در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۱۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلام استاد» ثبت شده است

حدیث لوح

دوشنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۳۷ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض تسلیت شهادت مظلومانه‌ی تجلی تام جود و سخای الهی جوادالائمه علیه‌السلام، که وجود نازنینش مایه‌ی سرور و شادمانی قلب الهی پدر بزرگوارش و محبان و شیفتگانش می‌باشد. و غم جانکاه شهادتش هرگز از دل دوستانش بیرون رفتنی نیست.

حدیث لوح یکی از غریب‌ترین احادیث وارده در باب ائمه اطهار علیهم‌السلام می‌باشد. به بهانه‌ی شهادت امام نهم علیه‌السلام این حدیث شریف تقدیم حضورتان می‌شود تا تسلای دل‌های عاشقتان باشد.

از امام صادق (ع) نقل شده‌است که فرمودند: پدرم به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: من با تو کاری دارم. چه زمانی می‌توانم پیش تو بیایم و از تو سؤالاتی بکنم؟ جابر عرض کرد: هر زمان که دوست داشتید. پدرم روزی نزد او رفت و به او گفت: ای جابر! مرا از لوحی که در دست مادرم، فاطمه (س)، دختر رسول خدا (ص) دیدی و آنچه که مادرم از مکتوبات آن لوح در اختیار تو گذاشت، با خبر کن!

جابر عرض کرد: قسم به خدا، هنگامی که من در زمان حیات رسول خدا (ص) نزد مادرت فاطمه (س) رفتم تا ولادت حسین (ع) را به او تبریک بگویم، در دست ایشان، لوحی سبز رنگ دیدم. گمان کنم از زمرد بود. نوشته‌هایش سفید رنگ، شبیه رنگ خورشید بود.

پس عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت، ای دختر رسول خدا! این لوح چیست؟

حضرت زهرا (س) فرمود: این لوحی است که خداوند به رسول خدا (ص) هدیه داده است. در آن اسم پدرم و اسم شوهرم و اسم دو فرزندم و اسامی اوصیا از نسل فرزندم هست. پدرم نیز آن را به من عطا فرمود تا با آن، مرا بشارت دهد.

جابر گفت: آنگاه مادرتان فاطمه (س) آن را به من داد، آن را خواندم و از روی آن نوشتم.

پدرم فرمود: آیا نسخه‌ای که از آن برداشته‌ای، نزد تو موجود است تا به من نشان دهی؟

عرض کرد: بله.

پس پدرم با او به منزل جابر رفت. جابر صحیفه‌ای از پوست نازک بیرون آورد.

پدرم گفت: ای جابر! کتاب را نگاه کن تا من برایت بخوانم.

پس جابر به نسخه‌اش نگاه می‌کرد و پدرم می‌خواند. حتی یک حرف هم از آنچه پدرم گفت، مخالف نوشته نبود.

پس جابر گفت: به خداوند سوگند همین‌طور که شما خواندی، در لوح نوشته شده است.

«بسم الله الرحمن الرحیم. این کتابی است از سوی خداوند عزیز حکیم برای محمد پیامبرش و نورش و سفیرش و حجابش و دلیلش روح الامین از سوی پروردگار عالمین بر او نازل گشته‌است.

ای محمد! نامه‌ی مرا بزرگ بدار و نعمت‌هایم را شاکر باش و آنها را انکار نکن. همانا من خدایی هستم که به‌غیر از من معبودی نیست. کوبنده‌ی جباران، پیروزی‌بخش مظلومان، حاکم دین.

همانا خداوندی هستم که به‌غیر از من معبودی نیست، پس هرکس به غیر از فضل من امید داشته باشد یا از غیر از عدل من بترسد، او را آنچنان عذابی می‌کنم که احدی از جهانیان را عذاب نکرده باشم. پس تنها مرا عبادت و به من توکل کن.

همانا من پیغمبری مبعوث کردم که روزهای رسالتش تمام نشد و مدتش به سر نرسید مگر اینکه برای او وصیّ‌ای قرار دادم. همانا من تو را بر انبیا برتری دادم و وصیّ‌ات را بر اوصیا برتری دادم و تو را گرامی داشتم با دو بچه شیر و دو نوه‌ات، حسن و حسین.

پس همانا حسن را معدن علم خود، پس از گذران مدت پدرش قرار دادم؛ و حسین را خازن وحی خود قرار دادم و او را با شهادت گرامی داشتم و با آن به سعادت رسید.

همانا او برترینِ کسانی است که شهید شده‌اند و بالاترین شهید از لحاظ درجه است. کلمه‌ی تامّه‌ی خود را با او قرار دادم و حجت بالغه‌ام نزد اوست؛ و با عترت او پاداش می‌دهم و مجازات می‌کنم.

اولین آنها، علی، سید عابدان و زینت اولیای گذشته‌ی من است و پسرش شبیه جدش محمد است که باقر علم و معدن حکمت من است. شک‌کنندگان در جعفر هلاک خواهند شد، منکر او، منکر من است.

این قول حقیقتاً از سوی من پابرجاست که جایگاه جعفر را گرامی دارم و او را در مورد شیعیانش و یارانش و دوستانش خوشحال می‌کنم.

بعد از او برای موسی، فتنه‌ای کور و تاریک رخ خواهد داد. حجت من مخفی نمی‌ماند و همانا اولیای من هرگز بدبخت نشوند. هرکس هر یک از آنها را انکار کند، پس مرا انکار کرده‌است و هرکس آیه‌ای از کتاب مرا تغییر دهد، بر من افترا بسته است. وای بر منکران و آنان که افترا می‌بندند.

پس از اتمام مدت موسی، بنده‌ام و حبیبم و برگزیده‌ام، علی، ولیّ من و یاور من است. کسی که سختی نبوت را بر دوش او می‌گذارم و او را با تصدی آن امتحان می‌کنم. او را عفریتی مستکبر می‌کُشد. او در شهری که بنده‌ی صالح بنا کرده است، در کنار بدترین آفریدگانم دفن می‌شود.

این قول بر من ثابت است که او را با پسرش محمد، مسرور سازم؛ جانشین پس از او و وارث علمش. او معدن علم من، جایگاه سرّم و حجتم بر مخلوقات است. هیچ بنده‌ای به او ایمان نمی‌آورد مگر آنکه بهشت را جایگاه او قرار می‌دهم و شفاعتش را درباره‌ی هفتاد نفر از خویشانش که همگی مستوجب آتش هستند، می‌پذیرم؛ و به سعادت به پسرش علی، ولیّ من و یاور من و شاهد در خلقم و امین من و وصیّ‌ام ختم می‌شود. از او دعوت کننده به راهم و خازن علمم، حسن را به وجود می‌آورم.

او را با پسرش(م ح م د) رحمة للعالمین، کامل می‌کنم. با او، کمال موسی و بهای عیسی و صبر ایوب است. در زمان او، اولیای من، ذلیل گشته‌اند و سرهای آنها هدیه می‌شود، همان‌طور که سرهای رؤسای ترک و دیلم هدیه می‌شود؛ کشته و سوزانده می‌شوند و در خوف و رعب و هراس به سر می‌برند. زمین با خون آنها رنگین می‌شود و فریاد و فغان زنانشان بالا می‌رود. آنها حتماً اولیای من هستند. با آنها تمامی فتنه‌های کور و تاریک را دفع می‌کنم. به‌واسطه‌ی آنها زلزله‌ها را برمی‌دارم و غل و زنجیرها را بر می‌کنم.

آنها کسانی هستند که صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنهاست و همانا آنها هدایت‌شدگان هستند.»

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 31ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۰۲ ، ۰۹:۳۷
خادمه الزهراء

اهل بیت، علیهم السلام، سرمشق سالکان

دوشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۵۳ ق.ظ

سلام و درود و تسلیت به تمام عزاداران مصیبت رئیس مذهب شیعه امام ششم علیه السلام، آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عامل صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوه‌ی دل اولیاء، آن جگر گوشه‌ی انبیاء، آن وارث نبی، آن عارف عاشق، جعفر صادق علیه السلام.

