در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسرار» ثبت شده است

اسرار سرزمین عرفات، مشعر و منی

چهارشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۴۷ ق.ظ

 

زائران بیت خدا که عازم زیارت کعبه‌ی مقدسه و حرم رسول خدا (ص) هستند، باید با آشنایی به اسرار حج و زیارت، این ضیافت را استقبال کنند. اصولاً باید توجه کرد که تزکیه‌ی هر عملی به منزله‌ی بیان اسرار آن عمل است. قهراً همه‌ی اعمال دینی سرّی دارد نه تنها عبادات که معاملات نیز خالی از اسرار نیست؛ چون مسأله «یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ وَ یُزَکّیهِم» در سراسر معارف الهی ظهور کرده است؛ یعنی «تعلیم کتاب و حکمت»، هم به عقاید و اعمال و اخلاق عبادی برمی‌گردد و هم به مسایل تجاری، اقتصادی، سیاسی، نظامی و... ؛ «یُزَکّیهِم» برای بیان باطن اعمالی است که انسان با آن اعمال، خدای خود را «عبادت» می‌کند یا به دستور خدا امتثال می‌کند. پس بنابراین بیان هر عملی، سرّی دارد که توجه به آن، مایه‌ی تزکیه‌ی روح خواهد شد. و رسول خدا (ص) گذشته از اینکه مفسّر و مبیّن قرآن و معلم کتاب و حکمت است، مبیّن راز و رمز این کتاب و حکمت نیز هست. از این جهت، مُزَکّیِ نفوس هم می‌باشد.

فلسفه‌ی آشنایی با اسرار عبادتها:

بخش مهم «تزکیه‌ی نفوس» در پرتوی آشنایی با اسرار عبادتها و دستورهای دینی است. منتهی حج یک خصیصه‌ای دارد که ائمه (ع) و شاگردان آنها درباره‌ی اسرار آن، دستورات سودمند بهتر و بیشتری داده‌اند که یکی از آن رهنمودها، جریان مصاحبه‌ای بود که بین امام سجاد (ع) با شبلی اتفاق افتاده بود. این حدیث مضمون بسیار دقیق و برجسته‌ای دارد که اسرار حج را می‌آموزد.

حاجی در روز ترویه معمولاً احرام می‌بندد تا شب نهم را در سرزمین عرفات بماند و وقوف لازم روز نهم را درک کند. شب دهم از عرفات به مشعر برود در آنجا بیتوته کند و روز دهم بعد از طلوع آفتاب از آن محدوده عبور کند و وارد سرزمین منیٰ شود. وقتی وارد سرزمین منیٰ شد، قربانی، حلق و رَمیِ جَمَرات می‌کند.

اینها وظایفی است که در روز دهم و بعد از دهم باید انجام شود که بعضی از آنها واجب و برخی مستحب می‌باشد.

حقیقت حج این نیست که انسان فقط اعمال ظاهر را انجام دهد چنان‌که در برخی از روایات دیگر، غیر از جریان امام سجاد (ع) هم آمده است که فرمود: می‌دانید وقتی حاجی احرام بسته است چرا باید به عرفات برود و بعداً بیاید طواف کند؟ چون عرفات خارج از مرز حرم است و اگر کسی مهمان خدا بود، اول باید بیرون دروازه‌ی ورود، آنقدر دعا و ناله کند تا لایق ورود حرم شود لذا در عرفات، چه شب و چه روز عرفه و مخصوصاً در روز عرفه، دعای مخصوص دارد که جزء فضایل برجسته و وظایف مهم روز عرفه است. حتی اگر کسی در عرفات نباشد نیز یکی از فضایل برجسته‌ی آن روز، مسأله‌ی دعاست. مخصوصاً دعای عرفه سالار شهیدان، حسین بن علی(ع).

طبق بیانی که از امیرالمؤمنین علی (ع) رسیده است: زائر باید ابتدا خارج از محدوده‌ی حرم آنقدر دعا کند و خود را تزکیه و تطهیر کند تا لایق ورود مرز حرم شود. از این جهت گفته‌اند: قبل از طواف باید به عرفات یعنی بیرون دروازه رود زیرا اگر بنده‌ای بخواهد نزد مولایش حضور یابد، ابتدا باید پشت در آنقدر بایستد تا اجازه‌ی ورود بگیرد.

سرّ وقوف در عرفات:

حاجیان که در روز نهم به سرزمین عرفات می‌روند، آنجا دعا می‌کنند تا لیاقت کسب نمایند و در حقیقت اجازه‌ی ورود به خانه‌ی خدا را از خدا مسألت کنند. وقتی دعا و راز و نیاز به درگاه ذات اقدس اله کرده و لیاقت پیدا نمودند، آنگاه به محدوده‌ی حرم وارد می‌شوند. اسرار عرفات فراوان است که حداقل پنج سرّش در آن حدیث مرسل آمده است:

1-- وقوفِ در عرفات برای آن است که انسان به معارف و علوم الهی واقف شده و از اسرار الهی، نظام ربانی، نظام آفرینش حق و کیفیت پرورش ذات اقدس اله باخبر شود. بداند که خداوند به همه‌ی نیازهای او واقف است و برای رفع همه‌ی نیازمندی‌های او تواناست. خود را به خدا بسپارد و احساس کند که فقط بنده‌ی او و محتاج اوست و نه کس دیگر؛ و فقط او را اطاعت کند. طاعت او سرمایه است و وسیله‌ی هر بی‌نیازی است (وَ طَاعَتُهُ غنَاءٌ)

2-- باید در آنجا عارف شود و بداند که ذات اقدس اله، به صحیفه‌ی قلب و رمز و راز او آگاه است. یعنی آیه کریمه‌ی «إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ» را در سرزمین عرفات به‌خوبی درک کند.

