در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غیبت» ثبت شده است

چه غریب خواهد بود برای آن کسی‌که در طول روزی که تعلق به او دارد، دوستان و منتظرانش کمترین برنامه‌شان اُنس با او باشد. آنقدر کم از او می‌گوییم و آنقدر کم از او می‌نویسیم و آنقدر کم تبلیغش را می‌کنیم که برخی راحت، منکر غیبتش یا بودنش شده‌اند!

بیچاره‌ها با افتخار می‌گویند مگر می‌شود؟! خوب، هر وقت وجود چنین شخصی لازم باشد، همان زمان و دوره به‌دنیا خواهد آمد!

و عجیب‌تر اینکه اینها ادعای مسلمانی و اهل قرآن بودن هم دارند! اما گویی اصلاً قرآن نخوانده‌اند؛ قرآن نشان از غیبت‌های زیادی دارد.

 

و اینک نمونه‌ای از غیبت‌ها:

اول- به اعتقاد اکثر مسلمانان جهان و نوشته‌ی مورخان، خضر پیامبر (ص) از زمان حضرت موسی (ع) تا کنون زنده‌است و کسی از محل و مکان و یارانش اطلاعی ندارد و اینقدر می‌دانیم که داستان وی با حضرت موسی (ع) در قرآن آیات ۵۹تا ۸۲ سوره‌ی کهف ذکر شده‌است. به گمان برخی از مردم او گاهی آشکار می‌شود، کسی‌که او را می‌بیند، گمان می‌کند یکی از زهّاد است و چون ناپدید می‌شود، می پندارد او خضر (ع) بوده‌است.

 

دوم- غیبت حضرت موسی بن عمران (ع) از وطن که از فرعون و قوم او فرار نمود و داستانش در قرآن در سُور مختلف آمده‌است، در طول غیبت هیچ‌کس از او اطلاعی نداشت و موسی (ع) را نمی‌شناخت تا زمانی‌که خداوند او را برانگیخت و او به دعوت خلق برخاست، آنگاه دوست و دشمن او را شناختند.

 

سوم- داستان حضرت یوسف (ع) فرزند حضرت یعقوب است که یک سوره‌ی قرآن مربوط به همین داستان است. با وجودی‌که یعقوب پیامبر بود و صبح و شام به او وحی می‌شد لیکن از غیبت فرزندش یوسف (ع) خبر‌نداشت و همچنین این غیبت بر سایر فرزندانش نیز پوشیده‌بود تا جایی‌که فرزندان یعقوب (ع) از فلسطین به مصر می‌آمدند و بر یوسف (ع) وارد می‌شدند و با او معامله و دادوستد می‌کردند ولی او را نمی‌شناختند. تا آنکه سالها گذشت و خداوند واقع امر را به آنان مکشوف داشت و خبر زنده بودن یوسف (ع) آشکار‌گشت و خداوند او و پدر و برادرانش را در یک‌جا جمع‌کرد.

 

چهارم- داستان یونس (ع) فرزند متّاع که پیامبر خدا است و در قرآن آمده‌است. وقتی قوم او بر مخالفت خود افزودند و او را سرزنش‌کردند، یونس (ع) از میان آنان فرار‌کرد و از نظر همه‌ی قوم پنهان‌گردید به‌طوریکه هیچ‌کس نمی‌دانست او در کجاست؛ و خداوند او را در شکم ماهی پنهان‌نمود و تا پایان مدت به علت مصلحتی او را زنده نگه‌داشت سپس او را بیرون‌آورده و سالم به سوی قومش بازگردانید.

 

پنجم- داستان اصحاب کهف است که در قرآن ذکر شده‌است. اینان به خاطر حفظ دینشان از ترس مردم فرار‌کردند و ۳۰۹ سال از نظر قوم غایب‌ بوده و با حالت ترس به غاری پناه‌بردند تا آنکه خداوند آنها را زنده کرد (و یا از خواب بیدار‌کرد) و به سوی قومشان برگشتند.

