در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

گریه بر حسین علیه السلام و همنشینی با محرم

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۲ ق.ظ

سلام برمحرم، سلام بر صاحب محرم، سلام بر پرچمدار محرم، سلام بر منتقم محرم

یک برگ توت در اثر تماس با نبوغ انسان، به ابریشم تبدیل می‌شود.

یک مشت خاک در اثر تماس با نبوغ انسان، به قصر بدل می‌شود.

یک درخت سرو در اثر تماس با نبوغ انسان، دگرگون می‌شود و به شکل مسجد و معبدی درمی‌آید.

یک رشته پشم گوسفند در اثر تماس با ابتکار انسان، به صورت لباسی فاخر در می‌آید.

اگر در برگ، خاک، چوب و پشم این امکان هست که ارزش خود را از طریق انسان، صد برابر بلکه هزار برابر کنند، آیا ما نمی‌توانیم با این بدن خاکی که نام انسان را حمل می‌کند، چنین کنیم؟! به‌راستی چقدر زمان لازم است که در اثر تماس با محرم حسینی، حسینی شویم؟! مراقب باش جا نمانیم!

 

 

سید عبدالکریم کفاش، هفته‌ای یک‌ مرتبه به محضر حضرت صاحب‌الزمان (عج) مشرف می‌شد. او در «ری» و جوار سید عبدالعظیم حسنی (ع) می‌زیست. روزی حضرت مهدی (عج) از او می‌پرسد: اگر ما را نبینی چه خواهی کرد؟ می‌گوید: می‌میرم! حضرت به او فرمودند: اگر چنین نبودی، ما را نمی‌دیدی.

وقتی از او علت باز شدن راه ملاقات را پرسیدند، فرمود: یک شب، جدم پیامبر ختمی مرتبت (ص) را در عالم رؤیا دیدم، از ایشان تقاضای ملاقات با حضرت را نمودم؛ فرمودند: در شبانه‌روز، دو مرتبه برای فرزندم سیدالشهدا (ع) گریه کن. از خواب بیدار شدم و این برنامه را به مدت یک‌سال اجرا نمودم، لذا به تشرّف خدمت آن حضرت نایل آمدم.

خوشا دردی که درمانش حسین است             خوشا جانی که جانانش حسین است

بـوَد فـرمـان‌روایِ کشــور دل                    خوش آن کشور که سلطانش حسین است

در توقیع شریف از ناحیه‌ی مقدسه‌ی امام زمان (عج) رسیده‌است: «فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَبکَینَّ لَکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً»؛ هر آینه صبح و شامگاهان بر تو می‌گریم و به جای اشک، برایت خون گریه می‌کنم.

پس یکی از خصوصیات حضرت، گریه بر جدش حسین بن علی (ع) است و کسی که این عمل را انجام دهد، موجبات خشنودی آن حضرت را فراهم نموده است.

دو کلام در بابِ حضرتِ ارباب

عباس محمود عقاد (نویسنده و ادیب مصری) می‌گوید: «جنبش حسین علیه‌السلام و رفتن او از مکه به سوی کشور عراق، حرکتی نیست که با سنجش حوادث امروز و با پیش‌آمدهای روزانه معمولی به آسانی بتوان در آن قضاوت کرد؛ زیرا جنبش حسین علیه‌السلام یکی از بی‌نظیرترین جنبش‌های تاریخی است که تاکنون در زمینه دعوت‌های دینی و یا نهضت‌های سیاسی پدیدار شده است.»

توماس کارلایل، فیلسوف، ادیب و مورخ مشهور انگلیسی می‌گوید: «بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین علیه السلام و یارانش، ایمان استوار به خدا داشتند؛ و پیروزی حسین علیه السلام با وجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است!»

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ محرم سال 1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

برای خواندن کلام بزرگان درخصوص امام حسین علیه السلام به ادامه مطلب مراجعه فرمایید. ادمین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۲ ، ۰۹:۲۲
خادمه الزهراء

بسم الله الرحمن الرحیم

صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین

 

در آخرین سالى که مرحوم دُرّى در قید حیات بود، یک شب از دهه‌ی محرم، جوانى از ایشان قبل از منبر سؤال می‌کند که مراد از این شعر چیست:

مرید پیر مغانم ز من مرنج اى شیخ               چرا که وعده تو کردى و او بجا آورد

مرحوم درّى می‌گوید: جواب این سؤال را در بالاى منبر می‌دهم تا براى همه قابل استفاده باشد. ایشان بر فراز منبر، قضیه‌ی نهى آدم أبوالبشر از خوردن گندم؛ و داستان نان جوین خوردن أمیرالمؤمنین علی علیه السلام در تمام مدت عمر را بیان می‌نماید و حتى اینکه آن حضرت در تمام مدت عمر، ابداً نان گندم نخورد و از نان جوین سیر نشد!

