در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۱۷۵ مطلب با موضوع «کلام استاد» ثبت شده است

بزرگترین معشوق عالم

شنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۴۳ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود بر ضیوف الرحمان

درود بر صائمان عاشق، آنان که لحظه لحظه‌های ماه مبارک را عاشقانه سیر می‌کنند و چنان مجذوب عشق رب هستند که سختی‌های روزه را احساس نمی‌کنند.

بشرحافی گوید: از بازار بغداد می‌گذشتم، دیدم یکی را هزار تازیانه زدند و او هیچ آهی نمی‌کرد، گویا اصلاً ضربت بر او اصابت نمی‌کند آنگاه او را به زندان بردند. به دنبال او رفتم نزدیکش شده، پرسیدم: این زخم به‌خاطر چه بود؟

گفت: از بهر آن که شیفته‌ی عشق بودم.

گفتم: چرا زاری نکردی و ناله نزدی تا در زدن تازیانه تخفیف دهند؟  

گفت: معشوقم به نظاره بود، به مشاهده‌ی معشوق چنان مستغرق بودم که از آزار بدن، پروایی نداشتم.

گفتم: اگر آن دم به دیدار بزرگترین معشوق عالم، خداوند، رسیده بودی احوالت چگونه بود؟

دیدم: نعره‌ای زد و جان به جان نثار این سخن نمود.

«یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبُوب»

جهت فرج حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف صلوات.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 12ر3ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۱ ، ۰۸:۴۳
خادمه الزهراء

کلمات نورانی قرآن

پنجشنبه, ۲۱ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۵۰ ق.ظ

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امام علی (ع) فرمودند: قرآن بهترین ذکری است که سینه‌ها به آن گشاده و قلبها نورانی می‌شود.

 

 

حکایتی جالب از سید قطب:

سید قطب مفسر معروف مصری می‌گوید: ما شش نفر مسلمان بودیم که با یک کشتی مصری، اقیانوس اطلس را به سوی نیویورک می‌پیمودیم. مسافران کشتی ۱۲۰ مرد و زن بودند و کسی در میان مسافران جز ما مسلمان نبود.

روز جمعه به این فکر افتادیم که نماز را در قلب اقیانوس و بر روی کشتی به‌جا آوریم. علاوه بر اقامه‌ی یک فریضه‌ی مذهبی، مایل بودیم یک حماسه‌ی اسلامی در مقابل یک مبلّغ مسیحی که در داخل کشتی نیز دست از برنامه‌های تبلیغاتی خود بر نمی‌داشت؛ بیافرینیم، به‌خصوص که او حتی مایل بود ما را هم به مسیحیت بکشاند.

من به خواندن خطبه‌ی نماز جمعه و امامت پرداختم و جالب اینکه مسافران غیر مسلمان، اطراف ما حلقه زده بودند و با دقت و مراقبت تمام، این فریضه‌ی اسلامی را نگاه می‌کردند.

پس از پایان نماز، گروه زیادی از آنها نزد ما آمدند و این موفقیت را به ما تبریک گفتند. در میان آنها خانمی بود که بعد فهمیدیم یک مسیحی از کشور یوگسلاوی است و از جهنم کمونیست فرار کرده است. او فوق العاده تحت تأثیر نماز ما قرار گرفته بود به حدی که گریه می‌کرد و با حالت خاصی با ما سخن می‌گفت. او پرسید روحانی شما به چه زبانی با شما سخن می‌گفت؟ ما به او فهماندیم که این یک برنامه‌ی دینی است، یک نماز است که هر مسلمان با ایمان می‌تواند انجام دهد و به زبان عربی خوانده می‌شود و ما هم به عربی سخن می‌گوییم.

او گفت: من اگر چه یک کلمه از مطالب شما را نفهمیدم اما به خوبی فهمیدم که در میان سخنان شما جمله‌هایی وجود داشت که از بقیه جدا بود! آهنگ فوق العاده مؤثر و عمیقی داشت آنچنان‌که لرزه به اندام من می‌انداخت؛ و فکر می‌کنم امام شما هنگامی‌که این جمله‌ها را ادا می‌کرد مملوّ از روح القدس شده بود.

ما کمی فکر کردیم و متوجه شدیم این جمله‌ها آیاتی از قرآن بودند که من در خلال خطبه در نماز می‌خواندم و این موضوع چنان ما را تکان داد و متوجه این نکته ساخت که آهنگ مخصوص قرآن، آنگونه مؤثر است که حتی یک فردی را که یک کلمه از مفهوم آن را نمی‌فهمد تحت تأثیر شدید خود قرار می‌دهد.

قرآن بخوانیم و هرچه بیشتر با قرآن انس بگیریم.

جهت فرج حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف صلوات.

 

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 11ر3ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۰۱ ، ۰۸:۵۰
خادمه الزهراء

کل عمر دو جهان، پنج روز است

چهارشنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۱، ۱۱:۴۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود بر ضیوف الرحمان.

 

روزهای دو جهان پنج روز است:

اول روز مفقود؛ که بر تو گذشته و از دست تو رفته و دریافت دوباره‌اش ممکن نیست؛ و اگر گویی امروز جبرانش کنم باید بدانی که امروز خود حقوقی دارد که جز آن حقوق در آن جایگیر نشود.

پس اگر خداوند گناهان گذشته را ببخشد از فضل اوست که سزاوار فضل است. آری از روز گم شده، حسرتش می‌ماند.

 

دوم روز مشهود؛ روزی که در آنیم که باید وقت را غنیمت شماریم و با هوشیاری و بیداری کار خود را اصلاح کنیم و ره‌توشه‌ی لازم را برداریم و بکوشیم از دیروز بهتر باشیم؛ که رسول اکرم(ص) فرمودند:

روز تندرستی را برای روز بیماری دریاب؛
و روزگار جوانی را برای روز پیری بکار بند؛
و از زندگی برای روز مرگ آماده شو زیرا تو از فردایت بی‌خبری.

