در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۱۴۷ مطلب در شهریور ۱۴۰۱ ثبت شده است

گرچه همچو منی را جرأت ورود به وادی غربت امیرالمؤمنین نیست که نه معرفتش موجود است و نه عِلمَش حاصل گردیده است، بلکه فقط به عنوان تلاشی کوچک، در جهت اینکه از جانب شما محبان مولا علی(ع)، دیده شوم و از دعای خیر شما بزرگواران برخوردار گردم.

در مطالب گذشته تلاش کردیم از زبان آیات و روایات، مطالبی را خدمت شما ارائه کنیم که هم کامل و هم جامع و هم جذاب هستند.

(متن سخنرانی‌های استاد در ایام فاطمیه سال 95 که با عنوان «به بهانه غربت امام علی علیه السلام» ایراد شده، از طریق لینک زیر قابل دریافت است: )

8کلیک کنید8

امام رضا (ع) فرمودند: شما فقط سخنان ما را برای مردم بیان کنید، سخنان ما آنقدر جذّاب و شیرین است که شنونده ناخودآگاه به سوی آن جذب خواهد شد.

ذکر

فردا صبح چهارشنبه (مقارن با شهادت حضرت زهراء)، چهل مرتبه خوانده شود:

بسم الله الرحمن الرحیم بِفَضلِ بسم الله الرحمن الرحیم بِبَرَکَةِ بسم الله الرحمن الرحیم یا اَباَالغَیث أَغِثنی، نادِ علیّاًّ مَظهَرَ العجائِب تَجِدهُ عَوْناً لَکَ فِی النَّوائِب کُلِّ هَمٍّ وغَمٍّ سَیَنجَلی بِولایَتِکَ یا علیُ یا علیُ یا علی

 

هدیه به روح بلند مظلوم عالم و مظلومه عالم، حضرت علی(ع) و فاطمه(س) صلوات.

هدیه به روح مطهر علمای اسلام و همه‌ی آن‌هایی که بین ما بوده‌اند و نیستند صلوات.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۴:۰۳
خادمه الزهراء

صوت اول:

سخنرانی استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری در شب شهادت حضرت زهراء -سلام الله علیها-

مکان: مهدیه کرج

زمان: اسفند ماه 1395

O دریافت فایل صوتی کلیک کنید 8

 

متن این سخنرانی‌ از طریق لینک زیر قابل مشاهده است:

8کلیک کنید8

__________________________________

صوت دوم:

سخنرانی استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری در روز شهادت حضرت زهراء -سلام الله علیها-

مکان: مهدیه کرج

زمان: اسفند ماه 1395

O دریافت فایل صوتی کلیک کنید 8

 

 

متن این سخنرانی‌ از طریق لینک زیر قابل مشاهده است:

8کلیک کنید8

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

 

توضیح ادمین: حضرت استاد همیشه تأکید داشتند که صوت‌های ایشان را خانوادگی گوش دهید و می‌گفتند که منعی برای شنیدن صدای ایشان در سخنرانی‌ها برای آقایان وجود ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۴:۰۲
خادمه الزهراء

پرچم یا زهرا و ذکر یا علی ادرکنی

سه شنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۰۴ ب.ظ

کم‌کم در آستانه‌ی شهادت مظلومانه‌ی حضرت زهرای اطهر سلام‌الله‌علیها قرار گرفته‌ایم.

عاشقان اهل بیت علیهم‌السلام هر کجا که هستند، در تلاش هستند ایام فاطمیه را رونق بخشند و در راستای بزرگ‌داشت این ایام، قدمی هر چند کوچک بردارند. بیایید در این ایام باقی مانده تا شهادت ایشان، پرچم «یا فاطمه» بر درِ ِخانه‌هایمان نصب کنیم و حرمت نهادن به عزای این عزیز را، از هر امری به خود واجب‌تر بدانیم، و مثل فرزندِ مادر جوان از دست داده، چهره‌ی عزا به خود بگیریم و حتماً ساعتی را برای شرکت در مجالس آن حضرت اختصاص دهیم.

بدانیم خداوند متعال هیچ گونه عذری را در رابطه با کوتاهی در حق ائمه اطهار و اُم‌الائمه(س)، نخواهد پذیرفت. ابراز محبت به اهل بیت علیهم‌السلام و نشان دادن این حُب از مسائلی هستند که پیامبر خدا (ص) تمام مسلمانان را به آن امر نمود.

 

 

اما ذکر امشب

۱۲ شب برای هر حاجتی ۱۰۰ مرتبه بگویید: «یاعلی ادرکنی»

 

برای فرج منتقم خون حضرت زهرا سلام‌الله علیها صلوات.

هدیه به روح مطهر علمای اسلام و همه‌ی آن‌هایی که بین ما بوده‌اند و نیستند صلوات.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۰۴
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: نـور

سه شنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۰۴ ب.ظ

نور، انسان را به یاد زندگی می اندازد، به یاد حرکت، به یاد رشد و بالندگی، به یاد خورشید و انرژی، به یاد معنویت، به یاد پاکی، به یاد ایمان.

فرموده‌اند: مؤمن در پنج نور است؛ مبدأش نور، حرکتش در دنیا نور، مرگش در نور، قیامتش در نور؛ و مقصد و نهایتش هم در نور.

