در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۱۷۵ مطلب با موضوع «کلام استاد» ثبت شده است

 

یک لقمه صبحانه معنوی؛ آن هم از کنار سفره‌ی نورانی، در حرم مطهر رضوی

جای همه‌ی شما در حرم خالی! امیدوارم خیلی زود دعوت شده، مشرف شوید.

در طول سالهای طولانی، هر وقت درباره‌ی زیارت ائمه اطهار علیهم السلام مطالعه کرده‌ام، در دو مورد متعجب شده‌ام:

یکی در مورد زیارت امام حسین علیه السلام؛ و اینکه زیارت ایشان بلا شرط است و همانند این است که خداوند در حرم مطهر حسینی بار عام می‌دهد. و اصلاً هر گاه بخواهد کسی را ببخشد و سعادتمند کند، او را روانه‌ی کربلا می‌کند؛ حتی میرغضب ناصرالدین شاه را روانه‌ی کربلا می‌کند. و عجیب‌تر این است که این آدم‌ها وقتی به کربلا می‌رسند مقیم می‌شوند و دیگر برنمی‌گردند، گویا تمام زمین برایشان خلاصه می‌شود در کربلا!

اما در مورد علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه السلام هم متعجب می‌شوم. زیارت ایشان آنقدر سفارش شده و به زائرانش آنقدر وعده‌ی ثواب و آمرزش و شفاعت داده شده که برای باورش ایمان و اعتقاد زیادی لازم است.

اما زیارت امام رضا (ع) مشروط است آن هم شرط بسیار سخت. مشروط است به معرفت آن حضرت.

اینجاست که متحیر می‌شوی که من کجا و معرفت امامی که از یک طرف سراج الله است؛ از یک طرف غوث غیاث امت پیامبر اکرم (ص) است؛ از یک طرف امام رئوف است؛ ازیک طرف اعتقاد به امامتش باعث ایمان به تمام ائمه معصومین علیهم السلام می‌باشد و...

راستی مثل منی، چگونه می‌توانم شرط زیارتش را عملی کنم؟!

من برای خودم ذکری دارم، که معمولاً در حرم مطهر رضوی زیاد آن را تکرار می‌کنم، بیش از صد بار پشت هم به خودم می‌گویم "تو کجا، اینجا کجا؟" ذکر خوبی است با هر بار تکرار، کوچک و کوچک‌تر می‌شوم. در آخر حس می‌کنم تبدیل به کمتر از ذره‌ی خاکی شده‌ام که زیر پای یک زائر، او می‌رود و من چسبیده به کف پایش با او می‌روم به این امید که تا حرمش برسم، نابود شده و از بین بروم!

اما راستی، کدام بُعد از وجود ایشان را باید شناخت؟

اینکه امام رضا هستند، هشتمین امام؛ یا اینکه امام مفترض الطاعة هستند؛ و یا اینکه در میان ائمه معصومین علیهم السلام، غریب الغربا هستند! و یا اینکه در پنج مورد مثل و مانندِ مادرش فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها هستند!

کدامشان از همه راحت‌تر است؟ از همان جا شروع کنیم.

شاید فکر کنیم غریب بودنش را راحت‌تر می‌شود درک کرد و شناخت! اما وقتی وارد این مقوله می‌شویم از غربت حضرت، چنان آتشی در درونت روشن می‌شود که خاموش نخواهد شد مگر با ظهور امام زمان علیه‌السلام!

او غریب است، زیرا مبتلا به سیاست شیطانی مأمون عباسی بودند. ایشان را با نقشه‌ی عجیبی از کنار حرم جدش رسول خدا (ص) و از وطنش حرکت داد زیر نظر خود و ایشان را به ولایت عهدی انتخاب کرد. اما درحقیقت مرو، زندان و تبعیدگاه و نفی بلد و زیر نظر داشتن ایشان بود اما در خلعت حکم و ولایت؛ و در باطن، ایشان اجازه‌ی فتوا و نماز جمعه و عید را هم ندارد. سرانجام، کم کم زهر جانکاه به کامش می‌ریزد و غریبانه شهیدش می‌کند. کجا دیده شده، قاتل در عزای مقتول خود یقه چاک کند، پا برهنه کند، شهر تعطیل کند، واقعاً چه مقتول غریبی؟!

او غریب است زیرا وقتی پدر بزرگوارش شهید شد، وکلایش که یقین به امامت ایشان داشتند و از طرف امام هفتم (ع)، مأمور بودند تا اموال و امانت‌ها را به ایشان تحویل دهند، به‌ خاطر مشتی پول و اموال دیگر، به مخالفت با حضرت برخاستند، امامتش را منکر شدند و باعث به وجود آمدن فرقه‌ی جدیدی در دین شدند!

او غریب است زیرا باید برای اثبات فرزندش، جوادالائمه (ع) نزد دوست و دشمن حتی نزد خانواده‌ی خود گریه کند و تن به نظر قیافه شناسان دهد!

او غریب است که مطالبی بس نفیس و عالی در باب معرفت و توحید ذات مقدس حق تعالی بیان فرمودند که درکتب مسطور است اما کسی حتی حوزه‌های علمیه و مدارس دینی به آنها نپرداخته‌اند و شاید در هزار زائرش، یکی هم خبر ندارد! این غربت از همه‌ی جنبه‌های دیگرِ غربتش، سنگین‌تر است!

او غریب است، زیرا خداوند غوث این امت و غیاثش را، و علمش را، و نورش را، و فهمش را، و حکمش را در او قرار داده و او را امام مردم قرار داده‌است.

که معصوم علیهم السلام فرمود: او بهترین مولودی است که به دنیا قدم گذاشته است؛ خداوند به واسطه‌ی او، خونها را حفظ می‌نماید و در میانِ افرادِ با هم دشمن، صلح و صفا بر قرار می‌‌سازد؛ و پراکندگی‌ها و تفرقه‌ها را مبدل به جمعیت و اتفاق می‌نماید؛ و برهنگان را می‌پوشاند و گرسنگان را سیر می‌کند و دهشت‌زدگان و خائفان را امان می‌بخشد؛ و باران رحمت از آسمان فرو می‌بارد. گفتارش، راست و درست و قاطع؛ و سکوتش ناشی از فهم و درایت برای مردم است. روشن می‌سازد آنچه را که آنان در آن اختلاف دارند.

از همه‌ی اینها گذشته، او غریب است زیرا اکثر دوستانش، خبری از منشِ رفتاری او ندارند!

 

در رواق به انتظار اذان صبح نشسته بودم. پیرزنی که معلوم بود ساعت‌ها بیدار بود، وارد رواق شد، دستش به کمرش بود، با حالت التماس آمیزی می‌گفت: خانم‌ها کمی جمع بنشینید تا من هم جایی برای نماز داشته باشم! بین صفوف به سختی حرکت می‌کرد، به دنبال کمی جا برای نماز. عجیب بود! مثل اینکه همه کر بودند و نمی‌شنیدند و اصلاً پیر زن را نمی‌دیدند. در مقابل چند زن و دختر جوان ایستاد، خواهش کرد اما بی‌نتیجه بود، تازه معنی غربت حضرت را فهمیدم!

ما به زیارت امامی آمده‌ایم که در نیشابور، وقتی در حمام بودند، مردی آمد کیسه‌اش را به ایشان داد و گفت: پشتم را کیسه بکش! امام (ع) گرفتند و شروع کردند. مردی متوجه شد، گفت: چه می‌کنی؟! ایشان امام رضا (ع) هستند! امام (ع) فرمود: اتفاقی نیفتاده‌است، برادری از برادرش کمکی خواسته، او هم کمکش می‌کند!

