در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۱۰۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حاجت» ثبت شده است

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: تزکیه

شنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۰۵ ق.ظ

وجود انسان پر است از قوا و صفات مثبت و منفی، که انسان در مسیر زندگی مهمترین و اساسی‌ترین وظیفه‌اش این است که صفات مثبت را تقویت و صفات منفی را از خود دور کرده و در واقع خود را تربیت کند. در رابطه با موضوع تربیت، خداوند، هم قانون یعنی کتاب و هم معلم یعنی رسول و جانشینان ایشان را به سوی بندگانش فرستاده و تشویق فرموده است. بنده گمان می‌کنم که زیباترین تشویقی که خداوند نسبت به انسان انجام داده، این است که در موارد مختلف فرموده که گروهی را دوست دارم. وقتی صریحاً خداوند بگوید من این گروه را دوست دارم، بنده اگر خواهان این مقام باشد با تمام قوا خواهد کوشید تا در این دسته قرار بگیرد.

مثلاً می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ»؛ خداوند انسان‌هایی را که در راه طهارت و پاکیزگی نفس خود تلاش می‌کنند، دوست دارد.

 طهارت و تزکیه؛

در این راستا که قوه‌ی غضبیه و شهویه را کنترل کنیم،

و در مقابل، صفات مثبت را قوت ببخشیم،

و صفات منفی را در خود از بین ببریم؛ صفاتی مثل بخل، حسادت، انتقام‌جویی، کینه، دروغگویی و ... .

و در مرحله بعد هم دعا کنیم که خداوند کمک فرماید این بار، را سالم به سر منزل مقصود برسانیم.

 

این تزکیه آنقدر مهم است که خداوند قسم یاد کرده، هم به نفس و هم به کسی که به آراستگی نفس اقدام می‌کند، «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها، فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»؛ قسم به نفس و آن کس که او را آراست، سپس فجور و تقوای نفس را به او الهام کرده است.

و در جای دیگر، رستگاری انسان را در تزکیه نفس می‌داند، «قدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا»؛ هر کس که به تزکیه نفس خویش بپردازد، به فلاح و رستگاری می‌رسد.

و تباهی و بدبختی انسان را در تزکیه نکردن می‌داند، «وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا»؛ و هر کس نفس خود را در مقابل تزکیه به تباهی کشانید، از رحمت حق ناامید شد.

پس باید دائماً نفس خود را در معرض تربیت قرار دهیم و رفتن به سوی رشد و تعالی خود را، همراه با مراقبت، تزکیه و دوام در توجه به خدای سبحان قرار بدهیم و گرنه قدم به قدم از پاکیزگی و تزکیه دور خواهیم شد.

 

تزکیه نفس خود را از کجا آغاز کنیم؟

مسلماً این امر مهم باید از قلب آغاز شود که رسول اکرم(ص) فرمودند: بدانید که دل‌ها مثل مس زنگار می‌گیرد. همچنان که فلز در مقابل هوا گرفتار زنگار می‌شود، قلب‌های شما نیز گرفتار زنگار می‌شود.

باید قلب را جلا دهید، اما چگونه؟

فرمودند: قلب خود را با دو چیز جلا ببخشید: یکی استغفار و دیگری تلاوت قرآن.

استغفار، گناهان را از قلب پاک می‌کند و تلاوت قرآن، نور به آن می‌بخشد و این باعث جلای قلب می‌شود.

امام علی علیه‌السلام فرمودند: این دل‌ها مثل بدن‌ها ملالت پیدا می‌کند. پس برای دل‌های خودتان لطائف حکمت را بجویید. یعنی همچنان که بدن، احتیاج به تغذیه دارد؛ قلب هم احتیاج به تغذیه دارد. همانطور که بدن احتیاج به شست‌وشو دارد، قلب هم نیاز به شست‌وشو دارد. با تلاوت قرآن، با استغفار و با جبران گناهان، قلب خود را تهذیب کنید.

چرا شروع تهذیب از قلب باید باشد؟

زیرا که خداوند یک نقطه از وجود ما را برای حضور دائم خود، انتخاب کرده است. پس نباید هیچ چیز دیگری را در آن راه دهیم.️ البته در زندگی مسایل مختلفی به ما عرضه می‌شود و عبور می‌کند، اما ما باید همه را عبور بدهیم و هیچ چیز را در قلب خود ساکن نکنیم. قلب ما یک ظرف بیشتر نیست. این ظرف اگر از چیزی پر شود، جایی برای چیز دیگری نخواهد بود. در آیات قرآن داریم: خداوند برای مرد دو قلب قرار نداده است.

 

یک قلب را از چه چیزی باید پر کرد؟

در حدیث قدسی فرموده است: خانه‌ی دل را جاروب بزنید که صاحبخانه می‌خواهد وارد شود. صاحبخانه‌ی اصلی دل، خداوند است. تمایلات منفی عارضی هستند که در وسط راه به ما اضافه شده‌اند. ما باید از این تمایلات عبور کنیم و آنچه که در قلب ماندگار باشد، فقط خدا باشد. بالطبع باید عواطف انسان و همین طور تمایل به رشد و معنویت را در خود تقویت کنیم تا آرام آرام واقعاً دلمان حرم الهی بشود.

 

قدم اول در این راستا؛ ترک گناه است. هر ترک معصیتی، ما را یک قدم به خدا نزدیک‌تر می‌کند. مگر می‌شود گناه نکرد؟ ما مجموعه‌ای از تمایلات مثبت و منفی هستیم و گاهی تمایلات منفی، کار دست ما می‌دهد و ما را از مرز و حدود الهی بیرون می‌برد. خداوند هم این را می‌دانسته، پس در مقابلِ هر گناهی که از انسان سر می‌زند، توبه و استغفار را قرار داده است.

امام سجاد علیه‌السلام عرضه می‌دارد: خدایا تو باب رحمتی را به روی بندگانت به سوی عفو خودت گشودی، این در را توبه نامیدی. اگر کسی از این در غفلت کند، روز قیامت در پیشگاه تو چه عذری خواهد داشت.

رسول اکرم (ص) فرمودند: خوشا به حال آن بنده‌ای که در صحیفه‌ی اعمال او بعد از هر گناهی یک استغفار وجود داشته باشد.

آری قدم اول ترک گناه و توبه از گناهان است.

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: اگر کسی چشم خودش را از حرام ببندد، غنیمت‌های معنوی عظیمی به او می‌دهند. هیچ کسی از هیچ راهی مثل چشم‌پوشی از گناه به غنیمتی دست نیافته است.

فرمودند: اگر کسی زبان را از غیبت، تهمت و بدگویی نگاه دارد، به مقامات و مراتبِ رشد دست پیدا خواهد کرد.

باید تلاش کنیم خود را از این غل و غش‌ها پاک کنیم وگرنه در برزخ و قیامت مشکلات سختی خواهیم داشت.

قدم دوم؛ ذکر مداوم خداوند است. چه سخن زیبایی از مولایمان امام علی علیه‌السلام که فرمودند: «دَوامُ الذِکرِ یُنیرُ القلبَ و الفِکرَ»؛ مداومت در یاد خدا هم فکر را نورانی می‌کند و هم قلب را.

این باور را در خود تقویت کنیم که آرامش قلب و رستگاری در یاد خداوند است. یادمان نرود که او به ما نگاه می‌کند، و نگاه خاصی به قلب ما دارد. در این صورت، تزلزل از ما گرفته می‌شود.

مراقبت دائمی و دوام ذکر، یک حالت آرامش، اطمینان، عدم تزلزل و ثبات به مؤمن خواهد داد. به طوری که اگر کوهی بلرزد، مؤمن نخواهد لرزید.

توجه به این نگاهِ خدا را در خود تقویت کنیم. آری، اللّهُ حاضری و ناظری؛ خداوند من، حاضر و ناظر بر من است.

و زیباتر از همه‌ی این‌ها که ذکر الهی را در ما تقویت می‌کند، این سخن قدسی است که فرموده: «انا جلیسُ مَن ذَکرنی و اَنیسُ مَن شکرنی و مُطیع مَن اَطاعَنی»؛ من هم‌نشین آن کس هستم که در ذکر و یاد من است.

