در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکمت» ثبت شده است

گریه بر حسین علیه السلام و همنشینی با محرم

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۲ ق.ظ

سلام برمحرم، سلام بر صاحب محرم، سلام بر پرچمدار محرم، سلام بر منتقم محرم

یک برگ توت در اثر تماس با نبوغ انسان، به ابریشم تبدیل می‌شود.

یک مشت خاک در اثر تماس با نبوغ انسان، به قصر بدل می‌شود.

یک درخت سرو در اثر تماس با نبوغ انسان، دگرگون می‌شود و به شکل مسجد و معبدی درمی‌آید.

یک رشته پشم گوسفند در اثر تماس با ابتکار انسان، به صورت لباسی فاخر در می‌آید.

اگر در برگ، خاک، چوب و پشم این امکان هست که ارزش خود را از طریق انسان، صد برابر بلکه هزار برابر کنند، آیا ما نمی‌توانیم با این بدن خاکی که نام انسان را حمل می‌کند، چنین کنیم؟! به‌راستی چقدر زمان لازم است که در اثر تماس با محرم حسینی، حسینی شویم؟! مراقب باش جا نمانیم!

 

 

سید عبدالکریم کفاش، هفته‌ای یک‌ مرتبه به محضر حضرت صاحب‌الزمان (عج) مشرف می‌شد. او در «ری» و جوار سید عبدالعظیم حسنی (ع) می‌زیست. روزی حضرت مهدی (عج) از او می‌پرسد: اگر ما را نبینی چه خواهی کرد؟ می‌گوید: می‌میرم! حضرت به او فرمودند: اگر چنین نبودی، ما را نمی‌دیدی.

وقتی از او علت باز شدن راه ملاقات را پرسیدند، فرمود: یک شب، جدم پیامبر ختمی مرتبت (ص) را در عالم رؤیا دیدم، از ایشان تقاضای ملاقات با حضرت را نمودم؛ فرمودند: در شبانه‌روز، دو مرتبه برای فرزندم سیدالشهدا (ع) گریه کن. از خواب بیدار شدم و این برنامه را به مدت یک‌سال اجرا نمودم، لذا به تشرّف خدمت آن حضرت نایل آمدم.

خوشا دردی که درمانش حسین است             خوشا جانی که جانانش حسین است

بـوَد فـرمـان‌روایِ کشــور دل                    خوش آن کشور که سلطانش حسین است

در توقیع شریف از ناحیه‌ی مقدسه‌ی امام زمان (عج) رسیده‌است: «فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَبکَینَّ لَکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً»؛ هر آینه صبح و شامگاهان بر تو می‌گریم و به جای اشک، برایت خون گریه می‌کنم.

پس یکی از خصوصیات حضرت، گریه بر جدش حسین بن علی (ع) است و کسی که این عمل را انجام دهد، موجبات خشنودی آن حضرت را فراهم نموده است.

دو کلام در بابِ حضرتِ ارباب

عباس محمود عقاد (نویسنده و ادیب مصری) می‌گوید: «جنبش حسین علیه‌السلام و رفتن او از مکه به سوی کشور عراق، حرکتی نیست که با سنجش حوادث امروز و با پیش‌آمدهای روزانه معمولی به آسانی بتوان در آن قضاوت کرد؛ زیرا جنبش حسین علیه‌السلام یکی از بی‌نظیرترین جنبش‌های تاریخی است که تاکنون در زمینه دعوت‌های دینی و یا نهضت‌های سیاسی پدیدار شده است.»

توماس کارلایل، فیلسوف، ادیب و مورخ مشهور انگلیسی می‌گوید: «بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین علیه السلام و یارانش، ایمان استوار به خدا داشتند؛ و پیروزی حسین علیه السلام با وجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است!»

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ محرم سال 1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

برای خواندن کلام بزرگان درخصوص امام حسین علیه السلام به ادامه مطلب مراجعه فرمایید. ادمین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۲ ، ۰۹:۲۲
خادمه الزهراء

مروارید فرصـت

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۳۷ ق.ظ

با سلام و عرض تبریک حلول ماه ذی‌الحجه بر تمام زائران و عاشقان بیت‌الله‌الحرام.