در آیه آمده است: شما هر حرفی که می‌زنید و هر کاری را که انجام می‌دهید و هر سرّی را که در درونتان دارید، خدا مستحضر است. راز نهانتان را می‌داند. حتی چیزهایی را که برای خود شما روشن نیست و به‌طور ناخودآگاه در زوایای شیار مغز، قلب و روحتان عبور می‌کند.

اگر انسان بداند که قلبش در مشهد و محضر حق است، همان‌طور که گناهِ زبان و دست و پا ندارد، گناه خیالی و فکری هم نمی‌کند. و یاوه در دل نیز ندارد همان‌طور که حرف باطل و یاوه بر لب ندارد، آرزوهای یاوه در دل نیز ندارد. همان‌طور که به کسی بد نمی‌گوید، بدِ کسی را نیز در دل نمی‌طلبد. و همان‌طوری‌که بدنش را تطهیر کرده، قلبش را نیز از خاطرات آلوده، تنزیه می‌کند.

3-- شایسته است کسی که در روز نهم در عرفات به‌سر می‌برد، از جبل الرحمه، آن کوه رحمت بالا رود و دعایی را که گفته‌اند سالار شهیدان حسین بن علی (ع) قسمت چپ آن کوه رو به کعبه ایستاد و خواند، بخواند.

«جبل الرحمة»در سرزمین عرفات است. امام سجاد (ع) فرمود: انسان وقتی بالای کوه رحمت می‌رود؛ راز و سرّ بالای کوه رحمت رفتن این است که بداند: خداوند رئوف و رحیم است «بکل مؤمن و مؤمنة و یتولی کل مسلم و مسلمة».

رحمت خاص الهی: خداوند به هر زن ومرد مسلمان، رئوف و مهربان و متولی هر مرد مسلمان است. گرچه ولایت خدا نسبت به همگان تکوینی است و او ولیّ کلّ است (هُنالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ)؛ و گرچه رحمت خدا فراگیر و برای عموم است (رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ) ولی در کنار آن «رحمت عام»، «رحمت ویژه» و خاصی دارد که برای همه نیست.

این‌که فرمود: «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» و همچنین «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ»، رحمت خاص یعنی برای متقیان است.

(فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ) من تنظیم و لازم می‌کنم برای خودم (فَسَأَکْتُبُهَا عَلی نَفْسِی لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ)، چون «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» عهده‌دار یک بخش است که خدا رحمت را بر خودش لازم کرده است. اما برای چه کسی، مشخص نکرده است؛ به عبارت دیگر این آیه که فرمود: «فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ»، مشخص کرده است که «رحمت خاص را به چه کسی می‌دهد» اما مشخص نکرد «بر چه کسی لازم می‌کنم که رحمت خاص را بپردازد».

از مجموع دوآیه مشخص می‌شود خداوند بر خودش لازم کرده است که رحمت خاص را به پرهیزکاران بپردازد. جبل رحمت، انسان را به این راز و رمز آشنا می‌کند که: خدا یک رحمت خاص دارد برای مرد و زن «با ایمان» و رحمت خاصّ دیگری دارد برای مرد و زن «مسلمان».

بالای کوه رحمت رفتن، انسان را عارف و مزیّن به این سرّ می‌کند. یعنی نسبت به مرد و زن «مؤمن» رحمت خاص دارد و نسبت به مرد و زن «مسلمان» ولایت خاصّ. انسان یک نوع برخورد با انسانهای دیگر در سراسر عالم دارد و برخورد دیگری نیز با برادران و خواهران ایمانی و اسلامی.

وقتی بالای کوه رحمت رفت و به این سرّ آشنا شد، در رفتار، گفتار و نوشتارش آن را پیاده می‌کند. این سه راز از اسرار پنج‌گانه‌ی سرزمین عرفات است.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 8ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۰۲ ، ۰۷:۴۷
خادمه الزهراء

چه غریب خواهد بود برای آن کسی‌که در طول روزی که تعلق به او دارد، دوستان و منتظرانش کمترین برنامه‌شان اُنس با او باشد. آنقدر کم از او می‌گوییم و آنقدر کم از او می‌نویسیم و آنقدر کم تبلیغش را می‌کنیم که برخی راحت، منکر غیبتش یا بودنش شده‌اند!

بیچاره‌ها با افتخار می‌گویند مگر می‌شود؟! خوب، هر وقت وجود چنین شخصی لازم باشد، همان زمان و دوره به‌دنیا خواهد آمد!

و عجیب‌تر اینکه اینها ادعای مسلمانی و اهل قرآن بودن هم دارند! اما گویی اصلاً قرآن نخوانده‌اند؛ قرآن نشان از غیبت‌های زیادی دارد.