ذکر حق عبارت است از قرآن و حلال و حرام خداوند، انجام آنچه مأمور به آن هستیم و ترک آنچه که نهی از آن شده‌ایم و این‌ها با هم‌نشینی با عالم ربانی به وجود می‌آید.

 

آیا واقعا ما معنی هم‌نشینی با خدا را درک می‌کنیم؟! اگر درک می‌کنیم پس چرا به اندازه‌ی هم‌نشینی با رئیس یک اداره برایش تلاش نمی‌کنیم و به اندازه‌ی حیا از یک کودک به وقت ارتکاب بدی، از او به هنگام گناه حیا نداریم؟!

در ادامه حدیث قدسی فرمود: انیس کسی هستم که شکرگزار نعمت‌های من است. شکر، عبارت است از شناخت نعمت‌های مادی و معنوی و خرج کردن هر دو در راهی که حضرت فرموده‌اند. و در ادامه حدیث قدسی فرمود: و مطیع کسی هستم که از من اطاعت کند. یعنی برآورنده‌ی خواسته و حاجت مشروع دنیا و آخرت انسان‌هایی هستم که در گردونه‌ی عبادت می‌گردند و در صراط مستقیم من طی منزل می‌کنند. آیا واقعاً برای بنده خاکی تقربی و افتخاری بالاتر از این‌ها وجود دارد؟

آری ذکر خدا باعث می‌شود تا او به یاد ما باشد. البته او همیشه به یاد ماست. همیشه به ما رحمت دارد و همیشه ناظر و متوجه ماست، ولی یاد خاص منظور است یعنی اگر شما مداوم به یاد خدا باشید، شما را به خصوص موردِ توجه قرار می‌دهد و الطاف خاصه‌ خود را، به شما مرحمت خواهد کرد.

از الطاف خاصه‌ی خداوند این است که هنگام هر فرج و یا تنگنایی برای ما راه حمد و شکر و توبه را قرار داده است.

 

لقمه عملی:

رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: أَعْدَدْتُ‏ لِکُلِّ هَوْلٍ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لِکُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ: مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لِکُلِّ نِعْمَةٍ: الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لِکُلِّ رَخَاءٍ: الشُّکْرُ لِلَّهِ وَ لِکُلِّ أُعْجُوبَةٍ: سُبْحَانَ اللَّهِ وَ لِکُلِّ ذَنْبٍ: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ لِکُلِّ مُصِیبَةٍ: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏ وَ لِکُلِ‏ ضِیقٍ: حَسْبِیَ اللَّهُ وَ لِکُلِّ عَدُوٍّ: اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ وَ لِکُلِّ قَضَاءٍ وَ قَدَرٍ: تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ لِکُلِّ طَاعَةٍ وَ مَعْصِیَةٍ: لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم‏

مهیا کردم براى هر هراسى «لا اله الا اللّه» را، و براى هر اندوه و غمى، «ما شاء اللّه» را، و براى هر نعمتى «الحمد للّه» را، و براى هر راحتى «الشکر للّه» را، و براى هر شگفتى «سبحان اللّه» را، و براى هر گناهى «استغفر للّه» را، و براى هر مصیبت «انا للّه و انا الیه راجعون» را، و براى هر تنگى «حسبى اللّه» را، و براى هر دشمن «اعتصمت باللّه» را، و براى هر قضا و قدر «توکلت على اللّه» را، و براى هر طاعت و معصیت «لا حول و لا قوّة الاّ بالله العلى العظیم» را.

 

ذکر:

ما شآءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ الّا بِاللَّهِ، ما شاَّءَ اللّهُ لا ما شاَّءَ النّاسُ، ما شاَّءَ اللّهُ وَ اِنْ کَرِهَ النّاسُ

این ذکر عدد ندارد، بهتر است مداوم بر زبان تکرار شود تا ملکه‌ی دل گردد.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۰۵
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: رضا

چهارشنبه, ۹ شهریور ۱۴۰۱، ۰۲:۲۱ ب.ظ

 

رضا، از مراحل عالی بندگی است که بعد از طی مراتبی در ایمان و عمل و اخلاص برای انسان پیش می‌آید.

برخی از بزرگان فرموده‌اند: رضا، آخرین مرحله‌ای است که یک عبدِ صالحِ خداوند، در مراحل سلوک و بندگی، به آن دست پیدا می‌کند یعنی دیگر بالاتر از آن، مقامی نیست و آخرین مرحله‌ی ورزش اخلاقی و تهذیب نفس است.

رضا، در واقع همان خشنودی است و آن، ثمره‌ی محبت است؛ و اطاعت کردن و انکار نکردنِ حق، چه به ظاهر؛ و چه به باطن؛ و چه به دل؛ و چه در قول؛ و چه در عمل.

اهلِ ظاهر را مطلوب، این است که خداوند، از ایشان راضی باشد و اهل حقیقت را مطلوب، آن است که از خداوند بزرگ راضی باشند، آنچنان راضی باشند که در احوال گوناگون، مانند مرگ و زندگی؛ بقا و فنا؛ رنج و راحت؛ خوشحالی و بدحالی؛ غنا و فقر، همه مورد پسندش باشد و یکی را بر دیگری ترجیح ندهد. آنچنان حبّ الهی در وجودشان ثابت شده باشد که بر خواستِ خداوند، هیچ چیز را نپسندد و به هر چه پیش آید، راضی باشد.

و البته آنکه به مقامِ رضا، دست یافته باشد، همیشه در آسایش و آرامش به سر خواهد برد زیرا او "باید و نباید" ندارد بلکه "باید و نبایدِ" او، همه "باید و نبایدِ" خداوند است.

و در احادیث آمده که: «اَلرّضا بِالقَضاء بابُ اللهِ الاَعظَم»

هر کس به رضا رسید، به بهشت رسید؛ و در هر چه که نگاه کند، به نور رحمت الهی نگرد.

راضی، در آسایش است زیرا هرگز، بر از دست دادن، تأسف نمی‌خورد و بر آمده، خوشحالیِ زیادی نمی‌کند.

البته رضا، ثمره‌ی احوال چند چیز است:

یک- رضا، در دلی که در او غبارِ نفاق باشد، به‌وجود نمی‌آید. برای رسیدن به این مرتبه باید ریاکاری و دورویی را از دل، بیرون کرد و به معنی واقعی یک‌دل و یک‌رنگ شد.

دو- رضا، بیرون آمدن از رضایِ نفس خود و درآمدن به رضایِ خداوند و تسلیم احکام الهی و تفویض امور کلی و جزئی به حضرت حق، بدون اعراض و اعتراض است.

سه- رضا، ثمره‌ی دانش و آگاهی است و جاهلِ نادان هرگز به این مقام دست نخواهد یافت.

امام ششم (ع) فرمودند: به راستی، داناترین مردم به خدا، راضی‌ترینِ آنان است به قضاء الهی.

چهار- رضا، ثمره‌ی ایمان قوی به خداوند است؛ انسانِ بی ایمان کجا؛ و راضی بودن به مقدرات الهی کجا؟

از امام رضا(ع) روایت شده است: ایمان چهار رکن دارد؛ تکیه بر خداوند، رضایت به قضا، تسلیم به فرمان خدا، واگذاردن امور به خداوند.

بنده‌ی شایسته می‌گوید: امورم را به خداوند واگذار کردم و خداوند نیز از بدی‌ها او را حفظ می‌کند.

آری! چرا واقعاً اهلِ رضا، خشنود نباشند، وقتی که هر چه به آنان می‌رسد، همه را از دوست می‌بینند؟ مگر نه اینکه گفته‌اند: هرچه از دوست رسد نیکوست. حتی در بلاها و آزمایش‌های الهی هم، آرام و خوشحال‌اند که:

اگر با دیگرانش بود میلی                  سبوی من چرا بشکست لیلی

 

حکایت لطیفی است، نوشته‌اند:

یکی از شیفتگان و دلباختگان الهی، در سیاحت به بزرگی رسید و با هم، همراه شدند. در طول راه پرسید: «کَیفَ الطّریقُ اِلیَ الله؟»؛ راه به سوی خدا چگونه است؟ او گفت: اگر او را شناخته بودی راه به سوی او را نیز یاد می‌گرفتی.