امام ششم (ع) فرموده‌اند که: انسان، برای طی معارج و عروج، مدارجی را باید طی کند تا از فرش به بطنِ عرش، راه یابد؛ آن مدارجی که باید طی شود، آیات قرآنی است؛ عمل به تک تک آیات قرآن؛ و این ممکن نخواهد شد مگر به پاکی و طهارت و نورانیت.

برای کسب نورانیت، وسایلی در اختیار ما قرار داده اند که حقیقتِ آنها از نور است، جنس آنها نورانی است؛ و آن نور را به صاحبِ نور منتقل می‌کنند .

شاخصه‌ی آنها، وضو است؛ به‌طوری‌که مستقیم فرمودند: «الوُضوء نورٌ»؛ وضو گرفتن نور است و در روایت دیگر آمده‌است که: اگر قبل از اینکه وضویت باطل شود، وضو بگیری؛ نور بر نور است؛ «الوُضوء عَلی الوُضوء نورٌ عَلی نور»

رسول خدا (ص) فرمودند: امت من، روی سپید و دست و پای سپید باشند از اثرِ دست و روی شستن؛ بدان که خدا، چون نماز را واجب کرد نخواست که بندگان وی، آلوده به دنیا، به خدمت آیند، به ایشان فرمود که وضو بگیرند و این را به چهار عضو مخصوص کرد:

اول به صورت؛ زیرا که آدم به سوی میوه‌ی ممنوعه، اول رو کرد.

دوم به قدم؛ به سوی آن حرکت کرد.

سوم به دست؛ از آن برداشت.

چهارم، به سر؛ نهاد به نزد حوا آورد.

خداوند امر کرد بشر، این چهار عضو را به آب بشوید که البته در همه‌ی زمانها، بنی آدم، وقتی اراده‌ی گناه می کنند این چهار عضو، اعضای اصلی در انجامِ آن می‌باشند.

از طرف دیگر، چون تاریکی و نور در یک نقطه، با هم جمع نمی‌شوند و از آنجا که نماز، نور است و گناه، ظلمات؛ خداوند فرمود: به هنگام نزدیک شدن به نور، نهادِ خود را با نورِ وضو، نورانی کن؛ پس وارد منطقه‌ی روشنایی(صلوة) شو. کسی که وضو ندارد وجودش تاریک است و کسی که تاریک است، حقِ ملاقات با نور را ندارد.

وضو، برطرف کننده‌ی آلودگی های قهری:

انسان در اجتماع، با افراد بسیاری در ارتباط است و قهراً از آنان تأثیر می‌گیرد و بر آنان تأثیر می‌گذارد؛ وقتی با انسان آلوده‌ای روبرو شد، مطمئناً آلوده خواهد شد، چه بسا انسان با یک دعا خواندن، حالِ خوشی پیدا می‌کند اما همین که از منزلش بیرون آمد و در اجتماع قرار گرفت، به محض یک نگاه به صورت کسی، آن حالِ خوش، از او گرفته می‌شود و آلوده می‌گردد که این آلوده شدن را خودِ جانِ انسان، به او گزارش می‌دهد؛ اعلامِ بی‌حالی یعنی اعلامِ سقوط.

اما فرموده اند: وضو از بهترین راه‌های برطرف نمودن آلودگیِ قهری در محیط است.
 

وضو، حافظ احوال روحانی انسان:

«حال»، همانند پرنده‌ای است که وقتی از آسمانِ دل فرار کرد، آدمی، دیگر به این راحتی نمی‌تواند آن را به قفسِ تن برگرداند، آنقدر باید منتظرش بماند تا شاید روزی، برگردد. ممکن است ده‌ها جای دیگر نیز سیر کند اما به این زودی باز نگردد؛ و تازه، وقتی بعد از مدت‌ها برگشت، منتظر می‌ماند تا صاحبخانه چگونه از او پذیرایی می‌کند تا بار دیگر برنخیزد و نرود.

این است که به ما فرموده‌اند: از صبح تا غروب، دائماً با وضو باش حتی با وضو به رختخواب برو.  بزرگانِ متعبّد، وقتی چشمشان به نامحرمی بیفتد و یا کمترین دگرگونی در حالات روحانی‌شان پدید آید، بلافاصله وضو می‌گیرند که البته این وضو، کارساز است.

آری، اهلِ فکر شدن، آسان است اما اهلِ دل شدن، خونِ دل خوردن می خواهد.

باید بسیار مراقبت کنیم که مبادا غیرِ حقی، حالِ دل ما را ببرد که اگر اینطور شد؛ کار، سخت می‌شود. آنقدر باید زمینه سازی کنیم و جان به لب شویم و خدا، خدا کنیم و نازش را بکشیم تا بار دیگر، به آشیانه‌اش برگردد و این است که فرمودند: وضو داشتن، منطقه‌ی دل را صاف می‌کند تا جایی که دلت بتواند حرم، برای صاحب دلی چون خدا گردد.

 

گاهی شب‌ها، با صدای گریه‌ی استادم که روحش شاد، بیدار می‌شدم، هراسان به اتاقش می‌رفتم، او را نشسته بر سجاده اش می‌دیدم. از ایشان می‌پرسیدم: چه شده؟! اینگونه ناله و زاری، این وقت شب، گویی کسی مرده؟! می‌فرمود: آری مرده! و اکنون بر جنازه اش زاری می‌کنم تا شاید زنده شود! آری، حالِ دلم مرده؛ دل زندگیم تبدیل به دل‌مردگی شده، آیا مصیبت از این بالاتر می‌شود؟!