فرصت‌ها به‌سرعت برق و باد می‌آیند و می‌روند. ماه رمضان، شوال، ذی القعده، ذی الحجه؛ و چه بی‌توجه هستیم به اینکه آمد و رفت هرکدام از این ایام، بلعیده شدن تکه‌ای از عمر ماست و فرصتی تازه و نو که در اختیار ما قرار می‌گیرد و به‌سرعت از ما گرفته می‌شود.

 

 

فرصت، در فرهنگ دینی از تعابیر عجیبی برخوردار است؛

🌼 که گاهی فرموده‌اند: فرصت‌های خوب را دریابید زیرا فرصت‌ها همچون ابر می‌گذرند.

🌼 گاهی فرموده‌اند: فرصت، زودگذر است و دیریاب.

🌼 گاهی فرموده‌اند: فرصت، شکار است (یعنی به محض دیدن باید برای به‌دام انداختن و شکار کردنش، اقدام کنی وگرنه فرار کرده، از دست می‌رود).

🌼 گاهی فرموده‌اند: فرصت، غنیمت است.

🌼 گاهی فرموده‌اند: فرصت را دریاب قبل از آنکه از دست رفتنش موجب اندوه گردد.

🌼 و گاهی فرموده‌اند: به هرکس فرصتی دست دهد و او به انتظارِ دست دادن فرصت کامل و بهتر، آن را به‌تأخیر اندازد؛ روزگار همان فرصت را نیز از او برباید زیرا کارِ ایام، بردن است و روشِ زمان، از دست رفتن.

🌼 و فرموده‌اند: فرصت را دریاب قبل از آنکه به‌ اندوه تبدیل شود.

 

نوشته‌اند: شغل مردی، تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدف‌های شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع‌آوری می‌کرد و مدام به صدف‌ها لعنت می‌فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می‌کردند. او باید هر روز آنها را روی هم انباشته می‌کرد؛ و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می‌داد.

روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدف‌های بدبو درست کرده بود، خلاص کند. او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت.

یک سال بعد، آن دو مرد، در جایی یکدیگر را دیدند. آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به آنجا رسیدند، مرد نظافتچی نمی‌توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید، چطور توانسته چنین ثروتی را به‌دست بیاورد؟!

مرد ثروتمند پاسخ داد: من هدیه‌ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می‌داد و تو قبول نمی‌کردی! در تمام صدف‌های نفرت‌انگیز تو، مروارید نهفته بود!

بیشتر وقت‌ها، هدایا و موهبت‌های الهی در بطن خستگی‌ها و رنج‌ها نهفته‌اند، این ما هستیم که موهبت‌هایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می‌دهد، ندانسته رد می‌کنیم.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 1ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۲ ، ۱۱:۳۷
خادمه الزهراء

ما برایِ خداییم

يكشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۰۷ ق.ظ

 

آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا ذره‌بین، پارچه را می‌سوزاند؟ بسیار ساده است، ذره‌بین، نور آفتاب را جذب می‌کند و از طریق کانون خود، آن را به یک نقطه منتقل می‌سازد بنابراین اگر پارچه یا کاغذی را جلوی آن بگیرید، می‌سوزاند. اما پنجره‌ی اتاق با وجود آنکه نور آفتاب را از خود عبور می‌دهد، نمی‌تواند پارچه را بسوزاند؟ تفاوت در این است که شیشه، قدرت متمرکز ساختن انرژی به‌دست آمده را ندارد و نور آفتاب را به همان طریقی که جذب کرده، انتقال می‌دهد.

یکی از بیماری‌های رایج اجتماعی، عارضه‌ی از این شاخه به آن شاخه پریدن است.

موفقیت و رسیدن به اهداف، جز با تمرکز بر خواسته‌ها ممکن نیست.

اهداف و برنامه‌هایتان را ستاره‌ی راهنمای زندگی خود قرار دهید و هر فعالیت و برنامه‌ی جدید را در چارچوب طرح بزرگ سرنوشت خود ارزیابی کنید.

امروز، سرگرم کاری بودن و فردا به کار دیگری پرداختن، فرد را هیچ‌گاه به جایی نمی‌رساند.

هرجا هستید باید با تمام وجود، آنجا باشید.

یک کشورِ تقسیم شده، در مقابل حمله‌های دشمن، مقاومت نخواهد کرد؛ و یک انسانِ تقسیم شده، نمی‌تواند به‌طور شایسته‌ای با زندگی برخورد کند.

و می‌دانی که خدا هم، همه‌ی تو را یک‌جا می‌خواهد.