پرسید: معنی این جمله که می‌گویند: «با بودنِ او، غیر را ندیدن» چیست؟ او گفت: نفی هر گونه شرک و مقید بودن به طاعت او و لاغیر!

پرسید: آیا کسی که او را شناخت، سرور و نشاط دارد؟ او گفت: مگر نه این است که هر کس که او را شناخت، هَمّ و غَم، از او زایل می‌شود که «لاخوفٌ علیهم وَ لا هُم یَحزَنُون» در بابِ خداشناسان نازل شده است.

پرسید: آیا دنیا، دلِ عارفان را متغیر می‌کند؟ او گفت: آخرت، قادر نیست دل آنان را تغییر دهد تا چه رسد به دنیا!

پرسید: آیا کسی که خدا را شناخت، دچار وحشت و ترس نمی‌شود؟ او با تعجب پاسخ داد: کسی که اُنس با خدا گرفته، چگونه دچار وحشت گردد؟

پرسید: آیا عارف، بر چیزی غیر خدا، تأسف و اندوه می‌خورد؟ پاسخ داد: آیا عارف، غیر خدا، چیزی را می‌شناسد، می‌بیند؛ یا می‌خواهد که بر آن اندوه خورد؟!

پرسید: آیا عارف، مشتاق به سوی اوست؟ پاسخ داد: آیا عارف، یک چشم بر هم زدن، غایب از حضور است تا مشتاقِ رسیدن به او باشد؟!

گفت: «نام بزرگ خداوند چیست؟» پاسخ داد: آن است که بگویی "الله" و از او در دلت، مهابت پدید آید و با گفتنِ نامش، به درکِ عظمتش برسی.

گفت: زیاد "الله" می‌گویم اما در دلم، ایجادِ هیبت نمی‌شود! پاسخ داد: زیرا تو، نام خدا را به خاطر خویش می‌خوانی نه به خاطر او!

گفت: ای بزرگ، مرا موعظتی بفرما تا از گفته‌هایت، پندِ بلیغ گیرم. پاسخ داد: کفایت است از برای موعظه: «تغییراتی که در روزگار می‌بینی بنگر و آن را به جهتِ خود، پندی بزرگ بدان.»

آری، به خدا که خداشناسانِ عارف، بر اثر راضی بودن از خداوند؛ و راضی بودن به خواست او؛ و ندیدن خود و سلایق خود، در مقابلِ او، به آرامش و نشاط دنیا و آخرت دست یافته‌اند.

 

امام صادق (ع) در روایتی بسیار عجیب و شیرین، احوال قلب را بیان می‌فرمایند:

اِعراب قلب بر چهار نوع است: رفع و فتح و جرّ و وقف. امام (ع) قلب را به کلمه تشبیه فرموده‌اند؛ همان‌طور که کلمه، دارای چهار نوع اعراب است و به‌وسیله‌ی هر یک از اعراب‌ها برای خواننده معلوم می‌گردد که کلمه، در چه مو قعیتی می‌باشد، قلبِ آدمی هم، به مانند کلمه، دارای چهار اعراب یا دارای چهار حالت است و به‌وسیله‌ی هر کدام، برای انسان روشن می‌شود که قلب، در چه وضع و در چه موقعیتی قرار دارد.

پس فرمودند: «فَرَفْعُ الْقَلْبِ فِی ذِکْرِ اللَّهِ»

در این رابطه آیه‌ی ۲۰۵ سوره‌ی اعراف کافی است که خداوند می‌فرماید: خدای خود را با تضرع و پنهانی بی‌آنکه آواز برکشی، در دل خود، در صبح و شام یاد کن و یک لحظه غافل مباش.

«وَ فَتْحُ الْقَلْبِ فِی الرِّضَا عَنِ اللَّهِ»

اگر در دلِ انسان، گشایشی پدید آید و به قدرِ سرِ سوزنی، فریفته‌ی جمالِ مطلقِ الهی شود، چنان حالت حیرت و بی‌خودی، به او دست می‌دهد که به کلی، سر از پا نشناخته و هیچ امری را از جانب معشوق، ناگوار احساس نمی‌کند. که فریادِ "الهی رضاً برضائک" فریادِ گودال قتلگاهِ کربلاست از دهانی عطشناک و دلی داغدار!

«وَ خَفْضُ الْقَلْبِ فِی الِاشْتِغَالِ بِغَیْرِ اللَّهِ»

و پستی دل در گرفتار شدن و مشغول شدن به غیر خداست؛ و دوری از حق؛ و بریدن دل از اُنس به او.

خداوند در آیه‌ی ۱۰۳ سوره‌ی کهف می‌فرماید: آیا شما را خبر دهم به زیانکارترینِ شما از نظر عمل؟ همانا زیانکارترینِ شما کسانی هستند که عمر خود را در، به دست آوردنِ غیر خدا تباه کردند و خیال می‌کردند کار به‌جا و ریشه داری انجام می‌دهند.

«وَ وَقْفُ الْقَلْبِ فِی الْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ»

قلبِ غافل بیمار است.

حضرت علی (ع) فرمودند: از جمله بلاها، تنگدستی؛ و شدیدتر از آن، مرضِ بدن؛ و از آن شدیدتر، مرضِ قلب است.

خدایا! قلب هایمان را سالم؛ و تمام  وجودمان را پر از رضایت گردان. خدایا! چنانمان کن که جز رضایت تو، هیچ چیز، راضیمان نکند.

 

لقمه‌ی عملی:

از امروز بهترین‌ها را انتخاب کنیم. هیچ‌می‌دانی‌بهترین‌جوابِ‌بدگویان، سکوت‌است. و بهترین جوابِ خشم، فرو خوردن آن است. و بهترین جوابِ درد، صبر و تحمل است. و بهترین جوابِ سختی‌های زندگی، توکل است. و بهترین جواب زندگی، قناعت است. و بهترین جوابِ شکست، امیدواری است.

 

ذکر: «یا توّاب» ۴۰۹ مرتبه، اثری عظیم دارد. امام رضا (ع) فرمودند: روزی ۳۰ مرتبه گفتنِ نیا توّاب» وسوسه و آفات را دور می‌کند.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۱ ، ۱۴:۲۱
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: فکر

چهارشنبه, ۹ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۳۸ ب.ظ

 

یکی از چیزهایی که انسان را از سایر موجودات متمایز می‌کند، داشتنِ قوه‌ی عاقله و قوه‌ی تفکر است؛ بطوریکه انسانِ کم فکر یا بی فکر، زیباترین رفتارهایش نیز کم بار و کم نتیجه هستند. در کتاب آسمانی ما، خداوند در بیش از صد آیه، مردم و مؤمنین را به تفکر و تعقل دعوت می‌کند و  اصولاً درکِ قدرت الهی و ایمان به وجودِ خدای یگانه را از نتایج تفکر می‌داند.

خداوند در آیه‌ی ۸ سوره‌ی روم می‌فرماید: «أَوَلَم یَتَفَکَّروا فی‏ أَنْفُسِهِم ما خَلَقَ اللّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحق»؛ آیا در نزد خود، فکر نکرده‌اند تا به این حقیقت برسند که خدا، آسمانها و زمین و هرچه در بین آنهاست از انواع بیشمار مخلوقات، همه را جز به حق نیافریده؟!

و در آیه‌ی ۳ سوره‌ی رعد می‌فرماید: «وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْأَرضَ وَ جَعَلَ فیها رَواسِیَ و أَنْهاراً وَ مِن کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیلَ النَّهارَ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون»؛ اوست خدایی که بساط زمین را بگسترانید و در آن، کوهها برافراشت و نهرها، جاری ساخت و از هر ثمری، جفت قرار داد، شب تار را، به روز روشن پوشانید همانا در این امور، متفکران را دلایل بر قدرت آفریدگار است.

صد البته نمی‌توان در یک لقمه‌ی صبحگاهی، صد آیه‌ی قرآن را به ترجمه کشید، فقط سوال این‌است که چگونه برخی ادعا دارند که اسلام، دین کهنه و عقب مانده‌ای است! دینی که حدود هزار و پانصد سال قبل، در کتابش بیش از صد مرتبه، مردم را به تعقل و تفکر دعوت می‌کند.

