در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۱۰۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حاجت» ثبت شده است

یک دعای مؤثر از داوود نبی، علیه السلام

سه شنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، ۰۸:۱۸ ق.ظ

کلید بیت‌المقدس همیشه نزد حضرت سلیمان علیه‌السلام بود، به احدی غیر از خودش اعتماد نمی‌کرد. شبی آن جناب کلید را برداشته، خواست درب را باز کند، از قضا باز نشد، از طایفه‌ی جن و انس استمداد کرد، نتیجه نگرفت. بی‌اندازه غمگین و ناراحت شد و گمان کرد که خداوند او را از بیت‌المقدس منع فرموده است. در این میان، پیرمرد فرتوتی که به عصای خود تکیه داده و از رفقا و همنشینان حضرت داوود (ع) بود به حضور آن حضرت آمد و عرض کرد: چرا غمگینی؟

سلیمان (ع) جریان باز نشدن درب را برایش تعریف کرد؛ و اینکه با کمک جن و انس و استمداد از نیروهای ماوراء الطبیعة این مشکل حل نشده است!

پیرمرد گفت: می‌خواهی به تو تعلیم دهم کلماتی را که پدرت درحال گرفتاری می‌خواند و خداوند رفع مشکل از او می‌کرد؟

سلیمان (ع) گفت: بگو ای پیرمرد.

او گفت: این چنین خدا را بخوان:

اللَّهُمَّ بِنُورِکَ اهْتَدَیْتُ وَ بِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْتُ وَ بِکَ أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ، ذُنُوبِی بَیْنَ یَدَیْکَ، أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْک، یَا حَنَّانُ یَا مَنَّان

حضرت سلیمان (ع) این کلمات را خواند، ناگاه درِ بیت‌المقدس به رویش گشوده شد.

الهی که هرگز پشت در بسته‌ای نمانی.

صلوات بر محمد و آل محمد

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۱ ، ۰۸:۱۸
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک ‌لقمه عزم

دوشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۱، ۰۴:۰۴ ب.ظ

 

عزم و اراده یکی از ارکان مهم موفقیت در مراحل زندگی است. بلکه عزم و اراده زیر بنای تمام مقامات دنیوی و مادی و معنوی و الهی است. بی‌شک بدون عزم، همه چیز به هم می‌خورد. قدرتِ عزم یکی از برترین ویژگی‌های آدمی است که انسان را به بالاترین مراحل خلقت و رشد می‌رساند.

 

معنا و مفهوم عزم:

آیا عزم همان اراده است یا چیزی برتر از آن؟

گاهی انسان برای انجام کاری اراده می‌کند ولی بر اثر پیشامدی از انجام آن منصرف می‌شود و رهایش می‌کند اما درصورتی که برای انجام کاری یا رسیدن به هدفی، هیچ مانعی او را منصرف نسازد عزم نامیده می‌شود.

عزم، انسان را بر تمام عوامل و مؤثرها چیره می‌سازد. عزم، تصمیمِ بی‌برو برگردِ آدمی است.

 

نقش و اهمیت عزم:

اهمیت آن را می‌توان در چند زمینه یافت:

الف) پیشگیری از سقوط.

عوامل سقوط زیاد است: دوستان، اجتماع، خانواده، شیاطین درونی و بیرونی، وسوسه‌ها و نداشتنِ عزم و اراده‌ی قوی.

ب) پیش بردن انسان در مسیر رشد وکمال.

اگر انسانی عزم و اراده داشته باشد از جای خود بر می‌خیزد و با قدم نهادن در راه کمال، و با حرکت در جهتِ خواسته‌ها و آرزوها، زمینه‌ی موفقیت را برای خود فراهم می‌کند. انسانِ بی‌عزم و اراده، وجودی بی‌روح و میوه‌ای از درون پوسیده است.

ج) رکن بنیادی برای سلوک معنوی.

عزم و اراده، زیربنای مقامات معنوی و مراحل سیر و سلوک و در حقیقت رکن این حوزه است.

 

عزم چگونه به وجود می‌آید؟

عرفا و اساتید اهل فن می‌گویند: عزم و یقظه با هم هستند. عرفا، بیداری دل را اولین قدم و مرحله برای رسیدن به اهداف بزرگ، مخصوصاً رسیدن به مقامات معنوی می‌دانند. فرد ابتدا باید بیدار شود سپس عزم حرکت کند اما اگر عزم درکار نباشد، بیداری هم تأثیری نخواهد داشت.

یکی از چیزهایی که برایش عزم و اراده لازم داریم، رسیدن به آرزوهاست.

ممکن است کسی چیزی را بخواهد و آرزوی رسیدن به مقامات دنیوی و مادی و یا کسب کمالات و مقامات معنوی را داشته باشد و حتی گاهی در فراق آنها اشک بریزد و غصه بخورد اما برای رسیدن به آنها هیچ حرکتی انجام ندهد.

جریانِ زندگی چنین کسی، رو به کمال نیست. مانند کسی که پای کوه نشسته و به او می‌گویند: آن طرفِ کوه، چشم‌انداز جالبی وجود دارد و او آرزوی رسیدن به آنجا را دارد اما برای بالا رفتن از کوه هیچ تلاشی نمی‌کند. اما کسی که در حالِ حرکت است، به برکاتی دست پیدا می‌کند؛ یعنی او را کمک می‌کنند.

 

حداقل، سه بهره از جانب خداوند به عازم می‌رسد که به آرزومند نمی‌رسد:

یک- استعانت: استعانت یعنی چیزی که به حرکت کننده و سالک انرژی و نیرو می‌دهد.

دو- شفاعت: شفاعت یعنی کسانی که در مسیر موفقیت و سلوک جلوتر رفته‌اند، او را کمک می‌کنند، دستش را می‌گیرند و برای عبور از موانع مددش می‌رسانند.

سه- جذبه: این نیرو و انرژی، خاصِ سالکان الهی است زیرا مقامات معنوی، زیاد و گاهی بی‌نهایت است و انسان هر چقدر هم که حرکت کند، نمی‌تواند به همه‌ی آنها برسد. چون کمالات انسانی، بی‌نهایت؛ و عمر، کوتاه؛ و توانِ آدمی، محدود است. اینجاست که اگر انسان را جذب نکنند و دست او را نگیرند، به جایی نخواهد رسید. جذبه در تعریف، همان مشی، راه رفتن گام به گام یا رفتن بدون هیچ معطلی است.

البته به شکل دیگری هم می‌شود گفت که مشی یعنی حرکت به سوی مقصد و جذبه یعنی رسیدن به مقصد‌های بلند بدون طی مراحل پایین‌تر است.

شاید بشود گفت همان حدیث قدسی است که فرمود: اگر یک قدم به سویم بیایی، ده قدم به سویت می‌آیم.

 

چگونه عزم کنیم؟

انسانها دو گونه‌اند: گروهی بدون عزم و گروهی دارای عزم.

عزم مانند درختی است که اگر زمین آن شوره‌زار باشد، نمی‌روید و اگر زمینش مساعد باشد بسیار خوب رشد می‌کن.

 

زمینه‌های عزم:

دوری از شهوات؛ و دوری از شکم پرستی.

حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: هرکس که شهوتران است و دنبال هوی و هوس می‌رود، اراده‌اش ضعیف است.

امام ششم علیه‌السلام به عنوان‌بصری فرمودند: تا گرسنه نشدی، نخور؛ و تا سیر نشده‌ای دست از غذا بردار.

و فرمودند: در مسیر سلوک و تکامل سه چیز حرام است: فضول النظر، فضول الکلام، فضول الطعام.

 

نشانه‌های عزم و عازم:

  • راندن وسوسه‌های شیطانی از خود.
  • پایداری در مقابل مشکلات و چاره‌جویی برای آنها.
  • چیرگی اراده بر هوی و هوس.
  • ساختار سازی. عالم ساختار پرور است یعنی درس می‌دهد، راهنمایی می‌کند، جوامع را می‌سازد و این کار عزم واراده لازم دارد.

 

برای تقویت عزم، مداومت بر این سه سوره سفارش شده‌است: تکویر، انفطار، انشقاق.

و خواندن این دعا در پایان نماز صبح:

اَللّهُمَّ ارْزُقنى عَقْلاً کامِلاً وَ عَزْماً ثاقِباً وَ لُبّاً راجِحاً وَ قَلْباً زَکیّاً وَ عِلْماً کَثیراً وَ اَدَباً بارِعاً وَاجْعَلْ ذلِکَ کُلَّهُ لى وَ لاتَجْعَلْهُ عَلَىَّ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

 

خدایا مرا عقلى کامل، تصمیمى نافذ، خردى برتر، دلى پاک، دانشى فراوان و ادبى والا روزى کن و تمام این‌ها را به سود من قرار ده، نه به زیانم،اى مهربان‌ترین مهربانان.

البته سخن در این رابطه بسیار است، اما ختم کلام: آیا عزمِ رسیدن به او را کرده‌ایم؟!

عزم، انسان را بی‌قرار می‌کند، خواب را از چشم انسان می‌گیرد، تلاشِ او را زیاد می‌کند و ایمان، راستگویی، خویشتن‌داری و تقوی را در او تقویت می‌کند.

