژن، آب است و در همان درجه‌ای که قرن‌ها قبل منجمد می‌شد اکنون نیز در همان حالت یخ می‌بندد و یا در همان درجه حرارت به شکل بخار در می‌آید. نظامات و قوانینی که زندگی انسانی را در این کره و منظومه‌ی شمسی و کیهان در قلمرو خود قرار داده است، هیچ‌گونه تغییری نکرده و خود انسان از کلیه‌ی فعل و انفعالات جسمانی که در طی قرون و اعصار داشته است، هنوز هم برخوردار است. همچنان نطفه، مراحلی در رحم زن طی می‌کند، کامل می‌شود، آنگاه نوزادی متولد می‌شود و پس از دوران کودکی، نوجوانی، جوانی؛ پیری و مرگ گریبانش را می‌گیرد. مقررات گوارش و دستگاه هاضمه، تشکیلات گردش خون، سازمان اعصاب، تلاش‌های حیرت‌انگیز مخ، و کوشش‌های فیزیکی چشم و گوش، همه مانند گذشته انجام می‌شود. و همان تمایلات و غرایز گذشتگان مانند خودخواهی، علاقه به همسر و خانواده، حس برتری طلبی و احساس جنسی انسان‌های کنونی را هم دربرگرفته است. و بالاتر از همه‌ی اینها، هر اندازه طرز فکر انسان درباره‌ی خودش و آنچه خارج از وجودش قرار دارد، تغییر کند؛ این حالت قابل تغییر نیست که همیشه بشر در امتداد دوخط، فکر می‌کند:

🔸 یکی پیرامون آغاز خود و جهان هستی که باید بی‌نهایت به عقب برگردد؛

🔸 و دیگری سرانجام عالم که باید باز هم، بی‌نهایت آینده را ترسیم کند و به تحقیق بپردازد.

انسان گذشته و کنونی و آینده به دنبال پیدا کردنِ بی‌نهایت است، بی‌نهایتی که او را از سیاه‌چال شهوات و زندگی خشک و خشن مادی نجات دهد، پرواز کند و آزادانه در معنی و حقیقت عالم به تفکر بپردازد و خلأ روانیش را که هیچ عامل مادی نمی‌تواند پر کند، سرشار از غذای روحی نماید. و فقط ادراک وحی است که می‌تواند این رسالت ابدی را داشته باشد و فقط از رهگذر دین و آیات قرآن می‌تواند به این میل معنوی و خلأ روانی پاسخ دهد و انسان خاکی را به بی‌نهایت و"لقاءالله" متصل سازد.

نظرات علمی، دکترین‌های اجتماعی، فلسفه‌های سیاسی، اختراعات گوناگون و پدید آمدن اشکال هندسی، همه سیل‌آسا می‌آیند و می‌گذرند و تنها، حقیقت‌خواهی و معنی‌طلبیِ انسان باقی می‌ماند؛ و انسانِ "طبیعی" نیز دست‌خوش انقلاب واقع نمی‌شود. طبیعت انسان در هر زمان و مکانی که قرار بگیرد به یک سلسله اصول و مقرراتی نیازمند است که بتواند احتیاجات وی را پاسخ دهد و تنها قرآن کریم است که پایه‌های آیین حنیف و پاک اسلام را بر انسان طبیعی، استوار کرده است و در وضع قانون، انسان را از دیدگاه طبیعت و فطرتش که همه‌ی انسان‌ها در آن یکسان هستند، نگریسته است. منظور از انسانِ "طبیعی و فطری" کسی است که دارای ساختمان خدادادی بوده و اراده و شعورش با خرافات و عادات غلط آلوده نشده باشد.

این انسان طبیعی درک می‌کند که تمام موجودات از جهان بینهایت کوچک الکترون و پروتون و دنیای بی‌نهایت بزرگ زهره، پلوتو و کهکشان‌های حیرت‌آور، همه آفریده‌ی خدای بزرگ است و تمام عناصر گوناگون موجودات و سرتاسر جهان هستی یک "واحد" بیش نبوده و هر عنصری در عناصر دیگر و هر موجودی در موجودات دیگر تأثیر داشته و با یک همبستگی کامل به سوی خداوند برمی‌گردند.