اما از آنجاییکه فکر کردن، از ظرایف خاصی برخوردار است، بزرگان دین هم از آن غافل نبوده‌اند و در این رابطه راهنماییها کرده‌اند و اهمیت آن را تذکر داده‌اند.

امام رضا (ع) فرمودند: بندگیِ خداوند، زیادی نماز و روزه نیست، همانا عبادت، اندیشه در کار خداوند است.( البته بجز در واجبات؛ نماز و روزه)

تفکر باید در زندگی ما، جایگاهی روزانه داشته باشد که رسول اکرم (ص) فرمودند: لازم است که خردمند، سه ساعت داشته باشد:

ساعتی برای مناجات با خداوند.

ساعتی برای محاسبه‌ی نفس.

ساعتی برای تفکر در صنع خداوند.

و ساعتی برای لذت بردن از حلال که این ساعت، کمکی برای آن سه ساعت دیگر است.

عجیب اینکه امام صادق(ع) تمام خیر را در سه چیز خلاصه کرده‌اند، ایشان فرمودند: تمامِ خیر در سه خصلت است: نظر (نگاه کردن)، سکوت، کلام؛

و سپس در توضیح فرمودند: هر نظری که در آن، درسی برای زندگی نباشد، اشتباه است؛ و هر سکوتی که در آن، تفکر و اندیشیدن نباشد، غفلت و بی‌خبری است؛ و هر کلامی که در آن، یادآوری واقعیتی نباشد، لغو و بیهوده است.

پس خوشا به حال کسی که نظرش، پند گرفتن؛ سکوتش، فکر؛ و کلامش، ذکر باشد؛ بر گناهانش گریه کند؛ و مردم از شرّش در امان باشند.

و به ما فرموده‌اند که «به چه فکر کنیم؟»

اندیشه، باید بر پنج جهت باشد:

1- اندیشه در آیات و نشانه‌های حق؛ که موجب رسیدن به توحید و یقین است.

2- اندیشه در نعمتهای ظاهری و باطنیِ الهی؛ که ثمره‌ی آن، شکر و عشق به حضرت مولا است.

نمی‌دانم چرا خداوند تا این اندازه، دوست دارد بنده‌اش را عاشق ببیند! آن هم فقط عاشقِ خودش؛ بطوریکه فرمود: هر گناهی را بر تو می‌بخشم، جز شرک؛ زیرا در شرک، کسی یا چیزی را، در کنار من قرار می‌دهی، آنگاه دیگر عاشق نیستی.

نوشته‌اند: عارفی کنج حیاط خانه‌اش مشغول ذکر بود، ناگهان بیهوش شد، وقتی به‌هوش آمد، دلیل را پرسیدند، گفت: از خجالتِ خدایم، فریاد زدم و بیهوش شدم. پرسیدند: چرا؟

گفت: صدای مرد و زن همسایه آمد که گفت و گو می‌کردند و صدایشان ناخودآگاه به گوشم رسید. زن گفت: ای مرد! سالها در خانه‌ات سختی‌ها و گرسنگی‌ها کشیدم، تحمل کردم؛ فقر دیدم، تحمل کردم؛ بداخلاقی کردی، تحمل کردم؛ همه را به این جهت که گمان می‌بردم فقط مرا می‌خواهی و مرا دوست داری، اکنون که شنیده‌ام ازدواج کرده‌ای، دیگر تحمل نمی‌کنم و لحظه‌ای نمی‌مانم زیرا اکنون می‌دانم که در دلت، دلبر دیگری هم داری.

ناگهان به یاد این کلام خداوند افتادم که فرمود: هر چه کنی، می بخشم جز شرک؛ زیرا در آن صورت، دو خدا داری و محبتم را تقسیم کرده‌ای.

او بنده‌اش را فقط برای خودش می‌خواهد؛ که فرمود: تو، چنان گمان کن که من، فقط خدای تو هستم؛ و من هم چنان می‌پندارم که فقط، تو یک بنده را، دارم، تو برای من؛ و من برای تو باشم.

3- اندیشه در آیاتِ عذاب که ثمره و میوه‌اش، ترس از گناه و خوف از مقام خداوند است.

4- اندیشه در وعده‌های الهی نسبت به نیکوکاران که ثمره‌اش، رغبت و شوق به اعمال صالحه است.

5- اندیشه در تقصیر خویش در طاعت خداوند؛ با آن همه احسان الهی که به بنده‌اش نموده؛ که ثمره‌ی آن، شرم و حیا از خداوند است.

آری! به خداوند قسم، هرگز این حکایت را فراموش نخواهم کرد که نوشته‌اند:

حاکمی به اطرافیانش قبایی هدیه کرد زربافت و گرانبها. روزی، یکی از آنها عطسه‌ای کرد، ناخودآگاه با آستینِ آن قبایِ اهدایی، بینی‌اش را پاک کرد، فضولی دید و به حاکم خبر داد که فلانی، به قبای اهدایی شما اهانت کرد.

حاکم او را خواست، هم قبا را از او گرفت و هم از مقامش عزل نمود. مرد شروع به گریه کردن کرد و گفت: شرمنده‌ام کردی، اما شرمنده‌ی خدایی که این همه نعمت‌های گوناگون به من هدیه کرد و من به نعمت‌هایش اهانت ها کرده‌ام؛ گاه، نعمتی را زیر پایم لِه کرده‌ام اما او، نه توبیخ کرد و نه آن نعمت را از من گرفت.

آری، توجه به نعمت‌های الهی باعث شرم و حیا از بزرگیِ خداوند می شود.

 

تفکر و اندیشه در راههای ارتباط با خداوند:

یک راه، صراط مستقیم است؛ طولانی و پرمخاطره؛ که باید طی شود. اما خداوند، به عددِ بندگانش، راههای ارتباط دارد که هر کس، باید آن راهِ خاصِ خودش را پیدا کند. راهِ کوتاه؛ راهِ پنهان؛ راهی که فقط به اشاره‌ای طی می‌شود که عاشقان، اهل اشاره‌اند. عاشق و معشوق، خیلی بیان و حرف ندارند، فریاد آنان، گوشه‌ی ابرویی است که به هم نشان می‌دهند.

راستی، راهِ شما تا خداوند کدام است؟

من، می دانم کوتاه‌ترین راه کدام است، اما راه شما را نمی‌دانم.

فرموده‌اند: تا خدا رسیدن، دو قدم است؛ یک قدم بر خود بِنِه، قدمِ دیگر، نزد اویی!

تفکر و اندیشه، اصولاً قلب را وسیع می‌کند و انسان را از بندِ هوای نفس، حرص، حسادت، بخل، کینه و انواع رذایل می‌رهاند.

بالاترین درجه‌ی تفکر « التفکر فی الله»؛ تفکر در خدای خودت:

خدای ابراهیم(ع)، آتش را برایش گلستان کرد.

خدای موسی(ع)، دریا را برای او شکافت.

خدای عیسی(ع)، او را به آسمان عروج داد.

خدای محمد(ص)، او را بر جمیع دشمنانش غلبه داد.

خدای تو چگونه است؟

 

لقمه‌ی عملی:

بیایید از امروز فراموش نکنیم که هرچه داریم فقط مالِ ما نیست. گاهی خدا، سهم دیگران را هم نزد ما، امانت گذاشته، یادمان باشد که امانت را به موقع، به صاحبش برگردانیم، وگرنه از ما می‌گیرند و به صاحبش می‌دهند.

 

ذکر: «یا حلیم» ۱۰۰ مرتبه؛ برای ایمنی از بلیّات و شفای بیماران و خاموش شدن آتش خشم، بسیار مؤثر است.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۳۸
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: عشق

چهارشنبه, ۹ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۱۵ ب.ظ

 

لقمه‌ی امروز، بسیار بزرگ و شیرین و گواراست؛ و اساس و بنیان بندگی. لقمه‌ای است که معشوق، خود باید آماده‌اش کند و در دهانِ عاشق بگذارد وگرنه ممکن نمی‌باشد.