و سپس می‌گوید: مراد شیخ در این بیت، حضرت آدم على نبینا و آله و علیه السلام است‏ که وعده‌ی نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد ولى به آن وفا نکرد.

و مراد از پیر مغان، حضرت أمیرالمؤمنین علی علیه السلام است که در تمام مدت عمر، نان گندم نخورد و وعده‌ی عدم تناول از شجره گندم را، او ادا کرده و به اتمام رسانید.

این مجموع تفسیر این بیت بود که وى بر سر منبر شرح داد و منبرش را خاتمه داد. قبل از پایان سال، مرحوم درّى فوت می‌کند؛ درست در سال بعد در دهه‌ی محرم در همان شبى که این جوان، سؤال را از مرحوم درّى می‌کند، وى را در خواب می‌بیند که مرحوم درّى به نزد او آمد و گفت:

اى جوان! تو در سال قبل در چنین شبى از من معنى این بیت را پرسیدى و من آن‏طور پاسخ گفتم اما چون بدین عالم آمده ‏ام، معنى آن، طور دیگرى براى من منکشف شده است:

مراد از شیخ، حضرت ابراهیم علیه السلام است؛ و مراد از پیر مغان، حضرت سیدالشهداء علیه السلام؛ و مراد از وعده، ذبح فرزند است؛ که حضرت ابراهیم بدان امرِ خداوند، وعده‌ی وفا داد اما حقیقت وفا را حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در کربلا به ذبح فرزندش حضرت على اکبر علیه السلام انجام داد.

فرداى آن شب، این جوان در آن مجلس معمولى همه ساله مرحوم درّى می‌آید و این خواب خود را بیان می‌کند؛ و معلوم است که با بیان این خواب چه انقلابى در مجلس روى داده است.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 18ر8ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۳۴
خادمه الزهراء

آه از چوب خیزران

يكشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۵۲ ق.ظ

سلام بر پیامبر کربلا، بانوی عشق و عقل و صبر، حضرت زینب (س)

در اردوگاه، دشمن، یکی از برادرانِ آزاده‌ی ما را زیر فشار قرار داد که او به امام خمینی (ره) توهین کند. آن دشمن کینه‌توز می‌گفت: باید به رهبرت اهانت کنی وگرنه رهایت نمی‌کنم. هرچه فشار آورد، او مقاومت کرد.

گفت: اگر از این بچه‌ها خجالت می‌کشی، من به رهبرت اهانت می‌کنم، تو فقط سرت را پایین بیاور!

هرچه آن شکنجه‌گر اهانت کرد، او سرش را بالا گرفت (سرانجام، به خشم آمد و) با کابل کشید تو صورت آن برادر. افسر بعثی که خودش آمر و ناظر بود، دلش به رحم آمد و گفت: جوان! چشمت دارد در می‌آید، سرت را بیاور پایین!

آن آزاده جواب داد: من با خدای خود عهد بسته‌ام که تا آخرین قطره‌ی خون و آخرین لحظه‌ی حیات، وفاداری‌ام را حفظ کنم.

آن افسر بعثی، این حالت را دید؛ تا اینکه روز عاشورا فرا رسید. ما روز عاشورا پابرهنه شده بودیم. آنها فهمیدند که این پابرهنگی به عنوان عزاداری برای آقا حسین بن علی (ع) است؛ و ناگهان با کابل و چوب ریختند داخل اردوگاه.

همان افسر، یک خیزران دستش گرفته بود. ما تا آن روز (چوب) خیزران ندیده بودیم. افسر بعثی، خیزران را محکم کشید تو صورتِ همان برادری که آن روز، زیر کابل، آن استقامت را نشان داده بود.