 

و اینک نمونه‌ای از غیبت‌ها:

اول- به اعتقاد اکثر مسلمانان جهان و نوشته‌ی مورخان، خضر پیامبر (ص) از زمان حضرت موسی (ع) تا کنون زنده‌است و کسی از محل و مکان و یارانش اطلاعی ندارد و اینقدر می‌دانیم که داستان وی با حضرت موسی (ع) در قرآن آیات ۵۹تا ۸۲ سوره‌ی کهف ذکر شده‌است. به گمان برخی از مردم او گاهی آشکار می‌شود، کسی‌که او را می‌بیند، گمان می‌کند یکی از زهّاد است و چون ناپدید می‌شود، می پندارد او خضر (ع) بوده‌است.

 

دوم- غیبت حضرت موسی بن عمران (ع) از وطن که از فرعون و قوم او فرار نمود و داستانش در قرآن در سُور مختلف آمده‌است، در طول غیبت هیچ‌کس از او اطلاعی نداشت و موسی (ع) را نمی‌شناخت تا زمانی‌که خداوند او را برانگیخت و او به دعوت خلق برخاست، آنگاه دوست و دشمن او را شناختند.

 

سوم- داستان حضرت یوسف (ع) فرزند حضرت یعقوب است که یک سوره‌ی قرآن مربوط به همین داستان است. با وجودی‌که یعقوب پیامبر بود و صبح و شام به او وحی می‌شد لیکن از غیبت فرزندش یوسف (ع) خبر‌نداشت و همچنین این غیبت بر سایر فرزندانش نیز پوشیده‌بود تا جایی‌که فرزندان یعقوب (ع) از فلسطین به مصر می‌آمدند و بر یوسف (ع) وارد می‌شدند و با او معامله و دادوستد می‌کردند ولی او را نمی‌شناختند. تا آنکه سالها گذشت و خداوند واقع امر را به آنان مکشوف داشت و خبر زنده بودن یوسف (ع) آشکار‌گشت و خداوند او و پدر و برادرانش را در یک‌جا جمع‌کرد.

 

چهارم- داستان یونس (ع) فرزند متّاع که پیامبر خدا است و در قرآن آمده‌است. وقتی قوم او بر مخالفت خود افزودند و او را سرزنش‌کردند، یونس (ع) از میان آنان فرار‌کرد و از نظر همه‌ی قوم پنهان‌گردید به‌طوریکه هیچ‌کس نمی‌دانست او در کجاست؛ و خداوند او را در شکم ماهی پنهان‌نمود و تا پایان مدت به علت مصلحتی او را زنده نگه‌داشت سپس او را بیرون‌آورده و سالم به سوی قومش بازگردانید.

 

پنجم- داستان اصحاب کهف است که در قرآن ذکر شده‌است. اینان به خاطر حفظ دینشان از ترس مردم فرار‌کردند و ۳۰۹ سال از نظر قوم غایب‌ بوده و با حالت ترس به غاری پناه‌بردند تا آنکه خداوند آنها را زنده کرد (و یا از خواب بیدار‌کرد) و به سوی قومشان برگشتند.

 

ششم- داستان عُزیر (ع) که پیامبر است. و در آیه‌ی ۲۶۱ سوره‌ی بقره آمده‌است. خداوند او و الاغش را صد سال میراند و بعد او را زنده‌کرد درحالیکه آب و غذایش هنوز باقی و تغییر نکرده‌بود.

 

هفتم- داستان غیبت عیسی (ع) است. یهود و نصارا بر کشته‌شدن وی اتفاق دارند اما خداوند با بیان آیه ی ۱۵۶ سوره‌ی نساء (که فرمودند: او را نکشتند و دار‌نزدند بلکه مطلب بر آنان مشتبه‌گشت) آنها را تکذیب ‌کرد.

غیبت قائم نیز چنین‌است زیرا امت اسلام به واسطه‌ی طولانی‌شدن غیبتش وجود او را انکار می‌کنند بعضی خواهند‌ گفت: هنوز متولد‌ نشده! و گروهی می‌گویند: متولد‌شده و وفات‌کرده است! طایفه‌ای می گویند: امام یازدهم (ع) عقیم بوده‌است! و جماعتی هم ائمه (ع) را سیزده تن و بیشتر خواهند‌دانست! و عده‌ای هم می‌گویند روح قائم در بدن دیگری سخن می‌گوید!

عیسی بن مریم (ع) هم اکنون زنده و غایب است و زمان ظهور مهدی (عج) از آسمان به زمین فرود می‌آید. حذیفه از رسول اکرم (ص) نقل‌کرده که آن حضرت فرمودند: مهدی (عج) متوجه می‌شود که عیسی فرزند مریم از آسمان فرود‌آمده و گویی از موهای سر‌ و صورتش آب می‌ریزد، مهدی (عج) به او می‌گوید: جلو بایست و با مردم نماز‌بخوان. حضرت عیسی (ع) می‌گوید: نماز باید بوسیله‌ی شما اقامه‌شود، پس عیسی (ع) پشت سر مردی از فرزندان من ایستاده و نماز می‌خواند.

