در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کارما» ثبت شده است

هرکه آن کند که نباید، آن ببیند که نشاید!

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۴۰ ق.ظ

 

پادشاهی ظلم در حق رعیت، بسیار می‌کرد و مردم روز و شب از بیداد او دست به دعا برداشته بودند. روزی شاه به شکار رفت و چون بازگشت، دستور داد که دیگر هیچ ظلمی در حق هیچ‌کس صورت نگیرد. رعایا با این مژده، شادی‌ها کردند و نفس به راحتی کشیدند. یکی از رعایا پرسید: چه پیش آمده که پادشاه چنین دستوری داده‌اند؟ شاه گفت: به شکار رفته بودم، دیدم سگی به دنبال روباهی دوید و استخوان پایش را جوید. روباه با پای لنگ به سوراخی فرار کرد و سگ بازگشت. ناگهان مردی رسید و سنگی به سوی سگ انداخت، پای سگ شکست؛ هنوز چند گام نرفته بود که اسبی، لگد به پای آن مرد زد و پایش شکست؛ و آن اسب مقداری راه نرفته بود که پایش به سوراخی فرو رفت و شکست؛ من به خود آمدم و گفتم: هرکه آن کند که نباید، آن ببیند که نشاید!

چه قانون عجیبی است این قانون «کارما» در طبیعت؛ یا به‌قول ما قانون عمل و عکس العمل؛ و یا قانون علت و معلول، قانون تابش و بازتابش. همه‌ی اینها یک معنی دارد، گفته می‌شود که هرچه می‌کنیم با هر نیتی که داریم؛ هر عمل ما، تابشی است به بیرون که بازتابشی به درون دارد.

ببینید در طبیعت، نور خورشید به زمین می‌خورد، از زمین به چشم ما می‌رسد و ما می‌توانیم زمین را ببینیم. هرچیزی بازگشتی دارد، در کوه صدا می‌زنیم، صدا به دیوار کوه برخورد می‌کند و به سوی ما برمی‌گردد.

بدانید که تمام نیات ما و اعمال ما، تابشی به بیرون دارند. نیت ما، نوری به بیرون می‌تاباند؛ و عمل به مقدار ضعیف‌تر، چون نیت، همیشه از عمل قوی‌تر است.

این اعمال و نیات ما، بازتابشی دارند که حتماً به سوی ما برمی‌گردد. اگر عملی انجام دهیم که مثبت باشد، تابش آن مثبت است و بازتابشِ مثبت خواهد داشت؛ و اگر منفی باشد، تابش منفی است و بازتابش، منفی خواهد بود.

مطمئن باشید اگر شب با نیت خیر بخوابید که فردا، فلان کار خیر را انجام خواهم داد؛ و اگر فردا به هر دلیلی انجام ندهید، بازتابشش به خود شما می‌رسد؛ و برعکس آن.

روایتی داریم که بازتاب سه چیز بسیار زود به ما برمی‌گردد:

🌷 یکی ستم به دیگران، به هر مخلوقی؛

🌷 یکی مکر و حیله در مورد دیگران؛

🌷 یکی هم پیمان شکنی، اهمیت ندادن به قرارهایی که می‌گذاریم و تعهدهایی که برعهده می‌گیریم.

یادمان باشد ما در یک اتاق شیشه‌ای زندگی می‌کنیم، اگر سنگی به‌طرف کسی پرتاب کنیم، ناچار دیوار اتاق شیشه‌ای ما هم خواهد شکست.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 25ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

 پی‌نوشت ادمین: شاید بپرسید پس چرا کسانی که به ما ظلم می‌کنند، اثر ظلمشان را نمی‌بینند. یا بهتر است بگوییم ما نمی‌بینیم که چیزی‌شان بشود و به قول معروف عامه: ظالم سالم است. در جواب باید گفت: اولاً از کجا مطمئن هستید که تقاص ظلمشان را نمی‌بینند. شاید ما متوجه بطن زندگی‌شان نیستیم و از آنچه به واقع به سرشان می‌آید آگاهی نداریم. ثانیاً خداوند گاهی به این ظالمان مهلت می‌دهد. مهلتی برای برگشت و توبه و جبران. گاهی هم مهلتی می‌دهد برای اینکه در منجلاب گمراهی بیشتر فرو بروند و این مهلت دادن، برای افزودن عذابشان است. و در نهایت، تقاص ظلم از ظالم گرفته خواهد شد. یا در این دنیا، یا در دنیای باقی.