ناله‌ی آن جوان بلند شد و صدایش تمام اردوگاه را دربر گرفت. افسر بعثی یک مرتبه، متحیر ماند و گفت: تو همان کسی هستی که آن روز، زیر ضربه‌های کابل، صدایت درنیامد؟!

او هم جواب داد: آخر، امروز با خیزرانِ شما، یاد لحظه‌ای افتادم که سر نازنین آقا حسین بن علی (ع) میان تشت بود و یزید با خیزرانی که در دست داشت، به لب و دندان مبارکش می‌زد.

از خاطرات مرحوم ابوترابی، یاد مردانِ مرد به‌خیر.

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

 

شبان تیره از دود فراق دوستان نالم                  ز کج‌رفتاری و بی مهری این آسمان نالم

نمی خندد لبم از بس غم پنهان به دل دارم         بسوزد بند بند استخوانم گر عیان نالم

به روز و شب، ز هجر دوستان و فرقت یاران        چو بلبل از فراق گل، به صحن بوستان نالم

حدیث کربلا و داستان آل طاها را                    چو آرم یاد همچون نی، به صد شور و فغان نالم

ز گل کردند خالی ناکسان گلزار زهرا را              ز گلچین شکوه گویم یا ز دست باغبان نالم؟

سر سلطان دین، مهمان شد اندر خانه خولی         به حال میهمان یا از جفای میزبان نالم؟

سرش را بی گنه ببرید شمر و ساربان دستش        ز جور شمر گریم یا ز ظلم ساربان نالم؟

برای خاتمی، اهریمنی ببرید انگشتش                ز سوز دل به حال آن سلیمان زمان نالم

به طشت زر سر سبط پیمبر خواند چون قرآن        بنالم من بر آن سر، یا ز چوب خیزران نالم؟

چو ابر نوبهاری زار بهر کشته گان گریم             چو نی بر غربت آل علی در بزم جان نالم

خزان شد تا بهار عمر اکبر شبه پیغمبر               چو بلبل از غم گل، با سرشک دیدگان نالم

روان شد کاروانی از اسیران، سوی شام غم          به حال آن اسیران، چون درای کاروان نالم

شعر از ترکی شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۱ ، ۱۰:۵۲
خادمه الزهراء

دو حکایت از تشنگی و عشق

يكشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۰۲ ق.ظ

ای بی‌دست کربلا، دست دلم بگیر.

حضرت عباس (ع) کعبة الاولیا

مرحوم سید قاضی (ره) پس از سیر مدارج و معارج و التزام به سلوک و مجاهده‌ی نفس؛ و کشف بعضی از حجاب‌های نورانی، بعد از گذشت چندین سال، هنوز وحدت حضرت حق تعالی بر او تجلی ننموده بود و مرحوم قاضی به هر عملی که متوسل می‌شد، این حجاب گشوده نمی‌شد. تا هنگامی‌که ایشان از نجف به کربلا برای زیارت تشرف پیدا کرده و پس از عبور از خیابان عباسیه (خیابان شمالی صحن مطهر) و عبور از درِ صحن، در آن دالانی که میان درِ صحن و خود صحن است و نسبتاً طویل است، شخصی به ایشان می‌گوید: ابوالفضل (ع) کعبه‌ی اولیا است.

مرحوم قاضی همین‌که وارد رواق مطهر می‌شود، در وقت دخول در حرم، حال توحید به ایشان دست می‌دهد و تا ده دقیقه می‌ماند و سپس که به حرم مطهر سیدالشهدا (ع) مشرف می‌گردد، درحالی‌که دست‌های خود را به ضریح مقدس گذاشته بود، آن حال، قدری قوی‌تر دست می‌دهد و تا یک ساعت باقی می‌ماند. دیگر از آن به بعد، مرتباً و متناوباً و سپس متوالیاً حالت توحید برای ایشان بوده است.

 

هل مِن ناصر...

مرحوم آیة الله آقانجفی قوچانی در «سیاحت شرق» چنین می‌نویسد: به قدر هزار قدمی که رفتم، آفتاب از جلو روی و گرم، رمل‌ها نیز داغ، که کف پاها می‌سوخت. تشنگی بر من غلبه کرد. خود را به گروهی از‌ زوّار رساندم، سؤال کردم: آب دارید؟ گفتند: خیر.