ما زائر امامی هستیم که فرموده: بزرگترین عبادت بعد از واجبات، خوشحال کردن بندگان خداست. آنگاه در جوارش در وقت سحر، حاضر نیستیم وجبی خود را حرکت بدهیم تا جایی برای نماز به زائری بدهیم! آیا این امام غریب نیست؟!

شغل شریف ما گدایی است                         ما رو به غیر ضامن آهو نمی‌زنیم

ما را غلام حلقه به گوش آفریده‌اند                 جایی به غیر صحن تو جارو نمی‌زنیم

 

پی‌نوشت استاد: ببخشید پراکنده نوشتم، کتابی همراه ندارم.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۴۱
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه جذابیت

چهارشنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۲۶ ب.ظ

 

بعضی وقتها، بعضی چیزها، بعضی مکان‌ها، بعضی آدمها، بعضی کلمات، بعضی نگاه‌ها، چه جذابیتی دارند؛ طوری جذبت می‌کنند که برای همه‌ی عمر، مست و شیدا می‌شوی، سر از پا نمی‌شناسی! مانند بُشرحافی که با یک جمله‌ی امام هفتم (ع)، چنان مجذوب شد که حتی فرصتِ پوشیدن کفش را هم به خود نداد و به شکرانه‌ی این سرمستی، همه‌ی عمر پا برهنه راه رفت!

مگر آن پیر رهگذر به عطار نیشابوری جز یک جمله گفت که مسیر زندگی او را تا تمام عمر، عوض کرد؟

یا مگر بابا رکن الدین، به صادق تخت فولادی چه گفت که از آن جوان خوشگذرانِ بی‌خیال، جوانی عارف و عالم و زاهد ساخت؟

تازه اینها قدرت جاذبه‌ی عارفان الهی بوده‌است، نه قدرت جاذبه‌ی فاطمی یا علوی یا رضوی!

راستی اصلاً جاذبه چیست؟ اساس بنیانش از کجاست؟

عشق، اساس همه جذابیت هاست. همه‌ی موهبت‌ها از عشق است. بنیان هستی بر اساس عشق الهی است. خلقت انسان و همه مخلوقات، حاصل عشق است. به قول حافظ:

طفیل هستی عشق‌اند آدمی و پری                ارادتی بنما تا سعادتی ببری

 

اگر بخواهید چیزی را جذب کنید، باید به آن عشق بورزید. بزرگان گفته‌اند: هر ذره‌ای زبان محبت را می‌فهمد و دعوت محبوب را اجابت می‌کند. اگر قصد جذب هر ذره‌ای را دارید، راه جذبش این است که به آن عشق بورزید.

از امام رضا علیه السلام پرسیدند: دین چیست؟ فرمود مگر دین جز محبت است!

آری، اساس همه‌ی جذب کردن‌ها محبت است. محبت و عشقی بی‌دریغ، محبت و عشقی که از سرِ معامله نباشد. به این کار نداشته باشید که طرفِ مقابل به شما عشق می‌ورزد یا نه!

مانند خورشید باشید که عاشقانه به شما می‌تابد، نور و انرژی می‌دهد، هر روز این کار را تکرار می‌کند و هیچ توقعی از شما ندارد. فقط یک پیام به شما می‌دهد که عشق باید بی‌تمنا باشد!

عشق، یک فرآیند درونی است. یک عبادت عاشقانه، یک دعای عاشقانه، یک جمله، یا بخشش عاشقانه، شروعش از درون است. شما وقتی از درون، از سر محبت برای کسی یک دعا می‌کنید، برای کسی طلب خیر از خدا می‌کنید، فرشته‌ای از عرش ندا می‌دهد "صد هزار برابر برای تو باشد" یعنی دعا کننده، صد هزار دعای تضمین شده از طرف خدا دارد. کسی که این روایت را نقل می‌کند، می‌گوید: من کراهت دارم صد هزار برابر، دعای تضمین شده از طرف خداوند را رها کنم و به دعای خودم مشغول شوم.

بیاییم عادت کنیم، هر کاری را عاشقانه انجام دهیم. اگر بلد نیستیم، تمرین کنیم. عشق ورزیدن را از اشیای اطرافمان شروع کنیم. به گل‌های باغچه و یا پارک، به اشیای خانه، حتی پول داخل کیف. نمی‌گویم وابسته باشید، همان قدر که عاشق پول هستید، همان قدر هم بارش داشته باشید. پول تجلی توانگری الهی است؛ لطف خدا شامل حال شما شده‌است؛ یک اسکناس در کیف، موهبت خداوند است به این خاطر دوستش داشته باشید.

حدیث داریم که با نعمت‌های خدا خوش‌رفتاری کنید تا دوام پیدا کنند.

آری، اگر با ریه و قلب و کلیه‌ی خود، خوش‌رفتاری کنید، دوامشان بیشتر می‌شود.

آری، هرگز جوهره‌ی هستی را فراموش نکنید. جوهره‌ی هستی، عشق است. حتی به کسانی که به شما بد کرده‌اند در خلوت و آشکار، با صدا یا خاموش و در دل، عاشقانه دعا کنید و از خدا برایشان هدایت بخواهید.

بدانید آن زمان که شما در جوهره‌ی هستی فرو رفته‌اید و با آن هماهنگ شده‌اید، به تمام هستی، عشق می‌ورزید و دیگر نیت و عملی نخواهید داشت که به کسی آسیب وارد کند.

راستی، بدان اگر گاهی دلت هوای کربلا یا مشهد الرضا یا یوسف زهرا می‌کند، جاذبه‌ای از آن طرف است و اگر مدت‌هاست دلت تنگ این‌ها نشده‌است، بترس؛ مبادا از آن طرف فراموش شده‌ای و حواست نیست!

گر چه وصالش نه به کوشش دهند                آنقدر ای دل که توانی بکوش

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۲۶
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه سحرخیزی

سه شنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۳۷ ق.ظ

 

امروز هم، سفره در حرم مطهر رضوی گسترده شده‌است با هم کنارش بنشینم و لقمه‌ای معنوی نوش کنیم.

ما را فقیر کوی رضا آفریده‌اند                      این فقر را به ملک سلیمان نمی‌دهم

جز مشهد الرضا بهشت دگر را نخواستیم          این خاک را به روضه‌ی رضوان نمی‌دهیم

من اگر هیچ کجای دنیا، جای شما را خالی نکنم در سحرهای حرم ائمه علیه السلام، جداً این کار را می‌کنم، واقعاً جای همه در حرم مطهر رضوی هنگام سحر خالی است!

سحر، در فرهنگ دینی ما جای خاصی دارد. خداوند در قرآن به سحرخیزان، وعده‌های بی‌نظیر داده‌است از جمله آمرزش و استجابت دعا، رزق و روزی فراوان و رضوان و بهشت.

در کتاب نهج الفصاحه از پیامبر اسلام (ص) 5 حدیث درباره‌ی سحرخیزی آمده که فرمودند: در طلب علم سحرخیز باشید زیرا سحرخیزی موجب برکت است.

و فرمودند: خواب صبحگاهان مانع قسمتی از روزی است.

و فرمودند: صبح زود، در طلب روزی و حاجتهای خود بروید زیرا سحرخیزی موجب برکت و رستگاری است.

 

راستی مگر در هنگامه‌ی سحر، چه خاصیتی وجود دارد که همه‌ی طبیعت هم به‌عنوان یک قانون‌ آن را پذیرفته‌اند و هیچ وقت از آن تخلف نمی‌کنند.