بانوی دو سرا، زهرای اطهر (س) فرمودند: تو با همه وجود برای خدا باش تا خدا هم، همه برای تو باشد.

بیایید اینگونه باشیم.

  من آنِ تو اَم، تو را چه باشد؟ هیچی     تو آنِ منی، مرا همه هستی هست         

  شعر از: اوحدالدین کرمانی، اضافه شده به متن توسط ادمین

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 19ر7ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۱ ، ۱۱:۰۷
خادمه الزهراء

تن سپردن به قضا و قَدَر الهی

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۰۵ ق.ظ

 

در روزگار کهن، پیرمرد روستازاده‌ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد و همه‌ی همسایگان برای دلداری به خانه‌اش آمدند و گفتند: عجب شانس بدی آوردی که اسب فرار کرد!

روستازاده‌ی پیر در جواب گفت: از کجا می‌دانید که این از خوش‌شانسی من بوده یا بدشانسی‌ام؟و همسایه‌ها با تعجب گفتند: خوب، معلومه که این بدشانسیه!

هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه‌ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت همراه بیست اسب دیگر به خانه برگشت!

پیرمرد بار دیگر در جواب گفت: از کجا می‌دانید که از خوش‌شانسی من بوده یا بدشانسی‌ام؟

فردای آن روز، پسر پیرمرد حین سواری در میان اسب‌های وحشی زمین خورد و پایش شکست. همسایه‌ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی!

و کشاورز پیر گفت: از کجا می‌دانید که این از خوش‌شانسی من بوده یا بدشانسی‌ام؟ و چندتا از همسایه‌ها با عصبانیت گفتند: خوب، معلومه که از بدشانسی تو بوده، پیرمرد احمق کودن!

چند روز بعد، نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمین دوردستی با خود بردند. پسر کشاورز پیر به‌خاطر پای شکسته‌اش از اعزام معاف شد.

همسایه‌ها برای تبریک بار دیگر به خانه‌ی پیرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد؛ و کشاورز پیر گفت: از کجا می‌دانید که...؟

همیشه گذشت زمان، ثابت می‌کند که بسیاری از رویدادهایی را که بدبیاری و مسایل لاینحل زندگی خود می‌پنداشتیم، به صلاح و خیرمان بوده و آن مشکلات، نعمات و فرصت‌هایی بوده که زندگی به ما اهدا کرده است. چه بسیار باشد در به‌دست آوردن و قبول چیزی اکراه دارید و حال آنکه به سود شماست؛ و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید درحالیکه آن به ضرر و زیان شماست.

و خداوند در بخشی از آیه ۲۱۶ سوره‌ی بقره می‌فرماید: «وَ عَسی‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ و چه بسیار اتفاق افتد که امری شما را ناگوار آید درحالی‌که آن به خیر و صلاح شماست؛ و چه بسیار امری را بسیار دوست می‌دارید و آن شما را شر و فساد خواهد بود و خداوند به مصالح امور آگاه است و شما را از آن آگاهی نیست.

از شفاخانه‌ی آن طبیب غیبی دارویی آمده است که دوای بسیاری از بیماری‌های جسم و جان است و در عین حال از منشأ پیدایش بیماری نیز خبر می‌دهد. چه بسیار رنج‌ها و محرومیت‌ها محصول آن است که آدمیان هم به ظاهر قضاوت می‌کنند، هم تنها به حال می‌اندیشند درحالی‌که خردمند، در باطنِ اشیا نظر می‌کند و به عاقبت کارها نیز می‌اندیشد. بدیهی است آن خیری که روی در شر داشته باشد، از همان آغاز، شر است و آن شیرینی که مقدمه‌ی بیماری است، از همان آغاز در کام خردمندان تلخ می‌آید؛ و در مقابل، اگر رنجی در کار باشد که راه رسیدن به شادی و خوشبختی است، آن عینِ خیر است و باید آن رنج را به جان خرید.

حافظ سروده است:

دلتنگ نباید بود از طعن حسود ای دل            شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد

زیبا گفته آن حکیم که: علف هرزه چیست؟ آن گیاهی است که هنوز فوایدش کشف نشده است.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 27ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۱ ، ۱۰:۰۵
خادمه الزهراء

در یک موزه‌ی معروف که با سنگ‌های مرمر، کف‌پوش شده بود، مجسمه‌ی بسیار زیبای مرمرینی به نمایش گذاشته شده بود که مردم از راه‌های دور و نزدیک برای دیدنش به آنجا می‌رفتند. کسی نبود که مجسمه‌ی زیبا را ببیند و لب به تحسین باز نکند. شبی سنگ مرمرینی که کف‌پوش سالن بود با مجسمه، شروع به حرف زدن کرد: این منصفانه نیست، چراکه همه، پا روی من می‌گذارند تا تو را تحسین کنند، مگر یادت نیست ما هر دو در یک معدن بودیم؟ این عادلانه نیست، من خیلی شاکی‌ام!