وَلَا یحسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لِّأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیزدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ

و کسانی که کافر شدند، گمان نکنند مهلتی که به آنان می‌دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان می‌دهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و برای آنان عذابی خوار کننده است. (آل عمران، ۱۷۸)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۱ ، ۰۹:۴۰
خادمه الزهراء

 

در جهان هستی قوانینی وجود دارد که هر انسانی در طول زندگانی خود، خواه ناخواه با آنها مواجه خواهد شد و نوع برخوردش با همین قوانین است که زندگی او را می‌سازد و به شخصیت او شکل می‌دهد. مانند قانون علت و معلول: هرچیزی به‌دلیلی رخ می‌دهد، برای هر علتی، معلولی وجود دارد و برای هر معلولی، علت یا علت‌هایی مخصوص وجود دارد؛ چه از آن اطلاع داشته باشیم یا نداشته باشیم. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگی هرکاری را که بخواهید، می‌توانید انجام دهید به‌شرط آن‌که تصمیم بگیرید به‌طور دقیق چه می‌خواهید و سپس عمل کنید زیرا عملکرد شما مانند پژواک صدای شما در کوه می‌رود و به‌زودی به‌سوی شما برمی‌گردد.

قرآن هم همین مطلب را به پیروانش تأکید می‌کند و می‌فرماید: «اگر خوبی و احسان کنید به خودتان می‌کنید و اگر بدی از شما سر زد، به‌خودتان بد کرده‌اید.»

این را به‌یقین بدانیم، هرچه و هرجا که هستیم، به‌خاطر آن است که خودمان خواسته‌ایم. مسئولیت کامل آنچه که هستیم و آنچه به‌دست آورده‌ایم و آنچه که خواهیم شد، بر عهده‌ی خود ماست؛ به‌دلایل گوناگون:

گاهی به‌دلیل تنبلی، گاهی به‌دلیل امروز و فردا کردن، گاهی به‌دلیل ساده‌اندیشی، گاهی به‌دلیل اعتماد بی‌جا و زیاد، گاهی به‌دلیل آشنا نبودن با عوارض اجتماعی و جامعه، گاهی به‌دلیل دور زدن دیگران و مکر و حیله و صادق نبودن؛ که متأسفانه این روزها بازارش بسیار هم داغ است! و فریب‌کاران و نیرنگ‌بازان وقتی امروز به‌مراد خود می‌رسند، چه خوشحال‌اند! غافل از آنکه هرچه می‌ریزند در کیسه‌ی خود می‌ریزند!

رسول خدا (ص) فرمود: کسی که مسلمان باشد، نه نیرنگ می‌زند و نه حیله‌گری می‌کند زیرا از جبرئیل شنیدم که همانا نیرنگ و حیله‌گری هر دو در آتش اند.

یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند: از هر وزیر خواست تا کیسه‌ای بردارد و به‌باغ برود و کیسه‌ها را برای پادشاه با میوه‌ها و محصولات تازه پر کند. همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ‌کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند. وزرا از دستور شاه تعجب کردند، هرکدام کیسه‌ای برداشتند و به‌سوی باغ به‌راه افتادند.

وزیر اول که به‌دنبال راضی کردن شاه بود، بهترین میوه‌ها و باکیفیت‌ترین محصولات را جمع‌آوری کرد. او پیوسته بهترین را انتخاب می‌کرد تا اینکه کیسه‌اش پر شد.

اما وزیر دوم با خود فکر کرد که شاه این میوه‌ها را برای خود نمی‌خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی‌کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع‌آوری کرد. خوب و بد را از هم جدا نمی‌کرد تا اینکه کیسه پر شد.

و وزیر سوم که اعتقاد داشت، شاه به محتویات این کیسه اهمیتی نمی‌دهد، کیسه را با علف، برگ درخت و خاشاک پر کرد!

روز بعد پادشاه دستود داد که وزیران را به‌همراه کیسه‌هایی که پر کرده‌اند، بیاورند و وقتی وزیران نزد شاه آمدند، به سربازانش دستور داد هر سه وزیر را بگیرند و هرکدام را جداگانه با کیسه‌اش به مدت سه ماه زندانی کنند!

شما کیسه‌ی خود را چگونه پر می‌کنید؟

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 30ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۰۱ ، ۰۹:۵۹
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک ‌لقمه دلتنگی

سه شنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، ۰۸:۴۳ ق.ظ

 

عصر جمعه تمام شد و دلم مانند دل خیلی از آنهایی که سفرکرده‌ی عزیزی دارند، گرفته است. با خود گفتم: شاید با نوشتن چند جمله بشود هم دل خود و هم دل آنها را باز کنم. افلاطون نظریه‌ی معروفی به نام نظریه‌ی مدینه‌ی فاضله دارد، می‌گوید: دنیا، آن روزی به سعادت می‌رسد که حکیمان، زمامدار باشند؛ و زمامداران، حکیمان. تا وقتی که حکیمان در طبقه‌ای هستند و زمامداران در طبقه‌ای دیگر، دنیا روی سعادت را نخواهد دید.