 

روز سوم روز مورود؛ که فرداست پس غم آن مخور و دل به آن مبند و امروزت را به امید آن تباه مکن که فردای نیامده در شمار عمر تو نیست.

 

روز چهارم روز موعود؛ که روز مرگ است یعنی آخر روزگار و روز بار بستن و حرکت کردن اجباری. خوشا آنان که وسیله‌ی این سفر را آماده کردند و پیش فرستادند.

 

روز پنجم روز ممدود است که روز رستاخیر نام دارد، روزی که نیک‌بختان از شقاوت‌مندان جدا خواهند شد، نیک‌بختان به نتیجه‌ی عملشان در سایه‌ی رحمت الهی می‌آرامند و شقاوت‌مندان نیز به جزای کردار خود.

 

باشد که به توفیق الهی، در همه‌ی ایام، آن باشیم که یار می‌پسندد.

جهت فرج حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف صلوات.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 10ر3ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۱ ، ۱۱:۴۹
خادمه الزهراء

ماه محرم و شور کائنات

چهارشنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۵ ق.ظ

با آمدن ماه محرم، دو شور در کائنات ایجاد می‌شود:
یک شور در قلب مومنین و مومنات
یک شور در دل مخالفان امام حسین، علیه السلام.

 

اثر شوری که در قلوب مومنین و مومنات ایجاد می‌شود:
1- آنها را به حرکت وامی‌دارد، تا در مسیر حسین علیه السلام، حرکت کنند و به جایی برسند. همت آنها با این شور، بالا می‌رود.

2- عده‌ای این شور را طوری خرج می‌کنند که به پیشگاه امام حسین، علیه السلام، مقبول واقع شوند.

3- این شور در عده‌ای باعث می‌شود دستشان را به توسل به دامان اهل بیت، علیهم السلام، محکم کنند.

 

سه چیز ملاک است که امام حسین، علیه السلام، ما را قبول کنند:
1- اخلاص: سر این سفره که آمدی، باید خالصانه بیایی.
2- اجتهاد: یعنی توانمندی، جهد و جدّ داشتن.
3- اخلاق: تحمل و خوشرویی، خوش اخلاقی، مواسات، صبر، حلم، صدق و استمرار، همه جزئی از اخلاق است.

شرح سخنرانی اول محرم، 12 مهرماه 1395 در ادامه مطلب...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۱ ، ۱۰:۰۵
خادمه الزهراء

صبحانه‌ای از کلام امیر و دعای خیر حضرت استاد

چهارشنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۱، ۰۹:۱۲ ق.ظ

 

مولای متقیان علی (ع) فرمودند:

هرکس که با غم دنیا صبح کند، همانا که ناخرسند از مشیت خدای صبح کرده باشد؛

و هرکس گله‌مند از گرفتاریهای دنیا بامداد کند، همانا که از پروردگار خود گله‌مند باشد؛

و هرکس نزد توانگری رود و به‌سبب توانگری او، به او فروتنی کند، چهار دانگ دینش تباه گردد.

و آنکه آیات کتاب خدای را بخواند و پس از مرگ، رهسپار دوزخ گردد، همانا از کسانی است که آیات خدای را به سخریه و افسون تلاوت کرده باشد.

آن کس که دلش غرق دنیا دوستی باشد سه چیز این جهان از او جدا نشود:

🌷 اندوهی که او را رها نسازد؛

🌷 حرصی که او را فرو نگذارد؛

🌷 آرزویی که به آن دست نیابد.

 

مولای متقیان فرمودند:

هرکس که عیب خویش ببیند به عیب دیگران نپردازد،

و هرکس به داده پروردگار خوشنود گردد بر آنچه از دست دهد اندوه نخورد،

و هر کس که تیغ ستم به دست گیرد به همان تیغ کشته شود،

و هرکس بدون آمادگی و فراهم آوردن اسباب به کاری دست زند به ‌زحمت خواهد افتد و به هلاکت رسد،

و هرکس در محل تهمت نشیند بدنام گردد،

و هرکس بسیار سخن گوید بسیار خطا کند،

و هرکس را که خطا بسیار گردد شرم اندک شود و آن را که شرم اندک شود پرهیزگاری کم شود،

و هرکه را پرهیزگاری بکاهد دل بمیرد و هرکس را که دل بمیرد به آتش درافتد.

آن‌کس که عیب‌های مردم را نگریست و آن را زشت دانست با این‌همه از آن کناره نگرفت، چنین کس احمقی مسلم است.

و هرکس یاد مرگ بسیار کند در دنیا به اندک بسازد،

و هرکس بداند که آنچه گوید باید بدان عمل کند جز به‌حکم ضرورت سخن نگوید.

 

 

آنگاه استاد بعد از آرزوی موفقیت، چنین دعا کردند:

دست‌هایم آنقدر بزرگ نیست که چرخ دنیا را به کامتان بچرخانم اما یکی هست که بر همه چیز توانا است. از او تمنا می‌کنم که در این عصرِ آخرین پنج‌شنبه شعبان المعظم برای شما خیر دنیا و آخرت و برکت و سلامتی و لحظه‌های زیبا پر از توفیق رقم بزند.

جهت فرج حضرت صاحب الزمان عج‌الله تعالی فرجه الشریف؛ صلوات

هدیه به ارواح پاک همه عزیزانی که در میان ما نیستند، فاتحه‌ای نثار کنید.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 4ر3ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۱ ، ۰۹:۱۲
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه صبحانه‌ی معنوی

این لقمه‌ی آخر بود که با دستان ناتوان برای شما عزیزان آماده کردم. قصد داشتم اگر عمری باقی بود تا یک سال این لقمه‌های معنوی را ادامه می‌دادم، نه به خاطر عزیزانی که در ایران زندگی می‌کنند زیرا این عزیزان مانند ماهی در آب شناور هستند و بیش از حد لازم به مسایل دینی وارد و صاحب نظر؛ بلکه به خاطر آن عزیز در آمریکا، آن چند نفر در آلمان، آن عزیز در برزیل، در کانادا که هر روز منتظر رسیدن لقمه‌های معنوی خود هستند تا ذره‌ای انرژی دریافت کنند و در دلِ دیار کفر، نور حدیثی و آیه‌ای از قرآن، روشنایی راهشان باشد.