ما را اول قدم در رستگاری اینست که ایشان و تبارشان را دوست بداریم که رسول خدا (ص) فرمود: هر کس دوست دارد که مانند من زندگی کند و مانند من از دنیا برود و در اقامتگاه دائم بهشت جاویدی که پروردگارم آن را آماده کرده، ساکن گردد؛ واجب است پس از من علی را دوست بدارد و دوست او را نیز دوست بدارد و به امامان پس از او اقتدا کند چون آنان عترت من هستند و از طینت من بوجود آمده‌اند و به آنان فهم دانش روزی داده‌اند؛ وای بر آن گروه از امت من که برتری ایشان را انکار کنند و حرمت خویشی من با آنان را حفظ نکنند، خدا شفاعتم را نصیب آنان نکند.

 

معیار محبوبیت نزد خداوند متعال:

انسان اگر بخواهد محبوب خدای سبحان شود، باید از اهل بیت (ع) که در رأس آنان پیامبر (ص) است، پیروی کند، این پیروی به تدریج انسان را در حدّ سعه‌ی وجودی‌اش به طهارت معنوی می‌رساند؛ و در نتیجه محبوب خداوند می‌شود و به جایی می‌رسد که همه‌ی حرکات و سکنات و منش و روش و اخلاق و عملش در حوزه‌ی جاذبه‌ی حق قرار می‌گیرد و محبوب خداوند می‌شود.

رسیدن به این مقام فقط از طریق اهل بیت (ع) امکان‌پذیر است چون آنان دانا به همه‌ی راه‌ها و چاه‌ها هستند، هم صراط‌شناس و هم صراط‌رو می‌باشند بلکه وجودشان صراط است و از این جهت بهترین راهنمای سالکان کوی حبیب‌اند.

معیار محبوبیت نزد خداوند این انسان‌های کامل‌اند که حبیب الله و احباء و اولیاء هستند و به ما فرمان داده‌اند تا خود را با آنان بسنجیم تا معلوم شود محبوب حق یا مبغوض اوییم؛ و به عبارت دیگر، چون مستقیماً به خداوند دسترسی نداریم به مظاهر او که نزد ما هستند یعنی پیامبر و اهل بیتش که حبیب الله و خلفای او هستند و حجت بالغه‌ی حق می‌باشند، دسترسی داریم؛ پس باید افکار و نیّات و اخلاق و اعمال خود را با آنان بسنجیم، آنگاه به این حقیقت آگاه شویم که هرکس مطابق و هماهنگ با سیره‌ی باطنی و ظاهری آنان است، محبوب خداوند وگرنه مورد خشم اوست.

در هر صورت اهل بیت (ع) ذواتی هستند که ذاتشان محبوب خداوند است و هرکس بخواهد به محبوبیّت خداوند برسد باید به آنان اقتدا کند، آنان را وسیله میان خود و خداوند قرار دهد و بداند که توسل حقیقی و وسیله قرار دادن آنان به این است که آنان و فرهنگ پاکشان را باور داشته باشد و به آن عمل کند؛

«فَإِنَّکُمْ وَسِیلَتِی إِلَى اللَّهِ وَ بِحُبِّکُمْ وَ بِقُرْبِکُمْ أَرْجُو نَجَاةً مِنَ اللَّهِ»

شما ای اهل بیت! به راستی وسیله‌ی ما به سوی خداوند هستید و به محبت شما و قرب و منزلت شما امید رهایی و نجات از سوی خداوند داریم.

این درصورتی است که واقعاً ذات خود را چنان کنیم که محبت آنان در دل و جان ما ریشه بدواند و اقتدا به آنان، سیره و روش حقیقی ما گردد که اینگونه شدن، مزد رسالت و راه رسیدن به حق و قرار گرفتن در مدار محبوبیّت نزد اوست، چنانکه قرآن می فرماید:

«قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً»

بگو: من از شما (در برابر تبلیغ دین هیچ) پاداشی نمی‌خواهم، جز اینکه هرکه بخواهد (می‌تواند از برکت هدایت من) راهی به سوی پروردگارش بگیرد.

 

حضرت امام صادق (ع) می‌فرمایند: تنها چیزی که انسان را به بهشت می‌برد، اخلاص در توحید و گفتن «لا اله الا الله» است. اخلاص در توحید آن است که به همه‌ی احکام الهی عمل شود و توحید مانع از ارتکاب گناه گردد و در محبت و اقتدا به اهل بیت (ع) کوتاهی نشود.

وقتی از پیامبر (ص) پرسیدند: اخلاص این «کلمه لا اله الا الله» چیست؟ فرمود: عمل کردن به آنچه من به آن مبعوث شده‌ام و محبت اهل بیتم؛ گفتند: محبت اهل بیت شما و پذیرش ولایت، جزء این کلمه است چنانکه باید باشد؟ فرمود: آری.

و در حدیث سلسلة الذهب همین مطلب از قول حضرت امام رضا (ع) به نحو دیگری بیان شده‌است:

«کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها»

توحید، دژ من است و هرکس در دژ من وارد شود از عذاب من ایمن شده ولی به شرط آن و شروطش؛ و ولایت و محبت من از شروط آن است.

بنابراین اگر کسی ولایت و محبت اهل بیت (ع) را نداشت، در حقیقت اخلاص را همراه توحید نکرده و این توحید رفته رفته از باطنش رخت برمی‌بندد و بی‌تردید در آخرت بدون توحید محشور می‌شود.

   ══🌹══

خدای مهربان، راه رسیدن به کمالات و طریق به‌دست آوردن فضایل را بیان فرموده، سپس الگوها و اُسوه‌هایی برای رهروان قرار داده، آنگاه فرمان داده است که شما این راه را به دنبال سالکِ آن؛ و با اقتدا به پیشوای معصوم و هادی راه، طی کنید تا به مقصد برسید. البته چنین نیست که پابه‌پای او بتوانید در همه‌ی مدارج و مراحل همراهش باشید. آنان به جایی رسیدند که حتی عبد توانمندی چون جبرئیل به آنجا راه نیافته‌است و اعلام کرد اگر به اندازه‌ی بند انگشت فراتر روم، بی‌تردید خواهم سوخت! خداوند بزرگ، اهل بیت (ع) را سرمشق و اُسوه‌ی انسانها قرار داده است تا هرکس به فراخور حال خویش و ظرفیت و استعدادش از آنان بهره گیرد.

در سوره‌ی رعد آیه‌ی ۱۷ می‌فرماید: «خداوند از آسمان آبی نازل کرد که در هر درّه و رودی به اندازه‌ی گنجایش و وسعتش جاری شد»

در تأویل آیه گفته شده‌است: خداوند از عالم بالا، آب حیات و علم و دانش نازل کرد پس هر بستری به اندازه‌ی گنجایش خود از آن بهره می‌برد. آن دره و بستری که عمیق‌تر و گسترده‌تر است و از نظر سعه‌ی وجودی، کامل‌تر و انشراح و انبساط بیشتری داشه باشد، می‌تواند از این آب حیات، بهره‌ی بیشتری ببرد و خود را از نظر وجودی و معرفتی به جایی برساند که به مقام تشیع دست پیدا کند.

اهل بیت (ع) چون همه‌ی مراحل و مقامات و همه‌ی راه‌های بندگی و عبودیت و همه‌ی جاده‌های فضیلت و معنویت را با کمال اخلاص طی کرده‌اند؛ اُسوه و سرمشق همگان شده‌اند، آن هم به کامل‌ترین شکل.

گسترده‌ترین و کامل‌ترین فرهنگ اعتقادی، اخلاقی، تربیتی، سیاسی، اجتماعی و علمی، فرهنگ اهل البیت (ع) است که بخش عظیمی از آن به وسیله‌ی راویان و تربیت شدگان مؤمن و شیعه‌ی مکتب اهل البیت (ع) حفظ و در صدها کتاب جمع آوری شده است.