 

عجیب اینکه، بزرگترین عقوبت که خداوند گناهکاران را در دنیا به آن دچار می‌کند، گرفتنِ حالِ دل از آنهاست.

گفتند: موسی! این همه وعده‌ی عذاب دادی، پس چه شد؟ چرا نازل نشد؟! موسی (ع) به پروردگار عرضه داشت و جواب آمد: آنها را عقوبت کرده‌ام، عذاب نازل کرده‌ام لیکن، توجه ندارند. ای موسی! من حالِ دل آنها را گرفته‌ام و نشانه‌اش این است که هیچ لذتی از مناجات با من نمی برند!

 

وضو، دل را حرم خداوند می‌کند:

به عنوان مثال، اگر دوستی ده‌ها بار به انسان بد کند، باز انسان در مقام تفکر با خود می گوید: «چون او دوستم بود و من با او رفیق هستم این بار هم عیبی ندارد، من که نمی‌توانم با او قهر کنم» و این‌گونه خود را قانع می‌کند تا مبادا کینه‌ای به دل بگیرد، ولی دل را نمی‌توان قانع کرد زیرا آن‌چنان رقیق است که روی آوردنِ دوباره‌اش به جایی که بُرید و رفت، کارِ بسیار مشکلی است لذا راه دل، گرچه نزدیک‌ترین راه است اما بسیار باریک و پر زحمت است.

راهِ فکر، مسیرش طولانی و پر پیچ و خم است اما بسیار آسان‌تر می باشد. در عوض، راه دل، نزدیک است چون به محض این‌که «دل» به خدا توجه کرد او نیز می آید و جای می‌گیرد، حتی به محض یک آه کشیدن؛ که فرمودند: آه، اسمی از اسماء خداست؛ به آهی صدایش بزن بلافاصله می‌رسد.

چرا دل این همه ناز دارد؟! باید هم داشته باشد زیرا تنها نقطه‌ای است که در وجود ما حرم خداست!

امام ششم (ع) فرمودند: قلب، حرم خداست؛ در حرم او، غیرِ او را ساکن نکن.

دل مؤمن، دلداری دارد که «واحد» است و در ضمن، غیور است، وقتی غیرتش در دلِ مؤمن، تجلی کرد شریکی را به جا نمی‌گذارد. تو را فقط، تنها می‌خواهد برای خودش؛ و می‌گوید تو هم، تنها مرا بخواه وگرنه می‌روم و دلت خالی می‌ماند.

آری، بیا و این یک لقمه را کامل فرو بده که: «الهی، دیده از دیدارِ جمال، لذت می‌برد و دل، از لقایِ ذوالجمال»

وقتی دل را به دست دلدار دادی، بدان که دلت میان دو انگشت او قرار می‌گیرد؛ گاهی قبض، گاهی بسط، گاهی بی‌قراری، گاهی آرامش و راحت، گاهی مثل برق رخشنده خندان، گاهی چون ابر بارنده باران، گاهی از فروغ روی دوست، روی شکفته؛ و گاهی از نسیمِ کویش، خمار؛ هر چند که می پسندد به همان حال، احوالت می دهد.

لقمه‌ی عملی:

صبور باشیم. صبوری با خانواده، عشق است. صبوری با دیگران، احترام است. صبوری با خود، اعتماد به نفس است. صبوری در راه خدا، ایمان است. پس صبور باشیم که «إِنَ‌اللَّهَ‌مَعَ‌الصّابِرینَ»

 

ذکر امروز: «یا لطیف» ۱۲۹ مرتبه.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۰۴
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: دل و دل‌بستگی

سه شنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۷ ق.ظ

بشر، در زندگی خود، بیش از هر چیزی نیازمند به آرامش روحی است؛ و انسان تا در زندگی، به مطلوب خود نرسد، آرام نخواهد شد.

مطلوبِ غائی انسان، فطرتاً چیست؟ خداوند! و تا انسان به او نرسد، آرام و قرار نخواهد داشت. انسان، مانند نی بریده شده و دور افتاده از نیستانِ هستی؛ و همچون طفلِ شیرخوارِ جدا شده از آغوش مادر است و تنها با بازگشت به مبدأ خود، آرام می گیرد.

همان گونه که جلوه‌ی معشوق در آیینه، التهابِ فراق عاشق را درمان نمی‌کند و جلوه‌ی آب در سراب، عطش تشنه‌کام را فرو نمی نشاند، جلوه‌های محبوب و معشوق ازلی، در آیینه‌ی مخلوقات نیز نمی تواند، روحِ ملتهب و عطشناک انسان را آرامش بخشد و سیراب کند.

آرامشِ روح، که گمشده و مقصود بشر در تمام تقلاهایش در زندگی است، تنها با بازگشت به خدا، قابل دستیابی است؛ و بشر، هر چه از خدا دورتر و غافل‌تر باشد، مضطرب‌تر و افسرده‌تر است؛ و اصلاً برای دل در درون سینه، آرامشی جز یاد خدا نیست.

همه‌ی انسانها در سینه، دلی دارند و دل، مایه‌ی دلبستگی است؛ لذا ناگزیر به چیزی دل می‌سپارند.