مجسمه آرام لبخند زد و گفت: یادت هست روزی که مجسمه‌ساز، خواست روی تو کار کند، چقدر سرسختی و مقاومت کردی؟ سنگ پاسخ داد: آره، آخر ابزارش به من آسیب می‌رساند، گمان کردم می‌خواهد آزارم دهد، من تحمل این همه درد و رنج را نداشتم. مجسمه با همان آرامش و لبخند ادامه داد: ولی من فکر کردم که به‌طور حتم می‌خواهد از من چیزی بی‌نظیر بسازد، به‌طور حتم قرار است به یک شاهکار تبدیل شوم. به‌طور حتم «در پی این رنج، گنجی نهفته هست». پس به او گفتم هرچه می‌خواهی ضربه بزن، بتراش و صیقل بده! پس دردِ کارهایش و لطمه‌هایی را که ابزارش به من می‌زدند، به جان خریدم و هرچه بیشتر می‌شدند، بیشتر تاب می‌آوردم تا زیباتر شوم. امروز نمی‌توانی دیگران را سرزنش کنی که چرا روی تو پا می‌گذارند و بی‌توجه عبور می‌کنند.

 

واعظ قزوینی، درباره‌ی تحمل سختی‌ها می‌سراید:

تن به ‌محنت ده اگر خواهی بگردی سربلند                گر نیفتادی به آتش، اوج نگرفتی سپند

به‌راستی اگر روزی شما، معلم یک کلاس باشید، سعی خود را برای فراگیری همه‌ی بچه‌ها به کار می‌برید ولی بیشترین مراقبت و مواظبت خود را همیشه معطوف کدام دانش‌آموز می‌کنید؟ به‌طور طبیعی دانش‌آموزی که از لحاظ درسی در شرایط مطلوب؛ و از نظر اخلاقی، متین و موقر است؛ و سعی می‌کنید برای جلوگیری از افت تحصیلی، به‌طور مرتب، آزمایش یا امتحانی را برقرار نمایید. در این آزمایش اگر شاگردانِ دیگر، نمراتی مثل: یازده بگیرند، غمی نیست ولی اگر آن شاگرد یا شاگردان مورد نظر شما، نمره‌ی هجده را هم احراز کنند، شما به‌شدت منقلب می‌شوید و به‌سرعت علت آن را جویا می‌شوید.

وضعیت ما هم در زندگی، در کلاس درس خدا این‌گونه است، آنان که شاگردان عزیز و بندگان خوب خدا هستند، در معرض آزمایش بیشترند!

عرفا می‌گویند: آنان که پیش خدا مقربند، رنجشان افزون‌تر است!

یادمان باشد که زندگی بدون چالش، مزرعه بدون حاصل است. تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می‌رسد، مرغ است.

زندگی ما با تولد شروع نمی‌شود با «تحول» آغاز می‌شود. لازم نیست بزرگ باشی تا شروع کنی، شروع کن تا بزرگ شوی.

باد با چراغ خاموش، کاری ندارد. اگر در سختی هستی بدان که روشنیِ صبح، نزدیک است.

باور کن زمستان رفتنی است حتی اگر تمام شب‌هایش یلدا باشد.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 26ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۱ ، ۰۹:۵۳
خادمه الزهراء

هرکه آن کند که نباید، آن ببیند که نشاید!

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۴۰ ق.ظ

 

پادشاهی ظلم در حق رعیت، بسیار می‌کرد و مردم روز و شب از بیداد او دست به دعا برداشته بودند. روزی شاه به شکار رفت و چون بازگشت، دستور داد که دیگر هیچ ظلمی در حق هیچ‌کس صورت نگیرد. رعایا با این مژده، شادی‌ها کردند و نفس به راحتی کشیدند. یکی از رعایا پرسید: چه پیش آمده که پادشاه چنین دستوری داده‌اند؟ شاه گفت: به شکار رفته بودم، دیدم سگی به دنبال روباهی دوید و استخوان پایش را جوید. روباه با پای لنگ به سوراخی فرار کرد و سگ بازگشت. ناگهان مردی رسید و سنگی به سوی سگ انداخت، پای سگ شکست؛ هنوز چند گام نرفته بود که اسبی، لگد به پای آن مرد زد و پایش شکست؛ و آن اسب مقداری راه نرفته بود که پایش به سوراخی فرو رفت و شکست؛ من به خود آمدم و گفتم: هرکه آن کند که نباید، آن ببیند که نشاید!

