در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

بنا به درخواست شما عزیزان که لقمه‌های کوچک را دوست دارید، نهایت تلاش را انجام می‌دهم تا واقعاً یک لقمه سر سفره‌تان بگذارم تا نوش کنید.

از انبیای الهی و ائمه اطهار علیهم‌السلام دریا دریا حکمت نقل شده که هر جرعه‌اش، جان آدمی را سیراب می‌کند و شراب گوارای معنویت را به کام انسان می‌چشاند.

نمونه:

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند:

ای مردم تقوا پیشه کنید خدایی را که اگر بگویید، می‌شنود و اگر پنهان نمایید، می‌داند!

و به عبادت و بندگی بر مرگ پیشی گیرید که اگر بگریزید، شما را دریابد!

و اگر بایستید، شما را می‌گیرد و اگر فراموشش کنید، او شما را یاد می‌آورد!

 

و نیز فرمودند: از خدا بترسید، ترسیدن کسی که دامن به کمر زده و خود را مجرد و تنها ساخته؛ و کوشش و تلاش نموده؛ و خویش را چست و چالاک کرده است؛ و در مهلت عمرش به نیکوکاری شتاب کرده؛ و از ترس از دست دادن، فرصت پیش دستی به انجام برنامه‌های لازم نموده؛ در رو آوردن به قرارگاهش، اندیشه کرده؛ و در پایان آمد و رفتش فکر نموده است.

صد هزاران سبز پوش از غم بسوخت              تا که آدم را چراغی بر فروخت

صد هزاران دیده شد دریای خون                  تا که یوسف آمد از زندان برون

صد هزاران طفل سر ببریده شد                    تا کلیم الله صاحب دیده شد

صد هزاران خلق شد آتش پرست                  تا خلیل الله از آتش برست

صد هزاران خلق در زنار شد                        تا که عیسی محرم اسرار شد

صد هزاران جان و دل تاراج رفت                  تا محمد یک شبی معراج رفت

موفق باشید 8ر4ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۱ ، ۱۱:۱۹
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه صبحانه‌ی معنوی: یک لقمه وَرَع

چهارشنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۱، ۱۱:۱۰ ق.ظ

ای احمد بر تو باد به پارسائی و خودداری از برنامه‌های غیر خدائی؛ که ورع و پارسائی سر دین؛ و وسط دین؛ و آخر دین است. (معنای وَرَع: پرهیزکاری و پارسایی)

  • ورع، عبد را به مقام قرب حق می‌رساند؛
  • ورع، مانند گوهرهایی است که بر آویزه‌ی گوش می‌زنند و مانند نان در میان سفره است؛
  • ورع، سر ایمان؛ و ستون دین؛ و همانند کشتی است؛
  • همانطور که نجات از دریا برای کسی است که سرنشین کشتی است؛ همانطور نجات زاهدان در دنیا به ورع است.

ای احمد! ورع، درهای عبادت و بندگی را به روی عبد باز می‌کند و باعث بزرگواری و کرامت او در خلق عالم می‌شود؛ و با ورع است که عبد به مقام وصال حضرت الله می‌رسد.

 

 

تا چند از این خاک بمیرید و بزائید                 گامی بگذارید و بر افلاک برآئید

یکبار بمیرید و دوم بار نمیرید                      یکبار بزایید و دوم بار مزائید

یک روز مباشید و همه روز بباشید                 یکدم به مپائید و همه سال بپائید

از لب بسوی کوه و زکوه باز سوی لب             خواهید روان شد که همه رجع صدائید

باز آمدن و رفتن از این خانه شما را                از چیست بپرسید که چویند و چرائید

بر دولت و بر مال فزایش نکند سود               آن سود بود سود که بر خود بفزایید

خود منبع شهد و شکر و کان نباتید                تا چند به طمع شکر انگشت بخائید

ای پاک نژادان فلک قدر ملک صدر               تا کی بدر مفلسکان چهره بسائید

زین سوی بدان سوی و زین کوی بدان کوی    چون یوسف مصرید که در بیع و شرائید

 

enlightenedرسول گرامی اسلام (ص) فرمودند: چون خداوند نسبت به بنده‌ای اراده خوبی کند،

  • وی را در دنیای ظاهر و امور مادیِ باز دارنده از حق، زاهد نماید؛
  • و در دین، تیزبینش کند؛
  • و عیوبش را به وی بنمایاند؛

که به هر کس، این حقایق مرحمت شود، خیر دنیا و آخرت داده شده است.

 

همانا بدانید سه چیز هلاک می‌کند و سه چیز نجات می‌دهد؛

enlightenedاما مهلکات:

  • بخلی که دنبال شود؛
  • هوی و هوسی که پیروی گردد؛
  • و خود بینی.

 

enlightenedو سه چیز نجات دهنده می‌باشد:

  • خشیت از خدا در پنهان و آشکار؛
  • میانه‌روی در فقر و غِنی؛
  • عدالت در غضب و خوشنودی.

 

enlightenedو سه چیز زینت دنیاست: مال، فرزند، زنان.

enlightenedو سه چیز زینت آخرت است: علم، پاکدامنی، صدقه.

enlightenedو اما زینت بدن در سه چیز است: کم خوری، کم خوابی، کم گفتن.

enlightenedو زینت قلب در سه چیز است: صبر، سکوت، شکر.

enlightenedو آن کس که به عالم آخرت منتقل شود و از سه چیز پاک باشد، وارد بهشت می‌شود: تکبر، بدهکاری، خیانت.