هرگز خروس به بهانه‌ی تعطیلات صبح عید یا جمعه بیشتر نمی‌خوابد. حتی ثابت شده که فتوسنتز گیاهان با سپیده‌دم شروع می‌شود و چرخه تاریکی متوقف می‌گردد و گیاه، چرخه‌ی نوری خود را آغاز می‌کند.

صادقانه از خود بپرسیم، فتوسنتز ما از چه ساعتی شروع می‌شود؟!

حالا طوری دیگر به سحرخیزی نگاه می‌کنیم. از زمان غروب آفتاب و شروع شب، انرژی کیهانی بیشتر و بیشتر می‌شود و هر چه از شب بگذرد بر این انرژی افزوده می‌شود؛ و طبیعت بسیار آرام می‌گیرد، پس ما هم باید آرام بگیریم.

درقرآن آمده: ما شب را مایه‌ی آرامش شما قرار دادیم. به این جهت که شب، هنگامی که انرژی هستی سرشار است، خواب به شما آرامش بیشتری می‌دهد و شما هر چقدر در روز بخوابید، جای خواب شب را نمی‌گیرد، خواب شب چون در اوج انرژی صورت می‌گیرد موجب شارژ عصبی و مغناطیسی ما می‌شود.

این روند افزایش انرژی کائنات، از مغرب شروع و تا اذان صبح ادامه دارد و به هنگام اذان صبح به اوج خود می‌رسد؛ و از آن هنگام تا مغرب، کم کم از آن کاسته می‌شود، هرچه طول روز طی می‌شود از آن کمتر می‌شود.

آری، از اذان صبح تا طلوع خورشید بهترین زمان است زیرا انرژی جذاب هستی، آماده‌ی جذب و خلق و ایجاد خواستها و نیات پاکِ درونی شماست.

اگر تلقین و تجسم کنید، اگر دعا کنید، امکان استجابت بسیار بسیار بیشتر است.

در حدیث داریم: هیچ کدام از نمازهای روزانه به اندازه‌ی نماز صبح مؤثر نیست. بهترین نماز، نماز صبح است. بهترین وقتِ مراقبه هم صبح است و فرمودند: هر گاه از خداوند چیزی خواستید، صبح زود بخواهید. از اذان صبح تا طلوع خورشید، دو فرشته ندا می‌دهند که آیا حاجتمندی هست تا ما حاجتش را روا کنیم؟!

و چقدر این حدیث زیباست؛ کاش! جانمان آن را دریافت نماید که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: صبح زود، بیدار شوید که از گشتن روی زمین در تحصیل معاش مؤثرتر است.

و اگر واقعاً معتقد باشیم که روزی دهنده به معنای گسترده‌ی آن، خداوند است، حتماً سحرخیزی را به هر چیزی ترجیح می‌دهیم و این همه موهبت الهی را از دست نمی‌دهیم!

صبح زود به نماز و نیایش با خدا بپردازید. خواسته‌هایتان را مطرح کنید و سپس به دنبال کار و تلاش بروید.

به خدا قسم، عاقلانه نیست ساعتی را که روزیِ پروردگارت میانِ بندگانش تقسیم می‌شود؛ ما به واسطه‌ی خوابیدن، از دریافت آن محروم شویم!

حالا همه‌ی اینها را ببر کنارِ مضجع شریف و نورانی علی ابن موسی الرضا علیه السلام که سراج الله هستند، آن وقت اگر مانندِ من، بد نباشی؛ در هنگام سحر، چه خواهی کرد که اینجا چشمه‌ی آب حیات است.

خوش گفته خواجه‌ی شیراز:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند             و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۳۷
خادمه الزهراء

 

امروز سفره‌ی صبحانه را در کنار حرم حضرت امام رضا علیه السلام گسترده‌ایم و از ایشان ملتمسانه می‌خواهیم به خاطر فاطمه (س) مادرش، و به خاطر فاطمه (س) خواهرش، لقمه‌ای از عشق به کام جان ما بریزد.

اما عشق به چه چیز و عشق به چه کس؟!

عشق به توحید، عشق به عبادت، نیایش، راز و نیاز و خلوت با آن یگانه‌ی هستی که خودش فرمود: ای موسی! دروغ می‌گوید بنده‌ای که ادعای عشق به من می‌کند اما منتظر آمدنِ شب و خلوت با من نیست.

ای موسی! عاشقانِ من، مانند چوپانی هستند که گله‌اش را در صحرا می‌چراند اما مداوم، نگاهش به آفتاب است که چه زمان غروب کند تا او گله را به آغل ببرد و سپس در گوشه‌ای با من خلوت کرده، به راز و نیاز بپردازد!

آری، به راستی که عاشقانِ راستین من این گونه‌اند!

آری، به ‌خدا قسم، ذره‌ای از این عشق، انسان را فارق از همه عالم می‌کند.

نوشته‌اند مجنون رد می‌شد، پایش را بر روی سجاده‌ی کسی گذاشت که نماز می‌خواند، او صدا بلند کرد: مگر نمی‌بینی، حواسم را پرت کردی! مجنون گفت: عجیب است، من عاشق بنده‌ای هستم، عشقِ او حواسم را از همه عالم پرت کرده، جز او از عالم فارقم. تو چگونه عاشق خدایی که عبور بنده‌ای، حواست را از او پرت می‌کند؟!

و البته این گونه عاشقی، کار هر کسی نیست، زیرا که این عشق، سرانجامش عاشقانه مردن است، اگر به وصل نرسند از فراق می‌میرند و اگر به وصال برسند از ذوق می‌میرند!

آری، گمان نکن که شمشیرِ یزید، حسین علیه السلام را شهید کرد؛ حسین، کشته‌ی عشق خود، به معبودش می‌باشد!

اگر اجازه دهید، به نیابت از طرف همه‌ی شما، عشق به خودشان را درخواست نمایم.

عشق به کدام یک؟! از امیرالمؤمنین (ع) تا آن یوسفِ غریب زهرا علیها‌السلام؛ آری.اما نه فقط عشق به یک یک آنها، بلکه فقط به یکی از آنها که عصاره‌ی همه‌ی آنهاست.

کدام یک؟!

سالها قبل، مرحوم درّی؛ که عالمی عارف بودند در دهه‌ی اول ماه محرم، منبر می‌رفتند. معمول این بود که در شب آخر، برای سال بعد وعده می‌گرفتند. ایشان وقتی شب اول می‌خواستند منبر بروند، جوانی برخاست گفت: آقا! معنی این شعر چیست؟

مرید پیر مغانم، ز من مرنج ای شیخ               چرا که وعده، تو کردی و او به جا آورد

مرحوم درّی چنین پاسخ دادند: قضیه‌ی نهی آدم ابوالبشر از خوردن گندم و نان جوین خوردنِ امیرالمؤمنین علی (ع) است که در تمام عمر خود نان گندم نخوردند و از نان جوین هم سیر نخوردند. و سپس گفت: آدم، وعده‌ی نخوردن از شجره‌ی گندم در بهشت را داد اما به آن عمل نکرد. و مراد از پیرِ مغان، علی (ع) است که فرمودند: من هرگز نان گندم نخوردم؛ و از نان جوین هم سیر نخوردند. ایشان بودند که به وعده عمل نمودند و آن را به انجام رساندند! سپس مرحوم درّی منبر را به پایان رساندند.