چه قانون عجیبی است این قانون «کارما» در طبیعت؛ یا به‌قول ما قانون عمل و عکس العمل؛ و یا قانون علت و معلول، قانون تابش و بازتابش. همه‌ی اینها یک معنی دارد، گفته می‌شود که هرچه می‌کنیم با هر نیتی که داریم؛ هر عمل ما، تابشی است به بیرون که بازتابشی به درون دارد.

ببینید در طبیعت، نور خورشید به زمین می‌خورد، از زمین به چشم ما می‌رسد و ما می‌توانیم زمین را ببینیم. هرچیزی بازگشتی دارد، در کوه صدا می‌زنیم، صدا به دیوار کوه برخورد می‌کند و به سوی ما برمی‌گردد.

بدانید که تمام نیات ما و اعمال ما، تابشی به بیرون دارند. نیت ما، نوری به بیرون می‌تاباند؛ و عمل به مقدار ضعیف‌تر، چون نیت، همیشه از عمل قوی‌تر است.

این اعمال و نیات ما، بازتابشی دارند که حتماً به سوی ما برمی‌گردد. اگر عملی انجام دهیم که مثبت باشد، تابش آن مثبت است و بازتابشِ مثبت خواهد داشت؛ و اگر منفی باشد، تابش منفی است و بازتابش، منفی خواهد بود.

مطمئن باشید اگر شب با نیت خیر بخوابید که فردا، فلان کار خیر را انجام خواهم داد؛ و اگر فردا به هر دلیلی انجام ندهید، بازتابشش به خود شما می‌رسد؛ و برعکس آن.

روایتی داریم که بازتاب سه چیز بسیار زود به ما برمی‌گردد:

🌷 یکی ستم به دیگران، به هر مخلوقی؛

🌷 یکی مکر و حیله در مورد دیگران؛

🌷 یکی هم پیمان شکنی، اهمیت ندادن به قرارهایی که می‌گذاریم و تعهدهایی که برعهده می‌گیریم.

یادمان باشد ما در یک اتاق شیشه‌ای زندگی می‌کنیم، اگر سنگی به‌طرف کسی پرتاب کنیم، ناچار دیوار اتاق شیشه‌ای ما هم خواهد شکست.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 25ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

 پی‌نوشت ادمین: شاید بپرسید پس چرا کسانی که به ما ظلم می‌کنند، اثر ظلمشان را نمی‌بینند. یا بهتر است بگوییم ما نمی‌بینیم که چیزی‌شان بشود و به قول معروف عامه: ظالم سالم است. در جواب باید گفت: اولاً از کجا مطمئن هستید که تقاص ظلمشان را نمی‌بینند. شاید ما متوجه بطن زندگی‌شان نیستیم و از آنچه به واقع به سرشان می‌آید آگاهی نداریم. ثانیاً خداوند گاهی به این ظالمان مهلت می‌دهد. مهلتی برای برگشت و توبه و جبران. گاهی هم مهلتی می‌دهد برای اینکه در منجلاب گمراهی بیشتر فرو بروند و این مهلت دادن، برای افزودن عذابشان است. و در نهایت، تقاص ظلم از ظالم گرفته خواهد شد. یا در این دنیا، یا در دنیای باقی.

وَلَا یحسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لِّأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیزدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ

و کسانی که کافر شدند، گمان نکنند مهلتی که به آنان می‌دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان می‌دهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و برای آنان عذابی خوار کننده است. (آل عمران، ۱۷۸)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۱ ، ۰۹:۴۰
خادمه الزهراء

قدرت کلام

شنبه, ۱۰ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۲۷ ق.ظ

 

چند نفر برای شنیدن سخنان استادی به ملاقات او آمده بودند. استاد برای آنان در مورد قدرت و نفوذ کلماتی که در درک مذهب، نقش اصلی را بازی می‌کنند، سخنرانی کرد. در پایان سخنرانی بحثی آغاز شد.