به سراغ عاشق‌ترین عاشقِ عالم، حضرت علی (ع) می‌رویم و امروز، لقمه‌ای از دست ایشان می‌گیریم.

ایشان فرمودند: «إنَّ لله تَعالى شَراباً لِأَولِیائِهِ ، إذا شَربوا (منه) سَکِروا ، وإذا سَکِروا طَربوا ، وإذا طَربوا طابُوا ، وإذا طابُوا ذابوا ، وإذا ذابُوا خَلَصُوا، وإذا خَلَصوا طَلَبوا ، وإذا طَلَبوا وَجَدوا، وإذا وَجَدوا وَصَلوا، وإذا وَصَلُوا اِتَّصَلوا ، وإذَا اتَّصَلوا لا فَرقَ بَینَهُم و بَینَ حَبیبِهِم»؛

خداوندِ متعال را، شرابی است مخصوصِ اولیائش، که هر گاه از آن بنوشند، مست گردند؛ و وقتی مست گردند، با نشاط شوند؛ و هرگاه با نشاط شوند، پاکیزه گردند؛ و هنگامِ پاکیزگی، گداخته شوند؛ و چون گداخته شوند، خالص گردند؛ و چون خالص شوند، طالبِ محبوب گردند؛ و وقتی طالب و جوینده‌ی محبوب گردند، می‌یابند؛ و چون یافتند، نایل شوند و پیوند خورند؛ و هرگاه پیوند خورند، فرقی بین ایشان و محبوبشان نیست.

 

عشقِ واقعی، رازی است روحانی که از عالمِ غیب، به دل فرود آید و عشق را از آن رو، حبّ نامیده‌اند که بر حبّه ‌ی دل؛ که منبع زندگانی است، فرود آید و آنگاه در جمیعِ اعضای بدن، جاری شود و آن‌ها را در مسیر محبوب، ثابت می‌دارد و در تمام اجزاء صورت محبوب جاری می‌سازد، همان‌طور که گفته‌اند، وقتی که نیشتر، به لیلی، جهتِ فصد زدند، مجنون که در جای دیگری بود، خون از دستش جاری شد.

و گفته‌اند، روزی زلیخا را، فصد کردند و هر قطره از خونش که می‌چکید، نام یوسف بر زمین نقش می‌بست.

و یا اینکه رسول خدا(ص) در میدان جنگ اُحد، دندانش به سنگِ دشمن شکست و اویس قرنی، در بیابان‌های یمن، از خود بی خود شد و دندانش را با سنگ شکست.

 

انسان، اگر چنین برداشتی پیدا نماید و بتواند دین و دانش خود را با این تفکرِ عرفانی، پیوند دهد و فکر و ذکر و توان خود را، صرف رضای محبوب و معبودِ خود، نماید انسانی والا و ایثارگر می‌شود و اگر نتوانست چنین کاری را انجام دهد، دین و دانش و همه چیز برای او، خشک و بی‌روح خواهد بود و او را قانع نخواهد کرد.

دین و دانشی که با عرفان و عشق، عجین شود، پایدار و مستحکم باقی می‌ماند.

عاشق واقعی نشانه هایی دارد:

یک- ظرفیتی والا دارد؛ ترس ندارد و شجاع است. زیرا عاشق، چیزی ندارد و به چیزی چشم ندارد که از زوالِ آن بترسد. عاشقِ خدا، فقط خدا را می‌بیند و می‌خواهد؛ او هم که زوال و مرگ ندارد پس عاشق از چه بترسد؟!

در کتاب آمده است که: بزرگی دید کسی بر قبری نشسته و سخت گریه می‌کند، پرسید: چه شده؟ گفت: معشوقم مرده، بدون او تاب زندگی ندارم! بزرگ گفت: تو خود، مقصرِ چنین وضعی هستی، چرا معشوقی انتخاب کردی که مردنی و زوال پذیر بود؟! پس گریه کن که شایسته‌ی گریه کردنی.

دو- تلخی‌ها را شیرین می‌بیند. زیرا با بینش خود، به هستی نگاه می‌کند نه فقط با چشم ظاهر و دانش خود. وجودِ او، خُم شراب و ظرف عسل است و این شیرینی و مستی را به کام دیگران نیز می ریزد، پس تلخی‌ها، مبدل به شیرینی می‌شوند؛ او اصلاً تلخی نمی‌بیند.

مانند حسین عزیز (ع). تلخ ترین لحظه‌ی عاشورا، شاید شهادت حضرت علی اصغر(ع) بود که فرمود: خدایا! چون در مقابل چشم تو است شیرین است، چون تو می‌بینی گواراست؛ و این شیرینی را در طول تاریخ، به کام هر عاشق واقعی ریخته است.

آنها که زشت می‌بینند و تلخ می‌نوشند، این بدی‌ها از خودشان است که بر عالم، تلقین می‌کنند؛ و بدی آن‌ها هم این است که واقعاً عاشق نیستند.

سه- عاشقِ واقعی از اوهام و وسوسه‌ها دور است. چرا که دلی صاف دارد و دل او، آیینه‌ی تجلیِ یار شده است؛ پس خیالات و وسوسه برای چه؟!

عاشق، هر چه دارد به پای معشوق ایثار می‌کند و هر چه بیشتر ایثار می‌کند، مَنیّت خود را بیشتر از دست می‌دهد. خودی نمی‌ماند، هرچه هست، یکی هست و هیچ نیست جز او. عاشق و معشوق به یک وحدت می‌رسند عاشق چیزی ندارد که به خاطرش دچار اوهام و وسوسه و خیالات شود.

چهار- آلودگی‌ها نمی‌تواند عاشق را آلوده کند. زیرا او دریایی است که با کثافات تیره نمی‌شود. انسانی که مانند ظرفِ کوچکِ آب می‌ماند، در اثر آلودگی و تیرگیِ مداوم، آلوده می‌شود، اما دریا و اقیانوس نمی‌تواند در اثرِ کثافات، آلوده شود. دریا، آلودگی را با هر موجی به ساحل پرتاب می‌کند و به پاکی به راهش ادامه می‌دهد.

پنج- و عاشق، مخلص است. انسانی که به عشقِ مطلق می‌رسد به اخلاصِ کامل هم دست می‌یابد؛ و هر چه عاشق‌تر، مخلص‌تر. او هرگز در هیچ جای رفتار و کردار و گفتارش، شریکی برای معشوق، انتخاب نمی‌کند زیرا می‌داند معشوق، غیور است و شریک ناپذیر.

مردی نزد استاد سلمانی آمد و گفت: برای رضای خدا، سر و صورتم را اصلاح کن. مرد سلمانی شروع کرد با دقت کار کردن. چون کار تمام شد، مرد سکه‌ای درآورد و گفت: بگیر! سلمانی گفت: این چیست؟! گفت: مزدت. سلمانی با ناراحتی گفت: بی انصاف! کجا دیده‌ای کسی کار برای خدا کند و طمعِ مزد، از بنده‌ی خدا داشته باشد؟! آری! عاشق، مخلص است.

مولایمان فرمودند: دیر یا زود سازمانِ طبیعت از هم می‌پاشد و طبایعِ تندخو و ماجراجو، از غوغا و آشوب باز‌می‌ایستند.

زمان، قیافه‌ی دیگر به خود می‌گیرد و جهان، جلوه‌ی دیگر. در آن کشور، عشق، حاکمِ مطلق باشد و عشّاق، روشن چهره و روشن دل ‌باشند. فرشتگان، هر چه شیرین‌تر بخندند و قهقهه زنند؛ و اهریمنانِ تباهکار را دور باش گویند. دنیادارِ مال پرست، با همان چهره‌ی چرکین و روحِ آلوده، سر از خوابِ غفلت برآورد و قدم در جرگه‌ی زیبایان گذارد؛ وای، که چه‌قدر وحشت خواهد کرد و تا چه اندازه سراسیمه خواهد شد چون آنجا را، از کشاکش بازرگان‌ها و داد و ستدِ دنیا، آرام بیند؛ و از دینار و درهم اثری نیابد؛ و همه را پاکدامن؛ و همه را سپیدپوش بنگرد؛ و خود از چهره‌ی سیاه و جامه‌ی لکه دارِ خویش، شرمنده و خجل گردد؛ و انگشت ندامت بگزد؛ و به شدت پشیمان گردد که چرا گوهرِ عشق، نیندوخته است تا از لذتِ عشقبازی برخوردار و کامیاب باشد؟!

