در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

سایه‌ی هـُما

يكشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۲۱ ق.ظ

 

محمود غزنوی به همراه همراهان خود به شکار می‌رفت. گرمای سوزان در آن بیابانِ بی‌سایه، همه را رنجیده و آزرده می‌ساخت. در همین میان، «هما» که از مرغان هوایی است و پرهایی پُرپهنا و گسترده دارد، در آسمان پیدا و نمایان شد. همراهان با خود گفتند: خود را به سایه‌ی هما می‌رسانیم تا بیش از این آفتاب بر تن ما نتابد و پرشتاب رفتند. تنها کسی که محمود را رها نکرد و نرفت، نامش اَیاز بود.

محمود با حیرت و شگفتی او را گفت: از گرما به ستوه نمی‌آیی؟! و از آن بی‌تاب و رنجه و آزرده نیستی؟!

گفت: آری، تاب و توانم را برده است.

پرسید: چرا به سایه‌ی هما نمی‌روی؟!

گفت: وقتی سایه‌ای چون سایه‌ی وجود شما بر سر من است، بی‌معنا و نارواست که سایه‌ای دیگر بخواهم؛ زیرا به زیر این سایه، راحتم؛ و ایمن و بی‌ترس و آسوده و سلامت؛ و مشکلات و سختی‌ها و دشواری‌هایم یکی پس از دیگری گشوده و مرتفع است.

محمود، با شنیدن این سخن، اندیشه کرد و به تأمل فرو رفت و دید که سخن اَیاز، بسی نغز و پرمغز و با معناست. با خود گفت: کسی که اعتقاد و رابطه‌ی قلب و باطن او با من، اینگونه باشد، پس بر من ضرور و لازم است که تمام خواست‌ها و حاجات و گره‌ها و مشکلات او را بگشایم و از میان همراهان، نسبت به او، نظر عنایت و لطفی دیگر داشته باشم؛ و محبتی و میلی دیگر.

اگر کسی در این دنیا، سایه‌ای جز سایه‌ی خدا را نخواهد و رحمتی جز رحمت او را تمنا و آرزو ننماید، در اینکه خدا با او چه خواهد کرد، تنها خود می‌داند و بس!

آری، اینجا جایی است که پای اهل خرد و بصیرت و تأمل، لنگ و ناتوان است؛ و کسی نتوانسته و نمی‌تواند، عنایت و لطف خداوند را نسبت به کسی که جز سایه‌ی خدا را نمی‌خواهد، ارزیابی و اندازه‌گیری کند.

قرآن مجید نیز خود به این سخن، قایل است که آنچه خداوند در فردای روزگار، بر چنین فردی ارزانی خواهد داشت، در حساب نمی‌گنجد؛ که عدد نیز در اینجا ناتوان است و قادر به بیانِ میزان مرحمت و لطف و موهبت پروردگار به چنین بنده‌ای، نمی‌تواند باشد.

آیا جناب زینب (س) را نمی‌بینی؟!

«فَاعتَبِرُوا یَا أُولِی الأَلبَاب»

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 11ر7ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">