عزیزان بزرگوار در داخل کشور به حد وفور این مسایل را مطالعه می‌کنند و می‌شنوند؛ در مجالس، رسانه‌ها، گوشی‌های همراه که خود، این روزها یک مکتب و مذهب کامل هستند.

پس این عزیزان دردِ ندانم، ندارند اما متأسفانه درد فراموشی است که همه‌گیر شده‌است مخصوصاً فراموشی‌های فصلی که هر چند سال یک‌بار به شدت رواج پیدا می‌کند و همه‌گیر می‌شود و ناگهان دچار فراموشی می‌شویم!

آیا اصلاً سوره‌ای به نام حجرات در قرآن وجود دارد؟!

آیا آیه‌ی «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» تا به حال به گوشمان خورده‌است؟!

آیا آیه‌ی «وَ لا یَغْتَبْ» را تا به امروز اصلاً شنیده‌ایم؟!

آیا از یاد برده‌ایم که گناهِ بُهتان از قتلِ نفس بزرگتر است؟!

آیا آیات حفظ حدود الهی و فراتر نرفتن از مرزهای تقویٰ را تا به حال در قرآن خوانده‌ایم؟!

آیا آیه‌ی سوره‌ی صف را که می‌فرماید: «ای اهل ایمان! نگاه کنید، ببینید برای خود چه پیش فرستاده‌اید» را تا به حال در قرآن دیده‌اید؟! که امام راحل (ره) به فرزند عزیزشان سفارش فرمودند: این آیه را هر شب تلاوت کن. که حتماً منظور ایشان این بوده که هر شب، جستجو کن و ببین که برای خود چه پیش فرستاده‌ای؟! آیا آن فرستاده‌ی تو قابلیت تأمین آبرویت را نزد خداوند و رسولش (ص) دارد؟!

چه می‌شود که ناگهان آیه‌ی «حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قبلَ اَن تُحاسَبُوا» کاملاً فراموش می‌شود؟ آنقدر مشغول به حسابرسی یکدیگر می‌شویم و شمارش و... که دیگر شمارش ناهنجاری‌های رفتاریمان به‌کلی فراموش می‌شود!

چگونه ممکن است آیه‌ی با عظمت «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا» را اینگونه پاره کنیم! و مانند دو قوم و قبیله‌ی بیگانه، میان خود جدایی ایجاد کنیم؟! و غیر خود را، فرق نمی‌کند چه کسی باشد، در چه موقعیتی باشد، چون نظرش با من در انتخاب یکی نیست دشمنِ خود بدانیم و نادان و جاهل بلکه منافق!!!

کجای دین و مذهب و کجای اخلاق به ما این اجازه را داده‌است؟ بعد هم توجیه کنیم که حضرت امام راحل (ره) فرموده‌اند: دیانتِ ما، عینِ سیاست ماست و سیاستِ ما عینِ دیانت ماست. بله ما هم این گفته را شنیده‌ایم و با تمام وجودمان قبول داریم، اما دقت کنیم که امام راحل نفرموده‌اند: دیانت ما فدای سیاست ما و یا سیاست ما فدای دیانت ما. و نفرموده‌اند: دیانت ما، فدای سیاست دیگران.

آن ایرانی انقلابی مؤمن، مورد پسند امام و مقام معظم رهبری و صد البته اول مورد پسند حضرت صاحب‌الزمان (عج) است که هر دوی اینها را حفظ کرده و فدای یکدیگر نکند!

چگونه ناگهان فراموش می‌کنیم که خداوند متعال، "رقیب" است و چله چله این ذکر را گفته‌ایم؟!

چگونه سوره‌ی زلزال و آیات ترسناکش را به دست فراموشی می‌سپاریم؟!

چگونه به یک‌باره تمام نام‌های قیامت که در قرآن وارد شده‌است را از یاد می‌بریم مخصوصاً آن نام ترسناک "یوم تبلی السرائر"؛ یعنی روز بالا رفتن پرده ها ]و آشکار شدن اسرار[! اگر آن روز مشاهده کردم که خطاکار بودم چه جای جبران خواهد بود؟!

چه می‌شود که آیه‌ی شریف «وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ» از ذهن ما محو می‌شود، آیا ما ابتدا مسئول خودمان و سپس خانواده‌مان و آنگاه جامعه‌مان نیستیم؟! آیا باید فقط در مقابل جامعه، احساس مسئولیت کنیم و بی‌محابا با اندیشه‌ی خدمت به جامعه هر گناهی را انجام دهیم؟!

مگر نه اینکه امام حسین (ع) فرمودند: همانا بدانید که هیچ‌گاه نمی‌توانید از طریق معصیت به خواسته‌های خود برسید.

 

راستی ما چرا قرآن می‌خوانیم؟

اهمیت قرائت قرآن کمتر از نماز نیست. اگر نماز، سخن گفتن با معبود است قرائت قرآن کریم، سخن گفتن معبود با بندگانش می‌باشد. یعنی آنچه را که یک بنده باید در رابطه با بندگی و شناخت و کامل شدن و بازگشت به خداوند بشنود و بداند، در قرآن کریم به او گفته شده‌است.

و مگر نه اینکه رسول خدا (ص) فرمودند: این قرآن، سفره‌ی ضیافت الهی است و یا اَدَبِستان الهی است تا می‌توانید از این سفره‌ی پر برکت، بهره‌ گرفته و از این ادبستان تعلیم گیرید؛ و خالی‌ترین خانه‌ها دلی است که از قرآن خالی است!

آری، قرآن، ادبستان الهی است و معلم این ادبستان، امیرالمؤمنین علی (ع) و اولاد معصوم ایشان هستند.

آیا می‌شود این همه روایت و احادیث اخلاقی را که در طول عمر و یا حتی روزانه می‌شنویم به یک‌باره فراموش کنیم؟!