 

شفای درد بی درمان توئی تو             دوای غصه هجران توئی تو

به روز لطف و احسان و عنایت            عزیزا بحر بی پایان توئی تو

شب تاریک عاشق را چراغی              بهشت و روضه رضوان توئی تو

قراری بر دل زارم نباشد                             قرار این دل و هم جان توئی تو

ندیدم من وفا در طرف بستان             که من را لاله و بستان توئی تو

بود عشق تو آئین من ای دوست         مرا دین و مرا ایمان توئی تو

به دل جز تو تمنائی ندارم                 که دل را از ازل جانان توئی تو

دل مسکین تو از آغاز بردی               بر این دل دلبرا پایان توئی تو

موفق باشید.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۱ ، ۱۱:۱۰
خادمه الزهراء

گناه در خلوت

چهارشنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۱، ۰۹:۵۳ ق.ظ

أَلَمْ یَعلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى

 

مولای ما امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند: بترسید از گناه در خلوت؛ زیرا همان‌که شاهد است هم او حاکم هم هست.

 

فرونشاندن شهوت:

بزرگی گفت: در بغداد آهنگری را دیدم که دست در آتش می‌کرد و آهن تفتیده به دست می‌گرفت و آن را شکل می‌داد. گفتم این چگونه است؟

گفت: قحط‌سالی بود زنی صاحب‌جمال به نزد من آمد و گفت: کودکان یتیم دارم و برای سیر کردنشان هیچ‌ندارم چیزی به من بده، نگاهش کردم گفتم: ندهم مگر در اختیار من باشی. او رفت اما از ناچاری روز دیگر آمد، همان گفت و همان جواب را شنید. سوم بار آمد.

گفت: کودکانم درخطرند. آنچه تو می‌خواهی قبول اما شرطی دارم من زن آبرومندی هستم مرا به خلوتی ببر تا کسی نبیند. خانه را خلوت کردم درها بستم، قصد او کردم. گفت: شرط مردانگی نباشد، من گفتم خلوتی باشد و کسی نبیند. گفتم: کسی در این خانه نیست، که می‌بیند؟

گفت: خدای می‌بیند که پادشاه به‌حق است و چهار گواه عادل، که دو بر من موکل‌اند و دو بر تو.

سخن آن زن در من اثر کرد، دست از او برداشتم و برای کودکانش طعام فرستادم.

آن زن رو به آسمان کرد و گفت: خداوندا این مرد آتش شهوت را بر خود سرد کرد، تو آتش دنیا و آخرت را بر او سرد گردان.

پس آنچه می‌بینی از دعای آه زن است.

همه روز روزه بودن،‌ همه شب نماز کردن        همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن           دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن

به مساجد و معابد، همه اعتکاف جستن           از مَلاهی و مَناهی همه احتراز کردن

شب جمعه‌ها نخفتن،‌ به خدای راز گفتن          زِ وجود بی‌نیازش، طلب نیاز کردن

به خدا که هیچ کس را، ثَمَر آن قدر نباشد        که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

شاعر: علامه شیخ بهایی

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۱ ، ۰۹:۵۳
خادمه الزهراء

دستور العمل برای رفع گرفتاری‌ها

سه شنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۱، ۱۱:۱۲ ق.ظ

عارف نامی آیت اللّه سید علی قاضی برای رفع گرفتاری‌های دنیوی و اُخروی این دستور العمل را فرموده‌اند:

🔹پنج بار صلوات

🔹سپس قرائت آیة‌الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان،

🔹آنگاه بسیار بگوید:

«اَللّهُمَّ اجعَلْنی فی دِرْعِکَ الحَصینَةِ الَّتی تَجعَلُ فیها مَنْ تَشاء»

تا گشایش یابد.

 

منبع: یادداشت‌های خطی آیت اللّه سید محمد حسین طهرانی، جُنگ ۱۸، ص ۱۸۵

══heart══

گفت: چون وقت درآید وضوی ظاهر کنم و وضوی باطن کنم.

گفت: ظاهر را به آب پاک کنم و باطن را به توبه؛

و آنگاه به مسجد درآیم و مسجد حرام را مشاهده کنم؛ و مقام ابراهیم را در میان دو ابروی خود بنهم؛

و بهشت را بر راست خود و دوزخ بر چپ خود، و صراط زیر قدم خود دارم؛

و ملک الموت را پسِ پشت خود نگارم؛ و دل به خدای سپارم.

آنگاه تکبیر بگویم با تعظیم و قیامی به حرمت و قرائتی با هیبت و سجودی با تضرّع و رکوعی با تواضع و جلوسی به حلم و سلامی به شکر بگویم.

نماز من این چنین بوَد.

منبع: تذکره الاولیاء شیخ عطار

══heart══

سجده مستانه

آید آن روز که من، هجرت از این خانه کنم؟     از جهان پر زده، در شاخ عدم لانه کنم؟

رسد آن حال که در شمعِ وجود دلدار              بال و پر سوخته، کارِ شب پروانه کنم؟

روى از خانقه و صومعه برگردانم                   سجده بر خاک در ساقى میخانه کنم؟

حال، حاصل نشد از موعظه صوفى و شیخ        رو به کوى صنمى واله و دیوانه کنم؟

گیسو و خال لبت دانه و دامند، چسان             مرغ دل فارغ از این دام و از این دانه کنم؟

شود آیا که از این بتکده، بر بندم رخت            پر زنان، پشت بر این خانه بیگانه کنم؟

شاعر: امام خمینی (ره)

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۰۱ ، ۱۱:۱۲
خادمه الزهراء

ای ‌کاش در این خانه بسوزم

سه شنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۴ ق.ظ

ای ‌کاش در این خانه بسوزم

به یاد شهادت مظلومانه فاطمه زهرا (س)

دارد دل و دین می‌برد از شهر شمیمی             افتاده نخ چادر او دست نسیمی

تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم              با دست خودش داده اناری به یتیمی

حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را                     بخشیده به همسایه، چه قرآن کریمی

در خانه‌ی زهرا همه معراج نشینند                 آنجا که به‌جز چادر او نیست گلیمی

ای ‌کاش در این بیت بسوزم که شنیدم           می‌سوخت حریم دل مولا چه حریمی

آتش مزن آتش در و دیوار دلش را                 جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی

حالا نکند پنجره را وا‌بگذاریم                       پرپر شود آن لاله زخمی به نسیمی

شاعر: سید حمیدرضا برقعی

 

امشب باید دست به دامن فاطمه (س) شد و گفت:

ما دردمند توایم، ما مستمند توایم، پهلو شکسته تویی، بازو شکسته تویی، سینه شکسته تویی؛ ۱۳۵ مرتبه «یا فاطمه مَدَدی»

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۰۱ ، ۱۰:۰۴
خادمه الزهراء

اعمالی برای شبهای قدر

دوشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۸ ق.ظ

 

🔹 چند عملی که در تمام شب‌های قدر انجام میدهیم:

۱ـ غسل کردن، تطهیر.
۲ـ صد مرتبه استغفار.
۳ـ خواندن نمازهای مستحبی.
۴ـ قرآن و دعا خواندن مخصوصا دعای جوشن کبیر.