از آنها گذشتم، دویدم به دسته‌ی دیگر خود را رساندم، آنها هم آب نداشتند. به قدر نیم فرسخ دویدم و به چند دسته‌ی زوار، خود را رسانیدم؛ آب نداشتند؛ چون منزل نزدیک؛ و سواره هم می‌رفتند، آب لازم نداشتند.

مأیوس شدم، از یک طرفِ راه، شروع کردم به دویدن، هر چه رطوبت در بدنم بود، تمام به عرق؛ و حرکت تند؛ و گرمی آفتاب، خشکید. به شدت تشنه شدم. حال، برق گنبد و سیاهی باغات کربلا در مقابل من پیدا شد. من به فکر صحرای کربلا و تنهایی سیدالشهدا (ع) و آن لشکر زیادی که دور او را گرفته بودند، افتادم. مرا گریه‌ی شدید رخ داد. برای اینکه صدای گریه‌ی مرا، زوار نشنوند، دویست قدمی از آنها دور شدم، مثل آهویی در این بیابان می‌دویدم و صدا به گریه بلند و اشک مانند باران به صورت و ریش و زمین، ریزان بود.

گاهی صدای «هَل مِن ناصِر» آن حضرت را به گوشِ خیال می‌شنیدم؛ و من هم صدای «لبیک» با گریه بلند می‌داشتم و به شدت می‌دویدم به حدی که از خود بالکل فراموش شدم. دیدم لشگر به خیمه‌های حسینی هجوم آورده، شعله‌ی آتش و دود از خیمه‌ها بلند گردید.

چشم‌ها را به سیاهی کربلا دوختم و حالات رنگارنگ آن صحرای غم‌انگیز بر من عبور می‌کرد. به خدا قسم که نمی‌فهمیدم پاها در این دویدن، به گودال می‌افتد و یا به‌روی خارها قرار می‌گیرد! یک‌دفعه از میان خیمه‌ها مثل اینکه زنها و اطفال بیرون دویدند و به صحرای جنوبی خیمه‌ها که رو به طرف نجف است، پراکنده شدند. بعضی‌ها چادر به پا پیچیده به زمین می‌خوردند؛ من هم سر از پا نشناخته تا مگر برسم و خود را فدا کنم؛ که ریشه‌ی علفی به پنجه‌ی پا، بند شد، با آن تندی که می‌دویدم، محکم به زمین خوردم. با آنکه پنجه‌ی پا مجروح شده بود، دویدم. ملتفت نشدم، شش دانگ حواسم متوجه آن صحرای هولناک بود.

در این دو فرسخ و نیم مسافت، از گریه و ناله و دویدن نایستادم تا آنکه در کوچه‌ی کربلا واقع شدم و چشمم به در و دیوار و عمارات کربلا افتاد! آن وقت به خود آمدم، از خجالت و حیای از مردم، اشک‌های خود را پاک نمودم و از دویدن ایستادم و کفش‌های بی‌پاشنه را به پا کردم و عبا را به دوش انداختم.

از حوضخانه‌ی صحن سیدالشهدا، امام حسین (ع) وضو گرفته، داخل حرم شدم و یک ساعتی زیارت نمودم. بیرون شدم، رفتم به زیارت ابوالفضل العباس (ع)؛ و از آنجا بیرون شدم؛ باز آمدم به صحن سیدالشهدا (ع).

همان‌طور در گوشه‌ای، سرپا ایستاده بودم که بعضی از رفقا را ملاقات کنم. ساعت دو به غروب بود، در آن بین، صدای ساعتی که بالای سر در صحن سیدالشهدا (ع) بود و از نمره‌ی ساعت کوچک صحن نو مشهد مقدس بود بلند شد. وقتی که خوب به صدای زیر او گوش دادم، دیدم به طور فصیح می‌گوید:

«هَل مِن ناصِر... هَل مِن ناصِر... هَل مِن ناصِر» تا ده مرتبه تمام شد. لرز و لرزه در بدن من پیدا شد، گوش را تیز کردم که از کجا، جوابی می‌رسد؟ و چشم‌ها پر از اشک شد که جوابی پیدا نشد، که یک مرتبه از صحن حضرت اباالفضل (ع) صدای ساعت بزرگ او به صورت بم و کلفت بلند گردید: «لبیک... لبیک... لبیک» تا ده مرتبه؛ آن صدا هم تمام شد. اشک‌های خود را پاک کردم، گفتم: های، بگردم وفاداریت را، باز تویی که جواب دادی! خوشحال شدم که هنوز «ناصر» هست و از خوشحالی باز اشک‌هایم روان شد.