خداوند در سوره‌ی هود آیه‌ی ۱۶ می‌فرماید: آنچه در دنیا تلاش کرده‌اند بی‌ثمر می‌شود زیرا هر چه کرده‌اند، باطل بوده‌است. حبط عمل یک بحث مفصل دینی است که در این لقمه نمی‌گنجد اما زمانی که می‌گویند "عمل فلانی حبط شد" یعنی در اثر کارهای زشت و بد او، اثر عمل صالح پیشین او باطل شده‌است.

از قرآن اینگونه برداشت می‌شود که چند عامل باعث احباط است:

  1. شرک به خداوند
  2. ارتداد از دین الهی
  3. انکار آیات الهی و روز قیامت
  4. قتل انبیا و منادیان عدل
  5. مخالفت با رهبران دینی
  6. دنیا گرایی
  7. منّت گذاشتن و اذیت کردن به‌وسیله‌ی حسنات
  8. بی‌تابی در بلایا و مصائب
  9. عُجب و خود پسندی
  10. حسد و کینه ورزی
  11. آزار و اذیت والدین
  12. غیبت (که امام ششم (ع) فرمودند: غیبت بر همه‌ی مسلمانان حرام است و غیبت، حسنات و اعمال خوب انسان را می‌خورد همانطور که آتش، هیزم را.)
  13. بدخلقی (امام ششم (ع) فرمودند: بد خلقی، عمل صالح و حسنات را فاسد می‌کند چنانچه سرکه، عسل را فاسد می‌کند.)

و رسول خدا (ص) فرمودند: حقیقتاً بنده به سبب بداخلاقی به پایین‌ترین جای دوزخ افکنده می‌شود.

و در پایان یادآور می‌شوم این حدیث نورانی امام حسین (ع) که فرمودند: شیعه‌ی ما کاری نمی‌کند یا به گونه‌ای رفتار نمی‌کند که مداوم مجبور به عذرخواهی شود.

مراقب باشیم که اگر در دنیا غرورمان اجازه ندهد خطاهای رفتاری خود را ببینیم و عذرخواهی کنیم، روزی دیگر مجبور به این کار خواهیم شد.

پس چه کنیم، آیا شما می‌گویی خنثی باشیم؟

خیر، من می‌گویم با تقوا باشیم، مراقب باشیم، رقیب و عتید را پاسبان خود ببینیم، نزد شبهات توقف کنیم.

یادمان باشد که مولایمان فرموده‌است: آنچه از دهان شما خارج می‌شود املایی است که دو ملک موکل بر شما می‌نویسند و شب هنگام خدای شما ملاحظه می‌کند.

 

مولای متقیان فرمودند: هیچ مالی سودمندتر از خرد نیست و هیچ تنهایی ترسناک‌تر از خودبینی نیست؛  هیچ خرد چون تدبیر و هیچ بزرگواری چون پارسایی و هیچ یار چون خوی خوش و هیچ میراث چون ادب و هیچ راهبر چون توفیق و هیچ سوداگری چون کار نیکو، هیچ سود چون ثواب و هیچ پرهیزکاری چون بازایستادن در مقام شبهه و هیچ بی‌رغبتی چون بی‌رغبتی به مال حرام و هیچ دانش مانند تفکر، هیچ عبادت چون به‌جاآوردن واجبات دین و هیچ ایمان مانند صبر و حیا و هیچ بزرگواری چون فروتنی و هیچ شرف مانند علم و هیچ ارجمندی چون بردباری و هیچ یاور استوار چون مشورت.

موفق باشید.

صلواتی جهت فرج حضرت صاحب‌الزمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ اول و دوم خرداد ماه 1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۴:۳۰
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه عمل

يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۳۶ ب.ظ

شاید بتوان گفت یکی از چیزهایی که خداوند در کتاب‌های آسمانی به پیامبران و پیروان آنها سفارش فراوان نموده‌است، عمل درست در تمام امور زندگی و در تمام طول عمر می‌باشد. اگر چه هیچ کس حتی سالکانِ کویش هم نمی‌توانند ادعا کنند آن‌طور که او خواسته‌است، از عهده‌ی عمل بر آمده‌اند.

 

 

امام سجاد علیه‌السلام در فرازی از دعای ابوحمزه عرضه می‌دارد: سپاس تو را که مرا از آلایش شرک زدوده‌ای و سپاس و ستایش تو را سزاوار است که زبانم را برای سپاس و ستایش خود گشوده‌ای. آیا با این زبان الکن و نارسای خود، تو را ستایش گویم؟! و یا با نهایت سعی و تلاش در عملم تو را راضی و خشنود سازم؟! چه لیاقتی دارد زبان من که از عهده‌ی شُکر تو بیرون آید؟! و کردار و عمل من در تقابل نعمت‌ها و احسان تو چه ارزشی دارد؟!

 

آری، به راستی اگر تمام حسنات و عبادت‌های ما را جمع کنند در مقابل کوچک‌ترین نعمت تو، هیچ ارزشی ندارد. اما می‌دانیم تو کریمی و رحیمی و ما فقط به کرم تو امیدواریم نه به کردار خود.

اسلام، دین عمل است و مسلمان نیست آنکه گفتار و کردارش هماهنگ نباشد. در واقع هر قدر گفتار انسان با عملش فاصله داشته باشد، همان مقدار از حقیقتِ ایمان دور است زیرا ایمان هرکس در عملِ او تجلی می‌کند و هر کس به گفتار خود عمل نکند، در واقع دشمن خداست.

خداوند در سوره‌ی صف می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی‌کنید؟

این گناه بزرگی در پیش خداوند سبحان است و موجب خشم خداوند سبحان می‌شود که چیزی را بگویید که عمل نمی‌کنید.

 

و اما نکاتی در مورد عمل:

1- عمل، مقیاس ارزش انسان است.

ارزش و کرامت انسان به قدرِ عمل اوست. خداوند در قرآن فرموده است: برای هر یک از آنان، درجات و مراتبی بر طبق اعمال خودشان وجود دارد؛ و پروردگارت هیچگاه از اعمال آنان غافل نیست.

2- انسان در گِرو اعمال خود است.

