بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه عمل
شاید بتوان گفت یکی از چیزهایی که خداوند در کتابهای آسمانی به پیامبران و پیروان آنها سفارش فراوان نمودهاست، عمل درست در تمام امور زندگی و در تمام طول عمر میباشد. اگر چه هیچ کس حتی سالکانِ کویش هم نمیتوانند ادعا کنند آنطور که او خواستهاست، از عهدهی عمل بر آمدهاند.
امام سجاد علیهالسلام در فرازی از دعای ابوحمزه عرضه میدارد: سپاس تو را که مرا از آلایش شرک زدودهای و سپاس و ستایش تو را سزاوار است که زبانم را برای سپاس و ستایش خود گشودهای. آیا با این زبان الکن و نارسای خود، تو را ستایش گویم؟! و یا با نهایت سعی و تلاش در عملم تو را راضی و خشنود سازم؟! چه لیاقتی دارد زبان من که از عهدهی شُکر تو بیرون آید؟! و کردار و عمل من در تقابل نعمتها و احسان تو چه ارزشی دارد؟!
آری، به راستی اگر تمام حسنات و عبادتهای ما را جمع کنند در مقابل کوچکترین نعمت تو، هیچ ارزشی ندارد. اما میدانیم تو کریمی و رحیمی و ما فقط به کرم تو امیدواریم نه به کردار خود.
اسلام، دین عمل است و مسلمان نیست آنکه گفتار و کردارش هماهنگ نباشد. در واقع هر قدر گفتار انسان با عملش فاصله داشته باشد، همان مقدار از حقیقتِ ایمان دور است زیرا ایمان هرکس در عملِ او تجلی میکند و هر کس به گفتار خود عمل نکند، در واقع دشمن خداست.
خداوند در سورهی صف میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟
این گناه بزرگی در پیش خداوند سبحان است و موجب خشم خداوند سبحان میشود که چیزی را بگویید که عمل نمیکنید.
و اما نکاتی در مورد عمل:
1- عمل، مقیاس ارزش انسان است.
ارزش و کرامت انسان به قدرِ عمل اوست. خداوند در قرآن فرموده است: برای هر یک از آنان، درجات و مراتبی بر طبق اعمال خودشان وجود دارد؛ و پروردگارت هیچگاه از اعمال آنان غافل نیست.
2- انسان در گِرو اعمال خود است.
شخصیت انسان از مجموعهی عملکردهای او شکل میگیرد و خداوند فرمودهاست، هر انسانی در گِرو اعمال خودش میباشد.
مولای متقیان علی (ع) فرمودند: اعمال انسان، شخصیت و سرمایهی انسان است؛ و با کسانی محشور خواهد بود که دوستشان دارد.
3- اخلاص در عمل.
خالص بودنِ عمل از آلودگیها و اهدافِ غیر الهی، نقش بسزایی در ماندگاری و استحکام آن دارد.
مولای متقیان علی (ع) فرمودند: خالص گردانیدن عمل، سختتر از خود عمل است؛ و پاک کردن نیت از فساد و ناخالصی برای انسان از جهادِ طولانی، دشوارتر است.
4- استمرار عمل.
مداومت و پشتکار در عمل، مشکلتر از اصل عمل است زیرا بسیاری از مشکلات در نیمهی راه عمل، رخ میدهد. از این رو به استقامت در کار برای رسیدن به هدف، بسیار سفارش شدهاست. مداومت بر عمل، گرچه در ابتدا سخت است اما در تصمیمگیریهای زندگی، بسیار مؤثر است زیرا پشتکار و مداومت، خود نوعی ریاضت نفس است و انسان را در حوادث روزگار ورزیده میکند.
مولای متقیان علی (ع) فرمودند: عمل کم و مداوم، بهتر و امیدبخشتر از عمل زیادی است که موجب ملالت و دلزدگی بشود.
5- عمل، بهترین روش تبلیغ است.
عمل، دستورات دینی است و بهترین مبلغ، آن است که اسلام را با عملش معرفی کند.