به امید روزی که با تمام وجود، عزم او کنیم. صلوات

31ر1ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۱ ، ۱۶:۰۴
خادمه الزهراء

اعمال و توسلات ایام ماه رجب

دوشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۳۰ ق.ظ

 

نام علی (ع) خود، حلقه‌ی محکم توسل است. اگر توانستید امشب و فردا شب و پس فردا شب، هر شب، چهار هزار مرتبه ذکر «یا علی» بگویید. این «یا علی»‌های مکرر، باعث رفع مشکلات عدیده می‌شود.

 

توسل دیگر که می‌توانید داشته باشید این است که خداوند متعال را قسم دهید به حقی که علی (ع) در نزد خداوند دارد؛ و خداوند متعال را قسم دهید به آبروی امیرالمؤمنین (ع)، به حق ایشان و به نام امیرالمؤمنین (ع)؛ زیرا این کاری است که انبیا و اولیا انجام می‌دادند.

 

آن‌هایی که امشب به دنبال استغفار و دعا و عرض حاجت به درگاه خداوند متعال هستند، دست‌ها را بلند کنند و اینگونه بگویند: اللهم انی اَسئَلُکَ بِحَقِّ علیِ عِندَکَ  و سپس طلب استغفار و حاجت کنند.

 

توسل دیگر: راوی نقل می‌کند که خدمت پیامبر (ص) رسیدم و سخت مستأصل و گرفتار بودم، ایشان را قسم دادم که دعای جامعی که خداوند متعال آن را رد نکند، به من بیاموزد که هم برای دنیایم مفید باشد و هم برای آخرتم مفید و سودمند باشد. حضرت فرمودند: مرا مهلت بده و صبر کن منتظر جبرئیل هستم. جبرئیل آمد و دعا را از جانب خداوند متعال آورد:

أللّهُمَّ إنی أسئَلُکَ بِحَقِّ محمدٍ و علیٍ و فاطمة و الحَسَنِ و الحُسَین اَن تَغفِرَلی ذُنوبی و تَجاوَز عَن سَیِّئاتی و تُصلِحنی شَأنی وَ تَرزُقَنی خَیر الدنیا و خَیر الاخرة وَ تَصرِف عَنّی بَلاءَ الدُّنیا وَ الْآخرة وَ اَن تَفعَل ذلک بِجَمیعِ الْمُؤمنین وَ الْمُؤمنات بِرَحمَتِکَ وَ فَضلِکَ یا أرحم الراحمین

عادت کنید این دعا را در قنوت نماز شب یا در سجده‌های بعد از نمازهایتان بخوانید که هم توسل است و هم دعاست.

 

از آداب ماه رجب این است که تلاش کنید حتی برای یک بار در همه‌ی عمرتان، ده هزار مرتبه سوره‌ی توحید را در این ماه بخوانید. اگر نتوانستید هزار مرتبه و باز اگر نتوانستید در هر جمعه‌ی این ماه صد مرتبه، که گفت : یا رسول الله (ص) نمی‌توانم، در اینجا حضرت صورت مبارکش را از او برگرفت.

 

دو ختم از سوره‌ی توحید:

ختم اول - اگر کسی گرفتاری و مشکلی سخت دارد و می‌خواهد به برکت این سوره حاجت بگیرد، ابتدا غسل کرده سپس دو رکعت نماز حاجت بخواند و بلافاصله و در یک مجلس، ۷۰ مرتبه سوره حمد؛ و سپس ۱۰۰ مرتبه صلوات و بعد ۷۹ مرتبه سوره «الم نشرح» و سپس ۱۰۰۱ مرتبه سوره توحید را بخواند؛ آنگاه دعا کند.

مخصوصاً این ختم برای اموری است که در آن سرگردان مانده‌ای بسیار مجرب است.

 

ختم دوم - هجده روز، هر روز، سه مرتبه سوره توحید به این ترتیب که سوره را شروع به خواندن می‌کنی و به آیه «الله صمد» که رسیدی این آیه را ۱۰۰۰ بار تکرار می‌کنی سپس سوره را ادامه داده تا انتها؛ تا سه بار این کار را تکرار می‌کنی. این ختم بسیار مجرب است که علی (ع) فرمودند: اگر با یقین بخوانی، دو کوه به بلندی ابوقبیس را می‌توانی جابجا کنی، مگر مشکلات شما چقدر است؟!

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۳۰
خادمه الزهراء

یک لقمه نان همراه با نور از سفره‌ی پر برکت ابن‌الرضا، جوادالائمه علیه‌السلام.

تبریک به حضور نورانی پدر بزرگوارش و فرزند برومندش صاحب الزمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه؛ و طبق طبق گل نرگس هدیه بر ضریح پر نورش.

 

 

ماه رجب امسال (سال 1396 این کلام از استاد ایراد شده است ادمین) بهار در بهار است. تولدها و حوداث معنوی که در روزها و شب‌های این ماه اتفاق افتاده‌است و تقارنش با نوروز، واقعاً روزهای نوئی را برای ما به ارمغان آورده‌اند. امیدوارم از این فرصت پیش آمده، خوب استفاده کنیم و برگی نورانی در دفتر زندگی امسالمان باز کنیم.

نمی‌دانم در مورد حضرت جواد علیه‌السلام چه بنویسم! من اصلاً دوست ندارم در ایامی که مخصوص به یکی از ائمه معصومین (ع) می‌باشد، فقط در مورد ایشان چیزی بگویم یا بنویسم؛ زیرا فرمودند: ما امامان، همه یک نور واحد هستیم و هیچ تفاوتی با هم نداریم، هر کدام اگر جای آن دیگری بودیم، همان اعمال و رفتاری را انجام می‌دادیم که او انجامش داده است.

یعنی اگر امام حسن مجتبی علیه‌السلام به جای امام حسین علیه‌السلام بودند همان می‌کردند که ایشان انجام داده‌اند و بر عکس. پس وقتی بخواهیم در مورد هر کدام از ائمه معصومین علیهم‌السلام چیزی بگوییم باید در مورد همه‌ی آنها بگوییم.

خوب، لقمه‌ی امروز را از کدام قسمت سفره برداریم؟ شما چه میل دارید؟

می‌دانید! شیرین‌ترین، گواراترین و دل‌چسب‌ترین لقمه، لقمه‌ی محبت است؛ و آن لقمه‌ای است که عاشق از سرِ عشق بپیچد و با دست خودش در دهان معشوقش بگذارد. باور کنید این لقمه‌ی صید است اگر بشود فقط با یک لقمه، دلی را صید کرد، همین لقمه است. صید به شیوه‌های مختلف انجام می‌گیرد. گاه، صید، شیر است و ببر؛ و گاه صید، مرغ است یا ماهی؛ و گاه آهوست یا پروانه. مسلم است که باید ابزارهای صید متناسب با جاندارِ صید شده باشند در غیر این صورت مقصود، حاصل نمی‌شود و صیاد هرگز به خواسته‌ی خود نخواهد رسید، پس هر چیزی با ابزارِ صیادی خاصِ خود شکار می‌شود.

ما که در دنیا و آخرت، سخت نیازمند به رحمت و لطف حق و عنایت ویژه و جاودانه‌ی حق هستیم و بر اساس آیات و روایات باید راهی را طی کنیم که پایانش، رضایت حضرت حق و بهشت خداوند باشد، پس باید ابزار مناسب این‌ها را فراهم آوریم، آنگاه درصدد صید کردن لطف و رحمت حق و عنایت و رضایت دوست و نهایتاً بهشت برآییم.

از آنجا که ماهی‌گیر، تورِ صید ماهی را بهتر از دیگران می‌شناسد و شکارچیِ پروانه، تور شکار پروانه را؛ و سخنران، ابزار صید کلمات را، پس خداوند هم تور مناسب با آن حقایق را بهتر از هرکس می‌شناسد، اینکه چگونه می‌شود به تمام مواهب دنیوی و اخروی رسید و ابزار صید مناسبِ همه‌ی این‌ها چیست را خداوند بهتر از همه می‌داند.

او بر پایه‌ی آیات قرآن، این تور را، محبت به اهل بیت (ع) و اطاعت از فرمان آن بزرگواران می‌داند و لاغیر!

و راه به دست آوردن محبت، اتصال به معرفت و شناخت است.

انسان وقتی کمترین شناخت را از اهل بیت (ع) پیدا کند، با چشم معرفت، جز زیبایی‌های معنوی و حسنات اخلاقی و عملی و آراستگی‌های روحی و قلبی، چیز دیگری از این بزرگواران نمی‌بیند؛ و همان زیبایی‌ها و آراستگی‌ها، سبب دلبستگی، محبت، علاقه و عشق به آنان می‌شود.

این محبت با حرارتی که دارد، انسان را در هر شرایطی وادار می‌کند که به شکل معشوق درآید؛ و از آنجا که اهل بیت علیهم السلام هم‌رنگ حق هستند، ما نیز با هم‌رنگ شدن با آنها، به رنگ حق در خواهیم آمد؛ و با این تورِ بی‌نظیر که تار و پودش بافته از محبت، عمل، عشق و اطاعت است؛ رحمت، لطف، عنایت، کرامت و مغفرت در بهشت حق را صید خواهیم کرد.