آشنایی با این فرهنگ روایی ثمربخش اهل البیت (ع) و به کارگیری آنها در زندگی روزمره، محصول شیرینی خواهد داشت:

  • امنیت در زندگی؛
  • و تأمین خیر دنیا و آخرت؛
  • و به‌ دست آوردن رضایت حق؛
  • و بهشت جاویدان.

به دو جمله از این فرهنگ در زبان نورانی صادق اهل البیت که درود خداوند بر او باد، اشاره می‌کنیم:

سخن اول:

حضرت فرمودند: «در معاشرت و دوستی از سه گروه برحذر باش: خائن، ستمکار، سخن چین؛
🌹 بدان، آنکه روزی به نفع تو خیانت می‌کند، روزی دیگر به زیان تو خیانت خواهد کرد؛
🌹 و کسی که به خاطر تو در حق دیگری ستم می‌نماید، طولی نمی‌کشد که به خود تو ستم خواهد کرد؛
🌹 و کسی که از دیگران نزد تو سخن‌چینی می‌کند، به زودی از تو نزد دیگران نمّامی و سخن‌چینی خواهد کرد.»

فقط یک لحظه فکر کنیم که به‌کارگیری همین یک حدیث، چه برکات اجتماعی عظیمی را در پی خواهد داشت؟!

 

و سخن دوم:

فرمودند: ای جمعیت شیعه، زینت و زیور ما باشید و مایه‌ی زشتی ما نباشید؛
🌹 با مردم، نیکو سخن بگویید؛
🌹 زبانهایتان را حفظ کنید؛
🌹 و آن را از زیاده‌گویی و زشت‌گویی بازدارید.

 

خداوند توفیق فراگیری و حفظ کردن و عمل کردن به سخنان اهل بیت (ع) به‌خصوص صادق آل محمد (ع) را به همه‌ی ما مرحمت بفرماید.

جهت تسلای دل فرزند بزرگوارشان حضرت امام زمان (عج) امشب امام صادق (ع) رئیس مکتب تشیع را به قرائت سوره یس مهمان کنیم.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 27 و 28ر4ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۶:۵۳
خادمه الزهراء

 

همیشه با هم بودن، بهتر از تک بودن است؛ و چون انرژی جمع، بیشتر می‌شود باعثِ جذب مؤثرتر هدف می‌شود. خداوند هم جمع را دوست دارد. و بدانید زیادیِ برکت، در سفره‌ای است که دست، در آن زیاد باشد.

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: دو تن، از یکی بهتر؛ و سه تن، از دو تن برتر؛ و چهار تن، از سه تن نیکوتر است؛ همیشه با جماعت باشید. و باز فرمودند: اجتماع، مایه‌ی نیکی است و تفرقه موجب رنج و عذاب است.

یک جمع که مشغول تحصیل علم هستند؛ یک جمع که مشغول دعا هستند؛ یک جمع که مشغول نماز هستند؛ همه پر انرژی‌اند. جمع را دوست داشته باشید حتی اگر با آن جمع همراه نیستید یا حرفی برای گفتن ندارید؛ همین که در آن جمع هستید، انرژی شما زیاد می‌شود. با هم بودن را جدی بگیرید!

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: بر درب بهشت، سه جمله نوشته‌اند؛ جمله‌ها این است:

  • صدقه، ده برابر پاداش دارد؛
  • قرض، هجده برابر؛
  • و صله رحم، سی برابر پاداش دارد.

 

امام رضا (ع) فرمودند: اگر شما یک چیز را تعهد کنید، من چهار چیز را برای شما ضمانت می‌کنم؛ اگر شما تعهد کنید که صله رحم انجام دهید، من ضمانت می‌کنم عمر شما زیاد شود؛ و بستگان به شما علاقه‌مند شوند؛ و وارد بهشت شوید؛ و رزق و روزی شما زیاد شود.

پس بیایید با هم باشیم، از همدیگر انرژی مثبت بگیریم؛ و همیشه یادمان باشد که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: هرکس یک وجب از جماعت دور شود خدا طوق مسلمانی را از گردن وی بر می‌دارد.

عید، بهانه‌ی خوبی برای با هم بودن است این موضوع را جدی بگیریم.

 

ذکر: «یا حَیُّ یا قَیُّوم بِرَحمَتِکَ اَستَغیثُ» حداقل ۱۰۰مرتبه و حداکثر۱۰۰۰ مرتبه.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۲ ، ۰۸:۵۵
خادمه الزهراء

آداب انداختن سفره عید

دوشنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۰۸ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

سفره را به نیت گستراندن خیر، برکت و شادی در خانه بیندازید.

اگر سفره تمیز و به رنگ سفید باشد بهتر است.

ذکر «یا باسِط» را  ۱۰۰ مرتبه بگویید که انشاءالله همیشه سفره‌ی خیر در خانه‌تان باز باشد.

اول، در سفره قرآن قرار دهید اما هیچ گاه قرآن را روی زمین نگذارید.

در لحظه تحویل سال قرآن روی سوره «یس» باز باشد.

نگاه به قرآن سه ذکر دارد که هرکدام  ۴۰ بار گفته شود بهتر است: یا حکیم، یا علیم، یا نور. با گفتن ذکر «یا حکیم» می‌خواهیم به کمک خدا از حکمت‌های قرآن؛ با ذکر «یا علیم» از علم قرآن؛ و با ذکر «یا نور» از نورانیت قرآن بهره‌مند شویم.

سپس در سفره آب قرار دهید با گفتن ذکر «یا حی»، آب نماد زندگی است.

سپس با ذکر «یا مصور» در سفره آینه قرار دهید. همیشه نگاه در آینه با گفتن این ذکر همراه است. عدد زیاد آن ۶۰۰ مرتبه و عدد کمترش ۴۰ مرتبه است. حکمت آینه در این نیست که تنها خود را نگاه کنید، بلکه تمرکز کرده و عیب‌هایتان را بشناسید؛ باشد که امسال سال خودشناسی و دقت در عیوب و زیباسازی جسم و روح باشد.

در سفره حتماً شمع سبز قرار دهید و روشنش کنید با این نیت که عمرمان صرف سوخت و ساز معنوی باشد. آب شویم اما رضایت خدا را به دست آوریم، در راه دین خود ریاضت بکشیم و همچنین عمر کوتاه نداشته باشیم. شمع سمبل ریاضت بوده و به معنای سوزاندن آدم و به کمال رساندن او و نورانی کردنش است، سپس از نور وجود انسان، دیگران نیز استفاده می‌کنند.

در سفره خوراکی مثل سمنو، نقل و ... قرار دهید.

همچنین سنجد بگذارید که به معنای دارو است. استحکام و استقامت بدن به معنای بی‌نیازی از دارو است. وقتی سنجد را به نیت تقویت بدن می‌گذارید ۴۰ مرتبه ذکر «یا شافی» بگویید و سپس این دعا را بخوانید:

اللهم صَّل عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَکْشِفَ ضُرِّی وَتُعَافِیَنِی فِی نَفْسِی وَأَهْلِی وَمَالِی وَوَلَدِی وَإِخْوَانِی فِیکَ عَافِیَةً بَاقِیَةً شَافِیَةً کَافِیَةً وَافِرَةً هَادِیةً نَامِیَةً مُسْتَغْنِیَةً عَنِ الْأَطِبَّاءِ وَ الْأَدْوِیَةِ وَ تَجْعَلَهَا شِعَارِی وَ دِثَارِی وَ تُمَتِّعَنِی بِسَمْعِی وَ بَصَرِی وَ تَجْعَلَهُمَا الْوَارِثَیْنِ مِنِّی، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

کنار قرآن، سر سفره پولی هدیه به امیرالمؤمنین علی قرار بدهید. به این ترتیب که اگر دستتان باز است ۳۶۵۰۰۰۰ تومان. اگر نتوانستید ۳۶۵۰۰۰ تومان؛ و اگر برایتان مشکل است ۳۶۵۰۰ تومان. اگر هم دستتان خیلی بسته است ۳۶۵۰ تومان، یا  ۳۶۵ تومان.

