در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

دعاها، مناجاتها، سخنرانی‌ها و مطالب ارزشمندی که از استـادمان مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) به یادگار مانده است در این دفتر، ثبت و ضبط می‌شود ان‌شاءالله. این وبلاگ در دست تکمیل و به روزرسانی است.

در حدیـقه‌ی سـبـز دعـا

استاد ارجمند، مرحومه حاجیه خانم اکبری (ح.عاشوری) از بزرگترین مبلغان و سخنرانان مذهبی تهران و کرج بودند که در دی ماه 1400 به سوی معبود خود شتافتند.
مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها، دعاها و زیاراتی که ایشان معرفی کرده‌اند در کانال تلگرامی اطلاع رسانی این بانوی مکرمه موجود است.
برآن شدیم تا با انتقال و ثبت و ضبط این مطالب در وبلاگ، امکان دسترسی بهتر به این گوهرهای ارزشمند به یادگار مانده از ایشان را مهیا سازیم.
باشد که ما را از دعای خیر خود بهره‌مند و روح حاجیه خانم اکبری را با ذکر صلوات و یا قرائت فاتحه بنوازید.

***
حَدیقه به معنایِ باغ است و نامی که والدین خوش ذوق، بر استاد گرانقدر ما گذاشتند که الحق وجود نازنینش باغی بود سرسبز از دعا و صلوات و توسل. الهی که در جنّات و باغهای بهشتی در کنار سفره بابرکت اهل بیت، علیهم السلام، روزی‌خوار و محشور باشند.

***
ذکر یادگاری استاد:
الهی به درگاهت هزاران بار تکبیر و تهلیل و تحمید و تسبیح و تقدیس
عرضه می‌دارم که یک روز دیگر زنده هستم و تو تنها خالق و معبود و اِله من هستی و در سلطانیت مطلق بی شریکِ تو، بندگی و زندگی می‌کنم.

***
- نشانی سایت استاد: https://shamsotalea.com

- نشانی کانال سروش و تلگرام:
zaynab_ir

- نشانی صفحه اینستاگرام: name_be_madaram

- نشانی مزار استاد: کرج، آرامستان بهشت سکینه (اتوبان کرج-قزوین، بعد از پل حصارک و کمالشهر)، قطعه 31، آلاچیق 706

طبقه بندی موضوعی

۱۰۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلام بزرگان» ثبت شده است

درود بر منتظران مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف، او که چشم دردمندان عالم به‌راهش دوخته شده است. در پی مطالب هفته‌های قبل در باب امام زمان (عج)، این هفته در لابلای آیات قرآن به‌دنبالش می‌گردیم.

مهدی (عج) در قرآن

بدیهی است جایی‌که تورات و انجیل و سایر کتب آسمانی، صراحت در نجات انسانها در آخرالزمان دارند، باورکردنی نیست که قرآن ما، درباره‌ی قرآنِ ناطق؛ امام زمان (عج) که احیاکننده‌ی قرآنِ صامت است، چیزی نگفته باشد.

ملاحظه کنید، قرآن، رسول اکرم (ص) را مخاطب ساخته، می‌فرماید: «کتابی را که بر تو نازل کردیم، بیانگر همه چیز است.»

خوشبختانه ده‌ها آیه درباره‌ی ظهور و غلبه‌ی دین اسلام بر تمامی ادیان؛ و حکومت صالحان؛ و نابودی ستمگران جهان؛ و تشکیل حکومت واحد جهانی و ... در قرآن است که ما از باب نمونه، متوسلاً به خمسه‌ی طیبه، پنج آیه را نقل می‌کنیم و علاقمندان به مطالعه بیشتر را به کتب دیگر از جمله بحارالانوار ارجاع می‌دهیم.

 

1️ اولین آیه؛ سوره‌ی هود آیه 86:

«بَقِیَّةُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»
ذخیره‌ی الهی برای شما (از هرچیز و هرکس) بهتر است اگر مؤمن باشید.

از امام صادق (ع) پرسیدند: آیا می‌توانیم قائم (ع) را هنگام درود فرستادن و سلام کردن، به‌عنوان «یا امیرالمؤمنین» خطاب کنیم؟حضرت فرمودند: خیر، این اسمی است که خداوند به «امیرالمؤمنین علی (ع)» داده و هرگز کسی جز او را نمی‌توان به این نام، نامید و هرکس به این نام نامیده شود، کافر است. گفتند: پس به‌هنگام سلام دادن او را با چه نامی بخوانیم؟! حضرت فرمودند: بگویید «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ الله»، سپس امام (ع) آیه‌ی فوق را تلاوت فرمود.

از اینکه بقیة الله از اسامی و القاب مخصوص مهدی (عج) است، در کتب روایی ما مؤیدات فراوانی است و روشن‌ترین آنها روایت زیر از امام باقر (ع) است؛ این روایت را حضرت، حدود یک قرن پیش از ولادت امام زمان (عج) بیان داشته و فرمودند: امام زمان (عج) در اولین سخنرانی خود در مکه معظمه پس از تلاوت این آیه می‌فرماید: «أنا بَقِیَّةَ الله فِی أرضِه».

این حدیث پیشگویی‌های دیگری هم دارد که پاره‌ای از آنها واقع شده و پاره‌ای دیگر در آینده واقع خواهد شد.

علامات ظهور و سخنرانی امام در کعبه:

امام باقر (ع) فرمودند: قائم ما با ترس و وحشتی که هنگام ظهور در دل دشمنان می‌افتد، تأیید و به‌یاری پروردگار عالم، تقویت می‌شود؛ زمین زیر پایش چون طوماری پیچیده شود، تمام گنجها به برکت او ظاهر می‌شوند، شرق و غرب عالم زیر چتر حکومت او قرار می‌گیرد؛ خدای بزرگ، دینش را به‌وسیله‌ی او بر تمام ادیان پیروز می‌کند اگرچه برای مشرکان ناخوشایند باشد! در پهنه‌ی گیتی، ویرانه‌ای نماند جز اینکه به‌برکت وجود او آباد می‌شود؛ و عیسی بن مریم (ع) از آسمان فرود آمده، در پشت مهدی روحی‌فداه نماز می‌خواند.

راوی می‌گوید: به حضرت عرض کردم، ای فرزند رسول خدا! قائم شما کی ظهور می‌فرماید؟

حضرت فرمود: هنگامی‌که مردان شبیه زنان شوند؛ و زنان نیز شبیه مردان شوند! مردان به مردان اکتفا کنند و همچنین زنان به زنان! زنان سوار بر زین‌ها شوند! شهادات دروغ پذیرفته شود؛ شهادات افراد عاقل مردود شود! خونریزی (آدم‌کشی) سبک شمرده شود! روابط نامشروع (زنا) رایج شود! رباخواری رواج پیدا کند! اشرار را از ترس زبانشان احترام کنند! سفیانی از سرزمین شام خروج کند؛ و یمانی از شهر یمن قیام کند! لشگر سفیانی در سرزمین «بیداء» فرو روند! و کشته شدن جوانی از آل محمد (ص) مابین رکن و مقام (در کعبه)؛ نام این مقتول محمدبن حسن نفس زکیه است! منادی آسمانی خواهد گفت که حق با قائم و شیعیان اوست!

در چنین شرایطی قائم ما ظهور می‌فرمایند. قائم هنگام خروج، پشتش را به دیوار کعبه می‌کند و 313 نفر مرد، اطراف آن حضرت جمع می‌شوند؛ و اولین سخنی که بیان می‌فرماید این آیه است « بَقِیَّةُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛ و بعد می‌فرماید: منم بقیة الله و خلیفه و حجت خدا در زمین برای شما. سلام نمی‌کند بر او سلام کننده‌ای جز اینکه می‌گوید: سلام بر تو ای بقیة الله در زمین.

حضرت، پس از فراهم شدن ده هزار مرد (جنگی) از مکه خارج می‌شود، در روی زمین بتی نمی‌ماند جز اینکه طعمه‌ی حریق خواهد شد. اما این روز تاریخی و افتخارآفرین پس از یک غیبت طولانی است تا روشن شود چه کسی مؤمن به غیب و فرمانبردار و مطیع خداوند متعال است.

2️ دومین آیه؛ سوره‌ی نور آیه 55:

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ۚ وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»
«خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که آنها را قطعاً خلیفه‌ی روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، آنچنانکه تنها مرا می‌پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت و کسانی که بعد از آن کافر شوند، فاسقند.»

از مجموع آیه چنین برمی‌آید که خداوند بر گروهی از مسلمانان که دارای این دو صفت هستند؛ ایمان؛ و عمل صالح، سه نوید داده است:

الف) استخلاف و حکومت روی زمین.

ب) نشر آیین حق به‌طور اساسی و ریشه‌دار در همه‌جا (با استفاده از واژه تمکین.)

ج) از میان رفتن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و ناامنی.

نتیجه‌ی این امور، آن خواهد شد که با نهایت آزادی، خدا را بپرستند؛ و فرمان‌های او را گردن نهند؛ و هیچ شریک و شبیهی برای او قایل نشوند؛ و توحید خالص را در همه‌جا بگسترانند.

بسیاری از تفاسیر شیعه از امام سجاد (ع) نقل کرده‌اند که، آن حضرت در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: آنها به‌خدا سوگند، شیعیان ما هستند، خداوند این کار را برای آنها به‌دست مردی از ما انجام می‌دهد که مهدیِ این امت است و هم اوست که پیامبر(ص) در حق وی فرموده: «اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن یک روز را آنقدر طولانی می‌کند تا مردی از دودمان من که نامش هم‌نام من است، حاکم بر زمین شود و صفحه‌ی زمین را پر از عدل و داد کند، آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد.»

3️ سومین آیه؛ سوره‌ی توبه آیه‌ی 33:

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»

«او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه‌ی آیین‌ها غالب گرداند هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.»

منظور از هدایت، دلایل روشن و براهین آشکاری است که در آیین اسلام وجود دارد و منظور از دین حق، همین آیینی است که اصول و فروع و تاریخ و مدارک و اسناد آن نیز، حق است. بدون شک آیینی که محتوا و دلایل و مدارک آن حق باشد، سرانجام باید بر همه‌ی آیین‌ها پیروز گردد.