قبل از رسیدن ماهِ محرمِ سال بعد، شیخ درّی وفات کرد و عالمی دیگر دعوت شد. همان جوان برخاست و اجازه‌ی صحبت خواست. او گفت: من دیشب مرحوم درّی را در خواب دیدم، ایشان گفتند: ای جوان! تو از من سؤالی پرسیدی و من پاسخ دادم اما در این عالم، معنی شعر برایم منکشف شد که:مراد از شیخ، حضرت ابراهیم(ع)؛ و مراد از پیرِ مغان، حضرت حسین (ع) است که وعده‌ی ذبح فرزند را ابراهیم (ع) داد که وفا کند اما در حقیقت حسین (ع) با ذبح فرزندش، علی اکبر (ع) به آن عمل نمود!

آری، برای درک این عشق هم باید مُرد زیرا دنیا، دارِ محدودیت‌هاست، چگونه می‌شود در آن درکِ نامحدود کرد؟!

و شاید اینکه فرمودند: «مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا»، برای درک همین مراتب است.

آیا کسی هست که یک ذره از این عشق به کامش بریزند و او سر از پا بشناسد؟!

و جالب اینکه این دلدادگی، زن و مرد، پیر و جوان، عالم و عامی و ارباب و غلام ندارد! ملاک، عشق است؛ آن هم از نوع حسینی!

راستی، اگر در حرم مطهر رضوی، دل، هوایی حسین (ع) می‌شود در حرم مطهر حسین علیه السلام، دل، کجایی می‌شود؟!

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۲۳
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه هماهنگی

سه شنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۰۹ ق.ظ

 

خداوند متعال، هستی را آفرید و قوانینی را برای آن تعیین کرد تحت عنوانِ سنت های الهی. تمامی اجزا، اعم از ریز و درشت کائنات، با این قوانین و مقررات هماهنگی کامل دارند اما چون انسان، اشرف مخلوقات است و در خود احساس تسلط بر طبیعت می‌کند، خود را بی‌نیاز از این هماهنگی احساس می‌کند در حالی‌که با تمام برتری که دارد تنها جزئی از طبیعت است. در واقع می‌توان گفت: با اینکه انسان در رأس هرم مخلوقات قرار دارد، درهر حال جزئی از این هرم است و عنصری از یک مجموعه؛ که باید قوانین حاکم بر آن را اجرا کند تا حمایت و پاداش طبیعت را ببیند و اگر سرپیچی کند لطمه می‌خورد.

خانه‌ی ما قوانین و مقررات خود را دارد، جامعه نیز قوانین خود را دارد، اگر رعایت کنیم پاداش می‌گیریم، در غیر این صورت، مجازات می‌شویم.

فرض کنیم وارد خانه یا محیطی می‌شویم، همه مشغول نظافت هستند؛ یکی جارو می‌کند، یکی گرد گیری و دیگری ظروف را می‌شوید؛ اما اگر شما با یک سطل زباله وارد خانه شوید؛ زباله را داخل اتاق بریزید؛ چه اتفاقی می‌افتد؟! طبیعتاً همه، واکنش منفی نشان می‌دهند، بر سر شما فریاد می‌زنند و شما را بیرون می‌کنند که ما زحمت می‌کشیم، نظافت می‌کنیم، شما چرا کثیف و آلوده می‌کنی؟!

اما اگر شما هم با دیدن دیگران، دستمالی بردارید و مشغول همکاری شوید، مسلماً با قدردانی و تشکر دیگران، مواجه می‌شوید.

طبیعت نیز همین گونه است، اگر قوانین و مقررات آن را بشناسیم و به آن احترام بگذاریم و عمل کنیم حتماً از سوی آن حمایت خواهیم شد.

خوب به طبیعت نگاه کنیم. به هماهنگی آن دقت کنیم؛ که اگر این‌گونه نبود هیچ سیستمی ارزش خودش را نداشت، همه چیز بی نظم می‌شد و اختلاف و هرج و مرج در همه چیز به‌وجود می‌آمد.

به جسم خودمان نگاه کنیم، به هماهنگی در آن نظر کنیم. مجموعه‌ای از سیستم‌های منظمِ گردش خون، گوارش، تنفس، قلب، مغز؛ که همگی سیستمی منظم دارند؛ و تا وقتی برطبق آن، کار می‌کنند بدن، سالم است. وقتی در هر کدام از آنها یک عدم هماهنگی کوچکی به‌وجود بیاید، بیمار می‌شویم و درمان، در زمانی صورت می‌گیرد که دوباره هماهنگی برقرار شود.

به هماهنگی در هستی نگاه کنید. به پراکندگی گرده‌ی گلها با جریان باد و زنبور عسل؛ به هماهنگی مورچه ها؛ به هماهنگی ابر و باران؛ همه‌ی اینها برای ما پیام دارند که:

ای انسان! تو جزئی از هستی می‌باشی پس چرا برخلاف سنت الهی رفتار می‌کنی؟!

 

اگر هماهنگی وجود نداشت، غذایی که می‌خورید به نسبت مورد نیاز هر سلول، در بدنتان تقسیم نمی‌شد؛ دست راست و چپتان به یک اندازه نبود؛ امکان داشت یک پای شما دو متر شود و پای دیگر یک متر.

آری، واقعاً به هر چیزی در طبیعت و در خودمان نگاه می‌کنیم، هماهنگی می‌بینیم. ما هم باید هماهنگ عمل کنیم. اصلاً موفقیت یعنی: هماهنگ عمل کردن.

اگر در یک جنبه‌ی زندگی حرکت داشته باشیم و در جنبه‌ی دیگر راکد باشیم، زندگی ما هماهنگ نیست.

🌻 اگر کسی در کارش موفق باشد اما فرصت تربیت فرزندانش را نداشته باشد، چه فایده؟!

🌻 اگر کسی یک برنامه ریز خوب و موفق رایانه باشد، اما سال تا سال، اقوامش را نبیند چه فایده؟!

🌻 اگر کسی هنرمند باشد آن هم بسیار موفق، اما در شبانه روز تنها ده دقیقه، فرصت دیدن همسر و فرزندانش را داشته باشد چه فایده؟!

🌻 اگر کسی مدرکِ فوق دکترا داشته باشد، اما فرصت عبادت خداوند متعال را نداشته باشد چه فایده؟!

قطعاً ما موجودی تک بعدی نیستیم، ابعاد گوناگون داریم: بعد جسمی، مالی، فرهنگی، تفریحی، معنوی. هنرمند کسی است که بتواند بین همه‌ی این ابعاد هماهنگی به‌وجود آورد.

نگاه کنید ببینید در کدام نقطه از زندگی شما، هماهنگی وجود ندارد، کجا افراط کرده‌اید کجا تفریط کرده‌اید؟!

بیایید هماهنگی را به‌وجود آورید.
 

پیامبر اسلام(ص) هنگامی که در جمعی قرار می‌گرفتند، عجیب هماهنگ عمل می‌کردند حتی اگر در آن جمع، یکی کشاورز، دیگری تاجر، جنگجو و چوپان بودند. با هر کدام در زمینه‌ی کاری و فعالیت او وارد گفتگو می‌شدند. چوپان خیال می‌کرد او سالها چوپانی کرده، کشاورز گمان می‌کرد ایشان همه‌ی عمر، کشاورز بوده؛ یعنی حتی در فرصت چند دقیقه‌ای، خودشان را جدا از محیط و دیگران نمی‌دیدند و با آن موقعیت هماهنگ می‌شدند.