آن‌جا، در آن رستاخیز بزرگ که کالاهای دو جهان را به بازار آورند، رونق و رواجِ ویژه، عشق است فقط عشق.

 

لقمه‌ی عملی:

باید همواره ظرافت و درایت و خردمندیِ عاقل؛ انعطاف پذیری و نرمیِ کودکی؛ حساسیت یک هنرمند؛  قوه‌ی درکِ یک فیلسوف؛ پذیرش و تسلیمِ یک قدّیس؛ تحمل و شکیبایی یک فدایی؛ دانشِ یک دانشمند؛ و خودداری و شجاعتِ یک مؤمن را دارا باشی. آن‌وقت خواهی دید که عشق و عاشقی، دوای همه‌ی دردهاست.

 

خدایا! علاوه بر همه‌ی نعمتهای بی‌حد و مرزت که به ما داده‌ای، عاشقی را هم مرحمت کن تا با چشمِ دل، تو را ببینیم و از این تنهایی بی حساب، در میانِ این جمعیتِ انبوه، خلاصی یابیم. آمین.

 

ذکر: «یا رئوف» ۲۸۷ مرتبه، سختی‌ها را آسان می‌کند، ترس را از بین می‌برد و برای برآمدن حاجات مفید است.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۱۵
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: سجده

چهارشنبه, ۹ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۸ ق.ظ

 

دنیا، سرزمین تقدیر و تشکر است و در قالبِ یک قاعده‌ی عقلانی، شُکر منعم واجب است؛ و بهترین نوعِ شکر برای بهترین‌هاست؛ و زیباترین نوعِ تشکر، در قالب یک سجده‌ی ساده انجام می‌شود که هم به خداوند منان اختصاص دارد و هم کاربردی و عملی است؛ و نه صرفاً زبانی.

زندگی انسان، همان آواز آسمانی است و آواز ما را هم، آوای الهی گویند.

همه چیز، موسیقی معنوی می‌خوانند و تسبیح می گویند.

در سجده های طولانی، باید از خداوند که بهترین هاست تشکر کرد سپس تارِ وجود خویش را نواخت.

آیا تا به حال این کار را انجام داده‌ای؟! مبادا هرگز صدای تارِ درونت را نشنیده باشی؟!

 

در فرهنگ عارفان، همیشه سخن از سحر است و سجده‌ی شکر؛ آسمانیان و زمینیان همه باید، باهم آوازِ بلند خداوند را بخوانند «والنَّجمُ والشَّجرُ و یَسجُدان» ستارگان آسمان، درختان و گیاهانِ زمین، همه در سجده برای خداوند هستند و آوازِ تسبیح، سر داده اند.

آری! سجده، شیرین‌ترین سرودی است که هر موجودی توسط آن، خودش را به توحیدِ ناب و حقِ محض نزدیک می‌سازد.

سوختنِ عاشقانه را در سجده‌گاه، باید تمرین کرد؛ و پروازِ عارفانه را در سجده باید تجربه نمود.

 

سجده و اثرات آن:

  • آرامش آرمانی:

انسان، روحش به چه چیزی آرامش می‌یابد؟ اگر تمام انسان ها، در مقابل کسی، زانویِ شاگردی بزنند، اگر همه‌ی بشریت، پشت سرِ کسی به او اقتدا کنند، اگر کل ِجهان را به کسی هدیه بدهند، اگر قدرت جهانی را به کسی بسپارند، اگر اسمِ کسی بر تابلوهای طلایی نوشته شود، اگر تاریخِ جهان را به نام کسی ثبت کنند، اگر برای تفریح، تمام جهان را گردش کنند، اگر تمامِ حرکات و سکناتِ زندگی کسی را نفس به نفس، به فیلم کشیده و عکس بردارند، ذره ای از آن آرامش آرمانی را به دست نخواهند آورد، زیرا که این آرامش فقط در تکیه بر خداست که ایجاد می‌شود.

در زندگی، چه کسی غیر از خدا می‌تواند رازدار انسان باشد؟غیر از خدا چه کسی می تواند پناهگاهی مطمئن برای انسان محسوب شود؟ غیر از خدا، چه کسی می تواند رفیقی شفیق، دلسوز و بی توقع باشد؟ آری فقط با داشتنِ خدا و تکیه بر او می‌توان به آرامش آرمانی رسید.

 

  • تواضع و تقرب:

اوجِ تواضع بنده را باید در سجده جستجو کرد. علی(ع) فرمودند: هنگامی که انسان، نماز می‌خواند ساییدنِ گونه ها به خاک، نشانه‌ی تواضع؛ و گذاردنِ اعضای شریف بر زمین، دلیلِ کوچکی و حقارت است. آری! سجده‌گاه، آموزشگاهی است که بنده‌ی خدا، تواضع، تقرب جستن، خلوص، تزکیه، تنهایی، تفکر و تکلیف را در آن تجربه می کند و به صورت عملی و کاربردی تمرین می کند.

 

  • تشکر و تذکر:

جایی که «شعاعِ شمس» برای خدا، سجده می‌کند چرا انسان بر خداوند سجده نکند؟! چرا انسان، تشکرِ زیبا به جا نیاورد؟ در تمام آسمان ها، جایی را نمی‌توان یافت که بر آن، فرشته‌ای در سجود؛ یا کوشنده ای در تلاش نباشد. اگر آسمان، سجده‌گاهِ فرشتگان است چرا دنیا، فرودگاه و سجده‌گاهِ عاشقانِ حق نباشد؟ مگر شکر نعمت واجب نیست؟! خدا را چگونه می‌توان شکر کرد؟

 

  • استکبار زدایی:

امام علی (ع) فرمودند: شما را به خدا، شما را به خدا، بپرهیزید از سرکشی در این جهان؛ و بترسید از کیفرِ ناخوشایندِ ستم در آن جهان؛ خودبینی، بزرگترین و دهشتناکترین دامی است که شیطان بر سر راهِ بندگان خدا گسترده تا راهِ رسیدن آنها به خدا را ببندد اما خداوند، بندگانِ با ایمانِ خود را، از این آسیب بر کنار می دارد، با نمازها و زکات‌ها و روزه گرفتن‌های دشوار، اندام‌هایشان بیارامد؛ و دیده‌هایشان خاشع شود. و سبک ساختنِ دل‌هایشان؛ و بردنِ خودبینی از ایشان، به فروتنی در عبادت‌هاست.

البته سجده، چیزی نیست که بشود در یک لقمه، از آن سخن گفت و یک لقمه از آن را تناول کرد، اما به اندازه‌ی همین یک لقمه، خوب است که بدانیم:بنده، در هیچ حالتی به اندازه‌ی حالت سجده، به خدا نزدیک نمی‌شود که فرمودند: می‌شود با یک سجده، هفت حجابِ بین خود و خدا را پاره کرد و به قرب الهی رسید. که خداوند فرموده: «سجده کن و تقرب جوی»

امام صادق (ع) فرمودند: به خدا سوگند، کسی که حقِ سجود را به جای آورد و سجده‌ی حقیقی کند، به هیچ عنوان، زیان، متوجهِ او نخواهد شد. اگر چه در تمام مدتِ عمر خویش، یک‌بار چنین سجده‌ای را به‌جا آورد.

این روایت مثل عسل شیرین است، بلکه شیرین تر. حضرت فرمودند: برای هر نَفَس از نَفس‌های شما، شکری بر تو لازم است، بلکه هزار شکر یا بیشتر. و برای هر سجده، هزاران سجده‌ی شکر، واجب است و برای هر سجده‌ی شکر، هزاران سجده‌ی شکرِ دیگر و به دنبال آن بی نهایت سجده‌ی شکر، برای بی نهایت نعمت‌های مادی و معنوی.

 

حقیقت سجده چیست؟

حقیقت سجده این است که همان طور که در حالتِ سجده، چشمان شما هیچ چیزی را نمی‌بیند، قلب و روح شما هم متوجه هیچ چیز، جز خدا نباشد، هیچ نبیند و نخواهد؛ این حقیقت سجده است.