غلبه قدرت، غلبه منطقی:

در اینکه اسلام چگونه بر همه‌ی ادیان پیروز می‌گردد؛ و این پیروزی به چه شکل خواهد بود؛ در میان مفسران گفتگو است؛ بعضی این پیروزی را تنها، پیروزی منطقی و استدلالی دانسته و گفته‌اند که این پیروزی، حاصل شده است زیرا اسلام از نظر منطق و استدلال قابل مقایسه با آیین‌های موجود نیست؛ اما با توجه به‌موارد استعمال ماده (اظهار) در آیات (20 سوره کهف) و (33 سوره توبه) که «یَظْهَرُوا» در آنها به‌معنی چیره و غالب شدن آمده، به‌خوبی آشکار می‌شود که: مراد از «لِیُظْهِرَهُ» در آیه‌ی شریفه، همان غلبه عملی و عینی است. به‌هرحال صحیح‌تر اینست که پیروزی و غلبه‌ی فوق را غلبه‌ی همه جانبه بدانیم زیرا: با مفهوم آیه که از هر نظر مطلق است نیز سازگارتر می‌باشد یعنی روزی فرا می‌رسد که اسلام هم از نظر منطق و استدلال و هم از نظر نفوذ ظاهری و حکومت بر تمام ادیان جهان پیروز خواهد شد و همه را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد.

قرآن و قیام مهدی (عج):

آیه‌ی فوق که عیناً و با همین الفاظ در سوره‌ی صف نیز آمده و با تفاوت مختصری در سوره‌ی فتح تکرار شده، خبر از واقعه‌ی مهمی می‌دهد که اهمیتش موجب این تکرار شده است. خبر از جهانی شدن اسلام و عالم‌گیر گشتن این آیین می‌دهد. مفهوم آیه، پیروزی همه جانبه اسلام بر همه‌ی ادیان جهان است و معنی این سخن آنست که سرانجام اسلام، همه‌ی کره‌ی زمین را فرا خواهد گرفت و بر همه‌ی جهان پیروز خواهد گشت. شک نیست که در حال حاضر این موضوع تحقق نیافته ولی می‌دانیم که این وعده‌ی حتمی خداوند تدریجاً در حال تحقق است.

سرعت پیشرفت اسلام در جهان و به‌رسمیت شناخته شدن این آیین، در کشورهای مختلف اروپایی و نفوذ سریع آن در امریکا و آفریقا؛ اسلام آوردن بسیاری از دانشمندان و مانند اینها، همگی نشان می‌دهد که اسلام روبه‌سوی عالم‌گیر شدن پیش می‌رود ولی طبق روایات مختلفی که در منابع اسلامی وارد شده، تکامل این برنامه، هنگامی خواهد بود که مهدی (عج) ظهور کند و به برنامه‌ی جهانی شدن، تحقق بخشد.

مرحوم طبرسی در مجمع البیان از امام باقر (ع) در تفسیر این آیه می‌نویسد: وعده‌ای که در این آیه است، به‌هنگام ظهور مهدی از آل محمد صورت می‌پذیرد، در آن روز هیچکس در روی زمین نخواهد بود مگر اینکه اقرار به حقانیت محمد (ص) می‌کند.

اینک برای اینکه کاملاً روشن شود مراد از (لیظهره علی الدین کله) علاوه بر پیروزی منطق؛ مسئله، مسئله‌ی قدرت نظامی و سیطره‌ی حکومتی است، به دو حدیث زیر از امام صادق (ع) در این‌باره توجه فرمایید:

حدیث اول:

مفضل به امام صادق (ع) می‌گوید: اینکه در قرآن است که خدا، رسولش را فرستاد تا بر تمام ادیان پیروز شود؛ رسول اکرم (ص) که بر تمام ادیان پیروز نشده است؟! حضرت فرمود: ای مفضل! اگر پیغمبر (ص) پس از بعثتش بر تمام ادیان غالب شده بود؛ دیگر مجوسی و نصرانی و یهودی و صابئی و تفرقه و اختلاف و شک و اختلاف و شک و شرک و بت‌پرستی و اوثان و لات و عزّی و پرستش آفتاب و ماه و ستارگان و آتش و سنگی نبود!!

پس اینکه فرمود (لیظهره علی الدین کله) تأویلش امروز است، این مهدی (ع) و این‌هم رجعت و این همانست که خدا می‌فرماید: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ»؛ بی‌دینان را بکشید تا دیگر فتنه‌ای نباشد و تمام دین از آنِ خدا باشد.

حدیث دوم:

ابی بصیر می‌گوید که امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمودند: به خدا سوگند! هنوز محتوای این آیه تحقق نیافته و تأویلش ظاهر نگشته و تنها زمانی تحقق پیدا می‌کند که قائم خروج کند؛ هنگامیکه او قیام کند، کافر یا مشرکی نماند جز اینکه از ظهور امام ناراضی است اما اینان اگر در دل سنگی هم پنهان شوند (در امان نبوده) آن سنگ (فریاد می‌زند) و می‌گوید: ای مؤمن! در درونم کافری (پنهان است) مرا بشکن و او را به قتل برسان!

در پایان برای اینکه حقیقت حکومت مهدی (عج) و قدرت و نفوذ هیئت حاکمه آن روز در صفحه گیتی کاملاً روشن شود به چهارمین آیه توجه فرمایید:

4️ چهارمین آیه؛ سوره‌ی آل عمران آیه 83:

«أَفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ»

«آیا تنها آیینی غیر از آیین خدا می‌طلبند؟ (آیین او همین اسلام است) تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمینند خواه و ناخواه، مطیع خدایند و به‌سوی او باز می‌گردند.»

رفاعه فرزند موسی می‌گوید، شنیدم که امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمود: هنگامی‌که قائم (ع) به‌پا خیزد، هیچ سرزمینی باقی نماند جز اینکه فریاد و گواهی بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبرِ آخرین از آن بلند می‌شود.

حضرت امام موسی کاظم (ع) در شأن نزول آیه می‌فرماید: این آیه درباره‌ی قائم نازل شده است چون ظهور کند، بر یهود و نصاری و صابئین و زنادقه و اهل ارتداد و کفار در شرق و غرب عالم، اسلام را عرضه می‌کند. هرکه از روی علاقه و میل، اسلام را بپذیرد، او را به نماز و زکات و دیگر فرایض اسلام فرمان می‌دهد؛ و هرکس نپذیرد، گردنش را می‌زند تا در شرق و غرب عالم جز معتقدین به خدا کسی نماند! راوی می‌گوید، گفتم: فدایت شوم، غیرِ موحدین، بیش از اینهاست! حضرت فرمود: اراده‌ی خدا، اقلیت را افزایش داده و اکثریت را کاهش می‌دهد!

نکته‌ها:

🌷 الف) استماع ندای توحید در هر صبح و شام از سراسر عالم.

🌷 ب) تسلیم صاحبان ادیان در برابر حکومت.

🌷 ج) سلامت در سایه‌ی اسلام.

🌷 د) مرگ برای سرکشان و کافران.

🌷 ه) نفوذ حکومت در شرق و غرب عالم یعنی حکومت واحد جهانی.

نتیجه: با پیوند آیه سوم به چهارم به مصداق «اَلقُرآنُ یُفَسِّرُ بَعضُهُ بَعضاً»، دیگر شبهه‌ای نمی‌ماند که مراد از (لیظهره علی الدین کله) نفوذ و سیطره‌ی نظامی و قدرت حکومتی است، نه منطق و استدلالِ فقط، که بعضی تصور کرده‌اند.

5️ پنجمین آیه؛ سوره‌ی قصص آیات 5 و 6:

«وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ*وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا کَانُوا یَحْذَرُونَ»

«ما اراده کرده‌ایم بر آنهایی که در روی زمین به ضعف و زبونی کشیده شده‌اند، منت نهاده، آنها را پیشوایان و وارثان قرار دهیم؛ و برای آنها در زمین امکانات فراهم کرده، به فرعون و هامانِ سپاهیان آنها نشان دهیم آنچه را که از آن می‌ترسیدند.»

نکته‌ها:

در این دو آیه خداوند پرده از روی اراده و مشیت خود در مورد مستضعفان برداشته و پنج امر را در این زمینه بیان می‌کند که باهم پیوند و ارتباط نزدیک دارند:

الف) نخست اینکه ما می‌خواهیم آنها را مشمول نعمت‌های خود کنیم. (و نرید ان نمنّ...)

ب) دیگر اینکه ما می‌خواهیم آنها را پیشوایان نماییم. (نجعلهم ائمه...)

ج) سوم اینکه ما می‌خواهیم آنها را وارثان حکومت جباران قرار دهیم. (نجعلهم الوارثین...)

د) ما حکومت قوی و پابرجا به آنها می‌دهیم. (و نمکن لهم فی الارض...)

ه) و پنجم اینکه آنچه را دشمنانشان از آن بیم داشتند و تمام نیروهای خود را برضد آن بسیج کرده بودند، به آنها نشان دهیم. (و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم...)

حکومت جهانی مستضعفان:

در این آیات پس از نکات آورده شده، آنچه مورد دقت و تأمل است این است که؛ آیات آورده شده، هرگز سخن از یک برنامه‌ی موضعی و خصوصی مربوط به بنی اسرائیل نمی‌گوید بلکه بیانگر یک قانون کلی است برای همه اعصار و قرون؛ و همه‌ی اقوام و جمعیت‌ها.

این بشارتی است برای همه‌ی انسانهای آزاده و خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ظلم و جور. نمونه‌ای از تحقق این مشیت الهی، حکومت بنی اسرائیل و زوال حکومت فرعونیان بود و نمونه‌ی کاملترش، حکومت پیامبر اسلام (ص) و یارانش بعد از ظهور اسلام بود. حکومت پابرهنه‌ها و تهی‌دستان باایمان و مظلومان پاکدل که پیوسته از سوی فراعنه‌ی زمان خود مورد تحقیر و استهزاء بودند و تحت فشار و ظلم و ستم قرار داشتند. سرانجام خداوند به‌دست همین گروه، دروازه‌ی قصرهای کسراها و قیصرها را گشود و آنها را از تخت قدرت خود به‌زیر آورد و بینی مستکبران را به‌خاک مالید. نمونه‌ی گسترده‌تر آن، ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره‌ی زمین به‌وسیله‌ی حضرت مهدی (عج) است.

این آیات از جمله آیاتی است که به‌روشنی، بشارت ظهور چنین حکومتی را می‌دهد لذا در روایات اسلامی می‌خوانیم که ائمه (ع) در تفسیر این آیه، اشاره به این ظهور بزرگ کرده‌اند.

حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می‌فرماید: دنیا پس از چموشی و سرکشی همچون شتری که از دادن شیر به دوشنده‌اش، خودداری می‌کند و برای بچه‌اش نگه می‌دارد؛ به ما روی می‌آورد... سپس آیه‌ی شریفه «و نُریدُ اَن نَمُنَّ...» را تلاوت فرمود.

و در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار (ع) می‌خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: این گروه، آل محمد (ص) هستند، خداوند مهدی آنها را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می‌شود، برمی‌انگیزد و به آنها عزت می‌دهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار می‌کند.