و در این میان انسان که گل سرسبد آفرینش می‌باشد و خدا او را به نیروهای شگف‌انگیزی از عواطف، غرایز، شعور، اراده و عقل آماده ساخته و مقرراتی را هم برایش وضع کرده که از رهگذر وحی و پیامبر به او ابلاغ می‌کند، مقرراتی که انطباق با عقل سلیم داشته و نمونه‌های آن در قوانین تکوین هم مشاهده می‌گردد.

و همه‌ی قوانین را در یک کتاب یعنی قرآن کریم که دارای قوانینی در زمینه‌ی حقوق اقتصادی، سیاسی و کلیه‌ی شئون معنوی و مادی که بستگی به زندگی دارد؛ وضع کرد. قوانین و اصولی که خلأ روانی و روحی انسان‌ها را هم پر می‌کند. مخصوصاً جهان عصر فضا، نه تنها از لحاظ معنوی چون تشنگانِ سوخته‌ی بیابانی، نیازمند سرچشمه‌ی معنویت قرآن و برنامه‌های مترقی آن برای زندگی می‌باشد بلکه به قول محمد قطب، نویسنده‌ی بزرگ اسلامی، دنیای امروز با تمام ترقیات علمی و پروازهایی که کرده است در توحُش و جاهلیت به‌سر می‌برد. پس زمان حرف قرآن و حرف دین نگذشته‌است بلکه هر روز شنیدن این سخنان ضروری‌تر می‌شود.

اگر گروهی امروز به علم می‌نازند، باید بدانند که پایه‌گذار بسیاری از علوم قرآن وحی بوده است. جهانِ قبل از بعثت رسول اسلام (ص)، گرفتار ظلم و جهل و نسبت به واقعیات و حقایق عقلی و ملکوتی و الهی، دچار تهی‌دستی بود. رسالت پیامبر (ص) و نزول قرآن درتمام شئونات حیات انسان،

  • ایجاد دگرگونی کرد؛
  • عقل‌های از کار افتاده را به کار انداخت.
  • دانش بشر محدود به چهارچوب‌های معینی بود او آن مرزهای محدود را شکست.
  • انسان از مُلک و ملکوت بی‌خبر بود، او انسان را باخبر کرد.
  • فراگیری علم و دانش محدود به طوایف خاصی بود، او فراگیری دانش را بر همگان، فریضه اعلام کرد.
  • بنای تمدن خراب بود او بنای دیگری از تمدن را که تمدن امروز ریشه در آن دارد از نو بنیاد کرد.
  • و راه و رسم ترقی و تربیت را حضرت او و امامان پس از او به جهانیان آموختند.

مسلمانان از برکات پیامبر (ص) و قرآنش به مدارج عالی کمال رسیدند و دانشمندان بزرگی را در رشته‌های مختلف به جهان عرضه کردند.

 

خانم دکتر"زیگرید هونکه" کتاب بسیار بسیار مهمی در سه جلد به نام فرهنگ اسلام در اروپا دارد که ترجمه‌ی فارسی هم شده است. ایشان در مقدمه‌ی هر سه جلد از کتابش می‌نویسد: این کتاب می‌خواهد تشکری را که دیرزمانی است ما به مسلمانان مدیون هستیم، بیان کند. ایشان در این سه جلد کتاب با تحقیقات زیادی ثابت می‌کند که فرهنگ و تمدن و علوم در تمام جهان به خصوص در اروپا و مغرب‌زمین بدون شک مدیون اسلام است؛ اسلامی که مبلّغ و منادی آن، محمد(ص) بوده است.

 

"گوستاو لبون" می‌نویسد: گذشتگان ما اروپاییان، به وسیله‌ی معاشرت با مسلمین، احوال بربریّت خود را کم‌کم ترک کردند و ملل اروپا در خصوص اخلاق و وظایف اخلاقی مانند: شفقت و عاطفه به زن و فرزند و پای‌بندی به عهد و قسم و امثال آنها را تماماً از پیروان اسلام آموختند.