 

هشتم- داستان حضرت ابراهیم (ع) است. آزر منجم مخصوص نمرود از روی حساب نجوم به‌دست‌آورد که مولودی به دنیا می‌آید که دین و آیین نمرودیان را برهم‌خواهد‌زد، نمرود پس از خبردار شدن از آزر پرسید: در چه سرزمینی این مولود به دنیا خواهد‌آمد؟ آزر گفت: در همین سرزمین. نمرود دستور‌داد هر پسری که در آن سال به دنیا آمده‌بود، همه را به قتل‌برسانند و مردان از زنان کناره‌گیری ‌کنند، به شهادت تاریخ بین هفتاد هزار تا صدهزار کودک پسر در این ماجرا به شهادت‌رسیدند اما سرانجام ابراهیم (ع) در سرزمین ایران (شوش) به دنیا‌آمد. (توضیح ادمین: حققان، سرزمین بابل یا شوش یا حران را زادگاه ابراهیم می‌دانند.)

مادر ابراهیم (ع) هنگام وضع حمل به غاری رفت و ابراهیم (ع) در همان غار به دنیاآمد، و طبق روایات هر روز به اندازه‌ی یک هفته رشد می‌کرد و خداوند متعال روزی او را در انگشتش قرار‌داده‌بود که آن را می‌مکید و روزی می‌خورد. پس از سیزده سال با پای خود به شهر بازگشت و در طول این مدت جز مادر ابراهیم (ع) کسی از جایگاه او خبردار‌نبود.

 

نهم- داستان غیبت حضرت صالح (ع) است. ایشان از پیامبران است که نام مبارکش نُه بار در قرآن آمده‌است و از حیث زمان بعد از نوح (ع) و قبل از ابراهیم (ع) بوده‌است. حضرت صالح(ع) بر قوم ثمود که مردمی بت‌پرست بودند مبعوث‌بود. در بخشی از حدیثی از امام صادق (ع) آمده که فرمودند: صالح مدتی از نظر قومش غایب شدند. صالح در روز غیبت مردی کامل و دارای شکمی هموار و اندامی زیبا و محاسنی انبوه و گونه‌های کم‌گوشت، میانه بالا و متوسط‌القامة بود، پس از غیبت چون به سوی قوم بازگشت تغییر کرده‌بود و او را نشناختند؛ و در موقع بازگشت وی، قومش سه دسته شدند: دسته‌ی اول منکر وی شدند، دسته‌ی دوم مشکوک بودند، دسته‌ی سوم یقین دانستند که او صالح پیامبر است. دسته‌ی اول گفتند: صالح پیامبر (ع) شکل تو نبود. دسته‌ی دوم سخن او را نشنیدند و سخت از وی دوری‌کردند. دسته‌ی سوم گفتند: به ما خبری ده که به آن وسیله درباره‌ات شک‌نکنیم و بدانیم تو صالح هستی. صالح گفت: من صالح هستم که ناقه را برای شما آورده‌ام و علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن آب به آبشخور می‌رفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر می‌گذاشت. گفتند: راست گفتی ما به خداوند و آنچه تو از نزد او آوردی ایمان داریم...

 

دهم- داستان غیبت لاوی بن برخیا است. نعثل یهودی به خدمت رسول (ص) آمده و شهادتین جاری کرده و گفت: من در کتب انبیای قبل دیدم که در آخرالزمان پیامبری می‌آید که نامش احمد و محمد (ص) است و او خاتم الانبیاء بوده و اوصیای او دوازده نفر به عدد اسباط هستند. رسول اکرم (ص) فرمودند: آیا اسباط را می‌شناسی؟ او گفت: آری آنان دوازده نفر هستند که نخستین آنان لاوی بن برخیا است. او مدتی از بنی اسرائیل غایب‌شده سپس به نزد قوم خود برگشت و دین خدا را پس از، از‌هم‌گسیختگی دوباره زنده‌کرد و با پادشاه ستمگری به‌نام قرسطیا جنگید و او را کشت.

حضرت فرمود: آنچه در میان بنی‌اسرائیل واقع‌شده، در میان امت من نیز مو به مو واقع خواهد‌شد. دوازدهمین فرزند من غایب می‌شود، وقتی به طرف امت بازگشت می‌کند که از اسلام، اسمی و از قرآن جز رسوم و آداب ظاهری نمانده ‌باشد. در چنین شرایطی خداوند به او اجازه‌ی خروج می‌دهد و به وسیله‌ی او اسلام ظاهر و تجدید می‌شود ...

 

یازدهم- داستان غیبت ذوالقرنین است و نام اصلی او (عیاش) است. قرآن کریم در سوره‌ی کهف داستان مشروحی درباره‌ی او دارد اما اینکه او کیست در میان مفسرین و مورخین اختلاف ‌است.

حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: همانا ذوالقرنین بنده‌ی صالح خداوند بود و خداوند او را بر بندگانش حجت قرار ‌داده‌بود ذوالقرنین مردم را به سمت خداوند دعوت‌کرد اما مردم ضربتی (به سمت راست سرش) زدند و او مدتها از نظر مردم غایب‌شد، غیبتی آنچنان طولانی که گفتند مرده یا هلاک‌شده؛ و معلوم نیست در کدام وادی سرگردان‌است!

اما ذوالقرنین پس از غیبت طولانی مجدداً به سمت قومش بازگشت و این‌بار هم مورد حمله‌ی آنان قرار‌گرفت و دومین ضربه را به سمت چپ سرش زدند. آگاه باشید که در میان شما کسی است که همان روش و سنت ذوالقرنین را دارد، خداوند، سبب و امکانات همه‌چیز را برای او فراهم‌کرد و قدرتی در زمین به او داد که شرق و غرب را درنوردید.