شخصیت انسان از مجموعه‌ی عملکردهای او شکل می‌گیرد و خداوند فرموده‌است، هر انسانی در گِرو اعمال خودش می‌باشد.

مولای متقیان علی (ع) فرمودند: اعمال انسان، شخصیت و سرمایه‌ی انسان است؛ و با کسانی محشور خواهد بود که دوستشان دارد.

3- اخلاص در عمل.

خالص بودنِ عمل از آلودگی‌ها و اهدافِ غیر الهی، نقش بسزایی در ماندگاری و استحکام آن دارد.

مولای متقیان علی (ع) فرمودند: خالص گردانیدن عمل، سخت‌تر از خود عمل است؛ و پاک کردن نیت از فساد و ناخالصی برای انسان از جهادِ طولانی، دشوارتر است.

4- استمرار عمل.

مداومت و پشتکار در عمل، مشکل‌تر از اصل عمل است زیرا بسیاری از مشکلات در نیمه‌ی راه عمل، رخ می‌دهد. از این رو به استقامت در کار برای رسیدن به هدف، بسیار سفارش شده‌است. مداومت بر عمل، گرچه در ابتدا سخت است اما در تصمیم‌گیری‌های زندگی، بسیار مؤثر است زیرا پشتکار و مداومت، خود نوعی ریاضت نفس است و انسان را در حوادث روزگار ورزیده می‌کند.

مولای متقیان علی (ع) فرمودند: عمل کم و مداوم، بهتر و امیدبخش‌تر از عمل زیادی است که موجب ملالت و دل‌زدگی بشود.

5- عمل، بهترین روش تبلیغ است.

عمل، دستورات دینی است و بهترین مبلغ، آن است که اسلام را با عملش معرفی کند.

امام ششم علیه‌السلام فرمودند: مردم را به غیر زبانتان به حق و اجرای قانون‌ الهی دعوت کنید. باید مردم در رفتار شما پارسایی و تقویٰ و تلاش و کوشش و نماز و اعمال خوب را مشاهده کنند؛ که این خود، وسیله‌ی دعوت است.

6- حفظ عمل.

عمل، سرمایه‌ی انسان است و در حفظ آن باید کوشید و مراقبت لازم را انجام داد و باید دانست که حفظ عمل بسیار دشوارتر از انجام عمل است زیرا شیطانِ درونی و بیرونی دائم درصدد وسوسه‌اند تا اعمال انسان را نابود کرده و از بین ببرند.

امام باقر علیه‌السلام فرمودند: انسان گاهی برای خداوند که هیچ شریکی ندارد، صله‌ی رحم و انفاق انجام می‌دهد، پس آن عمل برایش به‌صورت مخفی نوشته می‌شود. اما آنگاه که عمل خود را به رخ می‌کشد و آشکار می‌کند، پس آن عملِ پنهان محو می‌شود و به صورت آشکار نوشته می‌شود. بارِ دیگر نزد مردم باز گو می‌کند پس محو شده و عملِ ریائی برای او ثبت می‌شود. بنابراین برای جلوگیری از حبطِ عمل حتی عملی که ممکن است یک لحظه انجام شود، عمری مراقبه لازم است تا نتیجه دهد و به بار بنشیند. خطر حبط عمل را در لقمه‌ی بعدی پی می‌گیریم انشاءالله.

و نوشته‌اند در چین، پادشاهی بود که مردمش بسیار دوستش داشتند. وقتی پادشاه به سفر رفت، هنگام بازگشت، مردم از تمام گروه‌ها و دسته‌ها مشغول تزیین شهر برای ورود پادشاه شدند. هر دسته‌ای تلاش می‌کرد بهتر از دسته‌ی دیگر، گذرگاه شاه را تزیین کند.

بازرگانان به نوعی، کشاورزان به نوعی، پیشه‌وران به نوعی، درودگران به نوعی و بنّایان به نوعی کوی و دیار خود را آذین بستند تا پادشاه هنگام عبور، ببیند و دلشاد گردد.

زندانیان شهر هم با خود گفتند: ما هم زندان را آذین ببندیم. اما چیزی نداشتند جز غل و زنجیر که به پاهایشان بسته شده بود! به‌ناچار زنجیرها را به دیوار کوبیدند و کنار دیوار ایستادند.

پادشاه وارد شد و از همه‌ی محله‌ها و کوچه‌ها عبور کرد، هیچ جایی نایستاد اما هنگامی که به زندان شهر رسید، ایستاد، پیاده شد و تک تک زندانیان را نوازش کرد، سیم و زری به آنها داد! کارگزاران پرسیدند: پادشاها! این چگونه است که شما به آن همه تزیینات عنایتی نکردید اما به زندانیان این همه توجه نمودید؟!

شاه گفت آرایش آن دیگـــران                    هـسـت چـون بــازیـچـه بــازی‌گـران

هر کسی در شیوه و در شأن خـــویش           عرضه می‌کردند خویش و آنِ خـویش

حـکـم خـود اینجا روان‌تر یـافــــتم             لاجــرم ایـنـجـا عـنـان بـرتـافـتم

آن هـمـه، در نـاز خود گُم بـوده‌اند               در غرور خـود فــرو آســـوده‌انــد

اهــل زنــدان‌اند، سـرگــردان شـده             زیر حکـم و قهر مـن، حـیران شده

منتظـر بنشسته، نی کـار و نه بـار                 تـا رونـد از چــاهِ زنـدان سـوی دار

لاجرم گلشن شد ایـن زنـدان مرا                 گه من ایشـان را و گه ایشـان مرا

کار ره بینان به فرمـان رفتن اسـت               چه به گلشن چه به زندان رفتن است

 

خالص و مخلص باشید فقط برای خدا. من الله‌التوفیق، صلوات

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 31ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۳۶
خادمه الزهراء

انتخابات و بیان حضرت استاد

يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۱۲ ب.ظ

سلام و خسته نباشید به همه‌ی شما عزیزان همراه، همه‌ی شمایی که لابد در ایام اخیر با تمام توجه، امور درحالِ گذر کشور اسلامی‌مان را پیگیری می‌کردید؛ با همه‌ی دقت و اضطراب و فراز و نشیب.