به این پول ۱۱۰ مرتبه «یا علی» بخوانید به این نیت که قدرت مالیتان بالا رود.

توضیح ادمین: پول و سکه‌های سفره عید را صدقه می‌دهیم.

به جهت رفع مشکلات خانوادگی به شیرینی سر سفره ۱۱۰ مرتبه «الرَّحمنُ الرَّحیم» بخوانید، روی شیرینی را ببندید و ۵ روز همه اعضای خانواده از آن بخورید.

همچنین صدقه‌ای برای سال تحویل رد کنید.

برخی از اذکار را از استاد مرحومم ذکر کرده‌ام. (حاجیه خانم مالک، روحشون شاد)

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۰۱ ، ۰۸:۰۸
خادمه الزهراء

اعمال شب عید و اذکار و آداب مخصوص عید نوروز

يكشنبه, ۲۸ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۲۷ ق.ظ

 

  • در شب عید، گفتن ذکر: «یا اوَّلُ یا آخِر» به عدد ۱۰۰۰ مرتبه

 

  • صبح روز سال تحویل بعد از نماز صبح: ۲۱ مرتبه بخوانید:

«یا اللّهُ یا واحِد یا اَحَدُ یا صَمَد یا مَنْ لَمْ یَلِد وَ لَم یولَد وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً اَحَد نَجِّنی مِنَ النّار بِرَحمَتِک»

و ۱۲۱ مرتبه

«سُبحانَکَ یا لا اِلهَ اِلّا اَنت یا ربَّ کُلِّ شَیء»

 

  • در زمان سال تحویل:

۱۳۵ مرتبه صلوات، سپس سوره یس تلاوت شود، به هر کلمه‌ی «مبین» که رسیدید ۱۴ مرتبه «یا علی ولی الله» گفته شود و به آقا امیرالمؤمنین هدیه شود.

 

  • قبل از تحویل سال این اذکار وارد شده است:

       ۱۳۲ مرتبه صلوات،

        ۱۴مرتبه آیه نور،

       یک مرتبه آیةالکرسی،

       ۱۰ مرتبه سوره قدر هدیه به حضرت زهرا (س)،

       ۳۶۵ مرتبه استغفار،

       یک مرتبه دعای فرج،

       یک مرتبه دعای نور حضرت زهرا (س)،

       یک مرتبه سوره یس هدیه به حضرت رسول (ص)،

 

  • اگر توانستید  ۱۰۰۰ مرتبه «سَلَامٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ»

      و اگر سنگین بود  ۷۰ مرتبه این آیه سلام را ذکر کنید.

 

  • و نیز در زمان نوروز بسیار بگویید: «یا ذَالْجَلالِ وَالاِکْرامِ»

 

  • هنگام تحویل سال ۳۶۵ بار بگویید: «یا محول الحول و الاحوال حوِّل حالنا الی احسن الحال یا عزیزُ یا غَنیُّ»

 

  • و به روایت دیگر:

«یا مُقَلِّبَ الْقُلوبِ وَالاَبْصارِ * یا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ *یا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَالاَحْوالِ * حَوِّلْ حالَنا اِلی اَحْسَنِ الْحالِ»

 

  • و به عدد روزهای سال، ۳۶۵ بار آیةالکرسی تا آیه‌ی اول را بخوانید.

 

  • و بعضی روایت کرده‌اند که این دعا را نیز در روز نوروز به عدد ایام سال بخوانید:

«اللَّهُمَّ هذِهِ سَنَهٌ جَدیدَهٌ وَاَنْتَ مَلِکٌ قَدیمٌ * أَسْألُکَ خَیْرَها وَخَیْرَ ما فیها * وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّها وَشَرِّ ما فیها * وَاَسْتَکْفیکَ مَؤُونَتَها وَشُغْلَها یا ذَا الْجَلالِ وَالاِکْرامِ.»

 

  • نوشتن هفت سلام:

مرحوم خاتون آبادی در کتاب جنات الخلود می‌نویسد: نوشتن هفت سلام در وقت تحویل و نوشیدن آب آن موجب سلامتی در آن سال می‌شود. آیات سلام قرآنی، اینها هستند:

  1. سَلَامٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ. (سوره یس، آیه ۵۸)
  2. سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ. (سوره صافات آیه ۷۹)
  3. سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ. (سوره صافات، آیه ۱۰۹)
  4. سَلَامٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ. (سوره صافات آیه ۱2۰)
  5. سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ یَاسِینَ . (سوره صافات آیه ۱۳۰)
  6. سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ. (سوره زمر آیه ۷۳)
  7. سَلَامٌ هِیَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ. (سوره قدر آیه ۵)

 

  • نماز نوروز:

امام صادق به معلّی فرمودند: در روز نوروز چون از نماز پیشین و پسین و نافله‌های آن فارغ شوی، چهار رکعت نماز بگزار، یعنی هر دو رکعت به یک سلام؛

در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر بخوان؛

در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره کافرون؛

در رکعت سوم بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید؛

در رکعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه فلق و ناس بخوان؛

و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان:

«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد الاَوْصِیاءِ الْمَرْضِیّنَ وَعَلی جَمیعِ اَنْبِیائِکَ وَرُسُلِکَ بِاَفْضَلِ صَلَواتِکَ * وَبارِکْ عَلَیْهِمْ بِاَفْضَلِ بَرَکاتِکَ * وَصَلِّ عَلی اَرْواحِهِمْ وَاَجْسادِهِمْ * اللّهُمَّ بارِکْ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد * وَبارِکْ لَنا فی یَوْمِنا هذَا الَّذی فَضَّلْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ و َشَرَّفْتَهُ و َعَظَّمْتَ خَطَرَهُ * اللّهُمَّ بارِکْ لی فیما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ حَتّی لا اَشْکُرَ اَحَداً غَیْرَکَ * وَ وَسِّعْ عَلَیَّ فی رِزْقی یا ذَا الْجَلالِ وَالاِکْرامِ * اللّهُمَّ ما غابَ عَنّی فَلا یَغِیْبَنَّ عَنّی عَوْنُکَ وَحِفْظُکَ * وَ ما فَقَدْتُ مِنْ شَیْء فَلا یَفْقِدُنی عَوْنُکَ عَلَیْهِ حَتّی لا اَتَکَلَّفَ ما لا اَحْتاجُ اِلَیْهِ * یا ذَا الْجَلالِ وَالاِکْرامِ.»

چون چنین کنی گناهان پنجاه ساله تو آمرزیده شود.

 

  • نزدیک تحویل سال نیز نمازی وارد شده است به این ترتیب که:

۲رکعت نماز حاجت خوانده شود سپس روی سجاده نشسته و رو به قبله  ۱۰۰۰ مرتبه «یا حی و یا قیوم» گفته شود.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۰۱ ، ۰۸:۲۷
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه حساب

شنبه, ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ۰۹:۲۸ ق.ظ

 

ساعات آخر سال است، و همه به سرعت خود را برای ورود به سال جدید آماده می‌کنند. امید داریم که سالی پر از خوشبختی در امور دنیا و آخرت، در پیش رو داشته باشیم و خداوند توفیقی بیشتر از سال گذشته به همه‌ی بندگانش ارزانی بدارد.

اما به نسبتِ فرصتی اگر چه کوتاه، با خود خلوت کنیم و یک حسابرسی از خود و صَرفِ یک سالِ عمر خود بکنیم. یک سال عمر، یعنی صرف مقدار زیادی از سرمایه‌ای که خداوند متعال در اختیار ما قرار داده و صد البته که صاحب سرمایه، روزی از کارگزار خود، حساب خواهد کشید.

از آیات قرآن و احادیث استفاده می‌شود که همه‌ی حرکات و اعمال و گفتار و حتی نفس کشیدن‌ها و افکار و نیت‌های انسان، ثبت و ضبط می‌شود؛ ایام می‌گذرد اما اینها برای حساب قیامت، باقی می‌مانند. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: روزی که (قیامت) هر کس هر عمل خیری را انجام داده، حاضر می‌بیند، و نیز هر عمل بدی را که مرتکب شده، حاضر می‌یابد و آرزو می‌کند بین او و عملش فاصله‌ی زیادی باشد.