امام ششم علیهالسلام فرمودند: مردم را به غیر زبانتان به حق و اجرای قانون الهی دعوت کنید. باید مردم در رفتار شما پارسایی و تقویٰ و تلاش و کوشش و نماز و اعمال خوب را مشاهده کنند؛ که این خود، وسیلهی دعوت است.
6- حفظ عمل.
عمل، سرمایهی انسان است و در حفظ آن باید کوشید و مراقبت لازم را انجام داد و باید دانست که حفظ عمل بسیار دشوارتر از انجام عمل است زیرا شیطانِ درونی و بیرونی دائم درصدد وسوسهاند تا اعمال انسان را نابود کرده و از بین ببرند.
امام باقر علیهالسلام فرمودند: انسان گاهی برای خداوند که هیچ شریکی ندارد، صلهی رحم و انفاق انجام میدهد، پس آن عمل برایش بهصورت مخفی نوشته میشود. اما آنگاه که عمل خود را به رخ میکشد و آشکار میکند، پس آن عملِ پنهان محو میشود و به صورت آشکار نوشته میشود. بارِ دیگر نزد مردم باز گو میکند پس محو شده و عملِ ریائی برای او ثبت میشود. بنابراین برای جلوگیری از حبطِ عمل حتی عملی که ممکن است یک لحظه انجام شود، عمری مراقبه لازم است تا نتیجه دهد و به بار بنشیند. خطر حبط عمل را در لقمهی بعدی پی میگیریم انشاءالله.
و نوشتهاند در چین، پادشاهی بود که مردمش بسیار دوستش داشتند. وقتی پادشاه به سفر رفت، هنگام بازگشت، مردم از تمام گروهها و دستهها مشغول تزیین شهر برای ورود پادشاه شدند. هر دستهای تلاش میکرد بهتر از دستهی دیگر، گذرگاه شاه را تزیین کند.
بازرگانان به نوعی، کشاورزان به نوعی، پیشهوران به نوعی، درودگران به نوعی و بنّایان به نوعی کوی و دیار خود را آذین بستند تا پادشاه هنگام عبور، ببیند و دلشاد گردد.
زندانیان شهر هم با خود گفتند: ما هم زندان را آذین ببندیم. اما چیزی نداشتند جز غل و زنجیر که به پاهایشان بسته شده بود! بهناچار زنجیرها را به دیوار کوبیدند و کنار دیوار ایستادند.
پادشاه وارد شد و از همهی محلهها و کوچهها عبور کرد، هیچ جایی نایستاد اما هنگامی که به زندان شهر رسید، ایستاد، پیاده شد و تک تک زندانیان را نوازش کرد، سیم و زری به آنها داد! کارگزاران پرسیدند: پادشاها! این چگونه است که شما به آن همه تزیینات عنایتی نکردید اما به زندانیان این همه توجه نمودید؟!
شاه گفت آرایش آن دیگـــران هـسـت چـون بــازیـچـه بــازیگـران
هر کسی در شیوه و در شأن خـــویش عرضه میکردند خویش و آنِ خـویش
حـکـم خـود اینجا روانتر یـافــــتم لاجــرم ایـنـجـا عـنـان بـرتـافـتم
آن هـمـه، در نـاز خود گُم بـودهاند در غرور خـود فــرو آســـودهانــد
اهــل زنــداناند، سـرگــردان شـده زیر حکـم و قهر مـن، حـیران شده
منتظـر بنشسته، نی کـار و نه بـار تـا رونـد از چــاهِ زنـدان سـوی دار
لاجرم گلشن شد ایـن زنـدان مرا گه من ایشـان را و گه ایشـان مرا
کار ره بینان به فرمـان رفتن اسـت چه به گلشن چه به زندان رفتن است
خالص و مخلص باشید فقط برای خدا. من اللهالتوفیق، صلوات
ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 31ر2ر1396
التماس دعا ی خیر - الّلهم عجّل لِولیک الفرج
منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور باد.