 

ششم- داستان عُزیر (ع) که پیامبر است. و در آیه‌ی ۲۶۱ سوره‌ی بقره آمده‌است. خداوند او و الاغش را صد سال میراند و بعد او را زنده‌کرد درحالیکه آب و غذایش هنوز باقی و تغییر نکرده‌بود.

 

هفتم- داستان غیبت عیسی (ع) است. یهود و نصارا بر کشته‌شدن وی اتفاق دارند اما خداوند با بیان آیه ی ۱۵۶ سوره‌ی نساء (که فرمودند: او را نکشتند و دار‌نزدند بلکه مطلب بر آنان مشتبه‌گشت) آنها را تکذیب ‌کرد.

غیبت قائم نیز چنین‌است زیرا امت اسلام به واسطه‌ی طولانی‌شدن غیبتش وجود او را انکار می‌کنند بعضی خواهند‌ گفت: هنوز متولد‌ نشده! و گروهی می‌گویند: متولد‌شده و وفات‌کرده است! طایفه‌ای می گویند: امام یازدهم (ع) عقیم بوده‌است! و جماعتی هم ائمه (ع) را سیزده تن و بیشتر خواهند‌دانست! و عده‌ای هم می‌گویند روح قائم در بدن دیگری سخن می‌گوید!

عیسی بن مریم (ع) هم اکنون زنده و غایب است و زمان ظهور مهدی (عج) از آسمان به زمین فرود می‌آید. حذیفه از رسول اکرم (ص) نقل‌کرده که آن حضرت فرمودند: مهدی (عج) متوجه می‌شود که عیسی فرزند مریم از آسمان فرود‌آمده و گویی از موهای سر‌ و صورتش آب می‌ریزد، مهدی (عج) به او می‌گوید: جلو بایست و با مردم نماز‌بخوان. حضرت عیسی (ع) می‌گوید: نماز باید بوسیله‌ی شما اقامه‌شود، پس عیسی (ع) پشت سر مردی از فرزندان من ایستاده و نماز می‌خواند.

 

هشتم- داستان حضرت ابراهیم (ع) است. آزر منجم مخصوص نمرود از روی حساب نجوم به‌دست‌آورد که مولودی به دنیا می‌آید که دین و آیین نمرودیان را برهم‌خواهد‌زد، نمرود پس از خبردار شدن از آزر پرسید: در چه سرزمینی این مولود به دنیا خواهد‌آمد؟ آزر گفت: در همین سرزمین. نمرود دستور‌داد هر پسری که در آن سال به دنیا آمده‌بود، همه را به قتل‌برسانند و مردان از زنان کناره‌گیری ‌کنند، به شهادت تاریخ بین هفتاد هزار تا صدهزار کودک پسر در این ماجرا به شهادت‌رسیدند اما سرانجام ابراهیم (ع) در سرزمین ایران (شوش) به دنیا‌آمد. (توضیح ادمین: حققان، سرزمین بابل یا شوش یا حران را زادگاه ابراهیم می‌دانند.)

مادر ابراهیم (ع) هنگام وضع حمل به غاری رفت و ابراهیم (ع) در همان غار به دنیاآمد، و طبق روایات هر روز به اندازه‌ی یک هفته رشد می‌کرد و خداوند متعال روزی او را در انگشتش قرار‌داده‌بود که آن را می‌مکید و روزی می‌خورد. پس از سیزده سال با پای خود به شهر بازگشت و در طول این مدت جز مادر ابراهیم (ع) کسی از جایگاه او خبردار‌نبود.