آری، عزیز مخاطب، دنیا مانند دریاست؛ باید در جهت جریان آب شنا کنی تا بتوانی به ساحل نجات برسی؛ در غیر این صورت، اگر برخلاف جهت بخواهی شنا کنی، آنقدر با امواجش به صورتت سیلی می‌زند تا خسته و درمانده، قدرت شنا را از دست بدهی و در امواج آب غرق شده و سپس به ساحل پرتابت می‌کند.

آری، زندگی مانند یک گروه ارکستر است که هر کس، ساز خودش را می‌زند اما هماهنگ با هم؛ و آن صدای زیبای دلنشین از همین هماهنگی است.

اگر هر کدام ساز خود را بدون هماهنگی با دیگران بزنند، تصور کن چه اتفاقی می‌افتد!

با طبیعت هماهنگ شوید؛ طبیعت همه ذاکرند، همه ساجدند، همه در مسیر اطاعت رب هستند، چرا من و شما نباشیم؟!

هر گناهی، عدم هماهنگی با طبیعت است، باید منتظر مجازاتش باشیم؛ و هر عبادتی، ذکری، سجده‌ای؛ فرمانبرداری از خداوند؛ و هماهنگی با طبیعت است. منتظر پاداشش باشیم.

 

ذکر:

برای جمیع حوائج اول وضو بگیرید سپس سه مرتبه به این طریق صلوات فرستید:

«اَللهُمَّ صَلِّ علی مُحمّدٍ و آل مُحمّدٍ بِعَددِ کَلَماتِکَ و اَلْطافِکَ و بارِک عَلی مُحمّدٍ و آل مُحمّدٍ و سَلِّم عَلیٰ مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد بِعَددِ کُلِّ ذَرَّةٍ مِئَةَ اَلفٍ اَلفٍ مَرَّة»

بعد از این صلوات این ذکر را ۱۰۰ مرتبه به صدق تمام بگویید:

«یا قَدیمَ الْاِحسان أحْسِن اِلینا بِإحسانِکَ الْقَدیم»

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۰۹
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه حرکت

سه شنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۵۰ ق.ظ

 

هر ذرّه‌ای در هستی، یک حرکتی دارد و یک هدفی را دنبال می‌کند؛ ما ذرّه‌ی ایستا نداریم، ذره‌ی ایستا، مرگ است. حتی سنگی که در باغچه به ‌نظر ساکن می‌آید یک اکو سیستم دارد که در جریان آن باغچه حرکت می‌کند، این حرکت در طبیعت پیام دارد و آن، اینکه ما هم باید حرکت و جریان داشته باشیم.

در داخل بدن ما، سه جریان وجود دارد: خون، تنفس و لنف. ایستایی در هر کدام یعنی مرگ. فقط برای یک لحظه هر کدام از آنها بایستند خواهیم مرد؛ و این نشان می‌دهد که هیچ چیز نباید انسداد داشته باشد یعنی انرژی جسمی ما باید بسوزد و جریان داشته باشد.

خوب نگاه کنید ببیند کجای زندگی شما، جریان ندارد و بی‌حرکت مانده؛ باید آن قسمت را به جریان اندازید.

هیچ فکر کردی که چرا جریان تنفس ما جلوی چشم و گوش ما قرار دارد؟!

جالب اینجاست که تنها عضو صورت ما که با چشممان قابل دیدن است، بینی ما است؛ به همین دلیل نام آن بینی است، به این وسیله نفس می‌کشیم و با گوش خود، صدای تنفس خود را می‌شنویم.

آفرینش ما می‌توانست به یک سیستم درونی باشد لیکن چنین نیست! بخش اعظم آن را ما از بیرون می‌توانیم احساس کنیم و این پیام دارد و آن، اینکه ما باید آنچه را که می‌گیریم، بدهیم.

ببیند که هر دمی بازدمی دارد و این خود، جریانی است؛ جریان، عین زندگی است.

آب تا وقتی جریان دارد زلال و شفاف است و حیات و زندگی می‌بخشد اما وقتی ایستاد و در گودالی راکد ماند، فاسد می‌شود. همین الآن به زندگی خود نگاه کنید، در کدام قسمت راکد است؟ آن را به جریان اندازید. در ثروت؛ یا تهذیب؛ یا دانش؛ یا اجتماع؛ یا کار؛ یا ورزش!

جاری شوید، حرکت کنید، انرژی جسمی‌تان را؛ ذهن خلاق‌تان را؛ سرمایه‌تان را؛ دانشتان را؛ به حرکت درآورید. حرکت، زندگی است!

راستی! هیچ فکر کردی که چرا اسلام استفاده از ظروف طلا و نقره را حرام کرده یا چرا در قرآن فرموده: کسانی‌که طلا و نقره را انباشته کنند و در راه خدا انفاق نکنند، در دوزخ به‌وسیله‌ی همان‌ها عذاب خواهند شد؛ و یا اینکه حتی اگر وسیله‌ی کوچکی را یک سال بدون استفاده بگذارید باید یک پنجم آن را به دیگران بدهید؟!

به این دلیل که چیزی راکد نماند؛ یا داشته‌هایتان را به جریان اندازید یا در اختیار دیگران قرار دهید تا به‌دست آنها به جریان افتد. آری، زیبا گفته‌اند: از تو حرکت از خدا برکت!

 

ذکر: گفته شده که هر گاه در شب جمعه، هفت بار این دعا را بخواند و هفتاد بار صلوات فرستد، خداوند متعال او را غنی گرداند:

اِلهی بِحُرْمَةِ طه وَ مَنْ تَلاها وَ بِحُرْمَةِ یس وَ مَنْ قَرَأَهَا وَ بِحُرْمةِ کَعْبَة وَ مَنْ بَناها وَ بِحُرْمَةِ العَصْرِ وَ مَنْ صَلاها بَلِّغْ نَفْسی اِلی مُناها

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۵۰
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه خیرخواهی

سه شنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۲۶ ق.ظ

 

یکی از قوانین طبیعت، عکس العمل است یعنی برگشت و بازگشت اعمال هرکس به خودش. (که این روزها به آن می‌گویند کارما) هر رفتار ما با هر نیتی که باشد بازتابی به بیرون دارد؛ خورشید را ببینید نورش به زمین می‌خورد، از زمین به چشم شما می‌رسد و شما می‌توانید زمین را ببینید. هر چیزی بازگشتی دارد؛ در کوه صدا می‌زنید، صدا به کوه می‌خورد و سپس به سوی شما باز می‌گردد.

بدانید تمام اعمال و نیات شما، تابشی به بیرون دارد و آنگاه به‌سوی شما باز می‌گردد، پس اگر عمل شما مثبت باشد تابشش مثبت است بنابراین تابش مثبت هم به سوی شما باز می‌گردد؛ و برعکس.

در قرآن کریم در سوره‌ی مبارکه زلزال در همین راستا، خداوند بیاناتی فرموده‌است و در روایات هم، بسیار به این موضوع پرداخته‌اند.

مطمئن باشید اگر شب با نیت خیر بخوابید که فردا فلان کار خیر را انجام دهید؛ و اگر به هر دلیلی نتوانستید آن را انجام دهید، بازتاب خیرش به شما خواهد رسید و برعکس.

در روایت داریم که بازتاب سه چیز به سرعت در دنیا به شما برمی‌گردد:

🌻 ستم

🌻 مکر

🌻 پیمان شکنی.

پس بسیار مواظب اعمال خود باشیم.