یکی از شرکت‌کنندگان با صدای بلند و لحنی خشن، استاد را مخاطب قرار داد و گفت: من صبورانه به سخنرانی شما گوش کردم و حالا چیزی را که از قبل می‌دانستم، تأییدشده می‌بینم. من تاکنون در چنین زمان کوتاهی این همه حرف به درد نخور نشنیده بودم!

ناگهان در میان آن سکوت ناخوشایند، صدای استاد طنین افکند که می‌گفت: و شما هم احمق‌ترین فردی هستید که من در زندگی خود دیده‌ام! مرد طوری شگفت‌زده شد، گویی صاعقه‌ای به او برخورد کرده است.

با عصبانیت فریاد زد: ای مرد کلاهبردار، تو چگونه جرأت می‌کنی که یک فرد تحصیل‌کرده و محترم را احمق بخوانی؟ استاد گفت: خوب، پس به عنوان یک فرد تحصیل کرده، باید قبول کنی که این آزمایش با موفقیت روبه‌رو شد.

تو ادعا کردی که کلمات، هیچ قدرتی ندارند اما شنیدن کلمه‌ی "احمق" تو را این اندازه خشمگین کرد. حالا به این فکر کن که کلمات "خداوند"، "حقیقت"، و "عشق" چه تأثیری در افرادی که به آنها ایمان دارند، می‌گذارند؟!

 

کلمه و کلام از آفریده‌های شگفت‌انگیز خداوند است که خود از آن طریق با انسان در ارتباط بوده است. کلام و گفتار، یکی از بزرگ‌ترین تفاوت‌های میان انسان و حیوان است. ارسطو گفته است: «انسان چون ناطق است، انسان است».

استفاده از کلمات و گفت و شنود با دیگران به‌ویژه با دوستان و فامیل از جالب‌ترین لذاتی است که انسان سالم از آن برخوردار است. با کلام است که انسان می‌تواند به غنی‌ترین تجارب دیگران دست یابد.

در زندگی روزمره و در داد و ستد اجتماعی، کلام، بزرگ‌ترین نقش را در برقراری ارتباط دارد. حیوانات برای ارتباط با یکدیگر به‌طور خیلی محدود از صوت‌ها، علایم و حرکت‌ها استفاده می‌کنند که با قدرت کاربردی رفتار کلامی انسان، هرگز قابل مقایسه نیست.

می‌گویند: فکر، اولین مرحله‌ی خلقت است؛ و کلمه‌ها مرحله‌ی دوم خلقت هستند. در واقع کلمه‌ها، عقاید شکل‌گرفته و افکار بیان شده هستند. به عبارت ساده، آنچه می‌گویی، فکری است که بیان می‌شود.

مولوی می‌گوید: شناخت انسان بدون شناخت قدرت کلمات میسر نیست.

واژه‌ها بسیار نیروبخش هستند و احساسات و عواطف انسانی را به‌شدت برمی‌انگیزانند و در آنها تأثیری فوق‌العاده دارند. ضمیر ناخودآگاه بدون توجه به ماهیت واژه‌ها، تحت تأثیر آنها قرار می‌گیرد و آنها را ضبط و بایگانی می‌کند. بر اثر تکرار واژه‌ها و تلقین‌های مثبت، می‌توان ذهن خود را برنامه‌ریزی کرد و دیدگاه‌های مثبت را جایگزین دیدگاه‌های منفی نمود. در واقع همان‌طور که برنامه‌ی کامپیوتر را می‌توان عوض کرد، برنامه‌ی ذهن را نیز به کمک واژه‌ها و تلقین‌ها می‌شود تغییر داد.

کسی که از نفوذ کلام باخبر است، به هنگام گفت و گو دقت بسیار به خرج می‌دهد. کافی است مراقب واکنش کلامش باشد تا بداند که بی‌ثمر باز نمی‌گردند.

انسان با کلامی که بر زبان می‌آورد، پیوسته قوانینی برای خود وضع می‌کند. نیروهای غیبی همواره برای آدمی سرگرم کارند و این خود اوست که «سرنخ را به‌دست دارد» هرچند که به این مهم، واقف نیست. به دلیل قدرت تموج و نفوذ طیفی کلام، هر آنچه آدمی بر زبان آورد، همان را به‌سوی خود جذب خواهد کرد.