 

نهم- داستان غیبت حضرت صالح (ع) است. ایشان از پیامبران است که نام مبارکش نُه بار در قرآن آمده‌است و از حیث زمان بعد از نوح (ع) و قبل از ابراهیم (ع) بوده‌است. حضرت صالح(ع) بر قوم ثمود که مردمی بت‌پرست بودند مبعوث‌بود. در بخشی از حدیثی از امام صادق (ع) آمده که فرمودند: صالح مدتی از نظر قومش غایب شدند. صالح در روز غیبت مردی کامل و دارای شکمی هموار و اندامی زیبا و محاسنی انبوه و گونه‌های کم‌گوشت، میانه بالا و متوسط‌القامة بود، پس از غیبت چون به سوی قوم بازگشت تغییر کرده‌بود و او را نشناختند؛ و در موقع بازگشت وی، قومش سه دسته شدند: دسته‌ی اول منکر وی شدند، دسته‌ی دوم مشکوک بودند، دسته‌ی سوم یقین دانستند که او صالح پیامبر است. دسته‌ی اول گفتند: صالح پیامبر (ع) شکل تو نبود. دسته‌ی دوم سخن او را نشنیدند و سخت از وی دوری‌کردند. دسته‌ی سوم گفتند: به ما خبری ده که به آن وسیله درباره‌ات شک‌نکنیم و بدانیم تو صالح هستی. صالح گفت: من صالح هستم که ناقه را برای شما آورده‌ام و علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن آب به آبشخور می‌رفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر می‌گذاشت. گفتند: راست گفتی ما به خداوند و آنچه تو از نزد او آوردی ایمان داریم...

 

دهم- داستان غیبت لاوی بن برخیا است. نعثل یهودی به خدمت رسول (ص) آمده و شهادتین جاری کرده و گفت: من در کتب انبیای قبل دیدم که در آخرالزمان پیامبری می‌آید که نامش احمد و محمد (ص) است و او خاتم الانبیاء بوده و اوصیای او دوازده نفر به عدد اسباط هستند. رسول اکرم (ص) فرمودند: آیا اسباط را می‌شناسی؟ او گفت: آری آنان دوازده نفر هستند که نخستین آنان لاوی بن برخیا است. او مدتی از بنی اسرائیل غایب‌شده سپس به نزد قوم خود برگشت و دین خدا را پس از، از‌هم‌گسیختگی دوباره زنده‌کرد و با پادشاه ستمگری به‌نام قرسطیا جنگید و او را کشت.

حضرت فرمود: آنچه در میان بنی‌اسرائیل واقع‌شده، در میان امت من نیز مو به مو واقع خواهد‌شد. دوازدهمین فرزند من غایب می‌شود، وقتی به طرف امت بازگشت می‌کند که از اسلام، اسمی و از قرآن جز رسوم و آداب ظاهری نمانده ‌باشد. در چنین شرایطی خداوند به او اجازه‌ی خروج می‌دهد و به وسیله‌ی او اسلام ظاهر و تجدید می‌شود ...

 

یازدهم- داستان غیبت ذوالقرنین است و نام اصلی او (عیاش) است. قرآن کریم در سوره‌ی کهف داستان مشروحی درباره‌ی او دارد اما اینکه او کیست در میان مفسرین و مورخین اختلاف ‌است.

حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: همانا ذوالقرنین بنده‌ی صالح خداوند بود و خداوند او را بر بندگانش حجت قرار ‌داده‌بود ذوالقرنین مردم را به سمت خداوند دعوت‌کرد اما مردم ضربتی (به سمت راست سرش) زدند و او مدتها از نظر مردم غایب‌شد، غیبتی آنچنان طولانی که گفتند مرده یا هلاک‌شده؛ و معلوم نیست در کدام وادی سرگردان‌است!

اما ذوالقرنین پس از غیبت طولانی مجدداً به سمت قومش بازگشت و این‌بار هم مورد حمله‌ی آنان قرار‌گرفت و دومین ضربه را به سمت چپ سرش زدند. آگاه باشید که در میان شما کسی است که همان روش و سنت ذوالقرنین را دارد، خداوند، سبب و امکانات همه‌چیز را برای او فراهم‌کرد و قدرتی در زمین به او داد که شرق و غرب را درنوردید.