و از آیات و احادیث بر می‌آید که فرمودند: در قیامت به طور دقیق به حساب بندگان رسیدگی می‌شود. تمام اعمال بندگان، چه کوچک و چه بزرگ، مورد محاسبه قرار می‌گیرد و از کوچکترین عمل‌ها، غفلت نخواهد شد.

با توجه به عقیده‌ای که به حساب دقیق قیامت داریم؛ چگونه می‌توانیم نسبت به اعمال و گفتار و اخلاق خود، بی تفاوت باشیم و اصلاً فکر نکنیم که در طول روز و هفته و ماه و سال و عمر، چه می‌کنیم؟! و چه توشه‌ای برمی‌داریم.

باید به یقین بدانیم که اعمال ما، مانند پژواک صدا درکوه است؛ می‌رود و چند ثانیه بعد، به سوی خود ما برمی‌گردد.

لازمه‌ی ایمان و عقل این است که خود، در دنیا، به حساب خود برسیم؛ و خوب اندیشه کنیم که چه کرده‌ایم و چه می‌کنیم؟ همان‌گونه که یک تاجر عاقل، هر روز و هر ماه و هر سال، به حساب دخل و خرج خود رسیدگی می‌کند، که مبادا ضرر کند یا سرمایه‌اش هدر رود. آری، اگر در صرف عمر، دقت نکنیم، ضرر خواهیم کرد؛ جناب اباذر فرمود: در عجب هستم از کسی که در مصرفِ مالش بُخل می.ورزد و حساب و کتاب دارد، ولی در مصرف عمر خود، بخیل نیست، درحالی‌که اگر مال، هدر شود امکان برگشت دارد ولی عمر وقتی تلف شد، امکان جبران ندارد.

انسان، در دنیا تاجر است و سرمایه‌اش، محدود؛ یعنی همین ساعت‌ها و روزها و هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها می‌باشد. سرمایه‌ای که خواه ناخواه به مصرف می‌رسد و انسان تدریجاً به پایان تجارتش نزدیک می‌شود، جوانیش به پیری؛ و توانمندیش به ضعف؛ و سلامتیش به بیماری تبدیل می‌گردد. اگر انسان، در برابر صرف عمر، عمل صالحی انجام داد و برای آخرت توشه‌ای برداشت، زیان نکرده زیرا آینده‌ای خوش و سعادتمند برای خودش فراهم آورده است ولی اگر عمر را مصرف کرد اما با بداخلاقی و ارتکاب گناه و معصیت، نفس خود را کثیف و آلوده ساخت؛ بزرگترین زیان را کرده است؛ ضرر و زیانی که قابل جبران نیست!

بهترین وسیله‌ای که کمک می‌کند در صرف عمر خود، دقیق باشیم، "حسابرسی روزانه" است.

رسول اکرم (ص) فرمودند: ای اباذر! قبل از آنکه در قیامت، به حساب تو برسند، در همین دنیا به حساب نفس خود، بِرِس، زیرا حساب امروز از حساب فردای قیامت، آسان‌تر است؛ و نفس خودت را قبل از توزین قیامت، توزین کن و به این وسیله خودت را برای قیامت آماده ساز؛ برای روزی که اعمالت بر خدای متعال عرضه می‌گردد و کوچکترین چیزی مخفی نخواهد ماند.

یا اینکه می‌فرماید: ای اباذر! انسان، اهل تقوا نمی‌شود جز اینکه، به حسابِ نفس خودش برسد؛ شدید‌تر از محاسبه‌ی شریک با شریکش. باید انسان خوب فکر کند که مأکولات و مشروبات و ملبوساتش را از چه راهی به دست می‌آورد؟ آیا از حرام یا حلال؟ ای اباذر! هر کس مقیّد نباشد مالش را از چه راهی کسب می‌کند خدا هم باکی ندارد که از چه راهی داخل آتش دوزخش نماید.

 

حال چگونه حسابرسی کنیم؟

البته کنترل و اداره‌ی نفس، کار سهل و ساده‌ای نیست، بلکه نیاز به تدبیر و سیاست و بردباری و تلاش و جدیّت دارد مگر نفس، نفس امارّه به این آسانی حساب پس می‌دهد؟!

حضرت علی (ع) فرمودند: هر کس که نفس خودش را، تحت تدبیر و سیاست قرار ندهد او را ضایع نموده است.

و فرمودند: هر کس که فریب نفس خود را بخورد او را به هلاکت می‌اندازد.

 

حسابرسی نفس را در سه مرحله برنامه ریزی کنیم:

اول: ابتدای صبح، مشارطه:

به طور جدّ، از تمام اعضای بدن خود، پیمان بگیریم که از راه خیر و ثواب، خارج نشود که البته شرطش اراده و تصمیم و همت و عزمِ جزم است و جداً برنامه‌ای برای مقابله با نفس داشته باشیم.

امام صادق (ع) فرمودند: چون شب فرا می‌رسد، ندا کننده‌ای ندا می‌دهد که همه‌ی خلایق بشنوند: ای آدمی‌زادگان! من، خلقِ جدیدی هستم، بر کارهایی که در من واقع شود گواهی می‌دهم، از من استفاده کن که بعد از طلوع شمس، دیگر به دنیا بر نمی‌گردم و بعد از آن دیگر نمی‌توانی در من، به حسنات خود بیفزایی و از سیئات توبه کنی، هنگامی که شب رفت و روز آمد، روز هم، همین کلام را خواهد داشت.

پس با خود شرط ببندیم عمر را تلف نکنیم.

دوم: در طول روز، مراقبه:

در طول روز، باید مراقب باشیم که به تعهدی که بسته‌ایم، عمل کنیم. انسان باید در همه‌ی احوال، مواظب و خود بیدار باشد و خدا را همواره حاضر و ناظر ببیند و اگر یک لحظه غفلت کرد بداند که شیطان و نفس امارّه رخنه کرده‌اند.

سوم: حساب اعمال: محاسبه:

لازم است که ساعتی را قرار دهیم و به کلیّه‌ی امور و اعمال روز خود، رسیدگی کنیم و حسابرسی کنیم. پس بر خوبی‌هایش شُکر؛ و از بدی‌هایش توبه کنیم. این امر آنقدر حائز اهمیت است که ائمه‌ی اطهار (ع) فرموده‌اند: کسی که به حساب خود، روزانه رسیدگی نمی‌کند از شیعیان ما نیست.

و حضرت علی (ع) فرمودند: هر کس که نفس خودش را بر عیب‌ها و گناهان توبیخ کند، از ارتکاب گناه اجتناب خواهد کرد.

آری، می نویسند عالم بزرگواری نماز جماعتش را، به‌جا آورد، سرِ سجاده شروع کرد به حسابرسی از خود، پس گفت: شصت سال عمر کرده‌ام، ضرب در ماه و ضرب در روز و ضرب در ساعت و ضرب در دقیقه و سپس گفت: اگر ساعتی یک گناه هم کرده باشم، پس وای بر من! از ترس همانجا فوت کرد.

نترسید! ما آن عالم آگاه نیستیم؛ شاید با حسابرسی، مقدار کمی از خداوند متعال و خودمان شرمنده شویم، فقط کمی از اینکه، او در حین انجامِ تمامِ اعمال، مرا می‌دیده‌است و می‌بیند؛ شرمنده شویم، پس راهی به سوی توبه و خودسازی و تزکیه باز خواهد شد.

البته اگر حرصِ دنیا ما را رها کند، حرصِ پول؛ ای کاش حرصِ خوشبختی داشتیم (خوشبختی واقعی). ای کاش حرصِ داشتنِ یک دلِ عاشق را داشتیم (عشق حقیقی). بزرگی سخنی جالب فرموده است: با پول می توان ساختمان خرید اما خانه و آشیانه خیر؛ رختخواب خرید اما خواب خیر؛ ساعت خرید اما زمان خیر؛ می‌توان مقام خرید اما احترام خیر؛ می‌توان کتاب خرید اما دانش خیر؛ دارو خرید اما سلامتی خیر؛ خانه خرید اما زندگی خیر؛ قلب خرید اما عشق خیر. پس چرا حرصِ چیزی را می‌خوریم که واقعاً چیز ارزشمندی را نمی‌توان با آن به دست آورد!