البته با پدید آمدنِ عشق چه انسان بخواهد، چه نخواهد، به دایره‌ی اطاعت از خواسته‌های معشوق می‌افتد و از این طریق به تدریج از معشوق رنگ می‌گیرد تا جایی که عاشق، در حدّ سعه‌ی وجودی خود معشوق می‌شود.

 

عجب لقمه‌ی محبتی خداوند برایمان گرفته‌است!

این لقمه، چنان انرژی دارد که بیش از چهارده قرن اسلام را سر پا نگه داشته‌است.

فرمودند: برای هر چیزی پایه و اساسی است و پایه و اساس اسلام، عشق ورزی به ما اهل بیت است.

و فرمودند: عشق و محبت به ما را خداوند از خزانه‌هایی که زیر عرش اوست و مانند خزانه‌های طلا و نقره است، از آسمان فرود می‌آورد و آن را جز به اندازه نازل نمی‌کند و جز به بهترین بندگانش نمی‌بخشد. این عشق و محبت همانند ابری باران‌ زاست. پس هرگاه خداوند بخواهد آن را فرمان می‌دهد و آن نیز باران محبت را نازل می‌کند. پس به جنین داخل شکم مادر هم می‌رسد.

آری، از آنجا که محبت اهل بیت (ع)، هدیه‌ی خداوند است و هدیه را فقط به دوستان می‌دهند، پس محبت به آن بزرگواران، نشانه‌ی محبت خداوند به انسان است.

لقمه‌ی محبت جوادالائمه علیه‌السلام نوش جانتان!

 

ذکر حاجت:

هر گاه در زندگی فرو ماندی، به دنبال راه چاره بودی، هفتاد بار امام رضا علیه‌السلام را به جوادش قسم بده. و اگر توانستی به مشهد برو، حلقه‌ی یکی از درب‌های حرم مطهر را بگیر و آن ذکر را هفتاد بار بگو و دست خالی برنگرد.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۰۱ ، ۱۴:۱۳
خادمه الزهراء

جمعه روز خاص انتظار

يكشنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۵۷ ب.ظ

روزتان زهرایی و همه لحظه‌هاتان نورانی، عید جمعه‌تان پر از خیر و برکت

جمعه روز خاص انتظار برای کسانی است که یار سفر کرده دارند و معتقدند که در جمعه‌ای جلوه ظهور خواهد داشت.

 اما کدام جمعه؟

هر جمعه‌ای به قول مسیح علیه‌السلام چراغ‌ها را روشن کن، جلوی خانه‌ات را آب و جارو کن، منتظر بنشین، ممکن است هر لحظه پسر آسمان بیاید.

جمعه روز خاص برای همه مسلمانان است، روز برکت و معنویت و عید و روزی که خدواند بر برکاتش برای بندگانش می‌افزاید.

رسول خدا در تفسیر آیه «وَ لَدینا مزید» فرمودند: یعنی نزد ماست زیادتی کرامت‌ها و رحمت‌ها و روز مزید؛ روز جمعه است، شبش بسیار نورانی و روزش بسیار روشن است. پس بسیار بگویید سبحان اللّه و اللّه اکبر و لااله الا اللّه و الحمدللّه و بسیار صلوات فرستید بر محمد و آل محمد.

و فرمود روز جمعه، بهترین روزهاست و نزد خدا بزرگتر است از روز عید قربان، عیدفطر، و در آن ساعتی است که اگر هر بنده، از خدا در آن ساعت، حاجتی بخواهد؛ البته عطا می‌کنند، مگر اینکه حرام باشد. وقتی زهرای اطهر سؤال کرد آن کدام ساعت می‌باشد، حضرت فرمودند: هنگام غروب آفتاب، که نصفش غروب کرده باشد. حضرت غلامش را بر بام خانه می‌فرستاد که چون نصف آفتاب غروب کرد مرا خبر کن تا دعا کنم.

 

امام ششم علیه‌السلام فرمودند: حوریان بهشت خبر می‌دهند که روز جمعه است، کجایند اهل دنیا که امروز را به اعمال صالحه و دعا بگذرانند و بهشت و ما را از خداوند خواستگاری کنند.

 

چه کنیم، که بر نورانیت و برکات این روز برای خود بیفزاییم؟

  • ذکر خداوند

آیا ذکر زبانی تاًثیر دارد؟ آری، مرحله اول ذکر زبانی زبان مادر است و مادر با تکرار کلمات کمک می‌کند تا کودکش زبان باز کند. آنگاه مادر ساکت می‌نشیند و به بلبل زبانی کودکش گوش می‌کند و لذت می‌برد.

امیدوارم روزی همه ما صدای الله الله گفتن دلمان را بشنویم و سرمست شویم. تا آن روز از ذکر زبانی غافل نباشیم.

چه اذکاری

اول: ذکر صلوات، همین صلواتی را که همه بلدیم. فرمودند: صد بار تکرار کنید؛ خداوند شصت حاجت شما را روا می‌کند.

دوم: صد بار ذکر استغفار و صد بار تلاوت سوره توحید.

 

  • تلاوت برخی از سوره های قرآن،

مثل سوره مؤمنون که تلاوتش در جمعه باعث عاقبت به خیری است و یا سوره صافات که موجب فراوانی خیر و برکت مادی و معنوی در زندگی است.

 

  • دعا و نماز

مخصوصاً اگر فرصتی پیش آمد و موجب ناراحتی و مشکلی برای خانواده (یا اگر مهمان یا مسافر بودیم برای کسی) پیش نیاورد. خواندن این نماز تأکید شده‌است:

از امام علی علیه‌السلام روایت است که حضرت رسول اکرم فرمودند: هر که خواهد فضیلت روز جمعه را دریابد، پیش از ظهر، چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت سوره حمد یک بار و آیة‌الکرسی و سوره توحید هر یک را پانزده بار بخواند. و چون از نماز فارغ شود هفتاد مرتبه بگوید: «اَستَغفِرُ اللّه» و پنجاه مرتبه «لاحَولَ و لاقُوَّة الا بِاللّهِ» و پنجاه مرتبه «لا إلهَ إلا اللّهُ وَحدَهُ لاشریکَ لَهُ» و پنجاه مرتبه «صَلّی اللّهُ عَلَی النَّبِیِّ الْاُمِّیِّ و آلِهِ»

و چون این عمل را به جا آورد از جای خود برنخیزد تا خدا او را از آتش جهنم آزاد گرداند و نمازش را مقبول کند و دعایش را مستجاب گرداند.

 

  • صله رحم کردن؛ احوالپرسی از اقوام به هر شکل ممکن.

 

  • وسعت به اهل خانه دادن که بالاترین پاداش را دارد.

وقت گذرندان با آنان، تفریح بردن، حتی آماده کردن غذایی که دوست دارند، انجام کاری که به خانواده خوش بگذرد.

کمک کردن را یاد بگیریم که قرار نیست هیشه به ما خوش بگذرد، یاد بگیریم از اینکه باعث شده‌ایم تا به دیگران خوش بگذرد؛ خوش باشیم. این اخلاقی‌تر و خدا پسندانه‌تر است.

 

  • خودنگری و خودسازی

و مهمتری کار جمعه‌ها که باید بی‌سروصدا انجام شود؛ خودنگری و خودسازی است. شاید طول هفته به دلیل مشغله‌های زیاد خود را فراموش کنیم. زمانی از روز تعطیل را به بازنگری در خود قرار دهیم.

امام زمان علیه‌السلام فرمودند: بر شما باد توجه به نفستان، یعنی نگرش دقیق و بی‌ملاحظه درخودتان. در نگرش درخودتان واقع‌بین باشید، عیوب را ببنید و به اصلاحش اقدام کنید.

 

این روزها، طبیعت بهترین استاد ما در این زمینه است. نگاهی به این گل‌های زیبای اطرافتان کنید؛ ببیند و بشنوید که چه می‌گویند. با صدای بلند داد می‌زنند که ببینید؛ ریشه‌ی ما در گِل و لای و تیرگی است اما بهترین‌ها را از خاک تیره می‌گیریم و به نمایش می‌گذاریم و چشم‌ها را به خود خیره می‌کنیم.

ببینید ما خاک می‌خوریم و غنچه می‌دهیم. اکسیژن می‌گیریم و بوی خوش تحویل می‌دهیم. از خاک سیاه، گلبرگ‌های رنگارنگ می‌سازیم. آب می‌گیریم و گلاب پس می‌دهیم. به آب، بوی خوش می‌دهیم به خاک، رنگ می‌دهیم. خلاصه درحالی‌که پا در گِل و کود بدبو دارد، گل معطر و زیبا و روح‌افزا می‌دهد.

آیا انصافاً این گل‌های بنفشه در استادی برای ما چیزی کم دارند که ما از میان خاک و گل و کود بدبو، این همه قشنگی انتخاب کردیم و تازه مثل زنبور عسلی، هم‌نشینی ما را برمی‌گزیند، شهد شیرینی شفابخش و عزتی که خداوند در کتابش سوره‌ به ‌نامش نازل کند.

تو ای انسان بعد از بهره‌وری از همه‌ی نعمت‌های الهی، چه ثمره‌ای می‌دهی و چه اثری از خود به‌جا می‌گذاری؟!