انسانی که خدا را فراموش کرده و با دیده‌ی دل، به جمال دلربای الهی نظر نکرده تا به آن دل بازد، در جاذبه‌ی محدود آن جمال که در آیینه‌ی پدیده‌های دنیوی، منعکس می باشد، قرار می گیرد و تسلیم دلبری های دنیا می شود و به خیلِ عاشقان دنیا می پیوندد. عاشق دنیا، آرامش ندارد زیرا آنچه را به آن، دلبسته است را یا ندارد و حسرت نداشتنِ آن را می خورد و آرامش از او سلب می شود؛ و یا از دست داده و غصه‌ی از دست دادن، رهایش نمی‌کند.

آری، قرآن فرموده است کسانی که دل، به غیر خدا می‌دهند و خدا را فراموش می‌کنند، در زندگیِ تنگ و دشواری خواهند بود.

با یاد خدا و توجه به خدا و دلدادگی به خدا، انسان در جاذبه‌ی الهی قرار می‌گیرد و از محبت دنیا رها می‌شود. چیزی که شخص به آن علاقه ندارد؛ در نداشتنش، حسرت؛ و در داشتنش، نگرانیِ از دست دادن؛ و در از دست رفتنش، غصه‌ای پدید نمی‌آید. خدا هم که شخص به او دل بسته، همیشه هست و در رابطه با او حسرت و نگرانی و غصه مفهوم ندارد.

در بینش دینی ما، دل آنقدر عزیز و گرامی است که آن را خانه‌ی خدا قلمداد کرده‌اند، جایی از وجود ما که خداوند، فقط برای خودش انتخاب کرده و آن را حرم خود قرار داده است؛ و دلی که حرم خدا شد، از بیت الله، حرمتش بالاتر و واجب تر است.

و چه زیبا روایتی! رسول اکرم (ص) فرمودند: حضرت داوود با خدا در مقام مناجات برآمد و گفت: خدایا! برای هر پادشاهی، خزانه ای است پس خزائن تو کجاست؟! خداوند فرمودند: خزانه‌ی من، بزرگتر از عرش است؛ وسیع تر از کرسی؛ پاک‌تر از بهشت؛ زیباتر از ملکوت؛ زمینِ آن، معرفت؛ و آسمانش، ایمان؛ و آفتابش، شوق؛ و ماهتابش، محبت؛ و ستارگانش، خاطره‌ها؛ و ابرش، عقل؛ و بارانش، رحمت؛ و میوه‌هایش، طاعت؛ و نتیجه اش، حکمت است و برای آن خزانه، چهار در است: علم و حلم و صبر و رضا؛ و آن خزانه، نامش قلب است.

 

بیایید در رابطه با دل، دو کار انجام دهیم:

- یکی اینکه، فضایش را با گناه آلوده نکنیم و ذکر استغفار را هرگز فراموش نکنیم.

حکایتی است که عارفی عبور می‌کرد، مشاهده کرد طبیبی بیماران را دارو می‌دهد، جلو رفت و گفت: ای طبیب! آیا برای مرض گناه هم دارویی داری؟ گفت: بله، یک نوع فالوده دارم که باید بسازی و بخوری. گفت: دستور بده. گفت: عسلِ صفا، شِکر وفا، روغن رضا، و نشاسته‌ی یقین را در دیگِ تقوی بریز، آبِ خوف بر آن بیفزا، با کفگیرِ عصمت مخلوط کن و بر آتشِ محبت بپز، آنگاه در ظرفِ فکرت بریز، با بادبزنِ حمد خنک کن؛ و با قاشقِ استغفار بخور که این فالوده‌ی عارفان است. روزانه یک قاشق از فالوده میل شود.

- دوم اینکه، هر شغلی که داری، دربانی را هم به آن اضافه کن که بر در دل، باید دربانی کرد تا مبادا، غریبه‌ای وارد شود، چون که وارد شود، بیرون کردنش مشکل بوَد.

 

 

 

لقمه‌ی عملی امروز:

مرنج و مرنجان.

دریا دل باش: زندگی مانند حرکت قطار است که کودکان از بیرون سنگش می زنند، به هر سنگی، اگر قطار توقف کند تا جوابی دهد، هرگز به مقصد نخواهد رسید؛ از سنگهایی که پیوسته پرتاب می‌شود، مرنج و مرنجان؛ دلِ شکسته خطرناک است که می‌برّد؛ و عزیز است مانند کوزه؛ که تا نشکسته، با دست می‌برندش، وقتی شکست به دوشش می‌گیرند.

 

ذکر امروز: «یا واحدُ یا اَحد»

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۷
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: صـبـر

سه شنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۷ ق.ظ

بسم الله

یکی از روحیات دیگر که در سایه‌ی توحید و خداشناسی، برای انسان پیش می آید صبر است. صبر در طی مراحل بندگی و انسانی، نقش کلیدی دارد. امام سجاد(ع) فرمودند: صبر در رابطه با ایمان، به منزله‌ی سر در رابطه با بدن است و کسی که صبر ندارد، ایمان ندارد.

صبر یعنی: با وجود احساس تلخی و کراهت از امری در درون خویش، به خاطر نتایج و ثمرات مثبت و مطلوبی که دارد؛ انسانِ مؤمن، از آن شاکی نباشد و جزع و بیتابی نکند.

البته صبر، مراتب دهگانه دارد که چهار مرتبه از آن، برای بندگانی است که تازه به سوی خدا حرکت سلوکی آغاز کرده اند و شش مرتبه‌ی دیگر، متعلق به انسانهای عارف و وارسته است.