اما ما مسلمانان بالاخص شیعیان می‌گوییم: دوره‌ی سعادت بشر، آن عصری است که دوره‌ی عدلِ کامل است؛ یعنی عصر ظهور امام زمان علیه‌السلام. آن دوره‌ای که اولین مشخصه‌اش این است که دوره‌ی حکومت عقل است یعنی دوره‌ای است که در آن، علم، اسیر و برده نیست.

مولایمان می‌فرمایند که در آن عصر، مردم صبحگاهان و شامگاهان جامی می‌نوشند، جام حکمت و معرفت است، جز جام حکمت و معرفت نمی‌نوشند.

سلام و صلوات بر صاحب آن روز و رحمت الهی بر آن کسانی که حقیقتاً منتظر آن روزگارند.

 

حالا بفرمایید یک لقمه صبحانه‌ی معنوی، یک لقمه دلتنگی

این روزها وقتی به کوچه و خیابان یا به دشت و صحرا، مخصوصاً به پارک وتفرج‌گاه‌ها می‌روید و این همه گل‌های متنوع و زیبا که چشم را نوازش و دل را زنده می‌کنند؛ را تماشا می‌کنید آیا توجه می‌کنید میان گل‌های بنفشه، اطلسی، شاه‌پسند و گل‌های عسل و جعفری و این همه گل ناز، شمعدانی و لاله‌های حیرت انگیز؟ جای یک گل واقعاً خالی است. میان این همه گل، جای گل نرگس خالی است، حتی یک شاخه! و غم‌انگیز اینکه هیچ کس توجه نمی‌کند که چرا در بهار، گلِ نرگس نمی‌روید؟! آری، گل نرگس در دل زمستان، در اوج سرما و یخبندان سر برمی‌آورد، در زمانی که هیچ گلی را جرأت و توان روییدن و شکفتن نیست.

بهار فرصتی برای خود نمایی، دلبری و عشوه‌گری همه‌ی گل‌هاست تا بیایند و هر چه دارند، بنمایند و بروند؛ و خزان پاییزی، سیلیِ بی‌رحمانه بر چهره‌ی طبیعت بزند، سرمای کشنده هم قدرت‌نمایی خود را نشان دهد، آنگاه درست در زمانی که امیدی برای زندگی نماند، گل نرگس بروید! آن هم با چه عطر و بوی دل انگیزی که فرموده‌اند هرکس آن را ببوید، از ویروس سرما خوردگی در امان خواهد بود و خواص دیگر.

اما گل نرگسِ ما هم قرار است در اوج زمستان ظهور فرماید.

می‌دانیم دنیا به سوی فاجعه پیش می‌رود و در عین حال، آینده‌ی درخشانی در پیش است. دلیل این موضوع، قانونِ سیرِ تکاملی جامعه‌هاست. جامعه‌ای که تمام جوانب آن، از علم و دانش گرفته تا امکانات رفاهیش هر روز در حال پیشرفت است. پس عشق به تکامل، در درون آدمی شعله‌ور است و انسان در کنار تکامل مادی، به سوی تکامل معنوی نیز پیش می‌رود.

 

نکته‌ی دیگر اینکه، نظم دقیق و عجیبی در این عالم حکمفرماست که کوچکترین به هم خوردگی در اجرای عالم فاجعه‌های بسیاری را به بار خواهد‌آورد. تصور کنید یک سلولِ کوچک مغزی از کار بیفتد یا در فضای بزرگتر، فاصله‌ی زمین و خورشید و حرکت کُرات، بسیار اندک به هم بریزد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

حال انسان که جزئی از این کُل است، خواه‌ناخواه باید در برابر این نظام عالم هستی سر فرود آورد و هرج و مرج، ظلم و ستم، نابسامانی و ناهنجاری را کنار بگذارد.

با این حساب، نظامِ آفرینش، ما را به سوی یک نظام صحیح اجتماعی در آینده خواهد برد.