نمی‌خواهم شما را بترسانم ولی اگر امروز، جایی گرفتار شدی، شاید دلیلش نگاهِ خشم آلودی باشد که چند سال قبل به مادرتان انداخته‌اید؛ و یا فریادی که بر سر پدرتان کشیده‌اید؛ و یا پشت سر کسی حرفی زده‌اید!

امروز اراده کنیم که:

🌷 دیگر هیچ نیت و عمل غیر خداپسندانه‌ای نداشته باشیم؛

🌷 کسی را نرنجانیم؛

🌷 غیبت نکنیم؛

🌷 انتقام جو نباشیم؛

🌷 آزار نرسانیم؛

زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم؛ چه آشکارا کار ناشایستی انجام دهیم و چه پنهان؛ چه دیگران متوجه شوند و چه نشوند؛ قانونِ خداوند، کارِ خودش را انجام می‌دهد و بازتاب اعمال ما را به ما بر می‌گرداند.

 

نوشته‌اند پیرمردی هنگام غذا خوردن، آب دهانش می‌ریخت، عروس و پسرش ناراحت می‌شدند. پس پسر کاسه‌ای چوبی برای او ساخت. گوشه‌ی اتاق برای پدر سفره می‌انداختند و درکاسه‌ی چوبی، غذایش را در مقابلش می‌گذاشتند تا تنها بخورد. روزی پسر دید که پسر کوچکش گوشه‌ی حیاط مشغول بازی با چوب و ارّه است، پرسید: چه می‌کنی؟ گفت: کاسه‌ای برای تو می‌سازم تا روزی که کنج اتاق باید غذا بخوری، کاسه داشته باشی!

آری؛ هر چه کنی به‌ خود کنی، گر همه نیک و بد کنی

 

ذکر:

۹۲ مرتبه: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ اَن تُنَجّیَنی مِن هذَا الغَم» برای همّ و غم و امر مهم بسیار مفید است.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۲۶
خادمه الزهراء

خانمانه

دوشنبه, ۱۴ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۴۱ ب.ظ

شبی زنی به همسرش گفت شانه‌ای برایم بخر تا موهایم را شانه کنم. مرد نگاهی کرد و گفت مدتی است که بند ساعتم پاره شده پول ندارم که بند تازه‌ای برای ساعتم بخرم آهی کشید و خوابید.

فردا مرد ساعتش را فروخت و برای همسرش شانه‌ی زیبایی خرید؛ وقتی به خانه آمد دید همسرش موهایش را کوتاه کرده و فروخته و برای شوهرش بند ساعت خریده‌است‌.

با دیدن این منظره هر دو گریستند برای این همه همدلی و برای اینکه این‌همه برای هم مهم بودند.

آیا همدلی زیباترین هدیه نیست؟

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

 

پی‌نوشت ادمین: اصل این قصه، داستان کوتاهی است نوشته ویلیام سیدنی پورتر (اُ هنری) که با کلیک بر روی لینک زیر، می‌توانید آن را به طور کامل و کمی متفاوت، مطالعه نمایید.

 

8 داستان «هدیه سال نو» برای خواندن کلیک کنید 8

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۴۱
خادمه الزهراء

زنان قرآنی

يكشنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۱۳ ب.ظ

در قرآن کریم، از زنانی سرآمد و نیک کردار، نام برده و یاد شده که خوب است از این زنان قرآنی، صفات نیکویی که برایشان ذکر شده است را بیاموزیم:

چهارده زن قرآنی

 

زن در نقش وفای به عهد، حَنّه، مادر مریم و همسر عمران

آنجا که فرزند در رحمِ خود را نذرِ خدمت به خداوند کرد و به این وعده، پایبند ماند.

إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی ۖ إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿آل عمران - ٣٥

 

زن در نقش عفت و پاکدامنی، حضرت مریم

آنجا که اعمال زشت و فحشا را از خود به دور نگه داشت و از فرمانبرداران ربِ خویش بود.

وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ ﴿تحریم - ١٢

 

زن در نقش خانه داری، ساره (همسر ابراهیم)

آنجا که بلافاصله برای مهمانان سرزده و ناخوانده، سفره‌ای مهیا کرد و به پذیرایی آبرومندانه پرداخت.

وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ ۖ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ ﴿هود - ٦٩

 

زن در نقش هجرت و مادری، هاجر (همسر ابراهیم و مادر اسماعیل)

آنجا که به فرمان پیامبر خدا و همسرش، از خانه و زندگی خود هجرت کرد و به همراه فرزندش در سرزمین لم یزرعی ساکن شد.

رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ﴿ابراهیم - ٣٧

 

زن در نقش کشورداری و حکومت، بلقیس (ملکه سبا)

آنجا که در برابر نامه حضرت سلیمان، بعد از مشورت با بزرگان، بهترین تصمیم را گرفت و مملکت خویش را با عقل و درایت و آینده نگری، از بیمِ هجوم لشکریان و تخریب، نجات داد.

قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً ۖ وَکَذَٰلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿نمل - ٣٤ وَإِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِم بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿نمل - ٣٥

 

زن در نقش ایمان و استقامت، آسیه (همسر فرعون)

آنجا که در برابر عذاب و شکنجه فرعون، تاب آورد و دست از ایمان خود نکشید و زندگی بی ارزش دنیا را به آخرتی گرانبها فروخت.

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿تحریم - ١١

 

زن در نقش ایثار و فداکاری، حضرت خدیجه سلام الله علیها

آنجا که علاوه بر محبت کامل و تام قلبی، تمام دار و ندار دنیایی خود را به پایِ همسر و محبوبش ریخت تا اسلام عزیز پایدار بماند. خداوند ذکر این ایثار حضرت خدیجه را در قرآن، به عنوان نعمتی برای رسولش یاد کرده است.

وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ ﴿ضحی - ٨

 

زن در نیکوکاری و انجام کارهای خیر، اشیاع (مادر یحی و همسر زکریای نبی)

آنجا که به همراهی همسر، در کارهای خیر شتاب می‌کرد و در مقابل پروردگارش، خضوع و خشوع داشت.

وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ ﴿انبیاء - ٨٩ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ یَحْیَىٰ وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ ۚ إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَیَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا ۖ وَکَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ ﴿انبیاء - ٩٠

 

زن در نقش حیا و حجاب، دختران شعیب

آنجا که با حیا در جامعه راه می‌رفتند و با حضرت موسی سخن می‌گفتند.

فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا ۚ فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ ۖ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿قصص - ٢٥

 

زن در نقش توکل و یقین، یوکابه، مادر موسی

آنجا که به وعده وحیانی خداوند اطمینان و توکل کرد و فرزند خود را به دریا (نیل) انداخت.

وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِیهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی ۖ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿قصص - ٧

 

زن در نقش زیرکی و هوشمندی، خواهر موسی

آنجا که پنهانی، سبد حاوی برادر نوزادش در رود نیل را دنبال کرد و بدون آنکه مقصود قلبی خود را آشکار سازد، با زیرکی خاندان فرعون را که به دنبال پیدا کردن دایه‌ای برای موسی بودند، به مادر خود ارجاع داد و معرفی کرد.

إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَىٰ مَن یَکْفُلُهُ ۖ فَرَجَعْنَاکَ إِلَىٰ أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ ۚ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاکَ فُتُونًا ۚ فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ یَا مُوسَىٰ ﴿طه - ٤٠

 

زن در نقش شوهرداری و صبوری و وفاداری، همسر ایوب

آنجا که شیطان به او کلمه ای شیطانی برای شفایِ همسرش یاد داد و ایوب چون این سخن او را شنید و دانست که از جانب شیطان است، بر او خشم گرفت و قسم یاد کرد که تنبیهش کند. اما همسر وفادار و صبور ایوب، تمام این سختی‌ها و مشکلات را تحمل کرد و در ایام سخت بیماری و بی‌کسی، در کنار همسر خود باقی ماند.

وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿ص - ٤١ ارْکُضْ بِرِجْلِکَ ۖ هَٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿ص - ٤٢

 

زن در نقش همراهی با شوهر و توبه‌کاری، حوّا (همسر آدم)

آنجا که بعد از پشیمانی از گناه به همراه همسر خود، توبه و استغفار و استغاثه کرد تا مورد آمرزش خداوند قرار گیرد.

قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿اعراف - ٢٣

 

و اما خلاصه و عصاره همه نیکویی‌های عالم: زن در نقش ایمان، عرفان، تقرب، زهد، علم و تیزهوشی، بیان عبادات، جهاد، حمایت از ولایت، همسر داری، خانه داری و در تمام نقوش مثبت الهی، حضرت فاطمة الزهرا سلام‌الله‌علیها است.

آری آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری

یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا ﴿انسان - ٧ وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ﴿انسان - ٨ إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا ﴿انسان - ٩ إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا ﴿انسان - ١٠

و تویی آن خیر کثیری که خداوند به حبیبش بخشید.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ - إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿١ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿٢ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿٣

 

توضیح: اصل مطلب از سخنان ارزشمند استاد است و توضیحات جانبی و ذکر آیات قرآنی از ادمین.

پی‌نوشت ادمین: به یاد می‌آورم استادم می‌فرمود، در قرآن وقتی خداوند به توصیف بهشت می‌پردازد، در کنار ذکر جویبارها و باغات بهشتی، از حورالعین هم صحبت می‌کند. اما تنها در سوره دهر (انسان) که متعلق است به اهل بیت پیامبر و علی الخصوص حضرت صدیقه طاهره، اوصاف بهشتی آمده اما کلامی از حورالعین نیامده است. نظر عارفانه ایشان بر این بود که خداوند حیا و رعایت حرمت کرده در حضور حضرت فاطمه زهراء از حوریان بهشتی سخن گوید.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۱۳
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: انتظار

يكشنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۳۵ ق.ظ

 

روز جمعه است و متعلق به عزیز زهرا (س)؛ آن یار غریب که سالیان دراز است در انتظار ماست که آماده‌ی پذیرش حکومت کریمانه‌ی او شویم.ما گمان می کنیم که منتظریم؛ خیر ما غافل هستیم، غافل از خود و حتی به یک نصیحت ایشان گوش ندادیم و توجه نکردیم که فرمودند: «علیکم بانفسکم» شما را سفارش می‌کنیم که به خود بپردازید و نفس خود را اصلاح کنید آنچنان که مورد پسند ما واقع شوید.

انصافاً کدام یک به همین یک تقاضای حضرت، توجه کرده‌ایم؟

دنیا، مانند مدرسه است و به نظر ما شیعیان، مدیر مدرسه مدتی در مرخصی به سر می برد. او دستور داده که دَرسِتان را بخوانید، بازیگوشی نکنید، درب و پنجره‌ی مدرسه را نشکنید، شاگردان رعایت احوال هم را بکنند، امتحان آخر سال را فراموش نکنید تا من برگردم.

من و شما به عنوان شاگردان این مدرسه، چقدر به حرف مدیر مدرسه گوش داده‌ایم؟ و چقدر سرمان به درسمان بوده‌است؟ و چقدر برای روز امتحان آماده‌ایم؟

اگر ناراحت نمی شوید، خیلی از ما، گویی کتاب‌ها را پاره کرده، دفترها را با شکل‌هایی زشت و بد، نقاشی کردیم و در برخی از خطوط آن‌ها، املاهایی پر از غلط نوشتیم و سخت به بازیگوشی در حیاط مدرسه مشغول شده‌ایم. بعد هم می گوییم منتظریم مدیر بیاید و همه چیز را درست کند.

آری، مدیر وقتی آمد، درب و پنجره‌هایی را که شکسته‌ایم درست خواهد کرد؛ دیوارهای فرو ریخته را ترمیم خواهد کرد؛ میز و نیمکت های شکسته را اصلاح خواهد کرد؛  اما هرگز به جای ما امتحان نخواهد داد؛ به جای ما، مشق و املاء نخواهد نوشت؛ این‌ها به عهده‌ی خود ماست.

 

عزیز مخاطب! در ایام غیبت حجت خداوند، زندگی همانند دریایی بزرگ، پرتلاطم و مواج درآمده است که خطر غرق شدن در آن، انسان‌ها را تهدید می‌کند و هر فردی ناچار است که خود را از این دریای خطرناک نجات دهد. انسان برای غرق نشدن و نجات یافتن، احتیاج به وسیله‌ای همانند کشتی مجهزی دارد تا او را به ساحل سعادت برساند که رسول اکرم (ص) فرمودند: مَثَل اهل بیت من، مَثَلِ کشتی نوح است، هر کس در آن درآمد اهل نجات؛ و هر کس از آن روی برگردانَد غرق شد.

امروز در زمان ما آن کشتی، ولی‌عصر (عج) می باشد که ایمان و معرفت به حضرتش و چنگ زدن به ولایتش، انسان را به ساحل سعادت می‌رساند. به همین جهت در زیارت آن حضرت، عرض می‌کنیم: «السَلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ»؛ سلام بر تو ای کشتی نجات دهنده.

پس هر کس خود را به این کشتی برساند نجات یافته و در غیر این صورت، غرق خواهد شد.

 

عزیز مخاطب! در عصری که ما زندگی می‌کنیم طوفان بلا و نابسامانی، از هر طرف انسان و بشریّت را تهدید می‌کند. مردم دچار کجروی‌ها و دوگانگی‌هایی در دین و اعتقادات شده‌اند. نه قدم در آیین الهی می‌گذارند و نه به حرف عقل و وجدان گوش می‌دهند. دل به آمال دنیوی و شهوانی سپرده‌اند و برای رسیدن به دنیا و شهوات و آرزوهای خود، از جان و دین و آبرویشان می‌گذرند. هرچه را که دوست دارند آن، معروف و قابل ستایش است و از هرچه خوششان نیاید آن، منکر و ناپسند است. و در طوفان مشکلات و معضلات متعدد، در پناهِ عقل ناقص خود، پناه می‌گیرند، گویا هر شخصی امام خویش می‌باشد و ملاک او، چشم و گوش او است، هرچه ببیند و بشنود همان را باور می کند و در پی آن، بدون تفکر و تعقل حرکت می‌کند.

پس چه باید کرد؟!

باید با الهام گرفتن از کلمات گهربارِ ائمه اطهار(ع) راه چگونه زیستن و چگونه عمل کردن و چگونه آماده بودن و انتظار کشیدن و چگونه ساخته شدن و چگونه نجات یافتن در زمان غیبت را، بیاموزیم. و با عمل به دستورات نورانی ائمه هدی (ع) خود را در صراط مستقیم بیندازیم و به سوی خورشید حرکت کنیم. تا هم از یأس و ناامیدی و هزاران مرض روحی و اخلاقی نجات یابیم. و هم در خود، حداقل صفات یاران مهدی(عج) را به‌وجود آوریم.

 

راستی یاران امام، چگونه مردان و زنانی هستند؟

اسلام، دین مرزهاست و همه چیز در آن قانون دارد. واجبات و محرمات، مرزهای دین خدایند. حرکت در مرز، حرکت در راه است و تجاوز از آن، بیراهه و گمراهی. اولین شرط یار امام زمان (عج) بودن، حفظ حدود خداوند است.