و همچنین در حدیثی از امام سجاد (ع) می‌خوانیم: سوگند به کسی که محمد (ص) را به‌حق، بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده قرارداد؛ نیکان از ما اهل البیت و پیروان آنها به‌منزله‌ی موسی و پیروان او هستند؛ و دشمنان ما و پیروان آنها به‌منزله‌ی فرعون و پیروان او می‌باشند. (سرانجام ما پیروز می‌شویم و آنها نابود می‌شوند و حکومت حق و عدالت از آنِ ما خواهد بود.)

جهت تعجیل در فرجش صلواتی فرستید .  

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 28ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۱ ، ۱۴:۴۶
خادمه الزهراء

رموز انتظار در متون کتب ادیان

دوشنبه, ۵ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۱۰ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود بر منتظران مهدی (عج)

از حضرت امام صادق (ع) روایت شده که: نزدیک‌ترین حالات بندگان نزد خدای عزوجل و بیشترین خشنودی او از آنان هنگامی است که حجّت خداوند را نبینند و برایشان آشکار نشود و از آنان پوشیده بماند که جای او را ندانند و در عین حال می‌دانند که دلایل و نشانه‌های الهی از بین نرفته است؛ در آن هنگام باید که هر صبح و شام منتظر فرج باشند و همانا شدیدترین موقع غضب خداوند بر دشمنانش موقعی است که حجتش را از آنان پوشانیده باشد که برایشان ظاهر نگردد؛ و البته خداوند متعال می‌داند که دوستانش به تردید نمی‌افتند و اگر چنین می‌دانست که آنان به تردید واقع می‌شوند، حجت خویش را یک چشم بر هم زدن هم از آنان مخفی نمی‌کرد.

ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل می‌کند که روزی آن حضرت فرمود: آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای عزوجل هیچ عملی را جز به آن از بندگان نمی‌پذیرد؟ گفتند: چرا. فرمود: شهادت دادن به اینکه هیچ‌کس شایسته‌ی پرستش، جز خداوند نیست و اینکه محمد (ص) بنده و فرستاده‌ی او است و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده؛ و ولایت؛ و بیزاری از دشمنانمان؛ و تسلیم شدن در مقابل آنان (ائمه)؛ و پرهیزکاری و کوشش؛ و اطمینان؛ و انتظار قائم (عج).

سپس فرمود: به‌درستی که برای ما دولتی است که خداوند هر وقت بخواهد آن را روی کار می‌آورد، آنگاه فرمود: هرکس دوست می‌دارد از جمله‌ی اصحاب قائم (عج) باشد، باید انتظار بکشد و با پرهیزکاری و اخلاق نیک، رفتار نماید درحالی‌که منتظر باشد؛ پس اگر از دنیا رفت و پس از مردنش، قائم (عج) قیام کند، برای او اجر و پاداش خواهد بود همانند پاداش کسی‌که امام قائم (عج) را درک کرده باشد. پس جدیّت کنید و در انتظار بمانید، گوارایتان باد، ای گروهی که مشمول رحمت الهی هستید.

 

عبدالعظیم حسنی می‌فرماید: بر آقایم امام جواد (ع) وارد شدم و می‌خواستم که درباره‌ی قائم (عج) از آن حضر ت سؤال کنم که آیا همان مهدی است یا غیر او؟ پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و به من فرمود: ای ابوالقاسم! به‌درستی‌که قائم (عج) از ما است و اوست مهدی که واجب است در زمان غیبتش، انتظار کشیده شود و در زمان ظهورش، اطاعت گردد و او سومین امام از فرزندان من است.

 

 

عقیده به ظهور یک رهایی‌بخش بزرگ و برچیده شدن بساط ظلم و ستم از میان انسان‌ها و حکومت حق و عدالت، منحصر به شرقی‌ها و مذاهب شرقی نیست بلکه یک اعتقاد عمومی و جهانی است که چهره‌های مختلف آن در عقاید اقوام گوناگون دیده می‌شود و همه روشنگر این حقیقت است که این اعتقاد کهن، ریشه‌ای در فطرت و نهاد انسانی؛ و در دعوت همه‌ی پیامبران داشته است. در کتاب «دیباچه‌ای بر رهبری»، ضمن بیان وجود انتظار ظهور یک منجی بزرگ در میان اقوام مختلف غربی و بهره‌برداری پاره‌ای از افراد از یک چنین انتظار عمومی، نام پنج نفر از مدعیان را که از انگلستان برخاسته‌اند به‌نام‌های: جیمز نایلور؛ یوحنا سرشکات؛ ریچارد برادرز؛ جان نیکولزتام؛ هنری جیمز پرینس، را ذکر می‌کند و از برنارد باربر؛ جامعه‌شناس آمریکایی در رساله‌ی « نهضت منجی‌گری» وجود چنین اعتقادی را حتی در میان سرخپوستان آمریکایی نقل کرده، می‌گوید: در میان قبایل سرخپوست آمریکایی این عقیده شایع است که روزی گردِ سرخپوستان ظهور خواهد کرد و آنها را به بهشت زمین رهنمون خواهد شد.

تنها تا پیش از سال ۱۸۹۰ بالغ بر بیست نوع از این نهضت‌ها در تاریخ آمریکا ضبط شده است. آثار این عقیده را در میان اهالی اسکاندیناوی و بومیان مکزیک و نظایر آنها نیز می‌توان یافت.

حال عباراتی چند و مختصر از کتب سایر ادیان که نشانگر نوید ظهور مصلح آخرالزمان است را متذکر می‌شویم:

انتظار در انجیل

انجیل متّی، در فصل ۲۴ می‌گوید: همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.... آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت، جمیع طوایف زمین سینه‌زنی کند؛ و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال می‌آید ... اما از آن روز و ساعت، هیچ‌کس اطلاع ندارد، حتی ملائکه‌ی آسمان ... لهذا شما نیز حاضر باشید زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان می‌آید.

انجیل مرقس، در فصل ۱۳ می‌گوید: در آن وقت، فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا به اقصای فلک فراهم خواهند آورد... ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر، هیچ‌کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس برحذر باشید و بیدار شده، دعا کنید زیرا نمی‌دانید که آنوقت کی می‌رسد.

انجیل لوقا، در فصل ۱۲ می‌گوید: کمرهای خود را بسته، چراغ‌های خود را افروخته بدارید...خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد... پس شما نیز متحد باشید زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان، می‌آید.

انجیل یوحنای لاهوتی، در فصل دوم می‌گوید: آن کس که غالب آید و اعمال مرا تا انجام، نگاه دارد او را بر امت‌ها قدرت خواهم بخشید تا ایشان را به عصای آهنین حکمرانی کند و مثل کوزه‌های کوزه‌گر، خرد خواهند شد. چنانکه من نیز از پدر خودم یافته‌ام، به او ستاره‌ی صبح را خواهم بخشید. آنکه گوش دارد، بشنود که روح کلیساها چه می‌گوید.

انتظار در کتاب دانیال

در کتاب دانیال فصل ۱۲ می‌گوید: در آن وقت سرور بزرگ میکائیلی؛ که از جانب پسران قومت قائم است، خواهد ایستاد و در آن زمان از قوم تو، هرکس که در کتاب مکتوم یاد شده است، نجات خواهد یافت. از آنانی که خوابند در خاک زمین، بسیاری بیدار خواهند شد. بعضی جهتِ حیات ابدی و بعضی از برای شرمساری و حقارت ابدی.

انتظار در کتاب اشعیا

روح خداوند که روح حکمت و فطانت و روح مشورت و جبروت و روح علم و خشیّت از خداوند است، بر آن (مصلح) خواهد آرامید. خداوند او را تیزهوش گردانیده که موافق منظور نظرش و مطابق مسموع گوشهایش حکم نخواهد کرد.

بلکه ذلیلان را به عدالت حکم می‌کند و برای مسکینان زمین، به‌راستی نتیجه خواهد داد. و گرگ با بره سکونت داشته، ببر با بزغاله؛ و هم گوساله با شیر جوان هم‌خوابه خواهند شد و طفل کوچکی چوپان ایشان خواهد بود. و در تمامی کوه مقدس هیچ ضرر و فساد نخواهد کرد زیرا زمین از دانش خداوند مثل آب‌هایی که دریا را فرو می‌گیرند پر خواهد شد.

در کتاب اشعیا فصل ۶۵ می‌گوید: آنکه خویشتن را در روی زمین دعای خیر می‌نماید، به خدای حقیقی دعای خیر خواهد نمود و کسی‌که سوگند در زمین می‌خورد به خدای حقّ سوگند خواهد خورد.

اینک آسمان‌های جدید و زمین تازه را احداث می‌کنم و اولین‌ها مذکور نشده و به‌خاطر نخواهند آمد.

پس از آنچه که احداث می کنم دائماً شادمان و وجدکنان باشید زیرا اینک من اورشلیم را محل وجد و قومش را مصدر سرور ایجاد می‌کنم. عبثاً زحمت نخواهند کشید و به جهت اضطراب نخواهند زایید زیراکه ایشان با افعادشان، نسل برکت یافته از خداوند خواهند بود.

گرگ با بره با هم خواهند چرید و شیر مثل گاو، کاه خواهند خورد و خوراک مار، خاک بود، خداوند می‌فرماید که: در تمامی کوه مقدس من، ضرر نمی‌رسانند و فساد نخواهند کرد.

انتظار در کتاب صفنیاه

در کتاب صفنیاه از فصل سوم می‌گوید: و گفتم که شاید از من ترسیده، تأدیب را قبول نمایی تا آنکه مسکن ایشان منقطع نشود اما هرقدر که ایشان را عقوبت نمودم، ایشان سحرخیزی نموده، تمامی اعمال خویشتن را فاسد گردانیدند.

بنابراین خداوند می‌فرمایدکه: از من منتظر شوید تا به روزی که جهت غارت کردن برخیزم؛ زیرا قصد من اینست که طوائف را جمع نموده، ممالک را گرد آورم تا آنکه غضب خود را یعنی شدت قهرم را کلاً با ایشان بریزم زیرا تمامی زمین به آتش غیرت من سوخته خواهد شد. زیرا در آن به قوم‌ها لب پاک را برخواهم گردانید تا آنکه همگی ایشان، به اسم خداوند استدعا نموده و او را به یک دل عبادت کنند.