 

🔹 🔹 کدام اعمال را امشب حتماً انجام دهم:

1- ۱۰۰ مرتبه استغفار.

2- ۱۰۰ مرتبه لعن بر دشمنان علی ابن ابی طالب.

3- دو رکعت نماز؛ بعد از نماز عشا دو رکعت نماز بخوان، در هر رکعت حمد یک مرتبه و سوره توحید هفت مرتبه. بعد از سلام نماز چهار زانو بنشین و گردن گج کن و با انگشتانت بشمار؛ ۷۰ مرتبه بگو: «استغفرُ الله ربی و اتوب الیه» خداوند اول خودت را می‌بخشد و بعد پدر و مادرت را از گناهان پاک می‌کند و فرشتگانی بر تو می‌گمارد که در طول سال، تو را به سمت اعمال نیک سوق دهند و بهشت تو را زینت کنند، قبل از دنیا رفتن تو.

4- کسب رحمت خداوند؛ به کسانی که به داد بیچارگان رسیدگی کنند می‌دهند.

5- امشب شبی است که جواز عبور از پل صراط را می‌دهند؛ به کسانی که صدقه بدهند.

6- امشب شبی است که قسمت می‌کنند تناول میوه‌های بهشتی؛ به کسانی که تسبیح می‌کنند.

7- امشب شبی است که به عده‌ای برات آزادی از آتش جهنم را می‌دهند؛ به کسانی که استغفار می‌کنند.

8- امشب شبی است که خداوند از عده‌ای خشنود و راضی می‌شود؛ از کسانی که امشب دو رکعت نماز مستحبی بخوانند.

9- امشب شبی است که خداوند می‌بخشد؛ کسانی را که توبه کنند.

 

🔹 🔹 🔹 دعای امشب:

خدا قسم‌خورده به عزت و جلالم قسم کسی که دل شب من را با این دعا بخواند عالم و کائنات را بخواهد دریغ نخواهم کرد.

سُبحَانَ مَنْ لَا یَمُوتُ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَزُولُ مُلْکُهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَخْفىٰ عَلَیْهِ خَافِیَةٌ

سُبحَانَ مَنْ لَا یَسْقُطُ وَرَقَةٌ إِلَّا بِعِلْمِهِ‏ وَ لا حَبَّة فِی ظُلُماتِ الأَرْضِ وَ لا رَطبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابِ مُبِینٍ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَ بِقُدرَتِهِ

فَسُبحَانَهُ فَسُبحَانَهُ فَسُبحَانَهُ فَسُبحَانَهُ فَسُبحَانَهُ فَسُبحَانَهُ مَا أَعظَمَ شَأنَهُ وَ أَجَلَّ سُلطَانَهُ

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ جَعَلنَا مِنْ عُتَقَائِکَ وَ سُعَدَاءِ خَلْقِکَ بِمَغْفِرَتِکَ إِنَّکَ أَنتَ الغَفُورُ الرَّحِیم‏


 

 ادمین نوشت: پیامک طنزی در شبهای قدر به دست خیلی‌هامان رسیده که دوستی در آن به شوخی گفته: «یکی از اعمال امشب که خیلی مقرب است اما در هیچ مفاتیح و کتاب دعایی نیامده، دعاکردن برای من! است. پس التماس دعا.»

اما به دور از شوخی و طنز، یکی از بهترین کارها در شبهای قدر، دعای خیر کردن، در حق یکدیگر است. استادمان نیز به نیکویی این مطلب را گوشزد کرده‌اند، آنگاه که این روایت را برایمان بازگو کردند:

رسول خدا (ص) فرمودند: هیچ مؤمنی نیست که براى مردان و زنان مؤمن دعا کند، جز اینکه خدای عزوجل به او بازگرداند مانند آنچه را براى ایشان دعا کرده است.

همانا بنده‌ای باشد که در روز قیامت دستور دهند که او را به دوزخ ببرند، پس مردان مؤمن و زنان مؤمنه گویند: این است آنکه براى ما دعا می‌کرد پس شفاعت ما را درباره‌ی او بپذیر و او را به دوزخ مبر.

خدای عزوجل شفاعت ایشان را درباره‌ی او بپذیرد، و آن بنده نجات یابد.

منبع: اصول کافى، جلد ۴، صفحه ۲۷۰

 

چشم دل باز کن که جان بینی           آنچه نادیدنی است آن بینی

گر به اقلیم عشق روی آری               همه آفاق گلستان بینی

بر همه اهل آن زمین به مراد             گردش دور آسمان بینی

آنچه بینی دلت همان خواهد              و آنچه خواهد دلت همان بینی

بی سر و پا گدای آنجا را                  سر ز ملک جهان گران بینی

دل هر ذره‌ای که بشکافی                 آفتابیش در میان بینی

هر چه داری اگر به عشق دهی           کافرم گر جویی زیان بینی

جان گدازی اگر به آتش عشق            عشق را کیمیای جان بینی

از مضیق جهات در گذری                 وسعت ملک لامکان بینی

آنچه نشنیده گوش، آن شنوی            وآنچه نادیده چشم، آن بینی

تا به جایی رساندت که یکی              از جهان و جهانیان بینی

با یکی عشق ورزی از دل جان           تا به عین الیقین عیان بینی

که یکی هست و هیچ نیست جز او      وحده لا اله الا هو                  هاتف اصفهانی