کسانی که پیوسته از بیماری سخن می‌گویند، همواره بیماری را به سوی خود جذب می‌کنند و همچنین کسانی که پیوسته از سلامتی و یا ثروت سخن می‌گویند، همواره سلامتی و ثروت را به‌سوی خود جذب می‌کنند.

از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخن‌های تو، بر تو حکم خواهد شد.

شیخ بهایی می‌سراید:

آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست                  وآن کس که مرا گفت نکو،خود نیکوست

حال متکلم از کلامش پیداست                              از کوزه همان برون تراود که در اوست

و چه زیباست کلام مولای متقیان علی علیه السلام که فرمودند: شخصیت و قیمت انسان‌ها به ظاهر و لباس آنها نیست بلکه شخصیت انسان‌ها در زیر زبان آنها نهفته است، بگذارید سخن بگویند تا شخصیت واقعی آنها آشکار گردد.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 15ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۱ ، ۱۱:۲۷
خادمه الزهراء

و اسلامی که دین پاکی است

شنبه, ۱۰ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۱۸ ق.ظ

 

پیرمردی که به‌تنهایی در خانه‌اش زندگی می‌کرد، به خانم همسایه شکوه کرد که دید چشمانش چنان ضعیف شده است که دیگر نمی‌تواند از پنجره‌ی خانه‌ی خود زیبایی‌های دنیا را ببیند. زن متوجه شد که شیشه‌ی پنجره‌های پیرمرد، پوشیده از گرد و غبار است و آنها را شست و تمیز کرد. پیرمرد از اینکه می‌توانست مانند همیشه همه چیز را به‌روشنی ببیند، بسیار شادمان شد. خانم همسایه به او گفت: این دید چشم‌های شما نیست که کم شده است بلکه شما اجازه داده‌اید که شیشه‌ی پنجره‌هایتان کثیف شوند.

اگر نگذاریم پنجره‌ی روحمان کثیف شود، هرگز خداوند از برابر دیدگان ما محو نخواهد شد. در این صورت به هر کجا که گام نهیم، سوسوی روشنایی عشق و یاری را همراه خود خواهیم داشت.

پاکی، اساس جذب همه موهبت‌هاست، موهبت‌ها همیشه جذب پاکی می‌شوند؛ و به نسبت پاکی که در خود ایجاد می‌کنید لایق جذب موهبت‌ها می‌شوید. یقین بدانید که آلودگی، محرومیت است.

ببینید طبیعت، سرشار از پاکی است، برگ درخت‌ها که کثیف و غبارآلود می‌شوند، باران می‌آید. باران، آلودگی‌ها را می‌شوید، نور خورشید، آب بر روی برگ‌ها را خشک می‌کند و برگ‌های درختان پاکیزه می‌مانند.

طبیعت، مدام خود را پاکیزه می‌کند و آلودگی‌ها را ازخود دور می‌کند؛ هیچ گربه‌ای نیست که بعد از غذا خوردن، دست و روی خود را لیس نزند و به شیوه‌ی خود، خود را پاک نکند؛ هیچ مرغی نیست که بعد از دانه خوردن، نوک خود را به زمین نمالد و آن را پاک نکند.

ما باید پاکی را از کجا شروع کنیم؟

باید پاکی را از ذهن‌مان آغاز کنیم. ذهن خود را پاک کنیم از نفرت‌ها و کینه‌ها و نبخشیدن‌ها و نفرین‌ها. سپس دل خود را پاک کنیم از نیت‌های ناپاک و آلوده. شاید یک نیت ناپاک در دل و ذهن ما، نگذارد موهبت‌های الهی را جذب کنیم؛ و سپس نوبت به محیط زندگی‌مان می‌رسد.

راستی، وقتی پیامبر ما فرمودند که اگر زباله؛ و گرد و غبار؛ و ظروف نشسته، شب تا صبح در خانه‌ی شما باشد، مانع اجابت دعای شما و جذب موهبت‌های الهی می‌شود؛ آنگاه دل و ذهن آلوده چه بر سر ما می‌آورد؟!

بیایید از همین امروز اجرای قانون پاکی را شروع کنیم.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 14ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۱ ، ۱۱:۱۸
خادمه الزهراء

اضطرار فرج

پنجشنبه, ۸ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۳۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود، تقدیم به همه آنهایی که امشب دلتنگی می‌کنند.