آنچه که مربوط به ماست:

1- صبر در ترک معصیت،   2- صبر در انجام وظائف و تحمل دشواری تزکیه،   3- صبر در مصائب و شدائد و نا ملایمات،   4- صبر در نعمت و راحت.

 

اصلاً چرا باید ابتلائات باشد تا مجبور به صبر باشیم؟

از آنجا که هیچ حادثه‌ای در عالم، واقع نمی‌شود مگر اینکه کارِ خداست؛ و از خدا هم، کارِ عبث و بیهوده سر نمی زند، لذا مصائب و بلایایی که برای انسان پیش می آید، حکمتها دارند؛ و حکمت گرفتاری که خداوند، سر راه بندگاش قرار می دهد به تناسبِ ویژگیهای افراد، متفاوت است.

حضرت علی (ع) فرمودند: بلا و گرفتاری برای ظالم، تأدیب است و برای مؤمن، امتحان و برای پیامبران، مایه‌ی بالا رفتن درجات کمالی آنهاست و برای اولیاء، موجب بزرگی و کرامت آنهاست.

یکی از حکمتهای ابتلاء، این است که ما بتوانیم نقاط ضعف و کاستیهای خویش را بشناسیم و به نقایص خود پی ببریم. در نظام آموزشی، میزانِ دشواری امتحانِ هر گروه از شاگردان، با سطح علمی آنها متناسب می باشد و اگر از گروهی از شاگردان، امتحانِ سخت گرفته شود، حاکی از این است که امتحان گیرنده، سطح آنها را بالا دانسته است؛ و متقابلاً، اگر از شخصی امتحان گرفته نشود، حاکی از این است که این شخص، در مسیر تحصیل علم قرار ندارد و همچون کودکان هرزه گرد خیابانی است که اساساً وارد مدرسه و درس نشده است. در نظام الهی هم همینطور است وقتی خداوند، بنده‌ای را امتحان می کند، حاکی از آن است که سطحِ او را، قابل دانسته، او را در مکتب توحید پذیرفته؛ و در واقع او را سر سفره‌ی بندگیش نشانده است. خود این مسئله، تلخی امتحان را از بین می برد و برای بنده، بشارتی بزرگ است؛ و اگر کسی را امتحان نمی کند، دلیل این است که او را نپذیرفته و اصلاً در دایره‌ی بندگانش او را ثبت نام نکرده است.

صبر در مقابل مصائب، ثمراتی دارد که فقط به دو تا از آنها اشاره می کنیم:

♦️یکی اینکه دارای اجر عظیم است. فرمودند: اجر بزرگ، همراه بلای بزرگ است.

این اجر، بهشت نیست، لذت بردن از نعمتهای اخروی نیست، بسی فراتر از اینهاست؛ این اجر، این وعده‌ی شیرین الهی است «إِنَّ اللّه مَعَ الصَّابِرِین»؛ هر آینه خداوند مداوم با صابران است. یعنی رسیدن به وصال خداوند، ثمره‌ی صبری است که در زندگی می کنیم، این در کنارِ خدا بودن، همراه خدا بودن، برای کسی که درک دارد آنچنان شیرین است که می گوید: ای کاش بدنم را با قیچی، ریز ریز می کردند و من در راه تو صبر می‌کردم. همچنین، این تعریف خداوند، در قرآن از صابران که آنها را اهل یقین دانسته، خود بشارت دیگری است که صابران را سرخوش و سرحال نگه می دارد.

وقتی خدا با من است چه ترس از طوفانها و حوادث دنیا! حکایت پیرزن و نوح (ع): که نوح به او وعده داده بود هنگامِ طوفان، تو را خبر می‌کنم؛ و تو را با بچه های یتیم و بی کست، با خود می‌برم تا در ته این دره گرفتار نشوید، اما هنگام طوفان فراموش کرد و رفت؛ پس از مدتها به یادش آمد، برگشت، گمان نمی‌کرد پیرزن، خانه اش سالم مانده باشد، وقتی آمد مشاهده کرد در ته دره، همه چیز را سیلاب با خود برده، کلبه‌ی پیرزن و یتیمانش سالم مانده است، پرسید: ای زن! طوفان تو را اذیت نکرد؟! گفت: من طوفانی ندیدم، تنها یک روز تنورم کمی تر شده بود. آری، وقتی خدا همین نزدیکی است چه ترس از طوفان!

♦️یکی دیگر از دلایل ابتلاء، دور شدن از تکبر است. انسان مغروری که گاهی گمان می کند دارای قدرت شده و از پسِ هر چیزی بر می آید، باید دماغش به خاک مالیده شود.

آب وقتی صاف است، بسیار خوشگوار است، صدایش هم قشنگ است، خرابی هم ندارد، خلق هم از آن استفاده می کنند، زمین هم حالش خوب می شود و گلهای محمدی می رویاند، اما آب وقتی گل آلود شد، صدایش هم بد می شود، خرابی هم دارد، سیل می شود و به کسی و چیزی هم رحم نمی کند، اما وقتی با همین سرعت جلو رفت در یک گودال می افتد و جلویش بسته می شود، گیر می افتد، فلج می شود، آنقدر می ماند تا کم کم گِلهایش ته نشین شود و تبدیل به آب صاف شود. ابتلائات، گودال هایی هستند که خدا برای هر کس که طغیان کرد، پیش می آورد و جلوی او را می‌بندد تا صاف شود.

 

اما صبحانه بدون شیرینی لذت نمی دهد.

