بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه واقعبینی
بهار است، فصل گلهای متنوع، زیبا و چشم نوازی که روح انسان را نوازش میکنند و همهی سلولهای وجود آدمی را در مقابل این همه جلوه که ذرهای از جلوات نامتناهی ربالعالمین است، به سجده وکرنش میاندازند. واقعاً بهار را جز به بهار به چه میشود تشبیه کرد؟ و این همه زیبایی را چگونه میشود تعریف کرد جز اینکه بگوییم: «إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ، یُحِبُّ الْجَمَال»؟ آری، چون خداوند خود، زیباست، زیبایی را و زیبا آفرینی را دوست دارد. اگر ما دیدِ زیبابین داشته باشیم در هر چیزی، حتی کمی زیبایی خواهیم دید.
نوشتهاند: عیسی مسیح (ع)، با گروهی از راهی میرفتند، سگی مرده دیدند که گوشهای افتادهبود. یکی گفت: عجب سگ بد بویی! دیگری گفت: عجب سگ زشتی! هر کدام چیزی از زشتی سگ گفتند، حضرت مسیح فرمودند: عجب دندانهای خوب و زیبایی داشته! آری، اگر دید الهی داشته باشیم، حتی در سگی متعفن، نقطهی زیبایی پیدا خواهیم کرد، چه رسد به طبیعت بهاری!
اما از قدیم گفتهاند: گل بی خار وجود ندارد!
البته این یک ضرب المثل است وگرنه، بسیاری از گلها، خار ندارند، مانند گل نرگس، یاس، بنفشه، سنبل و ... این مَثل برای ما پیامی دارد که: باید خوبی و بدی را با هم ببینید؛ همانطور که گل را با خارش باید ببینید. برخی افراد فقط گل را میبینند و برخی فقط خار را؛ درحالیکه هر دو با هم و در کنار هم هستند. این همراهی به ما میآموزد که نگاه به اطراف عالم و آدم باید نگاهی منصفانه و عارفانه باشد.
منصفانه یعنی اگر خار دیدی گل را هم در کنارش ببینی.
عارفانه یعنی اول گل دیدن و سپس در سایهی گل، به خار توجه کردن.
به قول حافظ: پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد
از آنجا که عارف حقیقی، عالم و آدم را از خدای واحد میبیند و او را به حکمت و زیبایی میشناسد، همه چیز را زیبا میبیند و در نتیجه به شکوه، گلایه، اعتراض و بدگویی علیه خدا و نظام خلقت او نمیپردازد، لذا از روحی صبور، شاد و تسلیم در برابر ارادهی الهی برخوردار است.
که برای درک این مقام، باید به معرفت و دید زینبی رسید! اگر توانستی از چشم زینب کبری (س) به هستی نگاه کنی، همه چیز حتی اسارت هم زیبا خواهد شد!
نگاهِ بانو، نگاهی عارفانه و عاشقانه است. اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
اما گل را با خار دیدن، یعنی نگاهی درست به زندگی داشتن و از وارونه نگریستن که آفت این عصر میباشد، پرهیز کردن. نگاه درست به زندگی؛ به انسان، توکل، کنار آمدن با سختیها، عدالتمحوری، صبر و ظلم نکردن به دیگران را میآموزد. و موجب یک تحول اساسی در عقل و اندیشهی انسان خواهد شد. که احساس آدمی از همین جا شروع خواهد شد یعنی درست دیدن و زیبا نگریستن.
و نکتهی دیگر در مورد گل با خار این است که یاد بگیریم که خار، اشاره به آزمایشها، بلایا و سختیهای زندگی دارد که در زندگی برای هر کسی خواهد بود.
حضرت علی علیهالسلام فرمودند: دنیا خانهای است به بلا و سختی پیچیده؛ و به فریب و کلک شناخته شده؛ احوالش دوام ندارد؛ و کسی از بلاها و مصائب آن در امان نیست. و این قانون الهی است که انبیا و اولیا هم مستثنی نیستند.
آری، اگر طبیعت، بهارِ دلانگیز و سرسبز و پر گل و ریحان و نشاط و شادی دارد، حتماً خزان پاییز و سردی زمستان را هم در پیش رو دارد.
آدمی هم همین طور است. اما باید توجه داشت که هر سختی و بلا و خاری که در مسیر زندگی ما قرار میگیرد، دو چهره دارد: یکی چهرهی جمال و دیگری چهرهی جلال.
چهرهی جلالِ هر سختی، آن بُعدی است که انسان را میگزد، دردآور و فشارآور است.
اما چهرهی جمال، نوعاً بر انسان پوشیده است و آن، زاویهای است که خداوند در لوای آن بلا، خیر، رحمت، رشد، کمال، بهشت و لقای خود را قرار داده است. باید آن بُعد از بلا که رحمت الهی را در پی دارد، دید تا به مغز و باطن همهی خوبیها و زیباییها رسید.
قدر این خارها را بدانیم که گل بیخار وجود ندارد!
زیبا گفته مولوی:
ای جفای تو ز راحت خوبتر و انتقام تو ز جان محبوبتر
نار تو این است نورت چُون بود؟ ماتم این تا خود که سُورت چون بود؟
از حلاوتها که دارد جور تو وز لطافت کس نیابد غُور تو
عاشقم بر قهر و بر لطفش بهجدّ ای عجب من عاشق این هر دو ضدّ
التماس دعا ی خیر - الّلهم عجّل لِولیک الفرج
منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور باد.