من هم مانند شما شاید کمی بیشتر از شما، ایام را با نگرانی و ناراحتی سپری کردم، نه به دلیل اینکه کاندیدای مورد نظرم رأی بیاورد بلکه به دلیل حرمت شکنی‌ها! که کشور ما، کشور امام زمان(عج) و جمهوری اسلامی است باید مسائل و مردم و مردان سیاست مدارش، با کشورهای دیگر متفاوت باشند.

باید با آقای ترامپ و خانم کلینتون که می‌خواهند در تبلیغات انتخاباتی به یکدیگر ... بگویند؛ و باعث سرگرمی و خنده‌ی دیگران شوند؛ متفاوت باشند. مردمِ آنها، دو نفر را از دو حزب سیاسی می‌بینند و سخن آنها را می‌شنوند؛ نه نمایندگانِ یک مکتب و مذهب بزرگ به نام اسلام و تشیع را که مدعی است روزی جهانی خواهد شد؛ آن‌هم چند نفر از یک مکتب، یک عقیده؛ و ادعای خدمت به مردم!

به ما یاد داده‌اند که نگاه کردن به درب خانه‌ی عالم، ثواب دارد یعنی اگر دستت به عالمی نرسید، پشت درب خانه‌اش بنشین و به آن درب نگاه کن؛ و یا اگر از کوچه‌ای در محله‌ای عبور کردی، از کنار خانه‌های متعددی گذشتی، به خانه‌ای که در آن عالمی زندگی می‌کند، رسیدی؛ بایست و نگاهی کن و اجری معنوی ببر.

 

در تاکسی نشسته بودم، بحث انتخابات شد، راننده‌ی جوان گفت: من در انتخابات گذشته، میان بد و بدتر انتخاب می‌کردم اما این بار میان دزد و دزدتر باید انتخاب کنم؟! اینها که مداوم به هم گفتند: تو برده‌ای، تو خورده‌ای، تو چپاول اموال مردم کرده‌ای و ...سرم گیج رفت! چشمم تار شد! زیرا به دلیل بی‌اخلاقی‌هایی که شد، حداقل، حفظ حرمت لباس پیامبر(ص) نشد! که مولایمان فرموده: قیمتِ مرد به لباس و ظاهر او نیست؛ قیمت، زیر زبان اوست، بگذار تا دهان باز کند، ببین چه می‌گوید، او همان قدر قیمت دارد. بی‌اخلاقی آن‌هم در حد فحاشی؟! مگر نه اینکه روزی امیرالمؤمنین(ع) شنیدند، یکی از یارانش به معاویه‌بن‌ابی‌سفیان فحاشی می‌کند، حضرت او را منع کردند، او عرض کرد: مولایم! او معاویه است، حضرت فرمودند: مهم این است که تو پیرو علی هستی و پیرو علی، از دهانش اینگونه سخنان خارج نمی‌شود. وقتی مولای ما به یک نفر از پیروانش که فحاشی می‌کند، اعتراض می‌کند و ناراحتیش را ابراز می‌دارد؛ پس زمانی‌که چند نفر به یکدیگر این‌همه ناسزا می‌گویند و صدایشان به گوش عالم می‌رسد و دستاویز کافر، منافق، ضد انقلاب، لاییک و غیره می‌شود؛ آنگاه ایشان چه حالی پیدا می‌کنند؟! مگر اینکه بگوییم ایشان و فرزند برومندش حضرت مهدی(عج) نمی‌شنوند و شاهد نیستند!!!

به‌راستی، مگر نه اینکه امام ششم(ع) فرمودند: ما را تبلیغ کنید، امر ما را زنده بدارید اما نه بر زبان‌هایتان بلکه به عمل و رفتارتان.

و به دلیل بی‌توجهی به هشدارهای الهی و قرآنی و نبوی مخصوصاً به این سخن ارزشمند رسول خدا(ص) که فرمودند: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة»؛ هر خطایی که از انسان سر زند چه از زبانش یا تفکرش یا چشم و یا گوشش، یا در کلام؛ از اعضا و جوارح ظاهری و باطنیش ریشه گرفته و دلیل همه‌ی آنها حب‌الدنیا است. وگرنه مسئولیت، باری است سنگین بر دوش؛ که آن را بر دوش مسئولان می‌گذارند. اینکه کسی با تمام قدرت و به هر قیمتی که شده، تلاش کند تا آن بار را بر دوش بکشد؛ همه‌ی اینها و خیلی چیزهای دیگر، جای تعجب و تفکرِ بسیار دارد.

مردم آمدند نه دوباره بلکه چند باره با تمام قدرت و توان.
مردم دیروز یک نفر را انتخاب نکردند بلکه انقلاب را، عزت را، شرافت را، ادامه‌ی خون شهدا را، مذهب را، وفای به عهد را انتخاب کردند؛ مردم به اینها رأی دادند.

مردم به یک نفر رأی ندادند بلکه مردم پاسخی منفی دادند به آنانی که از ابتدای انقلاب و تا امروز، زیر سایه‌ی عافیت نشسته‌اند و دغدغه‌ی زندگی شخصی خود را بر هر چیزی ترجیح داده‌اند و تمام تلاش خود را کردند تا آب به آسیاب دشمن بریزند و روزی دوباره دریوزگان را بر مسند حکومت این کشور ببینند و جشن شادی بگیرند.

به قول رهبر بزرگوار انقلاب، مهم نیست چه کسی چهار سال آینده رئیس‌جمهور شود، بلکه مهم این است که مردم هستند!

مردم رأی به یک نفر ندادند، یک اسم ننوشتند بلکه در واقع در برگه‌های خود نوشتند: بزرگواری که قرار شد چهار سال سکان هدایت کشتی کشور را به دست بگیری، می‌دانم و یقین دارم آنچه در توان داری برای آبادانی و سرافرازی کشورمان به کار خواهی گرفت.