جمعه وقتی با برکت است که توجه کنم به خودم

فرمودند: انسان تا واعظی از درون خود نداشته باشد، واعظ بیرونی برایش تأثیری نخواهد داشت.

گل‌ها را دوست بدارید؛ ما را به خودمان توجه می‌دهند.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۵۷
خادمه الزهراء

توسلات به حضرت عباس، با ذکر و نماز و زیارت

جمعه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۴ ق.ظ

گمان آن است که هر مؤمن تشنه، اگر چه تشنه‌ی حاجت خود باشد؛ از امور مشروعه اگر متوسل به آن حضرت شود، سیراب خواهد شد. چه آن‌که تشنه‌ی آب رحمت یا تشنه‌ی علم حق باشد، یا تشنه‌ی اولاد صالح باشد و یا تشنه‌ی حج و زیارت باشد.

 

 

«یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ فی اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخیکَ الْحُسَیْنِ»

ای برطرف کننده‌ی غم از چهره‌ی حسین علیه‌السلام، برطرف نما غم مرا به حق برادرت حسین علیه‌السلام.

به عدد هندسه‌ی لفظ عباس علیه‌السلام که عدد ۱۳۳ است، خوانده شود؛ خداوند حاجت او را برآورد. چرا که لقب آن بزرگوار باب الحوائج و سقاست.

 

یکی از ختم‌های مجرب راجع به حضرات چهارده معصوم سلام‌الله‌علیهم و جناب ابوالفضل علیه‌السلام گفته شده به نیت قربت مطلقه این است که:

دو رکعت نماز حاجت بخواند و هزار و چهارصد مرتبه صلوات هدیه به چهارده معصوم بخواند و صد مرتبه هدیه از برای حضرت ابوالفضل علیه‌السلام که بوّاب درگاه آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و باب ولایت است، بفرستد و حاجت خود بطلبد، انشاءالله تعالی روا شود.

 

و دیگر از وسیله‌ی تقرب به خداوند و آمرزش گناهان و انجام مطالب و رواشدن حاجات اهل ایمان است؛ چنانچه به روایت منقوله از مصباح الزائرین ابن‌طاووس وارد شده و از جمله‌ی آن زیارت شریفه این است:

بعد از آن که دو رکعت نماز زیارت به جا آورد بخواند:

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَاالْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَوَّلِ الْقَوْمِ إِسْلاماً وَ أَقْدَمِهِمْ إِیمَاناً وَ أَقْوَمِهِمْ بِدِینِ اللَّهِ وَ أَحْوَطِهِمْ عَلَى الْإِسْلامِ

أشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَخِیکَ فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِی لأخیهِ فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ الْمَحَارِمَ وَ انْتَهَکَتْ فی قَتلِکَ حُرْمَةَ الْإِسْلامِ فَنِعْمَ الصَّابِرُ الْمُجَاهِدُ الْمُحَامِی النَّاصِرُ وَ الْأَخُ الدَّافِعُ عَنْ أَخِیهِ، الْمُجِیبُ إِلَى طَاعَةِ رَبِّهِ الرَّاغِبُ فِیمَا زَهِدَ فِیهِ غَیْرُهُ مِنَ الثَّوَابِ الْجَزِیلِ وَ الثَّنَاءِ الْجَمِیلِ وَ أَلْحَقَکَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبَائِکَ فِی دارِ النَّعِیمِ.

اللَّهُمَّ إِنِّی تَعَرَّضْتُ لِزِیَارَةِ أَوْلِیَائِکَ رَغْبَةً لِثَوَابِکَ وَ رَجَاءً لِمَغْفِرَتِکَ وَ جَزِیلِ إِحْسَانِکَ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أَنْ تَجْعَلَ رِزْقِی بِهِمْ دَارّاً وَ عَیْشِی بِهِمْ قَارّاً وَ زِیَارَتِی بِهِمْ مَقْبُولَةً وَ حَیَاتِی بِهِمْ طَیِّبَةً وَ أَدْرِجْنِی إِدْرَاجَ الْمُکْرَمِینَ

و اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَنْقَلِبُ مِنْ زِیَارَةِ مَشَاهِدِ أَحِبَّائِکَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرَانَ الذُّنُوبِ وَ سَتْرَ الْعُیُوبِ وَ کَشْفَ الْکُرُوبِ إِنَّکَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ،

یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ وَ الْحَمْدُللَّهِ رَب الْعَالَمِین وَ السلام عَلیکَ یا سیدی و ابن سَیِّدی وَ رَحمة اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.

 

سلام بر تو اى اباالفضل العباس فرزند امیرمؤمنان، سلام بر تو اى فرزند سرور جانشینان، سلام بر تو اى فرزند اولین نفر امت در اسلام آوردن، و پیش‌ترین‌شان در ایمان و استوارترین‌شان در پایبندى به دین خدا، و با احتیاط‌ترین‌شان بر اسلام. شهادت می دهم؛ که تو براى خدا و رسولش و برادرت خیرخواهى نمودى، پس چه خوب برادر همدردى بودى، خدا لعنت کند امتى را که تو را کشت، و لعنت کند امتى را که به تو ستم روا داشت، و لعنت کند امتى را که حرمت‌هاى تو را حلال شمرد، و پرده احترام اسلام را درید. پس چه نیکو صبرکننده، جهادگر حامى، یارى دهنده و برادر دفاع کننده از برادرش بودى، و پاسخ دهنده طاعت پروردگارش، و علاقه‌مند به آنچه دیگران بى رغبت شدند، که همان پاداش بزرگ، و ستایش زیباست، و خدا تو را به درجه‌ی پدرانت، در بهشت‌های پرنعمت ملحق کرد. خدایا متعرض زیارت اولیایت شدم به خاطر رغبت در پاداشت، و امید به آمرزشت، و احسان فراوانت، پس از تو مى‌خواهم که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستى، و روزى‌ام را به خاطر ایشان زیاد نمایی و زندگى‌ام را به خاطر آنان برقرار دارى، و زیارتم را به حق آنان مقبول قرار دهى، و حیاتم را دلپسند فرمایى، و مرا با گروه اهل کرامت همراه نمایی و از کسانى قرار دهى که از زیارت زیارتگاه‌هاى عاشقانت رستگار و کامیاب بازمى‌گردند، درحالی که مستوجب آمرزش گناهان، و پوشیدن عیب‌ها، و برطرف شدن گرفتاری‌ها شده باشد، به راستى تو اهل پروا و آمرزشى. اى مهربان‌ترین مهربانان تو در هر چه که اراده کنی فعّالی. و حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است، درود بر تو ای مولای من و ای فرزند مولای من و درود و رحمت و برکات خداوند بر تو باد.

 

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 12ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۴
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه حرکت

سه شنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۵۰ ق.ظ

 

هر ذرّه‌ای در هستی، یک حرکتی دارد و یک هدفی را دنبال می‌کند؛ ما ذرّه‌ی ایستا نداریم، ذره‌ی ایستا، مرگ است. حتی سنگی که در باغچه به ‌نظر ساکن می‌آید یک اکو سیستم دارد که در جریان آن باغچه حرکت می‌کند، این حرکت در طبیعت پیام دارد و آن، اینکه ما هم باید حرکت و جریان داشته باشیم.

در داخل بدن ما، سه جریان وجود دارد: خون، تنفس و لنف. ایستایی در هر کدام یعنی مرگ. فقط برای یک لحظه هر کدام از آنها بایستند خواهیم مرد؛ و این نشان می‌دهد که هیچ چیز نباید انسداد داشته باشد یعنی انرژی جسمی ما باید بسوزد و جریان داشته باشد.

خوب نگاه کنید ببیند کجای زندگی شما، جریان ندارد و بی‌حرکت مانده؛ باید آن قسمت را به جریان اندازید.

هیچ فکر کردی که چرا جریان تنفس ما جلوی چشم و گوش ما قرار دارد؟!

جالب اینجاست که تنها عضو صورت ما که با چشممان قابل دیدن است، بینی ما است؛ به همین دلیل نام آن بینی است، به این وسیله نفس می‌کشیم و با گوش خود، صدای تنفس خود را می‌شنویم.

آفرینش ما می‌توانست به یک سیستم درونی باشد لیکن چنین نیست! بخش اعظم آن را ما از بیرون می‌توانیم احساس کنیم و این پیام دارد و آن، اینکه ما باید آنچه را که می‌گیریم، بدهیم.

ببیند که هر دمی بازدمی دارد و این خود، جریانی است؛ جریان، عین زندگی است.

آب تا وقتی جریان دارد زلال و شفاف است و حیات و زندگی می‌بخشد اما وقتی ایستاد و در گودالی راکد ماند، فاسد می‌شود. همین الآن به زندگی خود نگاه کنید، در کدام قسمت راکد است؟ آن را به جریان اندازید. در ثروت؛ یا تهذیب؛ یا دانش؛ یا اجتماع؛ یا کار؛ یا ورزش!

جاری شوید، حرکت کنید، انرژی جسمی‌تان را؛ ذهن خلاق‌تان را؛ سرمایه‌تان را؛ دانشتان را؛ به حرکت درآورید. حرکت، زندگی است!

