جلوه از حق است، تو جلوهگری
اگر «آهن» سرخ بشود، سرخی از آهن نیست بلکه پرتو آتش است که در آهن جلوه میکند.
اگر دیدی که خانه یا پنجرهای روشن شد، تو بدان که روشنی از خورشید است؛ اگر در و دیوار بگوید این منم که روشن هستم و پرتو مال من است! آفتاب خواهد گفت: وقت غروبِ من، معلوم خواهد شد.
هر در و دیوار گوید روشنم پرتو غیری ندارد این منم
پس بگوید آفتاب ای نارشید چونکه من غارب شوم آید پدید
اگر «سبزهها» بگویند این ماییم که سبز و خرم هستیم و این خرمی و شادابی از خودِ ماست! «تابستان» خواهد گفت: وقتی من رفتم، حالِ خود را ببینید.
سبزهها گویند ما سبز از خودیم شاد و خندانیم و بس زیبا خُدیم
فصل تابستان بگوید ای اُمَمْ خویش را بینید چون من بگذرم
«تن» به خوبی و جمال خود میبالد و «روح» پر و بال؛ و جاه و جلال خود را پنهان کرده و میگوید: ای مَزبله! تو چیستی؟!
تو فقط چند روزی از پرتو من زنده هستی که ناز تو، جهان را پر کرده است! باش تا من از تو جدا شوم آن وقت معلوم میشود که تو چه بودهای!
آری، آن وقت کسی که برای تو جان میداد، دستمال جلوی بینی خود میگیرد که بوی گند تو را استشمام نکند.
گویایی و بینایی و شنوایی از پرتو روح است، چنانکه جوشیدن آب از پرتو آتش است!
پرتو روح است نطق و چشم و گوش پرتو آتش بود در آب جوش
همانطور که پرتو جان در تن جلوهگر است، پرتو ابدال و مردان بزرگ در جان ما حکومت دارد. وقتی جانان از جان صرف نظر کند، جان، حالِ تنی را پیدا میکند که جان از او دور شده باشد!
🌹 رسول خدا (ص) فرمودند: از امت من، کسانی هستند که از گوهر و نور وجودی من، در آنها وجود دارد؛ جان آنها با آن نور، مرا میبیند و من آنها را با همان نور مشاهده میکنم.
شعرها از مولوی
ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 1ر8ر1396
التماس دعا ی خیر - الّلهم عجّل لِولیک الفرج
منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور باد.