یک مرتبه به فکر تشنگی بین راه افتادم و همان‌طور در عالم خیال با خود آمدم، آمدم؛ تا وضو گرفتم و به حرمین زیارت نموده، برگشتم تا به همین نقطه‌ای که ایستادم، دیدم در هیچ نقطه، آب نخورده‌ام، تشنه هم نیستم! حالا این از راه طبیعی به چه نحو ممکن است و من از کدام آب سیر شده‌ام [معلوم نیست]!

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 8ر7ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۱ ، ۰۹:۰۲
خادمه الزهراء

بر سر سفره توسل در ماه محرم

يكشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۴۰ ق.ظ

برای قرب به خداوند دو راه دارید:

یک: اینکه سیرتان را با امام حسین (ع) شروع کنید.

دو: اینکه ذکر مدام داشته باشید.

امشب چند دعا و توسل را از من به یادگار داشته باشید:

 

ذکر ده شب از محرم

از امشب ]هفتم محرم[ تا شب هفتم امام حسین (ع)، ١٢٨ مرتبه بگوید:

الهی بِحَقِّ الْحُسین وَ أخیهِ وَ جَدِّهِ وَ أبیهِ وَ اُمِّهِ وَ بَنیهِ وَ شِیعَتِه وَ مَوالیهِ وَ زائِرِهِ وَ سُکّانِه وَ مُجاوِرِهِ صَل علی مُحمدٍ و آل مُحمد و أخرِجنی مِنَ الْهَّمِّ الَّذی أنَا فیه وَ مِنَ الْغمِّ الَّذی أنَا فِیه بِرَحمَتِک یا أرحمَ الراحمین.

 

ذکر یک ساله

روز پنجشنبه: هزار مرتبه بگویید؛ سُبحانَ اللّه و بِحَمدِه

روز جمعه: هزار مرتبه بگویید؛ یا اللّه

روز شنبه: هزار مرتبه بگویید؛ لا اله الا اللّه

روز یکشنبه: هزار مرتبه بگویید؛ یا حَیُّ یا قَیّوم

روز دوشنبه: هزار مرتبه بگویید؛ لا حَوْل وَ لا قُوَّة الا باللّه العلیِ العَظیم

روز سه شنبه: هزار مرتبه بگویید؛ اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم

روز چهارشنبه: هزار مرتبه بگویید؛ استغفر اللّه العظیم

 

توسل به حضرت عباس (ع)

چهل شب بین نماز مغرب و عشا، یک مرتبه بگویید:

اللّهم صل علی محمد و آل محمد

سپس با دل شکسته بگو:

یا من یُجیبُ الْمُضطَر إذا دَعاه و یَکشف السّوء یا ربِ یا ربِ یا رب یا عباس بن علی بن أبی طالب اَلْاَمان اَلْاَمان اَلْاَمان أدرکنی أدرکنی أدرکنی... (ادرکنی را یک نفس تکرار کنید).

 

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 6ر7ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۱ ، ۰۸:۴۰
خادمه الزهراء

زائر هر شب ارباب

شنبه, ۳ دی ۱۴۰۱، ۰۱:۴۲ ب.ظ

ابوالحسن فارسی می‌گوید: من زیاد به زیارت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام می‌رفتم، امّا مالم کم شد و جسمم ضعیف گشت و لذا زیارت امام حسین علیه السلام را ترک کردم. در خواب رسول خدا صلی الله علیه و آله را به همراه حسنین علیهماالسلام دیدم. از کنار آنها عبور می‌کردم که امام حسین علیه السلام عرض کرد: ای رسول خدا! این مرد زیاد به زیارت من می‌آمد، امّا دیگر نمی‌آید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمودند: آیا تو زیارت حسین علیه السلام را رها کرده‌ای؟

عرض کردم: هرگز من مولای خویش را رها نمی‌کنم، لیکن ضعیف و پیر شده و مالم نیز کم شده است و لذا زیارت نمی‌روم.

