بفرمایید یک لقمه معنوی نوش کنید: یک لقمه صبحانه با گلاب
شاید تعجب کنید و بگویید که کسی برای صبحانه گلاب استفاده نمیکند! در جواب میگویم: تا چه گلابی باشد و چگونه نوش جان شود؟
این روزها به هر گوشه از طبیعت که نگاه کنید بیش از هر چیزی، چشمان شما را گلهای زیبایی که باغبان حکیمِ آفرینش، برای شما خلق کردهاست، نوازش میکند. او چنان تنوعی از نظر رنگ، بو، عطر و خاصیت در آنها قرار داده که عقل هر حکیمی را متحیر میسازد و هر انسان منصفی را به ذکر و تسبیح آن خالق توانا وادار میکند. و این تازه ظاهر مسأله است، آنان که از اهالی باطن هستد، سجده و ذکر تسبیح هر کدام از آنها را میبینند و میشنوند. با هر نگاهی به برگ گلی، سیری تا خدا میکنند.
به قول شاگردِ بزرگوار استاد بزرگ عرفان، مرحومه بانو امین که نقل کرد: بانو، کنار باغچه آرام قدم میزد، ناگهان ایستاد و گفت: فلانی! آیا تو هم صدای تسبیح این گلهای داخل باغچه را میشنوی که چگونه ذکر خدا میگویند؟
و یا حکایت آن مرد عارف که به صحرا میرفت تا برای رفع نیاز منزل، هیزم بیاورد؛ او هرگز شاخهی سبز یا حتی بوتهی سبزی را نمیکند! و در جواب کسی که گفت: جمع کردنِ پشتهای چوب و خار، این همه دقت نمیخواهد؛ گفت: این شاخهها و بوتهها، مداوم در ذکر خداوند هستند، دقت میکنم تا آنهایی را جمع کنم که مرده و خشک شدهاند!
اما مطلب در اینجاست که تمام هستی، نجوای عاشقانه با ربّ خود دارند و شرط نجوا، این است که نباید به گوش نامحرم برسد. اگر می خواهی چیزی از ذکر و نیایش گلهای بنفشهی باغچه یا کوی و برزن را بشنوی، باید مَحرم با طبیعت و هستی شوی.
رابطهی شما با گل چگونه است؟
من با یک شاخه گل، دردهایم خوب میشود، دلم روشن میشود و غصههایم برطرف میگردد. شما چطور؟ هرگز نمیتوانم آنهایی را که گل خریدن را اسراف می دانند، درک کنم!
مردم در رابطه با گل، مختلف هستند:
عدهای به دیدن گل علاقه دارند؛ و عدهای دیگر به بوییدن آن؛ و عدهای به چیدن گل؛ و عدهای به ریختن گل در محافل و مجالس؛ و عدهای به گلابگیری به جهت فواید آن.
همهی این گروهها، بهرهای از گل میبرند اما کسی که گلاب میگیرد، استفادهی واقعی و اصلی را دریافته است. بقیهی افراد فقط سری گرم کرده و اوقاتی را سپری کرده، عبور کرده و رفتهاند. البته اکثر انسانها با طبیعت و مظاهر آن، همین گونه رفتار میکنند. و صد البته آن گلابگیری که خاصیت گلاب را میداند با آنکه فقط گلاب میگیرد تا سودی مادی ببرد، از زمین تا آسمان فرق دارد.
نکته اینجاست که همه میدانیم که انسان، گلِ سر سبدِ باغِ آفرینش است؛ و جالب اینکه همان برخوردی را که با گل داریم، با انسانها هم داریم.
عدهای فقط به هم نگاه میکنیم بدون هیچ حسی؛ سر میز غذا از صفحهی تلویزیون، کودکان مظلوم و مجروح و گرسنه را میبینیم، لیوان نوشابهی خود را پر میکنیم و آرام آرام نوش میکنیم! فردا هم شعار میدهیم: بنی آدم اعضای یکدیگرند. و عدهای در حد بو کردن هستند. تا وقتی کسی عطر و بویی دارد و سودی یا خیری برای ما دارد، در متن زندگیِ خود قرارش میدهیم، کنارش مینشینیم، به آب و هوا و نورش رسیدگی میکنیم؛ وگرنه آن را در گوشهای میگذاریم تا در تاریکی از عطش، پژمرده شده و بمیرد! و عدهای هم، مانند کسانی هستند که گلها و درختان را از طبیعت حذف میکنند و به جایش، دیوارهای بلند سنگی احداث میکنند. آنها سعی در حذف آدمها مخصوصاً از نوع مفیدش میکنند تا جا برای خار و خس، بازتر شود! و در نهایت، عدهای مانند باغبان رفتار میکنند. باغبان، عاشقانه به گل خدمت میکند، بهره میرساند و از این خدمت لذت میبرد، جان میگیرد و جوان میشود! آری، عدهای به آدمها خدمت میکنند، بهرهرسانی میکنند و از همین مطلب، لذت میبرند!
و در پایان، میماند گلابگیری:
گلابگیرِ عالم که از میان هزاران گونه گلِ مختلف، گلهای محمدی را بر میگزیند؛ گلاب وجود آنها را با عبادتها، ریاضتها و آزمایشها میگیرد و آنگاه خودش آن گلاب به دست آمده را میخرد. چرا که قیمت، بسیار بالاست! قیمت، بهشت است که فقط در اختیار خداوند است.
که خداوند فرموده: «اِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ...»؛ در حقیقت خداوند از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهای[ اینکه بهشت براى آنان باشد، خریده است.
و حضرت علی علیهالسلام فرمودند: ای انسان! بهای تو بهشت است به کمتر، خود را مفروش.
راستی برخورد شما با گل چگونه است؟
مراقب باش! فرق گُل با گِل فقط یک حرکت است، به همین سادگی میشود از گُلِ سرسبد بودن، تبدیل به گِل پستترین شیء هستی، شد!
التماس دعا ی خیر - الّلهم عجّل لِولیک الفرج
منبع: کانال اطلاع رسانی حاجیه خانم اکبری - روحشان در اعلی علییین با ائمه اطهار محشور باد.