 

"بارتلمی" در کتاب قرآن خود می‌نویسد: تمدن اسلامی نسبت به تمام دنیا تأثیر محیّر العقول بخشید و در نتیجه اقوام وحشی اروپا را داخل در طریق آدمیت نمود و نیز نفوذ دماغی و عقلانی مسلمین، دروازه‌ی علوم و فنون فلسفه را که ملل اروپا از آن به کلی بی‌خبر بودند به روی آنان باز کرده و تا ششصد سال، استاد ما اروپاییان بوده‌اند.

 

همین جنگ‌های صلیبی، اروپا را از اخلاق و عادات رذیله و اطوار وحشیانه خارج کرد و زمینه‌ای فراهم کرد که بعدها علوم و ادبیات مسلمین که در دانشکده‌های اروپا انتشار یافت، طوری آن را بسط دهند که بالأخره روزی در آینده، منشأ رنسانس گردند.

به خدا حیف است که گمان کنیم زمانِ حرف دین گذشته است. کمی مطالعه کنیم، کمی با دید بازتر به اسلام نگاه کنیم کمی به خود آییم.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۱۰
خادمه الزهراء

خانمانه

دوشنبه, ۱۴ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۴۱ ب.ظ

شبی زنی به همسرش گفت شانه‌ای برایم بخر تا موهایم را شانه کنم. مرد نگاهی کرد و گفت مدتی است که بند ساعتم پاره شده پول ندارم که بند تازه‌ای برای ساعتم بخرم آهی کشید و خوابید.

فردا مرد ساعتش را فروخت و برای همسرش شانه‌ی زیبایی خرید؛ وقتی به خانه آمد دید همسرش موهایش را کوتاه کرده و فروخته و برای شوهرش بند ساعت خریده‌است‌.

با دیدن این منظره هر دو گریستند برای این همه همدلی و برای اینکه این‌همه برای هم مهم بودند.

آیا همدلی زیباترین هدیه نیست؟

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

 

پی‌نوشت ادمین: اصل این قصه، داستان کوتاهی است نوشته ویلیام سیدنی پورتر (اُ هنری) که با کلیک بر روی لینک زیر، می‌توانید آن را به طور کامل و کمی متفاوت، مطالعه نمایید.

 

8 داستان «هدیه سال نو» برای خواندن کلیک کنید 8

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۴۱
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: مراقبت

چهارشنبه, ۹ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۱۴ ق.ظ

 

مراقبت، بهترین سرمایه‌ی تجارت، برای دستیابی به سعادت است.

انسان از شروع زندگی، مجبور به کار و فعالیت و حرکت و کوشش است. این حرکت و کوشش یا در ارتباط با خدا، یا با جهان؛ و یا با خلقِ خداوند است؛ و حرکت و کوششِ او، یا مایه‌ی نجات و یا عامل هلاکت است. چنانچه کوشش او، در ارتباط با آن سه واقعیت یعنی خدا و جهان و خلق، بر اساسِ حق و حدود الهی باشد، مایه‌ی سعادت، وگرنه مایه‌ی شقاوت و ذلت و خسرانِ دنیا و آخرت است.

برای سالم ماندن از هر ضرری؛ و پاک ماندن از هر ناپاکی؛ لازم است انسان دارای دو نظر؛ و دو دقت گردد: یکی قبل از عمل و دوم توجه به اصلِ عمل.

دقت اول اینکه، بنگرد عمل را که انجام می دهد، مُحرّکش چیست؟ آیا رضای خداست، یا هوای نفس و خوش آمدِ شیطان. لازم است برای انجام عمل، هیچ عجله ای نکنیم، همه‌ی جوانب را در نظر بگیریم، و دقت کنیم که اگر دلیلِ عمل، عشق به خدا و رضای خداست، انجام دهیم و اگر، دلیلِ عمل، هوای نفس و وسوسه‌ی شیطان است، از خداوندِ حاضر و ناظر، خجالت کشیده و عمل را انجام ندهیم.