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۱ ، ۱۰:۰۸
خادمه الزهراء

سحرانه‌ی ماه مبارک رمضان - 4

يكشنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۶ ق.ظ

بسم اللّه الرحمن الرحیم

و درود بر ضیوف الرحمان

ازلی ولایت او بُوَد، ابدی عنایت او بود                      به کف کفایت او بود ز خدا هر آنچه به ما رسد

به علی اگر بری التجا چه در این سرا چه در آن سرا      همه حاجت تو بشود روا همه درد تو به دوا رسد

تو شهیُّ و بنده گدای توست سر و جان ما به فدای تو    چه شود ز برگ و نوای تو دل بی‌نوا به نوا رسد

 

رسول خدا صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم فرمودند:

پس از من فتنه‌ای تاریک روی خواهد داد تنها کسی از آن فتنه نجات یابد که به عروة‌الوثقی استوارترین دستگیره چنگ زند.

گفتند: ای رسول خدا عروةالوثقی، استوارترین دستگیره چیست؟

فرمودند: علی‌ابن‌ابیطالب علیه‌السلام است.

 

ذکر امشب:

۱۰۰ مرتبه «یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَان وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَان»

 

تلنگر: آخرین زنگ حساب

زندگی زنگ تفریحی نیست که فقط با بازی، یا با خوردن آجیل و خوراک بگذرانیم آن را. هیچ میدانی آیا ساعت بعد چه درسی داریم؟ زنگ اول دینی، آخرین زنگ حساب.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۱ ، ۱۰:۴۶
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه عمل

يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۳۶ ب.ظ

شاید بتوان گفت یکی از چیزهایی که خداوند در کتاب‌های آسمانی به پیامبران و پیروان آنها سفارش فراوان نموده‌است، عمل درست در تمام امور زندگی و در تمام طول عمر می‌باشد. اگر چه هیچ کس حتی سالکانِ کویش هم نمی‌توانند ادعا کنند آن‌طور که او خواسته‌است، از عهده‌ی عمل بر آمده‌اند.

 

 

امام سجاد علیه‌السلام در فرازی از دعای ابوحمزه عرضه می‌دارد: سپاس تو را که مرا از آلایش شرک زدوده‌ای و سپاس و ستایش تو را سزاوار است که زبانم را برای سپاس و ستایش خود گشوده‌ای. آیا با این زبان الکن و نارسای خود، تو را ستایش گویم؟! و یا با نهایت سعی و تلاش در عملم تو را راضی و خشنود سازم؟! چه لیاقتی دارد زبان من که از عهده‌ی شُکر تو بیرون آید؟! و کردار و عمل من در تقابل نعمت‌ها و احسان تو چه ارزشی دارد؟!

 

آری، به راستی اگر تمام حسنات و عبادت‌های ما را جمع کنند در مقابل کوچک‌ترین نعمت تو، هیچ ارزشی ندارد. اما می‌دانیم تو کریمی و رحیمی و ما فقط به کرم تو امیدواریم نه به کردار خود.

اسلام، دین عمل است و مسلمان نیست آنکه گفتار و کردارش هماهنگ نباشد. در واقع هر قدر گفتار انسان با عملش فاصله داشته باشد، همان مقدار از حقیقتِ ایمان دور است زیرا ایمان هرکس در عملِ او تجلی می‌کند و هر کس به گفتار خود عمل نکند، در واقع دشمن خداست.

خداوند در سوره‌ی صف می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی‌کنید؟

این گناه بزرگی در پیش خداوند سبحان است و موجب خشم خداوند سبحان می‌شود که چیزی را بگویید که عمل نمی‌کنید.

 

و اما نکاتی در مورد عمل:

1- عمل، مقیاس ارزش انسان است.

ارزش و کرامت انسان به قدرِ عمل اوست. خداوند در قرآن فرموده است: برای هر یک از آنان، درجات و مراتبی بر طبق اعمال خودشان وجود دارد؛ و پروردگارت هیچگاه از اعمال آنان غافل نیست.

2- انسان در گِرو اعمال خود است.

شخصیت انسان از مجموعه‌ی عملکردهای او شکل می‌گیرد و خداوند فرموده‌است، هر انسانی در گِرو اعمال خودش می‌باشد.

مولای متقیان علی (ع) فرمودند: اعمال انسان، شخصیت و سرمایه‌ی انسان است؛ و با کسانی محشور خواهد بود که دوستشان دارد.

3- اخلاص در عمل.

خالص بودنِ عمل از آلودگی‌ها و اهدافِ غیر الهی، نقش بسزایی در ماندگاری و استحکام آن دارد.

مولای متقیان علی (ع) فرمودند: خالص گردانیدن عمل، سخت‌تر از خود عمل است؛ و پاک کردن نیت از فساد و ناخالصی برای انسان از جهادِ طولانی، دشوارتر است.

4- استمرار عمل.

مداومت و پشتکار در عمل، مشکل‌تر از اصل عمل است زیرا بسیاری از مشکلات در نیمه‌ی راه عمل، رخ می‌دهد. از این رو به استقامت در کار برای رسیدن به هدف، بسیار سفارش شده‌است. مداومت بر عمل، گرچه در ابتدا سخت است اما در تصمیم‌گیری‌های زندگی، بسیار مؤثر است زیرا پشتکار و مداومت، خود نوعی ریاضت نفس است و انسان را در حوادث روزگار ورزیده می‌کند.

مولای متقیان علی (ع) فرمودند: عمل کم و مداوم، بهتر و امیدبخش‌تر از عمل زیادی است که موجب ملالت و دل‌زدگی بشود.

5- عمل، بهترین روش تبلیغ است.

عمل، دستورات دینی است و بهترین مبلغ، آن است که اسلام را با عملش معرفی کند.