قبل از تحویل سال حسابرسی کنیم مبادا مغبون باشیم. این روایت امام علی (ع) را پیش رو بگذاریم که فرمودند: هر کس دو روزش مانند هم باشد، مغبون است؛ و هر کس همتش، فقط دنیا باشد از دنیا اندوهش سخت است؛ و هر کس فردایش از امروزش بدتر باشد، محروم است؛ و هر کس چون امور دنیایش روبه راه شود، اهمیتی به کار آخرتش ندهد نابود شده است؛ و هر کس در چاره جویی برای رفع نقص خود نباشد هوای نفس بر او چیره شده است؛ و هر کس روی به نقصان باشد مرگ برای او بهتر است از زندگی.

امید است که هر روزتان بهتر از دیروز باشد و نوروز برایتان روزی نو همراه با تفکرات نو و اعمال و رفتارهای نو و رو به کمال باشد.

 

لقمه‌ی عملی:

بیایید زنبوروار زندگی کنیم. این حشره‌ی عزیزی که سوره‌ای در قرآن به نامش نامگذاری شده‌است، در روایت هم داریم که مؤمن هم از زنبور عسل الگو می‌گیرد و چند خصلت او را در خود ایجاد می‌کند:

زنبور عسل به شدت از کثافت‌ها و پلیدی.ها پرهیز می‌کند. مؤمن هم به شدت از آلوده شدن به گناه پرهیز می.کند.

زنبور عسل هنوز هوا روشن نشده به تلاش و حرکت می.پردازد. مؤمن هم سحرخیز است و روزی خود را هنگام سحر از خداوند می‌طلبد.

زنبور عسل بر روی گل‌ها و شاخه‌ها و شکوفه‌های زیادی می‌نشیند، شهد آنها را می‌خورد ولی هیچ کدام را نمی‌شکند و از بین نمی‌برد. مؤمن هم بهره برمی‌دارد اما خرابکار و ویرانگر نیست.

زنبور، خودسر عمل نمی.کند، ملکه و فرمانروا دارد، در پی دستور او حر کت می‌کند. مؤمن هم خودسر و خودکامه نیست، به دنبال امام و مقتدای خود حرکت می‌کند.

زنبور عسل تمام روزنه‌های کندو را موم‌اندود می‌کند تا کسی از فعالیت داخلِ کندو با خبر نشود. مؤمن هم رازدار و کتوم است، هرگز اسرارش را در اختیار دیگران نمی‌گذارد.

زنبور سخت کوش و خستگی ناپذیر است برای تولید گِرَمی عسل، راههای زیادی را طی می‌کند. مؤمن هم تنبل و کسل و فشل نیست، سخت کوش و فعال است.

زنبور عسل برای رسیدن به ملکه، سخت تلاش می‌کند و می‌داند وقتی به کام ملکه رسید می‌میرد. مؤمن هم غایتِ آرزوهایش خداست، وقتی به لقاء الهی رسید در او فانی می‌شود و از هستی ساقط.

زنبور چون مطیع فرمان خداست، تلخی گلها را می‌مکد اما به شیرینی تبدیل می‌کند که شفای هر دردی را خداوند در آن نهاده. بیایید زنبور وار زندگی کنیم تا بلکه ثمره‌ی حیات ما هم عسل باشد برای دوای دردی.

 

ذکر:

«سَلام ٌ قَولاً مِن رَبٍّ رحیم» ۷۰ مرتبه می‌گوییم آنگاه سجده کرده و از خدا حاجت می‌خواهیم.

یا فاطمة الزهرا

بی تو حتی بهار، پاییز است               با تو تحویل می‌شود هر سال

بتکان خانه‌ی دل ما را                     ای شکوهِ محولَ الاحوال

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۰۱ ، ۰۹:۲۸
خادمه الزهراء

خداجویی و خداخواهی

پنجشنبه, ۲۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۳۴ ق.ظ

 

بالاترین تجلی فطرت؛ خداجویی و خداخواهی است. «نیایش؛ همچون دم زدن، خوردن و آشامیدن لازمه‌ی انسانِ طبیعی است، چراکه از عمق سرشت و سنت طبیعی انسان، سرمی‌زند. هیچ ملتی و تمدنی در گذشته، به زوال قطعی فرو نرفت مگر آنکه پیش از آن، صفتِ نیایش در میان آن قوم، ضعیف شده بود.

نیایش نه سکون و تخدیر است بلکه اشباعِ تشنگیِ روح آدمی است و برخلاف تخدیر که به ضعف مبدل می‌شود، پیروز است. هیچ دری را نیایش نمی‌زند مگر آنکه به رویش گشوده می‌شود.

ای کاش انسانِ امروز همان‌گونه که زیبایی دانش را درک می‌کند، زیبایی خدا را نیز می‌شناخت.»

این نه گفتار پیامبر و نه گفتار امام بود، بلکه گفتار یک زیست‌شناس بود که نیکو دریافته است که به همان اندازه که جسم آدمی نیاز به آب و غذا دارد، روح و جان او حاجتمندِ پرستش و عبادت است؛ و به ناچار آن‌گونه که اگر به جسم، نیازش نرسد، می‌میرد یا ضعیف می‌شود؛ روح انسانی در اثر ترک پرستش به مرگ مبتلا می‌شود که مردگانِ جسمانی را حیات دیگری است ولی مردگان جان را:

«ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیى‌»؛ در آنجا نه می‌میرد و نه زندگی می‌نماید.

خداشناسی و سپس خداطلبی یکی دیگر از خصوصیات فطری انسان است، انسانی به طول همه‌ی تاریخ.

این همه معابد و مساجد، دیرها و کلیساها، کنشت‌ها و خانقاه‌ها و حتی بتکده‌ها را همین تمنایِ جان، بنا نموده است.

رفتم به در صومعه عابد و زاهد                    دیدم همه را پیش رُخت راکع و ساجد

در میکده رهبانم و در صومعه عابد                گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

                         یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

شعر از: شیخ بهایی

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 20ر8ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۳۴
خادمه الزهراء

بسم الله الرحمن الرحیم

صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین

 

در آخرین سالى که مرحوم دُرّى در قید حیات بود، یک شب از دهه‌ی محرم، جوانى از ایشان قبل از منبر سؤال می‌کند که مراد از این شعر چیست:

مرید پیر مغانم ز من مرنج اى شیخ               چرا که وعده تو کردى و او بجا آورد

مرحوم درّى می‌گوید: جواب این سؤال را در بالاى منبر می‌دهم تا براى همه قابل استفاده باشد. ایشان بر فراز منبر، قضیه‌ی نهى آدم أبوالبشر از خوردن گندم؛ و داستان نان جوین خوردن أمیرالمؤمنین علی علیه السلام در تمام مدت عمر را بیان می‌نماید و حتى اینکه آن حضرت در تمام مدت عمر، ابداً نان گندم نخورد و از نان جوین سیر نشد!

و سپس می‌گوید: مراد شیخ در این بیت، حضرت آدم على نبینا و آله و علیه السلام است‏ که وعده‌ی نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد ولى به آن وفا نکرد.

و مراد از پیر مغان، حضرت أمیرالمؤمنین علی علیه السلام است که در تمام مدت عمر، نان گندم نخورد و وعده‌ی عدم تناول از شجره گندم را، او ادا کرده و به اتمام رسانید.