انتظار در کتاب زردشت

کتاب زند که کتاب مذهبی زردشتیان است، می‌گوید: لشگر اهریمنان با یزدان، دائم در روی خاک، محاربه و کشمکش دارند و غالباً پیروزی با اهریمنان باشد اما نه به‌طوری‌که ایزدان را محو و منقرض سازند، چه در هنگام تنگی از جانب اورمزد که خدای آسمان است با یزدان که فرزندان اویند، یاری می‌رسد و محاربه‌ی ایشان، نه هزار سال طول می‌کشد، آنگاه پیروزی بزرگ از طرف یزدان می‌شود و اهریمنان را منقرض می‌سازد.

تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند و بعد از پیروزی یزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده و بنی‌آدم بر تخت نیک‌بختی خواهند نشست.

انتظار در کتاب دادئک

کتاب دادئک از کتب مذهبی «براهمه» می‌باشد که می‌گوید: بعد از آنکه مسلمانی بهمر رسد، در آخرالزمان؛ و اسلام در میان مسلمانان از ظلم ظالمان و فسق عالمان و تعدی حاکمان و ریای زاهدان و بی‌دیانتی امینان و حسد حاسدان برطرف شود و دنیا مملو شود از ظلم و ستم؛ و اسلام برطرف شود و به جز نام از او نماند و پادشاهان ظالم و بی‌رحم شوند و رعیت بی‌انصاف شوند و در خرابی یکدیگر بکوشند و عالم را کفر و ظلالت بگیرد، دست حق به درآید و جانشین آخر ممتاطا که محمد باشد، ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد؛ و بگردد همه‌جا و بسیار کسان را بکشد و خلایق را هدایت کند و آن در حالتی باشد که ترکان، امیر مسلمانان باشند و غیر حق و راستی از کسی قبول نکند.

انتظار در زبور داود

مزامیر در مزمور ۹۶ می‌گوید: قوم‌ها را به انصاف، داوری خواهد کرد، آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد، دریا و پُری آن غرش نمایند، صحرا و هرچه در آن است به وجد آید، آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند؛ زیرا که می‌آید؛ زیرا که برای داوری جهان می‌آید؛ ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد.

مزامیر در مزمور ۳۷ می‌گوید: زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد...اما متواضعان وارث زمین خواهند شد... زیراکه بازوان شریر شکسته خواهد شد؛ و اما صالحان را خداوند تأیید می‌کند...و میراث از آنان خواهد بود تا ابد.

و همین مضمون را قرآن کریم از زبور نقل می‌کند و می‌فرماید: در زبور داوود نوشتیم (و در کتب انبیاء سلف وعده دادیم) که البته بندگان نیکوکار ملک زمین را وارث و متصرّف خواهند شد.

وقتی خوب در این عبارات کتب ادیان دیگر تأمل کنیم، می‌بینیم تعالیمی به صورت رمز به حقایق اشاره شده است که با معتقدات آیین‌های دیگر توافق و هماهنگی کاملی دارد که از آن جمله است نجات جهان از تاریکی و جهل و غفلت و ظلم و ستم؛ توسط شخصی معنوی که از راه وحی و الهام الهی تأیید خواهد شد و این شخص کسی نیست جز آن کس که اسلام طبق هزاران آیه و روایت، معرفی نموده؛ آن حجت بن الحسن العسکری (عج) می‌باشد. جهت فرجش صلواتی فرستید.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 3ر6ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۱ ، ۱۰:۱۰
خادمه الزهراء

 

در جهان هستی قوانینی وجود دارد که هر انسانی در طول زندگانی خود، خواه ناخواه با آنها مواجه خواهد شد و نوع برخوردش با همین قوانین است که زندگی او را می‌سازد و به شخصیت او شکل می‌دهد. مانند قانون علت و معلول: هرچیزی به‌دلیلی رخ می‌دهد، برای هر علتی، معلولی وجود دارد و برای هر معلولی، علت یا علت‌هایی مخصوص وجود دارد؛ چه از آن اطلاع داشته باشیم یا نداشته باشیم. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگی هرکاری را که بخواهید، می‌توانید انجام دهید به‌شرط آن‌که تصمیم بگیرید به‌طور دقیق چه می‌خواهید و سپس عمل کنید زیرا عملکرد شما مانند پژواک صدای شما در کوه می‌رود و به‌زودی به‌سوی شما برمی‌گردد.

قرآن هم همین مطلب را به پیروانش تأکید می‌کند و می‌فرماید: «اگر خوبی و احسان کنید به خودتان می‌کنید و اگر بدی از شما سر زد، به‌خودتان بد کرده‌اید.»

این را به‌یقین بدانیم، هرچه و هرجا که هستیم، به‌خاطر آن است که خودمان خواسته‌ایم. مسئولیت کامل آنچه که هستیم و آنچه به‌دست آورده‌ایم و آنچه که خواهیم شد، بر عهده‌ی خود ماست؛ به‌دلایل گوناگون:

گاهی به‌دلیل تنبلی، گاهی به‌دلیل امروز و فردا کردن، گاهی به‌دلیل ساده‌اندیشی، گاهی به‌دلیل اعتماد بی‌جا و زیاد، گاهی به‌دلیل آشنا نبودن با عوارض اجتماعی و جامعه، گاهی به‌دلیل دور زدن دیگران و مکر و حیله و صادق نبودن؛ که متأسفانه این روزها بازارش بسیار هم داغ است! و فریب‌کاران و نیرنگ‌بازان وقتی امروز به‌مراد خود می‌رسند، چه خوشحال‌اند! غافل از آنکه هرچه می‌ریزند در کیسه‌ی خود می‌ریزند!

رسول خدا (ص) فرمود: کسی که مسلمان باشد، نه نیرنگ می‌زند و نه حیله‌گری می‌کند زیرا از جبرئیل شنیدم که همانا نیرنگ و حیله‌گری هر دو در آتش اند.

یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند: از هر وزیر خواست تا کیسه‌ای بردارد و به‌باغ برود و کیسه‌ها را برای پادشاه با میوه‌ها و محصولات تازه پر کند. همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ‌کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند. وزرا از دستور شاه تعجب کردند، هرکدام کیسه‌ای برداشتند و به‌سوی باغ به‌راه افتادند.

وزیر اول که به‌دنبال راضی کردن شاه بود، بهترین میوه‌ها و باکیفیت‌ترین محصولات را جمع‌آوری کرد. او پیوسته بهترین را انتخاب می‌کرد تا اینکه کیسه‌اش پر شد.

اما وزیر دوم با خود فکر کرد که شاه این میوه‌ها را برای خود نمی‌خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی‌کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع‌آوری کرد. خوب و بد را از هم جدا نمی‌کرد تا اینکه کیسه پر شد.

و وزیر سوم که اعتقاد داشت، شاه به محتویات این کیسه اهمیتی نمی‌دهد، کیسه را با علف، برگ درخت و خاشاک پر کرد!

روز بعد پادشاه دستود داد که وزیران را به‌همراه کیسه‌هایی که پر کرده‌اند، بیاورند و وقتی وزیران نزد شاه آمدند، به سربازانش دستور داد هر سه وزیر را بگیرند و هرکدام را جداگانه با کیسه‌اش به مدت سه ماه زندانی کنند!

شما کیسه‌ی خود را چگونه پر می‌کنید؟

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 30ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۰۱ ، ۰۹:۵۹
خادمه الزهراء

همیشه از این شعر، هراس عجیبی دارم و عجب اینکه هفته‌ای نیست که در جایی به چشمم نخورد و ساعتی فکر مرا به خودش مشغول نکند؛ و این همه بی‌چیزی و فقر اخروی مرا به‌وحشت نیندازد!

بر لب آب نشین و گذر عمر ببین

(توضیح ادمین: اصل شعر حضرت حافظ این است: بنشین بر لبِ جوی و گذرِ عمر ببین،،،کاین اشارت ز جهانِ گذران، ما را بس)

شاید بشود گفت که تعبیر قشنگی از سخن زیبای امیرالمؤمنین (ع) است که فرمودند: فرصت‌های دنیا مانند ابرهای بهاری هستند، به‌سرعت عبور می‌کنند و می‌روند. تا بیایی حرکتی کنی، از دست رفته‌اند.

در گذر سریع فرصت‌های دنیا، برنده کسانی هستند که برای هر لحظه‌شان برنامه‌ریزی دقیق دارند و طبق برنامه عمل می‌کنند و جداً وحشت جاماندن و عقب افتادن دارند.

 

نوجوانی بود که هر روز صبح زود به‌دیدن استادش می‌آمد و با اشتیاق و اخلاص از محضر او استفاده می‌کرد. یک روز استاد به نوجوان گفت: چه چیز هر روز صبح، تو را به اینجا می‌آورد در حالیکه دیگران در بستر خود خوابیده‌اند؟! تو بسیار نوجوان هستی چرا خواب را بر خود حرام می‌کنی؟!

نوجوان در پاسخ گفت: قربان، یک روز مادرم از من خواست که در آتش، هیزم بریزم. وقتی این کار را کردم، متوجه شدم که ترکه‌های کوچک‌تر و نازک‌تر، زودتر از هیزم‌های کلفت و پیر می‌سوزند. آنگاه به خودم گفتم: درست است که من نوجوانی بیش نیستم اما از کجا معلوم که مرگ، زودتر به‌سراغ من که کوچک‌تر از دیگران هستم نیاید! پس نباید عمرم را در خواب بگذرانم و باید حتی در نوجوانی بیدار باشم؛ قربان، این افکار من را هر روز صبح به‌دیدار شما می‌آورد.

 

فرصت‌ها، موقعیت‌های مناسبی هستند که در شرایط مختلف زمانی و مکانی مخصوص، زمینه‌ی انجام راحت یک کار خوب و صالح را برای شخص فراهم می‌سازند. انسان باید از این موقعیت‌ها به بهترین صورت بهره‌برداری کند. این خیال که فرصت همیشه وجود خواهد داشت، خیالی باطل و از وسوسه‌هایی است که می‌کوشد با فریب انسان، او را از بهره‌برداری صحیح و مطلوب از فرصت، غافل کند.

 

بزرگی می‌گوید: فرصت نیز مانند اکسیژن هوا، به‌فراوانی در دسترس همه است؛ عقیده‌ی اشتباه این است که "بخت فقط یک‌بار در خانه را می‌زند" اما باید دریابیم آنچه با ما تصادف کرده است، فرصت بوده نه اتوبوس!

حضرت علی (ع) نیز فرموده است: ضایع کردن فرصت، باعث اندوه و غم خواهد شد.

و در جای دیگری می‌فرماید: فرصت، به‌سرعت از دست می‌رود و بسیار دیر به‌دست می‌آید.

فرزانه‌ای فهیم در تأیید سخن حضرت علی(ع) می‌گوید: فرصت‌ها با مُهری روی آنها که بیانگر ارزششان باشد، نمی‌آیند.