در روایت داریم: برای هر کاری که شما انجام می‌دهید، سه پرونده باز می‌کنند و سه نوع سؤال، طرح می کنند:

یک- عمل را برای چه انجام دادی؟     دو - چگونه انجام دادی؟     سه - برای چه کسی انجام دادی؟

و این کار، آن‌قدر دقیق و رقیق است که رسول خدا(ص) فرمودند: از شما در مورد سرمه‌ی چشم، و ریختن گِلِ دیوار مردم با دو انگشت؛ و لمس کردن لباس برادرت، سؤال خواهد شد!

و اما نظر دوم:

به اصلِ عمل است. باید مراقبت کنیم وقتی کاری را برای خدا انجام می دهیم، آن کار را کامل و جامع و دقیق بر طبق اصول، انجام دهیم. یعنی سیرت و صورتِ عمل را، کامل به‌جا آوریم، اگر اینطور مراقبت کردیم، هیچ عملی از اعمال، به هدر نخواهد رفت و نزد خداوند بی‌مزد و اجر نخواهد ماند.

با این دو نظر، از آلوده شدن به گناه و افتادن در دام خطرناک نفس، در امان خواهیم بود.

فواید مراقبت:

مراقبت، نعمتی بزرگ از نعمتهای معنویِ الهی است که انسان باید با کمال شوق، آن را از خدا بخواهد و مقدمات آراسته شدن به آن را فراهم آورد.

مراقبت نسبت به تمام نعمت‌های معنوی، همانند ریشه، نسبت به درخت؛ و همچون پایه، برای ساختمان؛ و عمود و ستونِ خیمه است.

مراقبت برای نفس و روح، به منزله‌ی روح برای جسم؛ و مانند نور برای دیده؛ و همچون خورشید نسبت به موجوداتِ جهان است.

مراقبت اگر نباشد، ایمان نخواهد بود؛ ایمان که نباشد، عمل صالح و اخلاق حسنه نخواهد بود؛  اخلاق و عمل که نباشند، انسانیت نخواهد بود؛ انسانیت که نباشد از آدمی جز شرّ و ضرر و ایجادِ مشکل برای خود و دیگران، چیزی صادر نخواهد شد.

مراقبت؛ یا به تعبیری دیگر، توجه به هر برنامه و عاقبتِ آن؛ بیداری نسبت به کلیه‌ی امور و نتایج آن؛ بهترین وسیله‌ی نجات و برترین و پرسودترین آهنگ الهی، در نوایِ جانِ انسان است.

مراقبت از شرّ نفس یعنی در امان از خطر شیطان و شیاطین؛ و در مصونیت از همه‌ی حوادث؛ و قرار گرفتن در سلامت و راحت.

بیایید از همین الآن مراقبت را شروع کنیم که فرصت بسیار کم؛ و عمر چون حرکتِ آب در رودخانه، سریع و تند می‌گذرد.

آری، بدان که روزهای عمر، به منزله‌ی فرسخ هاست. و ساعت ها، به منزله‌ی میل هاست. و نَفَس‌ها، به منزله‌ی گام‌هاست. و اکنون نمی‌دانی که از این منزل، چقدر مانده، شاید گامی چند، بیشتر نمانده باشد.

بیایید هر چه را که مانده، با مراقبت طی کنیم و احوال مراقبان را کسب کنیم. اهلِ مراقبه، ذوقِ خلوت و بندگی دارند.

 

می گویند زنی نابینا، همه شب تا وقت سحر، برای عبادت بیدار بود. چون سحر می‌رسید، با صدایی حزین می گفت: «الهی! بندگانت شب را گذراندند و به رحمت و فضل و مغفرتت سبقت گرفتند، تو را به تو می‌خوانم، نه به غیرِ تو؛ مرا در گروهِ سبقت گیرندگان به رحمتت قرار ده؛ مقامم را در بهشت در زمره مقربین بالا بر؛ مرا به بندگان شایسته ات ملحق کن؛ تو ارحم الراحمین و اعظم العظماء و اکرم الکرمایی؛ ای کریم!» آنگاه به سجده رفته تا فجر، "یا رب یا رب" می گفت.

آری، مراقبانِ واقعی، عطش وصف ناپذیر در مناجات با خدا دارند.

و دیگر اینکه مراقبان، در همه احوال، محبت خدا را نسبت به خود احساس می‌کنند و قدرشناس این نعمت بزرگ اند.