خداوند مانند یک پدر خوب رفتار می کند، پدر خوب، بچه‌ی نافرمانش را از خانه بیرون می کند، به همه‌ی اقوام هم می سپارد که اگر به خانه‌ی شما آمد راهش ندهید تا از همه ناامید گردد، اما خود پدر، داخل خانه تمام مدت، پشت در به انتظار بازگشت فرزندش ایستاده و آغوشش را گشوده تا وقتی فرزند برگشت، او را به آغوش گیرد.

اگر احساس می کنی همه‌ی درها بسته است پس یقین کن خدا، پشت در برایت آغوش گشوده، برگرد و در بزن الآن خدا منتظر است!

 

لقمه‌ی عملی و رفتاری:

امروز مراقب حرفهایی که میزنی باش مخصوصاً وقتی عصبانی یا دلخوری؛ بعضی کلمات، ترکش هستند که کنار قلب می نشینند، نمی کشند ولی تا آخر عمر، عذاب می دهند. اگر می خواهید بدترین نوع پشیمانی عمرتان را تجربه کنید، وقتی عصبانی هستید، صحبت کنید.

 

نوش جان ذکر امروز «یا رحمن یا رحیم»

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۷
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: انسانیت

سه شنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۶ ق.ظ

 

انسان، زیباترین کلمه که وقتی خداوند اراده کرد که کشف شود و پرستش گردد، دست به خلقت او زد. کلمه ای با سه دندانه که هر کدام مفهومی عرفانی و زیبا دارند.

به راستی برای انسان شدن، باید در کدام مرکز و مکتب تحصیل کرد؟ نزد کدام استاد باید زانوی ادب بر زمین زد و آموخت؟ برای آموختن علم دین به حوزه باید رفت؛ برای علوم مهندسی، پزشکی، و علوم روز، به دانشگاه باید رفت؛ حتی برای آموختن رانندگی هم آموزشگاه خاص وجود دارد.

اما برای آموختن انسانیت، کدام کلاس باید رفت؟ می دانیم اگر حوزه برویم، دانشگاه برویم آن هم بزرگترین دانشگاه‌های دنیا، به زودی نمی توانیم انسان شویم و نمی توانیم راه انسان شدن را پیدا کنیم بلکه اینها خود، حجابی می شوند بر روی حجاب‌های دیگرِ ما.

اما از آنجا که خدا، انسان شدن را دوست دارد، همه‌ی نظام عالم را، محلِ انسان شدن برای ما قرار داده است. زمین کشاورزی، مکتب انسان شدن برای کشاورز است؛ حوزه، محل انسان شدنِ طلبه؛ کارگاه مکانیکی، محل انسان شدن مکانیک؛ و باغ، محل انسان شدن باغبان؛ و کلاس درس، محل انسان شدن شاگرد است؛ و معلم، خداوند؛ برنامه را طوری تنظیم کرده است که هر کس، مسیر زندگیش روشن شده است، به هر کس ذوقی داده و آن را محل تربیت شدن و انسان شدنِ او قرار داده است.

به خداوند قسم، در زمین کشاورزی، آنقدر اسرار قرار داده است که اگر آقای کشاورز کلِ عمر خود را بگذارد و بخواهد حقیقتِ موجود را، در شغل و زمین کشاورزی خود پیدا کند، باز نمی تواند به تمامِ اسرار برسد.

مرحوم علامه طباطبایی می فرمودند: روزی از خیابان عبور می کردم، بنّایی را در حال چیدن بنایِ ساختمان دیدم، ناگهان بنّا پایش لغزید و داشت از بالا به پایین می افتاد؛ در همان حال، کارگر او که پایین ساختمان بود نگاهی به بنّا کرد و گفت: نیفت! مشاهده کردم که بنّا از همان بالا، آرام پایین آمد.

جناب علامه می فرمایند: به دنبال کارگر به راه افتادم تا ببینم کیست که خود را به کارگری مشغول کرده است؟! بعد فهمیدم، آن فرد کسی است که هر روز به محضر مقدس امام زمان(عج) مشرف می شود.

آری! کنار تلّی از آجر و ماسه می شود انسان شد، آنقدر انسان شد که با کاملترین انسانِ روی زمین، رابطه‌ی روزانه داشت.

مگر سپاهیان ابی عبدالله الحسین (ع) همگی دانشگاه رفته، یا تحصیل کرده بودند؟! بسیاری از دانشمندان آن زمان، حضرت را یاری نکردند و تنهایش گذاشتند.

هر کس می خواهد در مسیرِ آدم شدن، قرار بگیرد باید به پنج اصل توجه داشته باشد، آن هم توجهِ کامل:

اول: گرسنگی: غذا خوردنِ زیاد، دل را سیاه و تیره می سازد و انسانیت، با دلِ تیره، سازگاری ندارد. فرموده‌اند: الهی آزمودم تا شکم دایر است؛ دل، بایر است.

گرسنگی، درون را بیدار می‌کند، آنقدر که چه بسا، از ملکوت عالم، برای انسان غذا بیاورند و همین که دیدند شکم او پر است، بر می گردانند.

مریم (س) به وقت گرسنگی، مائده از آسمان دریافت می کرد و فاطمه زهرا (س) وقتی از گرسنگی، خودش و کودکانش به لرزه افتادند، طَبَق بهشتی نازل شد.