امام ششم علیه‌السلام فرمودند: مردم را به غیر زبانتان به حق و اجرای قانون‌ الهی دعوت کنید. باید مردم در رفتار شما پارسایی و تقویٰ و تلاش و کوشش و نماز و اعمال خوب را مشاهده کنند؛ که این خود، وسیله‌ی دعوت است.

6- حفظ عمل.

عمل، سرمایه‌ی انسان است و در حفظ آن باید کوشید و مراقبت لازم را انجام داد و باید دانست که حفظ عمل بسیار دشوارتر از انجام عمل است زیرا شیطانِ درونی و بیرونی دائم درصدد وسوسه‌اند تا اعمال انسان را نابود کرده و از بین ببرند.

امام باقر علیه‌السلام فرمودند: انسان گاهی برای خداوند که هیچ شریکی ندارد، صله‌ی رحم و انفاق انجام می‌دهد، پس آن عمل برایش به‌صورت مخفی نوشته می‌شود. اما آنگاه که عمل خود را به رخ می‌کشد و آشکار می‌کند، پس آن عملِ پنهان محو می‌شود و به صورت آشکار نوشته می‌شود. بارِ دیگر نزد مردم باز گو می‌کند پس محو شده و عملِ ریائی برای او ثبت می‌شود. بنابراین برای جلوگیری از حبطِ عمل حتی عملی که ممکن است یک لحظه انجام شود، عمری مراقبه لازم است تا نتیجه دهد و به بار بنشیند. خطر حبط عمل را در لقمه‌ی بعدی پی می‌گیریم انشاءالله.

و نوشته‌اند در چین، پادشاهی بود که مردمش بسیار دوستش داشتند. وقتی پادشاه به سفر رفت، هنگام بازگشت، مردم از تمام گروه‌ها و دسته‌ها مشغول تزیین شهر برای ورود پادشاه شدند. هر دسته‌ای تلاش می‌کرد بهتر از دسته‌ی دیگر، گذرگاه شاه را تزیین کند.

بازرگانان به نوعی، کشاورزان به نوعی، پیشه‌وران به نوعی، درودگران به نوعی و بنّایان به نوعی کوی و دیار خود را آذین بستند تا پادشاه هنگام عبور، ببیند و دلشاد گردد.

زندانیان شهر هم با خود گفتند: ما هم زندان را آذین ببندیم. اما چیزی نداشتند جز غل و زنجیر که به پاهایشان بسته شده بود! به‌ناچار زنجیرها را به دیوار کوبیدند و کنار دیوار ایستادند.

پادشاه وارد شد و از همه‌ی محله‌ها و کوچه‌ها عبور کرد، هیچ جایی نایستاد اما هنگامی که به زندان شهر رسید، ایستاد، پیاده شد و تک تک زندانیان را نوازش کرد، سیم و زری به آنها داد! کارگزاران پرسیدند: پادشاها! این چگونه است که شما به آن همه تزیینات عنایتی نکردید اما به زندانیان این همه توجه نمودید؟!

شاه گفت آرایش آن دیگـــران                    هـسـت چـون بــازیـچـه بــازی‌گـران

هر کسی در شیوه و در شأن خـــویش           عرضه می‌کردند خویش و آنِ خـویش

حـکـم خـود اینجا روان‌تر یـافــــتم             لاجــرم ایـنـجـا عـنـان بـرتـافـتم

آن هـمـه، در نـاز خود گُم بـوده‌اند               در غرور خـود فــرو آســـوده‌انــد

اهــل زنــدان‌اند، سـرگــردان شـده             زیر حکـم و قهر مـن، حـیران شده

منتظـر بنشسته، نی کـار و نه بـار                 تـا رونـد از چــاهِ زنـدان سـوی دار

لاجرم گلشن شد ایـن زنـدان مرا                 گه من ایشـان را و گه ایشـان مرا

کار ره بینان به فرمـان رفتن اسـت               چه به گلشن چه به زندان رفتن است

 

خالص و مخلص باشید فقط برای خدا. من الله‌التوفیق، صلوات

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 31ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۳۶
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه حسرت

يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۴۷ ق.ظ

سلام بر امام زمان (عج)، اسم اعظم تکوینی خداوند

سلام بر امام زمان (عج)، آیینه‌ی تجلیات خداوند

سلام بر امام زمان (عج)، خلیفه و جانشین خداوند

سلام بر امام زمان (عج)، باب الله

سلام بر امام زمان (عج)، واسطه‌ی میان خدا و خلق

سلام بر امام زمان (عج)، پدر شفیق همه‌ی انسانها

سلام بر امام زمان (عج)، کاروان‌سالار غافله‌ی عشاق

سلام بر امام زمان (عج)، انسان کامل

سلام بر امام زمان (عج)، معلم و مکمّل مؤمنین

سلام بر امام زمان (عج)، یادگار انبیای اولوالعزم

سلام بر امام زمان (عج)، مصلح جهان و منجی بشریت.

یک دهان خواهم به پهنای فلک                   تا بگویم مدح آن والا ملک

هر چه گویم عشق را شرح و بیان                 چون به عشق آیم خجل باشم از آن

 

نیمه‌ی شعبان گذشت. آنانکه دعوت‌نامه‌ی شرکت در ضیافت الهی را دریافت کردند طُوبی لَهُم.

آنانکه نامه‌ی برات گرفتند طُوبی لَهُم.

آنانکه آمرزیده شدند طُوبی لَهُم.

آنانکه خیر و سعادت از خداوند طلب کردند و برایشان مستجاب شد طُوبی لَهُم.

آنانکه به توفیق الهی کسب معرفت به امام زمانشان کردند طُوبی لَهُم.؛ که این معرفت یعنی معرفت به سوی خدای بزرگ و این معرفت یعنی وسیله‌ی قرب به خداوند.

و آنانکه مقربان درگاه الهی هستند طُوبی لَهُم.