مهیج‌ترین وقایع موفقیت را مردمی خلق و ایجاد کرده‌اند که یک گرفتاری و مشکل را خوب شناسایی کرده و آن را تبدیل به شانس و فرصت می‌کنند.

مشکلات و مسایل در واقع، شانس‌ها و فرصت‌هایی هستند در لباس کارِ شانس و فرصت؛ و همه‌جا در اطراف شما پرسه می‌زنند؛ چشم بینا می‌خواهد که آنها را ببیند و استفاده کند.

در بطن هر گرفتاری، فرصت‌هایی گرانبها مخفی است، فرصت‌هایی که با کمال قدرت از عظمت گرفتاری می‌کاهند. رمز دستیابی به موفقیت برای انسان در زندگی، مهیا بودن برای بهره‌مندی از فرصتهاست.

مردان شجاع فرصت می‌آفرینند؛ و ترسوها و ضعیفان منتظر فرصت می‌نشینند.

فرصت‌ها مانند بیسکویتی هستند که با چای خیسش می‌کنیم، کافیست کمی تعلل کنیم، از دست‌شان خواهیم داد.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 29ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۰۱ ، ۰۹:۴۸
خادمه الزهراء

 

باید بین چهار رکن زندگی موازنه برقرار کرد: جسم، روح، دنیا و عقبا.

در قرآن و کتب روایی یکی از مباحث بسیار زیبا، بحث دنیا و آخرت است که البته بحث همه‌ی ادیان الهی می‌باشد و همه‌ی انبیا، به‌حق یکی از اهداف بلندشان معرفی خوبی‌ها و بدی‌های دنیا بوده؛ دنیای ممدوح و دنیای مذموم.

و همچنین معرفی اهل دنیا؛ آنان که تنها هدفشان در زندگی، متاع مادی دنیا است؛ و هرگاه دنیای‌شان به کامشان باشد، هیچ غمی نخواهند داشت که البته خداوند تمام نوش‌های دنیا را توأم با نیش قرار داده تا بلکه انسان‌ها، فریفته‌ی نوش‌های دنیا نشوند.

حکایت آن حکیم معروف است که فرمود: کسی از کنار چاهی عبور می‌کرد، پایش لغزید و به داخل چاه افتاد اما به چوب بلندی برخورد کرد که به شکل عمودی در داخل چاه قرار داشت، خوشحال شد و با دستانش به چوب چسبید.

هنوز آرام نشده بود که دید دو موش سیاه و سفید از پایین و بالا، دو سر چوب را به سرعت می‌جوند و می‌خورند و چوب را کوتاه می‌کنند. کمی که دقیق‌تر نگاه کرد، دید که شیری گرسنه در ته چاه، دهان باز کرده و منتظر است که چوب، جویده و تمام شود؛ و این فرد سقوط کرده به انتهای چاه و او را پاره پاره کرده و بخورد!

او ترسید و به وحشت افتاد. به فکر راه چاره افتاد که ناگهان چشمش به دیواره‌ی چاه افتاد که زنبوران لانه‌ای ساخته و عسل تولید کرده بودند. عطر و بوی عسل و شیرینی‌اش، او را وسوسه کرد، یک دستش را از چوب رها کرد و با انگشت، مشغول کندن عسل و خوردنش شد؛ اما با هر انگشتی که به داخل لانه‌ی زنبوران فرو می‌برد و ذره‌ای عسل درمی‌آورد، زنبوران به دستش حمله می‌کردند و با نیش‌های خود، دست او را می‌آزردند اما طعم و مزه‌ی عسل، دوباره او را وسوسه می‌کرد.

حکیم می‌گوید: آن شخص، همه‌ی ما هستیم؛

و آن چاه عمیق، دنیای ماست؛

و آن چوب عمودی، عمر ماست؛

و آن دو موش سیاه و سفید، شب و روز هستند که به سرعت عمر ما را می‌جوند و می‌خورند؛

و آن شیر گرسنه هم مرگ است که در انتهای عمر، منتظر ماست؛

و آن عسل چسبیده به دیواره‌ی چاه، شیرینی لذت‌های دنیاست؛

و آن زنبورها هم نیش‌ها و سختی‌های همراه با نوش‌های دنیا هستند؛

و ما هم فریب خورده‌ی لذت‌ها و غافل از سرعت گذر عمر هستیم!

راستی تا به حال فکر کرده‌ایم که اگر امروز آمار اهل دنیا را ملائکه نشان ما بدهند، ما هم از اهالی دنیا هستیم یا نه؟! منظور، دنیای مذموم است نه دنیای ممدوح!

 

فرمود خداوند: ای احمد! دنیا و دنیاپرستان را دشمن بدار ولی آخرت و اهلش را دوست بدار. عرض کرد: خدایا، دنیاپرستان و دنیادوستان و اهل آخرت کیستند؟ فرمود: اهل دنیا کسی است که:

  • خنده‌اش زیاد (خنده‌های بیهوده و از سر مستی و خواب)؛
  • و خشمش فراوان و بسیار است (یعنی راحت‌طلب و پرتوقع و طلبکار از دیگران)؛
  • و خشنودی آنان کم و راضی به قضای الهی نیستند؛
  • وقتی که می‌خواهند از خداوند اطاعت کنند، کسل؛
  • و هنگام نافرمانی خدا، قهرمان و دلیر می‌باشند (هیچ ترس و واهمه‌ای از نافرمانی خداوند ندارند)؛
  • و میل و رغبت به اطاعت و ارتباط با درگاه الهی ندارند؛
  • آرزویشان دور و دراز؛
  • و مرگشان نزدیک،
  • از خود بازجویی نمی‌کنند (اهل محاسبه و حساب‌کشی از خود نیستند)؛
  • فایده و بهره‌شان، کم؛
  • سودمند به احوال مردم و جامعه نیستند بلکه خیرشان محدود به خودشان است ولی سخن بسیار می‌گویند (اهل ادعا و حرف‌اند، مرد عمل و خدمت نیستند)؛
  • از عذاب خداوند کمتر می‌ترسند و سرور و خوشحالی آنان زیاد است (کام‌روایی خود را از لذت‌های دنیا می‌بینند به همین دلیل هم راضی و شادند)؛
  • انسانِ سپاسگزار نیستند و بر گرفتاری، صبر ندارند؛
  • و مردم را به دیده‌ی کوچکی و حقارت می‌نگرند و خود را می‌شناسند؛
  • و بر کارهای خیری که انجام نمی‌دهند، تأسف نمی‌خورند!

رسول خدا (ص) عرض کردند: خدایا، آیا غیر از اینها عیب‌های دیگری هم در اهل دنیا وجود دارد؟

فرمود: ای احمد! عیوب اهل دنیا زیاد است از جمله اینکه

  • در تاریکی جهل و نادانی غوطه‌ورند
  • و در برابر معلمان و استادان، فروتنی نمی‌کنند
  • و خود را عاقل و خردمند می‌دانند و حال آنکه در نزد عرفا، از حمقا و نادانان‌اند.

جای تأسف که بسیاری از نشانه‌های اهل دنیا را می‌توانیم در خود پیدا کنیم اما به‌دلیل داشتن همین علایم و قرار گرفتن در زمره‌ی اهالی دنیا، خود را برتر و عاقل و عالم در دین می‌دانیم و به‌طور مدام، به جای یاد گرفتن و آموختن معارف دینی، مشغول انتقاد و بدگویی از معلمان دین و استادان معرفت شده‌ایم! شاید می‌خواهیم به این وسیله سرپوشی به عیوب فراوان خود بگذاریم! به کجا رسیده‌ایم؟!

 

مرحوم شیخ عبدالحسین لاهیجی از قول مرحوم شیخ مجتبی قزوینی نقل کرده‌اند که: مرحوم آیت الله حاج شیخ علی اکبر الهیان قزوینی از شاگردان حضرات آیات آخوند خراسانی و سیّد محمد کاظم یزدی به زیارت امام رضا علیه‌السلام مشرّف گردید، به منزل من وارد شد، موقع خواب برایش رختخواب گذاشته و از اتاق خارج شدم. پس از چند ساعت، جهت انجام کاری به اتاق رفتم، دیدم ایشان زانو بغل گرفته و نشسته‌اند. گفتم:آقا دایی، چرا نمی‌خوابید؟!

فرمودند: پا را که برای خواب دراز کردم، متوجه شدم به طرف حرم حضرت رضا علیه‌السلام است! به این طرف گرداندم، دیدم به سوی عکس مرحوم آقای بروجردی است که یک مرتبه شمایلش مقابلم مجسم شد. لذا به احترام حضرت رضا علیه‌السلام و مرحوم آقای بروجردی که سیّد و عالم جلیل‌القدری هستند، اینگونه استراحت می‌کنم!

من جای عکس را تغییر دادم تا ایشان راحت بخوابند.

به ‌راستی چه بر سر ما آمده‌است؟!

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم          بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

به ‌وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم         به گفتگوی تو خیزم به جستجوی تو باشم

به مرجعی که درآیند شاهدان دو عالم             نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم

به خوابگاه عدم گر هزار سال بخوابم              ز خواب عاقبت آگاه به بوی موی تو باشم

حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم             جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم

می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان          مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم

شعر از سعدی

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 22ر4ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ آذر ۰۱ ، ۱۰:۴۱
خادمه الزهراء

سوال از خود: تـو خـــود را می‌شـناسی؟!

دوشنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۱۲ ق.ظ

یک سؤال:

این روزها در حرم علی‌ابن‌موسی الرضا علیه السلام دعاگوی همه‌ی دوستان هستم. اینجا محل عبادت و ذکر و دعاست؛ و برخی افراد چه خوب به این اعمال می‌پردازند. واقعاً خستگی‌ناپذیر نماز می‌خوانند و تسبیح به‌دست، تند و تند ذکر می‌گویند؛ و منِ نابلد مانند آدمی گنگ، به این و آن نگاه می‌کنم...

 

 

امروز از خودم پرسیدم: من کیستم؟! و همه‌ی حواسم پرت همین سؤال شد! و ده‌ها مطلب در جواب این سؤال به ذهنم خطور کرد. به‌یادم آمد درکتابی خوانده‌ام که دانشمندی درحال تشریح اجزای تشکیل دهنده‌ی بدن انسان بود، او در پایان کارش جمله‌ای زیبا بیان کرد. او گفت: بدن انسان از اجزای زیر تشکیل شده است:

  • آهکی که با آن می‌توان پنج قالب صابون ساخت.
  • آهنی که با آن می‌توان شش میخ کوچک ساخت.
  • فسفری که با آن می‌توان بیست بسته بیسکویت ساخت.
  • قندی که با آن می‌توان ده فنجان قهوه را شیرین کرد.
  • اندکی سولفور، کلسیم و برخی مواد دیگر.