اما به زودی سنت و روش ذوالقرنین در قائم از اولاد من جاری خواهد شد و قائم، شرق و غرب عالم را زیر فرمان حکومت خود می‌آورد. در اطراف جهان، کوه و دشت و بیابانی نیست که ذوالقرنین در آن قدم‌نهاده‌باشد مگر اینکه مهدی (عج) در آن قدم‌خواهد‌گذاشت (و آن را زیر چتر حکومتش خواهد‌کشید) همه‌ی گنج‌ها و معادن زمین را خداوند برای قائم ظاهر می‌کند و او را بوسیله‌ی ترسی (که در دل دشمنانش افکند) یاری‌خواهد‌کرد. قائم (عج) جهان را پر از عدل و داد می‌کند همانطور که از ظلم و جور پر‌شده‌باشد.

با این همه سابقه‌ی غیبت، چرا باید غیبت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف، عجیب و غیر قابل قبول برای عده‌ای باشد؟!

به جهت تعجیل در فرجش صلواتی بفرستید   .

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 30ر4ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۱ ، ۱۰:۳۹
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه تذکر و ذکر

چهارشنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۲۸ ق.ظ

 

روزها و شب‌های ماه شعبان، ماه همسایه‌ی ماه رمضان بهانه‌ای شد تا کمی بیشتر یاد خدا کنیم و قدمی محکم‌تر در جلب رضایش برداریم که مبادا در ضیافت الرحمن دعوت نشویم و به کنار گذاشته شویم یا به طفیلی وارد ضیافت الهی شویم و آنگونه که مقصود خداوند می‌باشد، نتوانیم از ایام الله مخصوصاً از لیالی قدر ماه رمضان و قبل از آن، شب براتِ نیمه شعبان بهره‌ی کافی و لازم را ببریم.

یکی دو روز قبل، لقمه گرفتیم که سالکان کوی رب، میان خود و رب العالمین زمینه‌ی خلوت را به‌وجود می‌آورند آن هم خلوت دل که کار راحت و آسانی نیست و اگر توفیق رفیق شد و این خلوت به وجود آمد، وقت را صرف ذکر و فکر می‌کنند. این دو در فرهنگ الهی دامنه‌ی بسیار گسترده‌ای دارند. هیچ نبی و ولیّ و استادی در مسیر الهی نیامده و نخواهد آمد که بهترین دستورش برای مردم، ذکر و فکر نباشد. زیرا تمام گروه‌ها و دسته‌های انسانی حتی اگر مسلمان هم نباشند برای درست زندگی کردن، هم به ذکر و هم به فکر احتیاج دارند.

مرحوم امام خمینی (ره) در حدیث هجدهم کتاب چهل حدیث در باب ذکر می فرمایند: و بدان ای عزیز! که تذکر از محبوب و به یاد معبود به سر بردن، نتیجه‌های بسیاری برای عموم طبقات دارد اما برای کمّل اولیا و عرفا، غایت آرزویشان این است که در سایه‌ی آن، به وصال جمال محبوب خود برسند، هنیاً لَهُم (گوارای وجودشان)؛ و اما برای عامه و متوسطین بهترین مصلحات اخلاقی و اعمالی و ظاهری و باطنی است.

انسان اگر در جمیع احول و پیشامدها به یاد خداوند باشد و خود را در پیشگاه آن ذات مقدس حاضر ببیند؛ البته از اموری که خلاف رضای اوست خودداری کند و نفس را از سرکشی جلوگیری کند، پس به این همه مصیبات و گرفتاری به دست نفس اماره و شیطان رجیم که از غفلت از یاد حق و عذاب و عقاب اوست، دچار نمی‌شود.

غفلت از حق، کدورت قلب را زیاد می‌کند و نفس و شیطان را بر انسان چیره می‌کند و مفاسد را روز افزون می‌کند؛ و تذکر و یادآوری از حق، دل را صفا می‌دهد و قلب را صیقلی می‌نماید و جلوه‌گاه محبوب می‌کند و روح را تصفیه می‌نماید و خالص می‌کند و از قید اسارت نفس، انسان را می‌رهاند و حبّ دنیا را که منشأ خطیئات و سرچشمه‌ی سیئات است، از دل بیرون می‌کند و هَمّ را، همِّ واحد می‌کند و دل را برای ورود صاحبِ منزل، پاک و پاکیزه می‌نماید.

پس ای عزیز! در راهِ ذکر و یاد محبوب تحمل مشقّت هر چه بکنید، کم کرده‌اید. دل را عادت بده به یاد محبوب، به توفیق الهی، صورتِ دل، صورتِ ذکر خداوند شود و کلمه‌ی «لا اله الا الله» صورت و کمال نفس گردد که از این، زادی بهتر برای سیر به سوی خداوند وجود ندارد و مُصلحی نیکوتر برای معایب نفس و راهبَری خوب‌تر در معارف الهیه یافت نمی‌شود. پس اگر طالب کمالاتِ ظاهری و باطنی هستید و سالکِ طریق خداوند و آخرت و مهاجر و مسافر الی‌الله هستید، قلب را عادت دهید به تذکر محبوب و دل را عجین کنید با یاد حق تبارک و تعالی.

لازم به ذکر است که نباید خیال کنیم ذکر یعنی تسبیحی به دست گرفتن و مداوم لب را حرکت دادن؛ بلکه به فرموده‌ی امام ششم (ع) سخت‌ترین واجباتِ خداوند بر بندگانش سه چیز است:

  1. انصاف با مردم.
  2. یاری به برادران.
  3. یاد و ذکر خداوند در همه جا.