این مجموع تفسیر این بیت بود که وى بر سر منبر شرح داد و منبرش را خاتمه داد. قبل از پایان سال، مرحوم درّى فوت می‌کند؛ درست در سال بعد در دهه‌ی محرم در همان شبى که این جوان، سؤال را از مرحوم درّى می‌کند، وى را در خواب می‌بیند که مرحوم درّى به نزد او آمد و گفت:

اى جوان! تو در سال قبل در چنین شبى از من معنى این بیت را پرسیدى و من آن‏طور پاسخ گفتم اما چون بدین عالم آمده ‏ام، معنى آن، طور دیگرى براى من منکشف شده است:

مراد از شیخ، حضرت ابراهیم علیه السلام است؛ و مراد از پیر مغان، حضرت سیدالشهداء علیه السلام؛ و مراد از وعده، ذبح فرزند است؛ که حضرت ابراهیم بدان امرِ خداوند، وعده‌ی وفا داد اما حقیقت وفا را حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در کربلا به ذبح فرزندش حضرت على اکبر علیه السلام انجام داد.

فرداى آن شب، این جوان در آن مجلس معمولى همه ساله مرحوم درّى می‌آید و این خواب خود را بیان می‌کند؛ و معلوم است که با بیان این خواب چه انقلابى در مجلس روى داده است.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 18ر8ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۳۴
خادمه الزهراء

لقمه‌های پند

سه شنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۲۷ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر پیامبر کربلا، بانوی عشق و عقل و صبر، حضرت زینب، سلام الله علیها.

 

دم بخور در آبِ ذکر و صبر کن

شخصِ برهنه تا در میان آب می‌شود، از زخم نیش زنبورها «ایمن» خواهد بود اما همین که سر از زیر آب بیرون بیاورد، او را نیش خواهند زد. حال، بدان که همانا «آب»، «یاد خدا» و «زنبور»ها، «یاد غیرِ خدا» می‌باشد.

آبْ ذکرِ حق و زنبور این زمان            هست یاد آن فلان و آن فلان

در میان «آبِ ذکر خدا»، نفس را در سینه حبس کرده و صبر کن تا از وسوسه و افکار پلیدِ کهنه، رهایی یابی که پس از آن، دیگر تو از سر تا پا، طبع و خاصیت همان آب صاف را پیدا خواهی نمود؛ چنانکه آن زنبور از آب می‌گریخت، از تو نیز حذر کرده و دور می‌شود. پس از آن، اگر خواستی از آب، دور باش چراکه تو، هم‌ْطبعِ آب شده‌ای. پس کسانی که از دنیا گذشته‌اند، نیست نشده؛ بلکه در صفات حق، محو گردیده‌اند. یعنی که «صفاتِ» آنها در «صفات حق» مثل «نور ستارگان» در نور آفتاب محو شده است.

 

 

از خدمت به خلق پشیمان مشو

و اگر کسی قدر خوبی تو را ندانست، غمگین مشو؛ چون گنجشکها هر روز آواز می‌خوانند و هیچ‌کس تشکر نمی‌کند ولی باز هم آوازشان را ادامه می‌دهند.

نگاه مردم به تو متفاوت است، یک نفر تو را بد می‌بیند؛ و دیگری تو را خوب؛ و یکی دیگر تو را جذاب؛ و شخص دیگر تو را هیچ حساب نمی‌کند. تنها خداست که تو را آنگونه که هستی می‌بیند؛ پس خدا را مقصود و مراد خودت قرار بده.

 

 

وسعت و ضیغ دنیا تو را آشفته ننماید

این «جهان» را می‌توان به «گرمابه‌ی گرمی» تشبیه نمود که چون وارد آن شوی، جانت افسرده می‌شود. اگرچه «گرمابه» وسیع باشد ولی به علت گرم بودن، به نظر تنگ می‌آید و جان از آن در تنگنا و زحمت و رنج است؛ تا از آنجا خارج نشوی، دلت گشوده نخواهد شد، پس فراخی چنین منزلی چه فایده دارد!

تا برون نآیی بِنَگْشاید دلت                پس چه سود آمد فراخی منزلت

یا اگر «کفش تنگی» پوشیده و در بیابان فراخی قدم بزنی؛ فراخی بیابان برای تو تنگ می‌گردد و آن صحرا و دشت، به نظرت چون زندان خواهد شد. ولی هرکس از دور تو را می‌بیند، می‌گوید ببین که در آن صحرا، فلانی چون لاله‌ی شکفته، خوش و خرم است! او نمی‌داند که تو چون مردمان ظالم، از بیرون در گلشن و از درون، جانت در فغان است.

 

 

آگاه باش و فریب هر سخنِ به ظاهر آراسته و نیکو را مخور

شاید پلیدی‌ها در زیر آن نهان باشد. «گوینده» اگر «بد» باشد، هرچه بگوید، بدان که «بد» است. مرده، هرچه بگوید، گفته‌اش، بی‌جان و بی‌مغز است. سخن انسان، مرتبه‌ی نازل انسان و پاره‌ای از انسان است؛ چنانچه پاره‌ای از نان، همان نان است.

از آن جهت است که حضرت علی ابن ابیطالب (ع) فرمود: «گفته‌ها و نصایح جاهلان، چون سبزه‌ای است که در مزبله (زباله‌دان) روییده باشد؛ هرکس بالای این سبزه‌ها بنشیند، بر نجاست نشسته است.»

آری، نقره ظاهراً سفید و براق است ولی دست و جامه را سیاه می‌کند.

ظاهر نقره گر اسپید است و نو            دست و جامه می سیه گردد ازو

آتش، اگرچه شراره‌اش در نهایتِ سرخی و روشنی است ولی از اثر آن، سیه‌کاری را ببین که تا چه اندازه است.

برق، اگرچه به نظر، نورِ مطلق می‌رسد اما اثر آن، کور کردن چشمهاست.

برق اگر نوری نماید در نظر               لیک هست از خاصیت دزد بصر

 

شعرها از مولوی

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ آبان ماه 1396

برای حفظ امانت، نشان عکاس بر روی عکسها حفظ شده است. عکاس عکس اول و سوم، ناشناس.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۲۷
خادمه الزهراء

امروز به حکم ادب، باز لقمه‌ای از گوشه‌ی سفره‌ی فاطمی برداریم، زیرا اگر‌چه همه‌ی ایام، تعلق به ایشان دارد لیکن امروز مخصوص و ویژه‌ی ایشان است.

ما کجا و لقمه گرفتن از ایشان کجا؟! اما به حکم: آب دریا را اگر نتوان کشید   هان به قدر تشنگی باید چشید، تلاش می‌کنم جرعه‌ای از اقیانوس پربرکتش بنوشیم.

او که بدون استثنا، همه‌ی عقول و همه‌ی تفکرات، عاجز از درکِ یک اسم از اسماء نُه گانه اش می باشند؛ که امام (ع) فرمودند: «إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا» فاطمه را از آن رو فاطمه گفته‌اند که مردم از شناخت او عاجزند.

کلمه «فُطم»، به معنای قطع و بریدن است. عنوانِ خلق اَعم از عالم و جاهل، حکیم، سفیه، جن و انس و مَلَک، همه را شامل می شود. هر کس عنوان خلق بر او اطلاق شود، از معرفت فاطمه (س) ناتوان است. مگر فاطمه (س) چه موجودی بوده است؟ بین خود و خدایش، چه انجام داده؟ «لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ»؛ هیچ کس جز خدای فاطمه، نمی‌داند.

وقتی در شبِ دفنش علی (ع) عرض می‌کند: یا رسول الله(ص)، فاطمه که به من چیزی نگفت شما او را سؤال پیچ کن تا به شما بگوید.

مسلم بدان که فاطمه (س) رازهایی که در سینه‌اش، پنهان کرده بود، به پدر هم نخواهد گفت.

خداوند هم، آن فاطمه (س) را که فاطمه‌ی خداست در دنیا به کسی معرفی نمی‌کند.