 

نکته‌ی دیگر اینکه قانون کنش و واکنش، عمل و عکس العمل را به خاطر بیاورید. اصلی پذیرفته شده در وقایع اجتماعی وجود دارد و آن، اینکه تمام تحولات اجتماعی و انقلاب‌ها در نتیجه‌ی فشارهای قبلی بوده است. این اصل و قانون می‌گوید، فشار جنگ‌ها، ظلم‌ها و بی عدالتی‌ها در جهانِ کنونی، سرانجام واکنش شدید خود را آشکار خواهد ساخت و نظامِ کنونیِ جوامع انسانی را به هم می‌ریزد و طرح جدیدی ایجاد می‌کند که در آن، همه طعم شیرین عدالت را بچشند.

 

و نکته‌ی دیگر اینکه الزام ضرورت اجتماعی آن است که وضع زندگی انسان، به چنان مرحله‌ای برسد که احساس نیاز به آن مطلب پیدا نموده و به عنوان یک ضرورت برسد. مثلاً در وضعیت امروزی، استفاده از وسایل نقلیه به مرحله‌ای رسیده‌است که انسان به ضرورت وضع و تبعیت از قوانین راهنمایی و رانندگی پی ببرد و آن را پذیرفته است. کم کم زمانی می‌رسد که وجود حکومت واحدِ جهانی برای پایان دادن به مسابقه‌ی کمر شکنِ تسلیحاتی و قدرت‌طلبی‌ها، ظلم و ستم و نابسامانی به عنوان یک ضرورت و یک واقعیتِ اجتناب ناپذیر احساس می‌گردد. آن زمان است که انقلاب و دگرگونی جهانی و واحد، حتمی خواهد شد.

مرحوم علامه طباطبایی می‌نویسد: بشر، روزی که روی زمین سکنی گزیده‌است، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت می‌باشد و به امید رسیدن چنین روزی، قدم بر می‌دارد و اگر این خواسته تحقق خارجی نداشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد وی نقش نمی‌بست. چنانچه اگر غذایی نبود، گرسنگی نبود؛ و اگر آبی نبود، تشنگی تحقق نمی‌یافت و...  از این روی به حکم ضرورت، آینده‌ی جهان، روزی را در بر خواهد داشت که آن روز، جامعه‌ی بشری پر از عدالت شده و با صلح و صفا زندگی خواهند کرد و افراد انسانی، غرق در فضیلت و کمال می‌شوند.

و البته استقرار چنین وضعی به دست خودِ انسان خواهد بود. و رهبر چنین جامعه‌ای، منجیِ جهانِ بشریّت و به لسانِ روایات، مهدی (عج) خواهد بود.

به امید آن روز!

و در پایان، مرحوم شیخ حر ّعاملی می‌نویسد که ده ساله بودم، سخت بیمار شدم و هیچ امیدی به زندگیم نبود، در بین خواب و بیداری رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و تک‌تک ائمه معصومین علیهم‌السلام را دیدم. به همه سلام دادم و با امام ششم علیه‌السلام، روبوسی کردم و ایشان به من سخنانی فرمودند و برایم دعا کردند.

امام زمان (عج) هم برایم دعا کردند؛ زیرا وقتی به آن حضرت رسیدم با ایشان دست دادم و روبوسی کردم، گریه کردم و عرض نمودم: مولای من! می‌ترسم با این مرض بمیرم و به نهایتِ مطلوبم از علم و عمل نرسم!

حضرت فرمودند: نترس! خداوند تو را شفا می‌دهد و عمری طولانی خواهی داشت. سپس حضرت کاسه‌ای به دستم دادند و من از آن آب نوشیدم، شفا یافتم، برخاستم و درحضور بستگانم نشستم. همه تعجب کردند و من سکوت کردم تا چند روز بعد جریان را تعریف کردم!

 

خوشا آنان که از دست او جرعه نوشیدند. به امید چنین لیاقتی، صلوات

دوم اردیبهشت ماه 1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۱ ، ۰۸:۴۳
خادمه الزهراء

یک دعای مؤثر از داوود نبی، علیه السلام

سه شنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، ۰۸:۱۸ ق.ظ

کلید بیت‌المقدس همیشه نزد حضرت سلیمان علیه‌السلام بود، به احدی غیر از خودش اعتماد نمی‌کرد. شبی آن جناب کلید را برداشته، خواست درب را باز کند، از قضا باز نشد، از طایفه‌ی جن و انس استمداد کرد، نتیجه نگرفت. بی‌اندازه غمگین و ناراحت شد و گمان کرد که خداوند او را از بیت‌المقدس منع فرموده است. در این میان، پیرمرد فرتوتی که به عصای خود تکیه داده و از رفقا و همنشینان حضرت داوود (ع) بود به حضور آن حضرت آمد و عرض کرد: چرا غمگینی؟

سلیمان (ع) جریان باز نشدن درب را برایش تعریف کرد؛ و اینکه با کمک جن و انس و استمداد از نیروهای ماوراء الطبیعة این مشکل حل نشده است!