دوم: سکوت: آنقدر که گاهی، برخی گمان کنند، لال هستیم. نَفسِ حرف زدن، جزیی از رحمت رحمانیّه و خاصه‌ی خداوند می باشد؛ ولیکن سخنِ بیهوده گفتن، زبان را نجس می کند؛ خیلی ها، نجاست را در چند چیزِ خاص می دانند در حالی‌که، گزاف و بیهوده حرف زدن نیز، دهان را نجس می‌کند؛ و دهانِ نجس، قابلیت قرائت قرآن را از دست می دهد.

در روایات داریم: با کسی که بد زبان است رفیق نشوید؛ زیرا دوستان بد دهان، انسان را بد بار می آورند.

آری حرف زدن، رحمتِ رحمانیه خداست و سکوت، رحمت رحیمیه خدا؛ امیدوارم که هر دو را داشته باشیم.

سوم: بیداری سحر: استاد حسن زاده آملی فرموده‌اند که «الهی، آنکه سحر ندارد از خود خبر ندارد»؛ آری، بی سحران، بی خبرانند هم از خود، هم از نظام هستی، و هم از خدای عالم.

سحرگاهی که می آید نسیم کوی دلدارت                    تو را باید که بر کویش بود هر دم نشیمن‌ها

چهارم: خلوت: اویس قرنی نشسته بود و سر در تفکر فرو برده بود، کسی آمد و گفت: اویس! دیدم تنهایی؛ به نزدت آمدم، اویس گفت: تنها نبودم تو آمدی تنها شدم!

ابو سعید می گوید، در ابتدا استاد گفت: ای پسر! خواهی که با خدا خلوت کنی؟ گفتم: خواهم. گفت: خواهی در خلوت با او سخن بگویی؟ گفتم: خواهم. گفت: پس هر وقت در خلوت با او شدی بگو:

بی تو جانا قرار نتوانم کرد                   احسان تو را شمار نتوانم کرد

گر بر تن من زبان شود هر مویی           یک شکر تو از هزار نتوانم کرد

من هم مداوم گفتم تا به برکات او، راه سخن گفتن و توفیقِ خلوت کردن با او نصیبم شد.

پنجم: ذکر مداوم: حیف است که سنگ و درخت و حیوان، ذکر خدا بگویند و انسان، خاموش باشد.

یکی از بزرگان می فرماید: در شب عاشورایی که اهل منزل کنار حوض آب، مشغول شستن ظروف بودند و من کنار حیاط قدم می زدم؛ وقتی شیر آب را باز کردند، ناگهان دیدم که آب به حرف زدن درآمده‌است و می گوید: «من به کربلا رفتم و سعی کردم خودم را به حسین (ع) برسانم، اما خدا لعنت کند کسانی را که مانع رسیدن من، به حسین (ع) شدند». از همسرم پرسیدم آیا صدای حرف زدن آب را می شنوی؟! گفت: خیر!

 

مرحوم علامه طباطبایی فرمودند: روزی در باغ بودم و ناگهان متوجه شدم تمام کلاغ‌های روی درخت، یکپارچه «الله، الله» می گویند؛ حیف نیست من و شما عقب بمانیم؟!

ذکر باید مداوم باشد تا تأثیر خود را بگذارد، مخصوصاً حداقل شش ماه صبح ۶۶ مرتبه «یا الله»

 

لقمه‌ی عملی:

زندگی در این دنیا، دلِ بزرگ می‌خواهد، دلی می‌خواهد تا خیلی چیزها را نبینی؛ خیلی چیزها را نشنوی؛ و از خیلی چیزها بگذری؛ و باز هم از زندگی لذت ببری.

نوش جانتان.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۶
خادمه الزهراء

ایام فاطمیه و عزاداری بی‌بی دو جهان صدیقه طاهره سلام‌الله علیها است، هم او که پاره تن پیامبر بود که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند: فاطمه پاره‌ی تن من، و پسرانش میوه‌ی دل من، و شوهرش نور چشم من، و امامان از فرزندانش امین‌های پروردگار من و ریسمان کشیده شده بین او و آفریدگانش می‌باشند؛ هر کس به آنان چنگ زند، نجات‌ یافته و هر کس از آنان تخلف ورزد، سقوط کرده و از بین می‌رود.

 

اما ذکر امشب

۱۲۸ مرتبه:

«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ»

 

برای فرج منتقم خون حضرت زهرا سلام‌الله علیها صلوات.

هدیه به روح مطهر علمای اسلام و همه‌ی آن‌هایی که بین ما بوده‌اند و نیستند صلوات.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۴۵
خادمه الزهراء

فرموده‌اند برای برآمدن حوائج سخت، رو به قبله با وضو بنشینید و ۷۱ مرتبه بگویید:

یا مُحمَّد یا علیُّ یا فاطمه یا صاحب الزمان اَدرِکنی وَ لا تُهلِکنی

این ذکر را از اسرار الهی دانسته‌اند، باشد که از برکتش همگی بر خوردار شویم.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۲۲
خادمه الزهراء

بسم الله

با سلام و دعای خیر، چون صبح جمعه است، دلم خواست کنار دسته‌ای گل نرگس صبحانه نوش جان کنیم.

 

 

می‌گویند هر گلی عطری مخصوص دارد اما من گلی را سراغ دارم که در عصر غیبت و دوره انتظار جذاب‌ترین، زیباترین، لطیف‌ترین و خوش‌بوترین گل بوستان احمدی بقیه الله الاعظم طاووس اهل بهشت مهدی آل محمد (ص) می‌باشد. هم او که؛ انبیا و اولیا و خوبان عالم سر خم می‌کنند تا او را ببویند و از عطر دل‌انگیز معنوی او، خود را معطر سازند.