آنگاه حضرت فرمودند: هر شب بر بام خانه‌ات برو و با انگشت اشاره به سوی قبر حسین بن علی علیه السلام اشاره کن و بگو:

السَّلَامُ عَلَیکَ یَا صَاحِبَ‏ الدَّمعَةِ السَّاکِبَةِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمُصِیبَةِ الرَّاتِبَةِ، لَقَدْ أَصبَحَ کِتَابُ اللَّهِ فِیکَ مَهْجُوراً وَ رَسُولُ اللَّهِ فِیکَ مَحْزُوناً وَ عَلَیکَ السَّلَامُ وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.

السَّلَامُ عَلَى أَنصَارِ اللَّهِ وَ خُلَفَائِهِ، السَّلَامُ عَلَى أُمَنَاءِ اللَّهِ وَ أَحِبَّائِهِ، السَّلَامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِکمَةِ اللَّهِ وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَ حَمَلَةِ کِتَابِ اللَّهِ وَ أَوْصِیَاءِ نَبِیِّ اللَّهِ وَ ذُرِّیَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه

 

پس آنچه می‌خواهی درخواست کن، همانا زیارت تو از نزدیک و دور قبول می‌شود.

بحارالانوار: ج۹۸، ص۳۷۵

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۰۱ ، ۱۳:۴۲
خادمه الزهراء

میلاد حضرت زینب سلام الله علیها مبارک

چهارشنبه, ۹ آذر ۱۴۰۱، ۰۸:۴۴ ق.ظ

زینب ای روح خدایی جلوات              برجمال تو، سلام و صلوات

ما به نام تو تبرک جوییم                  مدحت از منطق عصمت گوییم

رازهای صمدیت با توست                 افتخار ابدیت با توست

ای جگر گوشه زهرا زینب                 دومین عصمت کبری زینب

ای گرامی به امامت عهدی               میکند عمه خطابت مهدی

 

 

او که قامتی بلند و به چهره ی نورانیش هزار ماه و خورشید مستمند بوده اند و مقامات و سکینه و وقارش به خدیجه، و عصمت و حیایش به فاطمه زهرا، و فصاحت بلاغت و تکلّمش به علی مرتضی، حلم و بردباریش به حسن مجتبی، شجاعت نیروی قلبی اش را به سیدالشهدا صلوات الله علیهم همانند شمرده‌اند و رسول خدا او را به خدیجه کبری همانند فرموده است.

تولدش مبارک بادheart

 سلام بر ایشان که در مراسم عبادت و اطاعت خداوند به مقامی نایل گردید که نزدیک به رتبه امامت است که هیچ زنی از زنهای روزگار پس از صدیقه طاهره سلام الله علیها به بلاغت و تقوی و فصاحت و زهد و شجاعت و قداست و بردباری و عقل و علم و فهم و ادراک و فراست و عصمت و عفت و مناعت طبع و عبادت و قناعت و امانت و صیانت و دیانت و استطاعت و طاقت و عرفان و ایمان و لیاقت و توحید و معرفت او نرسید و نخواهد رسید و همۀ اینها بود که در عظیم ترین واقعه تاریخ بشریت او را شریکة الحسین لقب داد.

توسل به حضرت زینب

بیایید امشب دست به حریم دامنش بزنیم و ولیمه ای طلب کنیم با 69 صلوات به روح ملکوتیش و 69 تومن صدقه برایش.

توضیح ادمین: مراد از 69 تومن صدقه، یعنی صدقه‌ای که عدد آن 69 است و پایه پولی آن می‌تواند بنا به وُسع شما تعیین شود. مثلاً 69 هزار تومان، یا 69 تا صد تومانی که می شود شش هزار و نهصد تومان، یا 69 دلار و امثالهم...

روز پرستار هم مبارک

روز پرستار بر همه پرستاران مبارک باد چه آنان که رسماً پرستار بیماران هستند وچه آنان که غیر رسمی آرام و بی صدا از بیماران خود پرستاری می‌کنند.

لطفاً خستگی‌تان را با کلمات شیرین رسول خدا(ص) از تن در کنید که فرمودند:

هر کس یک شبانه روز از بیماری مراقبت کند خدا او را با ابراهیم خلیل علیه‌السلام  محشور می‌کند آنگاه از صراط هم چون برق جهنده تابان بگذرد.

و فرمودند: هرکس به بیماری غذایی دهد که بدان رغبت دارد خدا از میوه های بهشتی به او می خوراند.