 

بزرگی گفت: کنیزی داشتم که از احوالات او تعجب می‌کردم، بعضی شب‌ها می‌دیدم در گوشه‌ای سر به سجده گذاشته و می‌گوید: به محبتی که به من داری، مرا بیامرز! به او گفتم: اینگونه نگو، بگو: به محبتی که به تو دارم. گفت: خیر، او بود که به محبتش، مرا خلق کرد و به محبتش، مرا از شرک نجات داد و به عشقش به من، دیده‌ام را در این دل شب، بیدار نگاه داشت در حالی‌که چشم‌ها در خوابند.

آری، درک این محبت، از احوال مراقبان است. از احوالِ آنان که مانند زنبور دربانِ کندوی عسل، در مقابل درِ دل، به مراقبه نشستند تا هیچ غیرِخدایی را راه ندهند.

و ترس از خدا در همه جا از احوال مراقبان است.

 

گفت: آهنگری را دیدم که دست در کوره‌ی داغ آهنگری می‌کرد، آهن سرخ شده را خارج می‌کرد و آتش در او تأثیر نداشت، از او پرسیدم: این چگونه است؟! گفت: در دوران قحطی، زنی نزد من آمد و گفت: یتیم دارم، گرسنه‌اند، گندمی به من بده. به او پیشنهاد ناصوابی دادم، رفت و دوباره آمد، باز همان سخن را گفتم، این کار سه مرتبه تکرار شد، سرانجام او گفت: راضی هستم به شرط اینکه مرا جایی ببری که کسی نباشد، قبول کردم. روزی، خانه را خالی کردم، او را به خانه بردم، گفتم: حجاب بردار، دیدم می لرزد، گفت: شرط را به‌جا نیاوردی! گفتم: در این خانه، هیچکس نیست، خانواده را بیرون کرده‌ام، خانه را خالی نموده‌ام. گفت: ای بی انصاف! خانواده‌ات را بیرون کرده‌ای، آیا خدا را هم بیرون کرده‌ای؟! آیا خدا کسی نیست؟!

بدنم به لرزه افتاد، گفتم: برو، تو خواهر من هستی، مایحتاج یتیمانت را می‌دهم. دستش را بالا برد و گفت: خدایا، این مرد مرا نزد جده ام فاطمه(س) شرمنده نکرد، تو هم به خاطر فاطمه (س)، آتش دنیا و آخرت را بر او سرد گردان. دعایش برایم مستجاب شده است.

آری، مراقب می‌داند که یکی مراقب اوست.

 

لقمه‌ی عملی:

هیچ وقت از خودمون پرسیدیم قیمت یک روز زندگی چند است؟  ما که قیمت همه چیز را با پول می‌سنجیم، تا به حال شده است از خدا بپرسیم: خدایا یک دستِ سالم چند است؟! یک چشم سالم چقدر می ارزد؟! چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنمان، بپردازیم؟! ما همه چیز را مجانی داریم و شاکر نیستیم! امروز، سجده‌ی شکر به ‌جا آوریم.

 

ذکر امروز: ۲۹۰ مرتبه «یا فاطِرَ السَّماوات وَ الاَرض»

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۱ ، ۰۹:۱۴
خادمه الزهراء

دعای روز یازدهم هر ماه که امام رضا (ع) فرمودند هر ماه، خود و زندگیت را با این دعا بیمه می کنی:

سُبحَانَ خَالِقِ النُّورِ سُبحَانَ خَالِقِ الظُّلمَةِ سُبحَانَ خَالِقِ الْمِیَاهِ سُبحَانَ خَالِقِ السَّمَاوَاتِ سُبحَانَ خَالِقِ الْأَرَضِینَ سُبحَانَ خَالِقِ الرِّیَاحِ وَ النَّبَاتِ سُبحَانَ خَالِقِ الحَیَاةِ وَ المَوْتِ سُبحَانَ خَالِقِ الثَّرَی وَ الفَلَوَاتِ سُبحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ

 

قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله، الدعوات (للراوندی) / سلوة الحزین، ص93، قم، چاپ: اول، 1407ق

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۵۱
خادمه الزهراء