هردم بشارت‌های دل، از هاتف جان می‌رسد                  هرکس که از جان بگذرد، آخر به جانان می‌رسد

یک دم میاسا روز و شب، مردی بجو دردی طلب             چون جان ز درد آمد به لب، ناگاه درمان می‌رسد

ره گر دراز آید ترا، شیب و فراز آید ترا                         چون ترک تاز آید ترا، آخر به پایان می‌رسد

این خانه چون ویران شود، معمور و آبادان شود                این سر چو بی‌سامان شود، ناگه به سامان می‌رسد

ای مبتلا ای مبتلا، برکش صلا برکش صلا                  در دل اگر رنج و بلا، روزی به مهمان می‌رسد

اندیشه و اندوه و غم، رنج و تعب درد و الم                    هر یک نهد در دل قدم، با حکم و فرمان می‌رسد

بر دل اگر باری بود، بار غم یاری بود                          در پا اگر خاری بود، خار از گلستان می‌رسد

شعر از: میرزا حبیب خراسانی

 

بانویی پریشان‌حال، نزد امام ششم علیه السلام آمد و عرض کرد: تنها پسرم به سفر رفته، آمدنش دیر شده، دوبار به محضرت آمده‌ام، فرمودید برو، صبر کن، خواهد آمد!

اما به‌جانت قسم، آقای بزرگوارم! دیگر هیچ صبرم نمانده، طاقتم طاق شده!

حضرت فرمودند: برو به خانه‌ات که چشمت به آمدن پسرت روشن! زیرا خداوند فرموده است: وقتی طاقت بنده‌ام در کاری، طاق شده، هنگام فرج رسیده است.

خدا کند طاقتمان طاق شود!

برای فرجش صلواتی فرستید.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 2ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

 پی‌نوشت ادمین: از کلام استاد به یاد می‌آورم که می‌گفتند: کاش به اندازه اون پیرزن روستایی که شب، از نیومدن مرغش به لونه، مضطر و نگران می‌شه، از نیومدن و غیبت آقامون، دل‌نگران و مضطر می‌شدیم.... الهی به مضطر کربلا، عجل لولیک الفرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۱ ، ۲۰:۳۶
خادمه الزهراء

زائر هر شب ارباب

شنبه, ۳ دی ۱۴۰۱، ۰۱:۴۲ ب.ظ

ابوالحسن فارسی می‌گوید: من زیاد به زیارت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام می‌رفتم، امّا مالم کم شد و جسمم ضعیف گشت و لذا زیارت امام حسین علیه السلام را ترک کردم. در خواب رسول خدا صلی الله علیه و آله را به همراه حسنین علیهماالسلام دیدم. از کنار آنها عبور می‌کردم که امام حسین علیه السلام عرض کرد: ای رسول خدا! این مرد زیاد به زیارت من می‌آمد، امّا دیگر نمی‌آید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمودند: آیا تو زیارت حسین علیه السلام را رها کرده‌ای؟

عرض کردم: هرگز من مولای خویش را رها نمی‌کنم، لیکن ضعیف و پیر شده و مالم نیز کم شده است و لذا زیارت نمی‌روم.

آنگاه حضرت فرمودند: هر شب بر بام خانه‌ات برو و با انگشت اشاره به سوی قبر حسین بن علی علیه السلام اشاره کن و بگو:

السَّلَامُ عَلَیکَ یَا صَاحِبَ‏ الدَّمعَةِ السَّاکِبَةِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمُصِیبَةِ الرَّاتِبَةِ، لَقَدْ أَصبَحَ کِتَابُ اللَّهِ فِیکَ مَهْجُوراً وَ رَسُولُ اللَّهِ فِیکَ مَحْزُوناً وَ عَلَیکَ السَّلَامُ وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.

السَّلَامُ عَلَى أَنصَارِ اللَّهِ وَ خُلَفَائِهِ، السَّلَامُ عَلَى أُمَنَاءِ اللَّهِ وَ أَحِبَّائِهِ، السَّلَامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِکمَةِ اللَّهِ وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَ حَمَلَةِ کِتَابِ اللَّهِ وَ أَوْصِیَاءِ نَبِیِّ اللَّهِ وَ ذُرِّیَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه

 

پس آنچه می‌خواهی درخواست کن، همانا زیارت تو از نزدیک و دور قبول می‌شود.

بحارالانوار: ج۹۸، ص۳۷۵

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۰۱ ، ۱۳:۴۲
خادمه الزهراء