(معنی طوبی لهم: خوشا بر احوال آنها-ادمین)

 

 

رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. یعنی بدون اعتقاد، یعنی جاهلیت مطلق، یعنی نفاق و دورویی، یعنی حیرت و سرگردانی. و خوب می‌دانیم پس از نعمت توحید و اقرار به نبوت خاتم الانبیا (ص)، نعمتی بالاتر از معرفت امام زمان (عج) نیست.

 

اما کسب معرفت راههای مختلف دارد. یکی راههای معمولی و طولانی، دیگری هم راه کوتاه، سریع و میانبر اما دقیق و تؤام با جهاد و هجرت، که پویندگان واقعی راه خداوند هستند.

امام علی(ع) خطبه‌ای دارند (۲۲۰ نهج البلاغه) که درباره‌ی اینگونه بندگان ویژه می‌فرمایند:

«عقلش را زنده کرد و نفس خویش را کشت تا آنجا که جسمش لاغر و خشونت اخلاقش به نرمی گرایید. برقی پر نور برای او درخشید و راه را برای او روشن کرد و به راه راست او را کشاند و از دری به در دیگر برد تا به در سلامت و سرای جاودانه رساند که دو پای او در قرارگاه امن با آرامشِ تن استوار شد. این، پاداش آن بود که دل را درست به کار گرفت و پروردگار خویش را راضی کرد.»

به‌راستی آنان‌که این بیان حضرت را نصب‌العین خود قرار دادند گویا دست در دست مولی امیرالمؤمنین (ع) گذاشتند و حضرت آنان را برد به آنجا که خود رفته است.

 

یکی از بزرگواران، آیت‌الله‌العظمی آقا نجفی بودند که سلوکی ولایی داشته‌اند. ایشان واقعاً عقل را زنده کرد و نفس را کشت، در عوض در سراپرده‌ی امیرالمؤمنین (ع) متنعم به نِعم معنوی شد به طوری‌که مانند انبیای بنی اسرائیل صاحب مائده‌ی آسمانی شد.

در یکی از روزهایی که مرحوم آقا نجفی و برادرش مشغول ریاضت شرعی بودند، در وقت افطار جمعی از اهل علم و نزدیکان وارد شدند و جز دو قرص نان چیزی حاضر نبود. پس از نماز عشا مرحوم آقا نجفی در سجده ذکر کلیم الله را می خواندند: «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ»

چون سر از سجده بر می‌دارد چند مجمع طعام به رسم هدیه به او می‌رسد که دقیقاً به تعداد حاضران بوده است.

 

و در زمانی دیگر، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) او را مهمان به برخی از علوم و مسایل علمی می‌فرمایند و در این جهت دستگیری بزرگی از او می‌کنند. ایشان فرمودند: زمانی مشکلات مالی شدید داشتم. به مدت دو روز کاملا گرسنه ماندم. در یکی از شب‌ها به حرم مشرف شدم و در کنار قبر مقدس اردبیلی (ره) به درگاه امام علی (ع) پناه آوردم و درخواست حل مشکل کردم. پس به ناگاه در حال استغاثه، مردی جلیل القدر نزدیکم آمد، مقداری آب به من دادند که بوی مشک از آن به مشام می‌رسید، نوشیدم، آن را شیرین‌تر از عسل یافتم و عجیب‌تر آنکه پس از خوردن این مایع برخی از علوم و مسایل علمی برایم مکشوف و آشکار شد.

 

و در نهایت مولی علی (ع) دست ایشان را به دست فرزند برومندش امام زمان (عج) گذاشت و کار را برایش تمام کرد. گفت: وقتی در مسجد سهله با دو تن از اهل سیر و سلوک مشغول عبادات بودیم، شخصی را دیدم که چون نیک نظر کردم، غایب بود و چون غرق در ذکر می‌شدم، دوباره مرئی می‌شد درحالی‌که به ذکرم گوش می‌داد.

وقت سحر دیدم کنج مسجد سهله مشغول ذکر "لا اله الا الله" بود. چون کلمه‌ی "الا الله" را می‌فرمود، نوری مخصوص از محل، ظهور می‌یافت. نزدیک رفتم، سؤالاتی کردم و بهترین جوابها را شنیدم اما او را نشناختم.

چون کمی از او غافل شدم، دیگر او را ندیدم. در آن هنگام یکی از کسانی که در حجره‌ای از مسجد، مدتها به عبادت می‌پرداخت بیرون آمد و کراراً صدا می‌زد: "یا صاحب الزمان" و از مسجد بیرون رفت، دیگر هرگز او را هم ندیدم به گمانم واصل شد به رجال الغیب!

 

شنیدن این حکایات، شیرین و جذاب است و به ما این نکته را گوشزد می‌کند که این راه بسته نیست، همیشه رهرو می‌طلبد و به روی رهروان خالص باز است. اما شرایط لازم دارد: عقلی زنده، نفسی مرده و دلی با یک دلبر.

غیر از خدا هر چه که باشد و هر کس که باشد، به منزله‌ی نعلین به پای موسی (ع) است که باید برای ورود به وادی مقدس، نعلین را به کناری بگذارد.

وقتی ندا آمد: یا موسی! نعلین از پای درآور، یعنی قطع تعلقات قلبی از همه چیز.

موسی (ع) آن شب نگران اهل و عیال خود بود. ندا آمد: همه‌ی اندیشه و افکارِ غیر را کنار بگذار.

و رسول اکرم (ص) وقتی به معراج رفتند، همان امر آمد (فَاخْلَعْ نَعلَیکَ) اما اینجا تفاوت داشت به معنی عدم قطع علایق و محبتی که به اهل بیت خودش داشت چرا که محبت آنها همانند محبت خداوند است.

منظور من از این مطالب، طرح یک سؤال است و آن، اینکه ما چگونه طی طریق می‌کنیم؟! ما چه وقت قصد داریم دل را یک‌دله کنیم؟! ما چه وقت باید عقل را زنده و نفس را بمیرانیم؟!