و همه‌ی این مواد طبق قیمت آن روز حدود پنج دلار می‌ارزید.

پس این موجود ارزشمند، جسم نیست؛ بنابراین ما که هستیم؟! چه درد بزرگی است این خودناشناسی! که حتی صدای ابر مرد عالم، علی (ع) را هم به گله بلند کرده‌است؛ که فرمود: درد تو، از توست؛ ولی تو به آن بصیرت نداری؛ و درمان تو نیز در درون توست لیکن به آن بصیرت نداری.

از نظر حضرت، ناتوانی انسان در درمان دردهای خویش ناشی از جهل او نسبت به خویشتن خودش می‌باشد.

این خودنشناسی، عجب دردی است که مردی مثل جبران خلیل جبران می‌گوید: هرگز احساس ضعف و ناتوانی نکرده‌ام جز در مقابل کسی که از من پرسیده‌است: تو کیستی؟!

و آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی درحالیکه برای سؤالهای آزاردهنده‌اش به‌دنبال جواب می‌گشت؛ و در خیابان پرسه می‌زد، به کنار باغ گلی رسید، نشست تا کمی تماشا کند، یکی عبور می‌کرد، رفتار عجیب فیلسوف را دید، پلیس را خبر کرد، چند دقیقه بعد افسر پلیسی آمد و با بی‌ادبی پرسید: که هستی؟ فیلسوف نگاه عمیقی به او کرد و گفت: اگر بتوانید به من کمک کنید که جواب این پرسش را پیدا کنم، تا ابد سپاسگزار شما خواهم بود!

و چه سخت است رسیدن به جواب درست این سؤال که دانشمندی گفته، سه چیز بسیار سخت است: فولاد، الماس؛ و خودشناسی!

و دیگری گفته: هرکه دیگران را بشناسد، عاقل است؛ و هرکه خود را بشناسد، عارف است.

و آن حکیم بزرگ فرموده: تو آن پادشاهی هستی که به‌خواب رفته و در رویا می‌بیند که گداست، از خواب بیدار شو!

و چه بی‌ادبم من که در جوار عالم آل محمد علیه السلام، از جواب دیگران می‌نویسم؛ که زیباترین جواب را حضرتشان بیان فرموده‌اند: ارزنده‌ترین مرحله‌ی خرد، خودشناسی است.

«یا سراج الله ادرکنی»

آری به‌نظر حضرت، جواب من کیستم، برای هرکس در درون خود اوست؛ انسان گنجی است که نقشه‌اش در خودش وجود دارد، برای خواندنش باید خود را جستجو کند.

می‌گویند مردی به‌دنبال گنج بود، حکیمی به او گفت: تیری در چله‌ی کمان بگذار و بینداز، هر کجا افتاد، همان‌جا را بکن، گنج در آنجاست. او تیر را گذاشت با تمام قدرت کمان را کشید، تیر را پرتاب کرد، تیر با فاصله‌ی زیاد افتاد. او رفت و شروع به‌کندن کرد، چیزی پیدا نکرد، آمد به حکیم گزارش داد؛ حکیم گفت: من به‌ تو نگفتم کمان را بکش، گفتم تیر را در ‌چله بگذار و بینداز! رفت و چنین کرد، تیر جلوی پایش بر زمین افتاد، همانجا را کند و گنج را یافت.

آری باید در خود جستجویی کنیم.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 17ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۰۱ ، ۰۹:۱۲
خادمه الزهراء

 

از اتفاقات بسیار مهم و عجیب اسلام، مسأله‌ی معراج رسول خداست که بر تمام مسلمانان فرض است که به آن اعتقاد داشته باشند؛ و باور داشته باشند که این اتفاق، یک اتفاق جسمانی بوده و تمام این سیر نورانی و الهی، با همین بدن فیزیکی و جسمانی اتفاق افتاده است.

در این لقمه، بر آن نیستم که بحث معراج را بیان کنم بلکه می‌خواهم سخنی از سخنان الهی را که در شب معراج، خداوند تبارک و تعالی به رسولش فرموده با هم مزه کنیم و کام جان خود را روشن نماییم. البته حدیث معراج، حدیثی بسیار طولانی است که می‌شود گفت یک دوره آموزشی اسلام از تمام جهات است و ما تکه‌ای از این حدیث را برای امروز انتخاب کرده‌ایم.

خداوند فرمود: «ای احمد! هرگاه بنده، شکمش را گرسنه نگاه دارد (کم‌خوری کند) و زبان خود را حفظ کند، به او حکمت می‌آموزم، اگرچه کافر باشد؛ تا حکمت او برایش حجت و وبال باشد؛ اگر مؤمن باشد حکمت، برای او چراغ راه و برهان و شفا و رحمت است و به این وسیله آنچه را که نمی‌دانسته، فرا می‌گیرد و بینا می‌شود به آنچه که نمی‌دیده‌است؛ و به اول چیزی که او را بینا می‌کنم این است که عیوب خودش را ببیند تا از عیب‌های دیگران بازمانده؛ و او را آنچنان به لطیفه‌ها و دقایق علم بینا می‌کنم که شیطان بر او داخل نگردد.»

وقتی انسان با دید الهی که همان بصیرت می‌باشد، به عیوب خود واقف شد، با همان دید الهی به سوی راهکارها و درمانها حرکت می‌کند؛ و صد البته همان خدایی که او را به عیب‌هایش بینا نموده، راه درمان را هم به او نشان داده و قدرت درک و فهم و برخورداری از آنها را هم به او عنایت کرده و می‌کند؛ و در نتیجه او را از بیهوده‌کاری و اتلاف عمر و بی‌راهه رفتن، دور می‌دارد و گوشش را به شنیدن مواعظ شنوا می‌کند.

 

خداوند فرمود: «ای داود! من پنج چیز را در پنج چیز قرار دادم اما مردم آنها را در جاهای دیگر می‌طلبند ولی به‌دست نخواهند آورد:

  • علم را در گرسنگی و کوشش قرار دادم ولی مردم آن را در سیری و راحتی می‌جویند و به‌دست نخواهند آورد؛
  • و عزت را در اطاعت از خودم قرار دادم ولی آنها در دربار پادشاهان می‌جویند اما به آن نرسند؛
  • و غنا و بی‌نیازی را در قناعت قرار دادم ولی آنها در زیادی مال می‌طلبند اما به آن دست نیابند؛
  • و خشنودی خودم را در خشم گرفتن بر نفس قرار دادم ولی مردم آن را در رضای نفس می‌جویند ولی نمی‌یابند؛
  • و راحتی و آسایش را در بهشت قرار دادم ولی مردم آن را در دنیا می‌طلبند اما به آن دست نخواهند یافت.»

اگر خداوند، گوش شنوایی و چشم بصیرتی مرحمت کند، متوجه می‌شویم که همگی، این پنج عیب بزرگ را داریم و روزانه با آنها زندگی می‌کنیم اما هیچ‌کس آنها را به عنوان عیب و درد نمی‌شناسد!

به‌راستی اگر همین پنج درد را با پنج مرهمی که خداوند مرحمت کرده، مداوا کنیم، زندگی چه زیبا خواهد شد و ما چه انسانهای زیبایی خواهیم بود!

 

خوشا حال آنانکه زیبا دیدند، زیبا شدند، زیبا زیستند، زیبا رفتند؛ و خاطرات زیبایی به‌جا گذاشتند.

از زیبارویان روزگار بود و از الطاف الهی بر همگان بود اعم از اهل دل؛ و اهل علم؛ و اهل عقل؛ و اعم از مردم کوچه و بازار. این مرد الهی به توده‌های مردم علاقه‌ی بسیار داشت و فاصله‌ای میان خود و آنان احساس نمی‌نمود. گاهی به مسجد محل می‌رفت، در گوشه‌ای بین مردم می‌نشت. هنگامی‌که در دارالزهد حضرت رضا علیه السلام در انتظار خاکسپاری جسم بی‌جانش نشسته بودند، یکی از خدام حرم با صدای بلند گفت: آقا، هر وقت برای زیارت می‌آمد، در کنار ما می‌نشست و به دلجویی و احوالپرسی خادمان حرم رضوی می‌پرداخت؛ و هرگز حتی ذره‌ای خودبینی در وجودش نبود!

 

جالب اینکه یک روز رزمنده‌ای از خاطرات جبهه خود تعریف می‌کرد؛ گفت: در سال ۶۰ در جبهه با راننده کامیونی برخورد داشته که گفته از ارادتمندان استاد جعفری هستم، با تعجب گفتم: مگر شما ایشان را می‌شناسید؟! راننده کامیون پاسخ داد: ما چند تن از رانندگان، هر چند وقت یک بار، خدمت استاد می‌رسیم و از محضرشان استفاده می‌کنیم، روابط ما با آقا به قدری صمیمی هست که اگر هم ایشان در منزل نباشند، سفارش کرده‌اند به اتاق کارشان برویم و با چای از خود پذیرایی کنیم تا ایشان بیایند!

به‌راستی زیبا زندگی کردن، هنرمندی می‌خواهد.

گوهر معرفت آموز که با خود ببری                 که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
دام سخت است مگر یار شود لطف خدا           ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم
شعر از حافظ

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 21ر4ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۱ ، ۱۵:۴۱
خادمه الزهراء

بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه توبه

يكشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۳۸ ب.ظ

 

یکشنبه‌ی اول ماه ذی‌القعده است (توضیح ادمین: این مطلب مربوط به سال 1396 است که اول ماه ذی‌القعهده یکشنبه بوده) و نمی‌دانم خاصیت این روز و تأثیر توبه در این روز چیست که مرحوم سیدبن‌طاووس در کتاب اقبال و مرحوم میرزا جواد آقا ملکی در کتاب المراقبات و مرحوم آشیخ عباس قمی هم در مفاتیح از رسول اکرم (ص) نقل روایت کرده‌اند که:

حضرت ایشان در روز یکشنبه اول یا دوم ماه ذی‌القعده بیرون تشریف آوردند و فرمودند: یا ایهاالناس! کدام یک از شما اراده‌ی توبه دارد؟ عرض کردیم که همه‌ی ما می‌خواهیم که توبه نماییم.