مرحوم عارف ربانی، میرزا جواد ملکی تبریزی می نویسد: من از برخی بزرگان پرسیدم: کدام یک از اعمالی که شما تجربه کرده‌اید، اثرش در قلب بیشتر است؟ فرمودند: سجده‌ای طولانی در هر روز، که ادامه داشته باشد و گفتنِ ذکر یونسیه در آن سجده، به طوری که در حال سجده، روحِ خود را اسیر و گرفتار و مغلول در زندان نفس ببینیم و خلاصی آن را از خدا بخواهیم.

 

بیایید همه با هم سجده‌ی شکر به‌جا آوریم و ثواب آن را به روح ساجده‌ی عالم صدیقه‌ی طاهره (س) هدیه نماییم.

 

لقمه‌ی عملی:

بیایید از امروز حسابِ داشته‌هایمان را داشته باشیم نه حسابِ باخته هایمان را؛ و حسابِ نعمت هایمان را داشته باشیم، نه حساب مصیبت هایمان را؛ و حسابِ دوستانمان را داشته باشیم، نه حساب دشمنان خود را؛ بیاید حساب سلامتی‌مان را داشته باشیم نه حساب بیماری‌های خود را؛ آن‌وقت روزانه، سجده‌ی شکری به‌جا خواهیم آورد و از زندگی لذت خواهیم برد.

 

ذکر: در سجده، ۱۹ مرتبه «یا وهّاب» فقر و تنگی معیشت را دور می کند.

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۸
خادمه الزهراء

توسل به امام زمان در روزهای جمعه

چهارشنبه, ۹ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۴۴ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

امام زمان علیه‌السلام بزرگواری است؛ که به هر کس نگاه کند، مشکلات معنوی و مادی او را حل می‌کند.

خداوند فرموده در هر زمانی، حجتی روی زمین دارد که او واسطه بین خدا و خلق است، شناخت او نشانه ایمان و عدم شناخت او نشانه جاهلیت است. از این رو پس از معرفت خدا بهترین معارف، معرفة الامام است.

همچنین پس از ذکر خدا بهترین اشتغال، ذکر امام است.

امام وقت، رابط خدا و خلق است،

امام وقت، شفیع المذنبین است،

امام وقت، معلم معصوم است،

امام وقت، پدر روحانی شیعیان است،

امام وقت، شفای دل سوزان منتظران است،

لذا باید مداوم به یادش بود و توسل به او داشت و عصر جمعه زمانی با فضیلت برای توسل به ایشان است، با:

امیدوارم خداوند فرجش را نزدیک فرماید.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۴۴
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: مراقبت

چهارشنبه, ۹ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۱۴ ق.ظ

 

مراقبت، بهترین سرمایه‌ی تجارت، برای دستیابی به سعادت است.

انسان از شروع زندگی، مجبور به کار و فعالیت و حرکت و کوشش است. این حرکت و کوشش یا در ارتباط با خدا، یا با جهان؛ و یا با خلقِ خداوند است؛ و حرکت و کوششِ او، یا مایه‌ی نجات و یا عامل هلاکت است. چنانچه کوشش او، در ارتباط با آن سه واقعیت یعنی خدا و جهان و خلق، بر اساسِ حق و حدود الهی باشد، مایه‌ی سعادت، وگرنه مایه‌ی شقاوت و ذلت و خسرانِ دنیا و آخرت است.

برای سالم ماندن از هر ضرری؛ و پاک ماندن از هر ناپاکی؛ لازم است انسان دارای دو نظر؛ و دو دقت گردد: یکی قبل از عمل و دوم توجه به اصلِ عمل.

دقت اول اینکه، بنگرد عمل را که انجام می دهد، مُحرّکش چیست؟ آیا رضای خداست، یا هوای نفس و خوش آمدِ شیطان. لازم است برای انجام عمل، هیچ عجله ای نکنیم، همه‌ی جوانب را در نظر بگیریم، و دقت کنیم که اگر دلیلِ عمل، عشق به خدا و رضای خداست، انجام دهیم و اگر، دلیلِ عمل، هوای نفس و وسوسه‌ی شیطان است، از خداوندِ حاضر و ناظر، خجالت کشیده و عمل را انجام ندهیم.

در روایت داریم: برای هر کاری که شما انجام می‌دهید، سه پرونده باز می‌کنند و سه نوع سؤال، طرح می کنند:

یک- عمل را برای چه انجام دادی؟     دو - چگونه انجام دادی؟     سه - برای چه کسی انجام دادی؟

و این کار، آن‌قدر دقیق و رقیق است که رسول خدا(ص) فرمودند: از شما در مورد سرمه‌ی چشم، و ریختن گِلِ دیوار مردم با دو انگشت؛ و لمس کردن لباس برادرت، سؤال خواهد شد!

و اما نظر دوم:

به اصلِ عمل است. باید مراقبت کنیم وقتی کاری را برای خدا انجام می دهیم، آن کار را کامل و جامع و دقیق بر طبق اصول، انجام دهیم. یعنی سیرت و صورتِ عمل را، کامل به‌جا آوریم، اگر اینطور مراقبت کردیم، هیچ عملی از اعمال، به هدر نخواهد رفت و نزد خداوند بی‌مزد و اجر نخواهد ماند.

با این دو نظر، از آلوده شدن به گناه و افتادن در دام خطرناک نفس، در امان خواهیم بود.

فواید مراقبت:

مراقبت، نعمتی بزرگ از نعمتهای معنویِ الهی است که انسان باید با کمال شوق، آن را از خدا بخواهد و مقدمات آراسته شدن به آن را فراهم آورد.

مراقبت نسبت به تمام نعمت‌های معنوی، همانند ریشه، نسبت به درخت؛ و همچون پایه، برای ساختمان؛ و عمود و ستونِ خیمه است.

مراقبت برای نفس و روح، به منزله‌ی روح برای جسم؛ و مانند نور برای دیده؛ و همچون خورشید نسبت به موجوداتِ جهان است.

مراقبت اگر نباشد، ایمان نخواهد بود؛ ایمان که نباشد، عمل صالح و اخلاق حسنه نخواهد بود؛  اخلاق و عمل که نباشند، انسانیت نخواهد بود؛ انسانیت که نباشد از آدمی جز شرّ و ضرر و ایجادِ مشکل برای خود و دیگران، چیزی صادر نخواهد شد.

مراقبت؛ یا به تعبیری دیگر، توجه به هر برنامه و عاقبتِ آن؛ بیداری نسبت به کلیه‌ی امور و نتایج آن؛ بهترین وسیله‌ی نجات و برترین و پرسودترین آهنگ الهی، در نوایِ جانِ انسان است.

مراقبت از شرّ نفس یعنی در امان از خطر شیطان و شیاطین؛ و در مصونیت از همه‌ی حوادث؛ و قرار گرفتن در سلامت و راحت.

بیایید از همین الآن مراقبت را شروع کنیم که فرصت بسیار کم؛ و عمر چون حرکتِ آب در رودخانه، سریع و تند می‌گذرد.

آری، بدان که روزهای عمر، به منزله‌ی فرسخ هاست. و ساعت ها، به منزله‌ی میل هاست. و نَفَس‌ها، به منزله‌ی گام‌هاست. و اکنون نمی‌دانی که از این منزل، چقدر مانده، شاید گامی چند، بیشتر نمانده باشد.

بیایید هر چه را که مانده، با مراقبت طی کنیم و احوال مراقبان را کسب کنیم. اهلِ مراقبه، ذوقِ خلوت و بندگی دارند.

 

می گویند زنی نابینا، همه شب تا وقت سحر، برای عبادت بیدار بود. چون سحر می‌رسید، با صدایی حزین می گفت: «الهی! بندگانت شب را گذراندند و به رحمت و فضل و مغفرتت سبقت گرفتند، تو را به تو می‌خوانم، نه به غیرِ تو؛ مرا در گروهِ سبقت گیرندگان به رحمتت قرار ده؛ مقامم را در بهشت در زمره مقربین بالا بر؛ مرا به بندگان شایسته ات ملحق کن؛ تو ارحم الراحمین و اعظم العظماء و اکرم الکرمایی؛ ای کریم!» آنگاه به سجده رفته تا فجر، "یا رب یا رب" می گفت.