و فرمودند: من نگفتم «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» اگرچه این هم یاد خداست، ولی یاد خدای عزوجل در همه جا وقتی است که با اطاعت یا گناهی برخورد کنی؛ یعنی چون فرمانی از جانب خدا آمد انجامش دهی و چون نهی‌ای آمد آن را رها کنی.

 

خوب در این صورت، ذکر خدا بسیار سخت خواهد شد. لازمه‌اش ترک تمام نواهی الهی و انجام تمام اوامر الهی، آن هم با یاد خداوند است. لازمه‌اش این است که مداوم خود را در محضر الهی ببینیم و ببینیم که خداوند ما را می‌بیند "الله حاضری و ناظری" این در واقع همان ذکر قلب است که باعث می‌شود انسان سربزنگاهِ لغزش، به یاد خدا بیفتد و به او پناه ببرد. مانند یوسف (ع)، اگر یوسف برهان الهی را نمی‌دید و یاد خدا نمی‌کرد قطعاً دچار لغزش شده بود.

دیگر اینکه همانطور که "ذکر الله"، دشوارترین عبادت الهی است بیشترین عبادت الهی هم هست.

می‌دانید که هر عمل خیری حدّ و اندازه‌ای دارد و اگر از حد بگذرد افراط می‌شود و افراط نزد پروردگار پذیرفته نیست. در واقع اگر انسان پایین‌تر از حدّ مطلوب و دستور انجام دهد، قاصر و یا مقصر است و اگر بالاتر از حد مطلوب بود به صعوبَت مبتلا می‌شود که گاهی دیگر انجامش بسیار دشوار و سخت می‌شود و گاهی انسان را از تکالیفِ دیگر باز می‌دارد.

مانند نماز که بدنِ انسان طاقت زیاد خواندن را ندارد و یا وقتی خواندن نماز از حد گذشت، سبب می‌شود که انسان خیرات و طاعات دیگر را از دست بدهد.

همه‌ی عبادت‌ها همین‌طور هستند جز ذکر خداوند که برایش حدّی نیست که البته ذکر لسانی منظور نیست زیرا در اثر آن، اعضا و جوارح انسان مبتلا به ملالت و ضعف و عجز و سستی می‌شود. بلکه "ذکر الله" که حدی ندارد، ذکر قلبی و لسانی؛ اعم از ذکر بدنی است. زیرا تمام طاعات و خوبی‌ها و خیرات و اعمالی که مرضیّ خداست، "ذکرالله" هستند.

و این گونه ذکر با همه‌ی طاعات، جمع و با هر نوع طاعت پیاده می‌شود. مانند قضای حوائج، ادای واجبات، به‌جا آوردن مستحبات که نزد اهلش "ذکر الله" است بلکه ترک مکروهات و محرمات هم "ذکر الله" هستند.

 

و اما موانع ذکر خداوند:

شیطان باعث غفلت از یاد خداوند می‌شود.

تکاثر و رقابت‌ها که باعث سرگرمی و افزون‌خواهی و در نتیجه خدافراموشی می‌شود.

آرزوها و خیالات و اوهام.

 

چند نکته درباره‌ی ذکر:

۱- یاد نعمت‌های او، رمز معرفت و شکر اوست.

۲- یاد قدرت بی‌پایان او، رمز توکل به اوست.

۳- یاد علم و آگاهی او، رمز حیا و تقوای ماست.

۴- یاد الطاف او، رمز محبت به اوست.

۵- یاد عدالت او، رمز خوف از اوست.

۶- یاد امدادهای او، رمز امید و رجاست.

۷- یاد خدا، نمونه‌ی روشن عبادت اوست.

۸- دعای اهل فکر و ذکر سریعاً مستجاب می‌شود.

۹- در قرآن ذکر زبانی و ذکر قلبی با هم ستوده شده‌اند.

۱۰- کسانی مشمول لطف خاصّ خدا هستند که همواره به یاد او باشند.

۱۱- ذکر خداوند وقتی غفلت زدایی می‌کند که بدون تظاهر و سروصدا باشد وگرنه خودش نوعی سرگرمی و غفلت می‌شود.

۱۲- ربوبیّت خداوند دایمی است پس سزاوار است که یاد او هم پیوسته باشد.

۱۳- ذکر و فکر همراه یکدیگر ارزشمند هستند متأسفانه کسانی ذکر می‌گویند اما اهل فکر نیستند و کسانی اهل فکر هستند اما اهل ذکر نیستند.

۱۴- و آن ذکر و یادی بیمه کننده‌ی انسان است که عاشقانه، سوزناک، پیوسته و در هر صبح و شام باشد.

 

حاصل اینکه اگر انسان شغل شاغلی به ذکر خداوند نداشته باشد، این نادانی، او را از قرب خدا دور می‌کند، زندگیش مردگی و مردنش مایه‌ی حسرت است. و غیر از خدا هر آنچه را که بخوانی و بخواهی شکست توست.

از عمر همان بود که در یاد تو بودم                باقی همه لهو است و فسون است و فسانه

 

ذکر:

«بسم اللّه الرحمن الرحیم یا اللّهُ یا حافظُ یا حَفیظُ یا رَقیب»  هر روز صبح و شام خوانده شود.