اما به زودی سنت و روش ذوالقرنین در قائم از اولاد من جاری خواهد شد و قائم، شرق و غرب عالم را زیر فرمان حکومت خود می‌آورد. در اطراف جهان، کوه و دشت و بیابانی نیست که ذوالقرنین در آن قدم‌نهاده‌باشد مگر اینکه مهدی (عج) در آن قدم‌خواهد‌گذاشت (و آن را زیر چتر حکومتش خواهد‌کشید) همه‌ی گنج‌ها و معادن زمین را خداوند برای قائم ظاهر می‌کند و او را بوسیله‌ی ترسی (که در دل دشمنانش افکند) یاری‌خواهد‌کرد. قائم (عج) جهان را پر از عدل و داد می‌کند همانطور که از ظلم و جور پر‌شده‌باشد.

با این همه سابقه‌ی غیبت، چرا باید غیبت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف، عجیب و غیر قابل قبول برای عده‌ای باشد؟!

به جهت تعجیل در فرجش صلواتی بفرستید   .

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 30ر4ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۱ ، ۱۰:۳۹
خادمه الزهراء

دعایی زیبا برای صبحهای غیبت

دوشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۲۰ ق.ظ

از دعاهای بسیار زیبا در زمان غیبت است این دعا:

 

اللّهمَّ ارْزُقنی حُبَّ محمدٍ و آل محمدٍ وَ تَوَفَّنی عَلیٰ مِلَّتِهِم
اَللّهمَّ العَن ظالِمی آلِ محمدٍ وَ انتَقِم مِنهُم
اَللّهمَّ وَ عَجِّل فَرَجَ وَلیکَ وَ ابْن وَلیِّکَ وَ اجعَل فَرَجَنا مَقروناً بِفَرَجِهِم


زمانی که هنوز آفتاب طلوع نکرده با این دعا طلب کنید فرج امام زمان عجل‌الله‌فرجه را که هم صله کرده باشید و هم دعا کرده باشید.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۱ ، ۱۰:۲۰
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه صبحانه‌ی معنوی

این لقمه‌ی آخر بود که با دستان ناتوان برای شما عزیزان آماده کردم. قصد داشتم اگر عمری باقی بود تا یک سال این لقمه‌های معنوی را ادامه می‌دادم، نه به خاطر عزیزانی که در ایران زندگی می‌کنند زیرا این عزیزان مانند ماهی در آب شناور هستند و بیش از حد لازم به مسایل دینی وارد و صاحب نظر؛ بلکه به خاطر آن عزیز در آمریکا، آن چند نفر در آلمان، آن عزیز در برزیل، در کانادا که هر روز منتظر رسیدن لقمه‌های معنوی خود هستند تا ذره‌ای انرژی دریافت کنند و در دلِ دیار کفر، نور حدیثی و آیه‌ای از قرآن، روشنایی راهشان باشد.

عزیزان بزرگوار در داخل کشور به حد وفور این مسایل را مطالعه می‌کنند و می‌شنوند؛ در مجالس، رسانه‌ها، گوشی‌های همراه که خود، این روزها یک مکتب و مذهب کامل هستند.

پس این عزیزان دردِ ندانم، ندارند اما متأسفانه درد فراموشی است که همه‌گیر شده‌است مخصوصاً فراموشی‌های فصلی که هر چند سال یک‌بار به شدت رواج پیدا می‌کند و همه‌گیر می‌شود و ناگهان دچار فراموشی می‌شویم!

آیا اصلاً سوره‌ای به نام حجرات در قرآن وجود دارد؟!

آیا آیه‌ی «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» تا به حال به گوشمان خورده‌است؟!

آیا آیه‌ی «وَ لا یَغْتَبْ» را تا به امروز اصلاً شنیده‌ایم؟!

آیا از یاد برده‌ایم که گناهِ بُهتان از قتلِ نفس بزرگتر است؟!

آیا آیات حفظ حدود الهی و فراتر نرفتن از مرزهای تقویٰ را تا به حال در قرآن خوانده‌ایم؟!