امام علی(ع) می‌فرماید: یاران با این شرایط با امامشان بیعت می‌کنند که دست پاک باشند و پاکدامن؛ زبان بر دشنام نگشایند؛ و خون کسی را به ناحق نریزند؛ و لباس‌های فاخر نپوشند؛ مسجدها را خراب نکنند؛ و بر مردم راه نبندند (مانع رشد مردم نشوند)؛ به یتیم ستم روا ندارند؛ شراب ننوشند؛ در امانت خیانت نکنند؛ پیمان شکن نباشند؛ احتکار نکنند؛ ساده زندگی کنند؛ و در راه خداوند متعال به شایستگی جهاد کنند.

اگر کسی توانست این ویژگی‌ها را در خود به‌وجود بیاورد، مصداق بارز این روایت است که می فرماید: «افضل جهاد امتی انتظار الفرج» «افضل الاعمال انتظار الفرج» این روایت بسیار به زبان گفته می‌شود اما در معنا بسیار بزرگ است.

 

چگونه انتظاری، پر بهاترین جهاد و گرامی‌ترین اعمال است؟

جواب را خود ائمه اطهار (ع) داده‌اند که می‌فرمایند: «طُوبی لِلمُتَّقینَ فی غَیبَتِه، طُوبی لِلصّابِریِنَ فی مَحَبّتِهِ »؛ خوشا به حال آنهایی که در غیبت امام زمان (عج)، در انتظار امام زمان (عج)، پرهیزکار هستند و خوشا به حال آنان که در محبت ایشان صابرند.»

آنان، اجتناب از محرمات می‌کنند و واجبات و امر به معروف و نهی از منکر را به جا می‌آورند؛ هم در مورد خودشان و هم در مورد دیگران.

 

اینکه در روایت آمده‌است «کسانی که منتظر ظهور امام زمان (عج) هستند، برای هر کدام، ثواب هزار شهید از شهدای بدر و اُحُد می باشد»، این ثواب را به گفتن اینکه "من منتظر هستم" نمی‌دهند، بلکه به کسانی می‌دهند که تقوا داشته باشند.

تـقـوا: تـ یعنی ترک گناه؛ قـ یعنی قیام برای واجبات؛ و یعنی ورع، فرار از آلودگی؛ ا یعنی اخلاص در عمل و رفتار.

تک تک اینها، جهاد دائمی را می‌طلبد، آن هم جهاد با دشمنی که درون خودمان خانه دارد.

بیایید بشماریم که چند ویژگی از ویژگی های یاران مهدی (عج)، در ما وجود دارد؟

 

امام علی (ع) یاران مهدی (عج) را، گنج‌هایی آکنده از معرفت خدایی می‌داند و می فرماید:

👈 در بصیرت و درایت و خردمندی، سرآمد هستند.

👈 در فتنه‌هایی که زیرکان در آن فرو‌می‌مانند، هوشیارانه، راه جویند و حق را از باطل باز شناسند.

👈 و از جام‌های حکمت، سیراب هستند.

👈 و آماده‌ی کار (یعنی هر لحظه، ظهور صورت گیرد، آماده‌اند.)

 

و از ویژگی‌های یاران مهدی(عج)، این است که:

👈 اهل ایثار و مواسات هستند.

👈 وحدتِ مقصد و اخلاص نیّت، دل‌هایشان را به هم پیوند زده و یار و غم خوار یگدیگر هستند.

👈 به خاطر یکدیگر خود را به رنج می‌افکنند.

👈 و در بهره گیری از زیبایی‌های زندگی، دیگران را بر خود ترجیح می‌دهند.

و باید چنین باشند، آن کس که خودساخته نباشد نمی‌تواند سازندگی کند. و آنکه بر دوست خود مهر نورزد دیگران را شایسته‌ی ترحم، نبیند.

آری، همه‌ی قیام‌های اصلاح‌گرانه‌ی تاریخ اسلام، از چشمه‌ی مواسات بهره گرفته‌اند.

 

یکی دیگر از ویژگی های یاران مهدی(عج)، نظم در زندگی و کار است. از ارزشهای انسانی و از رموز کامیابی، نظم در کار و زندگی است. حضرت علی (ع) حتی به هنگام مرگ هم، فرزندان و پیروان خود را به نظم در کارها سفارش فرمودند و در تمام دوران حکومت خود، در خطبه‌ی نماز جمعه‌شان، مردم را به نظم در کارها و تقوای الهی سفارش فرموده‌اند.

 

به راستی که وقتی مولایمان، ما را با این احوالِ بی سر و سامان، مشاهده می‌کند چه می‌فرماید؟! ما ایشان را نمی‌بینیم، او که ما را می‌بیند!

امام علی (ع) فرمودند: سوگند به خدای علی، حجت خداوند در میان آنان است، در کوچه و بازار آنها گام بر می‌دارد و بر خانه‌های آنان وارد می‌شود، و در شرق و غرب عالم سیاحت می‌کند و گفتار مردم را می‌شنود و بر اجتماعات آنان وارد می‌شود، سلام می‌دهد، او مردمان را می‌بیند و مردم هم او را می‌بینند، لیکن نمی‌شناسند!

🌷 آری، او در دوران غیبتش، درمانده‌گان را دستگیری می‌کند.

🌷 گم شدگان را راهنمایی می‌کند.

🌷 بیماران لاعلاج را شفا می‌دهد.

🌷 خیرخواهی و دعا برای مؤمنان می‌کند.

🌷 در تشییع جنازه‌ی برخی از آنان شرکت می‌کند.

🌷 حل مشکلات برخی از علماء می‌کند.

🌷 دستگیری باطنی از افراد می‌کند.

اینها چه مستقیم و چه غیر مستقیم، توسط خود ایشان و یا یارانش انجام می‌شود؛ چه مردم ایشان را بشناسند یا نشناسند!

البته برای یاران حضرت، علائم بسیاری بیان کرده‌اند که می‌توانید به کتاب "مکیال المکارم" مراجعه کنید.

 

در پایان، یادآوری می‌کنم سخن آن بزرگوار را که به حضورش شرفیاب شده بود و حضرت با گِله فرمودند: اگر محبان و منتظران ما، به اندازه‌ی آن زن روستایی که شب، اگر مرغش به لانه برنگردد، به دنبالش می گردد؛ به دنبال ما می گشتند، ما را می‌یافتند و به حضور ما شرفیاب می‌شدند.

بیایید دعا کنیم که دعای یوسف زهرا (س)، شامل حال ما شود و ما را بیدار و به تکلیفمان آشنا سازد. آمین.

 

لقمه‌ی عملی:

بیایید هیچ گناهی را کوچک نشماریم. بنگریم که نافرمانیِ چه کسی را کرده‌ایم که با این نظر، تمام گناهان، بزرگ و کبیره است. بیایید همانطور که انتظار داریم در وقت گرفتاری و یأس و ناامیدی معجزه‌ای برایمان صورت گیرد، خود نیز معجزه‌گرِ زندگی دیگران باشیم و در وقت ناامیدیِ کسی، به او امید ببخشیم.

 

ذکر: ۲۰۰مرتبه «سُبحانَ اللّهِ الْعَظیمِ وَ بِحمدِهِ اَستغفرُ اللّه وَ أسألُهُ مِن فَضلِهِ»

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۰۱ ، ۰۹:۳۵
خادمه الزهراء