صلوات

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 17ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۰۹:۲۸
خادمه الزهراء

یک دعای مؤثر از داوود نبی، علیه السلام

سه شنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، ۰۸:۱۸ ق.ظ

کلید بیت‌المقدس همیشه نزد حضرت سلیمان علیه‌السلام بود، به احدی غیر از خودش اعتماد نمی‌کرد. شبی آن جناب کلید را برداشته، خواست درب را باز کند، از قضا باز نشد، از طایفه‌ی جن و انس استمداد کرد، نتیجه نگرفت. بی‌اندازه غمگین و ناراحت شد و گمان کرد که خداوند او را از بیت‌المقدس منع فرموده است. در این میان، پیرمرد فرتوتی که به عصای خود تکیه داده و از رفقا و همنشینان حضرت داوود (ع) بود به حضور آن حضرت آمد و عرض کرد: چرا غمگینی؟

سلیمان (ع) جریان باز نشدن درب را برایش تعریف کرد؛ و اینکه با کمک جن و انس و استمداد از نیروهای ماوراء الطبیعة این مشکل حل نشده است!

پیرمرد گفت: می‌خواهی به تو تعلیم دهم کلماتی را که پدرت درحال گرفتاری می‌خواند و خداوند رفع مشکل از او می‌کرد؟

سلیمان (ع) گفت: بگو ای پیرمرد.

او گفت: این چنین خدا را بخوان:

اللَّهُمَّ بِنُورِکَ اهْتَدَیْتُ وَ بِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْتُ وَ بِکَ أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ، ذُنُوبِی بَیْنَ یَدَیْکَ، أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْک، یَا حَنَّانُ یَا مَنَّان

حضرت سلیمان (ع) این کلمات را خواند، ناگاه درِ بیت‌المقدس به رویش گشوده شد.

الهی که هرگز پشت در بسته‌ای نمانی.

صلوات بر محمد و آل محمد

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۱ ، ۰۸:۱۸
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه سحرخیزی

سه شنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۳۷ ق.ظ

 

امروز هم، سفره در حرم مطهر رضوی گسترده شده‌است با هم کنارش بنشینم و لقمه‌ای معنوی نوش کنیم.

ما را فقیر کوی رضا آفریده‌اند                      این فقر را به ملک سلیمان نمی‌دهم

جز مشهد الرضا بهشت دگر را نخواستیم          این خاک را به روضه‌ی رضوان نمی‌دهیم

من اگر هیچ کجای دنیا، جای شما را خالی نکنم در سحرهای حرم ائمه علیه السلام، جداً این کار را می‌کنم، واقعاً جای همه در حرم مطهر رضوی هنگام سحر خالی است!

سحر، در فرهنگ دینی ما جای خاصی دارد. خداوند در قرآن به سحرخیزان، وعده‌های بی‌نظیر داده‌است از جمله آمرزش و استجابت دعا، رزق و روزی فراوان و رضوان و بهشت.

در کتاب نهج الفصاحه از پیامبر اسلام (ص) 5 حدیث درباره‌ی سحرخیزی آمده که فرمودند: در طلب علم سحرخیز باشید زیرا سحرخیزی موجب برکت است.

و فرمودند: خواب صبحگاهان مانع قسمتی از روزی است.

و فرمودند: صبح زود، در طلب روزی و حاجتهای خود بروید زیرا سحرخیزی موجب برکت و رستگاری است.

 

راستی مگر در هنگامه‌ی سحر، چه خاصیتی وجود دارد که همه‌ی طبیعت هم به‌عنوان یک قانون‌ آن را پذیرفته‌اند و هیچ وقت از آن تخلف نمی‌کنند.

هرگز خروس به بهانه‌ی تعطیلات صبح عید یا جمعه بیشتر نمی‌خوابد. حتی ثابت شده که فتوسنتز گیاهان با سپیده‌دم شروع می‌شود و چرخه تاریکی متوقف می‌گردد و گیاه، چرخه‌ی نوری خود را آغاز می‌کند.

صادقانه از خود بپرسیم، فتوسنتز ما از چه ساعتی شروع می‌شود؟!

حالا طوری دیگر به سحرخیزی نگاه می‌کنیم. از زمان غروب آفتاب و شروع شب، انرژی کیهانی بیشتر و بیشتر می‌شود و هر چه از شب بگذرد بر این انرژی افزوده می‌شود؛ و طبیعت بسیار آرام می‌گیرد، پس ما هم باید آرام بگیریم.

درقرآن آمده: ما شب را مایه‌ی آرامش شما قرار دادیم. به این جهت که شب، هنگامی که انرژی هستی سرشار است، خواب به شما آرامش بیشتری می‌دهد و شما هر چقدر در روز بخوابید، جای خواب شب را نمی‌گیرد، خواب شب چون در اوج انرژی صورت می‌گیرد موجب شارژ عصبی و مغناطیسی ما می‌شود.

این روند افزایش انرژی کائنات، از مغرب شروع و تا اذان صبح ادامه دارد و به هنگام اذان صبح به اوج خود می‌رسد؛ و از آن هنگام تا مغرب، کم کم از آن کاسته می‌شود، هرچه طول روز طی می‌شود از آن کمتر می‌شود.