ای که نفست پست گشته از هوا                   رو طهارت کن به دریای فنا

بگذر از گرداب حبل ماسوی                        تا شوی غرقاب عرفان و صفا

خلوتی کن کاندران امیدهاست                      صفوتی کن که در آن اسرارهاست

پس به سوی قبله اسرار شو                         بر مصلای ره توحید رو

با خلوص قلب رو به سجده‌گاه                     تا نگردد حال تو چو من تباه

چیست دنیا سمه‌ی افسانه‌ای                       با دوصد لعنت در گرمابه‌ای

این سگ نفست تو را محجور کرد                 یعنی از قرب خدایت دور کرد

این شریر بوالهوس را دور کن                      قلب خود را از محبت طور کن

این محبت سیر مردان خداست                     زین سبب بر دیگران ماتم سراست

صلوات

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 23ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۰۹:۴۷
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه شوق

چهارشنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۰۷ ق.ظ

 

دیروز لقمه گرفتیم که روندگان به سوی خداوند باید با خدای خود خلوت داشته باشند آن هم خلوت دل که کار چندان آسانی هم نیست.

راهنمایان به سوی خداوند چنین دستور داده‌اند که پنچ چیز لازمه‌ی حرکت به سوی خداوند است و هر کدام از اینها نباشد در مسیر، زحماتی ایجاد خواهد شد و آن چهار عبارتنداز:

1️ صمت؛ به معنای خاموش ماندن از سخنان حرام یا افراط در سخنان مباح است.

2️ جوع؛ به معنای گرسنگی از حرام یا پرخوری در حلال است.

3️ سهر؛ به معنای بیدار ماندن برای کسب علم یا عبادت یا خدمت به بندگان خداوند است. البته سحر با حاء جیمی، به معنای بیداری قبل از اذان صبح است اما سهر با هاء، به معنای مطلق بیداری است.

4️ خلوت؛ به معنای خلوت دل از غیر خداوند است.

5️ ذکر؛ به معنای یاد خدا، اعم از قلبی و لسانی به طور مداوم، و این دستور و سفارش به ذکر مداوم بدان جهت است که در اثر ذکر، اندک اندک آدمی به سوی مذکور راه پیدا می‌کند و دارای کمالات ملکوتیان می‌شود.

 

راهنمایان سلوکی شیعه، گاهی ذکر را به دو قسمت تقسیم کرده‌اند: ذکر خفی و ذکر جلی.

از جهت دیگر به چهار قسم تقسیم می‌کنند:

  1. ذکر لسانی (زبانی)
  2. ذکر نفسی
  3. ذکر خیالی
  4. ذکر قلبی

و از همه مهم‌تر همین ذکر قلبی است که دل، دایم باید به یاد خداوند باشد زیرا در اثر مداومت، آدمی رنگ و بوی خود را از دست می‌دهد و رنگ و بوی محبوب را در خود می‌یابد.

نکته‌ی قابل توجه این است که ذکر خداوند گوناگون است.

مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمودند: ذکر خداوند عرض عریضی دارد؛ به هر شکلی که انسان به یاد خداوند باشد، نیکوست. گاهی با تلاوت قرآن، گاهی با قرائت نماز واجب یا مستحبی، گاهی با دعا و مناجات؛ گاهی با اشعار عارفانه، گاهی در ضمنِ قصه‌های عاشقانه‌ی عرفانی، گاهی به عربی، گاهی به زبان مادری، همه ذکر خدایند.

 

«ذکر تو به هر زبان که گویند، خوش است»

سالکِ خداجو، خلوت با خدا را نباید از دست بدهد و در شرایط مساعد روحی با تلاوت مناجات‌های مأثوره از ائمه طاهرین (ع) و یا... لحظاتی را با رب العالمین خلوت کند.

جز آن ساعت که با یاد تو بگذشت                 مرا در زندگانی حاصلی نیست

 

خلوت طلبیدن با خداوند، حاصل چند چیز است که هر کدام آن دیگری را کامل می‌کند:

اول حاصل محبت است. مسلماً تا وقتی که رابطه‌ی محبت‌آمیزی در میان نباشد، خلوت معنا نخواهد داشت. محب و محبوب هستند که زمینه‌ی خلوت کردن با هم را فراهم می‌کنند، اصلاً آروز می‌کنند که بتوانند لحظه‌ای با محبوب خود فارق از همه چیز خلوت کنند.

ما که خدا را دوست داریم بسیار هم دوست داریم و دوست داریم او هم ما را دوست داشته باشد. ما دوستش داریم زیرا در تمام شئونات حیات از ریز تا درشت به او محتاج هستیم اما او چرا ما را دوست داشته باشد؟! او که در عبادت، انبیا را دارد او که در کنیزی، فاطمه (س) را دارد، او که در عاشقی، حسین (ع) را دارد، چه حاجت که ما را دوست داشته باشد و اصلاً به چه دلیل؟

خودش دلیل‌تراشی کرده تا بنده‌ی خاکی را لیاقت محبت دهد.

ای محمد (ص)! محبتم را برای کسانی که به خاطر من به یکدیگر محبت می‌کنند، واجب کردم؛ این یک بهانه.

محبتم را برای کسانی که در راه من، پیوند و ارتباط برقرار کنند واجب کردم؛ این هم بهانه‌ای دیگر.

محبتم را برای کسانی که در راه من با یکدیگر عطوفت می‌ورزند واجب کردم؛ بهانه‌ی سوم.

محبتم را برای کسانی که بر من توکل می‌کنند واجب کردم؛ بهانه‌ی چهارم.

ای محمد (ص)! برای محبت من نشانه‌ی بارزی وجود ندارد؛ و همچنین پایان و نهایت هم ندارد. هر مقدار که به مقاماتشان می‌افزایم نشانی خاصی هم برای آن قرار می‌دهم، اینان همان کسانی هستند که به مخلوقات، از زاویه‌ی دید من می‌نگرند و نیازهای خود را به خلق عرضه نمی‌دارند، شکم‌هایشان از خوردن حلال پر نمی‌شود؛ نعمت‌های آنها در دنیا ذکر و محبت و رضایت من است.

