
در آستانهی یکی از عظیمترین و نورانیترین و پرمهرترین شبهای عالم قرار گرفتهایم، شب برات، شب نیمهی شعبان، شب دریافت نامهی برات و آزادی و شب دریافت دعوتنامه برای حضور در ضیافت الله ماه مبارک رمضان، شب نثار محبت و مهر الهی نسبت به همهی مخلوقات مخصوصاً زمینیان و مخصوصاً انسانها.
دریافت مهر و محبت خداوند دو لازمه دارد که باید هر دوی آن را فراهم سازیم و خیلی زود هم اقدام به آن کنیم اما در مقدمه باید بدانیم که محبت هر کس نسبت به خداوند به اندازهی معرفتش به خداوند است. زیرا معرفت، بذر محبت است یعنی پس از آنکه تخم معرفت در زمین دل کاشته شد و میوه داد، میوهاش عبارت است از محبت که "المَعرفةُ بذرُ المُحبة"
معرفت، بذر و تخم محبت است و اختلاف مردم در محبت به حسب اختلافشان در معرفت است یعنی میانِ کسی که روزنهی کوچکی از محبت به رویش باز شده و آنکس که شش دانگِ دلش را محبت خداوند اشغال کرده و ممسوس فی جنب الله است، تفاوت بسیار است. (ممسوس: دل از دست داده، مجنون، سوده شده –ادمین)
و اما آن دو لازمهیِ کسب مهر و محبت الهی که سبب معرفت حقیقی و قوّت محبت است: اول قطع علاقهی دل از دنیا و دوم قوّت معرفت الهی است.
و البته خداوند از طُرُق مختلف سفرهی مهر و محبت را گسترده و بندهاش را به آن سفره دعوت نمودهاست. یکی از آن طرق اینکه خداوند مهربان از طریق کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم و روایات قدسی، با انسان سخن گفته است و البته منشأ این سخنان نیز به تمامی مهر و مودّت و رحمت خداوند نسبت به انسانهاست، آنهم رحمتی فراگیر که هیچ انسانی را استثنا نساخته است و حتی اگر با کافر هم از سر تهدید سخن گفته جز از سر مهرورزی و لطف نمیباشد؛
چرا که از این طریق و با این شیوه، مردم خوابآلود را به بیداری خوانده است تا از آتشی که با دست خود و برای خویش افروختهاند دور و رها سازد. اما با همین قوم آلوده هم همیشه به تهدید و بیم سخن نمیگوید بلکه با دریایی از مودّت و ترحم خطاب میکند که:
"قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ"؛ ای بندگان من که با من و انبیای من مخالفتها داشتهاید، از رحمت من هیچ ناامید مباشید و اگر قصد بازگشت داشته و میخواهید از گناهان خود دست بکشید، راه باز و من آمادهام.
و در جای دیگر میفرماید: از انبوه و کثرت گناهان نیز خوفی به دل راه ندهید زیرا آنچه گناه کردهاید خواهم بخشید "إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا"
بنابراین تمام کلمات و سخنان خداوند با بندگانش، مالامال از عشق و کمال مودت بوده است. از این رو کمال بیانصافی است که کسی با چنین پروردگاری کنار نیاید و کمال بیانصافی است که کسی خود را در جای دیگری خرج کند و بر سفرهی غیر او نشیند و کمال بیانصافی است که آدمی تمامی عشق و توجه خود را مصروف امورات دنیایی و مادی بسازد.
انسان باید تنها اندکی از عُلقه و مهر خود را خرج دیگران کند اما بیشتر آن را باید صرف او کند که همه کارهی انسان است و به معنای واقعیِ کلمه، دلسوز و عاشق انسان میباشد.
حال نمونهای از این عشق و دلسوزی را بشنوید:
خداوند به داوود(ع) فرمود: آنکه مرا یاد کند من نیز او را یاد خواهم کرد. آنکه مرا میخواند من نیز او را میخوانم. و آنکه دوستدار من است من نیز دوستدار او خواهم بود. و آنکه با من است من نیز با او خواهم بود.
و فرمود: "و جَنَّتی للمُطِیعینَ"؛ بهشت من از آنِ مردم مطیع و تابع است.
"و حُبّی لِلمُشتاقین" ؛ عشق و دوستی من نیز مربوط به عاشقان و مشتاقان است.
و البته این عشق، زیباترین عشقهاست زیرا دو سویه است. چرا که اگر انسان، عاشق اوست، او نیز عاشق انسان است.
اما عشق انسان کجا و عشق خداوندی کجا؟!
تمام عشق انسان در یک دل است که به قدر یک مشت بیشتر نیست. اما عشق خداوند بیانتهاست و او این عشق و مهر بیمنتها را در برابر عشق انسان قرار میدهد.