راستی! هیچ فکر کردی که چرا اسلام استفاده از ظروف طلا و نقره را حرام کرده یا چرا در قرآن فرموده: کسانی‌که طلا و نقره را انباشته کنند و در راه خدا انفاق نکنند، در دوزخ به‌وسیله‌ی همان‌ها عذاب خواهند شد؛ و یا اینکه حتی اگر وسیله‌ی کوچکی را یک سال بدون استفاده بگذارید باید یک پنجم آن را به دیگران بدهید؟!

به این دلیل که چیزی راکد نماند؛ یا داشته‌هایتان را به جریان اندازید یا در اختیار دیگران قرار دهید تا به‌دست آنها به جریان افتد. آری، زیبا گفته‌اند: از تو حرکت از خدا برکت!

 

ذکر: گفته شده که هر گاه در شب جمعه، هفت بار این دعا را بخواند و هفتاد بار صلوات فرستد، خداوند متعال او را غنی گرداند:

اِلهی بِحُرْمَةِ طه وَ مَنْ تَلاها وَ بِحُرْمَةِ یس وَ مَنْ قَرَأَهَا وَ بِحُرْمةِ کَعْبَة وَ مَنْ بَناها وَ بِحُرْمَةِ العَصْرِ وَ مَنْ صَلاها بَلِّغْ نَفْسی اِلی مُناها

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۵۰
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: صله رحم

شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۱، ۰۲:۲۸ ب.ظ

 

پیوند با خویشان و نیکی به آنها مخصوصاً پدر و مادر از راه‌های مهم رشد و تعالی در همه‌ی زمینه‌ها و تقرب به خداوند سبحان است که پس از ایمان به خدا از مهمترین و ارزشمندترین اعمال دینی به شمار می آید و اجر و پاداش فراوان دارد.

در مقابل، قطع رحم و بریدن ارتباط با خویشاوندان هم نوعی پیمان شکنی با خداوند به شمار می آید و آنچنان زشت و منفور است که از مصاحبت و همراهی با کسی که رابطه‌اش را با خویشاوندانش بریده‌است، نهی کرده‌اند.

در قرآن کریم در سه آیه قاطعانِ رحم، مورد لعن و نفرین خداوند قرار گرفته‌اند:

سوره بقره آیه ۲۷:

«الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون» همان‌هایی که پیمان خدا را پس از محکم کردنش می‌شکنند (با احکام خدا پس از ثبوت آن به نقل و عقل، مخالفت می‌کنند) و آنچه را که خدا فرمان داده وصل شود (مانند رابطه با ارحام و معصومان و دین) قطع می‌کنند و در روی زمین به فساد می‌پردازند، آنهایند که زیان‌کارند.

سوره رعد آیه ۲۵:

«وَ الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» و کسانی که پیمان خدا را (بر توحید و پذیرش دین) پس از استوار کردنش (با معجزات و دلایل) می‌شکنند و از آنچه خداوند دستور داده که با آن پیوند شود، می‌بُرند و در روی زمین فساد می‌کنند، آنهایند که برایشان لعنت و عاقبت بد این سرای است.

سوره محمد، آیه ۲۲و۲۳:

«فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ. أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمی‏ أَبْصارَهُمْ» پس آیا از شما (منافقان و ضعیف الایمان‌ها) جز این متوقع است که اگر از اسلام روی گرداندید (یا در اسلام به ولایت و حکومت رسیدید) در روی زمین فساد کنید و خویشاوندی‌های خود را به کلّی قطع نمایید؟! آنها کسانی هستند که خداوند لعنتشان کرده و گوش (باطن) آنها را کر و دیدگان (دل) آنان را کور نموده‌است.

 

صله رحم نزد خداوند آنقدر مهم است که آن را سریع‌ترین عبادات از جهت پاداش دانسته‌است و وعده پاداش زود هنگام دنیوی را به کسی که صله رحم کند، داده است. به طوری که حتی کسانی که گناهکارند ولی صله رحم را در میان خود رعایت می‌کنند، وعده‌ی فزونی مال داده و هم اینکه بر عمرشان افزوده می‌شود.

 

در روایتی از امام رضا (ع) آمده که فرمودند: «خداوند سه چیز را قرین سه چیز قرار داده‌است؛ به نماز و زکات دستور داد پس هر کس نماز بخواند و زکات ندهد، نمازش پذیرفته نیست؛ و به شکر خدا و والدین امر کرد، پس هر کس شکر والدین را به جا نیاورد، شکر خدا را هم به جا نیاورده‌است؛ و به تقوی الهی و صله رحم فرمان داد، پس هر کس صله‌ی رحم نکند؛ تقوی الهی را هم رعایت نکرده‌است.»

و عجیب این سخن رسول گرامی اسلام است که در اهمیت صله رحم فرمودند: «همه‌ی امتم را از حاضر و غایب و به آنان که تا روز قیامت در صلب مردان و رحم زنان هستند، سفارش می‌کنم به صله‌ی رحم، اگر چه یک سال راه (میان آنان فاصله) باشد و این از دین اسلام است.»

 

صله رحم از چیزهایی نیست که ما منتظر باشیم که دیگران انجام دهند و سپس اقدام به آن کنیم، مثل نماز و روزه و واجبات دیگر. ما نمی‌توانیم بگوییم نماز نمی‌خوانند پس من هم نمی‌خوانم یا چون دیگران به وظیفه‌ی شرعی و اخلاقی خود عمل نمی‌کنند، من نیز عمل نخواهم کرد. این عذر نه نزد خداوند و نه نزد اخلاق و وجدان پذیرفتنی نیست. در این موارد خوشوقت کسی است که اول اقدام کند و به ثواب کامل برسد. آموزه های دینی هم به این امر تشویق می‌کنند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «کسی که به دیدار برادر مؤمن خود بشتابد در صورتی که عارف به حقش باشد، خداوند در برابر هر گامی که در این راه برمی‌دارد، حسنه‌ای برایش منظور می‌کند، و گناهی را از وی عفو می‌کند و درجه‌ای برایش در نظر می‌گیرد و وقتی که درب خانه‌اش را به صدا درآورد، درهای آسمان به رویش گشوده می‌شود و آنگاه که با هم معانقه کرده و به مصافحه بپردارند، خداوند به آنان توجه خاص دارد و به فرشتگانش مباهات می‌کند.»

 

صله رحم آثار فراوانی دارد از جمله:

امام باقر علیه السلام فرمودند: «صله رحم موجب پاکی اعمال و رشد دارایی و دفع بلا و آسانی حساب و تأخیر در اجل می‌شود.»

امام صادق علیه السلام فرمودند: «صله رحم و حسن هم‌جواری، شهرها را آباد و عمرها را طولانی می‌کند.»

 

راستی صله رحم چیست؟

آیا تنها رفتن به خانه‌های یکدیگر و ملاقات کردن با یکدیگر است؟

صله رحم مصادیق زیادی دارد و مصداق کاملش این است که پیش از دیگران، نیاز دیگران را برطرف و آنان را خوشحال کنیم.

 

حکایت لطیفی را از شیخ رجبعلی خیاط نقل کرده‌اند: مهندس بساز و بفروشی، بیش از صد دستگاه خانه ساخته بود و به علت فروش نرفتن، بدهکاریِ زیادی به بار آورده بود و حکم جلبش را گرفته بودند. نزد آقا آمد تا ذکر و راهنمایی بگیرد، آقا فرمودند: برو خواهرت را راضی کن. گفت خواهرم راضی است. شیخ فرمودند: خیر. مهندس فکری کرد و گفت: از ارث پدری هزار و پانصد تومان سهم خواهرم را نداده‌ام. رفت و آمد و گفت: پنج هزار تومان دادم راضی شد. آقا سکوت کردند و فرمودند: هنوز راضی نشده است، خواهرت خانه دارد؟  گفت: خیر. فرمود: یکی از بهترین خانه‌ها را به او بده. چنین کرد. فردای همان روز سه باب خانه فروش رفت و مشکلش حل شد.

 

مصداق بارز صله رحم، ترک آزار خویشاوندان است.

سلام و تکریم، اطعام، گرچه به جرعه‌ای آب باشد، عیادت بیمار، شرکت در مراسم غم و شادی، هدیه دادن، وقتی نیازمند هستند قبل از اینکه ابراز کنند نیاز آنان را برآورده کردن و حقوق آنان را رعایت کردن؛ بالاترین حدش این است که از آزار خویشان خودداری شود.

 

دستور صله رحم فراگیر است، حتماً نباید خویش و قوم ما مؤمن باشند، یا از نظر عقیده با ما هماهنگ باشند، تا این مسائل در موردشان رعایت شود.

امام صادق علیه السلام فرمودند: مردی نزد رسول خدا (ص) آمد، عرض کرد: ای رسول خدا! خویشاوندانی دارم که جز ستم، قطع رحم و دشنام من، کاری نمی‌کنند، آیا آنان را رها کنم؟ حضرت فرمودند: در این صورت خدا هم شما را ترک خواهد کرد. مرد پرسید: پس چه کنم؟ حضرت فرمودند: با کسی که پیوند خود را با تو گسسته، پیوند برقرار کن و به آنکه تو را محروم کرد، عطا کن و از آنکه بر تو ستم کرد، دَرگذر. هر گاه چنین کردی، خدا در برابر آنان پشتیبان تو است.