در همین یک روایت کار بسیار دشوار شد، قدم گذاشتن در وادی محبت الهی کار آسانی نیست مگر خودش مدد کند.

 

خلوت با خداوند در مرحله‌ی دوم برای کسی میسور می‌شود که با خدایش راه میانبری پیدا کرده باشد، راهی که جز خداوند و خودش کسی از آن راه خبر نداشته باشد.

مگر نفرموده که به عدد بندگانم، راه تقرب به خود قرار داده‌ام، هرکس راه پنهانی برای خودش دارد که دیگران به آن راه، نامحرم‌اند. آرام و بی‌صدا از آن راه می‌روند تا صدایی به گوش اغیار نرسد.

عاشقان کشتگان معشوق‌اند               برنیاید ز کشتگان آواز

 

حکایت لطیفی از رابطه‌ی پنهانی میان محمود غزنوی و غلامش ایاز، نوشته‌اند: ایاز بیمار بود، سلطان سرهنگی را خواست و گفت: سوار بر اسبی تیز رو شو، یکسره بتاز تا خانه‌ی ایاز، احوالش را بپرس و برایم خبر بیاور که من به انتظار نشسته‌ام.

سرهنگ سوار شد، یکسره تاخت تا به خانه‌ی ایاز رسید، وارد شد، با کمال تعجب دید که سلطان محمود کنار بستر ایاز نشسته‌است. سرهنگ ترسید، شروع کرد به توضیح که من یکسره آمده‌ام، هیچ توقفی نکرده‌ام، در ضمن شما را هم در راه ندیده‌ام، چگونه ممکن است شما از من زودتر رسیده‌اید؟!

محمود گفت: نترس تو راست می‌گویی اما بدان، دروغ می‌گوید عاشقی که ادعای عشق کند لیکن میان او و معشوقش راهِ پنهانی نباشد! من از آن راه پنهان میان‌بُر آمدم که هم کوتاه است و هم پنهانی!

آری، این راه بسیار کوتاه است به اندازه‌ی یک گام که برداری. فرموده‌اند: یک قدم بر خود بنه قدمِ دیگر نزد خدایی.

راستی راه پنهان شما چیست؟

 

خلوت، زاییده‌ی شوق است تا اشتیاقی نباشد چه خلوتی؟!

اشتیاق و شوق همان محبت شدیدی است که به عشق تبدیل شده و برای صاحبش امتیازات معنوی خاصی را به ارمغان آورده‌است.

مرحوم ملا محسن فیض کاشانی در جلد هشتم کتاب محجة البیضاء باب «محبت و شوق» نقل می‌کند که خداوند به داود (ع) وحی کرد: ای داوود! تا کی بهشت را یاد می‌کنی و اشتیاق به سوی مرا نمی‌طلبی؟! گفت: پروردگارا چه کسانی مشتاق تو هستند؟ فرمود: مشتاقان من کسانی هستند که آنان را از کدورت‌ها پیراسته‌ام؛ و اهل دوراندیشی ساخته‌ام؛ و از دل‌های آنان به سوی خویش روزنه‌ای گشوده‌ام که به سوی من نگاه می‌کنند؛ و من دل‌های آنان را با دو دست خویش حمل می‌کنم و بر آسمانم قرار می‌دهم سپس نجباء فرشتگانم را فرا می‌خوانم هنگامی‌که جمع شدند برای من سجده می‌کنند، آنگاه می‌گویم: من شما را گرد نیاوردم تا برای من سجده کنید، لیکن شما را فراخواندم تا دل‌های مشتاقان خویش را به شما نشان دهم و به آنها بر شما ببالم؛ و بی‌تردید دل‌های آنان در آسمانم برای فرشتگانم می‌درخشد همانگونه که خورشید برای اهل زمین می‌درخشد. و ای داوود! من دل‌های مشتاقان را از رضوان خویش آفریدم و به نور وجهم تنعم دادم و آنها را برای خود قرار دادم و پیکرهای آنان را محل نگاه خویش در زمین ساختم و از قلوب آنها راهی بریده‌ام که به من بنگرند، هر روز بر شوقشان افزوده می‌شود.

 

پس خلوت یکی از پنچ پایه‌ی حرکت به سوی خداوند است که زاییده‌ی محبت میان بنده و خداوند است که شرایطش گفته شد.

و داشتن رابطه‌ی پنهان، علاوه بر رابطه‌ی آشکار که همان انجام تکالیف واجب دینی است؛ و شوق، اشتیاق و عشق به خداوند؛ با تن میان مردم زندگی کردن با دل در محضر خداوند بودن.

آنان که طعم عشق و شوق را چشیده‌اند فقط درک مطلب می‌کنند که شما عزیزان انشاءالله از آن دسته هستید.

 

در لطیفه‌ای آمده‌است که صاحب‌دلی بر منبر از محبت و عشق به خداوند گفت، همگی مست شنیدن بودند که یک روستایی وارد شد با صدای بلند گفت: الاغم را گم کرده‌ام، کدام یک از شما دیده‌اید؟ واعظ گفت: بنشین تا من الاغت را پیدا کنم و سپس به سخنان خود ادامه داد، گفت: ای مردم! کدام یک از شما تا به حال عاشق خداوند نشده‌اید و طعم محبت او را نچشیده‌اید؟ مردی از گوشه‌ی جمعیت برخاست و گفت: من هنوز نفهمیده‌ام عشق و محبت به خداوند یعنی چه؟ واعظ گفت: ای مرد روستایی! بیا این است الاغ تو افسارش کن و ببر. (توضیح ادمین: شعری‌ست از «هفت اورنگ جامی» که می‌توانید اینجا کلیک بخوانید.)

آن کس را که نبود عشق یار               بر او پالان و افساری بیار

 

ذکر:

«یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب»، صد مرتبه.

 

صلوات

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 14ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۰۱ ، ۰۹:۰۷
خادمه الزهراء