آیا آیه‌ی سوره‌ی صف را که می‌فرماید: «ای اهل ایمان! نگاه کنید، ببینید برای خود چه پیش فرستاده‌اید» را تا به حال در قرآن دیده‌اید؟! که امام راحل (ره) به فرزند عزیزشان سفارش فرمودند: این آیه را هر شب تلاوت کن. که حتماً منظور ایشان این بوده که هر شب، جستجو کن و ببین که برای خود چه پیش فرستاده‌ای؟! آیا آن فرستاده‌ی تو قابلیت تأمین آبرویت را نزد خداوند و رسولش (ص) دارد؟!

چه می‌شود که ناگهان آیه‌ی «حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قبلَ اَن تُحاسَبُوا» کاملاً فراموش می‌شود؟ آنقدر مشغول به حسابرسی یکدیگر می‌شویم و شمارش و... که دیگر شمارش ناهنجاری‌های رفتاریمان به‌کلی فراموش می‌شود!

چگونه ممکن است آیه‌ی با عظمت «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا» را اینگونه پاره کنیم! و مانند دو قوم و قبیله‌ی بیگانه، میان خود جدایی ایجاد کنیم؟! و غیر خود را، فرق نمی‌کند چه کسی باشد، در چه موقعیتی باشد، چون نظرش با من در انتخاب یکی نیست دشمنِ خود بدانیم و نادان و جاهل بلکه منافق!!!

کجای دین و مذهب و کجای اخلاق به ما این اجازه را داده‌است؟ بعد هم توجیه کنیم که حضرت امام راحل (ره) فرموده‌اند: دیانتِ ما، عینِ سیاست ماست و سیاستِ ما عینِ دیانت ماست. بله ما هم این گفته را شنیده‌ایم و با تمام وجودمان قبول داریم، اما دقت کنیم که امام راحل نفرموده‌اند: دیانت ما فدای سیاست ما و یا سیاست ما فدای دیانت ما. و نفرموده‌اند: دیانت ما، فدای سیاست دیگران.

آن ایرانی انقلابی مؤمن، مورد پسند امام و مقام معظم رهبری و صد البته اول مورد پسند حضرت صاحب‌الزمان (عج) است که هر دوی اینها را حفظ کرده و فدای یکدیگر نکند!

چگونه ناگهان فراموش می‌کنیم که خداوند متعال، "رقیب" است و چله چله این ذکر را گفته‌ایم؟!

چگونه سوره‌ی زلزال و آیات ترسناکش را به دست فراموشی می‌سپاریم؟!

چگونه به یک‌باره تمام نام‌های قیامت که در قرآن وارد شده‌است را از یاد می‌بریم مخصوصاً آن نام ترسناک "یوم تبلی السرائر"؛ یعنی روز بالا رفتن پرده ها ]و آشکار شدن اسرار[! اگر آن روز مشاهده کردم که خطاکار بودم چه جای جبران خواهد بود؟!

چه می‌شود که آیه‌ی شریف «وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ» از ذهن ما محو می‌شود، آیا ما ابتدا مسئول خودمان و سپس خانواده‌مان و آنگاه جامعه‌مان نیستیم؟! آیا باید فقط در مقابل جامعه، احساس مسئولیت کنیم و بی‌محابا با اندیشه‌ی خدمت به جامعه هر گناهی را انجام دهیم؟!

مگر نه اینکه امام حسین (ع) فرمودند: همانا بدانید که هیچ‌گاه نمی‌توانید از طریق معصیت به خواسته‌های خود برسید.

 

راستی ما چرا قرآن می‌خوانیم؟

اهمیت قرائت قرآن کمتر از نماز نیست. اگر نماز، سخن گفتن با معبود است قرائت قرآن کریم، سخن گفتن معبود با بندگانش می‌باشد. یعنی آنچه را که یک بنده باید در رابطه با بندگی و شناخت و کامل شدن و بازگشت به خداوند بشنود و بداند، در قرآن کریم به او گفته شده‌است.

و مگر نه اینکه رسول خدا (ص) فرمودند: این قرآن، سفره‌ی ضیافت الهی است و یا اَدَبِستان الهی است تا می‌توانید از این سفره‌ی پر برکت، بهره‌ گرفته و از این ادبستان تعلیم گیرید؛ و خالی‌ترین خانه‌ها دلی است که از قرآن خالی است!