راوی می گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: خویشاوندانی که مخالف عقیده دینی من هستند، آیا حقی بر عهده‌ام دارند؟  امام (ع) فرمودند: آری، حقِ خویشاوندی دارند که هیچ چیزی آن را قطع نمی‌کند و اگر با تو هم عقیده باشند، دو حق دارند: حق رحم و حق اسلام.

از آثار صله رحم، برکت در رزق و روزی است. نوشته‌اند: دو برادر بودند که با هم بسیار مهربان بودند. هر دو در یک صحرا، زراعت داشتند. یکی از آنها ازدواج کرده بود و صاحب چند فرزند بود و دیگری به خاطر فقر و نداری، هنوز ازدواج نکرده بود. وقتی که محصول خود را خرمن می‌کردند، گندم‌ها را از کاه جدا کردند قسمت کردند، تا به خانه های خود ببرند، برادر بزرگتر برای انجام کاری به خانه آمد و گندمش را به برادر کوچک‌تر سپرد. برادر کوچک‌تر وقتی تنها شد، با خود گفت: من که زن و بچه ندارم و خرج زندگی‌ام اندک است، پس مقداری از گندم‌های خود را روی گندم‌های برادرش ریخت. برادر بزرگتر برگشت و برادر کوچکتر برای کاری رفت. برادر بزرگتر گفت: من که زن و زندگی دارم اما برادرم هنوز نتوانسته ازدواج کند و دستش تنگ است مقداری از گندم‌های خود را روی گندم برادرش ریخت. خداوند وقتی مساوات این دو برادر را دید وسعتی به زندگی آنان داد. هر کدام از دو برادر با تعجب دیدند دو برابر سال گذشته گندم دارند، و هر یک گمان می‌کردند افزایش گندم برادرش به خاطر گندمی است که او روی گندم های برادرش ریخته است، غافل از آنکه خداوند به خاطر مساوات آنها برکت فراوان به آنها داده است.

 

و از آثار صله رحم، آمرزش گناه و استجابت دعاست. حضرت یونس (ع) در شکم ماهی گرفتار شد و در تمام دریاها چرخانده شد؛ و قارون هم به عذاب الهی در دل زمین گرفتار بود. حضرت یونس در شکم ماهی استغفار می‌گفت، قارون صدای او را شناخت و به ملک موکل خود گفت: مهلتی به من بده. قارون نزدیک حضرت یونس شد و گفت کیستی؟ حضرت گفت: گنهکار و خطاکار، یونس پسر متی هستم. قارون گفت: ای یونس از موسی چه خبر؟ حضرت یونس گفت: مدتی است از دنیا رفته است. قارون از احوال هارون پرسید. حضرت یونس گفت: او هم وفات کرده‌است. از خواهر موسی پرسید، حضرت گفت: او نیز مرده است. قارون گریه کرد و برای خویشانش گریست و دلش برای آنها سوخت. روایت دارد که همین دلسوزی برای خویشانش باعث جلب رحمت الهی شد. پس دستور داد عذابش را متوقف کنند و بیشتر در دل زمین او را فرو نبرند.

حضرت یونس وقتی از ماجرا با خبر شد، متوجه شد که چگونه لطف الهی شامل حال می‌شود، پس شروع به نالیدن و دعا کرد: «فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» خداوند دعای او را به استجابت رسانید و دستور داد ماهی او را به ساحل ببرد و عذابش پایان پذیرفت.

آری، این‌گونه صله رحم و دعا و اقرار به گناه موجب نجات خواهد شد.

 

عزیزان، نوروز برای ما عبادت است. این روزها را بهانه‌ای برای دید و بازدید و رفع کدورت ها و کینه ها و محبت به یکدیگر قرار دهیم این همان صله رحم و عطوفت و صله رحم اسلامی است.

به این دستور الهی اهمیت بدهیم. فقط در تفسیر آیه «وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»، مرحوم مجلسی یک صد و ده حدیث در اهمیت صله رحم آورده است.

نترسیم از پذیرایی خویشان،

به بهانه مسافرت درب خانه هایمان را به روی هم نبندیم.

بگذاریم فرزندانمان سنت شیرین عید دیدنی و صله رحم را یاد بگیرند.

حتی زیارت اهل بیت را هم بهانه نکنیم که خودشان فرمودند: بهترین قدم‌ها، قدمی است که برای صله رحم و دیدار اقوام برداشته شود.

امیدواریم توفیقش را فراهم کنیم.

 

لقمه‌ی عملی:

بیایید از امروز فراموش نکنیم که رعایت حقوق خانواده و خویشاوندان لازمه‌ی تقوی است.

به سراغ بستگان برویم گرچه آنها بی‌اعتنایی کنند.

صله رحم کنیم، هرچند فامیل از نیکان نباشد.

حواسمان این روزها به خویشان باشد بدانیم کمک مالی به فامیل، بیست و چهار برابر کمک به دیگران پاداش دارد.

سعی کنیم این همه را از دست ندهیم.

 

ذکر:

«یا نور» ۲۵۶مرتبه، برای نورانیت و صفای دل بسیار مؤثر است.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۱ ، ۱۴:۲۸
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: دنـیـا

شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۲ ق.ظ

چیزی که بیشترین ارتباطِ ما، در طول زندگی با آن است یعنی همه‌ی زندگی ما، خلاصه در آن می باشد؛ و بیشترین علاقه و وابستگی ما هم به آن است؛ و بیشترین صرف انرژی و توان ما در طول حیات برای آن است؛ و جالب اینکه همگی هم از بی‌وفایی و زودگذر بودن آن اطلاع داشته و دردسرهای آن را می‌دانیم؛ لیکن عاشقانه به دنبالش هستیم؛ و بزرگترین غمِ ما، در فقدان و نداشتن دارایی‌های آن است و بزرگترین شیرینی و لذت ما، وقتی است که چیزی، هرچند اندک، از دنیا نصیبمان شود؛ اگرچه زودگذر!

از نظر فرهنگ دینی ما، دنیا دو چهره دارد، یکی مذموم و دیگری ممدوح؛ و هرکدام از این‌ها بستگی به برداشت ما از دنیا دارد.

خداوند در قرآن کریم در آیات زیادی دنیا را معرفی می‌کند و پرده از چهره‌ی آن برمی‌دارد. در سوره‌ی کهف آیه‌ی ۴۵، خداوند می فرماید: «ای پیامبر! زندگی دنیا را برای آنان به آبی تشبیه کن که از آسمان فرو می‌فرستیم و به‌وسیله‌ی آن، گیاهان زمین (سرسبز می‌شود و) در هم فرو می‌رود اما بعد از مدتی می‌خشکد و بادها، آن را به هر سو پراکنده می‌کنند؛ و خداوند بر همه چیز تواناست.»

در جای دیگر می‌فرماید: دنیا، وسیله‌ی آزمایش است.

در سوره‌ی کهف آیه‌ی ۷ میفرماید: «ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می‌کنند.»

در کنار آیات، روایات زیادی هم در معرفی دنیا داریم که هرکدام گوشه‌ای از دنیا را به ما معرفی می‌کنند؛ و وظیفه‌ی ما را در دنیا گوشزد می‌کنند؛ و البته سعادتمند کسی است که به این تذکرات توجه کند و در رابطه با دنیا، رفتاری عاقلانه در پیش بگیرد.

رسول اکرم(ص) فرمودند: «عاقل، به دنیا و اهل دنیا نگریست و دانست که دنیا، جز با زحمت به‌دست نمی‌آید و به آخرت نگریست و دانست آن هم جز با زحمت به دست نمی‌آید، پس با زحمت در جستجوی پاینده‌ترِ آن، برآمد.»

زیباترین چهره‌ی دنیا را امیرالمؤمنین (ع) نشان داده‌اند. در حدیثی گوهربار؛ که جای تأمل بسیار زیادی دارد؛ ایشان فرمودند:« دنیا، سرای راستی است برای کسی که آن را به راستی و درستی تلقی نماید، خانه‌ی ایمنی و سلامتی است برای کسی که آن را به درستی درک کند، جایگاهِ توانگری است برای کسی که از آن توشه بردارد، سرای موعظه است برای کسی که از آن پند بگیرد.  سجده‌گاهِ دوستان خدا و نمازخانه‌ی فرشتگان الهی است، محلِ نزول وحی پروردگار و تجارت خانه‌ی دوستان حق است؛ در آن به کسب رحمتِ الهی پرداختند و سودی که نصیبشان گردید، بهشت جاودان است.»

امام حسین (ع) در سفر کربلا فرمودند: «اگرچه دنیا، زیبا و دوست داشتنی است و انسان را به سوی خودش می‌کشد اما خانه‌ی پاداش الهی، خانه‌ی آخرت، بسیار از دنیا بالاتر و عالی‌تر است.»

آری! دنیا، هر چقدر پرجاذبه و شیرین و دلفریب باشد، بزرگ‌ترین عیبش این است که دایمی نیست، موقت و کوتاه مدت است و هیچ عاقلی به حُکمِ عقل به چیزی که فانی است دل نمی‌بندد بلکه بهره‌ی خود را می‌گیرد و می‌گذرد.