فرمودند: غسل کنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز بخوانید (دو نماز دو رکعتی) در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد و سه مرتبه سوره توحید و یک مرتبه فلق و یک مرتبه ناس و پس از اتمام چهار رکعت،

۷۰ مرتبه بگویید: «اَستَغْفِرُ اللّهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ»

و در آخر بگویید: «لا حَولَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ»

و سپس بگویید: «یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْلِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنتَ»

 

البته همه می‌دانیم که گناهان انواع دارد و توبه از هر گناه باید مناسب با احوال گناه باشد.

enlightened برخی گناهان نزد پروردگار نابخشودنی است مثل گناهانی که مربوط به حق دیگران است و توبه‌اش، پرداخت یا جبران یا حلالیت طلبیدن لازم دارد؛ و آنقدر حائز اهمیت است که در روایات آمده، وقتی اولین قطره خون شهید بر زمین می‌ریزد، خداوند تمام گناهان گذشته او را می‌بخشد مگر حق‌الناس را که اگر بر عهده داشته، باید که جبران شود.

و این روایت محیرالعقول است که در شب عاشورا ابی‌عبدالله الحسین (ع) به یاران خود فرمودند: هر کدام از شما که حق دیگری را بر گردن دارد، اینجا نماند، برود و ادای حق دیگری کند.

enlightened برخی گناهان، هم توبه و هم جبران لازم دارند مثل حق‌الله که نمی‌توان گفت فقط با توبه، تمام عبادت‌های ترک شده‌ی گذشته، جبران می‌شود بلکه باید کمر همت را بست و پس از ندامت و پشیمانی از ترک عبادات الهی و شروع کردن بندگی به درگاه حضرت حق؛ تلاش در به‌جا آوردن مافات کرد و برای این کار برنامه‌ی منظم و مرتب داشت.

enlightened و دیگر، گناهانی که هم توبه و هم اصلاح لازم دارد و آن گناهانی است که ریشه در انحرافات اخلاقی دارد که صد البته بعد از توبه و ندامت، باید که توّاب اقدام به اصلاح اخلاق و رفتار و کردار خود نماید و کجی‌های رفتاری خود را راست کند تا وعده‌هایی که خداوند به توّابین داده، در موردش محقق گرداند؛ که زیباترین وعده‌ای که خداوند به توّابین واقعی داده، این است که آنها را دوست بدارد: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»؛ و پرسیده شد که این محبت خدا به بنده‌ی تواب چگونه است؟ فرمودند: اینکه خداوند برایش کشف حُجُب می‌کند، حجاب‌ها را از دید قلبش برمی‌دارد و او را صاحب بصیرت می‌کند؛ و اصلاً مقصود اصلی از توبه هم همین است.

وه که عجب درجه‌ی عظیم و بلندی؛ و چه مقام مرتفع و جاویدی؛ و چه حال لذت‌بخش و بهجت‌آوری است!

 

توبه و ابزار آن:

1️ اشک ندامت و خوف.

امام صادق (ع) فرمودند: وقتی بنده از خوف خدا گریه کرد، گناهان از او همچون برگ درخت می‌ریزد پس همچون روزی که از مادرش زاییده شده، می‌گردد.

2️ ابراز ندامت به زبان؛ در واقع ناله‌ی جانسوز داشتن.

«رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ» این دعا و تضرع قوم حضرت یونس بود وقتی که عذاب الهی را دیدند، پس ندا سر دادند: «یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»؛ که دریای رحمت الهی به جوشش درآمد و ندا داد به اسرافیل: «این قوم را دریاب که ما آنها را بخشیدیم.»

3️ توبه باید با شرمندگی و خجالت همراه باشد و این حالت شرم در ظاهر و باطن توّاب پیدا باشد.

مثل آن مرد که عرض کرد: یا رسول الله! آیا وقتی من کفر ورزیدم، خدا مرا می‌دید؟ فرمود: آری، گفت: آیا وقتی دخترانم را زنده به گور می‌کردم، خدا مرا می‌دید؟ فرمود: آری، پرسید: آیا وقتی شراب می‌خوردم، خدا مرا می‌دید؟ و... یکی یکی برشمرد گناهانش را، حضرت هم مدام فرمودند: آری، می‌دید. پس حضرت فرمودند: مگر مسلمان نشده‌ای؟ توبه نکرده‌ای؟ گفت: بله. فرمودند: پس خداوند تو را بخشید. او فریادی کشید: یا رسول الله! با خجالتش چه کنم که در همه‌ی احوال مرا می‌دیده. آنگاه بر زمین افتاد و جان داد.

4️ توبه باید نصوح باشد.

پرسیدند: توبه نصوح چگونه است؟ فرمودند: مثل شیری که از نوک سینه‌ی مادر خارج می‌شود که دیگر به هیچ وجه به آن سینه برنمی‌گردد؛ تواب هم بعد از توبه دیگر محال باشد که به گناه برگردد یعنی در واقع ریشه‌ی تمایل به گناه را در خود می‌سوزاند.

مولوی می‌گوید: پسری، مادری هرجایی داشت، روزی او را کشت. مردم زبان به ملامت گشودند که اگر مادرت هزار عیب هم داشت، نباید او را می‌کشتی. گفت: مادرم رسوایی به ‌بار آورده بود؛ او را کشتم، شاید خاک، عیب‌های او را بپوشاند. گفتند: تو می‌بایست شریک او را در گناه می‌کشتی. مرد گفت: بنابراین باید هر روز یکی را می‌کشتم و دستم به خون خلایق آلوده می‌شد، مادرم را کشتم تا نیاز به کشتن کسی نباشد.

آن مادر هرجایی، نفس ما است، برای او هر روز عزیزی را می‌کشیم، از اثر وجود او و فرمانبرداری ما از اوست که دنیا برایمان سخت می‌شود؛ باید نفس را کشت تا از هر گزند و آسیبی دوری جست.

مادر بت‌ها، بت نفس شماست            زانکه آن بت، مار و این بت، اژدهاست

 

فرموده‌اند امام حسین (ع) به آن گنهکار که گفت: پسر فاطمه! نمی‌توانم گناه را ترک کنم؛ فرمودند: لیکن هرچه می‌خواهی گناه کن اما به شش شرط:

  1. جایی گناه کن که خدایت نبیند.
  2. به روز گناه، روزی او را مخور.
  3. به وقت گناه از زمین خدا خارج شو و در جایی دیگر گناه کن.
  4. به وقت مرگ بگریز تا دست ملک مرگ به تو نرسد.
  5. به وقت قیامت به گوشه‌ای پنهان شو تا دیده نشوی و به پای حساب حاضر نگردی.
  6. وقتی فرمان داد به دوزخت ببرند، زنجیرهای عذاب پاره کن و بگریز؛

و اگر اینها را نمی‌توانی، ترک گناه کن.

 

تلاش کنیم امروز با هم نماز توبه‌ای حقیقی بخوانیم. من الله التوفیق

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 8ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۱ ، ۱۳:۳۸
خادمه الزهراء

نوستراداموس و مهدویت

يكشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۰۵ ب.ظ

درود بر منتظران یار سفر کرده

ظهور و قیام یک انسان کامل برای نجات نسل بشر، سخن نوپا و جدیدالولادة نیست که درکش غیر قابل هضم و باور باشد بلکه این موضوع عقیده و آرزوی قطعی همه‌ی ادیان در طول تاریخ بوده و به‌ویژه نوید و بشارت محکم کتاب و سنت در اسلام بوده و هست. از استحکام این عقیده همین بس که مفتی‌های خشک مغز اهل حجاز هم نتوانسته‌اند از زیر بار آن فرار کنند و منکرش شوند و می‌گویند: اعتقاد به ظهور مهدی بر هر مسلمانی واجب است؛ و این جزء عقاید اهل سنت و جماعت محسوب می‌شود و جز افراد نادان و بی‌خبر و بدعت‌گذار، آن‌را انکار نمی‌کنند.

این مطلب در جوابیه‌ی محمد صالح القزّاز، دبیر کل رابطة العالم الاسلامی وهابیان حجاز، به سؤال ابومحمد از کنیا داده شده است.

 

 

در این سال‌های اخیر یک‌باره در جهان، مسأله‌ی مهدویت و اعتقاد شیعیان عالم به وجود موجود الهی در دنیا، سر و صدای عجیبی به‌راه انداخت درحالی‌که این موضوعی بود قدیمی و نویدی بود آسمانی در تمام کُتُب و تمام ادیان قبل از اسلام؛ و در اسلام هم از آغاز به این مسأله پرداخته شده بود مخصوصاً در غدیر خم که رسول اکرم (ص) اشارات زیادی به وجود و قیام مهدی (عج) داشتند.
از مهم‌ترین دلایل سر و صدای اخیر را می‌توان چند موضوع دانست:

یکی انقلاب اسلامی ایران یا به‌قول غربی‌ها، «اصول‌گرایی» و «بنیادگرایی»، مخصوصاً اینکه این موج در کشورهای دیگر اسلامی هم کم و بیش دیده شده و می‌شود. و دیگر نمایش فیلم نوستراداموس، سه ماه متوالی در شبکه‌های تلویزیونی غرب و بسیاری از کشورهای جهان؛ و چند موضوع دیگر که تقریباً همزمان و پس از انقلاب انجام شد.

نوستراداموس ستاره‌شناس و پزشک فرانسوی حدود پانصد سال قبل زندگی می‌کرد اما حوادث مرموز جهان از سال ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ میلادی را پیش‌بینی کرده‌است. پیش‌گویی‌های او در کتابی به سال ۱۹۸۰ به همت بانو اریکا چات هام، از سوی بنگاه انتشاراتی گورکی در لندن به چاپ رسید و چندین بار تجدید چاپ شد. در ایران نیز به‌وسیله‌ی خانم پوران فرخزاد به فارسی ترجمه و در ۸۹۶ صفحه به چاپ رسید.

آنچه باعث تعجب است؛ و شگفتی‌آور اینکه این پیش‌بینی‌ها هم مانند همه‌ی پیش‌بینی‌های ستاره‌شناسان و کاهنان جهان، کمرنگ و بی‌رنگ شده و در گوشه‌ای افتاده بود و بازار چندانی نداشت اما بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی در ایران به‌کمک سیاست‌های شیطانی، این کتاب با شرح و تفسیرهای متعدد به صدها و به قولی میلیون‌ها نسخه چاپ و پخش شده است؛ و عجیب‌تر اینکه فیلمی مهیج و هول‌انگیز از سرگذشت پیش‌بینی‌های نوستراداموس ساختند و آن را سه ماه پی‌درپی در شبکه‌های تلویزیونی فرانسه و امریکا در معرض نمایش گذاشتند؛ و چون یکی از پیش‌بینی‌های آن ستاره‌شناس، ظهور مهدی (عج) در مکه معظمه بود، آن‌را در فیلم مذکور به‌طرز ماهرانه‌ای پیاده کرده؛ و تماشاچیان، مهدی (عج) را در آن فیلم دیدند که چگونه از اتاق فرماندهی و عملیاتی به کمک ژنرالهای بزرگ خود، برنامه‌ی جنگ را اداره کرده و از قلب صحرای حجاز، موشک‌های غول‌پیکر را به‌طرف پایگاه کفر و استعمار غرب پرتاب کرده‌است.