آنکه ما دوستش داریم، توسل به او می‌جوییم، به دامنش چنگ می‌زنیم، آرزوی قرب او را داریم، فاطمه‌ی ماست. فاطمه‌ی تاریخِ اسلام است، نَه فاطمه‌ی خدا. فاطمه‌ی خداوند، اثرش در قیامت آشکار می‌شود. روزی که خداوند متعال، پرده‌ها را کنار می‌زند، چنان جلوه‌ای می‌کند که به هنگام عبورش، جبرائیل، پیشاپیش فریاد می‌زند: چشم ها را فرو بندید که فاطمه (س) عبور می کند!

گویا بیمِ آن است که از درخشش نورش، دید‌گانِ همه‌ی خلایق، از بین برود؛ و باز این همه‌ی نور فاطمه (س) نیست!

فاطمه‌ی خداوند، آن روز مقامش، آشکار می‌شود که فرمودند: «وَ إِذَا اَسْتَقَرُّ أَوْلِیَاءُ اللَّه فِی الْجَنَّةِ زَارَکِ آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ مِنَ النَّبِیِّین» یعنی وقتی اولیای خداوند متعال در بهشت قرار گرفتند؛ آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، خاتم (ع)؛ همه به زیارت ایشان می‌آیند؛ این فاطمه‌ی خداوند است.

 

با چه مقدار عقل، می توان حضرت فاطمه را شناخت؟

من یقین دارم شناختِ فاطمه (س) بدونِ دستگیری باطنی اولادش (ع)، ممکن نمی‌باشد؛ اگر دستِ دلِ ما را، زینبش (س) بگیرد، یا دستِ دلِ ما را، حَسَنین ایشان (ع) بگیرند، یا مهدی ایشان(ع) دستی بر چشمهای دل ما بکشد!

 

پس بفرمایید اکنون نگاه کنید به جلوه‌ای از مادرِ ما درقرآن:

سوره‌ی "هل اتی" که به اجماعِ شیعه و سنی، در شأن فاطمه زهرا (س)، نازل شده است:

اما فقط متوجه روایت نباشید، مبادا با خود بگویید مطلب تکراری است و بارها شنیده‌ایم؛  بشنو و درایت کن.

ابن عباس از قول عده‌ی کثیری نقل کرده‌است که «حسن و حسین(ع) بیمار شدند، پس پیامبر(ص) با گروهی به عیادت آنان آمدند و فرمودند: ای ابوالحسن! نذر کن بر فرزندانت (تا شفا یابند) پس علی (ع) و فاطمه (س) و فضه‌ی جاریه، برای حسنین (ع) نذر کردند که اگر از این بیماری، خلاصی یابند ایشان سه روز، روزه بگیرند، پس آن دو بزرگوار، شفا یافتند و خانواده چیزی نداشتند تا با آن روزه بگیرند، به ناچار علی (ع) نزد شمعون یهودی رفت، سه صاع جو، قرض گرفتند.»

دنیا اینجا درمانده می‌شود،

کسی که اگر می خواست دنیا را پرُ از طلا و جواهر کند، قدرت داشت؛ در خانه‌ی او نانی نبود، تا اینکه سه صاع جو، از یهودی قرض گرفت، این اسلامی است که دنیا را منقلب می‌کند.

چه کسی نان پخت؟

پس حضرت فاطمه(س) یک صاع را آرد کرده، و پنج قرص نان به تعداد خودشان پختند و در مقابل هر یک، نانی هنگام افطار گذاشتند تا افطار کنند. به‌ناگاه سائلی بر ایشان آمد و گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد (ص)، مسکینی از مسکین‌های اسلام هستم.

تو را به زهرا (س) قسم، یک لحظه تأمل کن، درایت کن، دقت کن!

شب ِاول مسکینی از مساکین مسلمین، و شبِ آخر، اسیری از اُسرای مشرکین!

اعجاز اینجاست، عجایب در این مطلب نهفته است؛ این اول و آخر، یک دنیا بحث لازم دارد.

شب اول، خویش و شب آخر، بیگانه.

مهم این است که همان رفتار که با خویش شده، با بیگانه هم شده است.

پس من و شما به چه حقی، تا وقتی فاطمه (س) را داریم احساس ناامیدی می کنیم؟!

به هر حال، مسکین گفت: مرا غذا دهید تا خداوند از نعمت‌های بهشت به شما دهد، پس ایشان ایثار کردند و آن مسکین را بر خود مقدم داشتند.

روز دوم، باز بانوی عالم نان پخت، به تعداد افراد خانواده؛ هنگام افطار یتیمی آمد، ایثار کردند، گرسنه خوابیدند.

شب سوم، اسیری از اُسرای کفار آمد؛ باز هم ایثار کردند، با آب افطار کردند.

صبح روز بعد، علی (ع) دستِ حسن و حسین (ع) را گرفتند به سوی رسول خدا (ص) رو کردند. چون پیامبر (ص) آنها را دید که از شدت گرسنگی مانند جوجه‌ای، به خود می‌لرزیدند. کسی که درب خیبر را کنده بود، با دو طفلش نزد رسول الله (ص) آمد درحالی‌که از شدت گرسنگی می لرزیدند. و آن کس که عرش تکان بخورد، دلش تکان نمی‌خورد یعنی پیامبر خاتم، انسان کامل، شاه میوه‌ی وجود، فرمودند: این احوال شما، بسیار بر من سخت است. برخاست با ایشان به راه افتاد.

به کجا؟! آیا به سوی محراب، تا دعا کند؟ آیا به مکان تهجدش، تا دست به سوی آسمان بلند کند؟

خیر، به سوی خانه‌ی فاطمه (س)!

آری، هر چه هست در این خانه است. فاطمه (س) هم سه شبانه روز است که طعام نخورده است، پس باید ایشان هم از شدت ضعف بلرزد؛ در جایی که علی (ع) می‌لرزد، فاطمه (س) جای خود دارد، باید از شدت ضعف در بستر افتاده باشد.

ولی هنگامی که وارد شدند فاطمه (س) را در محرابش به عبادت یافتند، درحالی‌که شکمش به پُشتَش چسبیده بود، چشم‌هایش گود افتاده بود.

این منظره بر پیامبر (ص) سخت آمد، پس جبرئیل نازل شد، گفت: ای محمد (ص)! خداوند متعال در مورد اهل بیت تو، به تو تهنیت گفتند، سپس سوره‌ی «هل اَتی» را قرائت کرد. (سوره انسان/دهر)

یا رسول الله (ص) «هَنِّأَک الله» مبارک باد، مبارک باد بر تو، خاتمیّت را به ثمر رساندی، درخت خلقت را به میوه نشاندی.

این‌ها همه ظاهر مطلب بود و اما باطن مطلب «لِوَجهِ الله» است.

فاطمه (س) و خانواده‌اش، فانی در وجه خداوند متعال هستند، یعنی فاطمه‌‌ای نیست، علی‌‌ای نیست، حسن و حسینی نمی‌ماند؛ آنچه وجود دارد و ماندگار است «وجه الله» است؛ و اینها فانی در «وجه الله» هستند که مانده‌اند و خواهند ماند. باید کنیزی کرد اینجا، نه برای این خانواده؛ برای کنیزی از کنیزانِ فضه‌ی آنها، تا لیاقت درکِ این مطالب را یافت!

لقمه‌ی عملی:

خواهران عزیزم، روزتان فاطمی. هرگز فکر کرده‌اید وقتی خداوند تمام بهشت خود را فرشِ زیر پای کسی قرار می‌دهد، دیگر هرگز کسی قادر نخواهد بود، هدیه‌ای درخور مقام او پیدا کند! اصلاً شاید این هدیه‌ی خداوند به همین خاطر بوده تا کسی فکر نکند مادری؛ و همسری را می‌شود با هدیه‌ی مادی جبران کرد! فقط برای ورود به بهشتِ زیر پایت، جواز لازم است و آن، رضایت همسرت می‌باشد. پس، از همسرت فقط رضایتش را هدیه بگیر، بقیه‌اش با خدا.

 

ذکر:  ۱۴مرتبه صلوات و ۱۱۰مرتبه «یا ابا الحسن یا علی بن ابیطالب ادرکنی» و عیدی بگیر برای ما هم.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۱ ، ۱۴:۰۴
خادمه الزهراء