الهی سلامت باشید

 

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۰۱ ، ۰۸:۴۴
خادمه الزهراء

 

کسی که عقلش را کمی به‌کار بیندازد، از تکیه‌گاههای ناپایدار می‌گذرد و به پایدارترین و استوارترین تکیه‌گاه پناه می‌برد یعنی خداوند.

بیداردلی عارف، پیاده به سوی بیت‌الله الحرام در حرکت بود، شترسواری که دل به‌دنیا و مال و منال داشت به او گفت کجا؟

جواب داد: بیت‌الله الحرام، گفت: پیاده و بی‌توشه؟ گفت: خیر،

هرگاه مصیبتی رسید، بر مرکب صبر می‌نشینم؛

و چون نعمتی بر من آید، بر مرکب شکر قرار گیرم؛

و هرگاه قضای الهی در رسد، بر مرکب رضا برآیم؛

و چون هوی و هوسی در نفس پدید آید، می‌دانم که باقی مانده، کمتر از گذشته است؛

و دنبال هوی و هوس رفتن صرف ندارد و معامله‌ی خسارت باری است.

شترسوار گفت: ای بینای راه و سالک آگاه! تو سواره‌ای و من پیاده.

به‌راستی، مرکب ما تا رسیدن به مقصود کدام است؟!

 

گفتم ز دعای من شب خیز حذر کن               گفتا برو اظهار ورع جای دگر کن

گفتم که قدم در ره عشق تو نَهَم گفت            بگذار ولیکن قدم خویش ز سر کن

گفتم نظری بر رخ زیبای تو خواهم                گفتا برو از هر دو جهان قطع نظر کن

گفتم که دلم، گفت سراغ ره ما گیر                گفتم که سرم، گفت به فتراک نظر کن

گفتم چه کنم ره به سر کوی تو یابم              گفتا که برو خانه دل زیر و زبر کن

گفتم که ز غم ناله کنم گفت بپرهیز               گفتم ز ستم شکوه کنم گفت حذر کن

گفتم که «صفائی» هوس وصل تو دارد          گفتا ز سر خود هوس خام بدر کن

شاعر: ملا احمد نراقی

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۱ ، ۱۱:۴۴
خادمه الزهراء

سوال: مگر امام حسین، علیه السلام، معصوم نبودند و نمی‌دانستند که اگر ]به کربلا و جنگ یزید[ بروند، کشته می‌شوند؟

پاسخ:

مگر نخوانده‌اید که پیامبر فرمودند: اگر یک مسلمان، فریاد دادرسی برآوَرَد و کسی بشنود و به دادش نرسد، مسلمان نیست؟ هجده هزار نامه با هجده هزار امضاء برای امام حسین آمد که ما مستأصل هستیم.

ادامه پاسخ و شرح سخنرانی دوم محرم، 13 مهرماه 1395 در ادامه مطلب...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۱ ، ۱۰:۳۲
خادمه الزهراء

ماه محرم و شور کائنات

چهارشنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۵ ق.ظ

با آمدن ماه محرم، دو شور در کائنات ایجاد می‌شود:
یک شور در قلب مومنین و مومنات
یک شور در دل مخالفان امام حسین، علیه السلام.

 

اثر شوری که در قلوب مومنین و مومنات ایجاد می‌شود:
1- آنها را به حرکت وامی‌دارد، تا در مسیر حسین علیه السلام، حرکت کنند و به جایی برسند. همت آنها با این شور، بالا می‌رود.

2- عده‌ای این شور را طوری خرج می‌کنند که به پیشگاه امام حسین، علیه السلام، مقبول واقع شوند.

3- این شور در عده‌ای باعث می‌شود دستشان را به توسل به دامان اهل بیت، علیهم السلام، محکم کنند.

 

سه چیز ملاک است که امام حسین، علیه السلام، ما را قبول کنند:
1- اخلاص: سر این سفره که آمدی، باید خالصانه بیایی.
2- اجتهاد: یعنی توانمندی، جهد و جدّ داشتن.
3- اخلاق: تحمل و خوشرویی، خوش اخلاقی، مواسات، صبر، حلم، صدق و استمرار، همه جزئی از اخلاق است.

شرح سخنرانی اول محرم، 12 مهرماه 1395 در ادامه مطلب...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۱ ، ۱۰:۰۵
خادمه الزهراء