"و أنَا خاصَّةٌ لِلمُحِبّین"؛ من رفیق خاص و خصوصی دوستداران و عاشقان خود هستم.
"أهلُ طاعَتی فی ضِیافَتی" ؛ آنها که طاعت مرا پیش میگیرند در مهمانی من هستند.
"و أهلُ شُکری فی زِیادَتی" ؛ شاکران من، منتظر زیادت و فزونی نعمتها باشند.
"وَ أَهْلُ ذِکْرِی فِی نِعْمَتِی" ؛ و ذاکران من، غرق نعمتهای من هستند.
و فرمود: "وَ أهلُ مَعصِیَتی لا اَیسُ مِن رَحمَتی"؛ آنها که خود را آلوده ساختند و سخنان مرا نادیده گرفتند و آنچه گفتم به کار نبستند بلکه تمرّد نیز نمودند، از رحمت من ناامید نباشند.
"و إن تابُوا فأنا حَبیبُهُم"؛ اگر بازگردند، من عاشق آنها خواهم شد.
"و إن دَعَوا فَأنا مُجِیبُهُم" ؛ اگر دست به دعا بردارند دعایشان را مستجاب خواهم کرد.
"و إن مَرضوا فأنا طَبیبُهم" ؛ و اگر بیمار شوند آنها را مداوا خواهم کرد.
حال با خدایی اینگونه پر مهر، آیا می توان قهر کرد؟ آیا سزاوار است که آدمی به او پشت کند؟! اگر به او پشت کنیم به که رو کنیم؟ اگر او را بگذاریم، چه برداریم؟ چه چیزی در این عالم وجود دارد که مهر او را با خود نداشته باشد؟ آنهم مهری عاشقانه و سخاوتمندانه که بر همه ارزانی میکند و پیوسته به دنبال کمترین بهانه است تا ابر لطف خویش را بارش دهد؛ و با یک قدم دهها قدم به سوی بندهاش برمیدارد و با عمل خیر گرچه اندک، تمام درهای سعادت و رحمت دنیوی و اخروی بر روی بندهی خود باز میکند.
حکایت میرزا خلیل تهرانی شنیدنی است. او معروف بود به طبیبِ مردهزندهکن. او میگوید: من در علم طب، درس زیادی نخوانده بودم، همهی این مهارت و بصیرت از برکت یک قرص نان بود. او می گوید: در ایام جوانی به قصد زیارت کریمهی اهل بیت، حضرت معصومه(س) به قم مشرف شدم. در آن زمان، در شهر قم گرانی عجیبی بود و مردم در سختی و گرانی و گرسنگی بودند و نان به سختی به دست میآمد و این نتیجهی جنگ میان ایران و روس بود. من در یکی از حجرههای دارالشفا که افراد غریب در آنجا منزل میکردند، منزل کرده بودم.
روزی به بازار رفتم و با رنج فراوان نانی به دست آوردم. درمیان راه، از اسیران نصارا زنی را دیدم که طفلی در بغل داشت و از گرسنگی صورتش زرد شده بود. همین که نان را در دست من دید، گفت: شما مسلمانان رحم ندارید؟! خلق را اسیر میکنید و گرسنه نگه میدارید؟! من دلم به حال او سوخت، نانی را که در دست داشتم به او دادم و یک شبانه روز را با گرسنگی سپری کردم.
تنها و بیحال کف حجره افتاده بودم که مردی آمد و گفت: مریضی دارم که از درد، رنج میبرد اگر دکتری سراغ داری بگو. ناگهان به او گفتم: فلان چیز خوب است. او گمان کرد من پزشک هستم بنابراین بازگشت و دارویی را که گفته بودم به مریض خوراند و مریض فوراً خوب شد.
پس از این قضیه، جمعی به سراغم آمدند و از من تشکر کردند. از هر طرف مردم برای معالجه به سراغم آمدند و من با مراجعه به کتب قدیمی، آنها را درمان میکردم. در اندک زمانی مشهور و معروف شدم و نام من در زمرهی استادان طب ثبت شد و همهی این قضایا بر اثر ایثار یک قرص نان بود!
راستی کیست که نخواهد با چنین خدای پر مهر و محبتی آشتی کند و رابطهای عاشقانه، عارفانه، عابدانه و عالمانه برقرار کند؟!
سلام و درود بر آینهی تمامنمای محمدی، میوهی دل ام لیلا (س)، نور چشم حسین (ع)، امید اهل حرم، علیاکبر حسین علیه السلام. یک «یاسین» هدیهی میلادش.
صلوات
ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 18ر2ر1396
التماس دعا ی خیر - الّلهم عجّل لِولیک الفرج
منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور باد.