
چند نفر برای شنیدن سخنان استادی به ملاقات او آمده بودند. استاد برای آنان در مورد قدرت و نفوذ کلماتی که در درک مذهب، نقش اصلی را بازی میکنند، سخنرانی کرد. در پایان سخنرانی بحثی آغاز شد.
یکی از شرکتکنندگان با صدای بلند و لحنی خشن، استاد را مخاطب قرار داد و گفت: من صبورانه به سخنرانی شما گوش کردم و حالا چیزی را که از قبل میدانستم، تأییدشده میبینم. من تاکنون در چنین زمان کوتاهی این همه حرف به درد نخور نشنیده بودم!
ناگهان در میان آن سکوت ناخوشایند، صدای استاد طنین افکند که میگفت: و شما هم احمقترین فردی هستید که من در زندگی خود دیدهام! مرد طوری شگفتزده شد، گویی صاعقهای به او برخورد کرده است.
با عصبانیت فریاد زد: ای مرد کلاهبردار، تو چگونه جرأت میکنی که یک فرد تحصیلکرده و محترم را احمق بخوانی؟ استاد گفت: خوب، پس به عنوان یک فرد تحصیل کرده، باید قبول کنی که این آزمایش با موفقیت روبهرو شد.
تو ادعا کردی که کلمات، هیچ قدرتی ندارند اما شنیدن کلمهی "احمق" تو را این اندازه خشمگین کرد. حالا به این فکر کن که کلمات "خداوند"، "حقیقت"، و "عشق" چه تأثیری در افرادی که به آنها ایمان دارند، میگذارند؟!
کلمه و کلام از آفریدههای شگفتانگیز خداوند است که خود از آن طریق با انسان در ارتباط بوده است. کلام و گفتار، یکی از بزرگترین تفاوتهای میان انسان و حیوان است. ارسطو گفته است: «انسان چون ناطق است، انسان است».
استفاده از کلمات و گفت و شنود با دیگران بهویژه با دوستان و فامیل از جالبترین لذاتی است که انسان سالم از آن برخوردار است. با کلام است که انسان میتواند به غنیترین تجارب دیگران دست یابد.
در زندگی روزمره و در داد و ستد اجتماعی، کلام، بزرگترین نقش را در برقراری ارتباط دارد. حیوانات برای ارتباط با یکدیگر بهطور خیلی محدود از صوتها، علایم و حرکتها استفاده میکنند که با قدرت کاربردی رفتار کلامی انسان، هرگز قابل مقایسه نیست.
میگویند: فکر، اولین مرحلهی خلقت است؛ و کلمهها مرحلهی دوم خلقت هستند. در واقع کلمهها، عقاید شکلگرفته و افکار بیان شده هستند. به عبارت ساده، آنچه میگویی، فکری است که بیان میشود.
مولوی میگوید: شناخت انسان بدون شناخت قدرت کلمات میسر نیست.
واژهها بسیار نیروبخش هستند و احساسات و عواطف انسانی را بهشدت برمیانگیزانند و در آنها تأثیری فوقالعاده دارند. ضمیر ناخودآگاه بدون توجه به ماهیت واژهها، تحت تأثیر آنها قرار میگیرد و آنها را ضبط و بایگانی میکند. بر اثر تکرار واژهها و تلقینهای مثبت، میتوان ذهن خود را برنامهریزی کرد و دیدگاههای مثبت را جایگزین دیدگاههای منفی نمود. در واقع همانطور که برنامهی کامپیوتر را میتوان عوض کرد، برنامهی ذهن را نیز به کمک واژهها و تلقینها میشود تغییر داد.
کسی که از نفوذ کلام باخبر است، به هنگام گفت و گو دقت بسیار به خرج میدهد. کافی است مراقب واکنش کلامش باشد تا بداند که بیثمر باز نمیگردند.
انسان با کلامی که بر زبان میآورد، پیوسته قوانینی برای خود وضع میکند. نیروهای غیبی همواره برای آدمی سرگرم کارند و این خود اوست که «سرنخ را بهدست دارد» هرچند که به این مهم، واقف نیست. به دلیل قدرت تموج و نفوذ طیفی کلام، هر آنچه آدمی بر زبان آورد، همان را بهسوی خود جذب خواهد کرد.
کسانی که پیوسته از بیماری سخن میگویند، همواره بیماری را به سوی خود جذب میکنند و همچنین کسانی که پیوسته از سلامتی و یا ثروت سخن میگویند، همواره سلامتی و ثروت را بهسوی خود جذب میکنند.
از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخنهای تو، بر تو حکم خواهد شد.
شیخ بهایی میسراید:
آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست وآن کس که مرا گفت نکو،خود نیکوست
حال متکلم از کلامش پیداست از کوزه همان برون تراود که در اوست
و چه زیباست کلام مولای متقیان علی علیه السلام که فرمودند: شخصیت و قیمت انسانها به ظاهر و لباس آنها نیست بلکه شخصیت انسانها در زیر زبان آنها نهفته است، بگذارید سخن بگویند تا شخصیت واقعی آنها آشکار گردد.
ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 15ر6ر1396
التماس دعا ی خیر - الّلهم عجّل لِولیک الفرج
منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور باد.