 

نوشته‌اند خسرو پرویز ساسانی که در قدرت و سلطنت غرق بود، روزی با تکبّر و غرور فراوان به همسرش شیرین گفت: پادشاهی خوش است اگر دایم باشد. شیرین، پاسخِ عبرت آموزی به او داد و گفت: اگر دایم بود به تو نمی‌رسید.

 

عجیب است با اینکه همه‌ی اینها را میدانیم، عاشقانه دنیا را پرستش می‌کنیم و این علاقه و عشق ما به دنیا، بزرگترین وسیله‌ی به انحراف کشاندن ما از طریق شیطان است. یعنی ما خود، وسیله‌ای در اختیار ابلیس قرار می‌دهیم تا بتواند وجود ما را جولانگاه خود قرار دهد.

فرمودند: وقتی رسول اکرم(ص) به نبوت مبعوث شدند سپاه ابلیس، ترسان نزد ابلیس آمدند و اظهار نگرانی کردند. ابلیس گفت: نگران نباشید! آیا امت او به دنیا علاقه دارند؟ گفتند: آری. او گفت: پس غمی نداشته باشید، اگر آنها بت پرستی نکنند مهم نیست زیرا آنها را که دلبسته‌ی دنیا هستند همواره به سه کار، وادار می کنم:

اول، تحصیلِ مال از راه حرام؛ دوم، مصرف مال در راه حرام؛ سوم، نپرداختن حقوق واجب الهی.

این را بدانید که سرمنشأ تمام بدی‌ها و گمراهی‌ها، همین سه راه و سه دام است.

 

اما می‌خواهم مطلب را به شکل دیگری بیان کنم. در قرآن، خداوند متعال فرموده‌است: «انَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ»؛ زندگی دنیا، منحصراً بازی است. البته بازی، کاری بیهوده نیست و نباید آن را ترک کرد زیرا اگر انسان خوب بازی کند، هم، بازی شیرین می‌شود و هم از آن لذت می‌برد و هم به سلامت و ورزیدگیِ جسم و شادابی و طراوت روان دست پیدا می‌کند. بیایید به دنیا اینگونه نگاه کنیم مانند یک میدانِ بازی فوتبال.

مدرسه‌ای را تصور کنید که هنگام زنگ ورزش، معلم ورزش، دانش آموزان را به حیاط برده و شروع می کند نحوه‌ی درست توپ زدن را به آنان آموزش دهد، ابتدا آنها را به صف می‌کند و خودش پا به توپ می‌زند، سپس توپ را سمت آنها پرتاب می‌کند تا آنها، عکس العمل نشان دهند و توپ را به سمت مربی برگردانند، سپس مربی، تمامِ قواعد بازی را برای آنها به دقت بازگو می‌کند، آنگاه آنها را به دو گروه یازده نفره تقسیم می‌کند. در طول بازی، اگر بازیکنان توجه داشته باشند که صرفاً، هدف این است که از این طریق، مقداری فعالیت بدنی و جست و خیز کنند تا جسمی ورزیده و روحی شاداب و پر طراوت پیدا کنند؛ و اساساً مهم نیست که در طول بازی، گل بزنند یا گُل بخورند؛ زیرا هدف چیز دیگری است؛ در این صورت، بازیِ گرم و شادی را برگزار می‌کنند و در طول بازی، هیچ انگیزه و دلیلی برای حرص خوردن و نگرانی یا عصبانیّت و بد اخلاقیِ بازیکنانِ تیم خود؛ یا به خشونت کشاندنِ بازی و آسیب رساندن به بازیکنانِ تیم مقابل؛ یا غصه خوردن و افسردگی از شکست؛ و یا نقض مقررات بازی و روی آوردن به خطا در بازی و امثال آن ندارند.

پس در پایانِ نود دقیقه هم که داور، سوتِ پایان بازی را به صدا در می‌آورد، بازیکنانِ دو تیم، دست در دست یکدیگر با خنده و شادی، جسمی سالم و روحی شاداب، زمین بازی را ترک می‌کنند.

اما اگر بازیکنان، در جریانِ بازی فراموش کنند که آنچه به آن مشغول هستند، بازی است و جدّی نیست؛ و هدف، برنده شدن نمی‌باشد بلکه ورزش کردن برای سلامت و طراوت است، بازی را جدی می‌گیرند و در این صورت هدف، تغییر می‌یابد. حرص، برای برنده شدن و غلبه کردن بر تیم مقابل، کار را به اوقات تلخی و عصبانیّت، زد و خورد، بد دهنی، آسیب رساندن به طرف مقابل، حذف بازیکنان رقیب، تخلف از مقررات می‌کشد و خطاهای عمد و غیر عمد رخ می‌دهد؛ پس در پایان نود دقیقه هم با سوت داور، بازیکنان با اعصابی خسته، روحی آزرده، قلبی مملوّ از اضطراب و نا‌امنی زمین بازی را ترک می‌کنند.

از بین رفتنِ آثار مثبت بازی و پدید آمدنِ این همه پیامد تلخ، برای این است که فراموش کرده‌اند بازی می‌کنند و مسأله‌ی برد و باخت، جدی نیست.

در بازی دنیا، مربی و داور خداوند است؛ بازیکنان، انسانها هستند؛ توپ، حوادث و موقعیت‌هایی است که خداوند متعال در زندگی هر کس پیش می‌آورد و او باید در برابر آنها واکنش نشان دهد.

خداوند، گاهی توپ را به سمت ما می‌اندازد. بازیکن! پایی بزن، شوت کن به سوی دیگری؛ اگر توپ را نگه دارید ممکن است جریمه‌ات کنند. آری، تمام عرصه‌های فعالیت‌های دنیوی، میدان بازی هستند و مقررات بازی، احکام شرع است و داور هم امام هر عصر که به دقت، بازی بازیکنان را تحت نظر دارد.

بیایید درست بازی کنیم.

بیایید فراموش نکنیم که هدف از این بازی چیست.

هدف تقرب به خداوند است که اگر هدف فراموش شود، برای پیروزی بر دیگران و از میدان به در کردن دیگران، به هر چیزی چنگ می‌زنیم.

چه زیبا فرمود که: «دنیا، جز بازی چیز دیگری نیست.» و رسولش فرمود: «دنیا، خانه‌ای است که بر روی آب بنا شده، مداوم در تزلزل است و هر لحظه ممکن است طالبش را غرق کند.»

 

لقمان فرمود: «ای پسرم! به‌راستی که دنیا، دریای عمیقی است که مردم زیادی در آن غرق شده‌اند، پس باید کشتی تو، تقوا باشد و ایمان، بارِ آن باشد و توکل بر خداوند متعال، بادبان آن باشد. در چنین صورتی شاید نجات یابی!»

 

لقمه‌ی عملی:

بیایید ازامروز فراموش نکنیم که اسیرِ دنیا، هرگز آرامش ندارد. انسان حریص هر چه داشته باشد، باز هم زبانِ طمعش بیرون است و دنیا، همچون بازار است؛ و مردمان، معامله گر؛ و موردِ معامله، اعمال و انتخاب‌های ماست.

 

ذکر:

«یا قُدّوس» هر روز صبح ۱۱۱ مرتبه، برای سلامتی بدن و رونق قلب، بسیار مؤثر است.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۲
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: زبان

شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۲۹ ق.ظ

شاید صبحانه‌ی امروز، خوشمزه به نظر بیاید و همه دوست داشته باشند اول صبح یک لقمه میل کنند، اما این زبان کمی متفاوت است. هم می‌تواند خیلی خوشمزه باشد و هم می‌تواند بسیار تلخ و بدمزه باشد و بسیار مسئولیت‌آفرین باشد.

 

روزی اربابِ لقمان به او گفت: گوسفندی بکش و لذیذترین تکه وجودش را برایم بپز و بیاور. لقمان زبان گوسفند را آماده کرد و نزد ارباب آورد و تناول کرد. روزی دیگر ارباب گفت: گوسفندی بکش و بدمزه‌ترین تکه وجودش را بپز و بیاور. لقمان زبان گوسفند را آماده کرد و آورد. ارباب گفت: چگونه است؟ لقمان گفت: زبان می‌تواند هم بهترین تکه‌ی وجود باشد و هم می‌تواند بدترین تکه‌ی وجود باشد، بستگی دارد که چگونه از آن استفاده شود.

 

زبان وسیله‌ی نطق هر موجود ناطق است. نطق و بیان در شمار مهمترین نعمت‌های الهی است که به انسان ارزانی شد. بزرگان فرموده‌اند که اساس و مبنای نطق و بیان در انسان، قوه‌ی عاقله‌ی او است. این ارتباط و وابستگی به قدری شدید است که درک استدلال در دستگاه قوه‌ی عاقله، یعنی مغز انسان در قوه‌ی ناطقه‌ی او در بیان فرد اثر می‌گذارد. هر چه تفکر منسجم‌تر باشد، قدرت بیان بهتر و کیفیت آن منظم‌تر خواهد بود. به‌طوری که امیرالمؤمنان علیه‌السلام فرمودند: سخن مرد وسیله‌ی سنجش عقل او است. و فرمودند: سخن بگویید تا شناخته شوید، چرا که انسان در زیر زبان خود پنهان است. یعنی عقل و شخصیت انسان با بیان او شناخته می‌شود.