من فقط یک سؤال دارم و جواب می‌خواهم:

آیا می‌توانید در طی دوران ریاست خود، جواب دهید به دلِ آزرده‌ی آن کشاورزی که هیچ دارویی دست‌های پینه بسته‌اش را نرم نخواهد کرد؟ زمانی که با همه‌ی خستگیش، مقابل تلویزیون نشست و گوش به مناظره‌های شما آقایان داد، آنگاه با چشمان حیرت زده با خود گفت: یعنی چه؟!

یا به دلِ سوخته‌ی آن مادر شهیدی که وضو گرفت، تسبیحش را به دست گرفت و ذکرگویان مقابل تلویزیون نشست، درحالی‌که عکس یک و یا چند شهیدش را به دیوار پشت تلویزیون نصب کرده بود؛ مناظره‌های شما را شنید، با خودش گفت: واقعاً؟!

و یا اصلاً جواب دل سوخته‌ی مرا که در صف رأی بودم، مقابلم خانمی با پسر نُه ساله‌اش بود، از من پرسید: به چه کسی رأی می‌دهید؟ قبل از اینکه پاسخی دهم، پسر بچه‌ پاسخ داد: این خانم چادر پوشیده، حتماً به فلانی رأی می‌دهد!!! و من حیران از خود پرسیدم: به چه حقی ما را اینگونه دسته‌بندی کرده‌اند؟ پس کجا رفت آیه‌ی "وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا"

می‌توان بی‌خانمان‌ها را خانه‌دار کرد؛ می‌توان شکم‌ها را سیر کرد؛ می‌توان برای ازدواج جوانان فکری کرد؛ اما آیا می‌توان به این شبهه‌ها که در اذهان مردم به وجود آمده‌است؛ که شاید تا سالها باقی بماند؛ پاسخی داد؟!

ای بزرگوار! ما آمدیم ساعت‌ها ایستادیم، انتخاب کردیم؛ به پای وطن و انقلابمان ایستادیم، شما تا کجا به پای وعده‌هایتان خواهید ایستاد؟!

 

دردنوشته‌ای از استاد، به تاریخ 30ر2ر1396 که بسیار مناسب حال این روزهای ما نیز هست.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۱۲
خادمه الزهراء

حکایت درد و بیداری

يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۵ ق.ظ

سلام، روز بخیر

امروزتان پر از عنایت حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف

نوشته‌اند خواجه‌ای بود دولتمند که زر و سیم بسیار داشت و بنده‌ی خدمتکار بیشمار. درمیان بندگانش غلامی بود؛ سیه‌چرده که پای‌بند دین بود و به راه گمراهان نمی‌رفت، نمازش ترک نمی‌شد، همه شب به نماز می‌ایستاد و تا سپیده‌دم با خدا راز و نیاز می‌کرد.

شبی خواجه به غلام گفت: امشب که برخاستی تا دوگانه به ‌درگاه یگانه بگذاری، مرا از خواب بیدار کن تا من نیز نماز کنم.

غلام نگاهی به خواجه کرد و گفت: زائو زنی را که درد دارد، چه کس از خواب بیدار می‌کند؟

خواجه پاسخ داد: خود آن درد.

آنگاه غلام گفت: ای خواجه تو را اگر دردِ نماز باشد، خود از خواب برمی‌خیزی و حاجتی نیست که من بیدارت کنم.

 

آری ای عزیز، آن را که درد دین و وطن باشد؛ امروز چه جای تشویق و ترغیب و نصیحت، خود از جای برمی‌خیزد و به راه می‌افتد.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۵
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه نگاه

يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۳ ق.ظ

 

وقتی سخن از نگاه و دیدن به میان می‌آید همه به چشم، فکر می‌کنند که وسیله‌ی دیدن است. درست هم فکر می‌کنند اما دیدن بر دو نوع است: یکی بَصَر و دیگری بصیرت.

برای بَصر، چشم سر لازم است و برای بصیرت، چشم دل؛ به‌طوری‌که امام چهارم (ع) فرمودند: خداوند برای شما چهار گوش قرار داده‌است. دو گوش در سر و دو گوش در دل؛ با آن دو گوش سر، صداهای ظاهری را می‌شنوند و با آن دو گوش دل، صداهای ماوراءالطبیعه و معنوی را. برای هر کس دو چشم در صورت قرار داده‌است و دو چشم در دل. با چشم ظاهری، اشیای مادی و ظاهری را می‌بینند و با دو چشم دل، آنچه ظاهراً نادیدنی است.

شاید بتوان گفت که مهمترین نگاه چشم دل، نگاه در آیینه‌ی نفس خود است. همه کس باید روی خود را در آیینه ببیند همین آیینه‌ی ظاهری؛ و حتی نوشته‌اند که رسول اکرم (ص) روی خود را در آب صاف نگاه می‌کرد.

اینها به این معناست که طهارت ظاهری مراعات شود و اگر انسان چیز نادرستی در ظاهر خود دید، آن را پاک و برطرف نماید.

اما نگاه به آیینه‌ی نفس، برای رفع آلودگی‌های باطنی و کسب طهارت باطن است آن‌هم آنچنان طهارتی که دل را مصداق عرش‌الرحمان کند و صفحه‌ی ضمیر انسان را آیینه‌ی حق‌نما گرداند.

جمالِ حق دیدن، فقط از راه دل است و آن وقتی است که دل از کثافات معاصی و خواطر سوء، پاک شده باشد آنگاه جامِ جهان‌نما می‌شود. برای درک این مسأله می‌توان گفت: کسی که به آیینه نگاه می‌کند، می‌داند که آیینه، بدی‌ها را پدیدار می‌کند چنانکه اگر آب صاف باشد، سرگین تَه جوی آب هم معلوم می‌شود و آنکه می‌خواهد آب بنوشد، سرگین را از تَه جویِ آب پاک می‌کند. وقتی انسان، نقص خود را در آیینه دید، آن را برطرف می‌کند و به کمال نزدیک می‌شود و در صورت دیدن نقص، به رفع نقص می‌پردازد. اگر آیینه‌ی دل، مکدر، زنگ زده و خراب شد و بلاهایی همچون حسادت و کبر او را فرا گرفت چاره‌ای جز رفع خرابی نیست.