آری، مراقبانِ واقعی، عطش وصف ناپذیر در مناجات با خدا دارند.

و دیگر اینکه مراقبان، در همه احوال، محبت خدا را نسبت به خود احساس می‌کنند و قدرشناس این نعمت بزرگ اند.

 

بزرگی گفت: کنیزی داشتم که از احوالات او تعجب می‌کردم، بعضی شب‌ها می‌دیدم در گوشه‌ای سر به سجده گذاشته و می‌گوید: به محبتی که به من داری، مرا بیامرز! به او گفتم: اینگونه نگو، بگو: به محبتی که به تو دارم. گفت: خیر، او بود که به محبتش، مرا خلق کرد و به محبتش، مرا از شرک نجات داد و به عشقش به من، دیده‌ام را در این دل شب، بیدار نگاه داشت در حالی‌که چشم‌ها در خوابند.

آری، درک این محبت، از احوال مراقبان است. از احوالِ آنان که مانند زنبور دربانِ کندوی عسل، در مقابل درِ دل، به مراقبه نشستند تا هیچ غیرِخدایی را راه ندهند.

و ترس از خدا در همه جا از احوال مراقبان است.

 

گفت: آهنگری را دیدم که دست در کوره‌ی داغ آهنگری می‌کرد، آهن سرخ شده را خارج می‌کرد و آتش در او تأثیر نداشت، از او پرسیدم: این چگونه است؟! گفت: در دوران قحطی، زنی نزد من آمد و گفت: یتیم دارم، گرسنه‌اند، گندمی به من بده. به او پیشنهاد ناصوابی دادم، رفت و دوباره آمد، باز همان سخن را گفتم، این کار سه مرتبه تکرار شد، سرانجام او گفت: راضی هستم به شرط اینکه مرا جایی ببری که کسی نباشد، قبول کردم. روزی، خانه را خالی کردم، او را به خانه بردم، گفتم: حجاب بردار، دیدم می لرزد، گفت: شرط را به‌جا نیاوردی! گفتم: در این خانه، هیچکس نیست، خانواده را بیرون کرده‌ام، خانه را خالی نموده‌ام. گفت: ای بی انصاف! خانواده‌ات را بیرون کرده‌ای، آیا خدا را هم بیرون کرده‌ای؟! آیا خدا کسی نیست؟!

بدنم به لرزه افتاد، گفتم: برو، تو خواهر من هستی، مایحتاج یتیمانت را می‌دهم. دستش را بالا برد و گفت: خدایا، این مرد مرا نزد جده ام فاطمه(س) شرمنده نکرد، تو هم به خاطر فاطمه (س)، آتش دنیا و آخرت را بر او سرد گردان. دعایش برایم مستجاب شده است.

آری، مراقب می‌داند که یکی مراقب اوست.

 

لقمه‌ی عملی:

هیچ وقت از خودمون پرسیدیم قیمت یک روز زندگی چند است؟  ما که قیمت همه چیز را با پول می‌سنجیم، تا به حال شده است از خدا بپرسیم: خدایا یک دستِ سالم چند است؟! یک چشم سالم چقدر می ارزد؟! چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنمان، بپردازیم؟! ما همه چیز را مجانی داریم و شاکر نیستیم! امروز، سجده‌ی شکر به ‌جا آوریم.

 

ذکر امروز: ۲۹۰ مرتبه «یا فاطِرَ السَّماوات وَ الاَرض»

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۱ ، ۰۹:۱۴
خادمه الزهراء

گرچه همچو منی را جرأت ورود به وادی غربت امیرالمؤمنین نیست که نه معرفتش موجود است و نه عِلمَش حاصل گردیده است، بلکه فقط به عنوان تلاشی کوچک، در جهت اینکه از جانب شما محبان مولا علی(ع)، دیده شوم و از دعای خیر شما بزرگواران برخوردار گردم.

در مطالب گذشته تلاش کردیم از زبان آیات و روایات، مطالبی را خدمت شما ارائه کنیم که هم کامل و هم جامع و هم جذاب هستند.

(متن سخنرانی‌های استاد در ایام فاطمیه سال 95 که با عنوان «به بهانه غربت امام علی علیه السلام» ایراد شده، از طریق لینک زیر قابل دریافت است: )

8کلیک کنید8

امام رضا (ع) فرمودند: شما فقط سخنان ما را برای مردم بیان کنید، سخنان ما آنقدر جذّاب و شیرین است که شنونده ناخودآگاه به سوی آن جذب خواهد شد.

ذکر

فردا صبح چهارشنبه (مقارن با شهادت حضرت زهراء)، چهل مرتبه خوانده شود:

بسم الله الرحمن الرحیم بِفَضلِ بسم الله الرحمن الرحیم بِبَرَکَةِ بسم الله الرحمن الرحیم یا اَباَالغَیث أَغِثنی، نادِ علیّاًّ مَظهَرَ العجائِب تَجِدهُ عَوْناً لَکَ فِی النَّوائِب کُلِّ هَمٍّ وغَمٍّ سَیَنجَلی بِولایَتِکَ یا علیُ یا علیُ یا علی

 

هدیه به روح بلند مظلوم عالم و مظلومه عالم، حضرت علی(ع) و فاطمه(س) صلوات.

هدیه به روح مطهر علمای اسلام و همه‌ی آن‌هایی که بین ما بوده‌اند و نیستند صلوات.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۴:۰۳
خادمه الزهراء

پرچم یا زهرا و ذکر یا علی ادرکنی

سه شنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۰۴ ب.ظ

کم‌کم در آستانه‌ی شهادت مظلومانه‌ی حضرت زهرای اطهر سلام‌الله‌علیها قرار گرفته‌ایم.

عاشقان اهل بیت علیهم‌السلام هر کجا که هستند، در تلاش هستند ایام فاطمیه را رونق بخشند و در راستای بزرگ‌داشت این ایام، قدمی هر چند کوچک بردارند. بیایید در این ایام باقی مانده تا شهادت ایشان، پرچم «یا فاطمه» بر درِ ِخانه‌هایمان نصب کنیم و حرمت نهادن به عزای این عزیز را، از هر امری به خود واجب‌تر بدانیم، و مثل فرزندِ مادر جوان از دست داده، چهره‌ی عزا به خود بگیریم و حتماً ساعتی را برای شرکت در مجالس آن حضرت اختصاص دهیم.

بدانیم خداوند متعال هیچ گونه عذری را در رابطه با کوتاهی در حق ائمه اطهار و اُم‌الائمه(س)، نخواهد پذیرفت. ابراز محبت به اهل بیت علیهم‌السلام و نشان دادن این حُب از مسائلی هستند که پیامبر خدا (ص) تمام مسلمانان را به آن امر نمود.

 

 

اما ذکر امشب

۱۲ شب برای هر حاجتی ۱۰۰ مرتبه بگویید: «یاعلی ادرکنی»

 

برای فرج منتقم خون حضرت زهرا سلام‌الله علیها صلوات.

هدیه به روح مطهر علمای اسلام و همه‌ی آن‌هایی که بین ما بوده‌اند و نیستند صلوات.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۰۴
خادمه الزهراء

ایام فاطمیه و عزاداری بی‌بی دو جهان صدیقه طاهره سلام‌الله علیها است، هم او که پاره تن پیامبر بود که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند: فاطمه پاره‌ی تن من، و پسرانش میوه‌ی دل من، و شوهرش نور چشم من، و امامان از فرزندانش امین‌های پروردگار من و ریسمان کشیده شده بین او و آفریدگانش می‌باشند؛ هر کس به آنان چنگ زند، نجات‌ یافته و هر کس از آنان تخلف ورزد، سقوط کرده و از بین می‌رود.

 

اما ذکر امشب

۱۲۸ مرتبه:

«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ»

 

برای فرج منتقم خون حضرت زهرا سلام‌الله علیها صلوات.

هدیه به روح مطهر علمای اسلام و همه‌ی آن‌هایی که بین ما بوده‌اند و نیستند صلوات.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۴۵
خادمه الزهراء