آری، قرآن، ادبستان الهی است و معلم این ادبستان، امیرالمؤمنین علی (ع) و اولاد معصوم ایشان هستند.

آیا می‌شود این همه روایت و احادیث اخلاقی را که در طول عمر و یا حتی روزانه می‌شنویم به یک‌باره فراموش کنیم؟!

خداوند در سوره‌ی هود آیه‌ی ۱۶ می‌فرماید: آنچه در دنیا تلاش کرده‌اند بی‌ثمر می‌شود زیرا هر چه کرده‌اند، باطل بوده‌است. حبط عمل یک بحث مفصل دینی است که در این لقمه نمی‌گنجد اما زمانی که می‌گویند "عمل فلانی حبط شد" یعنی در اثر کارهای زشت و بد او، اثر عمل صالح پیشین او باطل شده‌است.

از قرآن اینگونه برداشت می‌شود که چند عامل باعث احباط است:

  1. شرک به خداوند
  2. ارتداد از دین الهی
  3. انکار آیات الهی و روز قیامت
  4. قتل انبیا و منادیان عدل
  5. مخالفت با رهبران دینی
  6. دنیا گرایی
  7. منّت گذاشتن و اذیت کردن به‌وسیله‌ی حسنات
  8. بی‌تابی در بلایا و مصائب
  9. عُجب و خود پسندی
  10. حسد و کینه ورزی
  11. آزار و اذیت والدین
  12. غیبت (که امام ششم (ع) فرمودند: غیبت بر همه‌ی مسلمانان حرام است و غیبت، حسنات و اعمال خوب انسان را می‌خورد همانطور که آتش، هیزم را.)
  13. بدخلقی (امام ششم (ع) فرمودند: بد خلقی، عمل صالح و حسنات را فاسد می‌کند چنانچه سرکه، عسل را فاسد می‌کند.)

و رسول خدا (ص) فرمودند: حقیقتاً بنده به سبب بداخلاقی به پایین‌ترین جای دوزخ افکنده می‌شود.

و در پایان یادآور می‌شوم این حدیث نورانی امام حسین (ع) که فرمودند: شیعه‌ی ما کاری نمی‌کند یا به گونه‌ای رفتار نمی‌کند که مداوم مجبور به عذرخواهی شود.

مراقب باشیم که اگر در دنیا غرورمان اجازه ندهد خطاهای رفتاری خود را ببینیم و عذرخواهی کنیم، روزی دیگر مجبور به این کار خواهیم شد.

پس چه کنیم، آیا شما می‌گویی خنثی باشیم؟

خیر، من می‌گویم با تقوا باشیم، مراقب باشیم، رقیب و عتید را پاسبان خود ببینیم، نزد شبهات توقف کنیم.

یادمان باشد که مولایمان فرموده‌است: آنچه از دهان شما خارج می‌شود املایی است که دو ملک موکل بر شما می‌نویسند و شب هنگام خدای شما ملاحظه می‌کند.

 

مولای متقیان فرمودند: هیچ مالی سودمندتر از خرد نیست و هیچ تنهایی ترسناک‌تر از خودبینی نیست؛  هیچ خرد چون تدبیر و هیچ بزرگواری چون پارسایی و هیچ یار چون خوی خوش و هیچ میراث چون ادب و هیچ راهبر چون توفیق و هیچ سوداگری چون کار نیکو، هیچ سود چون ثواب و هیچ پرهیزکاری چون بازایستادن در مقام شبهه و هیچ بی‌رغبتی چون بی‌رغبتی به مال حرام و هیچ دانش مانند تفکر، هیچ عبادت چون به‌جاآوردن واجبات دین و هیچ ایمان مانند صبر و حیا و هیچ بزرگواری چون فروتنی و هیچ شرف مانند علم و هیچ ارجمندی چون بردباری و هیچ یاور استوار چون مشورت.

موفق باشید.

صلواتی جهت فرج حضرت صاحب‌الزمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ اول و دوم خرداد ماه 1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۴:۳۰
خادمه الزهراء