از طرف دیگر، پرداختن دانشمندان مطرح و صاحب‌نام جهان بر لزوم یک حکومت جهانی؛ و تشویق و ترغیب مردم به فراهم آوردن چنین حکومتی است. به‌عنوان نمونه آلبرت اینشتین فیزیکدان بزرگ در کتاب «مفهوم نسبیّت» خود چنین آورده که: ملل جهان از هر نژاد و رنگی که باشند، می‌توانند و باید زیر یک پرچم واحد بشریت در صلح و صفا زندگی کنند آن‌هم همراه با برابری و برادری. و برتراند راسل فیلسوف و ریاضی‌دان مشهور انگلیسی می‌گوید: اکنون از لحاظ فنی مشکل بزرگی در راه یک امپراطوری جهانی وجود ندارد، ناچار یا باید حکومت واحدی را قبول کنیم یا آنکه به عهد بربریّت برگردیم و به نابودی نژاد انسانی راضی شویم.

آری آن پیشگویی‌ها و این نظرات نوین دانشمندان علمی، سیاستمداران جهان‌خوار را وادار به عکس العمل در مقابل این عقیده و انتظار بشری کرده، پس دست به کار شده تا با انواع برنامه‌ها و فعالیت‌ها جلوی این دگرگونی جهانی را بگیرند و در این رابطه یک ساعت هم بیکار ننشسته‌اند و بسیار هم علاقه‌مند هستند به‌واسطه‌ی خودِ مسلمانان، با بودجه‌ی خود مسلمانان؛ و با صرف نیروهای مسلمان، با مهدویت به مبارزه برخیزند.

اما بد نیست بدانیم که جناب نوستراداموس چه گفته‌اند، به‌طور خلاصه:

1- پروردگار به بشریّت نشان خواهد داد که برای جنگ بزرگ دیگری، بنیانگذار دیگری به‌وجود خواهد آمد قبل از آنکه آسمان از سلاح‌ها و موشک‌ها خالی دیده شود؛ آسیب بزرگی چپ را تکان خواهد داد.

2- مردی که یکی از نام‌های پیامبری را که آخرین پیامبر است، بر خود دارد؛ روز دوشنبه را برای تعطیل برخواهد گزید، آن مرد در شور خود آنچنان پیش خواهد تاخت که ملتی را از اجبار به فرمانبرداری نجات خواهد داد.

3- به کلمه‌ای آسمانی که در گیرنده‌ی زمین و آسمان است، معنایی داده خواهد شد؛ رمزی طلایی در رفتار اهل راز آشکار می‌شود جسم و روح و روان همگی توانمند هستند، همه‌چیز مانند دریایی از زیر آسمان، زیر گام‌های او قرار می‌گیرد.

4- دور از اسپانیا از درون کرانه‌های رود بزرگ "گودال کویویر" تا قلمرو "گرانادانا"، صلیب به‌وسیله‌ی پیروان محمد (ص) مردود خواهد شد.

5- تو ای فرانسه، اگر از آب‌های "لیگوریا" گذر کنی، خود را در میان دریا و جزایر در محاصره خواهی یافت و پیروان محمد در برابر تو خواهند ایستاد.

6- پادشاه سالخورده از سرزمین خود گریزان شده و می‌رود تا از مردم خاور زمین، یاری بگیرد؛ او به سبب وحشت از صلیب‌ها، پرچمش را به‌هم پیچیده و از راه زمین و دریا به "میتیلن" خواهد رفت.

7- در سرزمین نیک‌بخت عربی، یک شخصیت قدرتمند محمدی با آیین محمدی، زاده خواهد شد، او اسپانیا را به ناآرامی کشانده و گرانادا و بیشتر ساکنین لیگوریا را از راه دریایی تسخیر خواهد کرد.

8- بال‌های فرّ و شکوه مقدس با ورود آیین‌گذار بزرگ، فرو خواهد افتاد، او فروتنی را پیشه ساخته و شورشیان را به دردسر خواهد انداخت، همسانِ او دیگربار بر روی زمین دیده نخواهد شد.

9- آنگاه که گل سرخ در میان دنیای بزرگ به قدرت می‌رسد، خون مردم به خاطر حرکات تازه، جاری خواهد شد، به سخن راستین، دهان‌ها را خواهد بست آنگاه که انتظارش را دارند نجات دهنده به هنگام نیاز، اگر چه دیر، فرا خواهد رسید.

10- هفت ماه گذشته از سال ۱۹۹۹ پادشاه بزرگ وحشت، از آسمان فروخواهد آمد که هم او، پادشاه بزرگ منگل‌ها را به زندگی دوباره باز خواهد گرداند، اندکی پیش و پس از آن رویداد جنگ بر دنیا حکومت خواهد کرد.

همه‌ی این نکات از کتاب پیش‌بینی‌های نوستراداموس انتخاب شده؛ و در یک جمله، خلاصه اینکه او پیش‌بینی کرده که: یک شخصیت بزرگ، هم‌نام پیامبر آخرالزمان زاده خواهد شد و ظهور خواهد کرد اگر چه دیر ولی نجات دهنده؛ او بر دنیا حکومت خواهد کرد و همه‌چیز در زیر گام او قرار خواهدگرفت.

طفیل هستی عشقند آدمیّ و پری                  ارادتی بنما تا سعادتی ببری
چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی               که جام جم نکند سود وقت بی‌بصری

شعر از حافظ

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 6ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۱ ، ۱۳:۰۵
خادمه الزهراء

خواجه عبدالله انصاری می‌گوید: از این‌جا تا به قرب خداوند، هزار قدم است؛ صد منزل و در هر منزل ده قدم. این سخن خواجه در دل انسان، ترس و اضطراب به‌وجود می‌آورد و دوری راه، انسان را متحیر می‌گرداند. و چه خوب که معصومین (ع) را داریم که امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه می‌فرماید:

«وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِیکِ قَرِیبُ المَسافَه»

خدایا، راه کوچ کننده‌ی به‌سوی تو نزدیک است.

امام معصوم (ع) می‌فرماید: راه دور نیست، نزدیک است زیرا در این راه، سر و کار انسان با کریمان است. خدای کریم، مَلک کریم، کتاب کریم، پیامبر کریم، راهبران کریم؛ آری با کریمان کار دشوار نیست! آشتی کردن، حرف زدن؛ و نزدیک شدن به کریم بسیار آسان است.

ببینید امام سجاد (ع) در مناجات مریدین چه می‌فرماید:

«سُبحَانَکَ مَا أَضیَقَ الطُّرُقَ عَلَى مَنْ لَمْ تَکُنْ دَلِیلَهُ وَ مَا أَوضَحَ الحَقَّ عِندَ مَنْ هَدَیْتهُ سَبِیلَهُ‏»

خدایا آنکه تو او را رها کردی، چقدر راه برای او تنگ و باریک است و آن‌کس که تو دلیل و رهنما و رهبر او هستی، راهش چقدر روشن و واضح و نزدیک است.

به امام سجاد (ع) عرض کردند: آقا، حسن بصری رئیس دراویش و صوفیه می‌گوید: عجیب و تحیّربرانگیز است که یک انسان نجات پیدا کند، چگونه ممکن خواهد بود که انسان به‌سوی خدا برود؟! امام (ع) فرمودند: حسن بصری اشتباه می‌کند، اینطور نیست بلکه من می‌گویم عجیب است و بسیار شگفت‌آور است و جای تحیّر دارد که با این همه گستردگی رحمت و مهربانی و کرم خداوند، باز هم انسانی رستگار نشود و راهی دوزخ شود.

اگر جهنمی دیدی، تعجب کن نه بهشتی! آن خدای کریمی که فرموده: نیت گناه کنی، نمی‌نویسم؛ مرتکب گناه شدی، هر گناهی را همان یکی می‌نویسم؛ و اگر گناه کردی، هفت ساعت مهلت می‌دهم تا فرصتی برای جبران داشته باشی بلکه با جبران کردنت اصلاً گناهت را ننویسم!

مَثَل کرمش، کریم اهل البیت حضرت مجتبی (ع) و کریمه‌ی اهل البیت حضرت معصومه (س)، تالی تِلو حضرت زهرای اطهر (س) است. (توضیح ادمین: تالی تِلو یعنی مثل و مانند، همتا و شبیه و دنباله‌رو)

که هزاران شکر به درگاه آن کریمی که ما را همسایه‌ی کریمه‌ی اهل البیت (ع) قرار داده است. باشد که از نامش و زیارتش و نورانیت حرمش و از توسل به دامن فاطمی‌اش بهره‌ها ببریم.

 

 

لقمه‌ی امروز را با کرامتی از بانوی کرامات شیرین‌تر کنیم:

به‌صورت متواتر با اسناد مورد اعتماد از یکی از خدّام حرم مطهر حضرت معصومه (س) به نام مرحوم سید محمد رضوی نقل شده که گفته است: شبی در عالم رؤیا حضرت معصومه (س) را خواب دیدم، فرمود: بلند شو چراغ گلدسته‌ها را روشن کن.

به ساعت نگاه کردم، دیدم چهار ساعت به اذان صبح باقی است. دوباره خوابیدم؛ اما باز همان رؤیا تکرار شد. بار سوم بی بی بر من نهیب زد و فرمود: مگر به تو نگفتم که بلند شو و چراغ‌های گلدسته‌ها را روشن کن!

از جای برخاستم و چراغ‌های گلدسته‌ها را روشن کردم. برف سنگینی آمده بود، همه‌جا سفیدپوش و هوا بسیار سرد بود.

فردا هوا آفتابی شد، در صحن مطهر ایستاده بودم، دیدم گروهی از زائران با یکدیگر صحبت می‌کنند و می‌گویند: ما چقدر باید از این بی بی تشکر کنیم، اگر چند دقیقه چراغ‌های گلدسته‌ها دیرتر روشن می‌شد، ما از سرما تلف شده بودیم.

معلوم شد که اینها در اثر بارش سنگین برف راه را گم کرده بودند و بدون وسیله در وسط بیابان مانده ‌بودند، وقتی چراغ‌ها به فرمان بی بی روشن می‌شود، مسیر شهر معلوم می‌شود و خود را به شهر می‌رسانند و از سرمای سوزان رهایی می‌یابند.

هدیه به پیشگاه مطهرش صلواتی فرستید.

ارائه شده توسط استاد، انتشار به تاریخ 5ر5ر1396

التماس دعا ی خیر  - الّلهم عجّل لِولیک الفرج

منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور  باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۱ ، ۱۲:۴۳
خادمه الزهراء