پیرمرد گفت: می‌خواهی به تو تعلیم دهم کلماتی را که پدرت درحال گرفتاری می‌خواند و خداوند رفع مشکل از او می‌کرد؟

سلیمان (ع) گفت: بگو ای پیرمرد.

او گفت: این چنین خدا را بخوان:

اللَّهُمَّ بِنُورِکَ اهْتَدَیْتُ وَ بِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْتُ وَ بِکَ أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ، ذُنُوبِی بَیْنَ یَدَیْکَ، أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْک، یَا حَنَّانُ یَا مَنَّان

حضرت سلیمان (ع) این کلمات را خواند، ناگاه درِ بیت‌المقدس به رویش گشوده شد.

الهی که هرگز پشت در بسته‌ای نمانی.

صلوات بر محمد و آل محمد

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۱ ، ۰۸:۱۸
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه خیرخواهی

سه شنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۲۶ ق.ظ

 

یکی از قوانین طبیعت، عکس العمل است یعنی برگشت و بازگشت اعمال هرکس به خودش. (که این روزها به آن می‌گویند کارما) هر رفتار ما با هر نیتی که باشد بازتابی به بیرون دارد؛ خورشید را ببینید نورش به زمین می‌خورد، از زمین به چشم شما می‌رسد و شما می‌توانید زمین را ببینید. هر چیزی بازگشتی دارد؛ در کوه صدا می‌زنید، صدا به کوه می‌خورد و سپس به سوی شما باز می‌گردد.

بدانید تمام اعمال و نیات شما، تابشی به بیرون دارد و آنگاه به‌سوی شما باز می‌گردد، پس اگر عمل شما مثبت باشد تابشش مثبت است بنابراین تابش مثبت هم به سوی شما باز می‌گردد؛ و برعکس.

در قرآن کریم در سوره‌ی مبارکه زلزال در همین راستا، خداوند بیاناتی فرموده‌است و در روایات هم، بسیار به این موضوع پرداخته‌اند.

مطمئن باشید اگر شب با نیت خیر بخوابید که فردا فلان کار خیر را انجام دهید؛ و اگر به هر دلیلی نتوانستید آن را انجام دهید، بازتاب خیرش به شما خواهد رسید و برعکس.

در روایت داریم که بازتاب سه چیز به سرعت در دنیا به شما برمی‌گردد:

🌻 ستم

🌻 مکر

🌻 پیمان شکنی.

پس بسیار مواظب اعمال خود باشیم.

نمی‌خواهم شما را بترسانم ولی اگر امروز، جایی گرفتار شدی، شاید دلیلش نگاهِ خشم آلودی باشد که چند سال قبل به مادرتان انداخته‌اید؛ و یا فریادی که بر سر پدرتان کشیده‌اید؛ و یا پشت سر کسی حرفی زده‌اید!

امروز اراده کنیم که:

🌷 دیگر هیچ نیت و عمل غیر خداپسندانه‌ای نداشته باشیم؛

🌷 کسی را نرنجانیم؛

🌷 غیبت نکنیم؛

🌷 انتقام جو نباشیم؛

🌷 آزار نرسانیم؛

زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم؛ چه آشکارا کار ناشایستی انجام دهیم و چه پنهان؛ چه دیگران متوجه شوند و چه نشوند؛ قانونِ خداوند، کارِ خودش را انجام می‌دهد و بازتاب اعمال ما را به ما بر می‌گرداند.

 

نوشته‌اند پیرمردی هنگام غذا خوردن، آب دهانش می‌ریخت، عروس و پسرش ناراحت می‌شدند. پس پسر کاسه‌ای چوبی برای او ساخت. گوشه‌ی اتاق برای پدر سفره می‌انداختند و درکاسه‌ی چوبی، غذایش را در مقابلش می‌گذاشتند تا تنها بخورد. روزی پسر دید که پسر کوچکش گوشه‌ی حیاط مشغول بازی با چوب و ارّه است، پرسید: چه می‌کنی؟ گفت: کاسه‌ای برای تو می‌سازم تا روزی که کنج اتاق باید غذا بخوری، کاسه داشته باشی!

آری؛ هر چه کنی به‌ خود کنی، گر همه نیک و بد کنی

 

ذکر:

۹۲ مرتبه: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ اَن تُنَجّیَنی مِن هذَا الغَم» برای همّ و غم و امر مهم بسیار مفید است.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۲۶
خادمه الزهراء