بسیار دیده شده که بعضی با به دست آوردن چیزی به خود می‌بالند و می‌نازند و آیینه‌ی دل را مکدر می‌کنند و صد البته که همیشه پیشگیری از درمان راحت‌تر است آن‌هم درمان دردی مانند حسادت یا عُجب و خودپسندی که این روزها بازار بسیار گرمی دارد!

 

آن پیرِ واصل گفت: دوازده سال آهنگر نفس خود بودم، در کوره‌ی ریاضت می‌نهادم و به آتش مجاهده می‌تافتم و بر سِندان مذمّت می‌نهادم و پُتک ملامت بر او می‌زدم تا از نفس خویش، آیینه‌ای ساختم. پنج سال آیینه‌ی خود بودم به انواع عبادت و طاعت و مراقبت، آن آیینه را از غبار می‌زدودم. پس یک سال نظرِ اعتبار کردم در درون خویش (نگاه با کمال دقت)؛ از غرورِ عشق و خودبینی و اعتماد به طاعت و عمل خویش زنجیری دیدم. پنج سال دیگر جهد کردم تا آن زنجیر بریده گشت و اسلام تازه بیاوردم. آنگاه چون در آیینه‌ی نفس نگریستم همه‌ی خلایق، مرده دیدم، چهار تکبیر بر ایشان گفتم و به خود بازگشتم و بی‌زحمتِ خلق به مدد خداوند به خداوند رسیدم.

آری به خدا سوگند، می‌شود در یک لحظه کدورتی در نفس ایجاد کرد که با سال‌ها مجاهده و ریاضت و کوفتن بر نفس، دیگر نشود آن را کاملاً صافی کرد.

 

نوشته‌اند حضرت یوسف (ع) وقتی عزیز مصر شد، دوست و آشنا و فامیل، همگی برای دیدار او آمدند و تحفه و هدیه‌ای آوردند. یکی از دوستان که سال‌ها بود با یوسف (ع) در کاخ عزیز مصر، دوستی داشت؛ آیینه‌ای به هدیه برای جناب یوسف (ع) آورد و گفت: چیزی لایق شما پیدا نکردم. هدیه آوردن نزد شما مانند قطره به عمّان بردن است. لذا چیزی آوردم تا جمال بی‌مثال خودتان را در آن ببینید.

ای عزیز بزرگوار! دل، آیینه‌ی هستی است از این آیینه مراقبه کن تا مکدّر نشود که اگر پاک و صاف آن را حفظ کنی، درهای فتح معانی و حقایق ربّانی برایت باز خواهد شد و خداوند متعال مهمان دلت خواهد شد.

 

آیینه شو جمال پری طَلعَتان طَلَب                  جاروب کن خانه، سپس میهمان طَلَب

کسی که در همه‌ی مراحل زندگی پیوسته در یاد خدا باشد و در هیچ شرایطی و به هیچ دلیل و توجیهی از چهارچوب عبودیت خارج نشود و در حیطه‌ی بندگی خداوند متعال قدم بردارد؛ بازبینی و دقیق‌نگری بر اعمالش بیشتر شده و از حمد و ثنای حق غافل نمی‌شود. از دست‌رنج خود به اندازه‌ی نیاز ارتزاق می‌کند و بر اعمال شبانه‌روزی خود محاسبه روا می‌دارد. چون حال و کارش چنین شد، عبور از موانع و دفع تخیّلات و تصورات آمالی برایش آسان خواهد شد، آن‌وقت می‌توان گفت: "خوش به حال چنین کسی که چنین مراقبت دارد."

گفته‌اند مراقبه، دهلیز مشاهده‌ی حق است یعنی بنده با توفیقاتی که نصیبش شده از راه عبودیت و حفظ افعال در مسیر حق، مشهود و معبودش را می‌بیند و در او فانی می‌شود. اگر بنده توانست موانع را بردارد، مداوم خودنگری و بازبینی در آیینه‌ی نفس داشته باشد، صفات رذیله را شناسایی و دفع نماید و صفات ارزشمند و با فضیلت را جایگزین گرداند؛ اگر بنده تغییری این‌چنینی در خود به وجود آورد، آنگاه آوای موکلین الهی بلند شود که ببینید این عبد در معبودش فانی شده و همیشه در حضور و قرب اوست!

کلید همه‌ی اینها بندگی واقعی و اصولی است که منوط به طهارت باطن است.

 

می‌دانید که کلمه‌ی عبد مرکب از سه حرف است: ع ب د

گفته‌اند ع اشاره به علم خداوند؛ ب اشاره به بُعد و دوری از غیر حق؛  د اشاره به دُنوّ و نزدیکی به حق‌تعالی که حجابی نباشد، دارد. گفته‌اند که عبد همیشه مراقب است که از اصول بندگی خارج نشود و اصول معامله و بندگی حق به هفت چیز است:

🌷 ادای حق خداوند،

🌷حفظ حدودش،

🌷 شکر عطایش،

🌷 رضا به قضایش،

🌷 صبر بر بلایش،

🌷 تعظیم حرمتش،

🌷 و شوق به لقایش.

آری خداوند می‌فرماید: هرگاه یاد من بر بنده‌ام غالب شود، خوشی و لذت او را در ذکر خود قرار دهم؛ و چون خوشی و لذت او را در یاد خود قرار دادم، عاشق من می‌شود؛ و من نیز عاشق او می‌شوم؛ و چون عاشق یکدیگر شویم حجاب میان خود و او را برمی‌دارم و عشق خود را بر جان او چیره می‌گردانم؛ چنانچه مانند مردم دچار لهو و غفلت نمی‌شود؛ سخن اینان سخن پیامبران است؛ ایشان به راستی قهرمان و شجاع هستند.

همه‌ی اینها در گِرو یک بازبینی دقیق در نفس خود است.

موفق باشید - صلوات

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 28ر2ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۳
خادمه الزهراء