از آنجایی که زبان مهمترین کلید دانش، فرهنگ، عقیده و اخلاق است؛ اصلاح آن سرچشمه‌ی همه‌ی اصلاحات اخلاقی، و انحراف آن سبب انواع انحرافات است. اصلاح زبان بیشتر از آن جهت مورد توجه قرآن و رسول و ائمه اطهار علیهم‌السلام قرار گرفته‌است که؛ زبان، ترجمان دل و نماینده‌ی عقل و کلید شخصیت انسان و مهمترین دریچه روح است. به تعبیر دیگر آنچه بر صفحه‌ی روح انسان نقش می‌بندد، قبل از هر چیز بر صفحه زبان و بیان انسان ظاهر می‌شود. از این جهت علمای اخلاق، اهمیت خاصی برای اصلاح زبان قائل هستند و اصلاح آن را گام مهمی برای تقویت فضایل اخلاقی و تکامل روح می‌شمارند.

در حدیث آمده است: ایمان هیچ بنده‌ای درست نمی‌شود تا آنکه دلش درست گردد و دلش درست نمی‌شود تا آنکه زبانش درست شود.

باید توجه داشت، زبان با این همه اهمیت که یکی از بزرگترین نعمت‌های الهی است، تا چه اندازه می‌تواند خطرناک باشد، تا آنجا که سرچشمه‌ی گناهان بی‌شمار می‌گردد و تمام خرمن سعادت انسان را به آتش می‌کشد. باید مراقبت کرد و با رعایت اصول، این خطرات بزرگ را برطرف نمود و یا به حداقل رسانید.

 

ریشه‌یابی خطر زبان:

علل خطرات زبان را می‌توان در موارد:

👈تعلیم غیرصحیح و غیراسلامی

👈عدم تهذیب نفس

👈معاشرت با منحرفان و دوستان ناباب

👈فاسد بودن محیط اجتماعی و غیره بیان کرد.

 

اما چرا گناه زبان نسبت به دیگر اعضا بیشتر است؟ به چند دلیل:

1-- زبان ابزاری است که در هر زمان و مکان در اختیار انسان است، وسیله‌ی گناهان دیگر معمولاً چنین به راحتی در دسترس نیستند.

2-- زبان، برای کار و گناه خودش مخارج زیادی لازم ندارد. واقعاً باید ترسید از گناهی که ابزارش هیچ سرمایه و مخارج و یا مکان و زمان مناسبی لازم ندارد.

3-- گناهان زبان بر اثر تکرار، قبح خود را از دست داده و به راحتی انجام می‌شود.

4-- فاصله‌ی میان گناه و ثواب در زبان کم است. ابزاری که یک ذره این طرف، گناه و سقوط از مقام انسانیت و یک ذره آن طرف، ثواب و سعادت ابدی را به دنبال دارد؛ مسلماً خطرش بیشتر از ابزار و وسایل گناهان دیگر است.

5-- گناهان زبان جنبه‌ی اجتماعی دارند، برعکسِ گناهان جوارح دیگر. مثلاً نگاه به نامحرم تأثیر سوء در وجود خودِ بیننده دارد ولی دروغ، غیبت، تهمت، هتک حرمت مؤمن، عدم نهی از منکر، گمراه ساختن مردم، حمایت از باطل و ده‌ها گناه دیگر زبان، ایجاد فساد و تباهی در روی زمین می‌کند.

به هر حال علمای اخلاق ۳۰ گناه برای زبان بیان کرده‌اند که اکثر آن‌ها در رابطه با اجتماع و مردم است.

اما در مقابل همه‌ی اینها، زبان صفتی دارد که نزد خداوند و عقلا و علما بسیار پسندیده است و آن صفت راستگویی است. خداوند در سوره‌ی بقره آیه ۱۷۷، تعدادی از نشانه‌ها‌ی نیکان را می‌شمارد:

۱- ایمان به خداوند

۲- ایمان به آخرت

۳- ایمان به ملائکه

۴- ایمان به کتاب آسمانی

۵- ایمان به پیامبران الهی

۶- انفاق مال با تمام علاقه به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و در راه‌ماندگان و سائلان و بردگان

۷- برپا داشتن نماز

۸- پرداخت زکات

۹- صبور و پایدار بودن به هنگام محرومیت و فقر و به هنگام بیماری و درد و همچنین در موقع جنگ با دشمن

و در پایان آیه می‌فرماید: «أُولَـئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»؛ آنان کسانی هستند که راست می‌گویند و آنان متقین و پرهیزکاران‌اند.

 

نتیجه‌ی راستگویی:

۱- جلب اعتماد

امام علی علیه‌السلام فرمودند: دروغگو و مرده یکسان هستند، زیرا برتری انسان زنده بر مرده همان اعتماد به او است. هنگامی که به گفتار او اعتمادی نباشد، زنده بودن او بی‌اثر است.

۲- ارتقاء شخصیت

حضرت فرمودند: همیشه راستگویی را پیشه کنید، زیرا آن کس که در سخنان خود راستگو باشد؛ قدر و مقام او در جامعه بالا می‌رود.

۳- تجلی جمال انسان

فرمودند: زیبایی انسان در زبان او است و کمال او در عقل او است.

۴- شمشیر خداوند سبحان است.

حضرت فرمودند: راستگویی، شمشیر خداوند سبحان در زمین و آسمان است که در هر کجا فرود آید دو نیمه کند (حق و باطل را از هم جدا کند)

۵- ملاک مسلمانی است.

فرمودند: ملاک اسلام و مسلمانی راستی در زبان است.

۶- باعث طول عمر است.

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: هر کس زبانش راستگو باشد، کارش پاکیزه است و هر کس که نیت او نیک باشد، روزیش فراوان می‌شود و هر کس که نیکی او به خاندانش خوب باشد، عمرش طولانی خواهد شد.

 

به راستی انگیزه‌ی راستگویی چیست؟ چرا برخی از انسان‌ها هیچ پروایی از راستگویی ندارند؟

  1. به دلیل داشتن اعتماد به نفس و نداشتن عقده‌های حقارت
  2. شجاعت و شهامت ذاتی و اکتسابی سبب می‌شود که انسان گرایش به راستگویی پیدا کند.
  3. پاک بودنِ حساب و نداشتن نقطه ضعف سبب می‌شود که انسان گرایش به راستگویی پیدا کند.
  4. ایمان به خداوند سبحان و روز قیامت و برخورداری از تقوی الهی عامل اصلی صدق و راستگویی است.

البته همه‌ی این موارد به اختصار در حد یک لقمه گفته می‌شود و مطلب بسیار عمیق‌تر از این مطالب است.

 

به طور اختصار هم بگوییم که درمان آفات زبان به چیست؟

1️گفته‌اند سکوت، یکی از راه‌های درمان این آفات است. مولای ما فرمودند: هر کس سخن بسیار گوید؛ خطایش بیشتر می‌شود و کسی که خطایش بیشتر گردد؛ شرم و حیایش کمتر می‌شود و کسی که حیایش کم شود؛ تقوایش کم می‌شود و هر کس تقوایش کم شود؛ دلش می‌میرد و کسی که دلش بمیرد؛ داخل آتش دوزخ می‌شود.

2️درمان دیگر آفات زبان، تفکر است. رسول اکرم(ص) فرمودند: زبان مؤمن در پشت دل او است. هر گاه بخواهد چیزی بگوید، در دل پیرامون آن می‌اندیشد و سپس بر زبان می‌راند. ولی زبان منافق در جلوی دل او است. هر گاه بخواهد چیزی بگوید آن را بر زبان می‌آورد و در دل پیرامونش اندیشه می‌کند.

آری مردان خدا به طور جدّ از زبان خود مراقبت می‌کردند.

آورده‌اند عارفی ۳۰ سال گریه می‌کرد و می‌گفت: این‌ها به خاطر یک «الحمدلله» بی‌جایی است که گفته‌ام؛ به من خبر دادند که بازار آتش گرفته‌است و حجره‌های زیادی سوخته اما حجره‌ی من نسوخته است. پس از شنیدن ماجرا گفتم: «الحمدلله» و از بابت این حمد به درگاه الهی می‌نالم.

مرحوم آیت الله قاضی ۲۰ سال در دهان خود سنگ‌ریزه نگه‌می‌داشت تا نتواند زیاده از حد سخن بگوید، به طوری که رنگ زبانش تغییر یافته بود.

 

خدایا تو را به حق مراقبان واقعی زبان؛ ما را به ذکر خودت راهنمایی بفرما.

 

 لقمه عملی

بیایید از امروز این‌ها را برای خودمان قانون کنیم: قضاوت نکنیم، غیبت نکنیم، ادعا نکنیم، سرزنش نکنیم، تحقیر و مسخره نکنیم. اگر کردیم منتظر باشیم به سرمان خواهد آمد.

 

ذکر:

«یَا اللَّه الْمَحْمُودُ فِی کُلِّ فِعَالِهِ»  ۲۰۰ مرتبه، برای گشایش در هر کاری مؤثر است.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۲۹
خادمه الزهراء