چرا که او بوی تمام انبیاء و ائمه را با خود دارد و هر کس او را ببوید، همه خوبان عالم را بوییده است.

او بوی گل محمدی و یاس فاطمی و گل سرخ حسینی را می‌دهد.

برای همراهی و همنشینی با او نباید خار باشیم و بگوییم چون در کنار او هستیم، عیبی ندارد؛ باید بدانیم که باغبان عالم وقتی بخواهد این گل را به عالم عرضه کند، اول خارها را از او جدا خواهد کرد.

برای همنشینی با او باید گل بود و صفا و ویژگی‌های گل را دارا شد تا او ما را به خود جذب کند و ما هم در جاذبه محبتی و ولایتی او قرار گیریم.

زیرا که سنخیت از مهمترین عوامل ارتباط و جذابیت است.

حوریان مر حوریان را طالب‌اند            ناریان مر ناریان را جاذبند

آری باید گل شد و صفای گل را پیدا کرد.

یکی از ویژگی‌های گل آن است که هنگام وزیدن باد خزان پاییزی، سیلی بی‌رحمانه‌ای بر گل می‌زند، به طوری که هستی او را می‌گیرد ولی گل هرگز از طبیعت کینه به دل نمی‌گیرد و با وزش اولین نسیم بهاری راه آشتی و مسالمت پیشه می‌کند، با طبیعت انس می‌گیرد و به آن زیبایی می‌بخشد.

رسول خدا (ص) فرمودند: کسی که شب تا به صبح بیدار باشد اما در دلش ناخالصی و مکر نسبت به مسلمانی وجود داشته باشد، آن شب مشمول غضب الهی است مگر توبه کند و اگر با این حال بمیرد مسلمان نمرده. یعنی ناخالصی انسان را از رحمت الهی دور می‌کند، اگرچه همه شب در حال عبادت باشد. آنچه کمک می‌کند تا خالص شویم و صفای دل داشته باشیم چند مطلب است:

۱- به دنبال پیدا کردن عیوب دیگران نباشیم، ‌

۲- سوءظن نسبت به مومنین نداشته باشیم،

۳- اگر عیبی از مومنین دیدیم بپوشانیم و هرگز به رخ او نکشیم و در ذهن خود بایگانی نکنیم تا روزی رسوایش کنیم.

۴- اگر توفیق ما را یار شد: بدی را به خوبی، و زشتی را به زیبایی، و خطا را به تغافل، و بدگویی را به خیرگویی از او پاسخ دهیم.

اینگونه بودن آنقدر مهم و زیباست که امامان ما هم در دعاهای خود از خدا درخواست می‌کردند. امام سجاد (ع) در دعا می‌گویند: خدایا بر محمد و آل او درود فرست و مرا توفیق ده تا کسی که به من خیانت کرده با او به خیرخواهی و اخلاص و درستی رفتار کنم و کسی که مرا ترک کرده است با عمل نیک تلافی کنم و کسی که مرا محکوم کرده است با بخشش او را برخودار سازم و عمل کسی را از من بریده و قطع رحم نموده با صله، پیوند و مکافات نمایم و از کسی که با من به غیبت و بدگویی رفتار کرده به خوبی یاد کنم و شاکر خوبی‌ها و پوشاننده بدی‌ها باشم.

آری اگر همنشینی با گل نرگس را خواهانیم قدم اول صفای ظاهر و باطن است و قدم دوم مراقبت از خود. که گل بدون مراقبت شکوفا نمی‌شود.

جوانی را دیدند که آثار پاکی و صفا در صورتش آشکار بود، گفتند: تو چه می‌کنی که اینگونه هستی؟ گفت: اصل را بر چهار خصلت نهادم.

اول؛ آنکه دانستم روزی وعده داده خدایم به من خواهد رسید زیرا وعده‌ی خدا صدق است، پس هرگز حرص نورزیدم.

دوم؛ دیدم چون اعمال واجبه مرا دیگری به جا نخواهد آورد پس خودم اقدام نموده و به جا آوردم.

سوم؛ اینکه چون فهمیدم مرگ مرا خبر نمی‌کند و ناگهانی می‌آید، پس عمرم را غنیمت شمردم و روزگارم را بیهوده صرف نکردم.

چهارم؛ اینکه چون دانستم به قدر چشم بر هم زدن از نظر خدا پنهان نیستم پس مراقب احوال خودم شدم که دائما مقبول در حضور خدایم باشم.

یقین بدانیم اگر این دو قدم را برداریم یوسف زهرا به سوی ما قدم ها خواهد برداشت.

 

اما لقمه عملی امروز:

همین اول صبح با هم یک لقمه عملی نوش کنیم. برای زیبایی دست‌هایمان؛ صدقه بدهیم. برای زیبایی صدایمان؛ قرآن شریف را تلاوت کنیم. برای زیبایی چشم‌ها؛ از خوف خدا اشک بریزیم. برای زیبایی صورت‌هایمان؛ همیشه وضو داشته باشیم. برای زیبایی دلهایمان؛ به خدا عشق بورزیم. برای زیبایی روح در بارگاه خدا سجده کنیم.

 

ذکر خاص امروز: «یا الله و یا هو»

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۱۵
خادمه الزهراء