آری، از اذان صبح تا طلوع خورشید بهترین زمان است زیرا انرژی جذاب هستی، آماده‌ی جذب و خلق و ایجاد خواستها و نیات پاکِ درونی شماست.

اگر تلقین و تجسم کنید، اگر دعا کنید، امکان استجابت بسیار بسیار بیشتر است.

در حدیث داریم: هیچ کدام از نمازهای روزانه به اندازه‌ی نماز صبح مؤثر نیست. بهترین نماز، نماز صبح است. بهترین وقتِ مراقبه هم صبح است و فرمودند: هر گاه از خداوند چیزی خواستید، صبح زود بخواهید. از اذان صبح تا طلوع خورشید، دو فرشته ندا می‌دهند که آیا حاجتمندی هست تا ما حاجتش را روا کنیم؟!

و چقدر این حدیث زیباست؛ کاش! جانمان آن را دریافت نماید که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: صبح زود، بیدار شوید که از گشتن روی زمین در تحصیل معاش مؤثرتر است.

و اگر واقعاً معتقد باشیم که روزی دهنده به معنای گسترده‌ی آن، خداوند است، حتماً سحرخیزی را به هر چیزی ترجیح می‌دهیم و این همه موهبت الهی را از دست نمی‌دهیم!

صبح زود به نماز و نیایش با خدا بپردازید. خواسته‌هایتان را مطرح کنید و سپس به دنبال کار و تلاش بروید.

به خدا قسم، عاقلانه نیست ساعتی را که روزیِ پروردگارت میانِ بندگانش تقسیم می‌شود؛ ما به واسطه‌ی خوابیدن، از دریافت آن محروم شویم!

حالا همه‌ی اینها را ببر کنارِ مضجع شریف و نورانی علی ابن موسی الرضا علیه السلام که سراج الله هستند، آن وقت اگر مانندِ من، بد نباشی؛ در هنگام سحر، چه خواهی کرد که اینجا چشمه‌ی آب حیات است.

خوش گفته خواجه‌ی شیراز:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند             و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۳۷
خادمه الزهراء

فرموده‌اند برای برآمدن حوائج سخت، رو به قبله با وضو بنشینید و ۷۱ مرتبه بگویید:

یا مُحمَّد یا علیُّ یا فاطمه یا صاحب الزمان اَدرِکنی وَ لا تُهلِکنی

این ذکر را از اسرار الهی دانسته‌اند، باشد که از برکتش همگی بر خوردار شویم.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۲۲
خادمه الزهراء

اسم «عظیم» خداوند

دوشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۳۲ ق.ظ

یکی از اسماء الهی که ۱۹ مرتبه در قرآن ذکر شده «عظیم» است.

دو بار در سوره واقعه آیات ۷۴ و ۹۶، خداوند فرموده که به این اسم تسبیح گفته شود: فَسبِّح بِسمِ ربِّکَ العَظیم؛ پس تسبیح و ستایش به نام پروردگار بزرگت کن.

امام رضا علیه‌السلام فرمودند: خداوند برای خود اسم انتخاب کرد تا به‌وسیله آن اسامی، او را بخوانند. خداوند اگر به نام خوانده نشود، شناخته نخواهد شد. پس اول اسمی که برای خود برگزید؛ «علی عظیم» بود چون برتر از همه چیز است. او ذاتش «الله» و اسم اولش «علی عظیم» است. بر همه چیز برتر، بالاتر و برتری دارد.

ابجد این اسم ۱۰۲۰ می‌باشد که ۶ مرتبه با «رب» و ۲ مرتبه با «علی» و ۷ مرتبه با «ذوالفضل» و  ۳مرتبه با «رب العرش» و یک مرتبه با «الله» به طور تلفیقی در قرآن تکرار شده است.

از آثار و خواص این اسم؛ دستیابی به عظمت و شوکت نزد خلایق و مدح و ستایش خداوند را می‌توان نام برد.

 

معانی هرگز اندر حرف ناید                  که بحر بیکران در ظرف ناید

هر آن معنا که شد از ذوق پیدا             کجا تعبیر لفظی یابد او را

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۳۲
خادمه الزهراء

اسرار صـاد

دوشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۲۱ ق.ظ

خداوند در قرآن فرموده است: «ص وَ الْقُرآن ذِی الذِّکر»

نکاتی در مورد «ص» نوشته‌اند:

  1. امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند: «ص» اسمی است از اسماء الهی که خدا به آن سوگند فرموده است.
  2. گویند «ص» به هر اسمی از اسماء الهی که در اول آن صاد باشد مانند صانع، صابر، صمد اشاره می‌کند.
  3. امام علی علیه‌السلام فرموده‌اند که: «ص» نام دریایی است که خداوند میان دو نفخه، مردمان را به وسیله‌ی آن زنده می‌کند.
  4. ابن عباس گفته است: «ص» نام دریایی است که عرش الهی بر بالای آن است.
  5. اهل حقیقت گویند: «ص» فعل ماضی است و تقدیر این است؛ (صادَ محمد قلوبَ العارفین بِالقرآن) یعنی حضرت رسول دلهای عارفان را به قرآن صید کرد.
  6. «ص» قسم است به صفای محمد، دوستان حق؛ و «ص» قسم است به صورت محمد صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌ و امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام.
  7. «ص» اسم سوره‌ای ]از قرآن[ است.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۲۱
خادمه الزهراء